[مقالات-رواندرمانی آنلاین-پادکست-ویدئو] www.dpsychotherapy.com 09224857787 [واتسپ-تلگرام-تماس]
#ذهن_های_ناهشیار (نسخهٔ بدون موسیقی)
-پادکستی در روانکاوی و رواندرمانی-
شمارۀ چهارم: تعارضِ روانی.
تهیّهکننده: مجموعهٔ رواندرمانی پویشی
ترجمهٔ پادکست آلمانیِ Rätsel des Unbewußten
نویسندگان: دکتر Cécile Loetz و دکتر Jakob Müller؛
مترجم انگلیسی: Soliman Lawrence؛
مترجم و ویراستار پارسی: محسن میرزاآقا؛
خوانشگر و کارگردانِ هنری: ناصر تقوی.
https://psy-cast.org
https://dpsychotherapy.com
https://www.instagram.com/MindsoftheUnconscious
@MindsOfTheUnconscious
#تفکر_روز
معمولاً باید کمی در زندگی غافلگیر شوید، تا لحظههای گل نرگس، غروب خورشید و روزهای معمولیِ خوب را ببینید.
#آلن_دوباتن
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
"فقط خودت باش" تقریباً بدترین توصیهای است که به بعضی آدمها میتوان داد.
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
منشأ همدلی را باید در رابطه اولیه مادر و فرزند یافت، از این رو روانکاوانِ مَرد بهتر است بهمنظور همدلی حقیقی، با "مؤلفه مادرانه" خود کنار بیایند.
#گرینسون
@dynamicpsychotherapy
چرخۀ بیپایانِ زمان تکرار میشود،
زمزمههای آرام امید.
سال نو مبارک🌿
«مجموعه رواندرمانی پویشی»
شمارۀ چهارم
پادکست ذهنهای ناهشیار منتشر شد.
@Mindsoftheunconscious
#پادکست ذهنهای ناهشیار
شمارۀ چهارم.
دریغا که دو جان در سینۀ من زندگی میکنند.
«تعارض روانی»
خلاصه :
«آیا واقعاً باید این کار را کنم-یا بهتر است این کار را نکنم؟» در بسیاری از موقعیتها، ما با خودمان دربارۀ موضوعی در تعارض هستیم، میخواهیم کیک خود را نگه داریم و هم آن را بخوریم، دو به شک هستیم - یا حتی بیشتر؟. تعارضات همزیستی ما با افراد دیگر را تعیین میکنند، همچنین زندگی ذهنی درونی ما را. این شماره در رابطه با این موضوع است: چرا تعارضات برای درک رنج روانی و همچنین برای رشد روانی اهمیت
دارند.
Www.dpsychotherapy.com
@mindsoftheunconscious
...
تفکر روز
سوگواری به فرد کمک میکند بر فقدان غلبه کند، اگرچه ممکن است روند سوگواری هرگز به طور کامل پایان نپذیرد.
#فروید
@dynamicpsychotherapy
#ذهن_های_ناهشیار (نسخهٔ بدونِ موسیقی)
-پادکستی در روانکاوی و رواندرمانی-
شمارۀ سوّم: واپسرانی.
تهیّهکننده: مجموعهٔ رواندرمانی پویشی
ترجمهٔ پادکست آلمانیِ Rätsel des Unbewußten
نویسندگان: دکتر Cécile Loetz و دکتر Jakob Müller؛
مترجم انگلیسی: Soliman Lawrence؛
مترجم و ویراستار پارسی: محسن میرزاآقا؛
خوانشگر و کارگردانِ هنری: ناصر تقوی.
https://psy-cast.org
https://dpsychotherapy.com
https://www.instagram.com/MindsoftheUnconscious
@MindsOfTheUnconscious
#ذهن_های_ناهشیار
-پادکستی در روانکاوی و رواندرمانی-
شمارۀ سوّم: واپسرانی.
تهیّهکننده: مجموعهٔ رواندرمانی پویشی
ترجمهٔ پادکست آلمانیِ Rätsel des Unbewußten
نویسندگان: دکتر Cécile Loetz و دکتر Jakob Müller؛
مترجم انگلیسی: Soliman Lawrence؛
مترجم و ویراستار پارسی: محسن میرزاآقا؛
خوانشگر و کارگردانِ هنری: ناصر تقوی.
https://psy-cast.org
https://dpsychotherapy.com
https://www.instagram.com/MindsoftheUnconscious
@MindsOfTheUnconscious
«واپسرانی» (شمارۀ سوم)
@mindsoftheunconscious
Www.dpsychotherapy.com
راههایی که برای اجتناب از عشق انتخاب میکنیم.
حتی تصور تلاش برای #اجتناب_از_عشق به منتهی درجه متناقض به نظر می رسد .
چرا کسی باید عامدانه خود را ازتجربهای که به وضوح مثبت است و کیفیت زندگی را بالا می برد محروم کند ؟
انسانهای بسیاری به اجبارِ عوامل بیرونی از عشق محروماند گ؛ چه دلیلی وجود دارد که فردی عامدانه، اقدام به نابود کردن عشق کند ، آن هم وقتی راه رسیدن به آن هموار است ؟!
پاسخ را تنها با نگاه به #گذشته میتوان پیدا کرد . تنها در صورتی دوست داشته شدن را میپذیریم که در دوران کودکی فرایند دوست داشتن و دوست داشته شدن را امن، نسبتا قابل اعتماد و همراه با مهر یافته باشیم. همه ما تا این حد خوش اقبال نبودهایم ؛ برخی از ما در حال جستوجوی عشق با موانعی برخورد کردهایم و هنوز هم از درک آن عاجزیم و آثارشان تا به امروز التیام نیافتهاند.
در نتیجه در استقلال و بینیازی از دیگران خبره شدیم. به حدی که شاید تاکنون خودمان هم متوجه آن نشده باشیم .ممکن است در راه مطالعه افراط پیش گرفته باشیم، مجذوب دنیای حیوانات شده یا غرق در موسیقی و بازیهای کامپیوتری شده باشیم. بیآنکه از این امر کاملا مطلح باشیم ، یادگرفتیم هرگز به یک انسان سه بعدی از جنس پوست و گوشت و استخوان اعتماد نکنیم . تجارب پیشین ما شاید از عطش ما برای عشق نکاسته باشد اما توانایی ما را در حفظ روابط همراه با رضایت متقابل ، عمیقا تحت تاثیر قرار داده اند.
اگر آنچه گفته شد به حال و روز ما شبیه باشد، چیزی که به آن نیازداریم شفقت است . باید به گذشته خود نگاه کنیم . آنگاه ممکن است از کشف ارتباط میان #پیوند_دلبستگی آسیب دیدهای که با والدینمان داشتیم و روابط شکننده و آسیب پذیر بزرگسالی خود متعجب شویم. وقتی بفهمیم مهارت ما در بینیازی از دیگران چگونه به دست آمده ، واضحتر میبینیم که در دنیای واقعی، این مهارت از حد معمول خود فراتر رفته است ...
متن کامل در سایت🔽
https://dpsychotherapy.com/ways-we-avoid-love/
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت از طریق
سایت :
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
شماره تماس و تلگرام :
09353126730
آیدی تلگرام :
@dynamicadmin1
کلام آخر : نشانه های افزایش انتقال و انتقال متقابل در پایان وقت
بسیاری از بیماران سعی در ایجاد تفکیک بین جلسه رسمی و حرف های موقع رفتن دارند . اولین مورد در خود جلسه رسمی اتفاق می افتد ، درحالی که دومی با کلام آخر آغاز می شود و شامل یک رابطه خیالی ادامه دار در خارج از جلسه است .
کلام آخر، اغلب به گونه ای طراحی می شود که تحلیل گر را با حالت عاطفی خاصی مثل اضطراب ، عصبانیت ، رشک یا غم رها می کند .
به این ترتیب بیمار خیال می کند که بر محدودیت زمان جلسه غلبه کرده است . این گونه در برابر آسیب نارسیستیکی که به او گفته می شود وقتش تمام است ، دفاع می کند ، این چنین تحلیل گرش ، لذتی از وقت استراحت نخواهد برد .
بیمار هنگام ترک مطب فکر می کند : 《جلسه واقعا به پایان نرسیده . چرا که تحلیل گر من همچنان دارد به من فکر می کند .》علاوه بر این کلام آخر اغلب لحظه ای اوج می گیرد که نشانه های انتقال افزایش یافته است ، جایی که احساسی که در طول وقت درمان پنهان بوده است ناگهان هنگام ترک جلسه آشکار می شود .
هیمان (۱۹۵۵)بیماری را توصیف می کند که از توهین و متهم کردن بسیار لذت می برد . معمولا در پایان ساعت می گفت که به او کمک نشده ، به همان شکلی که پیش از جلسه بوده در عذاب است . او گزارش کرد که بیمار با ذوق زیادی این حمله را به سمت اش می کرد . غلبه خصمانه در لحن او ، این نگرش را منتقل می کرد که همان طور که دقیقا اینجا شکنجه ات دادم بعد از ساعت جلسه هم عذابت خواهم داد . تو نمی تونی از من فرار کنی !
وقتی در پایان هر جلسه درمانگر به آقای ف ، اطلاع می داد که وقت تمام شده است ، پس از آن آقای ف . معمولا بلند میشد و لحظه ایجلو در درنگ می کرد تا بتواند از درمانگر سوالی بپرسد . بسیاری از این سوالات شامل اطلاعات شخصی در مورد درمان گر بود. به عنوان مثال بعد از تعطیلاتی کوتاه از درمانگرش پرسید : 《 برنزه شدی . اسکی بودی ؟》
بار دیگر در حالی که قدم های بلندی به سمت در بر می داشت ، ناگهان پرسید : 《 برای کریسمس به خانه می روی ؟》 سوالات دیگر در مورد گرایش های مذهبی درمان گر و نگرش های سیاسی او بود . درمان گر بارها احساس می کرد که غافل گیر شده است و نمی دانست چگونه باید به چنین پرسش هایی پاسخ مناسب بدهد .
یکی از اهداف این نوع کلام آخر ، غافل گیر کردن درمان گر و جمع آوری اطلاعات شخصی در مورد او برای ارضای کنجکاوی بیمار است . هم چون بسیاری از کلام آخرهای دیگر ، هدف آن تغییر روند به گونه ای است که درمان گر پاسخ گوی سوالات است و نقش منفعل را در مقابل نقش فعال بیمار ایفا می کند .
علاوه بر این ،چنین الگویی از سوالات در پایان وقت ، تلاشی برای بیشتر کردن جلسه از ۵۰ دقیقه اختصاص داده شده برای آن است . سوالات شخصی نیز حائز اهمیت مشخصی است ، بیمار به صورت غیر مستقیم به درمان گر اطلاع می دهد که تنهاست و آرزوی یک رابطه صمیمی را دارد .
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت از طریق
سایت :
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
شماره تماس و تلگرام :
09353126730
آیدی تلگرام :
@dynamicadmin1
جهت مطالعه کامل این مقاله به سایت مراجعه کنید 👇🏻👇🏻
https://dpsychotherapy.com/why-knowing-yourself-is-impossible-and-necessary/
#اعتراض بخش مهمی از #رشد است. اعتراض بخشی از فرایند طولانیِ تبدیل شدن به فردی مستقل است. آنگاه که کودکان نوپا مدعی استقلال خود میشوند و فریاد میزنند "نه!"
اگر بخواهیم پدر و مادر کاملی باشیم، ناگزیر شکست خواهیم خورد. شکستهای جزئی نهتنها اجتنابناپذیر هستند، بلکه بخش ضروری و پیچیدهای از رشد فرزندان ما هستند که آنها را به سمت #احساس_عاملیت سوق میدهد.
اصطلاح #مادر_نسبتا_خوب، اهمیت #ناکامی و اعتراض را بهعنوان تجربیات رشدی حیاتی برای نوزادان برجسته میکند.
شکستهای جزئی(برای مثال؛ نرساندن شیر به #نوزاد در لحظهای که او احساس گرسنگی میکند) به #کودک کمک میکند تا بهتدریج بفهمد باید نیازش را با مراقب درمیان بگذارد.
نوزاد گریه میکند تا به مادر یا مراقب خود بفهماند گرسنه است. وقتی مادر به گریهاش پاسخ میدهد و به او غذا میدهد، او با افتخار احساس عاملیت خود و قدرتش در تأثیرگذاری بر دنیا را کشف میکند.
همانطور که کودکان مستقلتر میشوند، شکل اعتراض آنها تکامل یافته و پیچیدهتر میشود. آن روزها که گریه میکردند تا سیر شوند گذشت!
اکنون وقتی میگوییم زبالهها را بیرون بگذارید سر ما داد میزنند. آنها لباسهایی میپوشند که میدانند ما تأییدشان نمیکنیم.
آنها راههای خلاقانهای برای #سرپیچی از ما پیدا میکنند و در حوزههای خاصی، از طریق این نوع شورش است که جدایی سالم را تجربه میکنند.
وقتی بچهها علیه ما شورش میکنند این #احساسات را پیدا میکنند؛
-شجاعت؛ زیرا آنها خشم و عدم تأیید ما را برانگیخته و قوانین ما را به خطر میاندازند.
-تسلط/عاملیت؛ آنها با وجود محدودیتهای ما، به این شکل نیازها و خواستههای خود را برآورده میکنند.
-غرور از آنچه به دست آوردهاند؛ و احساس هویتی که در خودِ عمل شورش نهفته است.
#استقلال میتواند برای کودک و والدین، یک فرایند ترسناک باشد. پرواضح است که کودکان به والدین خود وابسته هستند، اما چیزی که کمتر مورد تأیید قرار میگیرد این است که والدین میتوانند به فرزندان خود متکی شوند.
خوب یا بد، ما خودمان را در فرزندانمان میبینیم و با آنها #همانندسازی میکنیم. وقتی جوانی، عاملیت و امید آنها را میبینیم (مثلاً وقتی با افتخار دستاوردهای آنها را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذاریم) احساس میکنیم جایگزینی به دست آوردهایم.
باید توجه داشته باشیم که؛
#احساس_فقدان و #تنهایی قریبالوقوع ما درحالیکه فرزندانمان بدون ما وارد دنیا میشوند، ممکن است باعث شود که بخواهیم آنها را نگه داریم یا تصاحبشان کنیم.
تمایل ما به حمایت زیاد، میتواند حس ریسکپذیری که لازمه ارتقا حس شجاعت و غرور است را در فرزندانمان از بین ببرد.
میل شخصی ما درمورد تغییرات اجتماعی ممکن است منجر به #احساس_گناه و تمایل به #دخالت کردن در اعتراض فرزندانمان شود. حسادت ما نسبت به توانایی و امیدواری فرزندانمان ممکن است باعث شود که ناخواسته این مؤلفهها را در آنها تخریب کنیم.
ما بهعنوان بزرگسالان باید مراقب راههای ظریفی باشیم که ممکن است توسط آن، ناخواسته اعتراض فرزندانمان را تضعیف کنیم.
بهجای عمل کردن و به عهده گرفتن مسئولیت، باید مطمئن شویم که گاهی اوقات عقبتر میایستیم. ما باید به فرزندانمان اجازه اعتراض بدهیم.
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت رواندرمانی از طریق سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#رنج از سه جهت ما را تهدید میکند:
یکی از سوی بدنمان که محکوم به #زوال است.
دیگری از دنیای بیرونی، که ممکن است نیروهای ویرانگرِ بیرحم بر ما هجوم آورند.
و درنهایت از روابطمان با انسانهای دیگر؛ و رنجی که از این منبع سرچشمه میگیرد شاید برای ما دردناکتر از هر رنج دیگری باشد.
#تمدن_و_ملالتهای_آن
#فروید
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
بعضی آدمها شما را دوست نخواهند داشت. آنها فقط تا زمانی شما را دوست دارند که از شما "نه" نمیشنوند.
آدمی که برای زمان، انرژی، فضا وهزینههایش مرز تعیین نمیکند بهراحتی دوست داشته میشود. اما او هیچوقت درک نخواهد کرد که خود واقعیاش، کیست.
آدمها عاشق "بله" گفتن شما میشوند نه خود شما. فقط موافق بودن با پارتنرتان، #رابطه شما را بهبود نمیبخشد! شروع به #نه_گفتن کنید.
نمیتوانیم #عاشق_واقعی دیگری باشیم اگر مرزهایش را نمیشناسیم. نمیتوانیم عاشق باشیم اگر هنوز "بله و نه"های دیگری برایمان قابل تحمل نیست.
"بله و نه" گفتن را تمرین کنیم، بگذاریم دیگران عاشق تمام وجود ما باشند.
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت از طریق سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#ذهن_های_ناهشیار
-پادکستی در روانکاوی و رواندرمانی-
شمارۀ چهارم: تعارضِ روانی.
تهیّهکننده: مجموعهٔ رواندرمانی پویشی
ترجمهٔ پادکست آلمانیِ Rätsel des Unbewußten
نویسندگان: دکتر Cécile Loetz و دکتر Jakob Müller؛
مترجم انگلیسی: Soliman Lawrence؛
مترجم و ویراستار پارسی: محسن میرزاآقا؛
خوانشگر و کارگردانِ هنری: ناصر تقوی.
https://psy-cast.org
https://dpsychotherapy.com
https://www.instagram.com/MindsoftheUnconscious
@MindsOfTheUnconscious
#تفکر_روز
غافلگیر کردن دیگری با بازخورد ناخواسته، نوعی مردمآزاری است. درمورد دیگری نظر دادن، زمانی ارزشمند است که خودش بخواهد؛ اما اگر اینگونه نباشد میتواند آسیبرسان باشد.
@dynamicpsychotherapy
بتی جوزف
#بتی_جوزف (۱۹۱۷-۲۰۱۳) تحلیلگر آموزش و نظارت و تحلیلگر کودک در انجمن روانکاوی بریتانیا بود.
او بهعنوان یکی از متفکران پیشرو #کلاینی دوران خود همراه با #بیون، #روزنفلد و #هانا_سگال بود. و بیش از ۶۰ سال حضور الهامبخش در انجمن روانکاوی بریتانیا داشت. او بسیار تحت تاثیر بیون بود، کسیکه اصالت و بینش او همیشه وی را تحت تاثیر و تحسین قرار میداد.
تعادل روانی
آنچه بهویژه کار جوزف را متمایز میکند، تمرکز او بر #تکنیک است. او معتقد بود که با داشتن توجه دقیق به چیزی که بیمار نه فقط بیان میکند بلکه آنچه در جلسه درمان انجام میدهد، همراه با انتقال متقابل خود تحلیلگر، واقعیت روانی میتواند پدیدار شود. این کار بسیار مشکل است زیرا تغییر روانی و بینش جدید همیشه باعث ایجاد آشفتگی میشود و تمایل شدیدی به بازگشت به تعادل قدیمی را بهوجود میآورد. بنابراین نحوه ساختار و دفاعهای بیمار، حتی میتواند تحلیلگر را به سمت چیزی بازگرداند که تحملپذیرتر است (یعنی بازگشت به تعادل قدیمی).
جوزف بر مشکل بزرگی که این مسئله برای روانکاوی ایجاد میکند، تاکید میکرد. نقطه شروع برای یک تکنیک خوب، #صداقت شخصی کامل روانکاو را میطلبد، نه تنها به این دلیل که تحلیلگران میخواهند باور کنند که کارشان را به درستی انجام میدهند و حتی ممکن است وسوسه شوند تا با موافقت اطمینانبخش بیماران با تاویلها به خطا روند، بلکه به دلیل فشارهای سهمگین و تاحدودی ناهشیار بیماران در جهت حفظ وضع موجود که تحلیلگران را تحت تاثیر قرار میدهد. این #انتقال_متقابل هر چند میتواند ناراحتکننده باشد اما نیاز است بهصورت دقیق مورد بررسی قرارگیرد.
ادامۀ متن در لینک زیر
https://dpsychotherapy.com/betty-josef/
@dynamicpsychotherapy
شمارۀ چهارم.
«تعارض روانی»
این هفته منتظر انتشار در کانال پادکست باشید .
@mindsoftheunconscious
«قفلگشاییِ مغز هیجانی»
نوشته بروساکر، رابین تیچک و لورل هالی
ترجمه؛صابر سعیدپور
یادگیریهای هیجانی، زمینهساز و راهانداز اکثریت قریب بهاتفاق رفتارهای...
ناخواسته، #هیجانات ، افکار آزاردهنده و انواع مختلف #جسمانیسازی هستند. بهعنوانمثال، مردی را در نظر بگیرید که در اوایل دهه ۴۰ زندگی خود، از اضطراب اجتماعی فراگیر رنج میبرد و به دنبال تسکین علائم در درمان است. در حین جلسات، درمانگر از او میخواهد که توجهاش را بر تجارب هیجانی یا جسمانی واقعی خود در موقعیتهای اضطرابی معطوف کند و برای اولین بار در زندگی، بهوضوح متوجه میشود که اگر در یک موقعیت اجتماعی، بهاشتباه چیزی بگوید یا کاری انجام دهد، منتظر طرد شدید از جانب دیگران است. این پدیده برای بیمار قبلاً ناهشیار بود، اما حالا تا آنجا که میتوانست به خاطر بیاورد، همین انتظار مولد ترس، بدون هیچ تردیدی روابطش با دیگران را محدود و مختل کرده بود. مغز هیجانی او این الگوی ضمنیِ پیشبینی واکنش مردم را از تعاملات تهدیدگرانه با پدر خشمگین و طردکنندهاش در کودکی، بهعلاوه چند تجربه تشدیدکننده قابلتوجه با دو معلم مدرسه، آموخته بود.
حافظه زندگینامهای و روایتهای هشیار بیمار، حاوی خاطرات زیادی درباره رنج بردن از خشم پدر بود، اما چیزی در مورد الگوی تعمیمیافتهای که او در اغلب موقعیتهای اجتماعی به کار میبرد، مشخص نبود، بنابراین اضطراب اجتماعی برای او یک مصیبت مبهم و ناشناخته بود. با تغییر درک ضمنی بیمار و تبدیل آن به آگاهی هشیارانه از نقش انتظارات آموختهشده، او اکنون اضطراب را هیجانی مرتبط با ادراک و تفسیر لحظهای نحوه واکنش مردم میدانست که برایش معنای خاص و عمیقی داشت. این سازههای آموختهشده هرگز در تجربه هشیار او از اضطراب ظاهر نشده بودند. درواقع سازهها و مدلهای ضمنی که در روند یادگیری هیجانی شکل گرفتهاند، واضح و مشخص هستند، اما بهندرت در تجربه هشیار ظاهر میشوند، همانطور که یک لنز رنگی، درست در جلوی چشم قرار دارد اما برای خود فرد قابلمشاهده نیست!
طیف گستردهای از پریشانیها از طریق یادگیریهای هیجانی ناهشیار تداوم مییابند، مانند افسردگی که درواقع حالتی عمیقاً مأیوسکننده و یادگرفته شده از والدینی سرد و منتقد است؛ بدین معنا که کودک یاد میگیرد شایسته دوست داشتن نیست.
ادامه این مقاله را درسایت بخوانید:
https://dpsychotherapy.com/unlocking-emotional-brain/
@dynamicpsychotherapy
...
آنچه واپسرانده شده، هرگز ناپدید نمیشود.
برای دسترسی به متن کامل پادکست به سایت رجوع کنید.
Www.dpsychotherapy.com
#repression
...
عشق، مرزی نمیشناسد و سن و جنسیت هم تفاوتی در آن ایجاد نمیکند.
پارهای از شمارۀ دوم را گوش میکنید.
@mindsoftheunconscious
#پادکست #روانکاوی #روان_درمانی
on the nature of light
#max_richter
خلاصه شمارۀ سوم؛
«این کاری است که من انجام دادهام؟ اصلاً یادم نمیآید!»
واژۀ #واپسرانی برای خود حرفهای ساخته است: حتی در زبان روزمره ما از احساسات و خاطرات واپسرانده صحبت میکنیم. اما واقعاً این مسئله چیست؟ آیا واقعاً میتوان تجربیات آغازین را کاملاً واپسرانی کرد؟ واپسرانی چه نقشی در زندگی روانی و در درمان دارد؟ این شماره به اتاقهای تاریک روان میپردازد.
از وب سایت ما دیدن کنید:
www.dpsychotherapy.com
@mindsoftheunconscious
#ذهن_های_ناهشیار (نسخهٔ بدونِ موسیقی)
پادکستی در روانکاوی و رواندرمانی
شمارۀ دوّم: انتقال-انتقالِ متقابل.
تهیّهکننده: مجموعهٔ رواندرمانی پویشی
ترجمهٔ پادکست آلمانیِ Rätsel des Unbewußten
نویسندگان: دکتر Cécile Loetz و دکتر Jakob Müller
مترجم انگلیسی: Soliman Lawrence
مترجم و ویراستار پارسی: محسن میرزاآقا
خوانشگر و کارگردانِ هنری: ناصر تقوی
https://psy-cast.org
https://dpsychotherapy.com
https://www.instagram.com/MindsoftheUnconscious
@MindsOfTheUnconscious
مطالعه متن کامل مقاله در سایت 👇🏻👇🏻
https://dpsychotherapy.com/exit-line-heightened-tranference-countertransferce-at-the-end-of-hour
https://dpsychotherapy.com/why-knowing-yourself-is-impossible-and-necessary/
متن کامل مقاله
چرا شناخت خودمان غیرممکن درحالی که ضروری است .
یکی از تناقضات بزرگ انسان بودن این است که باید در ذهن هایی زندگی کنیم که لایه ها و اعماق شان را هیچ گاه به درستی نمی شناسیم .
ما که محتمل ترین کارشناس ها در باب خودمان هستیم محکومبه این هستیم که تنها با درک بخش کوچکی از آن چه بوده ایم ، به گور برویم .
کل بایگانی احساسات ، افکار، بینش ها و شهود ها ، در پایان ، بدون ثبت شدن از بین می روند : مشابه کتابخانه اسکندریه . هر گاه که یک دستگاه تنفس مصنوعی خاموش می شود آتش می گیرد . ما در عمارتی متشکل از راهرو ها ، طاق ها و اتاق ها زندگی می کنیم که تنها تعداد کمی از آنها را در مدت زمان باقی مانده می توانیم بررسی کنیم . ما مجهز به چراغ قوه های ضعیفی هستیم که با آن سعی می کنیم تاریکی های زیادی را در درون خودمان درک کنیم .
اغلب اوقات ما سرنخ هایی را در مورد اینکه چه قدر ذهنمان درگیر است ، دریافت می کنیم . از رویایی بیدار می شویم که در آن جهان ها و افرادی که هیچ درکی از شناخت شان نداشتیم بی واسطه و سرگردان ظاهر می شوند. یا وقتی در یک شب شرجی در رختخواب غلت می خوریم ، با تکه هایی از زندگی مان برخورد می کنیم که تمام خاطرات فعال از آن را از یاد برده بودیم : نوری در سپیده دم بر فراز دریا ، یک جفت دستکش از اوایل کودکی ، نوری در راهرو زمانی که دو دهه قبل برای اولین بار معشوق سابق خود را به خانه بردیم ، صندلی تاکسی درحالی که در یک بعد از ظهر پاییزی از شهر عبور می کردیم . هیچ کدام شاید هرگز ناپدید نمی شوند . تکه های پیش بینی نشده از ما ، پیوسته از انواع خاصی از بیسکوییت ها ، بافت های فرش ، بو ها ، نور های عصر و صبح بیرون می زند .
ذهن ما در طول سالیان طولانی رمزگذاری شده است به شکلی که ما هیچ خاطره ملموسی از آن نداریم . همان طور که ما به زبانی صحبت می کنیم بدون اینکه خاطره ای از یادگیری آن داشته باشیم .بنابراین نیروهای عاطفی که شخصیت ما را شکل داده اند برای ما نامرئی می شوند و ردپای خود را به جا می گذارند اما نقش خود را نه . پیشینه بیشتر پاسخ های ما خارج از آگاهی ماست .
اگر بخواهیم درنگ کنیم و تمرین کنجکاوانه ای را انجام دهیم که با هدف خاصی از خود بپرسیم واقعا در این لحظه مشخص چه احساسی داشتیم ، ممکن است از لیست باور نکردنی و همزمان گسترده نگرانی ها و احساسات آگاه شویم .
به عنوان مثال ، ممکن است این درک را همزمان در ظهر یک قرار ملاقات داشته باشیم که یک خراش در دست راستمان وجود دارد ، اینکه چندین ساعت قبل با شریک زندگی مان درحال بگو و مگو بدی بودیم ...
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت از طریق
سایت :
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
شماره تماس و تلگرام :
09353126730
آیدی تلگرام :
@dynamicadmin1