ممنوعةٌ أنتِ من السَفَرْ
إلا داخلَ الحدود الإقليمية لقلبي
تو ممنوع الخروجی
از مرزهای قلب من...
#نزار_قبانی
🍃
امشب که در هوای تو پَر می زند دلم
ای مهربانِ من!
تو کجایی و من کجا؟
حسین_منزوی
آدم تو اعصاب خوردی هاش،
چارتا داد میزنه
در اتاقو محکم میکوبه به هم
ولی بازم گوشش به دره
که یکی بیاد در بزنه ببینه چی شده.
آدم همیشه نیاز داره
یکی نگاهش کنه از بیرون،
وگرنه که درو محکم نمیبست. می بست؟
«هُل ترید أن تعرف سرّ قوّتی
لا أحد أحبّنی حقاً قط»
می خواهی رازِ قدرت مرا بدانی؟
هیچ کس هیچ وقت واقعاً مَرا دوست نداشت .
#غادة_السمان
🍃
جهان جای بهتری میشد اگر انسانها به همان میزانی که صحبت میکنند، ظرفیتِ ساکت بودن را هم داشتند
#باروخ_اسپینوزا
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
#هوشنگ_ابتهاج
و من او را
چون شاخه ای که زیرِ بهمن شکسته باشد
دوست داشتم...
- بیژن الهی.
«دریغا! مردم در بند آن نیستند که چیزی بدانند، بلکه در بند آنند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالِماند.»
- نامهی صد و بیست و دوم؛ عینالقضات همدانی.
و گفت: «تنها اگر پرتکرار و پیوسته، کاری کنی و دوام آوری و چیزی از آن را ترک نکنی، کار کردهای وگرنه هیچ نکردهای.»
- محمّدبن عبدالجبار نِفَّری؛ مواقف و مخاطبات.
«حال هر سرزمین را باید از حال زنهایش شناخت.»
- کور سرخی؛ عالیه عطایی.
من محتاج تو نیستم
دوسِت دارم ...
کاش فرق این دوتارو میفهمیدی !
عمیقترین وحشتم این است که یک روز بچهای به این دنیا بیاورم و او هم مثل من زندگی کند.
#معین_دهاز
و در اندوه صدایی جان دادن
که به من می گوید :
دست هایت را
دوست می دارم...
#فروغ_فرخزاد
🍃
«آدم یا بیدرنگ از کسی خوشش میآید یا هرگز خوشش نمیآید. از او بیدرنگ خوشم میآید.»
- دیوانهبازی؛ کریستین بوبن.
«مَا أَطْوَلَ هَذَا الْعَنَاءَ وَ أَبْعَدَ هَذَا الرَّجَاء.»
آن رنج و اندوه چقدر طولانی، و امید گشایش چقدر دور است.
فرودگاهها بوسههای بیشتری از تالارهای عروسی به خود دیدهاند و
دیوار بیمارستانها بیشتر از عبادتگاه دعا شنیدهاند ..
همیشه همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که درحال از دست رفتن است!
@siyahi95
هموطنان جان...
هر وقت سرتونو رو شونه ی محبوبتون گذاشتین دلتنگ ها رو دعا کنید...
"محمد صالح علاء"
غمگینترین و کاملترین دعایی که تا بحال دیدم اینه:
أعان الله قلباً تمنى ما ليس مكتوباً له...
خدا یاریکند قلبی را که در آرزوی چیزیست که تقدیرش نیست...
«تو که خود را فراموش کنی، کسی تو را یاد خواهد کرد؟»
- نامهی هفتاد و نهم؛ عینالقضات همدانی.
و من خدّيها
يسرق الورد ألوانه
و گُل رنگش را
از گونه هاي او ميدزدد...
ِ
بیا و سرت را
بر سینهام بگذار
تا این زندگی
به رنجی که میکشیم، بیارزد .
#جمال_ثریا
🍃
إقترب مني ترى الدنيا فرص وأخذ من شوقي إذا شوقك نقص
به من نزدیک شو که دنیا فرصتی یکباره است
و از اشتیاق من قرض کن اگر شوقت کم شد
@mtrmar