داستان: #خیابان_اصلی_کرانچی
پارت ۱
بالاخره تصمیم میگیرم بعد از رفتن مامان به مدرسه، انباری رو سر و سامون بدم. بابا هم که طبق معمول خونه نیست. تو پذیرایی قدم میزنم تا بالاخره مامان بعد از سفارشاتش در رو میبنده. انگار نیروی جاذبه برعکس کار کنه! حس میکنم از نوک انگشتای پام تا قلبم یه چیزی سر میخوره، بهش میگم نیروی هیجان. ولی خب باید مثل هر آدم نرمالی از این کار متنفر بودم اما از سال پنجم ابتدایی فهمیدم که بهتره قبل از مامان، خودم سراغ وسایلام برم. کت مشکی وارفتهی بافتنی مامان رو میپوشم و کلید انباری رو برمیدارم. سه تا ماشین هنوز تو پارکینگه، سمند پلاک قرمز طبقه سوم وجدان کاری همسایه رو نشون میده که از ماشین اداره استفادهی شخصی نمیکنه. قفل در رو باز میکنم و صحنهی اول ظروف کم مصرف مامانه! البته لابهلاشون بطری نوشابه هم برای روز مبادا هست. کاش تو تقویم روز مبادا رو قرمز مینوشتن تا وسایل بی مصرف دلشون خوش باشه. گاهی وقتا میترسم مامان من رو تو اتاقم برای روز مبادا نگه داشته باشه. همه ظرفا خاک گرفتهن. قفسه کفشای بابا روی دیوار خوب میخ خورده، هر وقت هوس باغ به سرش بزنه از کفشای خاک گرفتهی اینجا میپوشه. دور لامپ زرد انباری چندتا پشه طواف میکنن. زبون بستهها چی از نور میخوان! البته اگه اسم این روشنایی مریض رو بشه نور گذاشت. حالا که در انباری بازه چرا از اینجا که بوی سیر ترشی میده بیرون نمیرن؟ دلم میخواد یکیشون آروم بگیره و براش از آفتاب بگم که پام به دیگ نذری پز مامان گیر میکنه، چه پوشش خوبی برای چندتا نایلکس و قوطی بیسکوییت شیرین عسله. اگه مطمئن بشم مامان هیچ وقت اتاقمو جارو نمیکنه وسایلام رو میبرم بالا ولی خب نباید ریسک کنم. روی چهارپایه پلاستیکی پشت دیگ میشینم تا این بار مغزم به جای چشمام ببینه.
#مریم_یعقوبی
@doumn
وقتی که ریههات از کار بیوفتن، زدن ماسک اکسیژن هم بیفایدهست! حالا حکایت عشق ما هم همینه. تا وقتی درای دلت بستهست هر چقدر هم که بگم عاشقتم، بیثمره محبوبم.
#مریم_یعقوبی
@doumn
- اگه شیر آب رو باز کنید و به جای آب، آتیش بیرون بیاد چه حسی پیدا میکنین؟
معلم ما هم عقل نداره، حالا آتیش که نه اما اگه نفت از شیر آب بیاد با هر لیترش پول دار میشم.
#مریم_یعقوبی
@doumn
#حال_و_هوای_امروز
- وقتی سرت تو گوشیه، چشمات میخنده. داستان چیه؟
+ تا حالا دلتنگ آدمایی که ندیدیشون شدی؟
- پس عشقت ازت دوره!
+ من بهش میگم خانواده.
#مریم_یعقوبی
@doumn
بچه که بودم، مامانم از شیطنت زیاد کتکم میزد. من هم گریه میکردم؛ اما نه به خاطر درد. چون انتظار کتک از کسی که عاشقانه میپرستیدمش رو نداشتم. الان هم که تو اذیتم میکنی؛ به خاطر غم تو وجودم اشک نمیریزم؛ فقط توقع انتقال حس دوست داشته نشدن از طرف تو رو ندارم.
#زهرا_عباسپور
#شما_فرستادید
@doumn
- دمت گرم که از این دست بند خوشگلا درست میکنی تا دخترا با رنگ لباساشون ست کنن. بزرگ بشی مرد رمانتیکی میشی!
+ اینا رو نمیدونم ولی دخترا مردای پول دار رو بیشتر دوست دارن.
#مریم_یعقوبی
@doumn
#حال_و_هوای_امشب
- کجا باید دنبالت بگردم؟
+ از همون جایی که گمم کردی سراغم رو بگیر.
#مریم_یعقوبی
@doumn
عاشق شدن مثل ناخنک زدن به سیب زمینی های درحال سرخ شدنه، امکان داره دستت بسوزه ولی به لذتش می ارزه :)
- ھ.
#شما_فرستادید
@doumn
🔹رادیو ریرا🔹
🎧 : کلبه
✒ : #مریم_یعقوبی
🎤 : #مریم_یعقوبی و #عرفان_موسوی
| @reyy_raa | @doumn |
یه روزا و شبایی، کویر هم اندازهی دریا قشنگه، ساندویچ کثیف محل به هزار تا غذای خونگی میچربه و حتی برنامههای تلویزیون دیدنیتر از فیلمای تو هارده، به شرطی که تو باشی.
#مریم_یعقوبی
@doumn
#حال_و_هوای_امشب
- این روزا اوضاع خوبه؟
+ زندگی شبیه مزه مسخرهی چایی سبزه.
با چشمای ریزش، عمیق نگاهم میکنه.
+ غرق نشی! زندگی کنارت مزه شیرکاکائو میده.
#مریم_یعقوبی
@doumn
این خونه فقط دستاتو کم داره. وقتی بیای، حتما از کمبودای دیگه هم میگم.
#مریم_یعقوبی
@doumn
شب تا صبح باهات حرف زدن، بهم یاد میده که عشق عجیب و غریب نیست.
مثلا برا اثباتش، نیازی به نمایش ندارم. همین که اولویتمی یعنی عاشقم.
#مریم_یعقوبی
@doumn
مثل سرباز جنگی که مجبوره به دشمن شلیک کنه، وقتی چشماتو دیدم باید میگفتم دوستت دارم.
#مریم_یعقوبی
@doumn
تو عالم بچگی وقتی بادکنک نارنجیم تب کرد و دکتر خیالیم بهش آمپول زد تا زود خوب بشه، یادمه برای ترکیدنش خیلی گریه کردم اما فهمیدم برای همه یه نسخه تجویز کردن، اشتباهه. ولی بهت قول میدم هنوز هم عشق تنها راه مشترک درمانه.
#مریم_یعقوبی
@doumn
بچه بودم هر کی ازم میپرسید : میخوای چی کاره شی؟ دندونای خرگوشیمو نشون میدادم و با ذوق میگفتم: فضانورد. بزرگتر که شدم میگفتم: وکیل یک پایه دادگستری. بماند که سر گفتن پایه یک، به جای یک پایه پدر همه رو درآوردم ولی اونم موندگار نبود. بعدش شد شاعر، یه مدت هم نویسنده، بعدترها موزیسین و در آخر هیچ کدوم از اینها نشد! شد اونی که حتی تا یک سال پیش بهش فکر نکرده بودم و الان حالم خوبه چی مهمتر از این؟
#شما_فرستادید
@doumn
اونی که یهو میاد کنج دلت میشینه و شروع میکنه به کمانچه زدن اگه اسمش دلبر نیست، چیه؟
-بهارک
#شما_فرستادید
@doumn
همیشه انتخابام عجیب و غریب بودن مثل هدیه خریدن، تا اینکه سر و کلهی تو پیدا شد. حالا هر چیزی که حالم رو خوب کنه، کادوپیچ میکنم و در خونتون میفرستم. راستی، بادبادک و نامه و یه شاخه سنبل چشمات رو میخندونه؟
#مریم_یعقوبی
@doumn
#حال_و_هوای_امروز
- خدا رو شکر امروز هم فرصت بیداری رو داریم.
+ کنار هم که باشیم خبری از خواب نیست.
- کاش هرکسی که دلشه، همون جا باشه.
#مریم_یعقوبی
@doumn