😘 بازسازی سینمایی نقاشی بوسه از گوستاو کلیمت
🌱 اثری از هنرمند روس، هلن شیدلین
@@Doniaie_adabiat
پروازِ کی کاووس
.
.
در تاریخ ثعالبی، اثر ابومنصور عبدالملک ثَعالِبی (شاعر و تاریخنگار ایرانی) دربارهی به آسمان رفتن کی کاووس چنین آمده است: «و چون خداوند نام کی کاووس را برتر ساخت و پایگاهش را بلند کرد و به او فرمان روایی سراسر کشور بخشید و بر بزرگانش سروری داد و در بابِل کوشکی بلند برافراشت، و از سنگ و آهن و روی و مِس و سُرب و نقره و طلا در آن خانه ها ساخت.
.
.
اهریمن کی کاووس را فریب میدهد تا او خِرد از کَف بداد و با خود گفت که من خدای هستم و تصمیم گرفت که بر آسمان برود و از آسمان ها آگاهی یابد و آسمان ها را به سلطهی خود دربیاورد. کی کاووس بر بالای آن کوشک می رود و فرمان می دهد تا بر تختی سبک وزن چهار نیزه ببندند و بر سر هر کدام از آن ها گوشت بیاویزند تا کَرکَسان تخت را بالا بکشند. کَرکَسها تخت را بالا بردند و چون به خورشید رسیدند بالهای آن ها بسوخت و کاووس سقوط کرد.
📚تاریخ ثعالبی، مشهور به غرر اخبار ملوک فرس و سیرهم، ترجمه محمد فضائلی، ص ۱۱۲
▪️نکته: البته در منابع مختلف پایان این ماجرا با اندک تفاوتهایی آمده است.
🎨برگی از شاهنامه در کتابخانه دانشگاه پرینستون، آمریکا
@honartohi
محاکمه رستم و سهراب با طعم راشومون.
نمایش :ورا نام تهمینه، سهراب کرد"
با نگاهی مدرن به حماسه بزرگ ایران، رستم و سهراب پرداخته است.
از نظر فرم، مشابه فیلم راشومون، یک واقعه از زبان افراد گوناگون که یکی از آنها درگذشته است، روایت میشود.
آنچه در روایت رسمی آورده شده با آنچه در لایههای زیرین، رخ داده است، تفاوتی آشکار دارد. داستان مردانی که برای نام، از دروغ و ستم و ضعیفکشی ابایی ندارند، پیلتنان زنکش. رستم که تهمینه را رها میکند و از ترس شکست، سهراب را با فریب، به خیال خود، میکشد، سهراب که دل در سودای گردآفرید دارد و نگهبان او را به جای خود به مسلخ میفرستد، در آخر دختری که به جای سهراب به قتل میرسد و تهمینه که عمری تقاص آمیختن با رستم را پس داده و اکنون نیز از فرزند جدا مانده است.
تکگوییها، لحنی حماسی، مطنطن و اثر گذار دارند. حرکات نمایشی، مناسب قهرمانان حماسی است، شاهنامهخوانی یا روایت رسمی هم رضایت شاهنامهدوستان و طرفداران ادبیات کهن را جلب میکند. موسیقی زنده حال و هوای مناسب یک حماسه بزرگ را تداعی میکند.
#فریبا_عابدین_نژاد
@@Doniaie_adabiat
رضا محمدی:
«سردبیر ماهنامه قدیمی و تاثیرگذار دنیای سخن تمام شمارههای این مجله را بهصورت پیدیاف و رایگان در سایت مجله بارگذاری کرده است.»
.
💢 زبان جنسگرا به چه معناست؟
✍️ دکتر مریم نصر اصفهانی
📕فرهنگ لغت کمبریج زبان جنسزده /جنسگرا/ جنسپرست (Sexist language) را اینطور تعریف میکند: زبانی که یکی از جنسها (زن/مرد) را حذف میکند یا یکی را برتر از دیگری میداند. مثالش هم استفاده از ضمیر مذکر برای اشاره به هر دو جنس است. فرهنگ لغت میگوید امروزه مردمان استفاده اینچنینی از زبان را تبعیضآمیز میدانند و پیشنهاد میدهد برای پرهیز از رنجاندن مردم بهتر است از زبان جنسگرا بپرهیزیم.
❇️ در زبان فارسی گرچه ضمایر مذکر و مونث نداریم و در مدرسه آموختهایم اگر روی دیوار ورزشگاه مدرسه دخترانه نوشته «ز نیرو بود مرد را راستی» در واقع مرد نماینده همه آدمیان است؛ ولی بعدتر که با اشعار و نوشتههای بیشتری آشنا شدیم متوجه شدیم مسئله این نیست که مرد نماینده همه آدمیان است. ماجرا این است که مرد مساوی آدم است. برای همین هم هست که اگر بخواهند مردی را نکوهش کنند به او میگویند «ای کمتر از زن» و اگر بخواهند زنی را بستایند میگویند «زن مگو! مردآفرین روزگار».
❇️ جنسگرایی در زبان لایههای کمتر آشکاری هم دارد که خود را در خوشایندگویی نشان میدهد. مثل اینکه به جای کلمه «زن» از کلمه «بانو» استفاده کنیم. انگار که وقتی بگوییم بانو یعنی «نیتمان خیر است». انگار در زن بودن نقص و ابتذالی هست که در بانو بودن نیست و اگر به جای «زنِ خانهدار» گفتیم «کدبانو» گام بزرگی در تکریم زنان و اصلاح شرایط ناعادلانه کارِ بیدستمزد خانگی برداشتهایم.
❇️ در ادامه دو نمونه متن با زبان جنسگرا ببینیم. دو مقدمه که مردان محقق بر کتاب زنانِ مولف نوشتهاند:
یکی از مقدمه محمود عنایت بر کتاب اولین ریدِ انسانشناس با نام تکامل زن؛ از قبیله مادرسالار تا خانواده پدرسالار (که مترجم ‘انسان در عصر توحش’ نامگذاشته) و دیگری مقدمه بیژن عبدالکریمی بر کتاب آنچه باید نوشته میشد اثر میرا قائمی.
♦️♦️♦️
@nutqiyyat | @neocritic
instagram.com/nutqiyyat
nutqiyyat" rel="nofollow">https://youtube.com/@nutqiyyat
🔶شعر و رمان در خدمت قدرت؛ درک خامنهای از ادبیات
🔻یادداشتی از اسد سیف
به سنت پادشاهان، هر از گاه نویسندگان و شاعران حکومتی به بارگاه سیدعلی خامنهای میشتابند تا در پیشگاهش داستان و شعر بخوانند. رهبر نشسته بر تخت خویش در فاصلهای دورتر از حاضران، با شنیدن هر شعر سری میجنباند و با احسنت و به تعریف و یا نقد مطالبی بر زبان میراند.
خامنهای چه میگوید، ادبیات را چگونه میبیند و چه انتظاری از آن دارد؟ شاعران و نویسندگان حاضر در جلسات او چه کسانی هستند و در ادبیات چه میجویند؟
در تاریخچه زندگانی خامنهای آمده است که او پیش از انقلاب در محافل ادبی حضور داشته، هر از گاه شعر میسروده و با شاعرانی نیز دوستی داشته است. میگوید، پدر و مادرش ذوق ادبی داشتهاند و مادرش "بسیار باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظشناس... " بوده است.
میگوید پس از انقلاب مهرداد اوستا و مهدی اخوان ثالث را به همکاری با رژیم دعوت کرده است. اوستا به دعوت او آری میگوید و «وارد میدان انقلاب میشود». از اخوان میخواهد که او نیز "بیاید توی میدان و با زبان، از انقلاب حمایت کند". اخوان اما پاسخ میدهد: «ما همیشه بر سلطه بودهایم نه با سلطه». خامنهای در پاسخ میگوید: «بیایید بر سلطه باشید چون سلطه واقعی الآن آمریکاست. بیایید هر چه میخواهید به او بگویید.»
📌 برای دسترسی کامل به گزارش روی تیتر کلیک کنید.
@dw_farsi
میراثدار ادبیات روس و روزگار سرخ استالین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده: مهسا زند
یک میراثدار رمان روسی در زمانهی استالین چه باید بکند؟
او از یک طرف با میراث خود درگیر است: رمانهای بلندی که از دل کتاب مقدس بیرون آمدهاند، مسائل وجودی بشر را میکاوند، درگیری انسانها با خدا، مذهب و گناه را در مرکز خود قرار میدهند و یک بازیگر اصلی دارند: «شیطان». شیطان همان تهدیدی است که باعث میشود شخصیتهای رمان روسی به تقلا بیفتند، به سراغ گناه بروند یا از آن دوری کنند و در نهایت، داستانها را به پیش ببرند. داستانهایی که یکی از نقاط اوج خود را در لحظاتی مییابند که ایوان کارامازوف روایت میکند: امتحان مسیح به دست شیطان.
از طرف دیگر این نویسنده، با شرایط سیاسی و اجتماعی زمان خودش درگیر است. اختناق، سرکوب ادبیات، نویسندههای چاپلوس و شکمپرست، مرگ، کشتار و آسایشگاه روانی. اینجا هم یک بازیگر اصلی وجود دارد: «بوروکراسی پلیسی» زمان استالین. همان چیزی که انسانها را به درون خود میکشد و یا مجبورشان میکند انسانهایی چاپلوس و طمعکار باشند یا دیوانه و شیزوفرنیک. وضعیتی که نقطهی اوجش دستنوشتههایی ممنوعاند که قرار است نسوزند و دوام بیاورند برای روزهای بعد از اختناق.
این وضعیت دوگانه، وضعیت میخائیل بولگاکف است و پاسخی که او به این وضعیت میدهد بسیار ساده و در عین حال خلاقانه است: قرار دادن شیطان در بوروکراسی پلیسی موسکو. شاید خیلیها بگویند که با چنین ایدهی ساده و پیشپاافتادهای نمیتوان یک رمان بزرگ نوشت. حق با آنهاست اما نه زمانی که نویسندهی این رمان بولگاکفی است که داستان را عالی روایت میکند، استاد استعاره است، طنز را خوب میشناسد، از کنایه، ماهرانه استفاده میکند، یک داستان پسزمینهای جذاب – لحظات محاکمه و تصلیب مسیح – دارد که به تنهی داستان اصلی بدوزد و در نهایت در فکر خلق شخصیتی است که قرار است پیروزمندانه از میراث روسیاش بیرون بیاید و تا ته ماجرا برود: یک زن جسور و عاشق.
مرشد و مارگریتا چنین رمانی است. با معرفی فضای بوروکراتیک ادبیات در زمان استالین شروع میشود، با محاکمهی مسیح پیش میرود، سانسور را برجسته میکند و به جاهایی میرسد که حتی بدبینترین خوانندهها هم نمیتوانند آنرا زمین بگذارند و چیزی از آن یادشان نماند. رمان بولگاکف، یکی از بهترین پاسخها به این پرسش است که میراثمان را چگونه به شرایط سیاسی-اجتماعیمان بدوزیم؟
□ مرشد و مارگریتا (ویراست دوم) | میخائیل بولگاکف | ترجمۀ عباس میلانی | نشر نو
[برای ثبتنام در دورهٔ آنلاینِ جمعخوانی مرشد و مارگریتا، به صفحهٔ اینستاگرام «کتابخانه بابل» یا تلگرام ما [@Beditor] مستقیماً پیغام دهید.]
■ Telegram ■ instagram ■ Website
#معرفی_کتاب
——
Suspicious Minds: Why We Believe Conspiracy Theories
به نظر شما ۱۱ سپتامبر کار خود آمریکا بود؟ یا اینکه مایکل جکسون هنوز زندهست؟ یا ویروس کرونا یک ویروس دستکاری شده برای قتل عام مردم و کم کردن جمعیت کره زمین بود و «خودشون» منتشرش کردن؟ این تئوریهای توطئه از کجا میان؟ چرا مردم دوست دارن اینا رو باور کنن؟
معمولا مردم جذب تئوریهای توطئه میشن چون جوابی هستن برای سوالهایی که جوابی براش ندارن و اینطوری ذهنشون آروم میگیره. یا شایدم جوابهای رسمی برای این سوالات وجود داره ولی هنوز شواهد خلافش هم زیاده که به درستی بهشون پرداخته نشده.
یکی از همین تئوریهای توطئه همین قضیه ۱۱ سپتامبره که هنوزم خیلیها باور دارن که آمریکا خودش انجام داد برای اینکه راهی پیدا کنه برای حمله به خاورمیانه. یا اینکه اسامه بن لادن رو واقعا کشتن یا اینکه یه جایی تو واشنگتن تحت نظارت داره زندگی میکنه؟
نظریهپردازان توطئه سوالات این مدلی زیادی رو مطرح میکنن. میگن بن لادن پس از ۱۱ سپتامبر به مرگ طبیعی مرده ولی دولت ایالات متحده این موضوع رو برای حمله به عراق و افغانستان پنهان کرده. «تردید» از غرایز انسانیه و طبیعیه که چنین سوالاتی تو ذهن هر آدمی ایجاد بشه.
اما تئوریهای توطئه هزاران ساله که وجود دارن. یکی از این روایتهای تاریخی، علاقهی مردم به شایعات و زیر سوال بردن نسخهی رسمی وقایع، برمیگرده به سال ۶۴ بعد از میلاد مسیح. اون سال آتش سوزی بزرگی دو سوم رم رو نابود کرد ولی مردم شایعه کردن که کار خود امپراطور بوده.
گفتن امپراطور روم، نرون، لباس مخصوصی به تن کرده که معمولا تو تئاتر میپوشیدن، و داشت آهنگی رو که برای مردگان بود رو زمزمه میکرد و سوختن مردم رو از دور تماشا میکرد. یا اینکه میایم جلوتر به قرن هجدهم که یک انجمن در آلمان به نام ایلومیناتی تاسیس شد که خیلی زود بدنام شد.
سال ۱۷۷۶ ایلومیناتی در باواریا توسط فیلسوفی به نام آدام ویشاپت تاسیس شد. اعضای این انجمن قسم خوردن که بحثهای داخل محف رو محرمانه نگه دارن و همین قسم الهام بخش خیلی از تئوریهای توطئه شد که تا امروزم ادامه داره. شایعات شروع شد. گفتن ایلومیناتی پشت انقلاب فرانسهست.
گفتن نظم جهانی رو این انجمن ایلومیناتی تعیین میکنه و الخ. اما طولی نکشید که این گروه منحل شد و اعضاش تحت تعقیب پیگرد قرار گرفتن. یعنی در واقع، ایلومیناتی قبل از اینکه به اندازه کافی قدرت بگیره که بتونه بر چیزی تاثیر گذار باشه، از بین رفت و نابودش کردن.
اما این باعث نشده که نظریهپردازان توطئه در سرتاسر جهان بیخیالش بشن و همچنان ایلومیناتی رو توی ذهنشون زنده نگه داشتن. اینکه چه کسی کنترل آمریکا رو دست داره، چه کسی جان اف کندی رو کشت، چه کسی توی خلیج مکزیک نفت ریخت و سوالای اینطوری رو همیشه گردن ایلومیناتی میندازن.
هرچند دامن زدن به شایعات و تئوریهای توطئه سرگرمکنندهست ولی میتونه عواقب مرگباری هم داشته باشه. برای مثال، در قرون وسطی، برخی از نظریه پردازان توطئه، یهودیان و مقصر مرگ سیاه میدونستن.
بین سالهای 1346 تا 1353، 60 درصد از جمعیت اروپا قربانی طاعون بابونیک شد که بهش مرگ سیاه میگفتن. مردمی که ویران و درمانده شده بودن، دنبال آدمایی بودن که تقصیر رو گردنشون بندازن. نظریه پردازان توطئه اون موقع به یهودیان اشاره کردند و از اونجایی که یهودیا قبلاً مجبور به پوشیدن
پارچه زرد برای شناسایی بودن، قربانیان دم دستی بودن. خیلی از یهودیان رو به دار آویختن، زنده زنده سوزوندن یا به طرز وحشیانهای کشتنشون. اما کسی که به یک تئوری توطئه باور کنه، معمولا به موارد دیگه هم باور میکنه.
طرز فکر توطئه این شکلیه: هر داستانی که خلاف توضیح جریان اصلی باشه پذیرفته میشه. اون لحظهای که فرد شک کنه به توضیح ارائه شده برای هر مسئلهای، دریایی از پاسخهای جایگزین به ذهنش سرازیر میشه. همه هم اینطوری نیستن و خیلیها هم منطقی فکر میکنن.
اما بیشتر ما آدمها جایی در وسط قرار داریم. بیشتر ماها نه خیلی منطقی هستیم نه خیلی توطئهپرداز. مثلا اگه بهمون بگن که آدم فضاییها زمین رو کنترل میکنن این حرف رو به سخره میگیریم ولی هنوز به مرگ دایانا و جان اف کندی مشکوکیم و احساس میکنیم کار خودشونه.
اما این تئوریهای توطئه هم اغلب اوقات یک پترن روایتی مشابهی رو دنبال میکنن. معمولا یک قهرمان درحال مبارزه با یک نیروی شیطانیه و این در طول تاریخ به کررات تکرار شده. در واقع اغلب داستانهایی که جذبشون میشیم یک خط داستانی ساده دارن. خیر در مقابل شر.
اگه میلیونها داستان تو کتابهای و فیلمها و روایتها رو بررسی کنید، هرچند شاید هرکدوم از نظری منحصر بفرد باشن، اما در اصل دارن یک خط داستانی ساده و مشابه رو دنبال میکنن و فقط شاخ و برگشون فرق میکنه. رومئو و ژولیت و پایان تراژیکش بارها و بارها در طول تاریخ تکرار شده.
خواندن بخش دوم
💢کشف طوماری از طلسمهای «کتاب مردگان» متعلق به ۳۵۰۰ سال پیش در مصر
به نوشته یورونیوز باستانشناسان در حفاریهای یک گورستان باستانی در مصر موفق به کشف یک نسخه از «کتاب مردگان» شدند که تخمین زده میشود قدمت آن به ۳۵۰۰ سال پیش بازگردد.
این کتاب نوعی نقشه برای عبور از جهان پس از مرگ ارائه میکند و به روح فرد تازه درگذشته اجازه میدهد تا در دنیایی اسرارآمیز و پر پیچ و خم از میان غارها، تپهها و دریاچههای سوزان به سلامت عبور کند.
🔴 www.salisnews.ir
🔴 instagram salisnews
🔴 @salissweb
ناصرالدین شاه و علاقه به گربهها
ناصرالدین شاه به گربه بيش از ديگر حيوانات علاقهمند است و براى يكى از اين گربهها (ببرى خان) اسب باربر مخصوص هست و قفسى با دوشک براى حملونقل اين حيوان ساختهاند.
روزى گربه شاه بر دامن لباس يكى از درباريان به خواب رفته بود و او با كمال حسن تدبير به جاى ناراحت كردن حيوان محبوب سلطان، دامن خود را بريد.
شاه براى دوران پيرى گربه ديگر مستمرى سالانه به مبلغ ۴۰۰ ليره مقرر فرموده است. مىگويند يكى از زنان در واقع به اين ترتيب در دل سلطان راه يافته كه در پرستارى از گربۀ محبوب شاه به درجه اعلى كوشيده بود
ایران و قضیه ایران، جورج ناتانيل كرزن، ص 525
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
مزلو ویژگیهای فرد خودشکوفا را به شرح زیر توصیف کرده است:
۱. داشتن درک درستی از واقعیت
۲. توانایی پذیرش خود و دیگران
۳. طبیعی بودن
۴. مشکلمحور بودن به جای خودمحور بودن
۵. علاقهمند به تنهایی و خلوت
۶. مقاومت در برابر همشکل شدن با دیگران
۷. همدلی نسبت به دیگران
@Emanations_of_an_overthinker
.🆔 __/ @andishevn 🎞 🌻🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
گزیده ای از داستان های کوتاه جهان - راوی استاد بهروز رضوی
در شیراز همه شاد و خوشند!
هرمان وامبری جهانگرد مجارستانی که در نیمه دوم قرن نوزدهم به ایران آمده بود، درباره شیرار نوشته است:
هواى شيراز، بهرغم موقعيت جنوبى اين شهر، آنقدر مفرح هست كه هيچ تعجب نمىكنم كه مردم اين ديار تحت تأثير هواى دلچسب آن مردمى علاقمند به شادى باشند و زندگى خود را در تفريح مداوم و خوشى مستمر سپرى سازند. ضرب المثلى بدين مضمون دارند:
"شايد در اصفهان دانشمندان و هنرمندان زيادى ببينيد اما رقاصان، خنياگران و بادهنوشان را فقط در شيراز پيدا مىكنيد."
و در واقع شهرى را در ايران سراغ ندارم كه ساكنان آن بهقدر مردم شيراز شاد و شنگول باشند. قرنها از ايامى مىگذرد كه حافظ، اين بادهستا، اشعار هيجانزاى خود را در اينجا سروده است، اما چند روزى گشتوگذار در پايتخت فارس هر كسى را متقاعد مىكند كه مردم شيراز سرمويى از نظرگاه زمان حافظ، دورى نجستهاند.
"زندگی و سفرهای وامبری، صفحه 120"
از کانال برگی از تاریخ
@Doniaie_adabiat
داستانی کوتاه از فرانتس کافکا
پل
برگرفته از مجله فرهنگ نو به همت علی سرهنگی
#کافکا
@FereidounFarahandouz
بر اساس فرضیهی کواین-دوئم (Quine-Duhem) باورهای ما از شبکه یا ساختاری تورمانند تشکیل شدهاند. مانند رشتههای یک شبکه، باورهای ما به هم متصلاند. برخی از باورهای ما بر لبهی شبکه قرار دارند-اگر یکی از باورهای پیرامونی تغییر کند، ساختار شبکهی باور ما تنها اندکی تغییر میکند. اما برخی از باورهای ما به رشتههای متراکم مرکز شبکه میمانند-اگر یکی از باورهای کانونی تغییر کند، کل شبکه تغییر میکند. پس این که آدمها در تغییر باورهای کانونیشان دودلی به خود راه میدهند شگفتانگیز نیست. اغلب ما آدمها در ذات خود اندیشهوران محافظهکاری هستیم؛ اگر تجربهی جدیدی از راه برسد که انگاری هستهای از هستههای اصلی تعهدات ما را به چالش میکشد، واکنش نخست ما وانهادن آن هسته نخواهد بود. واکنش نخست ما این خواهد بود که تجربه و دادههای جدید را به پرسش بگیریم و یا باورهای دیگرمان را دستکاری کنیم تا بتوانیم باورهای کانونی را دستنخورده نگاه داریم.
📖 در ستایش عقل
🖋 مایکل پ. لینچ
@Emanations_of_an_overthinker
یا داستان هری پاتر رو اگه نگاه کنید، درباره یک جوانه که داره با یک جادوگر شیطانی که میخواد بر دنیا تسلط پیدا کنه مبارزه میکنه. جنگ ستارگان هم همینطور. تئوریهای توطئه هم جدا از این قاعده نیستن و پترنهای مشابهی دارن.
حتی با وجود اینکه هر روز اتفاقات رندوم و بدون برنامهریزی شده در دنیا رخ میده اما مغز ما دوست داره دنبال علت بگرده و سعی میکنه به اون اتفاقات معنا بده. چی شد که اینطور شد؟ کی پشت قضیه بود؟ هدف چی بود؟ از این سوالات.
تئوریهای توطئه اغلب این گپهای ذهنی که بی جواب موندن رو شکل دادن به یک داستان «خوب در برابر بد» پر میکنن و مغز خیلی قشنگ جزئیاتش رو متناسب با اون موقعیت برات به تصویر میکشه. درست مثل داستانهای جذابی که در طول تاریخ بارها و بارها گفته شده و شنیدیم.
مثلا برای خیلی از مردم قابل باور نیست که یک گروه کوچیک شورشی آرشیدوک فردیناند رو ترور کردن که منجر به شروع جنگ جهانی اول شد. باور نمیکنن جرقه اون بود. برای یک نظریه پرداز توطئه منطقیتر این بود که بگه این توسط یک سندیکای شیطانی که کنترل دنیا رو در دست داره برنامهریزی شده بود.
طبیعیه که انسان دوست داره بدونه اطرافش چه خبره. اما انسان برای وقایعی که اونا رو نمیفهمه و درکشون نمیکنه، تمایل داره که توضیحات دور از ذهن و حتی مضحک پیدا کنه تا این میل شدیدش به پیدا کردن جواب رو در خودش ارضا کنه.
البته بیشتر انسانهایی که افراطی نیستن دنبال میل طبیعیشون برای فهمیدن چیزها میرن ولی نظریه پردازان توطئه این مسئله رو به سطوح دیگهای میبرن و سعی میکنن در هر اتفاق و رویدادی یک دست پنهان پیدا کنن و معمولا به یک توضیح ساده و پیش پا افتاده قانع نمیشن.
هواپیمای مالزی چرا سقوط کرد؟ چه کسانی پشتش بودن؟ آیا گروههای شرور و تروریستی پشت این قضیه بودن برای رسیدن به مقاصدی مشخص؟ فرد شکاک افراطی دنبال این چیزا میگرده. در حالی که شاید هواپیما به علت خرابی موتور یا اوضاع بد و آب و هوایی خیلی ساده سقوط کرده باشه.
و اینکه آدمی که اهل این نظریههاست، معمولا با حرف زدن قانع نمیشه. همیشه راهی رو پیدا میکنه تا حرف شما رو دور بزنه و اون رو با جهان بینی خودش مطابقت بده. وقتی مغزی روی یک باوری قفل میشه، متقاعد کردن شخص که اشتباه میگی تقریبا غیر ممکنه.
همهی ما به چیزهایی باور داریم و دنبال شواهدی میگردیم که اونا رو تایید کنه. تا صد سال دیگه برای یک نظریهپرداز افراطی ۱۱ سپتامبر توضیح بدی که این قضیه برخورد هواپیما واقعی بود، میگه نه ببین در ثانیهی فلان انگار از درون انفجار رخ داده. پایان رشته توییت.
این مختصری بود از کتاب Suspicious Minds: Why We Believe Conspiracy Theories از Rob Brotherton
@faridhub
در اتفاقی نادر و بی سابقه، گروه آلمانی معروف و محبوب مدرن تاکینگ، با همراهی امید آهنگی بسیار زیبا درباره عشق و صلح خواندند تا اتحاد دنیا و کشورها را به همه یادآور بشوند!
ناگفته نماند کرون توماس آندرس با لهجه زیبای فارسی غوغا کرد و این اتفاق برای اولین بار است که می افتد! ما با هم یار و هم آوا، یک وطن داریم، کشور دنیا! حتما ببینید👌
@Doniaie_adabiat
کسانی که مهارت خواندن ندارند، مهارت اندیشیدن هم ندارند
کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر میکرد «مشغول چه کار بیهودهای هستم!» امروزه خیلی از آدمها وقتی مجبور میشوند متنی بنویسند که طولانیتر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا میکنند. به خودشان میگویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمیکنند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
مجموعهای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آنها دیگر مثل قبل نمیخوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربهای تکهتکه، کوتاهمدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارتهای «خواندن عمیق» است.
خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روانشناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسانها افزایش یافت.
مردم با خواندنِ متنهای مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه، ساحرهسوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوعدوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متنهای تکهپاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم میکند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.
ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.
خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «سادهگرایی» در دنیای امروز است. سادهگرایی یعنی تمایل به سادهکردن هر چیز پیچیده. اظهارنظرها و موضعگیریهای یکخطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل. سایمون کوپر میگوید: استادِ سادهگراهای جهان، دونالد ترامپ است؛ کسی که هیچکس حتی توقع «همدلی» کردن را از او ندارد. اما ظهور این نوع سیاستمداران زنگ خطری برای جهان است. پینکر میگوید: «هر وقت سیاستمداران شروع میکنند به ساده حرف زدن، منتظر جنگ باشید».
✍️ آنچه خواندید مروری است بر یادداشت اخیر سایمون کوپر در فایننشال تایمز با عنوان «نگاه انداختن، اسکن کردن، اسکرول کردن: دوران خواندن عمیق به پایان رسیده است» (Skimming, scanning, scrolling — the age of deep reading is over). این مطلب در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ به انتشار رسیده است.
@Doniaie_adabiat
اجارهنشینهای مهرجوئی
گفتهشده که این (لینک یوتیوب) کاملترین و باکیفیتترین نسخه از فیلم «اجارهنشینها»ی #داریوش_مهرجویی است که سال ۱۳۶۵ ساخته شد و چندی پیش ترمیم شد و بدون سانسور به صورت رایگان منتشر شد تا صحنههای حذف شده فیلم دیده شود.
حسن حسندوست، تدوینگر این فیلم گفته، بخش زیادی از رابطهها و گذشته شخصیتهای فیلم در نسخه نمایشداده شده، حذف شده بود و فیلم دوساعت و ۱۰ دقیقهای اصلی، نمایش بسیار محدودی داشته است.
درواقع، چیزی که ما از اجارهنشینها در این سالها دیدهایم نسخه سانسورشده ۱۰۹ دقیقه بوده با حذف فراوان.
📌 نسخه اصلی فیلم که به تازگی منتشر شده و به دلیل حذفیات و سانسوری که داشته به طور رسمی منتشر و اکران نشده بود در کانال یوتیوب گوشه هست. این نسخه به صورت رایگان در اینترنت در دسترس قرار گرفته. انتشار و پخش این فیلم هیچگونه درآمد یوتیوبی یا تبلیغاتی برای گوشه ندارد.
@gooshe
🔗 لینک یوتیوب گوشه:
🎬 Youtube: @Gooshe
.