كانال رسمي حسين الهي قمشه اي سلام بر عاشقان زیبایی، دانایی و نیکویی هدف ما نشاندن عشق به علم، هنر واخلاق در دل همگان و افزایش صلح و دوستی جهانی است وبسایت رسمی: www.drelahighomshei.com اینستاگرام: www.instagram.com/drelahighomshei
"خطاب و عتاب الهى"
در صدر سوره نور
میشنویم صدای خداوند را که
با لحنی عتابآمیز ما را خطاب میکند
که شما آدمیان چرا آبروی یکدیگر را
بر خاک میریزید، چرا درباره یکدیگر
اندیشههای زشت میکنید
و بر زبان میآورید یا از زبان دیگران میشنوید و در دل مینهید؟
فرمان خداوند این است که
اگر کسی زبان به تهمت و افترا گشود
از گوینده طلب کنید که باید
چهار شاهد عادل بر گفتهٔ خود بیاورد
و اگر نیاورد او را در شمار دروغگویان نهید
و چون ارائه چهار شاهد عادل
بسیار دور از امکان است
در حقیقت فرمان خدا این است که
به هیچ وجه زبان به تهمت و بدگویی
بر یکدیگر نگشایید
که این اتهامات به حقیقت موجب
رواج بیشتر همان بدیهایی است که
مردم آن را ملامت میکنند.
تنها در یک مورد خداوند اجازه فرموده است
که کسی بدی دیگری را به زبان آورد
و اعلام کند و آن هنگامی است که
اورا ظلمی رسیده باشد
که در این حال تظلّم و دادخواهی
در همه فرهنگ ها لازم شمرده شده است
و در قرآن نیز آمده است که:« لا یحبُّ اللّه الجَهر بالسوء من القول الّا من ظُلِم»
یعنی «خداوند ارادهٔ آن نکرده است که بدیها آشکار شود و بر زبان آید مگر کسی را ظلمی رسیده باشد.»
(نسا: ۱۴۸)
یکی از بزرگان گفت پارسایی را:
چه گویی در حق فلان عابد که دیگران
در حق وی به طعنه سخنها گفته اند.
گفت: بر ظاهرش عیب نمیبینم
و در باطنش غیب نمی دانم.
سعدی
کمتر آیاتی در قرآن بدین درجه
از تندی و سنگینیِ عتاب و خطاب است
و عجب است از مردمی که کمترین
فرامین الهی را (حتی فرامین توهمی که هیچ سندی بر درستی آن نیست)
قدر مینهند و دقت و وسواس به خرج میدهند
تا حکمی دقیقاً اجرا شود اما در مسئله
تهمت و غیبت و عیبجویی و جاسوسی
و خبررسانی و خبرچینی و رباخواری
و رشوهگیری که مُهر و نشان قهر الهی
و آتش جهنم در آیات بسیار
بر آن خورده است، بیاعتنا هستند.
برگرفته از کتاب "در صحبت قرآن"
به قلم حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: Henry Mosler
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/ChhULdBIgW8/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
“سه يار ديرين”
آن دم که آدمی
در صحبت عزرائیل عزم رحیل کند،
در پاسخ آن حکیم روسى،
تولستوى، كه پرسيد:
آدمی چه مقدار زمین نیاز دارد؟
خواهد گفت: هیچ
حتی دریغ از دو وجب خاک.
آن دو وجب نيز نیاز بازماندگان است
تا یاد کنند از آن کس که
در جهان داد و دهش کرد
يا بيدادهاى موحش آورد
و بدين ياد او را رحمتی فرستند
يا به طوق لعنتى مفتخر كنند.
اما او خود دیگر عزیمت کرده است
و از پهنه مکان و زمان بیرون جهيده است
و سخنش با ماندگان اين است كه:
رفته چون مه به محاقم كه نشانم ندهند
هر چه آفاق بجويند كران تا به كران
شهريار
آرى او بيرون جهيده است
از دایره شش جهت
و نایره “دیروز” و “امروز” و “فردا”
تا مدام بیندیشد كه:
آه چه کردم
و آه چه کنم که در خور باشد
و آه که در مهیّای کدام عیش مُهنّا
یا طیش ناخوش باشم.
اين سه يار ديرين
“ديروز” و “امروز” و “فردا”
که دمار از روزگار آدمیان برمیآورند
چون دانههای تسبیح
شمار عمرِ بشمرده را
مدام زیر لب تکرار میکنند
تا سُبحه صد دانه کی به پایان آید.
“دیروز” کارشناس حزن و حرمان
و کارفرمای افسوس و حسرت است.
و “امروز” هنگامی است که
باید بینی بر سوهان نهاد
و با دندانهای فشرده
کمر بر کاری بست.
و به تعبیر شکسپیر:
“فردا” و فردا و فرداهای دیگر
میخرامند با گامهای کوچکشان هر روز
تا آخرین دقایق عمر مقدّر را
به سوی مرگی غبارآلود رقم زنند.
اما چه خوش بشارتی است
که آن باشنده پاینده فرمود:
لِکَيلا تأسوا عَلیٰ ما فاتَکُم
ولا تَفْرَحوا بما اتىٰكم
(حدید: ۲۳)
تا شما را اسفی بر عمر سلف
یا شعفی بر آنچه در خلف آید
بجای نماند.
بلکه شما را اندیشه شایان
و کار درخشان این است که:
در گوش کنید پند آن عارف تابنده
از جزیره نقرهفام باختر،
رابرت براونینگ را
که از زبان آن یار منتظر گفته است:
من برای شما آدمیان طرحی شگفت ریختهام
و آنچه دیدهای و میبینی
از صهبای خردسالی و جوانی
و اطوار میانسالی و کهنسالی
تنها گوشه کوچکی از
نقشه فراگیر من است.
اندکی درنگ کن تا تمامی طرح را
ببینی و بپسندی
و تا آن زمان از هیچ چیز
در هراس و تشویش مباش.
نوشته حسین الهی قمشهای
۱۴۰۱/۵/۲۳
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/ChPQd5BuyeT/?igshid=YmMyMTA2M2Y= /
"ما را بسنده است"
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس
حافظ
در اين بيت، كه خود به تنهايى،
يک كتاب حكمت و معرفت است،
حافظ در مقام يک كارشناس ارشدِ اقتصادِ روحانى
در "فصوصالحکمه" غزلیاتش
چون محیالدین فصلی از حکمت حیات را
که میتوان:
" فصُّ حکمهٍ نقديّه، فى كلمة سوقيه" نام نهاد
به جويندگان كيميا اهدا كرده است
سخن اين است كه:
هان به ديده اعتبار در كار جهان بنگريد
و سود و زيان و رنج و راحت آن را بسنجيد
كه چگونه با هر شهد آن زهرى آميخته
و بر هر مقام و منصب آن
مُهرى از سرنگونى خورده است،
و تماشا كنيد آزمندان دنياپرست را
كه همچون حمّالان محروم
بارى سنگين بر دوش نهاده،
و عرقریزان و نفسزنان،
به هر سو میشتابند و به جایی نمیرسند،
جز آنکه ناگاه،
در نقطهای بار بر زمین می افتد،
و ایشان روانه مرز دیگری میکنند.
اینک اگر شما را عبرت این مقامات پوشالی
و سود و زیان تو خالی کافی نیست،
ما را بسنده است
زیرا بر لب جوی زندگی نشستهایم
و گذار عمر را لحظه به لحظه مینگریم
و این اشارت ز جهانِ گذران ما را بس.
بدین نگاه آن قدیسان جانافشان
که سرمشقهای سترگ فداکاری
و وفاداری به ساحت انسانیت را
بر صفحه رایانه هستی هویدا کردند،
عظیمترین سود و سرمایه هستی را به کف آوردند:
همچون حضرت مسیح که به تعبیر اسکار وایلد
با تمامی مردمان بر صلیب عشق،
عقد محبت بست
تا همه را با خود به بهشت بَرد،
یا مانند امام حسین
که تشنه عشق بود
و رقصکنان زیر شمشیر دمشق رفت
و به تعبیر ادوارد گيبون، والاترين تاريخشناس انگلیس،
و بسیاری دیگر از بزرگان باختر،
همه لطایف جانبازی را یکجا گردآورد
و علیرغم همه دروغهای مردمشکار
كه رشكوران چون ساحران فرعون
به طرّاری بر او بستند و همچنان میبندند،
خوشترین آهوی وحشی قداست را
با کمند محبت شکار کرد و
مرتبه «فنا» را به سرحد «اینهمانی» رسانید و گفت:
«نقش همه جلوه نقاش شد
سر هوالله ز من فاش شد
آینه بشکست و رخ یار ماند
ای عجب این دل شد و دلدار ماند»
مهدی الهی قمشهای
نوشته حسين الهى قمشهای
۱۴۰۱/۵/۱۶
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"كوتاهترين راه"
اگر بشریت بخواهد
که به صلح و آرامش رسد
باید قدرت عشق
بر عشق به قدرت
پیروز گردد.
جیمی هندریکس
“The Shortest Way”
When the power of love
Overcomes the love of power
The world will know peace.
Jimi Hendrix
□ یک حرف صوفیانه بگویم، اجازت است؟
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
حافظ
شعر از جيمى هندريكس
ترجمه و توضيح: حسين الهی قمشهای
تصویر: Roberto Weigand
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CgtzDKjOpJL/?igshid=YmMyMTA2M2Y= /
“آزمون سراسری”
چه رویداد فرخندهای است
که خداوند هستی هر بامداد
برگ تازهای پیش روی ما آدمیان مینهد
که این برگه زندگی را پیراسته کن
و از هر آنچه شایسته شأن آدمی نیست بپرداز
و املای درست آدمیت را
بر صفحه آفرینش بنویس
و در هر نوشته و دفتر که خواهی بنگر
و با هر استاد و پیر مغان که خواستی
شور و مشورت کن
آن هم نه ترسان و لرزان
و زیر لب گویان و نجوا کنان
بلکه گستاخ و بیهراس
به آوای بلند یاری گیر
که به تعبیر محیالدین اندلسی
"حروف عاليات"، انسان را
چگونه از عقل به نقل مىآورند.
شگفتا از این آزمون دستباز
که ما را از دستیازی
به هیچ سرچشمه باز نمیدارد.
بیگمان نگاشتن آدمیت
با دروغ و تزویر و نارو و نیرنگ
آهنگی خوش نخواهد داشت
و آن شادی و سرخوشی
که لازمه سرشت آدمی است
با تلخی و تندی و خشم و خروش
و گستاخی و گُربزی
درنگ نخواهد کرد.
و آن آرامش ژرف
که جملگی در پی آن بیآرامند
با هزاران تشویش و تشویر
و اندیشه مدام سود و زیان خویش
و تدبیر مستدام کم و بیش
در امان نخواهد بود.
و رقم مهر با رشگ و شهوت خطاست
و با غبطه و عشق بجاست،
یکی گدازنده و بکی سازنده
این بدان کی ماند؟
و از این دست بسی دیگر
قدیسان و قدسیان
همچون مادران مهربان
با ما خواهند گفت
تا برگه خویش کامل کنیم
و آن انسان را که خداوند فرمود:
“فتبارک الله احسن الخالقین”
(مؤمنون:۱۴)
در آغوش خود بیابیم و همچون مولانا بگوییم:
بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن
ای به ختا تو مجوی خویشتن اندر ختن
آیا آزمونی از این سهلتر میتوان گرفت
و رهنمونی از این خوشتر میتوان یافت؟
هر که این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه
و آنکه این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام
حافظ
نوشته حسین الهی قمشهای
۱۴۰۱/۵/۲
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
«کنگره دوستی»
از رویدادهای خوش و دلکش در جهان
یکی این است که احمد
آن شیر معرفت و بشیر رحمت
روزی در بازگشت از خانه خدا
کاروان را نگه داشت که با شما سخنی دارم.
آنگاه در کنار برکه آبی، غدیری، آبگیری
و بر بلندای سنگی دست آن پهلوان الهی
و شیر آسمانی، علی، را بلند کرد و گفت:
هر کس من دوست و سمیر و سرور
و یار و یاور او بودهام
اکنون این علی
یار و سمیر و سرور او خواهد بود.
هلهله و غلغلهای از شادی برخاست
عمر به پیشواز علی آمد و گفت:
بخ بخ لک یا علی
به به از این سخن و از این پیوند
هزار درود و تهنیت و شادباش نثار تو باد.
و این شادباش
دهان به دهان بگردید
و اهتزاز پر نشاط آن
بر زبان انسانشناسان تاریخ
و نیز در بهشتهای ادب پارسی
جاری گردید:
پور سینا گفت نسبت علی با دیگر یاران،
رویارویی خرد با حواس جسمانی است.
و فردوسی بهشت آفرین،
فروتن چون چكّه آب گفت:
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
و سعدی سعادتمند گفت:
کس را چه زور و زَهره که وصف علی کند
و مولانا انگشت بر دندان،
خیره و حیران،
در وصف آن پهلوان چراغ بهدست گفت:
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچه دیدهای
تو ترازوی احدخو بودهای
بل زبانه هر ترازو بودهای
و از آن سوی دیگر
ادوارد گیبون
نادره تاریخنویسان باختر گفت:
علی سه شخصیتِ
قدیس و سلحشور و شاعر را
در خود جمع کرده بود
و هیچ دشمن سرسخت نبود
که در پیش فصاحت او
شمشیر در غلاف نکند.
و آن لسانالغیب را بنگرید
که به صدق و صفای دل گفت:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
و آن مسیحی لبنانی "جرج جرداق"
در پنج پرده
نمايشنامه "فرياد عدالت انسانى"
را به نام او به نمايش آورد.
و در روزگار ما آن شاعر تبريزى
نواى "على اى هماى رحمت” را
بر زبان ايرانيان جارى كرد.
و الهى قمشهای در یک قصیده
صد بیتی گفت:
تمامی قرآن از بای بسم الله
تا سین والناس
در وصف جوهر انسانیت است
که علی رمز و مظهر اوست.
و علی خود در مقام
همه آدمیان فرموده است:
آدمی کتاب اکبر و اعظم الهی است
که همه اسرار آفرینش در آن درج است.
نوشته حسین الهی قمشهای
۱۴۰۱/۴/۲۶
www.drelahighomshei.com
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CgHSLvjoS7E/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
“زائر راستین”
آن زائرى كه گفت رفتيم و ديديم
كه خداوند در خانهاش نیست
شاید خواسته باشد
دلها را از صورت به معنی جذب کند
اما حقیقت این است که او پیوسته در خانهاش حضور دارد
از آنکه فرمود “به هر کجا رو کنید آن چهره خداست”
و اگر مکان معینی را تعیین فرموده است:
بهخاطر ماست که نمیدانیم در بیابان عالم
به کجا رویم تا با او دیدار کنیم
و بهخاطر آن است که ما آدمیان با یکدیگر آشنا شویم
و دوستی کنیم و گرد هم بگردیم
و پروردگارمان را در آیینه نگاههای یکدیگر نظاره کنیم
بهخاطر این است که کنگرهها تشکیل دهیم
و داد و ستد کنیم
کالای معرفت و فرهنگ را
و سنتها را و ثروتها را
بهخاطر آن است که از تعیّنات و تجمّلات
كه حجاب دوستىها و محبتها و مایه غفلتها و ظلمها است
چندگاهی دست برداریم
و همه یکرنگ و یکلباس شویم
و فقط با انسانیت خود با یکدیگر روبهرو گردیم
بهخاطر آن است که شرکت کنیم
در یک نمایشگاه بزرگ از صحرای قیامت
و حس کنیم آن روز را که باید
یکّه و تنها بی هیچ پیرایهای و مقامی و ثروتی
فقط با دلی پاک در پیشگاه پروردگار حاضر شویم
بهخاطر آن است که شیطان خودپرستی را
به سنگ معرفت و شهاب ثاقب عشق و دوستی
از خود برانیم
و بهخاطر آن است که همدل شویم
با همه کسانی که در جهان حیران و سرگردان و هرولهکنان از این سو به آن سو میدوند
تا فرزند تشنهشان و کودکان گرسنهشان را آب و نانی بیاورند.
بهخاطر آن است که چند روزی دست از جدال و جدل برداریم
و بیاموزیم که باید با یکدیگر
به زبان شیرین و لبخند نمکین سخن گوییم
و بهخاطر آن است که چند روزی در آینه خودبینی ننگریم
و نگاه خود را از لذات سرابگون دنیوی به فرشتگان و کروبیان عالم بالا بیندازیم
و به لذتهای متعالیتر از خور و خواب و جاه و مقام بیندیشیم
و چون به وطن بازگشتیم
همچنان این سیرتهای خوب و نیکو را
از سادگی و دوستی و راستی و زبان خوش حفظ کنیم
احرام نشکنیم و با نظامی جادوسخن همزبان شویم که گفت:
احرام گرفتهام به کویت
لبیکزنان به جستجویت
احرامشکن بسیست زنهار
ز احرام شکستنم نگه دار
برگرفته از كتاب “در صحبت قرآن"
به قلم حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: نگاره قدیمی
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/Cf1FaSYoqKv/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
“هنر و حکمت داستانسرایی”
در میان قصههای مثنوی،
مولانا همچون طبیب حاذق بیماریهای گوناگون آدمی را
که همه از نفس اهریمنی و شیطانی سرچشمه میگیرد شناسایی میکند
و به معالجهٔ آن می پردازد،
چنانکه در هر قصه اندکی حال خواننده خوشتر میشود
و به درجهای شفا مییابد
تا به کلی بهبود یابد.
بیجهت نیست که مولانا
هم در مثنوی و هم در دیوان شمس
به این وجه شفابخشیِ موسیقیِ خویش اشاره کرده است:
طبیبیم، حکیمیم، ز بغداد رسیدیم
بسی علّتیان را ز غم باز خریدیم
ما طبیبانیم، شاگردان حق
بحر قُلزم دید ما را، فانفلق
آن طبیبانِ طبیعت دیگرند
که به تو از راه نبضی بنگرند
ما به دل بیواسطه خوش بنگریم
کز طبیعت ما به عالی منظریم
مثنوی
داستانهای هزار و یک شب نیز قصههای شفابخشی است که
یک بیمار روانیِ پرکینهٔ خطرناک را
که هر شب با زنی ازدواج می کند
و بامداد آن زن را به دست جلاد میسپارد شفا میبخشد؛
چنانکه پادشاه در پایان داستان
میگوید: ای شهرزاد، طُرفه حکایتها گفتی و مرا خوب کردی.
در ميان قصههای شیرین مثنوی
حکایاتی از یک بیت و دو بیت
تا چندین صفحه و چندین بخش
یافت میشود.
و چون اینجا فسحت میدان قصههای بلند نیست،
دو داستان یک بیتی و دوبیتی
برای نزهت خوانندگان میآوریم
که هنر داستانسرایی مولانا را
بر کرسی مینشاند:
مرغکی اندر شکار کرم بود
گربه فرصت یافت او را در ربود
آن یکی را یار پیش خود نشاند
نامه بیرون کرد و پیش یار خواند
گفت یارش این اگر بهر من است
گاه وصل این عمر ضایع کردن است.
برگرفته از کتاب "در صحبت مولانا"
به قلم حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: Léon Carré
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CfjTo4rIZ2-/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
«درمان فراق»
مرا چه باید کرد
با این روزها و ساعتهای بیشمار
که باید پیش از دیدار دوبارهات
یک یک شماره کنم؟
آیا حواس خود را که در حسرت دیدارت
ملول و افسردهاند،
همه را به دارویی در خواب کنم
تا از درد فراق بی خبر شوند؟
آیا بگریزم در دامنِ روزگار پیشین
و خیالات خوش وصال
و خود را به نمایشی نابخردانه
فریب دهم
و امروزم را به کلی گم کنم؟
آیا عشق تو باید در دامن روح من
این گناه را در اندازد که زمان،
این هدیه بزرگ الهی را به دور افکنم؟
آیا هوای مهآلود این خاطرات فسرده را
که در سینهام سنگینی میکند رها کنم
و هدف والا و مقصود متعالی حیات را از یاد ببرم؟
آه ،
کدام چاره توانم کرد
و چه حیله توانم اندیشید
که دامن جدایی را کوتاه کنم
و به ساعت دیدارت نزدیکتر شوم؟
چگونه میتوانم امید پژمرده خود را بیاموزم
که تا روز سعادتآفرین دیدارت
به زندگی ادامه دهد؟
ای معشوق،
اکنون با تو می گویم که
با فراق چه خواهم کرد:
من به خاطر تو به همه آرمانهای نیکو
و مقصودهای بلند چنگ خواهم زد
و هر آن یک لحظه را که میان ما
جدایی افکنده است
از کارهای شایسته آکنده خواهم کرد
تا بر تو نثار کنم؛
مرغان اندیشهام را به خاطرت بر میانگیزم
تا هر آن پرواز آسمانی که توانند بیازمایند
و هر آن همت بلند و مقدس که دارند به کار آورند.
من به خاطر تو از میان این ساعتهای دراز
با شکیبایی گذر خواهم کرد
و دقیقههایش را ناخوش نخواهم خواند.
من این طومار بی نقش و ملالت بار جدایی را
به یک برنامه کارِ والا و شریف
بدل خواهم کرد
و خواهم کوشید که در این برنامه
به صید کمال و تعالی برخیزم
و بیش از گذشته آهوان خوبی و نیکویی را به کمند آورم.
پس بگذار این ایام محتوم جدایی
هزاران خیر و برکت به ارمغان آورد
و این همه از سوی تو خواهد بود.
و بدین سان عشق و آرزوی من به دیدارت
هالهای از قداست به خود می گیرد
و یاد گرامی و نازنین تو در من اثری الهی و آسمانی پدید می آورد.
فرانسیس آن کِمبِل
□ در قطعه فوق بهترین درمان
برای کوتاه کردن دوران فراق
و بهرهگیری کامل از این دوران
پیشنهاد شده است و آن این است که
زمان فراق را باید خرج ایام وصال کرد
و خود را ساخت و بهتر و شایستهتر کرد، برای وصالی که در پیش است.
و این خود قویترین انگیزه
برای سیر تکاملی انسان تواند بود.
برگرفته از کتاب “در قلمرو زرین”
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر:Henry Inman
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CfRUIZLoxEX/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
.
«دعای همگان»
مصاحبت نیکان در این جهان،
خود باید که دعای همگان باشد
زیرا به زبان مولانا:
نار خندان باغ را خندان کند
صحبت نیکانت از نیکان کند
و در آن دنیای پسین چنانکه در حدیث آمده است، خوبان با خوبان خواهند بود:
مَن احَبَّ شیئاً حشَرَهُ اللّه معَه
یعنی هر کس هر چیز را دوست میدارد،
خداوند در قیامت او را با همان محشور خواهد کرد.
بیت زیر از سنایی
بخش عمدهٔ این نیایش را در بر دارد:
به هرچ از اولیا گویند “رزقّنی” و “وفّقنی”
به هرچ از انبیا گویند “آمَنا” و “صَدَّقنا”
خیام به زبان رمز گوید:
چون در عالم آخرت،
بهشت و قصور و شراب و حورالعین
پاداش میدهند،
بهتر است ما از همین دنیا
نشان دهیم که سنخیتی با بهشت
و خلق و خوی زیبارویان بهشتی داریم،
تا در قیامت با آنها محشور شویم:
گویند هر آن کسان که با پرهیزند
زانسان که بمیرند چنان برخیزند
ما با می و معشوق از آنیم مدام
باشد که به حشرمان چنان انگیزند
اما مصاحبت با زیبارویان در این جهان
که همان عشقورزی با زیبایی و خوبی
و عدل و انصاف و جوانمردی و راستی و درستی است،
موجب میشود که آدمی در عالم پسین نیز با همین موجودات نازنین
که به صورتهای بدیع و زیبای حوران و ولدانِ جاویدان درمیآیند،
محشور و مأنوس گردد.
و آنها که در اینجا به مجاورت جانورانی چون دروغ و تهمت خو کردهاند،
همخانه خارپشتان
و همخوابه ماران و کژدمان خواهند بود:
چون ز خشم آتش تو بر دلها زدی
مایه نار جهنم آمدی
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دُمت
مثنوی
برگرفته از کتاب “در صحبت قرآن”
به قلم حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: مینیاتور قدیمی
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CfBkb14oe3E/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
"نشستهام و مینگرم"
نشستهام و همه غمهای جهان را مینگرم،
تمامی ستمها و ننگ و رسواییها را مینگرم،
صدای گریه زیر لب و پر تشنجِ جوانانی را میشنوم
که از کردههای خود پشیمان و از خویش در رنجند.
در میان فرودستان مادری را میبینم، آزرده از ستم فرزندان،
رفته از یاد، پوستی بر استخوان، درمانده و نومید،
در بیمارستان جان میسپارد.
زنی را میبینم در چنگال استعمار شوهر.
مردی را میبینم خیانتپیشه و نابکار و پیوسته در شکار زنان.
و احساس میکنم شرار حسادتها را
و زخم عشقهای ناکام را که میکوشند تا پنهان کنند.
و این چشماندازها را در جهان مینگرم:
آثار جنگ و آفت و بیداد را،
شهیدان و زندانیان را،
قحطیزدگان دریا را،
ملّاحانی را که قرعه میکشند تا کدام تن را
برای زنده ماندنِ دیگران به چنگال مرگ بسپارند؛
و آن زخمها و تحقیرها که خودپسندان مغرور
به رنجبران و تهیدستان و سیاهان و مانند آنان روا میدارند،
نشستهام و این همه بیداد و پستی و شکنجه بیپایان را
میبینم، میشنوم، و خاموشم.
والت ویتمان
□این دیدن و خاموش نشستن
بیان حال شاعر نیست بلکه طنز تلخی است
بر همه کسانی که
در جهانْ رنجها و محرومیتها را مشاهده میکنند
و چنان در هوای نفسانیِ خود گرفتارند که هیچ نمیگویند
بلکه تداوم رنجها را در جهت منافع خود میبینند
و چون نیک بنگرند، به حقیقت، رنجها و غصهها
بیشتر محصول همین حرص و آز و جاهطلبی و بیداد آنهاست.
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
سعدی
شعر از Walt Whitman
برگرفته از کتاب "در قلمرو زرّین"
ترجمه و توضیحات: حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: Edvard Munch
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CetIIa1oqgs/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
"راز بزرگ"
زيان كسان از پى سود خويش
بجویند و دين اندر آرند پيش
شاهنامه فردوسی
بيتى شگفت است
از سرمشقهای بدیع فصاحت.
و آن به صراحی فاخری مانَد
که شرابی هفت هزار ساله
از دیرینهترین اندیشهها را
در خود جای داده است.
و عجبا که در همین یک بیت کوتاه
سه جفت از سرکشترین
معانی جنگآفرین را در کنار هم نهاده
تا نهاد اهریمنی انسانِ کجنهاد را
به نمایش آورد.
جفت نخست،
دو اندیشه رویاروی سود و زیان است
که جمله آدمیان در حلقه زنار او گرفتارند.
و دیگر یک جفت دشمن دیرینه
با نامهای آشنای"من" و " تو" است
كه بى هيچ شرمگينى يكی دیگری را گويد:
سود از آنِ من
و زيان از آنِ تو و همه كسان ديگر
و اگر پرسند
اين به كدام سیرت و سان راست مىآید،
جفت سوم را در میان میآورد،
و آن کفر و ایمان است؛
ایمان آن چیزی است که «من میگویم»
و کفر هر آن چیز که «تو میگویی».
و این است خوشترین بهانه غارتگری
و این است پروانه تاختن بر جان و مال مردمان.
و چه بسیار نسلها و عصرها آمدند و رفتند
و این بهانه خوشآیین را بر فرق یکدیگر کوفتند
تا سود خود جویند و زیان کسان خواهند.
و راز بزرگ این است
که در این سوکنامه
دین و آئین تنها یک بهانه است
و بزهکار سترگ،
همان نفس بیشیخواه
و سیریناپذیر آدمی است،
که هزار بهانه دیگر در آستین دارد
و چون گرگ با گوسفندی
که در بخش فرودین رودخانه آب مینوشد،
گوید چرا آب را گلآلود میکنی،
بر من واجب است تو را هم بدرم
و طعام خود کنم.
این است فصاحت فردوسی
که چنین سفسطه روشن و شفاف
و چنین جدال گسترده اهریمنی را
تنها در ده کلمه گنجانیده
و در عین حال ضرباهنگ عروضی
و انسجام و همآهنگی کلمات را
با تردستی دستنشانده خود کرده است.
نوشته حسین الهی قمشهای
۱۴۰۱/۳/۱۶
تصویر: Jean-Baptiste Oudry
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/Ced5LSbOhuN/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
"به یاد او"
آری، تو رفتهای
و دیگر لبخندِ خورشیدگونت
بر من نمیتابد و مرا شاد نمیکند
اما میتوانم درهای آن
کلیسای کهنسال را بگشایم
و گام بر خاکی نهم،
که تو را در آغوش گرفته است
می توانم بر آن سنگ سرد
و نمناک بایستم
و بیندیشم که در زیر این
تودۀ سنگین و فسرده،
سبکترین و مهربانترین دلی
خفته است که هرگز شناختهام
با این همه،
هرچند که دیگر تو را نمیبینم،
اما همین که به موهبت دیدارت رسیدهام
مایۀ آرامش و تسلی خاطر است
و هرچند دوران عمر فانیات
گذشته است
و دیگر در فضای هستی ما نیستی،
اما چه شیرین است این اندیشه
که روزگاری چون تویی
در جهان زیسته است
و روحی چنان نزدیک به آسمان
در پیکری به جمال فرشتگان
با دلی آنچنان لطیف و مهربان
روزگاری این کرۀ حقیرِ خاکیِ ما را
شادی بخشیده است.
آن برونته
"A Reminiscence"
Yes, thou art gone! and never more
Thy sunny smile shall gladden me
But I may pass the old church door
And pace the floor that covers thee
May stand upon the cold, damp stone
And think that, frozen, lies below
The lightest heart that I have known
The kindest I shall ever know
Yet, though I cannot see thee more
Tis still a comfort to have seen
And though thy transient life is o'er
Tis sweet to think that thou hast been
To think a soul so near divine
Within a form so angel fair
United to a heart like thine
Has gladdened once our humble sphere
Anne Bronte, April 1844
□خواهران برونته " امیلی"،
"شارلوت" و "آن"
هرسه هم شاعر و هم نویسنده بودند
و هرسه عمری کوتاه داشتند.
مرثیه لطیف و پراحساس فوق را
"آن" در سوک و ستایش خواهر نازنین خود "امیلی" سروده است.
□ عمر این سه فرشته بهرغم آنچه نوشته آمد چندان بلند و ارجمند است که در دویست سالگی همچنان صدایشان گوشها را مینوازد.
□ حماسه انسانی در همین است
که کردار او، آب و رنگ فرشتگان گیرد
و تاج افتخاری باشد
که در زندگی و مرگ
مایه نشاط و مستی
و بهجت و سرخوشی آدمیان گردد
□ اینگونه شعرها
خاطر زندگان را پیش هم عزیز میکند.
شعر از "آن برونته"
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
تصویر منسوب به Edwin Landseer
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CeJSvbGO5dh/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
« سود و زیان »
سوگند به گوهر عصر و زمان
که همانا شما آدمیانِ تاجرپیشه
همگی در خسران و زیان خواهید بود
مگر آن کسانی که ایمان آورند (به خوبی و راستی)
و کارهای نیکو کنند
و یکدیگر را به حقگویی و حقجویی فراخوانند
و در سختی ها یکدیگر را به شکیبایی و پایداری برانگیزند.
(والعصر: ۱ - ۳)
در این روزگار که آدمیان بیش از هر زمان
به پیشه بازرگانی و حسابِ سود و زیان روی کردهاند
چه خوش است کلمات قدسی این سوره را
بر صفحه رایانه آسمان به نمایش گذارند
با خطوط رقص آگین پارسی،
و با حروف پرصلابت گوتیک،
یا خطوط خوش انحنای رومیان،
یا به خط ختا و ختن که در آن کلمات، فارغ از حروف
در رقص و حالتند
یا هر خطی دیگر از میخی تا هیروگلیفی
با کلکی از نور نقش کنند
باشد که همه سودپرستانِ غافل و سبکسرانِ سنگین دل
بدانند که در جهان هیچ راهی برای نیل به سود و ثروت
و سرور و سعادت نیست،
مگر آن که یکدل و یک جهت
روی در مهر و محبت کنند
و به جای غارت بیگناهان ناتوان
غیرت ورزند بر یتیمان و مسکینان و خاکنشینان
و همه را اهل و عیال خود شمارند
و با حقگویی و حقجویی
و شکیبایی و پایداری
به هرآنچه مایه خوشبختی و سرمایه امید و شادی
در همه ساحتهای هستی است نائل شوند.
□برتراند راسل ریاضی دان و فیلسوف
و نویسنده بزرگ قرن بیستم
در کتاب تسخیر خوشبختی
مهمترین شرط رسیدن به مقصود را
درستی و راستی و صداقت و شرافت و مهر و محبت شمرده
و تاکید کرده است:
بدون این صفات هیچکس به خوشبختی نخواهد رسید.
نوشته حسین الهی قمشهای
۱۴۰۱/۲/۲۹
تصویر از Vincent van Gogh
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/Cdvp_NwOcrz/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .
“ آثار مکتوب استاد در نمایشگاه کتاب “
با سلام به دوستداران زیبایی، دانایی و نیکویی
علاوه بر عرضه آثار صوتی و تصویری استاد در غرفه انتشارات سخن، اغلب کتابهای ایشان را می توان از ناشران آثار تهیه کرد:
۱- انتشارات سخن: مجموعه ۶ جلد با عنوان ۳۶۵ روز در صحبت سعدی، مولانا، حافظ، ادبیات انگلیسی، ادبیات فارسی، قرآن
و نیز کتاب نغمه عشاق
۲- انتشارات روزنه:
کتابهای پیامبر، آن خردمند دیگر، مقالات، زیرکیهای ملانصرالدین، مجموعه کیمیا( جلدهای ۱-۵ و ۸-۱۲)
۳- خانه فرهنگ و هنر گویا:
دیوان حافظ نفیس و کتاب نفیس ترانه های باباطاهر عریان
۴- انتشارات سمت:
کتاب بررسی آثار ترجمه شده اسلامی و کتاب متون عرفانی به زبان فارسی
۵- انتشارات علمی و فرهنگی:
کتابهای نایاب گزیده فیه مافیه مولانا، گزیده منطق الطیر عطار، و گلشن راز شبستری(باغ دل)
۶- انتشارات یساولی:
کتاب دعای کمیل(سه زبانه)
۷- انتشارات پارس کتاب:
قرآن کریم با ترجمه مهدی الهی قمشهای و ویرایش حسین الهی قمشهای
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: در ماهیت کار
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
“مرگ هر كس از من کاهد”
مرگ هر كس از من کاهد
زیرا من در جمله بشریت حضور دارم؛
از این رو هرگز کسی را مفرست تا بپرسد:
زنگها برای که به صدا در میآیند
آن زنگها خبر از مرگ تو میدهند.
جان دان
“Any Man’s Death Diminishes Me”
Any man’s death diminishes me
Because I am involved in Mankind;
And therefore never send to know
For whom the bell tolls,
It tolls for thee.
John Donne
شعر از جان دان
برگرفته از کتاب “در قلمرو زرين”
ترجمه حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: تندیس شاعر اثر Nigel Boonham
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/ChHslNCO3jB/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: دین و دنیا ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: باغ دل ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: باغ دل ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: درباره نظامی ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: درباره نظامی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: انسان و عرفان ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: انسان و عرفان ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: عوامل جنگ و صلح در مثنوی مولانا
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: آگاهی ۳
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: نيكويى
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: آگاهی ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: درباره رباعی
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"چون غرض آمد هنر پوشیده شد"
از دیدگاه مولانا،
اغراض که همان امراض نفسانی هستند،
سه ارزش بزرگ انسانی،
یعنی علم و هنر و اخلاق،
را بیاعتبار میکنند؛
در علمْ اغراض نفسانی
حجاب ادراک است؛
و شخص در هر چه مینگرد،
به جای درک حقیقت،
تنها اغراض و مشتهیات خود را مییابد:
طالب هر چیز، ای یار رشید،
جز همان چیزی که میجوید ندید
گاو در بغداد آید ناگهان،
بگذرد از این کران تا آن کران
از همه عیش و خوشیها و مزه
او نبیند غیر قشر خربزه
مثنوی
و نیز در حکایت آن قاضی که در وقت
انتصاب میگریست و میگفت:
“آه چگونه جاهلی(یعنی قاضی که از احوال طرفین دعوی بی خبر است)،
میان دو عالم(یعنی طرفین دعوی که به کار خود عالمند)، حکم کند؟”،
از قول دستیار خردمند او آمده است:
گفت: خصمان عالمند و علتی،
جاهلی تو، لیک شمع ملتی؛
زانکه تو علت نداری در میان،
آن فراغت هست نور دیدگان
جهل را بی علتی عالِم کند،
علم را علت کژ و ظالم کند
مثنوی
همچنین در عالَم هنر
اغراض از دل به چشم
و از چشم بر پردهٔ عالم خارج میافتند،
و زشت را زیبا و زیبا را زشت مینمایند:
خشم و شهوت مرد را احوَل کند؛
ز استقامت روح را مبدل کند
چون غرض آمد، هنر پوشیده شد،
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
مثنوی
در روابط انسانی و عالَم اخلاق نیز
چنین است که:
غرضها تیره دارد دوستیها
غرضها را چرا از دل نرانیم
دیوان شمس
□بدین نگاه خوشترین تزکیه نفس
که نگهبان ارزشهای متعالی
هنر و دانش و اخلاق است،
همان پاک شدن از اغراض شخصی
و امراض نفسانی است
چنانکه سعدی شیرین سخن فرمود:
طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هر چه دانی بگوی
□"فيه مافيه" نام كتاب مقالات مولاناست
يعنى در آن است آنچه در آن است
تا نخورى ندانى.
برگرفته از کتاب “گزیده فیه مافیه”
به قلم حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
تصوير: مینیاتور قدیمی
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CdTin1AO5df/?igshid=YmMyMTA2M2Y= .