drbehrouzmoradi | Unsorted

Telegram-канал drbehrouzmoradi - بازسازی گفتمان دینی

2538

@Behrouz_Moradi44 دکتر بهروز مرادی؛ فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دين و فرهنگ از دانشگاه‌های هلند، قرآن‌پژوه، نویسنده، دین‌پژوه، شاعر، مترجم، پژوهشگر اجتماعی و مطالعات شهری

Subscribe to a channel

بازسازی گفتمان دینی

شعر "گرگ" از فریدون مشیری مرحوم می‌گوید که:
درون همه‌ی انسان‌ها گرگی پنهان است.
وجود این گرگ سبب می‌شود که پیکاری نهان، درون آدمی در جریان باشد.

بدی‌های جاری‌شده در زندگی، رفتار ویرانگر، تولید درد، ستم و ظلم بر دیگران و کردار غیرصلح‌آمیزِ تهاجمی نسبت به انسان‌ها ازجمله نشان‌دهنده‌ی پیروزی گرگیّت بر انسانیّت در درون آدمی است.

اما پاکی آدمی در گرو مغلوب‌کردنِ گرگ درون است.

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«وقتی تضادهای درونی آشکار می‌شوند»

🖍بهروز مرادی

پشت پرده‌ی اسرار خانوادگی شیخ هویدا گردیده و تناقض میان آنچه بر زبان می‌راند و آنچه در عمل انجام می‌دهد آشکار شده و رازهای فساد خانوادگی برملا گشته و دوپارگیِ وجودی خودش را عیان نموده و عاقبت معلوم گردید آنکه به تقوا و نظم در امور دعوت می‌کرد، نه تقوا را به میان خانواده برده و نه نظم و سلامت عمل را.

بسیاری از به ظاهر ایمان‌آورندگان تصور می‌کنند همین‌که در مقام زبان گفتند که به حق ایمان آوردند، آنان را کافی‌ست، حال آنکه عمل انسان است که معیار دقیق‌تری برای قضاوت در مورد اوست و ارزش و مقام آدمی در آن عملکرد نیکی است که آن را انجام می‌دهد.

آگاهی حقیقی آن است که معطوف به کردار نیک و عملکرد صحیح و سالم و شایسته باشد، وگرنه سخن بدون عمل، باری است گران بر ذهن و لقلقه‌ای مزاحم بر زبان که همچون تیری کُشنده در مغزِ مخاطب شلیک می‌شود تا از آن خلاصی یابند.

سخن زیبای بدون پشتوانه‌ی عملی و گفتار نیک بدون آن‌که به کردار نیک تبدیل و در روابط میان_فردی و میان_اجتماعی جاری گردد، یا برملاکننده‌ی ریای درون است و یا آشکارکننده‌ی فسق پنهان.
و این هر دو، دوپارگیِ وجود را فاش می‌سازند؛ یکی به عمد و آن دیگری به سهو.

اکسیر رفتار نمایشی چه به ریا و چه به فسق؛ همانا انتقال توحید برون است به درون.

نائل آمدن به این مقام مهم؛ سفرهای درونِ مکرر می‌خواهد و تبدیل‌شدن‌های پی‌درپی؛ از مس به طلا، از کرم به پروانه و از لجن بویناک به انسان توانا به مهار خود.

٢٢ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

🏆شیعه، فوکویاما و افسانه‌ای که حقیقت نداشت و درسی که باید از آن گرفت

🟥برای سال‌ها، نقل قولی به‌ظاهر تحلیلی از #فرانسیس_فوکویاما، نظریه‌پرداز معروف آمریکایی، در فضای رسانه‌ای و مذهبی ایران، عراق و لبنان با اطمینان تکرار شد.

گفته می‌شد فوکویاما در اسرائیل اظهار کرده است که « #شیعه دو بال دارد:
یکی
#سرخ، که یادآور قیام عاشورا و شهادت‌طلبی است؛ و دیگری #سبز، که نماد انتظار و مهدویت است؛ و تا زمانی که این دو بال در حرکت‌اند، نمی‌توان این پرنده را متوقف کرد».

این جمله، سال‌ها سوخت فکریِ خطابه‌ها، کتاب‌ها، تحلیل‌های سیاسی، و حتی منابر و میتینگ‌های دانشگاهی و نمازجمعه‌ها و رسانه‌ها شد.

اما واقعیت این بود: چنین سخنی هرگز از دهان فوکویاما بیرون نیامده بود.

پس از پیگیری‌ها و استعلام مستقیم از خود او، مشخص شد که نه‌تنها این عبارت و موضوع کلی سخنرانی جعلی‌ست، بلکه اساساً هیچ‌گاه در آثار یا مصاحبه‌هایش چیزی با این مضمون نگفته است.

سؤال اکنون این است: چگونه ممکن است چنین دروغ بزرگی، بدون هیچ منبع اولیه یا سند معتبر، به‌صورتی فوق متواتر در میان نخبگان، روحانیون، نویسندگان و رسانه‌های رسمی تکرار شود؟ و مهم‌تر از آن:

اگر چنین خطای بزرگی در دنیای معاصر، با این‌همه ابزار راستی‌آزمایی و درحالی که خود فوکویاما در قید حیات است، رخ می‌دهد، چگونه انتظار داریم که نقل‌های ۱۲۰۰ سال پیش را ـ که در بستر جنگ‌های ایدئولوژیک، رقابت‌های قبیله‌ای و فقدان ابزار ثبت‌ دقیق رخ داده‌اند ـ به‌صورت مطلق و بدون نقد و احتمال خطا بپذیریم؟

آیا این ماجرا هشدار نیست برای #بازنگری در شیوه اعتماد ما به منابع تاریخی و روایی؟

وقتی که در زمانه‌ی اینترنت، رسانه و چاپ، جعل سخن یک اندیشمند زنده به این گستردگی پذیرفته می‌شود، باید با چه میزان از دقت و احتیاط به احادیث، تاریخ‌نگاری‌ها و نقل‌قول‌هایی که قرن‌ها دهان‌به‌دهان و کتاب‌به‌کتاب نقل شده‌اند، بنگریم؟

🟥نقد منابع، نه نشانه ضعف ایمان، بلکه لازمه عقل و مسئولیت‌پذیری در برابر حقیقت است.


مسعود سلطانی

اینجا ، اینجا و اینجا را ببینید.

/channel/beshnofekrkon/2834

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

سلسله مباحث نوگرایی قرآنی (٢١١)


«برهان‌گرایی در قرآن»



          بهروز مرادی: قرآن‌پژوه و 
    دکترای جامعه‌شناسی دین از هلند


              ١۵ خرداد ١۴٠۴

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«امکان محاربه»

🖍 بهروز مرادی

محاربه از ریشه‌ی "حرب" است، به معنی جنگ مسلحانه کردن و مسلحانه به جنگ آمدن.

در قرآن تنها یک بار از محاربه سخن به میان آمده است، آنهم در آیه‌ی ۳۳ از سوره‌ی مائده:

"سزای کسانی که با خدا و رسولش جنگ می‌کنند و در زمین در تلاش برای فسادکاری‌اند، جز این نیست که [یا] کشته شوند یا بر دار روند و یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود و یا تبعید گردند. این رسوایی آنان در دنیاست و برای ایشان در آخرت عذابی عظیم است."

طبق این آیه؛ محاربه عبارت است از اقدام عملی یک گروه نظامی که به جنگ با خدا و رسولش آمده و با این اقدام، چنان حق‌ها و نیکویی‌ها و آبادی‌ها و امنیت‌ها و خوبی‌ها و جان‌ها را ضایع و تباه و نابود می‌سازد که چنین اقدامی، مصداق فساد بر روی زمین می‌شود.

از آنجایی که نه در قرآن و نه در تاریخ اسلام هیچ‌گونه ردپایی از اِعمال این نوع مجازات از سوی حضرت رسول‌ص با مهاجمین به مسلمانان وجود ندارد، لذا می‌توان نتیجه گرفت که این نوع مجازات حتی در زمان خود آن حضرت نیز اجرا نگرديده است.

از سوی دیگر؛ بر اساس این آیه، محاربه تنها در جنگی مصداق می‌یابد که یک طرفش خدا و رسولش قرار داشته باشند و درنتیجه با درگذشت حضرت رسول‌ص، این آیه برای هیچ حکومتی، حتی اگر صحت اسلامیِ بودن آن به فرض محال، در عملکرد و پرونده و کارنامه و بیلانِ کاری به طور حتمی به اثبات هم رسیده باشد، دیگر محلی از اِعراب پیدا نخواهد کرد و به دیگر سخن این آیه در دوران پس از حیات حضرت رسول‌ص منسوخ است.

درنتیجه معترضان به حکومت‌ غیرنبویِ غیرمعصوم را نمی‌توان با استناد به این آیه محاکمه و مجازات نمود.

اعدام معترضین با استفاده از ابزار آیاتِ منسوخ قرآن، هم به بدنام‌کردن قرآن کریم می‌انجامد، هم خون‌هایی را به ناحق بر زمین می‌ریزد و هم معترضان را به‌خاطر شنیده‌نشدن و دیده‌نشدن و خشونت حکومتی، خشمگین‌تر روانه‌ی خیابان خواهد نمود.

طبق آیه‌ی قبل از آیه‌ی معروف به محاربه، یعنی آیه‌ی ٣٢ از سوره‌ی مائده؛ ریختن به‌ناحق‌ِ حتی خون یک نفر به مثابه کشتن همه‌ی بشریت است و چنین جنایت عظیمی، عقوبت وخیمی از سوی خداوند درپی خواهد داشت.

                        ١٢ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

جنون انسان امروز که حقیقت زندگی رو گم کرده!

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

سلسله پیام‌هایی از نهج‌البلاغه(۴٢)


"شرح نامه‌ی ۴٧"

(اوصیکما...بتقوی الله و نظم امرکم)    
👈 تقوای الهی چیست؟
👈 نظم امرکم یعنی چه؟



              توسط بهروز مرادی؛
    فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دین
                        از هلند



                  ٨ خرداد ١۴٠۴

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«صداقت آينه‌ها»

🖍بهروز مرادی

آینه‌ها را دریاب. آینه‌ها دروغ نمی‌گویند. آنها صادق‌ترین دوستان تواند، چراکه ظاهر و باطن‌شان با هم یکی است.

آینه همان است که تو محتاج آنی و همان که تو همه‌ی عمرت در پی‌اش می‌گردی، که تو هزار ماه به دنبالش آواره‌ی چشمانی حقیقی هستی.

آینه را باور کن. دستانت را بدو بسپار. او به تو وفادار است، هرچه به او بکنی، همان با تو می‌کند. نیرنگی در کار تو نمی‌کند. فریبی در آستین ندارد. خنجری در پشتش نهان نکرده، ماری در زبانش نهفته ندارد، آتشی از جفا در رفتارش بر دل لطیف تو نمی‌ریزد، روحت را نمی‌آزارد. تنهایی را می‌شناسد. با سکوت مأنوس است. آغوشش معنای امنیت است. خودت را به آغوشش بسپار. چشمانت را ببند و به او اعتماد کن و عمری در کنار او مهر را تجربه کن، راستی را تجربه کن، صداقت را و عشق را تجربه کن. عشقی که به جانت می‌ریزد، جای دیگری یافت نمی‌شود. او نایابِ تاریخ است. کیفیت حضور او، مفهوم بی‌بدیلِ صداقت است. حضورش؛ تمامتِ آرامش است. می‌توانی در نگاه او دل بدهی. او تو را می‌فهمد. چشمانش که در تو خیره شوند، تو را کشف می‌کنند، تو را از بر می‌کنند، تو را بر سر می‌نهند، دورت می‌گردند؛ همچون زمین که به دور خورشید.

آینه‌ها را دریاب. آینه‌ها دروغ نمی‌گویند و در این دروغستان سقوط کرده‌ای که ما ساخته‌ایم، تنها آنها هستند که راست می‌گویند و قابل اعتمادند. حوادث روزگار آینه‌ی تواند. آنها رخ نمی‌دهند تا تو آینه را بشکنی و خودت را تبرئه کنی و دیگران را بر صندلی تقصیر بنشانی و کاستی‌هایت را به دیگران فرافکنی. آنها رخ می‌دهند تا تو خودت را در آینه‌ی حوادث بیابی، دریابی، بشناسی، بازشناسی و از رهگذر ِکشفِ کیفیتِ وجودیِ خویش، خودت را تعمیر کنی، خودت را اصلاح کنی، وجودت را بسازی، جانت را بازسازی کنی، دلت را ترمیم کنی، هستی‌ات را نو کنی، خودت را دوباره متولد کنی و مقام آدمیّت خویش را ارتقا بخشی.

حوادث رخ نمی‌دهند تا تو رسواکننده‌ای گستاخ باشی، تا تو خودِ خودشیفته‌ات را دست‌نخورده از گزند مهلکه بگریزانی و دیگران را نکوهش و ملامت کنی و خودت را برتر از دیگران بدانی و بر کرسی کبر بنشانی. دیگران را رها کن، خودت را بگیر! مبادا شیطانی کنی و تصور کنی از دیگران برتری و آنان را تماشاگران و تأییدکنندگان خودت بدانی. مبادا حوادث را وارونه درک کنی و از موضع خودشیفتگی، توهم کاملیِت بیابی که تو برتر از آنی نیستی که خطا نکنی و یا نیاز به اصلاح و ارتقا نداشته باشی.

حوادث تو را به خودت می‌نمایانند. خودِ حقیقی‌ات را نشانِ خودت می‌دهند. مجسمه‌ی وجودت را به زیبایی بتراش، زائده‌اش را بزن، زیبایی باطنت را افزون کن. به کوچکی‌های خودت عادت نکن. کم‌بودن‌هایت را نپذیر و نخواه که برای همیشه کوچک باشی و کوچک بمانی و کوچکی کنی. خداوند می‌خواهد که تو رشد کنی و بهترین نسخه‌ی خودت بشوی و بزرگ شوی و بزرگی کنی و این نشاید و نشود مگر آنکه اسباب بزرگی همه آماده کنی. ابزارهایی را که برای بزرگ شدنت به سویت می‌فرستد، بپذیر و گرامی بدار و با او همکاری کن تا از کوچکی عبور کنی و بلوغ را تجربه کنی و بزرگ بمانی و بزرگی کنی.

در برابر رشدکردنت مقاومت نکن. منظور خدا را دریاب. منظور خدا رنج‌بردن تو نیست، رها کردنت است از همه‌ی آن چیزهایی که تو را به زندگی دنیا چسبانده‌اند. خودت را به دست خدا بسپار، به او اعتماد کن، به او ایمان بیاور. او برترین آینه‌هاست. او خداوندِ نور است. بگذار تا تو را از تاریکی‌ها بیرون بیاورد و به نور خودش زنده کند. بگذار خدا از تو گِلی بسازد، تو را بیاراید و از روح خود در تو بدمد و تو را بپرورد تا تو از آنچه هستی به سوی آنچه که باید باشی، به بر کشیده شوی.

خود حقیقی‌ات را در آینه‌ی حوادث بشناس. از اضافات خود رها شو. رذیلت‌هایت را بیافکن، فضیلت‌هایت را بپرور. برای طریقتِ ساختِن خودت، بر فراز رنج‌هایت بایست، آرامش را تجربه کن و به پروردگارت ملحق شو.

           ۵ خرداد ١۴٠۴


🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«تقدس حکومت»

🖍 بهروز مرادی

آیا حکومت می‌تواند مقدس باشد؟
بسیاری از حکومت‌های دینی در طول تاریخ با این ادعا که به هدف پیاده‌سازی شریعتِ دین تأسیس شده‌اند، خود را وجودی مقدس معرفی نموده‌اند.
آنها همواره طرفدارانی داشته‌اند که با این ایده‌ی تقدس‌بخشی به حکومت همراهی کرده‌ و حتی از آن پشتیبانی نموده‌اند. حکومت کلیسای کاتولیک در دوران قرون وسطای اروپا نمونه‌ی بارز چنین تفکر و رویکردی پیش از دوران مدرنیته بوده است.
در رأس چنین حکومتی، فردی قرار دارد که پیروان دینِ حکومتی در جامعه، وی را وجودی مقدس به شمار می‌آورند. تقدس‌بخشی به چنین بشری که در رأس حکومت قرار می‌گیرد، موجب ایجاد این وَهم در اذهان آن پیروان می‌گردیده که حکومتی که چنان فردی در رأس آن قرار گرفته نیز لابد و ضرورتاً مقدس می‌باشد.

تقدس‌بخشی به چنین حکومتی بدان معنی بوده که مشروعیت‌اش را نه از رضایت جمهور مردم، بلکه از آسمان اخذ می‌نموده و همین تصور سبب می‌شده تا رأسِ حکومتی چنین، خود را از پاسخ‌گویی در مقابل مردم، نسبت به نحوه‌ی حکمرانیِ خود برتر و مبرا بداند.

بدین ترتیب، میان چنین حکومت‌کننده و حکومت‌شوندگان رابطه‌ای یک‌سویه برقرار می‌گردد که در آن؛ یکطرف صرفاً فرمان می‌دهد و آن طرف دیگر که جامعه است، ملزم به فرمان‌برداری می‌باشد.

غافل از اینکه حکومت حتی اگر لقب دینی بر خود بنهد، فرآورده‌ای بشری است چراکه توسط گروهی از انسان‌ها تشکیل شده و سیاست و برنامه‌های آن در یک کشور توسط بشرهایی همانند سایر افراد جامعه تعیین، پیاده و اجرا می‌شوند و همین امر کافی است تا از چنین حکومتی تقدس‌زدایی بشود.

آن کسی که در رأس یک حکومت بشری قرار می‌گیرد، حتی اگر مراحل والایی از خودسازی و نفس‌پروری را طی کرده باشد، بازهم ممکن‌الخطاست و رشد مغزی او، وی را نسبت به خطا مصون نمی‌کند.

ضمن اینکه حکومت‌های تک‌نفره از آنجا که نظارت‌گریزند، بیش از حکومت‌های دموکراتیک که نظارت‌پذیرند، امکان ارتکاب خطا و درافتادن در خودکامگی و فساد را دارا می‌باشند.

حتی اگر دغدغه‌ی اصلی و هدف غایی حکومتی؛ اجرای شریعت دینی نیز باشد، در هر حال چون توسط جمعی از انسان‌ها تأسیس و اداره می‌شود باز هم فرآورده‌ای بشری و برساختی زمینی و دارای ماهیتی این‌جهانی خواهد بود و هرگز نمی‌تواند با رنگ و لعاب‌زنیِ تقدس به خود از نقد منتقدان و اعتراض معترضان و تجدیدنظر در نحوه‌ی حکمرانی و پاسخگویی در مقابل عملکرد و سیاست‌های خود و تغییر شیوه‌های نادرست اداره‌ی کشور و تعویض ساختاری احتمالی خود بگریزد.

از آنجا که حکومت پدیده‌ای بشری است، هرگز نمی‌تواند مقدس تلقی بشود و درنتیجه حق سلطه بر زندگی مردم را ندارد، که: حکومت به معنی سلطه‌ی گروه یا فردی بر مردم نیست. همچنین کارکرد اصلی نظام سیاسی در یک جامعه؛ تحقق سلطه‌ی عده‌ای از افراد بر عده‌ای دیگر حتی به طور موقت و محدود نیست، بلکه کارکرد اصلی آن همانا؛ سازماندهی هرچه کارآمدترِ امور مختلف مملکت و اداره‌ی مطلوب جامعه و مدیریت صحیح منابع و تحصیل مصالح و منافع عمومی و ملی به مدت محدودِ نظارت‌پذیرانه است.

نباید ناگفته گذاشت که در یک نظام سیاسی، به انقیاددرآوردن مردم از سوی فرد یا گروهی ولو دیندار از نظر قرآن؛ مصداق بارز طاغوت و تحقق نظامی شرک‌آلود است.

٣ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

سلسله مباحث نوگرایی قرآنی (٢١٠)


«بررسی سوره‌ی ناس»



          بهروز مرادی: قرآن‌پژوه و 
    دکترای جامعه‌شناسی دین از هلند


              ١ خرداد ١۴٠۴

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

مردانی مهربان در اهواز وقتی دیدند بدن بی‌جان کودکی در رود کارون در حال حرکت است، به آب زدند و خوشبختانه با تلاش فراوان کودک را احیا کردند. گویی با نجات این کودک، همه‌ی انسانیت را احیا کردند.
اما کودکان غزه را چه کسی از دست جنایتکاران صهیونی نجات خواهد داد؟

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«اما و اگرهای سفر لاکچری خانم وزیر»

🖍بهروز مرادی

اگر اخبار فاش‌شده در خصوص سفر لاکچری خانم وزیر با خانواده به کیش صحت داشته باشد،
آنگاه اگر این سفر با پول و دارایی شخصی صورت گرفته باشد، ارگان‌های نظارتی باید بپرسند از کجا آورده است؟

اما اگر این سفر -آن‌چنان که گفته‌اند- با هزینه‌ی یک سازمان دولتی تأمین مالی شده باشد، آن‌گاه نه تنها این کار می‌تواند از مصادیق تبانی و رشوه‌گیری و فساد دولتی باشد، بلکه همچنین باید پرسید که سازمان پرداخت‌کننده در قبال تأمین و پرداخت هزینه‌ی آن سفر، چه رانتی دریافت می‌کند و چه نفعی می‌برد؟

بدون تردید جامعه‌ی مدنیِ عدالت‌خواه منتظر پی‌گیری و شفاف‌سازی دولت و اجرای عدالت علی‌وار در این خصوص است؛ عدالت بی‌استثناء در مورد همه‌گان، حتی در مورد نزدیکان و خویشان و دولتیان.

٣٠ اردیبهشت ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

بلوغ جمعی و سیاسی یک ملت را ازجمله می‌توان از میزان آزادگی و استواری اعضای جامعه‌اش در پاسداشت حق و رعایت حقوق جمعی، رهایی از پیوستگی به زورگویان و فاسدان و دیکتاتورها و مهار و کنترل و مدیریت خود در راستای رعایت حق دیگران و پاسداشت عدالت اجتماعی و اعتقاد به آزادی و دموکراسی شناخت.

متعاقب آن؛ تمایل اعضای یک ملت برای بازگشت به نظام دیکتاتوری سلطنتی فاسد، نشان از عدم بلوغ جمعی و سیاسی آن ملت و ضعف حافظه‌ی تاریخی و زندانی ظواهر زندگی بودن و عدم مطالعه‌ی تاریخ و عدم عبرت‌گیری از وقایع کلان تاریخی از سوی آنان دارد.

آن بخش از ملتی که رؤیای بازگشت به نظام دیکتاتوری پادشاهی منسوخ را دارد، در دنیای مطلق‌انگاری و دیکتاتورخواهی و ارباب‌جویی و رشدنایافتگی خود اسیر است و افق سیاسی جامعه را تاریک می‌سازد. تن‌دادن به نظام دیکتاتوری یا سودای بازگشت به آن نشانه‌ی عدم بلوغ جمعی و سیاسی یک ملت است، هرچند به تکبر و توهم، فخار گذشته‌ی موهوم خود باشد و حس خودبرتربینی‌اش مانع از آن باشد که از سایر ملت‌ها بتواند بیاموزد.

اعتقاد به هر نوعی از نظام دیکته به معنی بازماندن در نظام ارباب-رعیتی و پای‌بندی به ساختار قبیله‌ای زیست جمعی است. در جامعه‌ای همچون ایران که همواره از ساختاری قومی برخوردار بوده، دیکته‌ی بزرگترها در زندگی کوچکترها امری رایج و حتی پذیرفته‌شده بوده است. در یک نظام قبیله‌ای، اعضای کوچکتر قبیله و به طبع آن اعضای کوچکتر خانواده را دارای حق انتخاب همسر و سبک زندگی مستقل نمی‌دانند و در چنین نظامی؛ بویژه والدین حق خود می‌دانسته‌اند که مسیر زندگی فرزندان خود را تعیین و سبک زندگی مورد نظر خود را به آنها دیکته و تحمیل کنند. کوچکترها که از سوی بزرگترها عناصری نابالغ دیده می‌شوند، گاه به‌خاطر اعتقاد به اصالت مفاد دیکته، گاه به‌خاطرِ حفظ منافع و جایگاه خود در نظام دیکتاتوری و گاه نیز به‌خاطرِ ضعف شخصیت و نیاز به مِهر و رابطه با بزرگترها و ترس از طردشدن از سوی قبیله و خانواده چنین دیکته‌ای را می‌پذیرند و پذیرش دیکته به معنی تداوم نظام دیکتاتوری قبیله‌ای و خانوادگی و ادامه‌ی رابطه‌ی درون‌گروهی و درون‌خانوادگی دیکته‌بنیان بوده است، آنچنان که تلاش افراد شجاع دگراندیش برای کسب و حفظ استقلال در حوزه‌ی سبک زندگی، به معنی طرد چنین افراد مستقل از قبیله و خانواده بود و هست.

افراد ترقی‌خواهِ دارای بینش مستقل که حقوقی می‌اندیشند و نه خانوادگی، و انسانی می‌زیند و نه قبیله‌ای، چنانچه از شجاعت وجودی کافی برای دفاع از سبک زندگی متفاوت خود برخوردار باشند، هم راه خویش را آزادانه برمی‌گزینند و هم نظام دیکتاتوری سطح خُرد و میانه را به چالش می‌کشند. درغیراینصورت آنان محکوم به زیستن طبق معیارهای سنتی دیگرانِ پیشین و کمک به تداوم نقض حقوق خود و سایرین و پایندگی نظام دیکتاتوری سطح کلان در جامعه می‌باشند.

دیکته در سطح خُرد و میانی درچنین جامعه‌ای عامل ایجاد و دیرپابودن نظام دیکتاتوری در سطح کلان جامعه بوده است.
تغییر در آن ساختار سیاسیِ دیکته‌کننده که اعضای جامعه را ضعیف و صغیر و ناتوان و نادان‌تر از آنی می‌بیند که دارای قدرت تشخیص و انتخاب باشند، بدون تغییر در نظام باورها و تفکر اعضای دیکته‌کننده‌ی جامعه‌ در سطح خرد و میانی امکان‌پذیر نمی‌باشد.

این بدین‌معنی است که یک نظام دیکتاتوری تا زمانی که اعضای جامعه در خانواده و مدرسه و اداره و سایر اجزای ساختاری جامعه چارچوب حقوقی دیگران را زیرپا می‌نهند و نام این دیکتاتوری زورگویانه (استبدادی) یا عاطفی خود را "صلاح و خیر دیگران" می‌نهند، پابرجا و دیرپا خواهد بود و گذار از چنین نظام سیاسی دیکتاتوری بدون تغییر در نظام باورداشت‌ها و رفتارهای اعضای جامعه و به چالش‌کشیدنِ خرده‌دیکتاتورها و باورهای نهادینه‌شده‌ی تاریخی غیرممکن می‌نماید.

                  ٢٨ اردیبهشت ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

قابل توجه دوستان همراه؛
با سفارش چند کتاب، هزینه‌ی تنها یک ارسال پستی محاسبه می‌گردد.

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

توسط انتشارات آثار برتر منتشر شد:
کتاب داستان برای کودکان و نوجوانان‌
به قلم دکتر بهروز مرادی
با عنوان "قهرمان و یاران جنگل".

علاقمندان برای سفارش و دریافت کتاب می‌توانند مبلغ ١٨۵هزار تومن (قیمت پشت جلد و هزینه‌ی پست کتاب) را به شماره کارت 6362141803946608 واریز و قبض واریزی را به شماره‌ی تلفن 09128065972 تلگرام یا واتساپ کنند.

به‌همراه ارسال قبض، لطفاً آدرس خود را نیز جهت دریافت کتاب ارسال نمایید.

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

سلام و درود دوستان همراه،
وقت شما به خیر و نیکی.

چندی پیش کلیپی تحت عنوان "مصاحبه‌ی منتشرنشده‌ی انیشتین در مورد زندگی پس از مرگ" را در این کانال به اشتراک گذاشتم.
پس از تذکر یکی از دوستانِ محقق مبنی بر احتمال ساختگی‌بودن این کلیپ و تحقیق بیشتر بنده در خصوص منبع اصلی انتشار آن، به این نتیجه رسیدم که مدرکی دال بر تأیید محتوای این کلیپ و صحت مطالب مطروحه در آن وجود ندارد و به‌همین خاطر این کلیپ را از کانال حذف کردم.

با پوزش از شما به‌خاطرِ این امر.

این اختلال سبب شد تا در موارد مشابه بعدی دقت بیشتری از جانب بنده به عمل آید.

٢٢ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

سلسله پیام‌هایی از نهج‌البلاغه(۴٣)


"شرح حکمت ٨١"

(ارزش آدمی)


👈 ارزش انسان به چیست؟



              توسط بهروز مرادی؛
    فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دین
                        از هلند



                  ٢٢ خرداد ١۴٠۴

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«خرافه‌گرایی علیه دین توحیدی»

🖍بهروز مرادی

با اندکی تأمل در رفتار روزمره، مردم این سرزمین را غرق در کاربرد سحر و فروغلتیده در جادوکاری سیاه و سپید درمی‌یابیم.
همین که هنگام حرکت یک خودرو در ابتدای یک سفر، کسانی به وردخوانی آغاز می‌کنند و سپس فوت‌کردن را دست‌مایه‌ی نجات خویش از بلای فعال نیروهای مخرب موهوم می‌سازند تا به نظر خودشان؛ شرّ شریک‌گرفته با خدا را دور و دفع کنند، این خود همان سحر است، هرچند که فرد مبتلا به سحرباوریِ مادون توحیدی بر این توهم باشد که مشغول انجام کاری اسلامی‌ست.

همین که به‌جای مواجهه‌ی عقلانی با مسائل زندگی، به امید حل مشکلی بر ستون‌هایی دست می‌ساید یا به هدف رفع آسیبی بر در و پیکرهایی بوسه می‌زند و به چوب‌ها و سنگ‌هایی استغاثه می‌برد و مراد خویش از غیرخدا و بلکه از چیزها و فتیش‌ها می‌خواهد و حاجت خویش را از غیرخدا می‌طلبد، در مسیر سحر قرار دارد.

او هرگاه در این مسیر با ناکامی مواجه گردد، به کنج مخوف جادوگرانی پناه می‌برد تا گره از کارش بگشایند و جریان برکت را در زندگی‌اش جاری سازند.
خودش نیز باور دارد که نیروهایی و عواملی به‌غیر از خداوند همچون اجنه و چینش و گردش سیارات و آل و پری و دیو و ارواح خبیثه و شیاطین و.... دست‌اندرکار زندگی‌اش هستند.
چون حقیقتِ زندگی و منظور اتفاقات را نمی‌فهمد، ره افسانه می‌زند.

با اینهمه در روز دست کم ده بار تکرار می‌کند که: "ایاک نعبدو و ایاک نستعین"، بدون آنکه بداند این عبارت چه محتوایی دارد و چه مسولیتی راهبردی در زندگی‌اش بر دوش او می‌نهد.

جادوگران گاه پاهای عقاب را طلب می‌کنند و گاه حتی سر فرزند را!
آنکه زندگی را در سطحی پایین‌تر از عقل مرتکب می‌شود و ارتباطی فعالانه با واقعیت زندگی نداشته باشد و حل مسئله را از راه به‌کارگیری خِرَد نیاموخته باشد و اهل تحلیل رخدادها و آسیب‌شناسی واقعیت و تبیین راه‌ها و تشخیص پیامدها نباشد، مستعد پناه‌بردن به چنین خرافاتی به جای خداپرستی و دین توحیدی است.

از نظر جامعه شناسیِ دین، تفاوت سحر با جادو ازجمله در این است که سحر عمدتاً بر وردخوانی و تکرار کلمات و عبارات استوار است، حال آنکه بنیان جادو عمدتاً بر اعمال و مراسم و فنون عملیاتی قرار گرفته که انجام آنها را بر عهده‌ی جادوگر می‌نهند.
پس سحر کاربردی همگانی دارد، اما جادو را متخصصانی کاربلد بباید تا رفتاری را برای تأثیرگذاری بر نیروهایی عملیاتی کنند که آنها را در سرنوشت انسان دخیل می‌دانند.

باری طرح این پرسش در اینجا بسیار به جاست که براستی زندگی این جامعه‌ی به ظاهر دینی و اسلامی و افراد به‌ظاهر تحصیل‌کرده و امروزی از چه روی چنین به سحر آغشته گردیده و از چه روی چنین در دوزخی از جادو فروافتاده است که مردمانش به فرمان جادوگران حتی تا به سر حد قربانی‌کردنِ فرزندان و مثله‌کردن حیوانات نیز پیش می‌روند؟

پاسخ این پرسش با آن خوانش مسلطی از دین در جامعه پیوند دارد که با تکیه بر احکام‌گرایی و خوانشِ مادونِ عقلانی دین، قرائتی مخدوش، جعلی و جزمی از دین اشاعه می‌دهد که همسایه‌ی دیوار به دیوار خرافه است و در نتیجه زمینه را برای گرایش به اسطوره‌باوری و اجزای پیوندی آن از قبیل جادو و سحر مهیا می‌سازد. اسطوره همان است که آن را مسئول سازماندهی رخدادی بدانند و از آن برای به سامان‌آوردنِ امور یاری بطلبند.

به همین سبب، عبور از خرافه و مشتقات آن و بویژه اسطوره‌باوری در جامعه میسر نیست مگر با تغییر خوانش دین و نوسازی نگرش نسبت به متون آن و رویکرد عقلانی به دین و زندگی، آنچنان که این قرائت نو، انسان دیندار را با خردورزی و یکتاپرستی آشتی دهد و او را از اسطوره‌پرست به خداپرست تبدیل نماید.

١٨ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«پس از وحی»

🖍بهروز مرادی

قرآن حکیم فهم دقیق و دریافت عمیق گفتمان پویای خود را حتی در همان زمانی که هنوز جریان وحی برقرار بود، در انحصار خردمندان و عقل‌ورزان (اولولالباب) دانسته است.
جاهلان، کهنه‌پرستان و خرافه‌گرایان که باورها و اعمال‌شان بدون دخالت خِرَد و در غیاب عقل شکل می‌گیرد را به این فهم بلند راه نیست.
در همین راستا، از نظر قرآن؛ تنها خردورزان هستند که قادر به تشخیص میان آنچه از قرآن، موقت و وابسته به بافتار اجتماعیِ دریافت‌کننده‌ی وحی یا دائم و ثابت و معتبر در فرامکان و فرازمان است می‌باشند. (آل‌عمران:٧).

کتاب این دین که فهم گفتمان خود را حتی در زمان نزول وحی بر عقل استوار نمود، از اسطوره‌باوری دوری کرده و غبار خرافه‌پرستیِ و زندگی مادون خِرَد و رفتار غیرعقل‌ورزانه را از رخسار دین زدوده است.
در کتابی که پیامبرش به وحی آورد، چندصد بار بر عقل‌ورزی تأکید نموده و بدترین جنبندگان را آنانی دانسته که از عقل بهره‌ای ندارند. (انفال:٢٢).
پس عقل در دوران وحی؛ همکار وحی و در دوران پس از وحی؛ همکار و جانشین وحی است.

به جز عقل که در زمان پسا-وحی جانشین جریان وحی است و تشخیص میان گزاره‌های ثابت یا متغیر و عام یا خاص برعهده‌ی اوست، پیامبرش خود نیز در خصوص جایگاه عقل در دینی که خود منادی آن بود، چنین فرمود:

و لا دینَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ. (نهج‌الفصاحه:٢١۵٠)
"کسی که عقل ندارد، دین ندارد."

و نیز: و لا مالَ اعْوَدُ من العقل.
(نهج‌الفصاحه: ٢٣٠٨)
"سرمایه‌ای سودمندتر از عقل نیست."

و نیز: و لا اسْتَقام دینُه حتی یَستَقیم عَقلُهُ. (نهج‌الفصاحه:٢۵٨٧)
"دین کسی استوار نمی‌شود مگر آنکه عقلش استوار گردد."

و نیز: دینُ المَرْء عَقلُه و من لا عَقلَ لَه لا دینَ لَهُ. (نهج‌الفصاحه:١٨٢٩)
"دین آدمی همان عقل اوست و هر کس عقل ندارد، دین ندارد."

این حقیقتِ قرآن حکیم و محتوای دین محمدص است، اگرچه نادانان و جاهلان و خرافه‌پرستان و اسطوره‌باوران، دین او را به انحراف برده‌اند و پوستین وارونه بر تن آن پوشانده‌اند و آن را از حقیقتش بیگانه ساخته‌اند و آن را به ابزاری برای تحمیل عقب‌ماندگی تمدنی و واپسماندگی فرهنگی خود به انسان نموده‌اند و از آن وسیله‌ای برای مشروعیت‌بخشی به ستم و فساد و ظلم و تباهی انسان و ویرانی زندگی و تروریسم و بیداد و خرافه و کهنه‌پرستی ساخته‌اند.

١۴ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«پول علیه دانشگاه»

🖍بهروز مرادی

بیرانوند دروازه‌بان تیم ملی فوتبال در یک برنامه‌ی تلویزیونی، زبان به دروغ گشود و خود را دانشجوی دکتری فیزیولوژی معرفی نمود.

دیری نپایید تا دانشگاه لرستان اعلام نماید که رشته‌ی دکتری فیزیولوژی ندارند. چنین دروغی از سوی بیرانوند یک رسوایی اخلاقی فاحش است.

در همان برنامه‌ی تلویزیونی، وقتی‌که مجری از وی در خصوص تز و پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد دانشگاهی پرسید، واکنش بیرانوند نشان داد که او نمی‌داند پایان‌نامه چیست.

بویژه در سال‌های اخیر، جنون مدرک‌گرایی، بی‌رحمانه به اصالت دانشگاه تاخته است و پول بر فرهیختگی چیره گردیده و ارزش هویت آکادمیک را مخدوش نموده است.

پول‌های ساخته‌شده در صنعت فوتبال در یک نظام مداراگر با فساد چنان قدرت دارند که حتی می‌توانند از دانشگاه اعتبارزدایی کنند.

پول‌ها مدرک می‌خرند و شرافت علمی را به سخره می‌گیرند و هویتِ جعلیِ اجتماعی برای بی‌سوادان می‌سازند تا آن‌ها شخصیتِ جعلی خود را پشت عناوین دکتر و مهندس پنهان کنند.

آنچه بیرانوند در رسانه‌ی رسمی به نمایش گذاشت و از جعل مدرک دانشگاهی فاش ساخت، قطره‌ای است ناپاک از منجلاب خرید مدرک در یک جامعه‌ی پولی‌شده.

یک جامعه‌ی به طور نسبی سالم، آنچنان هنوز نسبت به سلامت شخصیت نمایندگان ملی خود حساس است که چنین رسوایی را نمی‌تواند بپذیرد.

اینکه نظام نظارت بر حسن سلامتِ جامعه‌ی ورزشی با این چالش چگونه رفتاری خواهد داشت، درهرحال این واقعیت را نمی‌توان کتمان نمود که اعتبار و شرافت دانشگاه، قربانی پول گردیده و رویکرد تجاری و مالی سازمان آموزش عالی، دانشگاه را براستی به "مدرک‌گاه" تبدیل نموده و باعث شده تا انسان‌های جعلی با خرید مدرک دانشگاهی در بدنه‌ی مدیریتیِ جامعه رخنه نمایند و ایران را در مسیر ویرانی اخلاقی و انسانی و مدیریتی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و.... قرار بدهند.

٩ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«جهنم فومن»

🖍بهروز مرادی

جهنم فومن راه‌اندازی شده است.
این امر می‌تواند بسیار نیکو و تأثیرگزار باشد.
پس پیشنهاد می‌کنم این گروه‌ها را به دیدن جهنم فومن ببرید:

فسادکارانِ میلیاردی،
رانت‌خواران میلیارددلاری،
رشوه‌گیران میلیون دلاری،
ظلم‌کنندگانِ به انسان،
آزاردهندگانِ زنان و دختران،
نومیدکنندگان پسران وطن،
برهم‌زنندگان آسایش مردان،
تخریب‌کنندگانِ سامان‌های نیک،
ویران‌کنندگانِ ایران زمین،
زمین‌خواران، دریاخواران،
قاتلان درخت‌ها و جنگل‌ها،
کوه‌خواران، دزدانِ معادن،
سارقان دکل‌های نفتی،
کاسبانِ تحریم،
آن‌هایی که داد مردم از بیدادشان به آسمان هفتم بلند است،
کسانی که آه خسته‌ی مردم از ستمکاری‌شان گوش فلک را کر نموده است،
بدکارانِ خشونت‌ورز،
آبادکنندگان خانه‌ی چماق‌ها،
پلیدکارانِ چیره بر تقدیرِ به‌ضعف‌کشیده‌شدگان،
آن‌هایی که دینِ پاک قربانی دنیای ناپاک‌شان شده است،
آنانی که سخنان‌شان دروغ، وعده‌های‌شان پوک، دستان‌شان آلوده به حرام، چشمان‌شان مالامال از دغل و زبان‌شان برآمده از دروغ و ریاست،

باری همه‌ی حق‌پوشان و حق‌کُشان و تحریف‌کنندگانِ دین و حرام‌خوارانِ ایران‌بربادده،

خطاکاران، جفاکاران، ستمکاران، فسادکنندگان، ظلم‌کنندگان و برهم‌زنندگانِ سامان‌های نیک،

آن‌هایی که فقرها را گسترانیده‌اند و کاشانه‌ها را ویران کرده‌اند و قلب انسان را سخت در نداری فشرده‌اند،

آن‌هایی که دل‌ها از تنگدستی لرزانده‌اند و خاطرها از بی‌سروسامان‌کردنِ خلق آزرده‌اند و آه مظلومانِ بسیار از فلاکت به آسمان بلند کرده‌اند و نفرین‌ها پشت سر خویش بر زبان مردمِ به‌ضعف‌کشیده‌شده نشانده‌اند،

آن‌هایی که سرمایه‌های این مملکتِ دارا و غنی و ثروتمند و سرشار از نعمت خدادادی را به یغما برده‌اند یا به تباهی داده‌اند یا در جهل و بی‌مسئولیتی حیف و میل نموده‌اند یا بر باد فنا داده‌اند یا دزدیده‌اند یا به فرزندان و همسران و خویشان و بستگان و یاران غارتگر داده‌اند،

آن‌هایی که روزگار زنان نجیب و تقدیرِ مردان شریف را به خمودی رقم زده‌اند و امنیت دختران ایران را سلب کرده‌اند و آینده‌ی پسران این ملک را تیره ساخته‌اند و در افق زندگیِ کودکان زیر آسمان خدا تاریکی‌های بسیار تعبیه نموده‌اند و آزادی انسان را در بند کرده‌اند و زمین و زمان از بیدادشان در فغان است،

آن‌هایی که نقشی دارند در: ایجاد گرانی نابودکننده و تورم زنجیرگسیخته و تحقیر پول ملی و ورشکستگی اقتصاد خانواده‌ها و بحران معیشت مردم و نظام رانت و مافیای مسلط بر جامعه و افسردگی انسان و تقریر محرومیت‌ها و نداری‌ها و پیدایش زباله‌گردها و کودکان کار و سازماندهی فساد و تخریب محیط زیست و تصویب قوانین علیه آسایش و رفاه مردم و وجود و بقای تحریم‌ها و سامان‌نیافتن روابط با جهان و باقی‌ماندن در تنگدستی و تنگناهای بی‌پایان،

آن‌هایی که شیوه‌ی زورگویی را بر جای مرام دینِ رحمت نشانده‌اند و با تحریف دینِ توحیدی دل‌های مردم را از حقیقت منظور خدا از بعثت انبیاء رمانده‌اند و با بی‌عدالتی، دین را از درون تهی ساخته‌اند و با نمایش بی‌رحمی و رعب، جوانان را از گِردِ دین پراکنده‌اند و باعث شده‌اند تا تعالیم آسمانی اعتبار خود را نزد مؤمنانِ باصداقتِ پیشین و جویندگانِ حقیقتِ امروزین از دست بدهد،

آن‌هایی که به ویرانی ایران و ایرانی مشغولند و ایران را به جایی برای نزیستن و گریختن تبدیل نموده‌اند،

اینان را به دیدن جهنم فومن ببرید تا مگر این گنهکارانِ فاسد، کار زارِ خویش بسنجند و عاقبتِ محتومِ خویش ببینند، مگر آنکه عبرت گیرند و دست از پلیدکاری خویش بردارند.

    ٨ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«دگردیسی کارکردی»

🖍بهروز مرادی

انسانی روحانی‌بودن احتمالاً قرار است به معنی برتری‌دادنِ معنویت بر مادیت و ارجح‌دادنِ معناگرایی بر بیهوده‌زیستن و قرارداشتن در مقام صلح به‌جای ستیزه‌جویی است. بویژه اگر روحانی قرار است مبلغ دینی باشد که معنی ریشه‌ی مفهومی عمیق آن دین "صلح" است.

اما اقدام برای برهم زدن صلح میان دو دولت و ایجاد اختلال و خلقِ بحران در مناسبات دیپلماتیک و سیاسی دو کشور و توهین رسانه‌ای به مقامات یک حکومت دیگر توسط یک فرد روحانی در عربستان نشان‌دهنده‌ی تغییر کارکرد نهاد روحانیت در برخی کشورهای مسلمان بویژه در ایران است.

هرچه تصاحب سِمَت‌های اداری و بهره‌مندی‌های دنیوی، این نهاد را از دغدغه‌ی فربه‌سازی معنویت و حفظ ارزش‌های دین دور نموده، آن را به دنیاگرایی و سیاسی‌کاری نزدیک‌تر ساخته است.

این دگردیسیِ کارکردی، متعاقباً امکان و زمینه‌های خطاکاری و تخلف از صراط صلح‌خواهی و انحراف از طریقت معنویت‌گرایی را در میان آنان افزایش داده و هزینه‌های ماهیتیِ گزافی را به بنیان‌های اجتماعی این نهاد تحمیل نموده است.

نتیجه‌ی این دگردیسی؛ کاهش نقش اجتماعی روحانیت در جذب اعضای جامعه به دین و افزایش سهم آنان در خوانش انحرافی دین و در پی آن؛ گریزاندن انسانِ اندیشمند از دین است که شوربختانه عملکرد روحانیت را معیار ماهیت دین می‌داند.

این پیامدِ انتخابِ تاریخیِ اسلامِ سیاسیِ دنیاگرا به جای اسلامِ معنویِ معناگرا می‌باشد.

۶ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«نسبت عقل و دین»
(نقدی به دیدگاه جناب مصطفی ملکیان)

🖍بهروز مرادی

آقای مصطفی ملکیان گرامی در سخنانی مجمل بیان فرموده که "پروژه‌ی روشنفکری دینی شکست خورده است."
ایشان با قائل‌شدن تضاد میان دین و عقل چنین مطرح کرده که:
"نمی‌شود بخشی از دین را پذیرفت و بخشی دیگر از آن را رد کرد. روشنفکران دینی با التزام همزمان به عقل و دین مثل یک مرد دو زنه هستند که نه این را می توانند راضی کنند نه آن را و آخرش هم باید در مسجد بخوابند!"
لینک سخنان وی:
(
/channel/sokhanranihaa/54541).

برخلاف دیدگاه ایشان، قرآن نه تنها تضادی میان اسلام و عقل قائل نگردیده، بلکه حتی بهره‌مندی از عقل و کاربرد خِردِ ریشه‌دار و استوار (اولوالالباب) را لازمه و شرط بنیادین فهم دین عنوان نموده است.

در این راستا، قرآن بویژه در آیه‌ی ٧ از سوره‌ی آل‌عمران، آیات قرآنی را به دو دسته‌ی کلی محکمات و متشابهات تقسیم نموده‌است. "محکمات" همان اصول زیربنایی و قانون اساسی اسلام‌اند؛ مانند راستگویی و گناه‌بودنِ دروغ، صداقت و گناه‌بودن ناراستی، یکرنگی و گناه‌بودن ریاکاری، رعایت حق دیگران و گناه‌بودن ظلم، برابری انسانی و گناه‌بودنِ ستم و تبعیض، عدالت و گناه‌بودنِ بی‌عدالتی و... .

"متشابهات" نیز عبارتند از نسخه‌های پیشنهادی و پیاده‌شده‌ی محکمات در بستر اجتماعی خاص. این نسخه‌ها عمدتاً خود را در قالب احکام اولیه‌ی قرآنی معرفی نموده‌اند.
متشابهات آن بخش از قرآن‌اند که حاوی تجویزات اجتماعی برای مخاطبان مستقیم می‌باشند و طبیعی است که تنها برای همان بافتار اجتماعی نزول وحی (social context) اعتبار داشته باشند. قرآن در آیه‌ی مذکور تصریح نموده که از متشابهات نمی‌بایست پیروی کرد و کسانی که از آیات متشابه قرآن پیروی کنند، دچار کجروی باطنی هستند.

همه‌ی احکام اجتماعی تشریع شده در قرآن، نسخه‌های خاص یک دین تحول‌گرا برای مدیریت و تغییر وضع موجود یک جامعه‌ی دینی در بافتار اجتماعیِ خاصِ زمانی-مکانیِ نزول بوده‌اند. نسخه‌های خاص، قابلیت تعمیم به شرایط زمانی-مکانیِ عام را ندارند و محصور در بافتار نزول می‌باشند و با تغییر طولی و عرضی جامعه می‌توانند نسخ شوند. این کاری به غایت متناسب با خرد بشری است.

از نظر قرآن؛ این امری منطقی و عقلانی است که نسخه‌های اجتماعی یک جامعه‌ی متعلق به چهارده قرن پیش را نمی‌توان برای یک جامعه‌ی قرن بیست‌ویکمی ارائه داد و معتبر دانست، چراکه نسخه‌های مربوط به مسائل اجتماعی همچون سایر جنبه‌های زندگی جمعی تابع عوامل متعددی همچون دانش بشری، علم، سطح تمدن، نوع فرهنگ، ویژگی‌های مردم‌شناختی، هویت جمعی (ملی) و..... وضعیت فعلی یک جامعه می‌باشند.

پذیرفتن عام و به‌کاربردن فرازمانیِ آیات متشابهِ دارای برد زمانی-مکانیِ محدود، موجب کهنه‌سازی گفتمان قرآنی و گرفتارنمودن آن در چمبره‌ی عقب‌ماندگی می‌شود و برای تازه و به‌روزنگاه داشتن گفتمان دین، تعبیه‌کردن وجودی دوبخشی در قرآن امری اجتناب‌ناپذیر و ضروری می‌باشد که قرآن خود چنین نموده است.

به‌همین‌خاطر است که همه‌ی احکام قرآنی همچون احکام مربوط به قطع دست سارق جهت پیشگیری از بزهکاری و امن‌کردن جامعه‌ی مؤمنانِ زمان نزول با عنایت به ویژگی‌های بافتاری همان جامعه پیشنهاد گردیده‌ بودند و با گذشت زمان نسخ می‌شوند و نمی‌توان آنها را در جوامع دیگر اجرا نمود. شیوه‌ی مجازات در هر جامعه را شایسته است افراد دانشمندِ صاحب علم و آگاهی را در راستای سالم‌سازی رفتار اجتماعی و برقراری عدالت با حفظ حقوق و کرامت انسانی بر اساس‌ ویژگی‌های خاص هر جامعه تقریر و تدبیر کنند.

در همین راستاست که شارعِ قرآنی دارایِ عقل کامل با عنایت به حرکت پویای جوامع بشری، سازوکار نسخ آیات و احکام مندرج در آنها را مطرح نموده (ازجمله ر.ش.به: بقره:١٠۶) تا مؤمنان را ازدرافتادن در ورطه‌ی انجماد فکری و مطلق‌انگاری نسبت به آیات محصور در حصارِ بافتار اجتماعی پرهیز دهد و دور کند.

ضمن اینکه "اجتهاد" نیز سازوکاری قرآنی است که بر همین عقل‌ورزی و به‌روزرسانی خردمندانه‌ی گفتمان قرآنی بنیان نهاده شده تا امر استنباط و دریافت از محکمات و متعاقب آن‌؛ بهره‌مندی از متن قرآن، توقف نپذیرد و در بستر زمان نامحدود، پویایی خود را حفظ کند تا بتواند در مسیر حال و آینده‌ی زندگی، توان و امکان همراهی انسان را در پاسداشت راستی، اخلاقی‌زیستن، نیکی و درستکاری داشته باشد.

پس نه‌تنها تضادی میان عقل و دین وجود ندارد، بلکه قرآن حتی کار به‌روزرسانی دین را برعهده‌ی عقل و عقل‌ورزان نهاده است.

                         ٣ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«در سمت هیتلر»

🖍بهروز مرادی

رضا پهلوی کشته‌شدن دو کارمند سفارت رژیم کودک‌کُش اسرائیل در آمریکا را به شدت محکوم کرده و آن را با ادبیاتی مشمئزکننده و نوکرصفتانه تقبیح نموده، درحالی‌که او نسبت به جنایات فجیع و وحشت‌آورِ رژیم هیتلری نتانیاهو علیه غیرنظامیان در فلسطین همواره سکوت پیشه نموده است.

ایستادن رضا پهلوی در سمت نتانیاهو؛ این هیتلر قرن بیست‌ویکم و دولت انسان‌کُش او که متهم به نسل‌کشی هستند، آنچنان انتخاب پُرریسکی است که حتی دولت‌های انگلیس و فرانسه و کانادا نیز به‌ناگزیر به‌تازگی از آن دوری جسته‌اند.

ایستادن پشت سر جنایت‌کارانِ اسرائیلی پس از قتل‌عام نوزادان و کودکان و زنان فلسطینی، ویران‌کردن آبادی‌ها و کشتن مردان بی‌دفاع، بمباران مدارس و خانه‌ها و بیمارستان‌ها و کشتن بیماران بيمارستانی و پزشکان و بمباران چادرهای پناهندگان در اردوگاه‌ها و نابودی جاده‌ها و پل‌ها و خودروها و مغازه‌ها و بوستان‌ها و استفاده از گرسنگی‌دادن به چندمیلیون انسان به عنوان ابزار جنگی و ویران‌کردن سرزمین و ساکنان چندمیلیونی‌اش، براستی زندگی سیاسی رضا پهلوی را خاتمه می‌بخشد.

دفاع و حمایت او و طرفداران خشونت‌گرایش از جنایات رژیم صهیونیستی، تصویری ترسناک و وحشت‌زا از تشکیلات سلطنت در اذهان عمومی منتشر می‌سازد.

این دفاع و حمایت از آن جنایت‌های فجیع علیه مردم غیرنظامی در فلسطین به ما می‌گوید که این جماعت، فاقد شایستگی اخلاقی لازم و صلاحیت انسانی کافی برای ایفای نقشی سازنده در تحولات دموکراتیک و انسان‌گرایانه‌ی جامعه‌ی ایران می‌باشند.

٢ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«غنی‌سازی اورانیوم و رفاه ملّی»

🖍بهروز مرادی

از میان ١٠ کشور دارای بیشترین رفاه ملّی، تنها دو کشور آلمان و هلند جزو باشگاه کشورهای غنی‌ساز اورانیوم می‌باشند. آن ٨ کشور دیگر، یعنی دانمارک، سوئیس، نروژ، سوئد، فنلاند، نیوزیلند، اتریش و ایسلند هیچکدام اورانیوم را غنی نمی‌کنند چه برسد به اینکه دارای تأسیسات اتمی باشند. حتی آلمان و هلند نیز که اورانیوم را تنها برای مصارف پزشکی غنی می‌کنند، خیز بلندی برای حذف نیروگاه‌های اتمی خود برداشته‌اند.

قابل‌توجه اینکه این رده‌بندی براساس دو شاخص معتبر جهانی لگاتوم رفاه جهانی (LPI) و توسعه‌ی انسانی (HDI) تعیین گردیده است.
شاخص اول شامل زیرشاخص‌های: سرمایه‌ی اجتماعی، آزادی فردی، حاکمیت قانون، کیفیت حکمرانی، شرایط اقتصادی، آموزش، سلامت، امنیت و صلح و محیط زیست،
و شاخص دوم شامل زیرشاخص‌های: امید به زندگی، سطح سواد و تولید ناخالص داخلی سرانه می‌باشد.

این رتبه‌بندی به ما می‌گوید که غنی‌سازی اورانیوم هیچگونه رابطه‌ی معناداری با رفاه و توسعه‌یافتگی کشورها ندارد و حتی در یک تحلیل سختگیرانه می‌توان رابطه‌ی معکوس میان این دو متغیر را نتیجه گرفت، چراکه غنی‌سازی اورانیوم مورد استفاده در تأسیسات هسته‌ای برای مصارف نظامی می‌تواند موجب صرف هزینه‌های هنگفت و برباددادن بودجه‌ی ملّی و هدردادن همه‌ی آن سرمایه‌ای بشود که یک مملکت می‌تواند از آن برای توسعه‌ی کشور خود و به‌درآوردنِ مردم از زیر بار فلاکت و محرومیت استفاده کند.

تجدیدنظر در سیاست‌های دیرینه‌ای که در رفتار یک دولت طی دهه‌ها تبدیل به عادت شده‌اند، نیاز به شجاعت و خردورزی و دلسوزی ملّی و ملّی‌اندیشی دارد.

انقلابی که به هدف برون‌آوردنِ مستضعفان از تله‌ی استضعاف و محرومیت شکل گرفت، باید بتواند آن‌چنان از خِرد و شجاعت و ملّی‌اندیشی برخوردار باشد که رفتار آسیب‌زننده به منافع ملی و رفاه مردمی را ترک کند و کنار بگذارد.

سیاست غنی‌سازی اورانیوم به‌شدت نیازمند بررسی بنیادین و تجدیدنظر از سوی دولتی است که با وعده‌ی رفع تحریم‌ها بر سر کار آمده است و اکنون حتی توان تأمین نیازهای انرژیایی ملّتی با ملکی ثروتمند را ندارد.
این وعده با پافشاری بر عادتی دیرینه که سرمایه‌های هنگفتی را بر باد داده و عایدی خاصی حاصل نیاورده، هرگز محقق نمی‌گردد.

گره‌زدنِ موجودیتِ نظام با غنی‌سازی اورانیوم، براستی فاقد هرگونه توجیه عقلانی، درتضاد با منافع ملّی راهبردی و مانعی بر سر راه رفع استضعاف است.

پافشاری بر این سیاستِ راهبردیِ بحران‌آفرین، استضعاف را در جامعه هم ابقا نموده، هم شدت بخشیده و هم دامنه و گستره‌ی آن را وسعت بخشیده است.
به‌همین‌خاطر است که ادامه‌ی این سیاستِ بی‌حاصل در تضاد با هدف انقلاب که رفع محرومیت و استضعاف بود می‌باشد.

اکنون وقتِ وقتِ اتخاذ تصمیمی تاریخی برای توقف غنی‌سازی و افتادن در مسیر توسعه‌ی ایران و رفع محرومیت و استضعافِ توسعه‌یافته از ملتی است که زیر چرخ‌های ارابه‌ی سیاست‌های نادرست بحران‌زا در مسیر محرومیتی شدید قرار گرفته است.

٣١ اردیبهشت ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«شعائر استیجاری در قرآن»

🖍 بهروز مرادی

از من می‌پرسند آیا برای شخص مرده می‌توان فردی را اجاره نمود تا نمازهای نخوانده و روزه‌های نگرفته‌اش را به‌جای وی ادا کند؟
و اینک پاسخ من:

شعائر در قرآن و ازجمله نماز به عنوان وسیله‌ای برای دورشدن از زشتکاری و پلیدی معرفی شده‌اند(عنکبوت: ۴۵).
کارکرد اصلی روزه‌گیری نیز تقویت تقوا در نفس و عمل آدمی عنوان گردیده است (بقره:١٨٣).

وصل مدام به خداوند سبب می‌شود که آدمی در حریم خلوت یار، هر روز پنج بار با او عهد و پیمان رسمی تازه کند که گِردِ فساد و زشتکاری و اهریمن‌خویی نگردد. پیوستگیِ منِ محدود با منِ نامحدود، انسان را از جنس بینهایت می‌سازد و او را به جزیره‌ای امن در توفان دریای زندگی‌اش تبدیل می‌کند. پس نماز دارای کارکرد آلودگی‌زدایی و پاکیزه‌سازی درون انسان است و قرار است به انسان، مقاومت اخلاقی ببخشد و از آدمی موجودی اخلاقی و متعهد به زیبایی‌های باطنی بسازد و انسان را معنوی کند تا در راه خیر و کمال‌یابی، زندگی خود را سازماندهی نماید و در جهان از شرّرساندن به دیگران دوری گزیند و جز خیر به دیگران نرساند.
بنابراین نماز، نقش و کارکردی مثبت و سازنده در تزکیه‌کردن فرد و دورکردن جامعه از زشتی و بدی دارد و وسیله‌ای است برای اخلاقی‌کردنِ آدمی و نگه‌داشتن انسان در حریم نیکویی‌ها.

حال اگر در جامعه نمازخوان بسیار باشد، اما فساد و پلیدی و زشتکاری نیز بسیار، معنی‌اش این است که نماز را برای خاطر چیزهای دیگر می‌خوانند، آنچنانکه کارکرد مثبت خود را از دست داده است. ادای نماز از سر ریا یا ترسِ از دست‌دادنِ موقعیت شغلی یا برای به‌دست‌آوردن و حفظ منصب اداری و یا برای جمع‌کردن موهوم ثواب اخروی در میان دینورزانِ ناآگاه و .... ، سبب از بین‌بردنِ کارکردهای مثبت پالاینده و پاک‌سازنده‌ی اخلاقی و رفتاری در فرد می‌شود و به رشد و بالیدن باطنی نمی‌انجامد.

بر پایه‌ی این مباحث، حال اگر فرد عمرش را به زشتکاری و تباهی و ستم بر مردم و پلیدی و نیرنگ و دروغ و ریا و فساد گذرانده باشد، مرگ، فرصت عمرش را به پایان می‌برد و او با پرونده‌ی زندگی‌اش در دنیا، راهیِ مواجه‌شدن با عواقبِ عملکردِ این‌جهانی‌اش می‌گردد. پس دیگر زمانی در اختیار ندارد که پرونده‌ی عملکردش در این جهان را تغییر ماهوی بدهد،
مگر آنکه آثاری نیک از خودِ فرد در دنیا باقی مانده باشند که آن صالحات پس از مرگ وی همچنان نیکی تولید و منتشر کنند و نیکویی فزایند.

نکته‌ی حائز اهمیت این است که از نظر قرآن، هیچکس را به جای کسی دیگر محاکمه نمی‌کنند، که؛ هرکس مسئول اعمال خویش است و هیچکس نمی‌تواند کارنامه‌ی عملکرد دیگری را دستکاری کند. سیستم خداوند عادلانه است و پارتی‌بازی و رشوه و فساد نمی‌پذیرد و آنهایی که عمری به لابی‌گری و رشوه و فساد و ظلم و پارتی‌بازی و جعل و ریا و دروغ و فریب زندگی کردند و سرنوشت‌ها را تغییر دادند، از عدالت خداوند گریزی نخواهند داشت.

بنابراین طبق آموزه‌های قرآنی نمی‌شود پس از مرگ کسی، فردی را استخدام نمود و از او خواست که در ازای پول، نمازی برای فرد مرده به جای آوَرَد تا او را از عواقب رشدنایافتگی اینجهانی و عقوبت‌های محتوم پس از مرگ رهایی بخشد. انجام چنین کاری، ناشی از عدم درک کارکردهای نماز و تأثیرات آن در پالایش و تزکیه و کمال و رشد فرد و معنوی‌کردن و سالم‌سازی روح و دل و ذهن و زبان آدمی در زندگی اینجهانی‌ست.

بدین ترتیب؛ نماز استیجاری در قرآن، مردود و غیرقابل پذیرش است.

این تحلیل برای سایر شعائر و اعمال مذهبی مانند روزه و حج و... نیز معتبر است. این اعمال تأثیرگذار و نَفْس‌ساز و معنویت‌پرور برای رشددادن فرد و دورکردن او از پلیدی و بدکاری در فرصت زیستن در دنیا مطرح شده‌اند و با مرگ فرد، فرصت تأثیرپذیری از آنها از دست می‌رود و مجال آلودگی‌زدایی از خود و نیز رشد و کمال‌یابی به پایان می‌رسد، آنچنانکه فرصت جبران مافات نیز.

اما انسانی که در جهل و غفلت زیسته و زندگی را به فرصتی برای جعل و نیرنگ و رانت‌خواری و فساد و دزدی و پارتی‌بازی مبدل ساخته و پول را به عامل تعیین‌کننده در زندگی تبدیل نموده و نظام زندگی اینجهانی را پول‌سالار ساخته، گمان می‌کند می‌تواند تقوایی که او نتوانست در نفْس و چشم و زبان و دل و ذهن و کردار خود ایجاد کند را با پول بخرد یا بندگی خدا را که به‌جای نیاورد و یا اخلاق حسنه‌ای که با برجای‌نیاوردن نماز در روان و عملکرد خود نپروراند و نیز رشدِ معنوی ِنایافته را با پول جبران نماید.
او هنوز تصور می‌کند که پول می‌تواند او را یا دیگری را از عقوبت زندگی غیرمعنوی‌اش در جهانی دیگر نیز رهایی ببخشد.

اما طبق تعالیم قرآنی؛ ثروت و مال و داشته‌های غفلت‌ورزان و پلیدکاران، آنها را از دوزخ نجات نمی‌دهد.

٣٠ اردیبهشت ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«نذر کتاب»

🖍بهروز مرادی

به‌جای ریخت و پاش‌های فخرفروشانه،
به‌جای خریدِ حلقه‌گلِ چندمیلیون تومانی،
به‌جای پرکردن معبر خیابان از بنرهای گران‌قیمت،
به‌جای صرف هزینه‌های بسیار گزاف برای مدعوین جهت صرف غذا در رستورانی مجلل،
به‌جای پول‌پاشی در مراسم ختم مردگان،
کتاب نذر کنیم و به مدعوین و به کتابخوان‌ها هدیه بدهیم، آن‌هم در جامعه‌ای که کتاب، میدان را به شکم واگذار نموده و رستوران بر عقل مسلط گشته و شهوتِ خوردن بر خردِ دانستن برتری یافته و فرهنگ مطالعه از رفتار مردم رخت بربسته و کتاب می‌رود که به تاریخ سپرده شود و جای محوری خود را در فرهنگ‌سازی و فضیلت‌پروری و آگاهی‌بخشی و بیدارسازی و حکمت‌پردازی از دست بدهد.

با احیای فرهنگ مطالعه، باشد که در مرگ مردگان، فربه‌سازی باطن و خِرَدِ زندگان بر فربه‌سازی بدن و فخرفروشی تهی‌روحان و اصراف و حیف‌ومیل پول و پیروی از سنت‌های اندیشیده‌نشده‌ی موروثی ارجح یابد.

٢٩ اردیبهشت ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

«گردش نظام مطلق‌گرایی در ایران»

🖍بهروز مرادی

چرخش گروه‌هایی از طرفداران سابق نظام دیکتاتوری دینی و نیز هواداران سابق نظام دیکتاتوری پرولتاریا به سوی نظام دیکتاتوری پادشاهی در میان ایرانیان به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل گردیده است. این تبدیل هم در میان افراد سرشناس مشاهده می‌گردد و هم در میان مردم معمولی جامعه.
گویی بسیاری از ايرانيان همواره در جستجوی یک نظام تمامیت‌گرا و استبدادی از یک نوع به نوعی دیگرند و به‌جز نظام دیکتاتوری با نظام دیگری بر سر صلح نمی‌باشند. علیه دیکتاتورها می‌شوند، اما علیه نظام دیکتاتوری نه!

غافل از اینکه همه‌ی انواع نظام‌های دیکتاتوری، همه چیز را از بالا برای مردم تعیین می‌کنند و آزادی را از مردم سلب می‌نمایند؛ آزادی عقیده، آزادی نقد، آزادی مطالعه‌ی کتاب، آزادی انتقاد، آزادی تفکر، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی دیگرگونه‌بودن، آزادی دینی، آزادی برای متجلی ساختنِ حقیقتِ نهفته در وجودِ پنهان‌شده‌ی خویش، آزادی انتخاب، آزادی خودبودن و... .

عموم پادشاهان ایرانی، خود را سایه‌ی خدا، برگزیده‌ی خدا یا منتخب خدا می‌دانستند و از همین زاویه تسلط بر مردم را حقی الهی برای خود می‌پنداشتند. به همین علت آنها خود را برتر از آنی می‌دیدند که در مورد شیوه‌ی حکومت‌کردن‌شان به پرسش گرفته شوند. آنان دچار توهم خودخداپنداری بودند و شکافی پرناکردنی میان خود و ملت حفر کرده بودند و مملکت را به عنوان ملک شخصی خود می‌دیدند و خواست فردی خودکامانه‌ی خود را «به نام ملت» اما «بر ملت» استوار می‌ساختند و ارزش مردم را نه در صلاحیت و شایستگی آنها، بلکه در میزان سرسپردگی و اطاعت از خویش می‌دیدند و به همین خاطر، مسئولیت‌پذیری اجتماعی در فرهنگ و رفتار مردم گم می‌شد و جامعه را دزدان و فاسدان و زشت‌کاران و مردم‌آزارانِ مزدبگیر فرامی‌گرفتند و مردم نیز که حکومت را نه "از خود" که "برخود" می‌دیدند، مترصد فرصتی برای غارت مملکت بوده‌اند.

در چنین حکومتی، هرگونه اندیشه‌ی انتقادی با "خرابکاری" یکسان دانسته شده و منتقدان را "وابسته به بیگانه" معرفی می‌کنند.

اما با اینهمه، دیکتاتورها ساختمان‌سازی می‌کنند؛ دانشگاه، پل، جاده، مرکز فرهنگی، خط راه‌آهن، فرودگاه، اسکله، سد، بانک و .... می‌سازند و بسیاری از تحصیل‌کردگان همچون مردم عامی، معیارشان برای ارزیابی ماهیت و سلامت حکومت‌ها؛ همین میزان ساختمان‌سازی و ابزارسازی آنها و رعایت آزادی جوانان و پوشش زنان است و نه: رفع تبعیض و وجود آزادی‌ها و عدالت اجتماعی و نه احترام به رأی مردم و نه فراهم‌ساختن امکانات برای رشد مردم و نه رعایت شرافت و ارزش انسان و نه پاسخگوبودن حاکمان در مقابل عملکرد خود و نه آزادی جامعه‌ی مدنی برای نظارت بر حکومت و نه حکومت را حق مردم پنداشتن و نه برچیدن حاکمیت ژن خوب و نه نفی مجیزگویی و نوکری حاکمان.

اما قضاوت در باره‌ی ماهیت یک حکومت، تنها بر اساس ایجاد امکانات رفاهی برای اعضای اقلیت طبقه‌ی حاکمه و یا ساختمان‌سازی و اقدامات بازسازی مورفولوژی شهری کاری است بس خطا و نابخشودنی. چنین تحصیل‌کردگانی با چنان تبلیغات متعصبانه‌ی خالی از آگاهی راستین، به مردم کمک می‌کنند تا آنان حافظه‌ی تاریخی در نفی دیکتاتورهای پیشین نداشته باشند و نوستالژی دیکتاتورهای سابق را به سرنوشتی شوم برای برساختن دیکتاتوری نوین تبدیل نمایند. بدین ترتیب تاریخ ملت ایران می‌شود: باقی‌ماندن در دایره‌ی مطلق‌گرایی و جایگزین‌کردن دیکتاتورها با یکدیگر و چرخش از یک نوع دیکتاتوری به نوعی دیگر. این یعنی چرخه‌ی تکرار تاریخ در بازتولید مکرر دیکتاتورها یکی پس از دیگری در تقدیر نامیمون ایران زمین.
این می‌شود تقدس‌بخشی به آن دیکتاتوری که برای خواندن کتاب "یک هلو هزار هلو"ی صمد بهرنگی ناخن‌ها را می‌کشید.

وقتی تحصیل‌کردگان یک جامعه، به روشنفکرانی آزادی‌خواه و خودآگاهانی عدالت‌جو تبدیل نمی‌شوند و دیکتاتورهای ضدمشروطه‌خواه را از وحشی‌گری علیه مردم تبرئه می‌کنند و ساختمان‌سازی دیکتاتورها را معیار اصلی برای تعیین حکومت خوب معرفی می‌کنند و نه: نحوه‌ی تنظیم رابطه‌ی حکومت با شرافت انسان و صلاحیت و شایستگی و ارزش و خرد و معنویات و حرمت و آزادی او و نیز عدالت و استقلال و جمهوریت و به رسمیت‌شناختن حکومت اکثریت یا دموکراسی در جامعه، در این‌صورت آنها خود به عواملی برای بازتولید دیکتاتوری و ادامه‌ی گردش چرخه‌ی دیکتاتورها تبدیل می‌گردند. براستی چنین ملتی چگونه خواهد توانست چرخه‌ی دیکتاتوری را از حرکت تاریخی‌اش متوقف نماید، زنجیرها را بگسلد، با تأمل فردی و تفکر جمعی و تعقل ملی در مسیر تاریخی‌اش تجدید نظر کند، دست از فخرهای توخالی توهم‌آمیز به ستون‌ها و سنگ‌های ساختمان‌های گذشتگان بر دارد و برای برساختن نظامی مردمسالار، سالم و متمدن قدمی آگاهانه بر دارد؟

🌿
@drBehrouzMoradi
ادامه👇

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

از سوی انتشارات آثار برتر منتشر شد:
کتاب "زندگی من، (سیر درون)"
نوشته‌ی دکتر بهروز مرادی.

علاقمندان برای سفارش و دریافت کتاب می‌توانند مبلغ ١٧۵هزار تومن (قیمت پشت جلد و هزینه‌ی پست کتاب) را به شماره کارت 6362141803946608 واریز و قبض واریزی را به شماره‌ی تلفن 09128065972 تلگرام یا واتساپ کنند.

به‌همراه ارسال قبض، لطفاً آدرس خود را نیز جهت دریافت کتاب ارسال نمایید.

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…

بازسازی گفتمان دینی

منتشر شد:
مجموعه شعر دکتر بهروز مرادی
با عنوان "دلم را به‌جای خدا بسیار بوسیده‌ام".

علاقمندان برای سفارش و دریافت کتاب می‌توانند مبلغ ٢٠٠ هزار تومن (قیمت پشت جلد و هزینه‌ی پست کتاب) را به شماره کارت 6362141803946608 واریز و قبض واریزی را به شماره‌ی تلفن 09128065972 تلگرام یا واتساپ کنند.

به‌همراه ارسال قبض، لطفاً آدرس خود را نیز جهت دریافت کتاب ارسال نمایید.

🌿@drBehrouzMoradi

Читать полностью…
Subscribe to a channel