[مقالات-رواندرمانی آنلاین-پادکست-ویدئو] www.dpsychotherapy.com 09224857787 [واتسپ-تلگرام-تماس]
#تفکر_روز
#تداعی_آزاد جایی است بین دانستن و ندانستن.
#کریستوفر_بولاس
@dynamicpsychotherapy
#سوگ گاهی بسیار پیچیده است. #فقدان برای ما چنان دردناک بوده که بهراحتی از پس آن بر نمیآییم. #درد چنان شدید است که تا مدتها به کلام در نمیآید.
گاهی احساس #گناه چنان زیاد است که بهراحتی نمیتوان از آن عبور کرد. هفتهها، ماهها و گاه سالها میگذرد و رها شدن از #ماتم میسر نمیشود. #زمان گویی متوقف شده و شبها بیپایان است.
سوگ حلوفصل نشده مشکلات تازهای را برای آدمی بهوجود میآورد مثلا؛ تمایلی به #کار کردن و #ارتباط ندارید. درد و دل کارساز نیست. امیدی هم به بازگشت #شادی نیست. نه تنها جهان، بلکه فرد هم تهی از معنا شده است.
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
بگشای در، بگشای
شاید هیچگاه به اندازه امروز اهمیت نگاه #فروید به انسان مهم نبوده است. پیش از آن نگاه به #بدن و #روان انسان تا این اندازه گسترده و وسیع نبوده است. یکی از جنبههای این گسترده شدن نگاه به انسان, قرار دادن بدن در فرهنگ و فراتر رفتن از یک نگاه تماما فیزیولوژِک است.
با تاکیدات فروید است که مرزهای بین روان و تن در یکدیگر لغزنده میشوند و دیگر همانند قبل قابل تفکیک نیستند, بر یکدیگر تاثیر میگذارند و از یکدیگر تاثیر می پذیرند. از اینرو بعد از این صرفا نشانههای بدنی مطرح نیستند و اینکه سوژه انسانی در چه فرهنگی زیست کرده است, چگونه برآن تأثیر گذاشته و تاثیر پذیرفته بسیار مهم میشود.
فهم شیوهی حضور انسان در هستی و هستندگی او و تدقیق در شیوهی بودوباش سوژهی انسانی در فرهنگ و بازبینی آن با یک نگاه تاریخی ضروری به نظر میرسد. جلسات روانکاوی نیز مستثنی از این قاعده نیست و برای فهم این روند تاریخی, ابزاری کارآمدتر از سخن نداریم. ازاینرو آنچه آنالیزان با خودش به جلسات میآورد سخن است, از رهگذر شنیدن سخنان آنالیزان است که روانکاو میتواند تفسیری ارائه بدهد یا هر نوع مداخلهی دیگری بکند.
راه تدقیق بیشتر و بازبینی در سخنان آنالیزان میتواند رویاها, لطیفهها, لپسوسها و … باشد. وجود #امنیت و گوشدادن روانکاوانهیِ #روانکاو میتواند آنالیزان را در بروز خودش در جلسات ترغیب کند.
یادداشتی از پویا الفتی
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://dpsychotherapy.com/open-the-door-open/
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
در #احساس #گناه واقعی، توانستن و #عاملیت مطرح است. در حالیکه در شِبه احساس گناه، #شرم و نتوانستن مطرح است.
@dynamicpsychotherapy
اگر در #کودکی برای هر موضوعی بهشدت از شما انتقاد شده باشد، ممکن است الآن این واکنشها را داشته باشید؛
- همه چیز تقصیر منه!
-هرچقدر تلاش میکنم انگار خوب و کافی نیستم!
- بهشدت مراقبم که دیگران را ناراحت نکنم.
-من آن کسی هستم که باید مسیر و تصمیماتش را عوض کند تا به بقیه بر نخورد.
#انتقاد دائمی از کودک باعث میشود که او احساسات خیلی بدی نسبت به خودش پیدا کند.
این مسئله بهراحتی میتواند به یک #تروما دائمی در زندگی بزرگسالیمان بدل شود و بخشی از #شخصیت ما را شکل دهد.
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
معضلاتی بزرگ با عنوانی گمراهکننده؛ کمالگرایی
پس از سوختن تصادفی شام، زیبا احساس #گناه شدیدی کرد و معتقد بود که خانوادهاش را سرافکنده کرده است.علیرغم اطمینان و عدم ناراحتی، خنده و سفارش غذا از بیرون، باز هم نمیتوانست با احساس شکست کنار بیایید.
احساس گناه باعث شد که از ترس اشتباه دیگر، به طور کامل از آشپزی اجتناب کند. احساس گناه زیبا احتمالاً از این باور عمیق ناشی میشود که او باید استانداردهای بالایی را رعایت کند تا حامی و مراقب خوبی برای خانواده خود باشد.
تجربیات گذشته، احتمالاً شامل انتقاد یا احساس مسئولیت زیاد، ممکن است این احساس را تقویت کرده باشد، حتی اشتباهات جزئی را برای او مهم و غیرقابل قبول جلوه دهد.
این ذهنیت میتواند بیش از حد سبب «خود انتقادی» شود و باعث احساس گناهِ نامتناسب به خاطر اشتباهات جزئی مانند سوزاندن شام شود٠ زیبا ممکن است ذهنیت #کمالگرا داشته باشد، جایی که او معتقد است هر کاری که انجام میدهد باید بیعیب و نقص باشد.
اگر زیبا قبلاً به دلیل اشتباهات کوچک، چه در دوران کودکی و چه در روابط گذشته، با #انتقاد شدید مواجه شده باشد، ممکن است این انتقادات را «درونی» کرده باشد.
این سابقه میتواند او را به احساس گناه مفرط، ترس از #قضاوت یا #ناامیدی از طرف خانوادهاش حتی زمانی که آنها درکش می کنند، سوق دهد.
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://dpsychotherapy.com/big-problems-wit-a-misleading-title-perfectionism/
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
شرح بالینی:
حال تنها میمیرد
دو زن، که باهم دوستاند: هر دو بسیار بیمار. بیماری یکی عصبی است و امکان بهبودش هست؛ دیگری سِل پیشرفته دارد و هیچ امیدی نیست.
عصر یکی از روزها، زن مسلول بر بالین دوستش. و اینیکی میگوید:
«میدانی، تا امروز، حتی در بدترین حملههای بیماریام، چیزی برایم باقی بود. امیدی سرسختانه به زنده ماندن. امروز به نظرم میآید که دیگر چیزی نیست که بدان امیدی ببندم. چنان خستهام که گمان میبرم هرگز دیگر از بستر بر نخواهم خاست.»
آنوقت آن دیگری با شادی پرشوری که در چشمانش میدرخشد دست او را میگیرد: «اوه! ما باهم به سفر آخرت خواهیم رفت.»
همان زنها_زن مسلول در حال مرگ، دیگری تقریباً شفا یافته. او به فرانسه سفرکرده است تا شیوۀ درمانی تازهای را بیازماید.
و آن دیگری او را به این سبب سرزنش میکند. ظاهرا دوستش را بدین سبب که او را تنها گذاشته است، سرزنش میکند.
ولی راستش این است که از دیدن بهبود حال دوستش رنج میبرد. این امید جنونآمیز را داشت که تنها نخواهد مُرد و عزیزترین دوستش را نیز با خود خواهد برد. حال تنها میمیرد. و این آگاهی، دوستی او را به نفرتی وحشتناک میآلاید.
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
آسیبهای بزرگ سبب میشود ما در تفسیر زمان حال، متأثر از گذشتهای تغییرناپذیر گیر کنیم.
#فاندرکرک
@dynamicpsychotherapy
شرح بالینی:
در دروغگویی
سوگند دختری دروغگو است که به پارتنرش متعهد نیست! درست است که صفت دروغگو بار منفی دارد؛ از این رو که فرد با دروغ گفتن دیگران را استثمار میکند اما او دلایل متفاوتی برایش دارد.
کیارش پارتنر سوگند است. آنها باهم زندگی میکنند. بسیار همدیگر را دوست دارند. بااینحال، سوگند نمیتواند ازلحاظ جنسی فقط با کیارش باشد. چندبار هم دستش رو شده.
وقتی او بیشتر از خودش و روابطش میگوید به چرایی رفتارش پی میبریم. دروغهای سوگند بهنوعی بیانگر استقلال و حریم خصوصی او هستند.
ازآنجاییکه مادرش بسیار کنترلگر و پرخاشگر بود، تنها راه حفظ حریم شخصیاش را پنهان کردن حقیقت از مادرش میدانسته. این تنها راه مستقل شدن او از مادرش بوده است.
سوگند با فریفتن مادرش احساس پیروزی میکرد و این آزادیِ پنهانی خوشحالش میکرد.
حالا هر رابطۀ دونفرۀ صمیمی یادآور رابطۀ او با مادرش است. او در این مدل روابط احساس خفگی میکند و بهشدت میترسد.
برای اینکه گیر نیفتد و احساس رهایی کند، باید با فردی غیر از پارتنرش رابطه داشته باشد. او با پنهان کردن این روابط از کیارش احساس میکند حریم خصوصیاش حفظشده است.
سوگند فاصلهٔ زیادی با خود واقعیاش دارد. او به کیارش، پارتنرهای دیگرش و به خودش دروغ میگوید. نهتنها از این روابط لذت نمیبرد بلکه وقتی کیارش متوجه این روابط پنهانی میشود همهچیز از هم میپاشد.
سوگند احساس شرم میکند کیارش هم عصبانی و شرمگین است، حس بیکفایتی دارد و فکر میکند برای سوگند کافی نیست.
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#اعتیاد، مواجهه با #غم و سِر کردن #ترس است. اعتیاد #خشم است. اعتیاد #شرم و احساس گناهِ زیاد است.
فرد با مصرف مواد، میتواند حرف بزند، #گریه کند و غمش را بیان کند.
در اغلب موارد، خود مواد عامل اصلی ایجاد اعتیاد نیست. بلکه آمادگی اعتیاد از پیش وجود دارد.
برای مثال؛ در اکثر افراد #الکل باعث اعتیاد نمیشود، و یا مصرف #هروئین تصادفی نیست بلکه خانواده بههمریخته، زمینه فرهنگی و تجربههای تروماتیک دخیل است.
در مرکز همه رفتارهای اعتیادی، حسی از بیقراری، راحت نبودن با خود و احساس ناکامیِ شدیدِ درونی هست. بیان این احساسات برای فرد بسیار پیچیده و سخت است. این احساسات تنها از طریق مصرف مواد میتواند در او ظاهر شود.
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
شرح بالینی:
امیدِ بیمارگون
گیسو خیلی دوست داشت مانند برادرانش دوچرخه داشته باشد، اما هرگز این آرزو محقق نشد.
مادرش یا خانه نبود یا وقتی بود هنگامِ عصبانیتِ زیاد او را نیشگون میگرفت.
خواهر بزرگتر گیسو مانند مادر پرخاشگر بود. در غیاب مادر خواهرش وظایفِ خانه را انجام میداد، گیسو نیز مجبور به انجامدادن کارهای خانه بود.این زمانی بود که گیسو تنها پنج یا شش سال داشت.
گیسو وقتی با شایان دوست شد نوزده ساله بود. شایان معتاد به شیشه بود اما یک سال پس از دوستی با گیسو، مواد را ترک کرد.
گیسو چندین بار متوجه ارتباط شایان با دخترها و پسرهای دیگر شده بود. با اینکه در ابتدا بسیار برآشفته میشد اما بعدا دوباره به رابطه برمیگشت و تلاش در جهت حفظ رابطهاش میکرد.
وقتی از او و تقلاهایش برای حفظ این رابطه پرسیدم، میدانید چه گفت؟
از اُمید! او #امید دارد که شایان تغییر کند و حالِ رابطهشان خوب شود.
گیسو دچارِ “امیدِ بیمارگون” است!
دختربچهای که مادری سوءاستفادهگر دارد( عصبی، سرزنشگر) مجبور است به مادر بچسبد و خود را با امید به #تغییر مادر آرام کند.
ترس زیاد دختربچه از مادر و همچنین نیازش به او و رابطه با او موجب میشود که تلاشش را برای حفظ این #دلبستگی انجام دهد. پس او نسبت به خیانتهای مادرش کور میشود.
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
در #رابطه، هم میل هست و هم بیمیلی!
تمامی تعارضهای درونی آدم، خود را در رابطه نیز نشان میدهد
کافیست به شکایتهایمان از رابطه و پارتنرمان توجه کنیم. مثلاً آدمی که خیلی خودمختار است و آدمی که بیشتر وابسته است!
آدمی که بیشتر از دیگران مراقبت میکند و آدمی که دل میخواهد از او مراقبت بشود.
کسی که تشنهٔ توجه و ستایش است و کسی که دیگران را کشف و ستایش میکند.
نکتهٔ طلایی اینجاست؛ این ویژگیها در آدمی ثابت نیست و با گذشت زمان تغییر میکند.
در هر رابطهای چندین گام به جلو میرویم و گاه به عقب بازمیگردیم.
هر چقدر با خودمان منعطف باشیم، در رابطهمان با دیگری نیز منعطف خواهیم بود! رشدِ فردی، از رشد ارتباطی با پارتنرمان جدا نیست.
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
خلاصه:
همه احتمالاً از خود پرسیدهاند: «چرا من این کار رو کردم؟» یا حتی، «چرا شریک زندگی من واقعاً چنین رفتاری داشت؟» توانایی ارتباطدادن و تفسیر اعمال و رفتار خود و شخص دیگر با حالات روانی را توانایی ذهنیسازی مینامند. در برخی افراد بهخوبی توسعهیافته است، درحالیکه در برخی دیگر نسبتاً شکننده است، همان طور که اغلب دربارۀ بهاصطلاح «اختلالات شخصیت مرزی» اتفاق میافتد. این شماره به این موضوع میپردازد که چگونه توانایی ذهنیسازی را ایجاد کنیم و زمانی که در ذهنیسازی ناکام میشویم، چه عواقبی در پی خواهد داشت.
حمایت از پادکست
https://hamibash.com/Mindsoftheunconscious
Www.dpsychotherapy.com
متن پادکستها
@Mindsofunconscious
#تفکر_روز
ما #عاشق کسانی میشویم که تصویر آینهای از خود ایدهآل ما هستند. عشق، خویشتن نارسیسیستِ ناقصِ ما را کامل میکند.
#رواندرمانی_پویشی
@dynamicpsychotherapy
قدرت انحرافی در روابط والدین و فرزند
یادداشتی از نسرین زحمتکش
بعضی از #والدین گاهی با تسلط و قدرتی که دارند به شکل پِروِرت و منحرفگونهای این قدرت را روی #کودک اِعمال میکنند و در راستای شکل دادن چالش #قدرت و #لذت بردن خودشان از تسلط استفاده میکنند. (به یاد بیارید سکانسی از فیلم خانه دوست کجاست کیارستمی، جایی که پدربزرگ با لذت سادیستیکی کودک را اذیت میکند ولی ظاهرش این است که حق با پدربزرگ است).
ذات رابطه کودک با والدین تفاوت قدرت هست و این اجتنابناپذیر است. ولی وقتی والد از این قدرت برای فائق آمدن و مسلط شدن بر کودک استفاده میکند و از این تسلط پیدا کردن لذت میبرد (لذت بُعدی جنسی و بُعدی روانی دارد) که تو زیر دست و تحتِ نفوذ و اختیارِ من هستی و وقتی که من میگم” اینه یعنی اینه و تو غلط زیادی نکن که فکر میکنی غیرِ این باشه”.
در اصل دارد فضایی رو برای او شکل میدهد که تعریف رابطه بر روی محورِ قدرت، تسلط پیدا کردن و چیره شدن شکل میگیرد بنابراین تأثیرش چیست؟
تأثیر دردناکش این است که در صورت تداوم، در نهایت، #داینامیک غالبی که شخص در زندگیش داره تجربه میکند این است که یکی تحقیر میکند، یکی تحقیر میشود، یکی زور میگوید، یکی زور میشنود، یکی سوار میشود، یکی سواری میدهد، و فردی که از این محیط بیرون میآید چارهی جز این ندارد و ساختار روانیاش به همین شکل ریخته میشود، اینجوری که بر اساس یک سری مختصات مختلف که در رابطه وجود داره مثل میزان دوری و نزدیکی کودک به پدر یا مادر و #جنسیت کودک و فاکتورهای دیگر همانندسازیای با یکی از این دو شکل میگیرد و هویتی که پیدا میکند این است که یا غالب میشود یا مغلوب یا مظلوم میشود یا ظالم و هویتش ممکن است به این سو یا آن سو کشیده شود و البته در لایههای عمیقتر میبینیم که فرقی هم نمیکند همین فرد مظلوم #مازوخیست در موقعیت دیگری یا زمینه دیگری #آزارگر و ظالم میشود، شاید دیدهاید که همان مردی که در رابطه با همسرش مغلوب است و آزار را تحمل میکند و به شکل مازوخیستیکی در رابطه میماند در مقابل دستیارش یا منشی یا همکارش به شدت #سادیستیک و آزارگر و ظالم میشود، یا دختری که توسط پدر و برادر آسیب دیده و مورد ظلم بوده حالا در مقابل همسر یا در نقش مادر شوهر که قرار میگیرد سادیستیک میشود و آزار میدهد.
چون این محصول آن فضایی است که وقتی در آن تحقیر شده شیوهای است که تلاش میکنه احساس تحقیر رو از خودش دور کنه حالا خودش در موقعیت تحقیر کردن قرار میگیرد. چون درون ذهن او این تلاشی برای شفابخشی و درمان حقارت خود است.
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://dpsychotherapy.com/perversion-in-parant-child-relationships/
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
روانپویایی قتلهای زنجیرهای
در این مقاله سه حوزه کلیدی برای درک عملکرد روانی قاتلان زنجیرهای ارائه میکنیم:
الف) #همهتوانی و میل تسلط. (ب) #عشق سادیستی به موضوع. ج) #واپسروی به سمت خیال، #انکار و #گسست.
تحلیل این حوزهها برای شناسایی فرآیندهای انگیزشی، شناختی و رابطهای درگیر در قاتلان زنجیرهای حیاتی است. به طور خاص، ما یک چارچوب نظری روانپویشی محور را پیشنهاد میکنیم که به موجب آن تجربیات آسیبزای دوران کودکی و عوامل روانی بیولوژیکیِ سرشتی رفتارهای خشونتآمیز مسئول رشد انحرافی شخصیت در قاتلان زنجیرهای هستند.
بر اساس نشانههای ارائه شده توسط واحد تحلیل رفتار (بی ای یو) اداره تحقیقات فدرال (اف بی آی)، اصطلاح “قاتل سریالی” به شخصی اشاره میکند که دو یا چند نفر را در رویدادهای جداگانه به قتل میرساند. این تعریف رفتار قاتل زنجیرهای را خلاصه میکند، اما دینامیزم انگیزشی و عوامل درون روانی که در قتلهای زنجیرهای دخیل هستند را توضیح نمیدهد.
هولمز و دیبرگر چهار نوع خاص از قاتلان زنجیرهای را توصیف میکنند، یعنی قاتلان زنجیرهای بلند پرواز، ماموریت گرا، لذت گرا و قدرتگرا/کنترلگرا.
در مقابل، کانتر و همکارانش پیشنهاد میکنند که موضوع قدرت و کنترل بر قربانی انگیزه خاصی برای قتل و در نتیجه مقولهای مجزا را مشخص نمیکند، اما آنها ویژگیهای مشترک قتلهای زنجیرهای هستند.
قاتل زنجیرهای اغلب به عنوان فردی #روانپریش یا #سایکوپات با سابقه تجارب مکرر تروماتیک در دوران کودکی به تصویر کشیده میشود. این ویژگیها اغلب با کژکاری جنسی و کاربرد مداوم تخیلات اوتیستیک به عنوان مکانیزم دفاعی مرتبط است (هیکی ۲۰۱۰: جیانجلو ۲۰۱۲).
علاوه بر این، قتل خود ممکن است شکل عجیبی از ارضای جنسی باشد، و تمایلات جنسی حتی ممکن است پویایی انگیزشی اولیه قاتلان زنجیرهای را تشکیل دهد، همانطور که #شلزینگر (۲۰۰۸)تاکیدمیکند.
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://dpsychotherapy.com/psychodynamic-of-serial-killing/
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
به مراجعین کمک کنید تا کنجکاوی را در خودشان بیابند، به جای جستجو و یافتن یک معنا.
@dynamicpsychotherapy
#ذهن_های_ناهشیار (نسخهٔ بدون موسیقی)
-پادکستی در روانکاوی و رواندرمانی-
شمارۀ ششم: ذهنسازی - من همانی هستم که فکر میکنم تو فکر میکنی، هستم.
تهیّهکننده: مجموعهٔ رواندرمانی پویشی
ترجمهٔ پادکست آلمانیِ Rätsel des Unbewußten
نویسندگان: دکتر Cécile Loetz و دکتر Jakob Müller؛
مترجم انگلیسی: Soliman Lawrence؛
مترجم و ویراستار پارسی: محسن میرزاآقا؛
خوانشگر و کارگردانِ هنری: ناصر تقوی.
https://psy-cast.org
https://dpsychotherapy.com
https://www.instagram.com/MindsoftheUnconscious
@MindsOfTheUnconscious
انتقال متقابل
#انتقال_متقابل زمانی اتفاق میافتد که درمانگر احساسات خود را به درمانجو منتقل میکند و اغلب واکنشی به #انتقال است، انتقال نیز پدیدهای است که در آن درمانجو، احساسات خود نسبت به دیگران را به درمانگر منتقل میکند.
تاریخچه انتقال متقابل:
در ابتدا زیگموند فروید مفاهیم انتقال و انتقال متقابل را بسط داد. او انتقال متقابل را پدیدهای عمدتاً #ناهشیار توصیف کرد که در آن احساسات رواندرمانگر تحت تأثیر درمانجو قرار میگیرد و درمانگر با انتقال متقابل واکنش نشان میدهد.
روانکاوان کلاسیک مانند کارل یونگ، درمورد انتقال متقابل تلاش هایی داشتند، آن را به عنوان یک پدیده بالقوه مشکلساز توصیف میکنند و در صورتی که کنترل نشود میتواند مانعی در مسیر رواندرمانی باشد.
به عبارت دیگر ضروری است که درمانگران با ایجاد مرزهای سالم و آگاه ماندن از تهدید ناشی از انتقال متقابل که میتواند هم رابطهی درمانی و هم کار درمانگران با درمانجویان را تحت تاثیر قرار دهد، بر تمایل خود به مشارکت درانتقال متقابل ناهشیار آگاه شده و آن را کنترل کنند.
در روانشناسی معاصر، درمانگران معمولاً بین انتقال متقابل موثر و مخرب تمایز قائل می شوند. بسیاری از روانشناسان معاصر آشکارا احساسات خود را با درمانجویان در میان میگذارند و ممکن است از انتقال متقابل به شیوهای هشیارانه، برای درک تفاوت بین تجربیات خود و تجربیات درمانجو استفاده کنند.
انتقال متقابل مخرب، یا حتی انتقال متقابل آسیب زا زمانی رخ میدهد که در طول درمان، درمانگر احساساتی که نامربوط به جلسه و نابجا است را به بیمار منتقل کند یا زمانی که از بیمار جهت برآورده کردن نیازهای روانی خود استفاده کند.
نوشته شده در سایت good therapy
ترجمهٔ الناز شریعت
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://dpsychotherapy.com/counter-transference/
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
اگر #کودک تجربه مواجهه با #عشق مادری چون پدر، و پدری چون مادر را داشته باشد بسیار راحتتر از ارتباط اولیه جدا میشود.
#آگدن
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
شناخت خودمان، به ما آزادی در خلاقیت و #عشق را میدهد.
#رواندرمانی_پویشی
@dynamicpsychotherapy
«گوشههای آرام»
#رواندرمانی_آنلاین
#مجموعه_رواندرمانی_پویشی
#تفکر_روز
اگر ما درمانگران در نهان، از عمق، تهعد عاشقانه و مشتاقانه، شور و شفقت نداشته باشیم، نمیتوانیم اینهمه فشار را تحمل کنیم.
#هانا_سگال
@dynamicpsychotherapy
مالیخولیا: بهترین نوع ناامیدی
ترجمه لیلا دیانتیزاده
راههای زیادی وجود دارد که بتوانیم ناخشنودی که در ذات بشری ما وجود دارد را مدیریت نماییم: ممکن است خشمگین یا #ناامید شویم، ممکن است فریاد زده و شیون کنیم، ممکن است رفتار قهرآمیز داشته باشیم یا گریه کنیم.
ولی احتمالا راه بهتری برای روبهرو شدن با این #رنج و حس ناکافی بودن که همچون نفرینی مادرزادی با ماست وجود ندارد؛ احساسی که بهسختی میتوان در مورد آن به یک توافق جمعی رسید یا در فضای پرتنش دنیای امروز آن را به زبان آورد.
باتوجه به میزان چالشهایی که ما امروزه با آنها روبهرو هستیم، هدف ما همیشه نباید جستجوی راههایی برای رسیدن به شادی و امید باشد، بلکه یافتن راههایی که با کمک آنها بتوانیم بهشیوهای هوشمندانه و ثمربخش #ناخشنودی را حلوفصل کنیم به همان اندازه مهم است.
اگر بتوانیم راههای بهتر و بدتر پرداختن به رنجمان را شناسایی کنیم، آن زمان است که میتوانیم #مالیخولیا را بهعنوان معنای حقیقی رنج زنده بودن، ارزشمند بدانیم.
مهم است که از همین ابتدا مشخص کنیم مالیخولیا در طیف #احساسات، بخش تاریکتر وجود ما نیست. مالیخولیا تندخویی نیست.
فردی که به مالیخولیا دچار است از همان سنین پایین فهمیده است که بخش عظیمی از جهان رنج و #ملال است و دنیایش را حول همین ایده ساخته است.
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://dpsychotherapy.com/melancholey-is-best-despair/
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#تفکر_روز
میل به زندگی نکردن، بسیار بدتر از میل به مردن است.
#بیون
@dynamicpsychotherapy
ساختاریابی ذهن از طریق رابطه با مراقب اولیه
چگونه آسیبهای ما در یک ارتباط درمانی امن ترمیم میشود؟
یادداشتی از محبوبه خادم
فانتزیها و تجربههای ذهنی ما بدنمند هستند یا بهعبارتی؛ روان ما ریشه در جسم ما دارد و بهواسطهی یک ارتباط امن با مراقب اولیه، #ذهن از دل بدن و تجربههای بدنی پدید میآید.
ارتباط امن با مادر در سالهای ابتدایی زندگی، کمک میکند تجارب بیمعنای بدنی کودک معنا پیدا کند، کودک صاحب یک ذهن شود و توانایی فهم احوال روانی خود و دیگری را بهدستآورد.
به نقل از #بیون؛ فکر کردن همواره یک فرایند دونفره است، نفر دوم (مادر) ابتدا در جهان بیرون حضور داشته و به کمک او توانستهایم درد و رنج حاصل از تجارب زیستی بیمعنا و شدید را تحمل کرده، به آنها معنا دهیم و از آنها یک تصور ذهنی بسازیم.
بهمرور و در طی فرایند رشد، کارکرد مادر، نوع ارتباط با او و عواطف همراه با این ارتباط توسط کودک درونی میشود. کارکرد فهم و معنادهی به عواطف، نظمدهی به هیجانات و فهم حالات ذهنی خود و دیگری، تبدیل به یک ظرفیت درونی میشود.
مادر با فرایند ساختاردهی و معنابخشی، تجارب تکهپارهی کودک را معنادار و منسجم میکند. کودک در ابتدا فقط تجارب حسی و زیستی خام، بیمعنا و پردازشنشده دارد، یعنی تجارب صرفا بدنی و جسمانی.
کودک ذهنی ندارد و هیچ تصور و #بازنمایی ذهنی از احوال و تجربههای بدنی خود ندارد. این تجارب خام و بیمعنا را از طریق #همانندسازی_فرافکنانه به مادر منتقل میکند، یعنی همان حال را در مادر ایجاد میکند.
حالا مادری که نسبتا سالم باشد، میتواند این حال مبهم و پریشانی شدید را در کودک ببیند و درک کند، آن را به رسمیت بشناسد و در این حال آشفته با کودک همراه شود، همین پدیده از شدت #عواطف خارج از کنترل کودک میکاهد، به احوال بیمعنای او معنا میبخشد؛ بهعبارتی مادر این عواطف شدید را هضمشده یا سمزداییشده بهگونهای که برای کودک قابل تحمل باشد به او بازتاب میدهد.
در واقع با این کار مادر از یک حال آشفتهی بدون نام و مبهم، برای کودک یک بازنمایی یا تصور ذهنی میسازد. طی این فرایند مادر نسبتا خوب و کارکرد او توسط کودک درونی میشود.
زین پس کودک میداند این حال، دیگر به شدت قبل ترسناک و مبهم نیست، حالِ آشفتهی او نامی میگیرد، کودک یک تصور ذهنی از این احوال پیدا میکند و زین پس میداند با این حال چه باید کرد.
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://dpsychotherapy.com/making-mind-throgh-relationship-with-caregiver/
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
#ذهن_های_ناهشیار
-پادکستی در روانکاوی و رواندرمانی-
شمارۀ ششم: ذهنسازی - من همانی هستم که فکر میکنم تو فکر میکنی، هستم.
تهیّهکننده: مجموعهٔ رواندرمانی پویشی
ترجمهٔ پادکست آلمانیِ Rätsel des Unbewußten
نویسندگان: دکتر Cécile Loetz و دکتر Jakob Müller؛
مترجم انگلیسی: Soliman Lawrence؛
مترجم و ویراستار پارسی: محسن میرزاآقا؛
خوانشگر و کارگردانِ هنری: ناصر تقوی.
https://psy-cast.org
https://dpsychotherapy.com
https://www.instagram.com/MindsoftheUnconscious
@MindsOfTheUnconscious
شرح بالینی:
از سرِ تنهایی بود
وقتی نازلی به دنیا آمد پنج سال مانده بود تا جنگ ایران و عراق تمام شود.
هنگامی که آژیر خطر زده میشد، مادر مجبور بود پدر شوهر و سه بچهی دیگرش را به همراه نازلی به زیرزمین ببرد.
مادر نازلی از آنجا که دار قالی هم داشت خیلی فرصت زیادی برای پرورش او نداشت. او حتا مجبور بود از پدرشوهر پیر خود که از قضا سکته هم کرده بود مراقبت کند.
نازلی هر زمان درد گرسنگی سراغش میآمد، گریه میکرد و مادرش به او شیر میداد.
اما از آنجاییکه خیلی پرمشغله بود، میخواست خیلی سریع کار شیردادن را تمام کند و به کارهایش بپردازد.
او فقط مواقعی با نازلی ارتباط داشت که گرسنه بود.
نازلی وقتی شیر میخورد، در آغوش گرفته نمیشد، نوازش نمیشد و احساس رضایتی از ارتباط نمیگرفت.
احساسِ رضایت برای او با رابطهی انسانی تداعی نشد اما با شکمِ پر چرا.
گریههای نازلی گاهی از سرِ تنهایی بود و نه گرسنگی! اما مادرش با خیالِ اینکه او تازه شیر خورده و خوابش میآید، آنقدر او را تنها میگذاشت تا بخوابد.
اینگونه شد که برای نازلی ارتباط نقطهٔ امنی نشد و نتوانست به آن اطمینان کند.
او عشق را از غذا دریافت میکرد!
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy
یک رفتار را، یکی حمایتگرانه و مراقبتی میپندارد، و یکی آن را کنترلکننده و تهاجمی در نظر میگیرد.
دیگری، کموبیش حاصل #درک و دریافت خودمان است.
#رواندرمانی_پویشی
تنظیم وقت رواندرمانی از سایت:
https://dpsychotherapy.com/psychotherapists/
واتسپ و تلگرام: 09224857787
@dynamicpsychotherapy