#مولاناعلی💙 کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافیست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافیست ⚠️ کپی به هر نحوی حلال است 💠فعالیت اصلی در اینستاگرام : instagram.com/dokhat_sher 📽️ فيلم و عكس های خام: @ghafase110
خاک من کاش شود گوشهای از کاشی تو
یا که خونم بشود جوهر نقاشی تو
گرد صحن حرمت را به دو عالم ندهم
زلف من کاش شود چوبهی فراشی تو
یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف
هرکجا جز خانهی حیدر به غیر شر نبود...
#بستهامرشتهیدلرابهنخشالعلی
شال غم بر روی دوشم، پیرهن مشکی به تن
آرزو دارم شـود این جـامـه بر جسمـم کفن...
قبل خلقت با خدا تنها چه میکردی علی؟
مطمئنا کهکشان ترسیم میکردی علی!
من از دنیا به غیر از مرتضی چیزی نمیخواهم
خوشم وقتیکهدر صحنش امینالله میخوانم
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه
بماند بین ما این رازها بینی و بین الله...
تابید نوری از تو به انگور و شد شراب
هرکس که بوسه زد به ضریحت خمار شد...
به درباری که جبرائیل اندازد کلاه آنجا
اگر مَردی به قدر نیممژگان کن نگاه آنجا
ایوانِ نجف! هان تو شهادت بده فردا
این دل، همهی عمر به تسخیرِ علی بود...
#زبانحالحضرتزینبسلاماللهعلیها💔
هرچند در عمرت به جز غربت ندیدم
امشب غمی در بین چشمانت ندیدم
آشفتهام کردهست اوضاع خرابت
حتی طبیب کوفه هم کرده جوابت
دیدی که آخر هردعایم بی اثر شد
از دستمال زرد رویت زردتر شد
امشب یتیمان دیده را یک دم نبستند
با کاسههای شیر پشت در نشستند
امشب خودت پر کردهای دوروبرم را
دست ابالفضلت سپردی معجرم را
ساکت نمان قدری برایم درد دل کن
با زینب زار خودت هم درد دل کن
با من بگو این روضههای خط به خط را
سی سال تنها بودن و بی خوابیات را
از روزهای بی کسی بوتراب و..
در شهر پیغمبر سلام بی جواب و..
از کینههای مردم بدباور شام
از سب و لعن تو سر هر منبر شام
یادی کن از دار السلام بین آتش
از آن جنایتهای تام بین آتش
از اتفاقی که سر هر کوچه افتاد
از همسری که همسرش در کوچه افتاد
از بازویی که با غلاف از کار افتاد
از غنچهای که زیر پای خار افتاد
حرفی بزن چیزی بگو جانم فدایت
به معجرم خیرهست امشب چشمهایت
حس میکنم که از فراغ یار گفتی
زیر لب از گودال و از بازار گفتی
از کوفهای که روضههایش بیشمار است
دور من تنها پر از سرنیزهدار است
از چشمهای خیره نامحرمانش
از نان و خرماهای خیرات زنانش
از سنگهای مانده در دامان کوفه
از ما که میخوابیم در زندان کوفه
بگذار تا صبح از غم دوری بباریم
ما بعد تو امنیتی دیگر نداریم
#سیدپوریاهاشمیЧитать полностью…
#دلتنگرخفاطمهاشبودعلی💔
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال
که بیقراردلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
#محمدعلیبیابانیЧитать полностью…
غـم بی كس شدن و رنج یتیمان به كنار
چاه امشب زِ غم دوری يارش چه كند!؟
خدا کند ز کرم من هم انتخاب شوم
غبار کاشی صحن ابوتراب شوم...
آجرک الله یاصاحب الزمان
امشب شام غریبان جد بزرگوارتون هست
رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت؟
قربان ریشه های نخ شال گردنت
مرد سیاه پوش، خدا صبرتان دهد...
در عهد تو رطوبت مِیْ زد به هر بلد
خورشید مست کرد و دو دور اضافه زد
دادی ز بس به دست پیاله مدار را...
تابش خورشید سوسوی چراغ کوچکش
کهکشان کهنه گلیمی گوشهی کاشانهاش
کج ذوقِ بد سلیقه کسی که بهشت را
کرده ست با وجودِ نجف باز انتخاب...
دارم کم کم احساس میکنم از ریاکشنا که دیگه فقط دارید رد میکنید، نه عکسارو میبینید نه شعرارو میخونید
Читать полностью…اگر مقصود مستی نیست
پس در شهر خرماها
چرا نقش ضریح پاک تو
انگور میگردد؟!
به سجده در حرمش تا به خاک افتادم
مویز بودم و عشق علی شرابم کرد...
رو به ایوان تو چشمانِ مَلَک، پشت صفست
صدو ده پنجره در عرش، به سمت نجفست
فرشتگان مقرب هنوز هم در عرش
به سر نهند در اندوه بوتراب، تراب
امان از دل زینب💔
امیرالمؤمنینعلیهالسلام درحالی به دیدار حق شتافتند که حضرت زینبسلاماللهعلیها در بستر شهادت از پدر بزرگوارشان درباره «واقعه کربلا» سوال کردند.
امیرالمؤمنین در پاسخ حضرت زینب فرمودند:
«دخترم، ماجرا همان است که ام ایمن دربارهاش با سخن گفت». بعد با حسرت و اندوه و برحسب آنچه که در تاریخ ذکر شده، با چشمانی اشکبار بر مصیبت اهلبیتعلیهمالسلام در کربلا، دعوت حق را لبیک گفتند.
داغ مادر، داغ بابا، کربلا هم پیش رو...
روزهای سخت زینب بعد از این آغاز شد...:
آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت
مونس چاه برفت و نفس چاه گرفت...
امیرالمومنین(ع) در مورد چگونگی غسل و کفن، تشییع و تدفین خود به پسرش امام حسن(ع) اینگونه وصیت فرمودند:
«ای پسرم! بعد از اینکه از دنیا رفتم من را غسل ده، کفنم کن، من را با باقی مانده کافوری که جدت را با آن حنوط کردم حنوطم کن، من را روی سریری قرار بده و جلوی سریر را حمل نکنید، بلکه عقب آنرا حمل کنید، جلو آن خودش حرکت میکند و هر طرفی که او حرکت میکند شما هم به تبعیت از آن حرکت کنید. هر کجا ایستاد بدانید همانجا محل قبر و دفن من میباشد. من را روی زمین بگذارید. ای حسن! تو بر من نماز بگذار به صورتی که در آن نماز هفت تکبیر گفته شود که این هفت تکبیر بر غیر من حرام است، جز برای مردی از فرزندانم که در آخر الزمان بیرون خواهد آمد و هر ناراستى که در حق باشد درست خواهد کرد و هر بدعتى که در دین رسیده است برطرف خواهد کرد. بعد از اینکه از نماز فارغ شدید، بر دور تابوت خطّى بکش و جای تابوت را نشان کن، سپس بجاى تابوت، برای من قبری را حفر کن و لحد براى من بساز. به تخته چوبی خواهی رسید که با خط پدرم، حضرت نوح(ع) نوشته شده است. من را روی تخته بگذار و هفت خشت در ابعاد بزرگ بر روی لحد بگذار و چند لحظهای صبر کن. که همانجا پیدایش میکنی بر روی من قرار بده. چند لحظهای صبر کن، پس به قبر نگاه کن که مرا در لحد من نخواهی دید..
بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۲۱۵Читать полностью…