من این درها را تنها برای تو باز کردهام من این ستارهها را تنها برای تو پشتِ پنجره جمع کردهام..
،، آنان ابتدا چراغهامان را دزديدند ،،
آنان ابتدا چراغهامان را دزديدند
وقتی تاريكی بر ما مسلط شد
آنگاه با مناسكی
كه بوی خون ميداد
غارتمان كردند
آن حراميان
نيروی جوانيمان را
يك جا بلعيدند
و بعد
چشم اندازمان را كور كردند
و هلهله زنان گرسنگيمان را
جشن گرفتد و
به هم تبريك گفتند
آنگاه در برابر هر تكه نان
كه برايمان پرتاب ميكردند
دستان خونآلودشان را
برای بوسيدن
به لبهای ما ميرساندند
و بدينسان
راممان كردند
آن حراميان
بي آنكه بدانند
رام شدگان امروز
در انبانشان كينه ذخيره ميكنند
برای فردايی كه دور نيست...
#علی_یزدانی
@diazepam20🌠
تردید نکن که نوری هست
شاید چندان نباشد که گفتهاند
اما آنقدر هست که از تاریکیات برآید.
در نظاره باش...
#چارلز_بوکفسکی
مارکی دوساد: من همه ی شیاطین جهنم رو توی سرم دارم، تنها راه نجات من ریختن اونا روی کاغذه
کشیش: سعی کن بجاش بخونی
نویسنده ای که بیش از اینکه بخونه،می نویسه
این نشونه ی آماتور بودنه
بیا...با کتاب مقدس شروع کن، سرحالت میاره و نثرش هم هنرمندانه ست
مارکی دو ساد: این خدای غول پیکر تو؟ همونی که پسر خودش رو مثل یک لاشه گوساله به صلیب کشید
تنم می لرزه وقتی فکر می کنم با من می خواد چکار کنه.
#قلم_پرها
#فیلیپ_کافمن
غارتزده
خنجر از پشت خورده و
به حراج گذارده شدهایم
بال سیاه مرگ
دل آسمان را میدرد
و درد درماندگی
به مغز استخوانمان رسیده است
پس چرا
تن به یأس نمیدهیم؟
روزهنگام
گیلاسهای جنگل نزدیک
بوی تابستان را به شهر میآورند
و شبهنگام
خوشهخوشه ستارههای نو
در ژرفای آسمان زلال
میدرخشند
و معجزه
بر فراز آلونکهای فرسوده و غبارگرفته
چندان پایین میآید
که میتوانی دست دراز کنی و
بچینی...
معجزهای که هیچگاه
طعمش را نچشیدهایم
اما قرنهاست
آتشش
سینههامان را شعلهور میسازد.
#آنا_آخماتووا
در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم
بچه ای با مادرش همسفر ما بود و بسیار شلوغ میکرد
خواستم او را آرام کنم، به او گفتم اگر آرام باشد، برای او شکلات خواهم خرید..
آن بچه قبول کرد و آرام شد ...
قطار به مقصد رسید و من هم خیلی عادی از قطار پیاده شده و راهم را کشیدم و رفتم
ناگهان پلیس مرا خواند و اعلام نمود شکایتی از شما شده مبنی بر اینکه به این بچه دروغ گفته ای
به او گفته ای شکلات میخرم ولی نخریدی !!!
با کمال تعجب بازداشت شدم !!
در آنجا چند مجرم دیگر بودند مثل دزد و قاچاقچی ...
آنها با نظر عجیبی به من مینگریستند که تو دروغ گفته ای آن هم به یک بچه !!!
به هر حال جریمه شده و شکلات را خریدم و عبارتی بر روی گذرنامه ام ثبت کردند که پاک نمودن آن برایم بسیار گران تمام شد !!!
آنها_گدای_یک_بسته_شکلات_نبودند ...
آنها نگران بدآموزي بچه شان بودند و اینکه اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او زدند او باور نکند !!!
نقل از کتاب: چرا عقب مانده ایم ؟
نوشته دکتر "علی محمد ایزدی"
وقتی دیگران ما را از علاقه ،توجه و احترام خود محروم می کنند، چرا نمی توانیم خیلی ساده به آن ها بگوییم:"من به تمام این ها نیاز ندارم. خودم برای خودم کفایت می کنم؟"
آیا این شکلِ منفوری از عدم آزادی نیست که ما نمی توانیم این را بگوییم؟ آیا این ما را تبدیل به برده ی دیگران نمی کند؟ چه احساساتی را می توان به عنوان سد یا سنگر در مقابل آن بنا کرد؟ استحکام درونی باید از چه جنسی باشد؟
#قطار_شبانه_لیسبون
#پاسکال_مرسیه
سحر چون خسرو خاور
علم بر کوهساران زد
به دست مرحمت یارم
در امیدواران زد
چو پیش صبح روشن شد
که حال مهر گردون چیست
برآمد خندهای خوش بر
غرور کامگاران زد
#حافظ
درود صبح زیبای شما بخیر 🌹🌿
@seyribar 💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
بزرگترین نبردهای روح ما سر و صدایی ندارند و فقط در گوشهای از دل اتفاق میافتند.
#دیمون_زاهاریادس
@Diazepam20
همدلی شاید آخرین حکایتِ آدمی باشد ..
#شیرکو_بیکس
@Diazepam20
دزدهای کوچک قربانیان فقرند و دزدهای بزرگ ریشههای فقر. عدالت حقیقی در حذف ریشههای فقر است نه در زنجیر کشیدن قربانیان فقر.
#داستایفسکی
دنیای گندیست،
انسانهای شریف از گرسنگی میمیرند
و آدمهای بد بیش از نیاز میخورند،
مینوشند و حکومت میکنند
بیآنکه ایمان داشته باشند
و به مردم عشـق بورزند،
امّا این همه بیداد
پایدار نخواهد ماند.
#نیکوس_کازانتزاکیس
راستش هیچ تحمل کشیش جماعتو ندارم. مخصوصاً اونایی رو که می اومدن تو مدرسه ها و با اون لحن مقدس خطابه می خوندن. خدایا چقدر از اون لحن بدم میاد. نمی فهمم چرا نمی تونن با لحن معمولی حرف بزنن. موقع حرف زدن خیلی حقه باز به نظر می اومدن.
#ناطور_دشت
#جی_دی_سالینجر
فقط مرغ های دريايی اند كه از توفان نمی هراسند.
حتی وقتی در ميان دریاها جهت خود را گم میكنند.
و جايی برای نشستن پيدا نمیكنند
آن قدر بال میزنندكه توفان فرو نشيند
و زمينی برای نشستن بيابند
يا در همان اوج جان میدهند.
آن كه در ميان امواج میافتد مرغ دريايی نيست.
مرغ دريايی در اوج میميرد.
آخرين توان خود را صرف اوج گرفتن میكند.
تا سقوط را نبيند.
#آندرە_مالرو
به خلوت احتیاج دارم،
نه مثل یک گوشهگیر، چون این کافی نیست،
بلکه مثل یک مُرده.
#فرانتس_کافکا
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد.
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
زندگی جوبیار بیانتهایی از رنج است، و رشد به معنای پیدا کردنِ راهی برای اجتناب از این جویبار نیست؛ بلکه به معنای شیرجه زدن درونِ آن و پیدا کردنِ موفقیتآمیزِ راه در عمقِ آن است.
#مارک_منسن
اوضاع خیلی خراب است