ارتباط با مدیر کانال @DrHamidEftekhari
#grmmar
To feel like + ( verb+ ing )
هوس کردن، تمایل داشتن
I feel like going to the beach.
هوس کردم برم کنار دریا.
I feel like talking.
دوست دارم حرف بزنم.
I feel like having friends over to my house.
هوس کردم دوستانم رو به خونه م دعوت کنم.
I feel like watching TV.
هوس کردم تلویزیون تماشا کنم.
I feel like going to the school.
دوست دارم به مدرسه برم.
Don’t blame yourself for the wrong decision. Everyone makes it. Make them a lesson for your next decision.
"برای تصمیم اشتباه خودت را سرزنش نکن. همه این اشتباه را مرتکب میشوند. آنها را درسی برای تصمیم بعدی خود قرار بده"
افعال عبارتی یا Phrasal Verbs در زبان انگلیسی، ترکیبی از یک فعل اصلی به همراه یک یا دو کلمه دیگر (معمولاً قید یا حرف اضافه) هستند که با هم یک معنی جدید و خاص میسازند—معنایی که معمولاً با معنی تکتک کلمات قابل حدس زدن نیست.
🧩 ساختار کلی
فعل + قید (مثلاً: wake up = بیدار شدن)
فعل + حرف اضافه (مثلاً: look after = مراقبت کردن)
فعل + قید + حرف اضافه (مثلاً: get away with = قِسِر در رفتن)
✨ مثالهایی از Phrasal Verbs
فعل عبارتی
معنی فارسی
مثال انگلیسی
ترجمه مثال
give up
تسلیم شدن
I won’t give up.
من تسلیم نمیشوم.
look after
مراقبت کردن
She looks after her grandma.
او از مادربزرگش مراقبت میکند.
turn off
خاموش کردن
Please turn off the lights.
لطفاً چراغها را خاموش کن.
run into
به طور اتفاقی برخورد کردن
I ran into an old friend.
به طور اتفاقی با یک دوست قدیمی برخورد کردم.
🧠 نکته مهم
معنای این افعال معمولاً اصطلاحی است و نمیتوان فقط با دانستن معنی کلمات جداگانه، معنی کل عبارت را فهمید. مثلاً:
“Break down” به معنی خراب شدن ماشین است، نه شکستن چیزی!
Black out – بیهوش شدن یا قطع برق
Black market – بازار سیاه (معاملات غیرقانونی)
Black sheep – فرد متفاوت یا طرد شده در یک گروه
Blue blood – اشرافزاده بودن
Blue collar – کارگر یدی (در مقابل کارمند اداری)
Brownie points – امتیاز گرفتن برای رفتار خوب
Golden handshake – پاداش بزرگ هنگام ترک شغل
Grey area – منطقه مبهم یا نامشخص
Red carpet treatment – استقبال ویژه و مجلل
Red flag – هشدار یا علامت خطر
Silver lining – نکته مثبت در شرایط سخت
White elephant – دارایی بیفایده و پرهزینه
البته! در اینجا چند فعل دو قسمتی دیگر با put همراه با معنی فارسی آورده شده است:
Put forward – پیشنهاد دادن یا مطرح کردن
مثال: She put forward a great idea during the meeting.
(او در جلسه یک ایده عالی مطرح کرد.)
Put in – صرف کردن زمان یا تلاش
مثال: He put in a lot of effort to complete the project.
(او تلاش زیادی برای تکمیل پروژه صرف کرد.)
Put together – سرهم کردن یا جمعآوری کردن
مثال: They put together a team for the competition.
(آنها یک تیم برای مسابقه تشکیل دادند.)
Put across – انتقال دادن یا توضیح دادن
مثال: He put across his point very clearly.
(او نظرش را خیلی واضح بیان کرد.)
Put away – کنار گذاشتن یا ذخیره کردن
مثال: She put away her books after studying.
(او بعد از مطالعه کتابهایش را کنار گذاشت.)
Put back – عقب انداختن یا سر جای خود گذاشتن
مثال: The meeting was put back by an hour.
(جلسه یک ساعت عقب افتاد.)
Put down to – نسبت دادن به
مثال: His success can be put down to hard work.
(موفقیت او را میتوان به سختکوشی نسبت داد.)
♻️کلمات گیج کننده
❇️این کلمات دیکته ی نزدیک به هم دارند اما معنی متفاوت دارند:
✳️Follow- دنبال کردن و پیگیری کردن
✳️Fellow – مردک ، یارو
✅Middle میانی ، وسط
✅Meddle فضولی کردن
♻️Even عدد زوج/ حتی
♻️Event رویداد
❇️Envelop دور چیزی را گرفتن، احاطه کردن
❇️Envelope پاکت نامه
✅Sew دوختن، خیاطی کردن
✅Sow بذر پاشیدن
✅Saw اره کردن ، اره
✳️Quality کیفیت
✳️Qualify واجد شرایط شدن ، صلاحیت داشتن
♻️Ripe رسیده، پخته بالغ و جاافتاده
♻️Rip پاره کردن، شکافتن، دریدن
✅Jelly ژله
✅Jolly خوشحال و شوخ
❇️Desert بیابان
❇️Dessert دسر
✳️Diary دفتر خاطرات روزانه
✳️Dairy لبنیات
✅Quit ول کردن، دست کشیدن
✅Quiet خاموش و ساکت
✅Quite کاملا ، واقعا
♻️Recent / اخیرا، جدیدا، تازه
♻️Resent خشمگین شدن، رنجیدن از
✳️Revise بازبینی و اصلاح کردن
✳️Devise تدبیر کردن درست کردن
❇️Hazyمبهم و نامشخص
❇️Lazy تنبل و تن پرور
♻️Inhibit ممنوع کردن و بازداشتن
♻️Inhabit ساکن شدن
✅Deport تبعید کردن
✅Report گزارش دادن
❇️Immortal ابدی و جاویدان
❇️Immoral غیراخلاقی
✳️Commend تعریف و تحسین کردن
✳️Command فرمان، فرمان دادن
✅Serial سریال ، مجموعه ی تلوزیونی
✅Cereal حبوبات
♻️Canal مجرا و آب راه
♻️Channel شبکه ی تلوزیونی
اصطلاحات (Idioms) بخشی جذاب و کاربردی از زبان انگلیسی هستند که به فهم بهتر فرهنگ و مکالمات روزمره کمک میکنند. در اینجا چند اصطلاح پرکاربرد همراه با معنی و مثال آوردهام:
---
### 1. Break the ice
- معنی: شروع مکالمه برای ایجاد یک فضای دوستانه
- مثال: Let's play a game to break the ice at the party.
*(بیا یک بازی کنیم تا یخ مهمانی بشکنیم.)*
---
### 2. Spill the beans
- معنی: لو دادن یک راز
- مثال: Who spilled the beans about the surprise party?
*(چه کسی راز مهمانی سورپرایز را لو داد؟)*
---
### 3. Hit the nail on the head
- معنی: دقیقاً به هدف زدن یا درست گفتن
- مثال: You hit the nail on the head with your suggestion.
*(با پیشنهادت دقیقاً به هدف زدی.)*
---
### 4. Under the weather
- معنی: احساس ناخوشی یا بیمار بودن
- مثال: I'm feeling a bit under the weather today.
*(امروز احساس ناخوشی میکنم.)*
---
### 5. Bite the bullet
- معنی: پذیرفتن یک وضعیت سخت و مواجهه با آن
- مثال: I decided to bite the bullet and start the surgery.
*(تصمیم گرفتم شرایط را بپذیرم و عمل جراحی را شروع کنم.)*
---
### 6. A piece of cake
- معنی: کاری که بسیار آسان است
- مثال: Fixing this problem is a piece of cake for him.
*(حل این مشکل برای او مثل آب خوردن است.)*
---
### 7. Burn the midnight oil
- معنی: تا دیر وقت کار یا مطالعه کردن
- مثال: She has been burning the midnight oil to finish her project.
*(او تا دیر وقت کار میکند تا پروژهاش را تمام کند.)*
---
### 8. Cost an arm and a leg
- معنی: بسیار گران بودن
- مثال: That designer handbag costs an arm and a leg!
*(آن کیف طراح خیلی گران است!)*
عبارت *if only* در زبان انگلیسی برای بیان آرزوها و افسوسها در موقعیتهای غیرواقعی یا فرضی استفاده میشود. این عبارت اغلب به شرایطی اشاره دارد که فرد میخواهد متفاوت بودند. در ادامه توضیح بیشتری میدهم:
### 1. آرزو در زمان حال یا آینده
زمانی که میخواهید بگویید کاش چیزی در زمان حال یا آینده متفاوت بود، از ساختار زیر استفاده میشود:
- If only + past simple
مثالها:
- If only I had more time. *(کاش زمان بیشتری داشتم.)*
- If only it were warmer today. *(کاش امروز گرمتر بود.)*
### 2. پشیمانی در مورد گذشته
برای بیان افسوس درباره اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند، از این ساختار استفاده میشود:
- If only + past perfect
مثالها:
- If only I had studied harder. *(کاش بیشتر درس خوانده بودم.)*
- If only we had left earlier. *(کاش زودتر حرکت کرده بودیم.)*
### 3. امید یا تمایل شدید
گاهی از *if only* برای بیان امید شدید استفاده میشود. این کاربرد معمولا با حالتی احساسی همراه است:
- If only he would call me. *(کاش او با من تماس میگرفت.)*
### نکات مهم:
- عبارت *if only* معمولاً نسبت به *I wish* احساسیتر و شدیدتر است.
- بعد از *if only* نباید از زمان حال ساده استفاده شود.
افعال مرکب یا Phrasal Verbs رایج به همراه معنی آورده شده است که میتوانند در مکالمات روزمره و نوشتار انگلیسی بسیار کاربردی باشند:
لیست کاملتر از Phrasal Verbs رایج
1. Break out – ناگهان شروع شدن یا فرار کردن
📌 A fire broke out in the building last night.
📌 Three prisoners broke out of jail.
2. Catch up (with) – رسیدن به سطح یا سرعت کسی
📌 I need to catch up with my studies.
3. Cut down (on) – کاهش دادن چیزی
📌 You should cut down on sugar.
4. Do away with – حذف کردن یا کنار گذاشتن
📌 The company decided to do away with paper reports.
5. Drop off – کسی یا چیزی را جایی گذاشتن
📌 I’ll drop off the kids at school.
6. Fall behind – عقب افتادن
📌 He fell behind in his homework.
7. Get away (with) – فرار کردن یا انجام دادن کاری بدون مجازات
📌 He stole money and got away with it.
8. Get over – غلبه کردن بر چیزی یا بهتر شدن از بیماری
📌 She got over her cold in a few days.
9. Hold on – صبر کردن یا ادامه دادن
📌 Hold on! I’ll be back in a second.
10. Keep up (with) – همسطح ماندن یا ادامه دادن
📌 It’s hard to keep up with the latest news.
11. Let down – ناامید کردن
📌 I won’t let you down, I promise.
12. Look out (for) – مراقب بودن
📌 Look out for cars when crossing the road.
13. Make up (for) – جبران کردن
📌 She worked hard to make up for her mistake.
14. Put up with – تحمل کردن
📌 I can’t put up with his behavior anymore.
15. Run out (of) – تمام شدن
📌 We’ve run out of milk.
16. Take after – شباهت داشتن به کسی (معمولاً از خانواده)
📌 She takes after her mother.
17. Turn up – ظاهر شدن یا افزایش دادن
📌 He turned up at the party unexpectedly.
📌 Please turn up the volume.
18. Step down – استعفا دادن یا کنار رفتن
📌 The manager decided to step down from his position.
19. Stick to – پایبند بودن به چیزی
📌 You should stick to your plans.
20. Sort out – حل کردن مشکل
📌 We need to sort out this issue soon.
برای تقویت مهارت Speaking آیلتس میتوانید از تمرینات زیر استفاده کنید که به شما کمک میکنند اعتمادبهنفس و روانی بیشتری در صحبت کردن پیدا کنید:
تمرینات برای بخش 1: معرفی و مصاحبه
1. پاسخ کوتاه و کامل:
سوالات رایج را تمرین کنید، مانند:
What is your favorite hobby?
پاسخ دهید: My favorite hobby is reading because it relaxes me.
هدف: ایجاد پاسخهای کوتاه، روشن، و توضیحدهنده.
2. تمرین احوالپرسی:
نقشآفرینی با دوست یا معلم: مثل مکالمه ساده درباره خانواده یا زندگی روزمره.
مثال: Tell me about your hometown.
تمرینات برای بخش 2: ارائه فردی
1. تمرین Cue Card:
کارت موضوع طراحی کنید (مثلاً: Describe a memorable trip.)
یک دقیقه یادداشت بنویسید و سپس دو دقیقه بدون توقف درباره موضوع صحبت کنید.
2. تکرار و اصلاح:
موضوع را چندین بار تمرین کنید و روی تلفظ، گرامر و روانی کار کنید.
3. ضبط کردن:
صدای خود را ضبط کنید و نکات ضعف را تحلیل کنید.
تمرینات برای بخش 3: بحث و گفتگو
1. پرسشهای تحلیلی:
به سوالات گسترده و پیچیده پاسخ دهید:
Why do people enjoy traveling?
How can tourism impact local cultures?
تلاش کنید نظراتتان را توضیح دهید و از مثالها استفاده کنید.
2. بحث گروهی:
با گروهی از دوستان یا زبانآموزان سوالات بخش 3 را مطرح کنید و بحث کنید.
تمرینات عمومی Speaking
1. نقشآفرینی:
شبیهسازی موقعیتهای واقعی مثل مکالمه در رستوران یا خرید در فروشگاه.
2. تمرین تلفظ و سایهزنی:
تقلید از تلفظ و ریتم فیلمها یا فایلهای صوتی آمریکایی یا بریتانیایی.
3. توسعه دایره واژگان:
یادگیری کلمات و عبارات مفید برای مکالمات روزمره و رسمی.
4. مکالمه با افراد نیتیو:
از اپلیکیشنهایی مثل HelloTalk یا iTalki برای مکالمه با افراد نیتیو استفاده کنید.
ابزارهای کمک آموزشی
اپلیکیشنهای تلفظ مانند Elsa Speak و Speechling.
منابع آنلاین مانند IELTS Speaking Practice Tests.
تمرین منظم و مداوم کلید موفقیت شماست!
برای داشتن لهجه آمریکایی و تقویت تلفظ خود، باید به صورت مستمر تمرین کنید و از روشهای زیر استفاده کنید:
۱. گوش دادن فعال
فیلمها و سریالهای آمریکایی: روزانه چند دقیقه به فیلمها یا سریالهای آمریکایی گوش کنید و به نحوه تلفظ کلمات و ریتم جملهها دقت کنید.
پادکستها و آهنگها: پادکستهای انگلیسی آمریکایی یا آهنگهای ساده را با دقت گوش دهید و کلمات را تکرار کنید.
۲. سایهزنی (Shadowing Technique)
یک جمله یا عبارت از فیلم یا فایل صوتی را انتخاب کنید.
بلافاصله بعد از گوینده آن جمله را با همان تلفظ و ریتم تکرار کنید.
تلاش کنید تا حتی ریتم و احساسات گوینده را نیز تقلید کنید.
۳. تمرین با دیکشنری آمریکایی
از دیکشنریهایی که تلفظ آمریکایی دارند استفاده کنید (مثل Merriam-Webster).
به فایلهای صوتی تلفظ گوش کنید و چندین بار تکرار کنید.
۴. یادگیری صداهای خاص لهجه آمریکایی
صداهایی مانند حرف R در لهجه آمریکایی بسیار برجسته هستند (مثل کلمه "car"). تمرین کنید تا این صدا را به درستی تولید کنید.
صدای کوتاه و بلند حروف صدادار را تمرین کنید. (مثلاً تفاوت بین "bit" و "beat").
۵. ضبط صدای خود
جملاتی را با صدای بلند بخوانید و صدای خود را ضبط کنید.
آن را با تلفظ افراد بومی مقایسه کنید و نقاط ضعف خود را شناسایی کنید.
۶. صحبت با افراد بومی
اگر امکانش وجود دارد، با افرادی که انگلیسی را با لهجه آمریکایی صحبت میکنند، مکالمه کنید.
اپلیکیشنها و پلتفرمهایی مثل iTalki یا HelloTalk به شما کمک میکنند تا با افراد نیتیو ارتباط برقرار کنید.
۷. تقویت ریتم و استرس کلمات
در لهجه آمریکایی، ریتم و استرس کلمات و جملهها اهمیت زیادی دارد.
به جملات دقت کنید و یاد بگیرید که کدام کلمات باید تأکید شوند.
۸. استفاده از ابزارهای یادگیری
اپلیکیشنهایی مثل Elsa Speak یا Speechling میتوانند به اصلاح تلفظ و لهجه شما کمک کنند.
ابزارهایی مانند YouGlish به شما تلفظ کلمات در جملههای واقعی را نشان میدهند.
تمرین منظم کلید موفقیت است!
مشتقات فعل "make" زمانی که با اسم ترکیب شوند، میتوانند معنای جدیدی پیدا کنند. در زیر چند ترکیب رایج آورده شده است:
Make a decision: تصمیم گرفتن
مثال: She needs to make a decision soon.
Make an effort: تلاش کردن
مثال: You should make an effort to improve your skills.
Make a mistake: اشتباه کردن
مثال: Everyone makes mistakes sometimes.
Make progress: پیشرفت کردن
مثال: He is making progress in his studies.
Make a reservation: رزرو کردن
مثال: They made a reservation at the restaurant.
Make a plan: برنامهریزی کردن
مثال: We need to make a plan for the weekend.
GET + adjective
(get+ صفت)
get married ازدواج کردن
get divorced طلاق گرفتن
get angry عصبانی شدن
get tired خسته شدن
get dark تاریک شدن
get lost گم شدن
get bald کچل شدن
get busy مشغول شدن
get chilly سرد شدن
get dizzy گیج شدن
get empty خالی شدن
get fat چاق شدن
get heavy سنگین شدن
get mad عصبانی شدن
get old قدیمی شدن
get worried نگران شدن
get hurt صدمه دیدن
get sunburned آفتاب سوخته شدن
از موسسه دهخدا
🔵واحدهای شمارش در انگلیسی:
a pair of shoes
🌺یک جفت کفش
a drop of water
🌺یک قطره آب
a bunch of grapes
🌺یک خوشه انگور
a bunch of flowers
🌺یک دسته گل
a lump of coal
🌺یک تکه زغال
a stack of plates
🌺یک دسته بشقاب
a row of seats
🌺یک ردیف صندلی
a string of beads
🌺یک رشته مهره
a ball of string
🌺یک کلاف کاموا
a crowd of people
🌺یک جمعیت از مردم/ توده ایی از مردم
a bar of soap
🌺یک قالب صابون
a loaf of bread
🌺یک عدد یا تیکه نان
a jar of jam
🌺یک شیشه مربا
a box (bar) of chocolate
🌺یک جعبه شکلات
a slice of cake or meat
🌺یک تیکه کیک یا گوشت
عزیزان ممنون میشم کانال رو به دوستان و آشنایان خودتون معرفی کنید
سپاسگزارم
@dr_eftekhari_english
فعل get یکی از پرکاربردترین افعال در زبان انگلیسیه و معانی بسیار متنوعی داره—هم بهصورت مستقل و هم در قالب افعال عبارتی (phrasal verbs). بیایید با چند دستهبندی ساده شروع کنیم:
🔍 معانی اصلی فعل get
معنی
مثال انگلیسی
ترجمه فارسی
گرفتن / دریافت کردن
I got a letter.
یک نامه گرفتم.
خریدن
Let’s get some milk.
بیایید کمی شیر بخریم.
رسیدن
We got home late.
دیر به خانه رسیدیم.
شدن (تغییر حالت)
It’s getting cold.
هوا دارد سرد میشود.
فهمیدن
I didn’t get the joke.
شوخی را نفهمیدم.
متقاعد کردن
They got me to help.
من را متقاعد کردند که کمک کنم.
🔗 افعال عبارتی رایج با get
فعل عبارتی
معنی فارسی
مثال
get up
بیدار شدن / بلند شدن
I get up at 7 a.m.
get in
وارد شدن
He got in the car.
get out
خارج شدن
Get out of the room!
get over
بهبود یافتن / کنار آمدن
She got over the flu.
get along (with)
کنار آمدن با کسی
I get along with my coworkers.
get away
فرار کردن
The thief got away.
get by
گذران زندگی کردن
I can get by on this salary.
get back
برگشتن
I’ll get back to you later.
get ahead
پیشرفت کردن
He wants to get ahead in life.
get across
منتقل کردن پیام
I couldn’t get my point across.
🧠 نکات گرامری جالب
در انگلیسی آمریکایی، شکل سوم فعل get گاهی gotten هست (مثلاً: He has gotten better).
در جملات مجهول غیررسمی، بهجای be میتوان از get استفاده کرد:
The window got broken (پنجره شکسته
سلام عزیزان
عذرخواهی می کنم که مدتی نتوانستم خدمت رسانی کنم
ان شاءلله از امروز در خدمت شما عزیزان هستم
در زبان انگلیسی، اصطلاحات زیادی با رنگها وجود دارند که معانی خاصی دارند:
Black and blue – کبود و زخمی (مثلاً بعد از یک دعوا)
Once in a blue moon – خیلی به ندرت
Green with envy – حسادت شدید داشتن
Tickled pink – خیلی خوشحال بودن
White lie – دروغ مصلحتی
Golden opportunity – فرصت طلایی
Red tape – بروکراسی و قوانین دستوپاگیر
Out of the blue – ناگهانی و غیرمنتظره
Black sheep – فرد متفاوت یا طرد شده در یک گروه
See red – خیلی عصبانی شدن
افعال دو قسمتی (Phrasal Verbs) که شامل put هستند، در زبان انگلیسی بسیار رایجاند. در اینجا چند نمونه همراه با معنی فارسی آورده شده است:
Put off – به تعویق انداختن
مثال: They put off the meeting until next week.
(آنها جلسه را تا هفته آینده به تعویق انداختند.)
Put up with – تحمل کردن
مثال: I can't put up with this noise anymore!
(دیگر نمیتوانم این سر و صدا را تحمل کنم!)
Put aside – کنار گذاشتن (معمولاً پول یا زمان)
مثال: She puts aside some money every month.
(او هر ماه مقداری پول کنار میگذارد.)
Put out – خاموش کردن (آتش، سیگار)
مثال: Please put out your cigarette before entering.
(لطفاً قبل از ورود سیگارت را خاموش کن.)
Put on – پوشیدن لباس یا اجرا کردن نمایش
مثال: He put on his jacket and left.
(او کت خود را پوشید و رفت.)
Put through – وصل کردن تماس تلفنی
مثال: Can you put me through to the manager?
(میتوانی مرا به مدیر وصل کنی؟)
Put down – یادداشت کردن یا سرکوب کردن
مثال: She put down the notes in her notebook.
(او یادداشتها را در دفترش نوشت.)
تسک دوم بخش Speaking در آیلتس (IELTS Speaking Task 2) یک موضوعمحور است که به شما فرصت میدهد یک موضوع مشخص را به مدت ۱ تا ۲ دقیقه توضیح دهید. برای این تسک، یک کارت موضوع (cue card) به شما داده میشود که شامل یک سوال اصلی و چند سوال جزئی برای راهنمایی است. شما یک دقیقه زمان دارید تا ایدههای خود را آماده کنید و سپس باید صحبت کنید.
---
### ساختار کارت موضوع:
کارت موضوع معمولاً اینگونه است:
Describe a place you like to visit. *(یک مکانی که دوست دارید از آن بازدید کنید را توصیف کنید.)*
You should say:
- Where it is. *(کجاست؟)*
- What you can do there. *(چه کارهایی میتوانید در آنجا انجام دهید؟)*
- How you feel about it. *(چگونه در مورد آن احساس میکنید؟)*
And explain why you like to visit it. *(و توضیح دهید چرا از بازدید آن لذت میبرید؟)*
---
### چند نکته برای موفقیت:
1. ساختاردهی پاسخ:
صحبتهای خود را به سه بخش تقسیم کنید:
- معرفی: موضوع را توضیح دهید.
- جزئیات: به سوالات جزئی روی کارت پاسخ دهید.
- نتیجهگیری: خلاصه کنید و نظر شخصیتان را اضافه کنید.
2. ایدهپردازی:
از تکنیکهای سادهای مثل *WH-Questions* (what, where, when, why, how) برای سازماندهی ایدهها استفاده کنید.
3. تمرین زمانبندی:
مطمئن شوید که میتوانید در ۱ تا ۲ دقیقه همه موارد مهم را پوشش دهید.
4. استفاده از اصطلاحات و واژگان متنوع:
تلاش کنید از کلمات توصیفی، اصطلاحات (*idioms*) و جملات پیچیده استفاده کنید تا نمره بهتری بگیرید.
---
### نمونه پاسخ برای موضوع بالا:
Let me talk about a place I love to visit, which is Shiraz in southern Iran. Shiraz is famous for its beautiful gardens, ancient history, and warm-hearted people.
One of the most fascinating things to do there is visiting the famous Persepolis, an ancient city that reflects the glory of the Persian Empire. I also love walking in the Eram Garden and enjoying the calm atmosphere. Additionally, Shiraz is known for its delicious cuisine, like its unique local sweets.
Whenever I visit Shiraz, I feel both relaxed and inspired. The combination of culture, nature, and history makes it a perfect getaway for me.
I enjoy visiting this city because it gives me a sense of pride in my heritage and helps me escape the busy life of Tehran.
شرطیها (Conditionals) در زبان انگلیسی برای بیان موقعیتهای فرضی یا شرایطی استفاده میشوند که وقوع یک رخداد به وقوع شرایط خاصی وابسته است. شرطیها معمولاً در دو بخش تشکیل میشوند: جمله شرطی (if-clause) و جمله نتیجه (main clause). در ادامه چهار نوع اصلی شرطی و کاربرد آنها را بررسی میکنیم:
---
### 1. شرطی صفر (Zero Conditional)
برای بیان حقایق عمومی، قوانین طبیعی یا شرایطی که همیشه درست هستند، از شرطی صفر استفاده میشود.
- ساختار: If + present simple, present simple
- مثال:
- If you heat water, it boils. *(اگر آب را حرارت بدهید، میجوشد.)*
- If it rains, the ground gets wet. *(اگر باران ببارد، زمین خیس میشود.)*
---
### 2. شرطی نوع اول (First Conditional)
برای بیان شرایطی که احتمال رخ دادن آنها در آینده وجود دارد، از شرطی نوع اول استفاده میشود.
- ساختار: If + present simple, will + base verb
- مثال:
- If you study hard, you will pass the exam. *(اگر سخت درس بخوانی، در امتحان قبول میشوی.)*
- If it rains tomorrow, we’ll stay home. *(اگر فردا باران ببارد، در خانه میمانیم.)*
---
### 3. شرطی نوع دوم (Second Conditional)
برای بیان شرایط غیرواقعی در زمان حال یا آینده استفاده میشود، یا شرایطی که احتمال وقوع آنها کم است.
- ساختار: If + past simple, would + base verb
- مثال:
- If I were rich, I would travel the world. *(اگر ثروتمند بودم، به سراسر دنیا سفر میکردم.)*
- If she knew his number, she would call him. *(اگر شمارهاش را میدانست، به او زنگ میزد.)*
---
### 4. شرطی نوع سوم (Third Conditional)
برای بیان شرایط غیرواقعی و افسوس در مورد گذشته استفاده میشود.
- ساختار: If + past perfect, would have + past participle
- مثال:
- If you had studied harder, you would have passed the exam. *(اگر بیشتر درس خوانده بودی، در امتحان قبول شده بودی.)*
- If we had left earlier, we wouldn’t have missed the train. *(اگر زودتر حرکت کرده بودیم، قطار را از دست نمیدادیم.)*
---
### نکات تکمیلی:
1. مخلوط کردن شرطیها: گاهی میتوانید انواع شرطی را ترکیب کنید. مثلاً:
- If I had studied medicine, I would be a doctor now. *(اگر پزشکی خوانده بودم، اکنون پزشک بودم.)*
2. جایگزینهای "if":
- به جای "if" میتوانید از کلمات دیگری مانند *unless*، *as long as* یا *provided that* استفاده کنید:
- Unless you study, you won’t pass. *(مگر اینکه درس بخوانی، قبول نمیشوی.)*
البته! فعل take در ترکیب با حروف اضافه، معانی و کاربردهای متفاوتی پیدا میکند. در ادامه لیستی از افعال مرکب (Phrasal Verbs) با take به همراه معنی و مثال ارائه شده است:
🔹 لیست Phrasal Verbs با فعل Take
1. Take after – شبیه بودن به کسی (از لحاظ شخصیت یا ظاهر)
📌 She takes after her mother in looks and personality.
(او از نظر ظاهر و شخصیت شبیه مادرش است.)
2. Take away – حذف کردن یا بردن
📌 The waiter took away the dirty dishes.
(پیشخدمت ظرفهای کثیف را برد.)
3. Take back – پس گرفتن یا حرف خود را اصلاح کردن
📌 I take back what I said about him.
(حرفی که درباره او زدم را پس میگیرم.)
4. Take off – بلند شدن یا موفق شدن
📌 The plane took off at 6 PM.
(هواپیما ساعت ۶ بلند شد.)
📌 Her business really took off last year.
(کسبوکارش سال گذشته واقعاً موفق شد.)
5. Take up – شروع کردن فعالیتی جدید
📌 She has taken up painting as a hobby.
(او نقاشی را به عنوان سرگرمی شروع کرده است.)
6. Take on – پذیرفتن مسئولیت یا استخدام کردن
📌 He took on too many tasks at work.
(او مسئولیتهای زیادی در کار پذیرفت.)
📌 The company is taking on new employees.
(شرکت در حال استخدام کارکنان جدید است.)
7. Take over – به دست گرفتن کنترل یا مدیریت
📌 He took over the company after his father retired.
(بعد از بازنشستگی پدرش، او مدیریت شرکت را به دست گرفت.)
8. Take out – بیرون بردن یا حذف کردن
📌 Can you take out the trash?
(میتوانی زباله را بیرون ببری؟)
📌 She took out her phone to call her friend.
(او گوشیاش را درآورد تا با دوستش تماس بگیرد.)
9. Take in – درک کردن یا جذب کردن
📌 There was too much information to take in.
(اطلاعات زیادی بود که باید جذب میکردم.)
📌 The tailor took in the dress to make it fit better.
(خیاط لباس را تنگ کرد تا بهتر اندازه شود.)
10. Take down – یادداشت کردن یا خراب کردن
📌 She took down notes during the lecture.
(او حین سخنرانی یادداشت برداشت.)
📌 They took down the old building last week.
(آنها هفته گذشته ساختمان قدیمی را خراب کردند.)
11. Take apart – جدا کردن یا تجزیه و تحلیل کردن
📌 He took apart the machine to fix it.
(او دستگاه را باز کرد تا آن را تعمیر کند.)
12. Take off – درآوردن لباس
📌 He took off his jacket because it was too hot.
(او کت خود را درآورد چون هوا گرم بود.)
🧰 این پوشه از بین کانالهای مفیدِ تلگرام دستچین شده و در اختیارِ شما قرار گرفتهاست. با زدن روی لینکِ زیر میتوانید فهرستِ کانالها را دیده، انتخاب کرده، و در صورت نیاز عضو شوید. 🔻🔻
/channel/addlist/Zng9PHOs2Rw0YTc8
🧲 کانالِ پشتیبان؛
مثل بلبل فرانسه صحبت کن
🗼@FrenchAvecMoi
هماهنگی برای تبادلات؛
🚦 @TlTANIOM
آزمون Speaking آیلتس شامل یک مصاحبه شفاهی با ممتحن است و به سه بخش تقسیم میشود. این بخشها به ترتیب زیر هستند:
بخش 1: معرفی و مصاحبه (Introduction and Interview)
زمان: 4-5 دقیقه
هدف: ممتحن از شما سوالات ساده و عمومی درباره موضوعاتی مانند خانواده، شغل، تحصیلات، علاقهمندیها، یا زندگی روزمرهتان میپرسد.
مثال سوالها:
"Can you tell me about your hometown?"
"Do you enjoy cooking?"
بخش 2: ارائه فردی (Long Turn)
زمان: 3-4 دقیقه (1 دقیقه برای آمادهسازی + 2 دقیقه برای صحبت)
هدف: ممتحن به شما یک کارت موضوع (Cue Card) میدهد که روی آن سوالی با جزئیات نوشته شده است. شما باید حدود 2 دقیقه درباره آن موضوع صحبت کنید.
مراحل:
بعد از دریافت کارت موضوع، 1 دقیقه فرصت دارید تا نکات خود را یادداشت کنید.
سپس باید بدون توقف درباره موضوع صحبت کنید.
مثال:
Describe a book you recently read.
What was it about?
Why did you like it?
بخش 3: بحث و گفتگو (Discussion)
زمان: 4-5 دقیقه
هدف: ممتحن سوالاتی انتقادیتر و گستردهتر درباره موضوع بخش 2 میپرسد. این سوالات معمولاً به شما این فرصت را میدهند که ایدههای خود را گسترش دهید و نظراتتان را بیان کنید.
مثال سوالها:
"Why do you think people enjoy reading books?"
"How can technology impact the way we read?"
نکات کلیدی برای موفقیت:
1. تمرین روانی: سعی کنید با صدای بلند تمرین کنید تا بتوانید نظرات خود را روان بیان کنید.
2. پاسخ کامل: از جملات کامل استفاده کنید و پاسخهایتان را توضیح دهید.
3. تلفظ صحیح: به تلفظ و استرس کلمات دقت کنید.
4. زمانبندی: زمان خود را مدیریت کنید تا در هر بخش بهترین عملکرد را داشته باشید.
5. استفاده از لغات مناسب: از کلمات متنوع و مرتبط استفاده کنید تا دانش واژگانی خود را نشان دهید.
در زیر لیستی از ترکیبات فعل get به همراه حروف اضافه و معانی فارسی آن آورده شده است:
فعل get با حروف اضافه
1. get up:
معنی: بلند شدن (از رختخواب)
مثال: I usually get up at 7 o'clock.
(من معمولاً ساعت ۷ از خواب بلند میشوم.)
2. get out (of):
معنی: خارج شدن (از مکانی)
مثال: Get out of the car.
(از ماشین بیا بیرون.)
3. get in (to):
معنی: وارد شدن (به ماشین یا مکانی)
مثال: Get in the taxi quickly!
(سریع سوار تاکسی شو!)
4. get on (with):
معنی: (با کسی) کنار آمدن / ادامه دادن
مثال: Do you get on well with your classmates?
(آیا با همکلاسیهایت خوب کنار میآیی؟)
5. get off:
معنی: پیاده شدن (از وسیله نقلیه)
مثال: We need to get off at the next station.
(ما باید در ایستگاه بعد پیاده شویم.)
6. get over:
معنی: غلبه کردن (بر مشکلی یا بیماری)
مثال: She finally got over her illness.
(او سرانجام بیماریاش را پشت سر گذاشت.)
7. get along (with):
معنی: کنار آمدن با کسی
مثال: She gets along with her new neighbors.
(او با همسایههای جدیدش کنار میآید.)
8. get back (to):
معنی: بازگشتن (به مکانی)
مثال: I’ll get back home at 8 PM.
(من ساعت ۸ شب به خانه برمیگردم.)
9. get away:
معنی: فرار کردن / دور شدن
مثال: The thief managed to get away.
(دزد توانست فرار کند.)
10. get into:
- معنی: شروع علاقهمند شدن به چیزی
- مثال: He's really getting into photography.
(او واقعاً به عکاسی علاقهمند شده است.)
11. get through:
- معنی: پشت سر گذاشتن / متصل شدن تلفنی
- مثال: I couldn’t get through to him.
(نتوانستم با او تماس بگیرم.)
12. get by:
- معنی: گذراندن (در شرایط سخت)
- مثال: It’s hard to get by on such a small income.
(سخت است با چنین درآمد کمی زندگی کرد.)
13. get rid of:
- معنی: خلاص شدن از چیزی
- مثال: I need to get rid of these old clothes.
(باید از این لباسهای کهنه خلاص شوم.)
14. get down (to):
- معنی: شروع به انجام دادن چیزی
- مثال: Let’s get down to business.
(بیایید شروع کنیم به کار.)
زمانهای انگلیسی شامل سه دسته اصلی هستند: زمان گذشته، زمان حال و زمان آینده. هر کدام از این دستهها چهار نوع حالت دارند: ساده، استمراری، کامل و کامل استمراری. در ادامه، توضیحات کلی درباره هر یک آورده شده است:
1. زمان حال (Present)
Present Simple: برای بیان واقعیتها و عادتها.
مثال: She studies every day.
Present Continuous: برای اعمالی که همین حالا در حال وقوع هستند.
مثال: She is studying now.
Present Perfect: برای اعمالی که در گذشته شروع شدهاند و اثر آنها تا حال ادامه دارد.
مثال: She has studied this subject before.
Present Perfect Continuous: برای اعمالی که در گذشته شروع شده و همچنان ادامه دارند.
مثال: She has been studying for two hours.
2. زمان گذشته (Past)
Past Simple: برای بیان اعمالی که در گذشته انجام شدهاند.
مثال: She studied yesterday.
Past Continuous: برای اعمالی که در گذشته در حال وقوع بودند.
مثال: She was studying when I called her.
Past Perfect: برای اعمالی که پیش از زمان دیگری در گذشته انجام شدهاند.
مثال: She had studied before the exam began.
Past Perfect Continuous: برای اعمال طولانی در گذشته که پیش از زمان مشخصی در گذشته متوقف شدهاند.
مثال: She had been studying for hours before the exam.
3. زمان آینده (Future)
Future Simple: برای پیشبینیها یا تصمیمات لحظهای.
مثال: She will study tomorrow.
Future Continuous: برای اعمالی که در آینده در حال وقوع خواهند بود.
مثال: She will be studying at 8 PM.
Future Perfect: برای اعمالی که در آینده پیش از زمان مشخصی به پایان خواهند رسید.
مثال: She will have studied by the time the exam starts.
Future Perfect Continuous: برای اعمال طولانی در آینده که پیش از زمان مشخصی در آینده به پایان خواهند رسید.
مثال: She will have been studying for three hours before the exam starts
GET + preposition (phrasal verbs)
get + حرف اضافه
get up از رختخواب برخاستن
get along with کنار آمدن با
get into قبول شدن در چیزی
get out بیرون آمدن
get around گشتن
get together دور هم جمع شدن
get ahead پیشرفت کردن،موفق بودن
get along with کنار امدن با کسی یا چیزی
get at اذیت کردن
get away فرار کردن،گریختن
get backپس گرفتن
get back at تلافی کردن
get back to برگشتن به
get down ناراحت کردن
get down to شروع کردن
get in سوار شدن
get in with همراه شدن با
get off پیاده شدن
get on سوار شدن
get out بیرون رفتن،فرار کردن
get over غلبه کردن
get in shape خوش هیکل شدن
get on با کسی رابطه خوبی داشتن
get off رها کردن یا ول کردن چیزی
get rid of خلاص شدن از شر
get stuck into گیر کردن
get through کامل کردن،انجام دادن
get used to عادت کردن به چیزی ،سازگاری
موسسه دهخدا
🟡اگر بخواهید بگوییم
""میتونم شما رو تا ..... همراهی کنم.""
🟠از این ساختار استفاده می کنیم 👇
""'I can walk you to the ...."
🟢 در نقطه چین هر محلی که مدنظر قرار دارید بگذارید.
🔴مثال
1- Could you walk me to my home?
میتونی مرا تا خانه ام همراهی کنی؟
2- Sure. I'll walk you to your home.
البته ، من شما را تا خانه تان همراهی میکنم.
3- I can walk you to the train.
من میتونم شما رو تا قطار همراهی کنم.