dokhat_sher | Unsorted

Telegram-канал dokhat_sher - " دو خط شعر "

11514

‎#مولانا‌علی💙 ‎کلاف شعر دارم، ‎سالها کارم غزل بافی‌ست ‎دراین بازار آشفته، ‎علی تحسین کند کافی‌‌ست ‎⚠️ کپی به هر نحوی حلال است ‎💠فعالیت اصلی در اینستاگرام : ‌‏ instagram.com/dokhat_sher ‎📽️ فيلم و عكس های خام: @ghafase110

Subscribe to a channel

" دو خط شعر "

دارم کم کم احساس میکنم از ری‌اکشنا که دیگه فقط دارید رد میکنید، نه عکسارو میبینید نه شعرارو میخونید

Читать полностью…

" دو خط شعر "

اگر مقصود مستی نیست
پس در شهر خرماها
چرا نقش ضریح پاک تو
انگور می‌گردد؟!

Читать полностью…

" دو خط شعر "

به سجده در حرمش تا به خاک افتادم
مویز بودم و عشق علی شرابم کرد...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

رو به ایوان تو چشمانِ مَلَک، پشت صف‌‌ست
صدو‌ ده پنجره در عرش، به سمت نجف‌‌ست

Читать полностью…

" دو خط شعر "

علی‌رفت‌از‌جهان‌و‌شد‌یتیمی‌سهم‌این‌عالم...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

فرشتگان مقرب هنوز هم در عرش
به سر نهند در اندوه بوتراب، تراب

Читать полностью…

" دو خط شعر "

امان از دل زینب💔

امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام درحالی به دیدار حق شتافتند که حضرت زینب‌سلام‌الله‌علیها در بستر شهادت از پدر بزرگوارشان درباره «واقعه کربلا» سوال کردند.

امیرالمؤمنین در پاسخ حضرت زینب فرمودند:
«دخترم، ماجرا همان است که ام ایمن درباره‌اش با سخن گفت». بعد با حسرت و اندوه و برحسب آنچه که در تاریخ ذکر شده، با چشمانی اشک‌بار بر مصیبت اهل‌بیت‌علیهم‌السلام در کربلا، دعوت حق را لبیک گفتند.

Читать полностью…

" دو خط شعر "

داغ مادر، داغ بابا، کربلا هم پیش رو...
روزهای سخت زینب بعد از این آغاز شد...:

Читать полностью…

" دو خط شعر "

آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت
مونس چاه برفت و نفس چاه گرفت...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

امیرالمومنین(ع) در مورد چگونگی غسل و کفن، تشییع و تدفین خود به پسرش امام حسن(ع) این‌گونه وصیت فرمودند:
«ای پسرم! بعد از این‌که از دنیا رفتم من را غسل ده، کفنم کن، من را با باقی مانده کافوری که جدت را با آن حنوط کردم حنوطم کن، من را روی سریری قرار بده و جلوی سریر را حمل نکنید، بلکه عقب آن‌را حمل کنید، جلو آن خودش حرکت می‌کند و هر طرفی که او حرکت می‌کند شما هم به تبعیت از آن حرکت کنید. هر کجا ایستاد بدانید همان‌جا محل قبر و دفن من می‌باشد. من را روی زمین بگذارید. ای حسن! تو بر من نماز بگذار به صورتی که در آن نماز هفت تکبیر گفته شود که این هفت تکبیر بر غیر من حرام است، جز برای مردی از فرزندانم که در آخر الزمان بیرون خواهد آمد و هر ناراستى که در حق باشد درست خواهد کرد و هر بدعتى که در دین رسیده است برطرف خواهد کرد. بعد از این‌که از نماز فارغ شدید، بر دور تابوت خطّى بکش و جای تابوت را نشان کن‏، سپس بجاى تابوت، برای من قبری را حفر کن  و لحد براى من بساز. به تخته چوبی خواهی رسید که با خط پدرم، حضرت نوح(ع) نوشته شده است. من را روی تخته بگذار و هفت خشت در ابعاد بزرگ بر روی لحد بگذار و چند لحظه‌ای صبر کن. که همان‌جا پیدایش می‌کنی بر روی من قرار بده. چند لحظه‌ای صبر کن، پس به قبر نگاه کن که مرا در لحد من نخواهی دید..

بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۲۱۵

Читать полностью…

" دو خط شعر "

آه ای پدر،
به داد یتیمان خود برس!
تلخ است این زمانه بدون تبسمت...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

آسمان داشت تیره می گشت و
بند از دست دل رها می شد
تن زخمی به خاک ها بود و
دور جسمش برو بیا می شد

دختری روی تل…رمق رفته
داد می زد”تورو خدا” نزنید
پدرم جان نمانده بر بدنش
به تنش نیزه بی هوا نزنید

پلک هایش کمی تکان می خورد
رعشه ای بین بازوانش بود
رمقش را گرفته بودند و
نیزه ی شمر در دهانش بود

همه بودند سر خوش و سرمست
ساربان بود از همه خوش تر
منتظر بود تا همه بروند
فکر انگشت بود و انگشتر

شمر آماده بود و درواقع
داشت همراه خود دوتا حربه
کند بود و نمی بریدش سر
شد جدا با دوازده ضربه

#آرمان‌صائمی

Читать полностью…

" دو خط شعر "

#السلام‌علیک‌یا‌امیرالمومنین‌علیه‌السلام

امسال را به نام تو "سالِ پدر" گذاشت
آن کس که سینِ اولِ ما را "سحر" گذاشت

در سفره ی دلم که پر از سیر و سرکه بود
وقت اذان صبح، نگاهی "سفر" گذاشت..

سجاده‌ای گشوده شد و سینِ بعد را
یک "سجده"ی بلند که نه... مختصر گذاشت

فرصت نداد سینِ "سلامِ" نماز را
تیغی که دست زخم تو را بازتر گذاشت!

در ظرف سینِ پنجمِ این سفره می‌توان
"سی سال خار دیده و خون جگر" گذاشت!

شهر مدینه پیش قدم‌هات میخ ریخت
کوفه کمی ملاحظه کرد و تبر گذاشت!

وقتی که آمدی همه گفتند:" علی رسید"..
گفتی:" به جسم آمد و جان، پشتِ در گذاشت"..

سین ششم، "سکوتِ نفس گیرِ خانه" بود
بر حالت دو چشم تو تا زهر اثر گذاشت

هر کاسه‌ای یتیم رسید و یتیم رفت!
این زخم زهر خورده‌ی سنگین، مگر گذاشت؟

تحویل سال بود که با تو بهار رفت...
تنها نشانه‌ای سر هر رهگذر گذاشت..

ناگاه تیری آمد و بر ظرف آب خورد!
ناگاه نیزه آمد و بر سفره، "سر" گذاشت...!

#سیده‌اعظم‌حسینی

Читать полностью…

" دو خط شعر "

تحویل می‌گیرد مرا دنیا به لطف تو
وقتی به نامت می‌کنم تحویل، سالم را...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

#آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان
نوروز اگر چه موسم شادی‌ است
ما غرقِ غمیم در عزای مولا...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه
بماند بین ما این رازها بینی و بین الله...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

تابید نوری از تو به انگور و شد شراب
هرکس که بوسه زد به ضریحت خمار شد...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

به درباری که جبرائیل اندازد کلاه آن‌جا
اگر مَردی به قدر نیم‌مژگان کن نگاه آن‌جا

Читать полностью…

" دو خط شعر "

ایوانِ نجف! هان تو شهادت بده فردا
این دل، همه‌ی عمر به تسخیرِ علی بود...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

خیابان نجف را غم گرفته...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

از صبحِ بی علی به خدا می‌برم پناه...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

#زبان‌حال‌حضرت‌زینب‌سلام‌الله‌علیها💔

هرچند در عمرت به جز غربت ندیدم
امشب غمی در بین چشمانت ندیدم

آشفته‌ام کرده‌ست اوضاع خرابت
حتی طبیب کوفه هم کرده جوابت

دیدی که آخر هردعایم بی اثر شد
از دستمال زرد رویت زردتر شد

امشب یتیمان دیده را یک دم نبستند
با کاسه‌های شیر پشت در نشستند

امشب خودت پر کرده‌ای دوروبرم را
دست ابالفضلت سپردی معجرم را

ساکت نمان قدری برایم درد دل کن
با زینب زار خودت هم درد دل کن

با من بگو این روضه‌های خط به خط را
سی سال تنها بودن و بی خوابی‌ات را

از روزهای بی کسی بوتراب و..
در شهر پیغمبر سلام بی جواب و..

از کینه‌های مردم بدباور شام
از سب و لعن تو سر هر منبر شام

یادی کن از دار السلام بین آتش
از آن جنایت‌های تام بین آتش

از اتفاقی که سر هر کوچه افتاد
از همسری که همسرش در کوچه افتاد

از بازویی که با غلاف از کار افتاد
از غنچه‌ای که زیر پای خار افتاد

حرفی بزن چیزی بگو جانم فدایت
به معجرم خیره‌ست امشب چشم‌هایت

حس می‌کنم که از فراغ یار گفتی
زیر لب از گودال و از بازار گفتی

از کوفه‌ای که روضه‌هایش بیشمار است
دور من تنها پر از سرنیزه‌دار است

از چشم‌های خیره نامحرمانش
از نان و خرماهای خیرات زنانش

از سنگ‌های مانده در دامان کوفه
از ما که می‌خوابیم در زندان کوفه

بگذار تا صبح از غم دوری بباریم
ما بعد تو امنیتی دیگر نداریم

#سیدپوریا‌هاشمی

Читать полностью…

" دو خط شعر "

#دلتنگ‌رخ‌فاطمه‌اش‌بود‌علی💔

بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش

سریع‌تر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش

زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال
که بیقراردلی می‌رسد به دلدارش

برای دیدن دست کبود فاطمه‌اش
به عرش رفته یدالله دست حق یارش

خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش

دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش

خلاصه باز علی جان دهد اگر آید
دوباره فاطمهٔ زخمی‌اش به دیدارش

علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت
چه کوفه‌ای که تمامی نداشت آزارش

چه کوفه‌ای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر بین انظارش

رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش

گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش

#محمد‌علی‌بیابانی

Читать полностью…

" دو خط شعر "

غـم بی كس شدن و رنج یتیمان به كنار
چاه امشب زِ غم دوری يارش چه كند!؟

Читать полностью…

" دو خط شعر "

#انا‌لله‌وانا‌الیه‌راجعون
شب دفنش زیارت کرد حیدر را خودِ حیدر
ندیـده عـالَـم عـرفـان از این تجـرید بالاتر

Читать полностью…

" دو خط شعر "

دیگـر این شبها یتیمان بی علی سر میکنند
شهر کـوفـه تازه فـهمیـده که بی بابا شده

Читать полностью…

" دو خط شعر "

#شب‌جمعست‌هوایت‌نکنم‌میمیرم
آن یتیمان که به خرمای علی سیر شدند
پای گودال رسیدند، همگی شیر شدند...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

سالی که نکوست به دعای مولاست...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

سال ما روشن ز خورشید علیست...

Читать полностью…

" دو خط شعر "

عمری‌ست گره خورده دل ما به علی
ما تکیه نمی‌کنیم الا به علی
امسال خدا به برگ تقدیر نوشت
تحویل دهیم سال خود را به علی

#علی‌ذوالقدر

Читать полностью…
Subscribe to a channel