#مولاناعلی💙 کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافیست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافیست ⚠️ کپی به هر نحوی حلال است 💠فعالیت اصلی در اینستاگرام : instagram.com/dokhat_sher 📽️ فيلم و عكس های خام: @ghafase110
#یاعلیبنالحسینالسجاد💚
يک دسته گُل از عالمِ بالا آمد
دوّم علیِ خانه ی مولا آمد
از شاهِ زنان و سَرورِ اهلِ بهشت
يك لاله ی فاطمی به دنيا آمد
#رضارسولزادهЧитать полностью…
وقتی میان معرکه شمشیر میزنی
یک نسخهی برابر اصلی ز حیدری
#محمدکابلیЧитать полностью…
🔸مشق رزم قمر بنی هاشم، در
محضر پدر و استادش امیرالمؤمنین (ع):
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
او که میآید، تو احساس جوانی میکنی
باز یادِ رزم و شور پهلوانی میکنی
آمده پیش تو تا مشق سپهداری کند
تا به سبک حیدری، تمرینِ کرّاری کند
میزند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی، بر لبانت چشم میدوزد، علی!
ماندهام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی
من شنیدم بارها آن اسم زیبا را، ولی
چیز دیگر بود، عباسی که تو گفتی، علی!
با صدایی مهربان، گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار، با نام خدا عباس من!
نورِ چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن
این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده
فکر کن، هر حالتی بر جنگ حاکم میشود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم میشود
الامان از چشم شور و تیر پنهانی، پسر!
کاش میشد چشمهایت را بپوشانی، پسر!
بی نقاب، ای جلوهٔ حسن خدادادی، نجنگ
سعی کن تا میشود بی خـودِ فولادی، نجنگ
تشنهای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس! زیباتر شدی
خوب میدانم به فکر ذوالفقار افتادهای
بی قراری میکنی، حقّا که حیدر زادهای
رمزِ از جا کندنش یادت بماند «یا علی» ست
آخر این «لا سَیف» وقفِ «لافتی الا علی»ست
رزم عباس و علی، به به! چه رزمی میشود!
ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی میشود!😍
مثل اینکه باز دستی آشنا، در میزند
سرخوشی با من؛ ولی این دست خوشتر میزند
خواهشت را از نگاهت خواندهام؛ باشد! برو
درس اینجا ختم شد؛ دیگر حسین آمد، برو
#قاسمصرافانЧитать полностью…
نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچمصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید «الا یا ایها الساقی»
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنانرفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب ازهم گسست از بسبرای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
بهسوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
#سیدحمیدرضابرقعیЧитать полностью…
عمو عباس من به من می گفت
که عمویت فدای تو عشقم
هرچه میخواستم بهم می گفت
باشد این هم برای تو عشقم
ماه من! از تو خواهشی دارم
به شبِ یار من همیشه بتاب
صبر کن تا بخوابد او اول
بعد اگر خواستی خود تو بخواب
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
#السلامعلیکیاقمربنیهاشمعلیهالسلام
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین، حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت،
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علی اکبر به ثناگویی او میآید:
چقدر منبر کعبه به عمو میآید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن، جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو، بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نَبُوَد تیزتر از ابرویت
تیغْ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست؟ از آن شاه بگو
«أشهد أن علیاً ولیُ الله» بگو
او علمدار حسین است، ببخشید مرا
مدح او کار حسین است، ببخشید مرا
#مجیدتالЧитать полностью…
نیست جز اهل کسا کشتی امداد نجات
بر محمد و بر آن عترت احمد صلوات
#شبجمعستهوایتنکنممیمیرم💔
فقـط یـک بـار در دنیای ما لبخند زد زینب
که آن هم روز میلادش در آغوش برادر بود
#سیدمیلادحسنیЧитать полностью…
شکر خدا ز جام جنونش لبالبیم
شکر خدا که گوشه نشیان زینبیم
#السلامعلیکیاعلیبنالحسین✋🏼
پسرانت همه همنام علی بنهادی
جان عـالـم به فدای دل بابایی تو
#حسیننامعلیرادوستدارد❤️Читать полностью…
زندگانیِ خودم را خَرجِ روضه می کنم
مطمئنَّم روضه ها آخَر به دردم می خورد
دستِ خالی می روم، امّا یقین دارم حُسین
روزِ مرگم این دو چَشمِ تَر به دردم می خورد
دَر قیامت مادَرَت زَهرا به دادَم می رِسَد
این مقامِ نوکری، مَحشَر به دردم می خورد
مرحوم #رضارسولزادهЧитать полностью…
قم یا رسول صوت جلی را شروع کن
قرآن بخوان و مدح علی را شروع کن
این شعرو تو ایام مبعث و ولادت پیامبر (ص) اکثر شماها احتمال زیاد تو جاهای مختلف شنیدین. الان متوجه شدم #رضارسولزاده شاعر جوان این بیت زیبا به رحمت خدا رفتن
شادی روحشون فاتحه ای بخونید💔🙏🏻
01:07
ابرو گره زدی و گره خورد لشکری
"به به" به این صلابت و شور و دلاوری...
مشق رزم قمر بنی هاشم، در محضر پدر
و استادش امیرالمؤمنین در قالب شعر:
(تمرین جنگ و آمادگی برای نبرد)
مینشستم و زلف های مرا
شانه میزد عموی من ای ماه
حتم دارم اگر عمویم بود
که نمیسوخت موی من ای ماه
هرچه آمد سرم،همه به کنار
بیشتر دل زده از این شهرم
از همه بچه ها و دختر ها
دلخورم،دلشکستهام..قهرم...
#آرمانصائمیЧитать полностью…
راستی بگو ببینم، ماه
عمو عباس را که تو دیدی؟
دوست داشتی تو هم شبیه من
هی از او نیز بوسه می چیدی؟
#ماهمنعموعباس💔🌙
شعر شب میلاد تو هم پر شده از اشک:
#زبانحالحضرترقیه
#آیینهتمامنمایحیدرکرار❤️🔥
با وجود تو زمین، حیـدر دیگر دارد
کـعـبـه جا دارد اگر باز ترک بردارد
#مجیدتالЧитать полностью…
قنداقه حسین شرف عرش اعظم است...
#تبرکعرشاثریازحسنروحالامینЧитать полностью…
#السلامعلیکمیااهلبیتالنبوه💚
این جمع بی حسین که معنا نمیگرفت
یـعـنـی اگــر نـبــود کـسـا پا نمیگرفت
#برمحمدوآلمحمدصلواتЧитать полностью…
#السلامعلیقلبزینبالصبور
ستاره ى شب ارباب...قبله ى حاجات
شهيد زنده ى گودال..عمه ى سادات
تويى همان كه نشان داده اى قيامت را
همان كه خنده ى او دل ربوده از زهرا
همان كه وقت خداحافظى در عاشورا
حسين گفت:حضرت عشق التماس دعا
فداى ذكر قنوت و سجود تو بانو
خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو
گريز روضه ى شعرم سر شكسته ى توست
اسارت تو و ايتام و پاى خسته ى توست
خرابه و تو و دست هاى بسته ى توست
به روى خاك نماز شب نشسته ى توست
چه شد كه وقت ركوع ياد مادر افتادى؟
به ياد مادرتان بين بستر افتادى
اگر غلط نكنم مادرى خميده شده
جوان خانه چه پژمرده و تكيده شده
بگو براى چه مادر نفس بريده شده
نگو به سينه ى او ميخ در كشيده شده
"حيات در شريان جهان مادر توست
نشانه دار ترين بى نشان مادر توست"
#آرمانصائمیЧитать полностью…
ذوالفقار سخنش ضربه که میزد میگفت
شیر شیر است، به این فرق که چادر دارد