و گفت: « غریب آن بُود که در هفت آسمان و زمین کس با وی به یک تاره مویْ موافق نبود ؛
و من نگویم غریبم ،
من آنم که با زمانه نسازم و زمانه با من نسازد .»
ذکر ابوالحسن خرقانی
#تذکرة_الاولیاء
@kalamat_k
چقدر زمان لازم است تا بوی کسی را که دوست داریم، از یاد ببریم؟
Читать полностью…صدای دریا
نهنگ ۵۲ هرتزی
نی انبون ، یه عالمه مرغ دریایی
بوی شرجی و رطب
صدای نخل تو باد ...
🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊
زن توی سرما منتظر بود، هوا سرد بود، دستش را گرفت جلوی بینی، بوی عطر مرد دوید توی جانش. گونه اش سرخ شد. لبهایش خندید.
+ داستانک
#ای_لیا
بايد كساني باشند كه بتوانيم در ميانشان بنشينيم و اشك بريزيم و همچنان دلاور محسوب شويم.
Читать полностью…رجاءأ لاتحدثني عن الدين كثيرا
دعني اراه في اخلاقك
خيلي در مورد دين باهام حرف نزن،
بذار اونو تو رفتارت ببينم…
بشارت می دهد هر دم، عصای پیر در دستم
که مرگ اینجاست، یا اینجاست، یا اینجاست، یا اینجا؟
#صائب_تبریزی
یک روز اگر
درخت این مملکت شکوفه کند
همه از لبخند توست.
- صباحالدین علی؛ فارسیِ سیامک تقیزاده.
@monadchanel
@dopaamiin
آره ، داشتم میگفتم
دلتنگی خیلی وحشیه، مکان و زمان نمیشناسه
یهو وسط یه روز خوب یا یه روز شلوغ، وسط بلبشوی یه دعوا، موقع رد شدن از خیابون، تو پاساژ وسط خرید، تو صف نونوایی، وسط جشن فارغ التحصيلی، شب عید، میون شلوغی مترو، سر جلسه ی امتحان، حتی وسط وانفسای قیامت.. چنگ میزنه تو گلوت و تویی که مات و مبهوت تو چشاش نگا میکنی و خشکت میزنه. حتی به این فکر هم نمیکنی که این لامروت از کجا پیداش شد! فقط غرق میشی .. غرق میشی ...
چی میگفتم؟!
آره داشتم میگفتم ، دلتنگی خیلی وحشیه ...
#علیرضا_مواساتی
باران میآید. رفتم بالکن سیگار دود کنم. دیدم جای خانهها کلمه خانه است، جای قطرات باران کلمه باران میبارد. جای درختها کلمه درخت بر کلمه خاک بود. کلمه سیگار را با کلمه کبریت روشن کردم، کلمه دود از دهانم خارج شد.
#علیرضا_روشن
مرد میخواست بگوید دوستت میدارم. و دید این را همه گفتهاند و بسیاری دیگر هم خواهند توانست گفت. پس نگفت و خواست نگاه کند. و دید بسیاری نگاه کردهاند و بسیاری دیگر نگاه کردن خواهند توانست. پس نگاه هم نکرد. و گفت سکوت کنم اما دید بسیاری سکوت کردهاند و سکوتکنندگان بسیاری نیز از پس او خواهند آمد.
مرد ندانست چه کند. ندانست چه بگوید. که نگاه کند یا نکند. که سکوت کند یا نکند.
دودلی نبود. تردید نبود. حرفی نبود.
گفت: کسی که نمیآید نمیرود. و نمیماند.
#علیرضا_روشن
"و سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا
کاننا لم نذق بالأمس مُراً"
و پس از اندوههایمان
همچون بهار زنده خواهیم شد
گویی که انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیدیم...
#عربیات
@Moharraz1
نشست تو ماشین، دستانش می لرزید، بخاری رو روشن کردم، گفت: ابراهیم ماشینت بوی دریا میده!
گفتم: ماهی خریده بودم.گفت: ماهی مرده که بوی دریا نمی ده! گفتم:هر چیزی موقع مرگ بوی اون جایی رو می ده که دلتنگشه...
گفت: من بمیرم بوی تورو میدم
#سیامک_تقی_زاده
از بهار تقویم می ماند
از من
استخوان هایی که تو را دوست داشتند.
#الیاس_علوی
من
بهار مي شوم
تو با لبهات
بر تنم شكوفه بزن...
#عباس_معروفى
نه دوری که منتظرت باشم و نه نزدیکی که به آغوشت کشم. نه از آن منی که قلبم تسکین گیرد و نه از تو بینصیبم که فراموشت کنم.
•محمود درویش
ما مردمان خاورمیانهایم؛
بعضیهایمان در جنگ کشته میشویم، بعضی در زندان
بعضیهایمان در جادّه میمیریم، بعضی در دریا
حتّی بلندترین کوهها هم انتقامشان را از ما میگیرند
چرا که ما
شغلمان «مُردن» است.
- حمیدرضا ابک.
@dopaamiin
از دوست خوب و هنرمندم
آقای #رضا_کاکاوند 🌸
چهارمضرابي دردستگاه ابوعطا
@dopaamiin
پنجره را گشودم
شب
بوی غم می داد...
#احمدرضا_احمدی
«آسف
لأنكِ حزينة
ويداي بعيدتان.»
متأسفم،
به خاطر اینکه غمگینی
و دستانم دور است.
- لاادری؛ فارسیِ فاطمه بهارمست.
@monadchannel