او یکی از ما بود؛
آیت الله سید محمود طالقانی را می گوییم.
به مناسبت 19 شهریورماه، سالروز درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی
🆔 🔸@DrFatemi_ir
📝به مناسبت قیام مردمی 30 تیر 1331
🔸پیام دکتر محمد مصدق پیشوای استعمارستیز ملت بزرگ ایران در اولین سالگرد قیام مردمی 30 تیر 1331 که با بغض ایشان همراه شده است.
🆔 @DrFatemi_ir
🔸سه مردی که تخت جمشید را نجات دادند!
🔹دولت مهدی بازرگان پر بود از مردان وطن پرستی که نگران آینده ایران بودند. اما شاید کمتر کسانی باشند که این مردان بزرگ در دولت بازرگان را بشناسند!
🆔 @DrFatemi_ir
📝 به مناسبت سالروز شهادت میرزاده عشقی
#سید_محمدرضا_کردستانی ، با تخلص #میرزاده_عشقی ، (۱۲۷۳ همدان - ۱۳۰۳ تهران)، شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی دوره مشروطیت و مدیر نشریه قرن بیستم بود؛ که در دوره نخستوزیری رضاخان، به دستور رئیس اداره تأمینات نظمیه (شهربانی) وقت، ترور شد. وی از جمله مهمترین شاعران عصر مشروطه بهشمار میرود که از عناصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت. او را خالق اولین اپرای ایرانی میدانند. «اپرای رستاخیز شهریاران ایران» را عشقی در استانبول نوشت. این منظومه اثر مشاهدات او از ویرانههای طاق کسری در مدائن هنگام عبور از بغداد و موصل به استانبول بودهاست. در کتاب «میرزاده عشقی» نوشته «سولماز نراقی» برای اولین بار نتهای این اپرا منتشر شدهاست.
میرزاده عشقی از جمله پیشگامان شعر نو شناخته میشود و از نخستین ادبای معاصر ایران است که به مقوله شعر نو توجه نمود و پیش از نیمایوشیج ، اشعاری به سبک نو سرود. لازم به یاداوری است که نخستین آثار نیمایوشیج برای نخستین بار در روزنامه قرن بیستم میرزاده عشقی چاپ شد. شاید شعرهای عشقی به علت عمر کوتاه شاعریاش هیچگاه مجال پخته شدن پیدا نکردند، اما صراحت لهجه، نکتهبینی و تحلیل بسیار فنی او در مورد تحولات سیاسی و اجتماعی دوره خودش بسیار مشهود است. زبان اشعار عشقی به زبان شفاهی عامه مردم نزدیک است.
میرزاده عشقی در ابتدا با ملک الشعرای بهار و سید حسن مدرس (از نمایندگان فراکسیون اقلیت در مجلس چهارم)، مخالف بود و مطالب و اشعار تندی علیه آن دو نوشت، اما در جریان غائله جمهوریت که از دی ماه سال ۱۳۰۲ توسط رضاخان با هدف قبضه کردن قدرت شروع شد، در پی مخالفت با رضاخان و جمهوری، با بهار و مدرس که آنان نیز از مخالفان رضاخان و جمهوری بودند، دست دوستی و اتحاد داد. پس از ترور عشقی، بهار طی نطق پیش از دستور خود در مجلس، به شدت به دولت وقت به واسطه تعلل در دستگیری عاملان ترور عشقی حمله کرد و خواهان مجازات آنان شد. همچنین، سید حسن مدرس، رهبر فراکسیون اقلیت مجلس، تدارک مفصلی برای تشییع جنازه میرزاده عشقی داد و مجلس ختمی برای وی در مسجد سپهسالار برگزار نمود.
میرزاده عشقی همچنین از جمله نخستین و برجستهترین روشنفکران کرد عصر مشروطه بهشمار میرود که مدافع حقوق زنان بود و از آزادی زنان و حضور آنان در جامعه دفاع میکرد. از جمله میتوان به ارتباط میرزاده با انجمن نسوان وطنخواه و زنان آزادیخواهی همچون قمرالملوک وزیری اشاره کرد. برای مثال، به نوشته الیز ساناساریان در کتاب جنبش حقوق زنان در ایران، انجمن نسوان وطنخواه در اردیبهشت سال ۱۳۰۳، با کمک میرزاده عشقی تئاتری با مضمون دفاع از آزادی و رهایی زنان در پارک اتابک اجرا کرد.
زبیده جهانگیری، دختر خوانده قمر الملوک وزیری، در کتاب خود با عنوان «قمری که خورشید شد» مینویسد قمر به تشویق و دلگرمیهای میرزاده عشقی و عارف قزوینی ، در اجرای کنسرتهای موسیقی اش در لاله زار مصمم میگردید و در برابر تهدیدهای مخالفان خود، از حمایت و پشتیبانی آنها برخوردار بود. چند شبی قبل از کنسرت معروف گراند هتل نامه تهدید آمیز برایش فرستاده بودند. نزدیکانش نیز به او هشدار داده بودند؛ ولی گوش قمر بدهکار نبود. هروقت بیم آن میرفت که منصرف شود دیداری با میرزاده عشقی یا با عارف تردیدش را برطرف میساخت.
میرزاده عشقی با بسیاری از روشنفکران، هنرمندان و ادبای زمان خود از جمله حسین بهزاد، نیما یوشیج و ملک الشعرای بهار روابط نزدیک و صمیمانهای داشت.
عشقی ، زبانی آتشین و نیشدار داشت. در آغاز زمزمه جمهوریت، عشقی دوباره روزنامه «قرن بیستم» را با قطع کوچک در هشت صفحه منتشر کرد که یک شماره بیشتر انتشار نیافت و بر اثر مخالفت، روزنامهاش توقیف شد و خود شاعر نیز به دست دو نفر در بامداد دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ خورشیدی در خانه مسکونیاش جنب دروازه دولت، سه راه سپهسالار، کوچه قطب الدوله هدف گلوله قرار گرفت و در ۳۱ سالگی، چشم از جهان فروبست. دو روز پیش از آن یکی از دوستانش (میر محسن خان) بهطور اتفاقی، در اتاق محرمانه اداره تامینات خبر «عشقی، محرمانه کشتهشود» را شنیدهبود.
ادامه دارد...
🆔 @DrFatemi_ir
📝خاطره ای از چگونگی بیرون راندن انگلیسی ها؛
📚مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- جلد نخست- ص ۳۰۶-۳۰۸
مهندس مهدی بازرگان : در این جا باید انصاف داد و خدمات افراد را در نظر گرفت. به خاطر دارم روزی آقای مکی در جلسه هیات خلع ید اظهار داشت: شرکت نفت انگلیس حاضر نیست تاسیسات نفت را به ما تحویل دهد. باید دل به دریا بزنیم و برویم و خودمان همه چیز را در اختیار بگیریم. بعضی از همکاران واهمه داشتند که اقدام بدین کار ممکن است ما را با پیشآمدهای نامطلوب و حتی شکست روبهرو کند. امیر علائی و من با نظر مکی موافق بودیم، اردلان هم استقبال کرد، دیگران تردید داشتند. ...سرانجام قرار شد طرح پیشنهادی آقای حسین مکی را اجرا کنیم. صبح روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ در فرمانداری خرمشهر جمع شدیم و دسته جمعی به طرف دفتر مرکزی شرکت نفت راه افتادیم، به توصیه آقای غفاری، فرماندار خرمشهر، نیروی دریایی ایران یک دسته موزیک نظامی برای همراهی ما فرستاده بود، یک سینی با آینه و قرآن و پرچم ایران در پیشاپیش ما قرار داده شد. پشت سر آن دسته موزیک حرکت میکرد و به دنبال آن هیات خلع ید و مردم که پیوسته تعدادشان افزایش مییافت، به ما ملحق میشدند. از روخانه رد شدیم و به دفتر مرکزی شرکت رسیدیم. یک تابلوی برنزی قاب شده با عنوان «شرکت ملی نفت ایران؛ هیات خلع ید» را که با خود آورده بودیم، به دیوار ساختمان سه طبقه دفتر مرکزی شرکت سابق نصب کردیم. کارکنان انگلیسی شرکت از پشت پنجرهها، با حیرت جمعیت ناخوانده را نگاه میکردند. به محوطه و ساختمان دفتر مرکزی وارد شدیم، یک راست به طبقه بالا و اتاق «دریک» رفتیم. در ملاقاتهای پیشین که با وی داشتیم، از میزش بلند میشد و با ما، دور میز گرد وسط اتاق مینشست. این دفعه هم دریک همان کار را کرد و به طرف ما آمد. پیش از آنکه دور آن میز بنشینیم، مکی به من گفت: «برو، سرجایش بنشین» من هم معطل نکردم و پشت میزم نشستم. مستر دریک هاج و واج شده بود! چند لحظه بعد، بیآنکه حرف بزند، کلاهش را برداشت و رفت و ما دیگر او را ندیدیم! به این ترتیب و به همین سادگی خلع ید از شرکت نفت انگلیس انجام شد.
به دستور دکتر مصدق، در اولین اعلامیهای که منتشر کردیم یادآور شدیم که کلیه کارکنان ایرانی و انگلیسی براساس مقررات و مسوولیتهایی که در زمان تصدی «دریک» داشتهاند، در جای خود باقی خواهند ماند، ولی باید خودشان را مستخدم و مامور ایران و شرکت ملی نفت بدانند.
برای اداره امور مهم شرکت، پس از رفتن انگلیسیها، پیشبینیهایی کرده بودیم؛ از سرتیپ تقی ریاحی که فارغالتحصیل پلیتکنیک پاریس و استاد حقالتدریسی دانشکده فنی بود، خواستیم که جهت اداره پالایشگاه آبادان، با مستر راس(Ross) همکاری کند تا نسبت به مسائل مدیریت آنجا آشنا شود. از سرهنگ شیبانی، معلم دانشکده افسری و متخصص مخابرات، برای سرپرستی دستگاههای تلگراف و بیسیم و تلفن شرکت دعوت شد.... برای تامین هزینهها و دستمزد کارگران و کارمندان، به دستور دکتر مصدق عایدات گمرک خرمشهر که روزانه بالغ بر نیم میلیون تومان بود، در اختیار هیاتمدیره قرار گرفته بود. به کلیه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و سفارتخانههای ایران در خارج از کشور بخشنامه شد، با هیاتمدیره موقت شرکت ملی ایران نهایت همکاری را به عمل آورند.
🆔 @DrFatemi_ir
📝به مناسبت عزیمت دکتر محمد مصدق به لاهه (7 خرداد 1331)
🔸خرداد ۱۳۳۱ دکتر مصدق در نامهای به مجلس تصمیم خود را مبنی بر عزیمت به لاهه اعلام کرد. همین روز آیتالله کاشانی طی پیامی به ملت ایران نوشت: «جناب آقای دکتر مصدق با تنی خسته و حالتی رنجور به منظور احقاق حق و سربلندی شما ملت شریف عازم سفر و قطع مظالم و دسایس بیگانگان است. » روز ۷ خرداد دکتر مصدق در راس هیاتی عازم لاهه شد. مصدق در دادگاه لاهه شرحی از مظالم شرکت را برشمرده و در تحسین ملت ایران تأکید کرد: «ملت ایران به علتالعلل بدبختیهای خود پی برده و مصمم است فساد را برای همیشه ریشهکن کند و اجازه نمیدهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد...تصمیم ملی شدن صنعت نفت نتیجه اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است.»
🔸مهندس مهدی بازرگان در کتاب ۶۰ سال خدمت و مقاومت به نقل از دکتر کریم سنجابی نوشته است : «به مصدق گفتم رفتن ما به لاهه مثل رفتن گوسفند به سلاخ خانه است. دکتر گفت اگر درصد شانس ده یا پنج درصد باشد من مصدق باید اینکار را انجام بدهم تا فردا ملت ایران نگوید یک شانس اینجا بود و شما کوتاهی کردید.»
🆔 @DrFatemi_ir
📝 برشی از خاطرات ملک منصورخان صولت قشقایی
ملک منصور خان قشقايى فرزند شهید صولة الدوله قشقايى (سردار عشاير و ايلخان قشقايى و از رجال ميهن دوست و مدافعين ايران در برابر قشون متجاوز انگليس در جنگ جهانى اول که در در ١٦ مهر ١٣١١ در زندان قصر به قتل رسید) در خاطرات خود در فصل مربوط به نهضت ملى شدن صنعت نفت و پشتيبانى برادرانش از #دكتر_محمد_مصدق مى نويسد:
پس از مدتى نهضت ملى شدن صنعت نفت پيش آمد. ما چهار برادر مى بايست تصميم مى گرفتيم كه چه بكنيم؟ ناصر خان سناتور و محمد حسين خان و خسرو خان نماينده مجلس بودند. آنها حتما بايد تكليف خود را مشخص مى كردند.
محمد حسين خان و خسرو خان كه در #مجلس بودند، طرفدارى خود را از ملى شدن نفت اعلام كردند. من هم كه در #ايل بودم، از طرف #ايل_قشقایى از #دكتر_مصدق و تصميم برادرانم پشتيبانى كردم. ناصر خان هم همين طور از #مصدق حمايت كرد. اين آخرين تيشه اى بود كه ما چهار نفر بر ريشه فاميل صولت الدوله و ايل قشقايى زديم.
سپهبد زاهدى پيغام فرستاد كه شما مانند بقيه اعضاى #جبهه_ملى نيستيد و ميليون ها نفوس ايلى چه #قشقايى و ايلات ديگر چشم به عمل شما دوخته اند. انگلستان و آمريكا از اين عمل شما چشم پوشى نمى كنند.
حال كه به عقب نگاه مى كنم، مى بينم كه كار بسيار خوبى كرديم. خود ما، ايل ما و املاك ما صدقه خاكى كه #ايران ناميده مى شود، گرديد و پيش نفس خود شرمنده نيستيم.
من در آن زمان يك فرد دنيا ديده بودم و مى دانستم عملى كه ما كرده ايم، خودكشى و نابودى ايل و فاميل مان است. اجداد ما قرن ها شرافتمندانه زندگى كرده و غيرت ايل و مملكت را كشيده بودند. به روى ما و ايل ما نمى افتاد كه به خاطر مقاديرى دلار، از پشت به پيكر زادگاه خود خنجر بزنيم، «توكلت على الله» گفتيم و تا آخر ايستاديم.
🆔 @DrFatemi_ir
📝 به مناسبت سالروز درگذشت دکتر #غلامحسین_صدیقی
🔹دکتر غلامحسین صدیقی نوری معروف به دکتر صدیقی (زاده ۱۲ آذر ۱۲۸۴ تهران – درگذشته ۲۹ اردیبهشت ۱۳۷۱ تهران) استاد دانشگاه تهران و وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور و نایب نخستوزیر (در دولت دوم) دکتر محمد مصدق بود.
🔹دکتر صدیقی از آورندگان دانش جامعه شناسی به ایران و از مؤسسان مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران) که بعدها به دانشکده علوم اجتماعی تبدیل شد، بود. وی همچنین سالها عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران بود.
🔹اولین رفراندم در تاریخ ایران که در دولت ملی مصدق برگزار شد تحت نظر وزارت کشور با مدیریت دکتر صدیقی انجام گرفت.
🔹پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی به زندان افتاد و محاکمه شد. در جریان محاکمه از دکتر مصدق تجلیل کرد. وی در جلسه روز سهشنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲ در دادگاه حضور یافت و به سوالات مختلف رئیس دادگاه و دادستان نظامی پاسخ داد و به تفصیل درباره پایین کشیدن مجسمههای محمدرضا پهلوی و پدرش، میتینگ روز ۲۵ امرداد در میدان بهارستان، تشکیل شورای سلطنت و رویدادهای روز ۲۸ امرداد با صراحت خاصی که از ویژگیهای او بود پاسخ داد، به طوری که سرتیپ آزموده را مبهوت و عاجز ساخت. درجلسه بعدی دادگاه، دکتر صدیقی که در زندگی نه از کسی بیم و نه به کسی امید داشت و به مقام و مسند طمع نمیورزید، اظهار کرد: «معمولاً میگویند خدا، شاه، میهن. اما من اگر گناه است و باید اعدام شوم عرض میکنم: خدا، میهن، شاه.»
🔹وی در سالهای ۱۳۳۹–۱۳۴۲ از رهبران طراز اول جبهه ملی دوم بود. در روزهای انقلاب ، محمدرضا پهلوی که انقلاب را قریب الوقوع می دید برای آرام کردن مردم، به او پیشنهاد نخستوزیری داد. دکتر صدیقی در صورتی حاضر به پذیرش مسئولیت نخستوزیری شد که شروطش از طرف شاه وقت مورد تأیید قرار بگیرد. شروطی که در نهایت مورد پذیرش قرار نگرفت.
🔹محمد امینی پژوهشگر و تاریخدان، در گفت و گو با زنده یاد حسین مهری شروط صدیقی را اینچنین بیان می دارد: «شاه در ایران بماند.»،«شورای سلطنت در ایران به وجود بیاید و شورای سلطنت امور را به دست بگیرد.» و شرط سوم که به برانگیخته شدن شاه انجامید: «تمام دارایی خانواده ساطنتی باید به دولت بازگردانده بشود و اگر افسران ارتش در سرکوب مردم نقشی داشته اند باید استعفا بدهند یا از طریق دادگستری به آنها رسیدگی شود.»
🔹محمد امینی در همان گفتگو ادامه می دهد: «برخی از مشاوران محمدرضاشاه از جمله برخی از سران ارتش اصولا معتقد بودند که صدیقی مرد این کار نیست. سن او خیلی بالاست و تعهدهای او به قانون به مانند خود دکتر مصدق به اندازه ای است که او قادر نخواهد بود دست به کارهایی بزند که جلوگیری بکند از این جنبشی که سرتاسر ایران را در آن دوره گرفته بود و حتی معتقد بودند که این حرف هایی که صدیقی می زند مقدمات پایان دادن به پادشاهی در ایران می تواند باشد. و در واقع فشار می آورند که صدیقی این کار را انجام ندهد و بختیار را با اکراه در این رابطه می پذیرند که البته دکتر صدیقی بعد از اینکه خودش این مسئولیت را نمی پذیرد از کاری که بختیار انجام می دهد پشتیبانی می کند ولی ایشان معتقد بوده است که بدون این شرایطی که گذاشته بختیار هم موفق نخواهد شد.»
🔹در همین زمینه گفته می شود، شاه وقتی از دکتر صدیقی می پرسد در این سال های گذشته شما کجا بودید؟! دکتر صدیقی پاسخ می دهد: «به لطف اعلی حضرت گاه در زندان و گاه در حصاری که ماموران شما در کنار خانه و دانشگاه برایم ایجاد کرده بودند» و با اینکه شاه به او گفته بوده این گله گذاری هایی که مربوط به گذشته است را باید کنار بگذارید و الان باید فکر نجات وطن را بکنید. به او گفته بوده نجات وطن فقط با تبعیت از قانون اساسی ممکن هست و اگر میخواهید که این کار صورت بگیرد و من موفق بشوم و شانس موفقیت داشته باشم این است که شما تعهد به قانون اساسی داشته باشید. و به این ترتیب، تعهد به قانون اساسی این هست که شما پادشاه مشروطه بشوید.»
🔹علی رغم جملاتی که از دکتر صدیقی درخصوص انقلاب 57 بیان می شود، دکتر محمد امینی می گوید: «تنها از یک نفر شنیده که دکتر صدیقی گفته است: زمانی خواهد رسید که همه به این اشتباهی که صورت گرفته در این شش ماه پایانی رژیم پادشاهی در ایران پی خواهیم برد. مراد ایشان این بوده که همه در این زمینه اشتباه کردند.»
🆔 @DrFatemi_ir
زنده یاد مهندس یدالله سحابی از اعضای مؤسس نهضت آزادی ایران و عضو جبهه ملی ایران درخصوص انگیزه تأسیس این حزب، (نقل به مضمون) بیان داشته است: با این کار فضای مبارزه را برای نیروهای مذهبی در قالب جبهه ملی ایران که تا آن زمان عمدتا فعالیت سیاسی لاییک داشت، فراهم کردیم.
🆔 @DrFatemi_ir
🔸به بهانه تأسیس نهضت آزادی ایران
🔹نامه مهندس بازرگان به دکتر مصدق
🔹پاسخ دکتر مصدق به مهندس بازرگان
🆔 @DrFatemi_ir
🔸جاودانْ خِرَد
🔹در ستایش حکیم فردوسی
🔹به مناسبت 25 اردیبهشت ماه، بزرگداشت حکیم طوس
🆔 @DrFatemi_ir
📝به مناسبت قیام مردمی 30 تیر 1331
آن روز دوشنبه بود و تهران مثل همین روزها در سیام تیر از گرما تبدار است. بسیاری از مردم این شهر منتظر واقعهای بودند. واقعهای که درست ساعت ۱۰ صبح دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ از خیابان نظامیه بهارستان آغاز شد؛ صدای یک گلوله هیاهوی مردمی که در اعتراض به انتخاب احمد قوام به نخستوزیری به خیابان آمده بودند را قطع کرد. سکوتی چند لحظهای میدان بهارستان را پر کرد؛ سکوتی که با فریاد مردی جوان شکست: «یکی تیر خورد... کشتند... مردم را کشتند...» و اینچنین بود که ۳۰ تیر ۱۳۳۱ آغاز شد.
«اسماعیل عینکچی، جبار سفیدگر رشیدی، محمدابراهیم قاسمی، رستمی کلخوران، اصغر اسکندریان، رستم زینعلی، محمدسرندینژاد، عباس لولو، نوروز کفایی، پرویز رجالی، علیاکبر جهانفر، حسن نیکوسخن، محمود یموتی، اسماعیل صلواتی، کاظم محبی، سعدی اسکندری میرحسینی، ابوالقاسم بنکدارفر، قدرتالله سلیمی، رضی دستخوش، هوشنگ رحمتالله رضیان، امیر محمدزاده بیجاربند...» نامهایی است که میشود از روی سنگ قبرهای به جای مانده از ۳۰ تیر خواند. شهدایی که نامشان در روزنامهها با شرح شهادتشان ثبت شده است هرچند برخی از نامها با آنچه روی سنگ قبرهاست کمی تفاوت دارد.
تشییع جنازه شهدای سی تیر از مقابل مسجد سپهسالار برگزار شد. در میان استقبال باشکوه مردم تهران قرار شد اجساد شهدا در زمینی به مساحت هشتاد مترمربع در آرامگاه ابنبابویه شهر ری دفن شود و آرامگاهی برایشان در مساحت پانصد متر ساخته شود. در برخی منابع تاریخی آمده است محوطهای که شهدای قیام ۳۰ تیر دفن شدهاند، متعلق به شخصی بوده که مصدق در زمان دفن شهدا، این قطعهزمین را از وی می خرد و در نظر داشتند که اسامی و مشخصات شهدا روی سنگ مرمر بزرگی نقش بندد و در مدخل آرامگاه نصب شود.
در همین خصوص نمایندگان مجلس شورای ملی در روز دوم مرداد طرحی سه فوریتی تصویب کردند که به پاس احترام به فرزندان رشید ملت، سی تیر روز قیام ملی و شهدایش شهدای ملی اعلام شود. اما هنوز یک سال نشده بود که کودتای ۲۸ مرداد شهدای تهران را بیشتر کرد و شهدای سی تیر برای سالها از یاد رفتند. وصیتنامه دکتر محمد مصدق نیز که میخواست در کنار این شهدا دفن شود به خواست محمدرضا پهلوی عملی نشد و اکنون آنچه از شهدای سی تیر مانده، ۲۵ سنگ قبر فراموش شده در میان قبور ابنبابویه است.
🆔 @DrFatemi_ir
📝سه مردی که تخت جمشید را نجات دادند!
🔸دولت مهدی بازرگان پر بود از مردان وطن پرستی که نگران آینده ایران بودند. اما شاید کمتر کسانی باشند که این مردان بزرگ در دولت بازرگان را بشناسند!
.
پس از اینکه آیت الله صادق خلخالی ، تصمیم بر تخریب تخت جمشید گرفت، دکتر #پرویز_ورجاوند سرپرست وزارت فرهنگ و هنر در دولت بازرگان، از مقامات آن زمان و از برخی مراجع درخواست کرد تا جلو این کار را بگیرند. سرانجام دکتر ورجاوند با فتوایی که از آیت الله محلاتی گرفته بود، توانست خلخالی را برای مدتی از این کار بازدارد. متن فتوا این بود: «وجود آثار باستانی عیبی ندارد که سرپا باشد». سپس فورا به پروفسور #شهریار_عدل باستان شناس نامی ایران، دستور پیگیری ثبت تخت جمشید در میراث جهانی یونسکو را داد تا از هر آسیب احتمالی در امان باشد. اما خلخالی که کماکان پیگیر تخریب بود در بهار 1358 برای رسیدگی به چند پرونده قضایی وارد شیراز شد و زمزمههایی به گوش رسید که او قصد دارد تخت جمشید را تخریب کند. زمزمهها کم کم به واقعیت تبدیل شد و عدهای از شیراز با 3 مینی بوس برای تخریب تخت جمشید به سمت این بنای تاریخی حرکت کردند. خبر که به #نصرت_الله_امینی استاندار وقت فارس و از منصوبین مهدی بازرگان در آن استان رسید، برای مقابله با خلخالی به نیروهای تحت امرش، فرمان آماده باش داد و در رادیوی استان اعلام کرد: «برای تخریب تخت جمشید باید از روی جنازه من عبور کنید.» به دنبال نطق امینی، شماری از اهالی مرودشت هم در حمایت از امینی اعلام کردند که برای تخریب تخت جمشید باید از روی جنازه ما عبور کنید. همزمان آیتالله سیدمحمود طالقانی از روحانیان سرشناش ایران و از نزدیکان بازرگان و ارادتمندان به دکتر محمد مصدق نیز در بیانیهای با تخریب آثار تاریخی اعلام مخالفت کرد تا خطری که بناهای باستانی را در سرارسر کشور تهدید میکرد، متوقف شود. و اینچنین بود که تخت جمشید برای آیندگان ایران به یادگار ماند.
از راست به چپ:
زنده یاد دکتر #پرویز_ورجاوند ، استاد دانشگاه، باستانشناس، عضو ارشد و سخنگوی جبهه ملی ایران و سرپرست وزارت فرهنگ و هنر در دولت مهندس مهدی بازرگان است که در کنار نگارش ده ها اثر و تألیف در زمینه تاریخ ایران، کنش های فرهنگی همچون «پایهگذاری مرکز برنامهریزی و خدمات آموزش و جهانگردی برای نخستین بار در ایران» ، «تلاش برای به ثبت رساندن مجموعه تخت جمشید، میدان نقش جهان و چغازنبیل» ، «انحلال اداره نگارش وزارت فرهنگ در دوران وزارت که با این کار ایشان، تا مدتی ممیزی و سانسور از بین رفت» ، «جلوگیری از تخریب تخت جمشید پس از انقلاب ۱۳۵۷» ، «تلاش برای تعدیل برج جهان نما» و «کوشش برای حفظ آثار باستانی تنگه بلاغی و مجموعه پاسارگاد در جریان ساخت سد سیوند» را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
زنده یاد پروفسور #شهریار_عدل ، باستانشناس، کارشناس تاریخ هنر و معماری ایرانی، کارشناس پروندههای ثبت میراث جهانی در ایران، عضو مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه (CNRS) بزرگترین سازمان علمی-پژوهشی فرانسه و از اعضای هیئت تحریریه مجله استودیا ایرانیکا بود. وی نقش عمدهای در ثبت جهانی تخت جمشید، چغازنبیل، میدان نقش جهان اصفهان، ارگ تاریخی و منظر فرهنگی شهر بم و دیگر ابنیه تاریخی در فهرست میراث فرهنگی جهان یونسکو داشت.
زنده یاد #نصرت_الله_امینی ، نخستین رئیس سازمان تأمین اجتماعی که در زمان دولت ملی مصدق تأسیس شد، رئیس بازرسی دفتر دکتر محمد مصدق، شهردار تهران، وکیل شخصی دکتر مصدق پس از کودتا و استاندار استان فارس در دولت مهدی بازرگان بود.
🆔 @DrFatemi_ir
نحوه ترور به این صورت بود که:
دو سه شب بود که دو نفر ناشناس پیرامون خانهٔ عشقی کشیک میکشیدند. عشقی به توصیه دوستانش از خانه بیرون نمیرفت و کسی را هم نزد خود نمیپذیرفت. تمام شب دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ را عشقی ناراحت به سر برده بود. صبح آن شب عشقی، خسته، لب حوض دستهایش را میشست. پسر عموی او که از چندی پیش مراقب او بود بیرون رفته بود. کلفت خانه هم برای خرید رفته بود و در خانه را باز گذاشته بود. در حیاط باز شد و سه نفر بدون اجازه وارد خانه عشقی شدند، عشقی از آنها پرسید که چه کار دارند؟ آنها جواب دادند که شب گذشته، شکایتی از سردار اکرم همدانی به منزل او دادهاند که عشقی آن را به چاپ برساند و اکنون برای گرفتن جواب عریضه آمدهاند. عشقی خندان تعارف کرده و میخواست برای پذیرایی آنها را به اتاق ببرد و در حالی که با یکی از آنان صحبت کنان جلو بود، یکی از دو نفر، از عقب تیری به سوی او خالی کرد و بیدرنگ هر سه نفر فرار کردند. عشقی فریاد کشید و خود را به کوچه رسانید. در آنجا از شدت درد به جوی آب افتاد. همسایهها به صدای تیر و فریاد عشقی جوان، سراسیمه از خانه بیرون ریختند و «محمد هرسینی» نوکر مخبرالدوله قاتل را دستگیر نمود. اسم قاتل «ابوالقاسم بهمن» و از مهاجرین قفقاز بود. عشقی را به بیمارستان شهربانی بردند. در تختخوابی افتاده و لحافی رویش کشیده شده بود. رنگش به کلی پریدهبود و عرق مرگ بر صورتش نشستهبود. تنش سرد شده و از سرما به خود میپیچید. به دلیل درد ناله میکرد و داد میزد که یا مرا از اینجا بیرون ببرید یا یک گلوله دیگر به من بزنید و آسودهام بکنید. گلولهٔ سربی از طرف چپ زیر قلبش گیر کردهبود. خون زیادی میآمد. بعد از چهار ساعت درد و شکنجه، عشقی چشم از جهان بربست.
پیراهن خونینش را روی جنازهاش گذاشته و تابوت را به مسجد سپهسالار بردند. صبح روز بعد تمام تهران عزادار بود. دانشمندان، دانش آموزان، کاسب کارها واهالی محل طوق و علم بلند کرده و جنازهٔ شاعر جوان را در حالی که پیراهن خونین او روی تابوت بود برداشته و حرکت کردند. هر کس جنازه را میدید میگریست و میگفت: تهران چنین سوگواری را یک بار دیگر نخواهد دید.
مزار او در ابن بابویه و در گوشهای متروک (در نزدیکی مزار نصرت الدوله فیروز) قرار دارد.
🆔 @DrFatemi_ir
🔸شهید سید محمدرضا کردستانی (میرزاده عشقی) (۲۰ آذر۱۲۷۳–۱۲ تیر۱۳۰۳)
🔹 شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس عصر مشروطیت
🆔 @DrFatemi_ir
📝خاطره ای از چگونگی بیرون راندن انگلیسی ها؛
📚مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- جلد نخست- ص ۳۰۶-۳۰۸
🆔 @DrFatemi_ir
📝 نیروهای ملی در جنگ 8 ساله کجا بودند؟!
در جنگ با عراق ، بسیاری از ایرانی ها بدون توجه به مرام و عقیده ای خاص نه در لبیک به شخصی ویژه بلکه در دفاع از ایران در برابر تهاجم کشور خارجی پا به عرصه نبرد گذاشتند. اینکه برخی چگونه به این نتیجه رسیده اند که در میان این همه سرباز وطن ، سربازان ملی گرا حضور نداشته اند مشخص نیست. مطمئنا این ادعا بدون هیچ گونه پژوهش و صرفا برآمده از یک گزاره ذهنی ایدئوژیک است. اما در پاسخ به پرسش برخی از مخاطبان درخصوص نقش نیروهای ملی در جنگ 8 ساله ایران و عراق؛ باتوجه به این مطلب که این پرسش با انتشار تصویری از نامه زنده یاد داریوش فروهر در پست قبل مطرح شد، با انتشار تصاویر زنده یاد فروهر در دو برهه زمانی مختلف (اعزام نیرو به جبهه ها از حزب ملت ایران و ادای احترام به مزار شهدای جنگ) به صورت مختصر تنها به معرفی تعدادی از نیروهای ملی تاثیرگذار در جبهه های جنگ و نه پشتیبانی از جنگ، میپردازیم. نیروهایی که برای حفظ استقلال ایران از چنگ بیگانه حاضر بودند در هر عنوان و جایگاهی خدمت کنند و کردند.
بهرام افضلی دکترای مهندسی الکتروتکنیک از ایتالیا و یکی از عاملان پیروزی در نبردهای دریایی خلیج فارس در جنگ ایران و عراق بود و در شصت و هفت روز از آغاز جنگ توانست نیروی دریایی عراق را عملاً تا پایان جنگ از صحنه خارج کند. در عملیات مروارید در جنگ ایران و عراق نیروی دریایی و هوایی ایران، ۴ فروند ناوچه موشک انداز عراقی کلاس «اوزا» و ۷ فروند شناور دیگر عراقی را به قعر دریا فرستاد و نیروی دریایی عراق عملاً فلج و تا پایان جنگ قادر به ایفای نقشی نشد؛ طراح این عملیات تاریخی، بهرام افضلی بود که چهار ماه بعد، تنها به اتهام عضویت در شبکه مخفی نظامیان حزب توده ایران و جاسوسی به همراه 9 نفر دیگر از افسران بلندپایه ارتش در سال 1362 تیرباران شد. اتهامی که هیچگاه ثابت نشد و مسئولان وقت سالها بعد بر عدم اثبات صحه گذاشتند و از آن ابراز پشیمانی کردند. درجه نظامی او در برخی منابع ناخدا و در برخی دیگر دریادار یاد شدهاست.
هوشنگ عطاریان سرهنگ نیروی زمینی ارتش ایران در جنگ ایران و عراق و فرمانده قرارگاه عملیاتی آن نیرو در غرب کشور بود. در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها ارتش ایران در جبهه غرب کشور به فرماندهی سرهنگ هوشنگ عطاریان بود که با اتخاذ و تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست ارتش عراق را از خاک ایران بیرون براند. در گزارش جنگی جمهوری اسلامی در آن ایام آمده است: «بعد از ظهر امروز سرهنگ عطاریان قصرشیرین را باز پس ستاند و در جبهه غرب کشور ۸۰ تانک دشمن را نابود کردند و نیروهای ما رادیو و تلویزیون را باز پس گرفتند.» او نیز به اتهام عضویت در سازمان مخفی حزب توده و جاسوسی در اسفند ۱۳۶۲ اعدام شد و ابراز ندامت ها همچون بهرام افضلی ابراز شد.
تیمسار فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش و ریاست ستاد مشترک ارتش بود که با طراحی و اجرای پیروزمندانه عملیات موسوم به ثامنالائمه و شکست حصر آبادان وضعیت راهبردی جنگ را دگرگون و زمینه را برای پیروزیهای بزرگ آینده فراهم کرد. از تیمسار فلاحی گفتاورد شدهاست که در مقام ریاست ستاد ارتش گفته بود: « من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیهام میشناسم. با توجه به پیشروی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمینگیر شود که چنین شد. اکنون تنها یک آرزوی دیگر دارم. تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانم.» ایشان در وصیتنامهاش آورده است «کارنامه من» برای همیشه در معرض قضاوت نسلهای متوالی «ملت و به ویژه ارتش ایران» قرار خواهد داشت.
دکتر مصطفی چمران، فیزیکدان، سیاستمدار و دکترای فیزیک پلاسما از آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق، یکی از فرماندهان ایران بود. چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیانگذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. دکتر_چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در ۴٩ سالگی به شهادت رسید. او نیز همچون دیگر افراد عضو جبهه ملی ایران و عضو نیروهای نهضت مقاومت ملی پس از کودتای 28 مرداد بود.
🆔 @DrFatemi_ir
مذهبی ها او را حسین ایران و ملی ها او را سیاوش ایران میدانند.
پسر سوم مصدق، حالا آنقدر بزرگ شده که نقطه تلاقی یک ملت است.
🆔 @DrFatemi_ir
🔸مستند محاکمه، «دادگاه دکتر مصدق»
🔹با وجود برخی انتقادات به این مستند، شما را به تماشای آن دعوت میکنیم.
🆔 @DrFetemi_ir
📝به بهانه سالروز تأسیس نهضت آزادی ایران؛
.
.
,
🔸نامه هيئت موسسين «نهضت آزادی ايران» به دکتر محمد مصدق:
جناب آقای دكتر محمد مصدق ـ پيشوای نهضت ملی ايران
21 اردیبهشت 1340
با استحضاری كه از وفاداری و ايمان مداوم مردم نسبت باصول نهضت ملی ايران داريد و علاقه و انتظاری كه در دلهای فرزندان وطن به احياي آزادی و تأمين استقلال كشور عزيز وجود دارد و با توجه به تحولات اخير جهانی عدهای از افراد مومن مبارز كه در طول هشت سال اختناق از ادامه راه پيشوای محبوب و تعقيب خواستههای #مردم آرام ننشسته بودند در صدد برآمدند با توكل به عنايات خداوندی و به سرمايه شرف و غيرت و همت مردم آزاده ايران جمعيتي بنام «نهضت آزادی ايران» تشكيل دهند، يقين داريم از پشتيبانی و راهنماييهای پيشواي بزرگ خود پيوسته برخوردار خواهيم بود.
با تقديم صميميی ترين درود و سلام دوستان و ارادتمندان
.
.
.
.
🔸پاسخ دکتر محمد مصدق به اعضای نهضت آزادی ايران :
احمدآباد، 25 ارديبهشت ماه 1340
خدمت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
قربانت شوم مرقومه محترم مورخ 21 مبشر تشكيل جمعيتي بنام «نهضت آزادی ايران» عز وصول ارزاني بخشيد و موجب نهايت امتنان و خوشوقتي گرديد تبريكات صميمانه خود را تقديم ميكنم و ترديد ندارم كه اين جمعيت تحت رهبری شخص شخيص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملكت خواهد شد و بنده توفيق جنابعالی و همكاران محترمتان را در اين راه از خداوند مسئلت دارم.
🆔 @DrFatemi_ir
🔸جاودانْ خِرَد
🔹در ستایش حکیم فردوسی
بزرگا! جاودانْمردا! هُشیواری و دانایی
نه دیروزی که امروزی، نه امروزی که فردایی
همه دیروزِ ما از تو، همه امروزِ ما با تو
همه فردایِ ما در تو، که بالایی و والایی
به گِردت شاعرانْ انبوه و هر یک قُلّهای بِشْکوه
تو امّا در میان گویی دماوندی که تنهایی:
سر اندر ابرِ اسطوره، به ژرفاژرفِ اندیشه
به زیرِ پرتوِ خورشیدِ دانایی چه زیبایی!
ندانیم و ندانستند قَدرت را و میدانند،
هنر سنجانِ فرداها، که تو فردی و فردایی...
دفتر «مرثیههای سرو کاشمر»
استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🆔 @DrFatem_ir
شاید اگر خطاهای گذشته از سوی کارشناسان، مورد نقد و بررسی دقیق قرار گرفته بود امروز مام وطن در سوگ عزیزانش ننشسته بود. براستی که ارتش فدایی ملت بوده و خواهد ماند که اگر چنین نبود در شرایط کرونایی کشور، تمرین نظامی برای حفظ امنیت آب های ما چه لزومی داشت؟!
🆔 @DrFatemi_ir