اندر ستایش خوش بینی
دیروز با یکی از همکاران هلندی، به نام هری، احوالپرسی می کردم. می گفت که دیروز مرخصی بودم و خیلی خوش گذشت: همسرم سرطان پیشرفته داره و ویلچر نشین شده و جدیدا هم دوست نزدیکم سرطان گرفته و دکترها جوابش کردن و اون هم ویلچر نشین شده. دیروز به همراه خانمم و دوستم سه نفری رفتیم چند ساعتی کنار رودخانه ماس پیاده روی و ویلچر سواری، خیلی بهمون خوش گذشت.
لذت بردم از این همه خوش بینی و دم غنیمت شمردنش.
یاد این رباعی خیام افتادم:
"خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش"
دمت گرم هری خوش بین!
مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد: یک تجربه آموزشی
نویسنده : ابراهیم رحیمی، هیات علمی دانشگاه اوپن هلند
♦ یکی از ضرب المثلهای مورد علاقه من ضرب المثل <<مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد>> می باشد که به احتمال زیاد مشتق از این بیت صائب تبریزی می باشد:
<<مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد.>>
♦ در حوزه آموزش (دانشگاه و دیگر مقاطع) این ضرب المثل رابطه مستقیمی با یکی از کلیدی ترین عناصر یادگیری یعنی رابطه معلم و دانش آموز پیدا می کند. آنچه امروزه به عنوان رویکردی آموزشی پیشرو تحت نام <<یادگیری فراگیر (دانش آموز یا دانشجو) محور>> شناخته می شود در نهایت درهمین نکته کلیدی خلاصه می شود که مستمعین یا فراگیران باید چنان فعالانه در دیالوگ با معلم و جوانب مختلف پروسه یادگیری درگیر شوند که صاحب سخن یا معلم به ذوق آورده شود و نتیجه این تعاملات فعالانه منجر به تجربه یادگیری عمیقتر و لذت بخشتری برای طرفین و اصلاح مدام سیستم آموزشی گردد.
♦ به نظر میرسد که یکی از وجوه بارز سیستم های آموزشی کشورهای پیشرفته همین توجه و فضا سازی برای ایفای نقش فعال توسط فراگیران در فرایندهای آموزشی می باشد.
♦ تجربه شخصی هفته گذشته ام با یکی از دانشجویان در یکی از دروس برنامه نویسی دانشگاه اوپن هلند مثال عینی این رابطه فعال و سازنده بین فراگیر و سیستم آموزشی است: دانشجو بر روی فیدبکها و نمره ای که به تکلیف برنامه نویسی اش داده می شود اعتراض می کند و مصرانه پای آن می ایستد. اعتراضش نه به درست بودن فیدبکها بلکه به این موضوع است که در دروس قبلی تدریس شده توسط دیگر اساتید مطالب و مفاهیم مرتبط با این تکلیف به نحوی دیگر تدریس شده اند و بین دروس پیش نیاز و این درس به اصطلاح شکاف یا عدم تناسب مفهومی وجود دارد. پاسخگویی به اعتراض این دانشجو باعث تشکیل جلسات متعددی بین مدرسین دروس مختلف برای صحت سنجی و پوشش این شکاف مفهومی گردید که در نهایت هم مشخص شد که حق با دانشجو است و محتوای دروس مرتبط بایستی همگام سازی گردد.
♦ درسی که از این تجربه آموزشی می توان فرا گرفت علیرغم بدیهی بودن برای بهبود مستمر یک سیستم آموزشی بسیار حیاتی است: یک سیستم آموزشی مانند هر سیستم دیگری باید نسبت به شناسایی و رفع باگها و نقایص خود هوشیار باشد. به رسمیت شناختن نقش فعال دانشجویان به همراه توانمند سازی و فضا سازی برای گرفتن بازخوردهای آنان و بررسی و اعمال این بازخوردها می تواند یک استراتژی بهینه بهبود مستمر سیستمهای آموزشی باشد.
#یادگیری_فراگیر_محور
# مستمع_صاحب_سخن_را_بر_سر_ذوق_آورد
#بهبود_مستمر_سیستم_آموزشی
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
متن خوب
یکی از کتابهای مورد علاقه من، رمان زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس با ترجمه کم نظیر مرحوم محمد قاضی می باشد. رمان راوی تقلاهای شخصیت اصلی داستان، یک روشنفکر و نویسنده ۳۵ ساله، برای یافتن معنایی جدید از زندگی می باشد و در بحبوحه حوادث قرن نوزده یونان و کرت اتفاق می افتد. بخش عمده این تقلاهای معنایابی در گفتگوها و تعاملات نویسنده با الکسیس زوربا یا همان زوربای یونانی شکل می پذیرد. زوربای یونانی پیرمردی است با روحیه ای بسیار جوان و با شخصیتی اپیکوری – خیامی شدید. کتاب سرشار از جملات ناب و تاثیر گذار است. از جمله این مورد:
«یک وقت هم کوزهگر بودم. من این کار را دیوانهوار دوست داشتم. هیچ میدانی که آدم یک مشت گل بردارد و از آن هرچه دلش بخواهد درست کند یعنی چه؟ فر رررر! چرخ را میگردانی و گل هم مثل دیوانهها با آن میچرخد، ضمن اینکه تو بالای سرش ایستادهای و میگویی: الان کوزه میسازم، الان بشقاب درست میکنم. الان چراغ میسازم، و خلاصه هر چه دلم بخواهد میسازم. به این میگویند مرد بودن، یعنی آزادی»!
#زوربای_یونانی
#متن_خوب
#نیکوس_کازانتزاکیس
#متن_خوب
# Nikos_Kazantzakis
چگونه فرد اصیلی باشیم؟
✍️ ابراهیم رحیمی
🔸به تازگی شروع به مطالعه کتاب اوریجینال ها (یا افراد اصیل در مقابل کپی کار) اثر آدام گرانت کرده ام. کتاب در صدر پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار دارد و به دنبال این است که نشان دهد چطور میتوان در زندگی فردی اوریجینال یا اصیل بود، در مقام یک معلم، دانش آموز، کارمند، مدیر، پدر و مادر. فرد اوریجینال را مسافر راههای کمتر پیموده شده و واجد افکار کمتر بیان شده می داند و اصالت را طرح و اجرای ایده هایی که واجد دو مشخصه بدیع بودن و مفید بودن هستند، تعریف می کند.
🔸کتاب یک پیام اصلی دارد: بسیاری از ما پیش فرضهایی که در زندگی و محیط اطرافمان وجود دارد را می پذیریم و همین پذیرش باعث می شود از اصیل بودن فاصله بگیریم. در این راستا مثالی جالب بیان می کند:
🔸یک اقتصاددان آمریکایی طی یک تحقیق به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بود که چرا برخی از کارمندانی که در بخش ارتباط با مشتریان در شرکتهای مختلف کار می کنند بیش از بقیه در کار خود مانده و موفق می شوند. بدین منظور او و تیمش اطلاعات شغلی جامعی راجع به بیش از سی هزار کارمند ارتباط با مشتریان را از شرکتهای مختلف آمریکایی تحلیل کردند. بعد از بررسی های مفصل به این مشاهده جالب و تا حدی غیر مرتبط رسیدند که کارمندانی که بر روی کامپیوترهای خود مرورگر کروم یا فایرفاکس دارند به مراتب بیش از کسانی که مرورگر اینترنت اکسپلورر یا سافاری دارند امکان ماندن در شغل و موفقیت شغلی دارند. بعد از بررسی های بیشتر مشخص گردید که مرورگرهای اینترنت اکسپلورر و سافاری در واقع نرم افزارهایی پیش فرض هستند که روی هر کامپیوتر با سیستم عامل ویندوز یا مک نصب می شوند و کسانی که بر روی کامپیوترهای خود مرورگر کروم یا فایرفاکس نصب کرده بودند کارمندانی بودند که در واقع پیش فرضهای محیط اطراف را به نوعی نپذیرفته بودند و از خود ابتکاری هر چند اندک به خرج داده بودند و مرورگرهایی غیر پیش فرض نصب کرده بودند. اینها کارکنانی بودند که همین مبتکر و اصیل بودن را به انحاء مختلف در کار خود و در ارتباط با مشتریان نیز به کار می بردند و به عبارتی شغل خود را آنگونه که خود می پسندیدند خلق میکردند نه آنگونه که به طور پیش فرض برای آنها تعریف شده بود.
🔸نتیجه این تحقیق این بود که حتی میزان اندکی ابتکار و اصیل بودن به معنای نپذیرفتن پیش فرضهای اطراف چقدر می تواند در میزان بازدهی، ماندگاری و موفقیت شغلی موثر باشد.
لطفا به اشتراک بگذارید
#اوریجینال
#خلاقیت
#نپذیرفتن_پیش_فرضها
#چگونه_فرد_اصیلی_باشیم
#آدام_گرانت
#Adam_Grant
#ORIGINALS
@esk_rahimi تماس با نویسنده
افغانستان تسلیت!🇦🇫🇦🇫
🔹مانده ام که کدام مذهب و به کفاره کدام معصیت بزرگ روا می دارد که دخترکانی چنین بیگناه و معصوم، فرزندانی لبریز از شور حیات و نشاط زندگی و دانش اموزانی آکنده از عطش آموختن را به کام نیستی بفرستد.
🔹در بهتم که اینان کدامین سیاست ورزان اند که بقای خود را در فنای نوباوگان می بینند و پایه های هستی خود را بر قلم ها و استخوانهای خرد شده نوجوانان معصوم استوار می سازند.
🔹این قوم ضحاک صفت تا کی برانند که مارهای جهل و نفرت خود را از خون و مغز جوانان مظلوم افغان تغذیه کنند
🔹 مگر سهم این دختران و خانواده هایشان از زندگی و خوشبختی چیزی بیش ازنسل پشت نسل بیم و اندوه انباشته در طی سالیان بوده است که چنین ظالمانه و انتقامجویانه دستور به خاموشی شعله های زندگیشان داده می شود.
🔹تا کی قرار است افغانستان سرزمین شعرهای سوگوارانه باشد و شاعرانش چنین غمگنانه بسرایند:
گاهی پدر شدیم و پسر را گریستیم
گاهی پسر شدیم و پدر را گریستیم
هر روز و شب، درست چهل سال میشود
ساعات تلخ پخش خبر را گریستیم
هر دم به خون خویش فتادیم و ساختیم
هی قبر تازه کوه و کمر را، گریستیم
مادر شدیم و از پس هر زخم انفجار
هی چشمهای مانده به در را گریستیم
(بخشی از شعر ضیا قاسمی، از شاعران أفغانستان)
🔹این واپسین سکرات جهالت است که پنجه در صورت علم و دانش در افغانستان می کشد: روزی با شلیک به مغز ملاله یوسف زی، دگر روز با انفجار دانشگاه کابل و امروز با کشتن دختران دانش آموزش.
نویسنده: ابراهیم رحیمی
#افغانستان
#افغانستان_مظلوم
«همه برای یکی، یکی برای همه»
همه برای یکی و یکی برای همه ( برعکس آن شعار ملی کشور سوییس می باشد: یکی برای همه، همه برای یکی) یک استراتژی مدیریتی و همکاری موفق است.
کاش مدارس ما می توانستند به جای ترویج روحیه رقابت مخرب به انحاء مختلف (مثل نفرات برتر، شاگرد اول) روحیه همکاری سازنده مشارکت تیمی را بین دانش آموزان ترویج می دادند.
ابراهیم رحیمی
ویدئو:
آموزش عملی نحوه احترام گذاشتن به سالمندان و زنان باردار در وسایل حمل و نقل عمومی (با دادن صندلی خود به آنها) به کودکان در مدرسه ای در ژاپن.
درس آموختنی از این ویدئو- دو صد گفته چون نیم کردار نیست: به جای تکرار کلیشه ای جملاتی کلی مثل لزوم احترام به بزرگترها و افراد نیازمند برای بچه ها، با این روش آموزشی موسوم به بازی کردن نقشها، دانش آموز از مرحله شنیدن و حفظ کردن به مرحله کاربرد می رسد که دارای بار یادگیری بیشتر و ماندگارتری خواهد بود و متوجه می شوند وقتی از احترام به سالمندان صحبت میشود منظور چیست.
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
منبع ویدئو: توییتر
فیلم های خنده دار مربوط به آموزش و یادگیری دانش آموزان در دوران کرونا، یا بمب های ساعتی مخرب روان، حریم خصوصی و آینده دانش آموزان؟
✍️ دکتر ابراهیم رحیمی، هیات علمی دانشگاه اوپن هلند
🔸همزمان با گسترش و ماندگار شدن کرونا، بستر فرایندهای آموزشی به یک باره از کلاسهای درس به اینترنت و کنج خانه ها پرتاب شد و ناگاه شبکه های مجازی از ویدیوهای مربوط به انجام تکالیف درسی توسط دانش آموزان مملو گردید. فیلمهایی که خوراک خنده و نشاط کاربران شبکه های اجتماعی را فراهم می کنند ولی این قابلیت را دارند که مثل یک بمب ساعتی عمل کنند که در آینده ای دور و نزدیک منفجر خواهند شد و حریم خصوصی و امنیت روانی این دانش آموزان را تخریب کنند و باعث گسترش پدیده های مخربی چون قلدری اینترنتی گردند.
🔸حفظ حریم خصوصی دانش آموزان یکی از دغدغه های اصلی سیاستگذاران کشورهای پیشرفته می باشد. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۸ قانون جی دی پی آر (قانون حفاظت از داده های عمومی) را اجرایی کرد که بر اساس بخشی از آن موسسات آموزشی حق انتشار هیچ گونه اطلاعاتی از دانش آموزان که به هر شکل می تواند باعث نقض حریم خصوصی آنها گردد را ندارند. تخطی از این قانون شامل جریمه بسیار سنگینی برای افراد یا موسسات خواهد بود.
🔸در یکی از موارد جالب توجه، دادگاهی در هلند یک مادر بزرگ هلندی را به دلیل انتشار تصاویری از نوه هایش در صفحه فیسبوکش بدون کسب اجازه والدینشان جریمه و او را مجبور به حذف تصاویر کرد.
🔸یک تجربه شخصی در این خصوص مربوط به انجام یک تحقیق آموزشی در یکی از دبیرستانهای هلند در سال ۲۰۱۸ است که نیاز به برداشت فیلم و تحلیل نحوه مشارکت دانش آموزان در حل مسایل برنامه نویسی کامپیوتر داشتم. به دلیل قانون جی دی پی آر مسئولین مدرسه چنین اجازه ای را ندادند و ناچار به ضبط صحبت دانش آموزان شدم.
🔸پدیده قلدری اینترنتی در حال گسترش است. آمار خودکشی های ناشی از آن در بین نوجوانان در بسیاری از کشورها بالاست. هر گونه فیلم، تصویر و اطلاعاتی از دانش آموزان که باعث اذیت، آزار و تمسخر آنها توسط همسالان و دیگران باشد بر شعله های این پدیده خواهد افزود. اشتباه رایج عمده مردم این است که قدرت حافظه اینترنت را با حافظه انسان مقایسه می کنند در حالیکه در اینترنت چیزی از بین نمی رود و اطلاعات می توانند تا ابد بمانند. فیلمی که اکنون به نظر بسیاری خنده دار است شاید در آینده سبب آزار، گریه و حتی مرگ شخص درون فیلم گردد.
♦️لطفا به اشتراک بگذارید.
#قلدری_اینترنتی
#اخلاق_دیجیتال
#مسئولیت_اجتماعی
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
📣📣📣
لایو آموزشی شماره ۲۹:
تفکر محاسباتی با رویکرد تجارب بین المللی
میزبان:
دکتر سعید صفایی موحد
پژوهشگر و مدرس دانشگاه و صنعت
عضو هیات مدیره انجمن مطالعات برنامه درسی ایران
@SaeidSafaeiMovahhed
میهمان:
دکتر ابراهیم رحیمی
عضو هیات علمی دپارتمان علوم کامپیوتر دانشگاه اوپن هلند
پژوهشگر و مدرس سابق دانشگاه های صنعتی دلفت و رادبود هلند
@esk_rahimi
حامی رویداد:
انجمن مطالعات برنامه درسی ایران
نشانی پخش برنامه در اینستاگرام:
instagram.com/SaeidSafaeiMovahhed1
📅 یکشنبه ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۹
⏰ ساعت ۱۸
👈سوالات خود را جهت طرح در برنامه به نشانی تلگرامی
@SaeidSafaeiMovahhed
ارسال نمایید.
♦️♦️♦️
در رثای «سیاوشان سفیلان»، سیزده دانش آموز خردسال سفیلانی و معلم شان که در شعله های آتش در کلاس درس جان باختند.
✍️نویسنده: ابراهیم رحیمی، هیات علمی دانشگاه اوپن هلند
چندان تمایلی به تلخ گویی و تلخ نویسی ندارم ولی برخی حوادث تلخ ناچار باید بازگویی شوند، باشد که نوشتن ازآنها درد را به درس تبدیل کند.
پیشاپیش از محضر همه دوستانی که این نوشته ممکن است به هر نوع باعث رنجیدگی خاطر آنان شود عذرخواهی می کنم.
♦️صبح روز پنج شنبه بیست و چهارم دی ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و سه انگار تمامی نیروهای شر قرار یک تبانی شوم گذاشته بودند، گویی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند تا به مدد اهریمن نابرابری و محرومیت اتفاقی نحس را برای روستای سفیلان در خانمیرزای چهارمحال و بختیاری رقم بزنند. هوای صبحگاهی دشت زیبا و سفید پوش خانمیرزا آبستن حادثه بود. خورشید بی رمق دی ماه انگار نیروی مضاعف یافته بود و خود را با عجله از پشت سبزکوه و کلار بالا می کشید تا هر چه زودتر به زمان و مکان موعود برسد و شاهد فاجعه ای شوم باشد. برف و سرمای زمستان بر برودت خود افزوده بودند. زمان با تعجیل به جلو میراند و خانمیرزا، این نگین سبز بختیاری، مقدر شده بود که آنروز رنگ سرخی آتش و سیاهی دود به خود گیرد.
♦️سیزده دانش آموز نوجوان سفیلانی و معلم جوانشان بیخبر از این تقدیر شوم در حال انجام آخرین وداعها با پدر و مادرشان بودند. مادری آخرین لقمه های صبحانه را برای دلبندش می گرفت، پدری آخرین دست نوازش و بوسه را بر گونه فرزندش می کاشت، خواهری برادرش را برای آخرین بار تا دم در بدرقه می کرد، و فرزندی مسیر خانه تا مدرسه را برای آخرین بار می پیمود.
♦️زمان به نه و سی پنج دقیقه صبح رسید و متوقف شد: شاید معلم جوان کلاس، یزدان خسروی، داشت در مورد آینده صحبت می کرد و دانش آموزان موضوع «آینده میخواهید چکاره شوید» را انشا می کردند که بخاری نفتی معیوب گوشه کلاس دگر بار به ناگاه آتش گرفت و شعله هایش را با سرعت به ذخیره نفت داخل راهرو گسترانید. معلم فداکار سیاوش وار بخاری را بغل زد که به بیرون پرتابش کند، جدالی نابرابر بین آتش و گوشت و پوست معلم قهرمان در گرفت، اما توان آتش بیش از رمق معلم بود. گویی در جدال اهریمن و اسطوره، نیروهای اهریمنی می خواستند اینبار روایتی تازه از نبرد سیاوش و آتش بنگارند، روایتی که دیگر قرار نبود سیاوشان سفیلان از میان شعله های آتشش به سلامت بگذرند. شعله های آتش قوت دوچندان گرفتند و نقطه پایانی گذاشتند بر انشای ناتمام و زندگی و آینده آن سیزده دانش آموز خردسال و معلمشان. و سفیلان آنروز اندوهناکترین نقطه روی زمین شد.
و چه غمگنانه زیبا سروده «سید علی صالحی» شاعر وصف حال این سیاوشان سفیلان را:
آقا اجازه!
اسکندر مقدونى تختجمشید را به آتش کشید
بعد آتش راه افتاد آمد لُردگان
آمد خانمیرزا، آمد سفیلان
آمد که ما از سرما نمیریم
اما… ما مُردیم آقا.
آقا اجازه!
تموچین تکلیف همه را
با شعلههاى شیونِ ما روشن کرد
بعد آمد بالاى سرمان گفت:
از روى کتاب یاساىِ من هزار بار جریمه بنویسید.
و حالا ما هزار سال تمام است که هى مىنویسیم وُ
این مشقِ مرگ را پایانى نیست!
لطفا به اشتراک بگذارید.
#آتشسوزی_مدرسه_سفیلان
#نابرابری_آموزشی
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
بیشتر انسانها نیمه اول عمر خود را به گونه ای سپری می کنند که مشغول زدن قفلهایی بر شخصیت خود هستند که از طرف خود، خانواده، جامعه و سیستم به آنها تحمیل می شود: قفلهایی مثل اظهار وجود نکردن، خود نبودن، همرنگ شدن، دگرگونه وانمود کردن و ...
عده اندکی شاید این شانس را پیدا کنند که تعدادی از این قفل ها را در نیمه دوم عمر به مدد تعمق و شجاعت از روی شخصیت خود باز کنند.
تصویر برگرفته از: صفحه فیسبوک Rmediatv
https://www.thelocal.fr/userdata/images/article/2992713b191ba9da045d48d9cd24ecde552f770a69c974d82d34395420cbb17a.jpg
تدریس و تمرین مهارتهای زندگی اجتماعی در مدارس هلند
✍️ ابراهیم رحیمی
یکی از رویکردهای مهم در سیستم آموزشی کشور هلند در مقاطع قبل از دانشگاه، توجه ویژه به آموزش حقوق شهروندی، مسایل اجتماعی و حقوق متقابل دولت و جامعه و فراهم سازی فرصتهای مناسب برای تمرین و تکرار این آموزه ها توسط دانش آموزان می باشد. هدف اصلی از این رویکرد، توانمند سازی دانش آموزان به عنوان تصمیم گیران آینده جامعه می باشد. مشاهده و خاطره شخصی که در ادامه ذکر می شود چگونگی اجرای بخشی از این پروژه توانمند سازی دانش آموزان را توضیح می دهد:
در روزهای آغازین مهاجرت خود به هلند به دنبال یافتن مدرسه ابتدایی مناسب برای پسرم، پارسا، بودم. در جریان بازدید از یکی از مدارس ابتدایی شاهد درگیری، هل دادن و بحث و کشمکش دو گروه از دانش آموزان در حیاط مدرسه بودم. بالطبع، از بی نظمی حاصله تعجب و علت را از مدیر مدرسه جویا شدم. مدیر پاسخ داد که صحنه ای که مشاهده کردید یک بازی گروهی مرتبط با موضوع درسی “چگونگی انجام اعتراض مدنی مسالمت آمیز” بود که طی آن گروهی از دانش آموزان نقش مردم معترض و گروه دیگر نقش پلیس را بازی می کنند: گروه مردم سعی می کند اعتراض و خشم خود را نسبت به موضوعی به صورت عمومی بیان دارند و در مقابل گروه پلیس سعی می کند با کمترین میزان درگیری ممکن با معترضین آنها را در یک محدوده مشخصی کنترل کنند.
بدین ترتیب دانش آموزان یاد می گیرند که انجام اعتراض عمومی نسبت به یک موضوع، حق شهروندی پذیرفته شده آنهاست و در موقع لزوم می توانند از این حق بهره بگیرند بدون اینکه امنیت آنها به خطر افتد یا امنیت دیگران را به خطر بیاندازند.
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
https://englishremnantworld.files.wordpress.com/2017/05/img_0269.png
توضیح ساده مفهوم دانش پداگوژی-محتوا (Pedagogical Content Knowledge)
✍️ ابراهیم رحیمی، استادیار دانشگاه اوپن هلند
♦️یکی از مفاهیم جالب، کاربردی و در عین حال تا حدی مغفول افتاده در حوزه آموزش و تربیت معلمین مفهوم دانش پداگوژی-محتوایی (Pedagogical Content Knowledge) می باشد. این مفهوم در سال ۱۹۸۷ توسط دکتر شولمن پروفسور آموزش در دانشگاه استنفورد مطرح شده است و از آن پس پیوسته نقشی کلیدی در حوزه تحقیقات آموزشی در رشته های مختلف ایفا کرده است. یکی از مهمترین کاربردهای این مفهوم تبیین رابطه بین میزان دانش معلمین و اندازه موفقیت دانش آموزان آنها می باشد. تا مدتها چنین تصوری وجود داشت که هرچه میزان سواد و دانش محتوایی یک معلم در یک حوزه خاص بالاتر باشد میزان موفقیت و یادگیری دانش آموزانش نیز بالاتر خواهد بود. در عمل اما نتایج نشان می داد که رابطه بسیار ضعیفی، در حد دو درصد، بین میزان سواد و دانش محتوایی معلم و موفقیت دانش اموزانش وجود دارد. تا پیش از پیدایش مفهوم دانش پداگوژی-محتوای معلم، این نتایج و چگونگی تبیین این رابطه برای محققان آموزشی به یک چالش تبدیل شده بود و آنها به دنبال یک حلقه مفقوده در مورد آناتومی دانش معلم بودند که بتواند این نتایج را توضیح دهد.
♦️دانش پداگوژی-محتوا در یک حوزه یادگیری خاص و در یک کانتکست مشخص تعریف می شود مثلا در درس فیزیک کلاس اول دبیرستان و برای مفهوم حرکت. در این کانتکست خاص دانش پداگوژی-محتوا مشخص می کند که یک معلم فیزیک باید چه مجموعه دانش هایی داشته باشد تا بتواند موضوع حرکت در فیزیک را به نحو موثری به دانش آموزان کلاس اول دبیرستان توضیح دهد.
♦️مگنسون و همکارانش دانش پداگوژی محتوایی یک معلم در یک موضوع مشخص را به چهار دسته تقسیم بندی می کنند: ۱- دانش معلم از اهداف آموزش این موضوع یا به عبارت دیگر چرا دانش آموزان باید این موضوع را بیاموزند. ۲- دانش معلم از مشکلات دانش آموزان در یادگیری این موضوع یا به عبارت دیگر دانش آموزان چگونه این موضوع را یاد می گیرند، ۳- دانش معلم از روشهای آموزش موثر این موضوع و ۴- دانش معلم از روشهای ارزیابی میزان یادگیری دانش موزان از این موضوع.
♦️دانش محتوایی پداگوژی از طریق تجربه به دست می آید و تحقیق نشان داده است که معلمینی که دانش محتوایی پداگوژی بالایی دارند نقش بسیار موثرتری در میزان موفقیت و یادگیری دانش آموزانشان ایفا می کنند.
♦️به نظر میرسد دانش محتوایی پداگوژی معلم معادل علمی آن چیزی است که در افواه عمومی به هنر معلمی از آن تعبیر می شود.
#دانش_پداگوژی_محتوایی
#Pedagogical_Content_Knowledge
@esk_rahimi تماس با نویسنده
پرسشگری شالوده یادگیری است
✍️ ابراهیم رحیمی
بر اساس تعریف کلودی لوی اشتراوس انسان شناس فرانسوی (۱۹۰۸-۲۰۰۹)، دانشمند کسی نیست که جواب درست را می داند، بلکه کسی است که سوالات درستی می پرسد. در همین راستا گوردون آلپورت روانشناس آمریکایی (۱۸۹۷-۱۹۶۷) و از بنیانگذاران روانشناسی شخصیت چنین تعریفی از یک دانشمند ارائه می دهد: یک دانشمند با تمامی تعهد خویش بیش از بیش در کار خلق سوال است. سنجه بلوغ فکری ما در واقع ظرفیت ما برای کمتر و کمتر قانع شدن به جوابهایمان به مسئله هایی بهتر می باشد.
اهمیت کسب مهارتهای پرسش و پرسشگری چنان است که یکی از اصول چهارگانه سیستم های آموزش نوین را تشکیل می دهد که عبارتند از تفکر انتقادی، خلاقیت، ارتباطات و همکاری. اصل تفکر انتقادی پیرامون تقویت مهارتهای پرسشگری و تبدیل آن به یک عادت یادگیری به منظور به پرسش کشیدن و زیر سوال بردن آنچه پذیرفته شده است می چرخد. مکمل تفکر انتقادی اصل خلاقیت است که مروج عادت یادگیری مهم دیگری یعنی خارج از چارچوبهای رایج فکر کردن برای یافتن راه حلهای بدیع برای مسایل می باشد.
جمله ای منتسب به انیشتین چنین می گوید که اگر من فقط یک ساعت زمان برای حفظ دنیا داشته باشم، پنجاه و پنچ دقیقه از آن را وقف طرح و فهم مساله و فقط پنج دقیقه را صرف یافتن جواب می کنم. چنین دیدگاهی باید شالوده اساسی یک سیستم آموزشی موثر در قرن بیست و یکم می باشد: دیدگاهی که پرسشگری و توانایی طرح مساله را امتیاز انحصاری معلم و سیستم آموزشی نمی داند بلکه آنرا حق اساسی و لازم برای توانمند سازی دانش آموزان برای زیستن در دنیایی می داند که در آن 'تغییرمداوم' تبدیل به تنها 'فاکتور ثابت' شده است و پرسشگری مهمترین مهارت برای درک و تطابق یافتن با این سرشت دایما در حال تغییر.
#پرسش
#پرسشگری
#مهارتهای_یادگیری
@esk_rahimi تماس با نویسنده
امروز به اتفاق آرین و با استفاده از یک فرش چهارخانه و اسباب بازی های آرین یک بازی بر اساس بازی مارپله ابداع کردیم، کلی قانون جدید هم بر اساس هر اسباب بازی تعریف کردیم و حسابی سرگرم شدیم.اون جعبه سفید بالا هم مثلا یک مردابه که هر که داخلش می افتاد باید دو بار با تاسش شش می آورد تا آزاد بشه 😀
اینجا تعطیلات کریسمسه و به خاطر کرونا تقریبا همه جا تعطیل و هوا هم بس ناجوانمردانه سرد و بارانی، برای پر کردن وقت بچه ها و جدا کردنشون از گوشی و تلویزیون و به تحرک واداشتنشون باید اندکی خلاقیت به خرج داد.
#بازی
#خلاقیت
#تعطیلات_کریسمس
محتوای نامناسب از فرزندان خود در شبکه های اجتماعی به اشتراک نگذاریم.
نویسنده: ابراهیم رحیمی، هیات علمی دانشگاه اوپن هلند
♦خانم مجری ایرانی یکی از شبکه های معروف تلویزیونی آمریکا که از قضا در اینستاگرام هم بسیار فعال و پرطرفداره، ویدیویی گذاشته از فرزند سه چهار ساله اش که در حالیکه پوشک پوشیده چند کلمه فارسی را با لهجه آمریکایی تکرار می کند. در حالی که این مجری محترم خارج نشین و به ظاهر دوست دار زبان فارسی با افتخار تمام مشغول به نمایش گذاشتن هنر و تعهد خود در انتقال زبان مادری به فرزندش برای خیل عظیم فالورهایش می باشد، در واقعیت این فرزند خردسال ایشان هست که با دست کردن مدام در پوشکش اسباب مزاح و نشاط خاطر و متلک پرانی فالورهای محترم این خانم مجری را فراهم کرده است و میزان لایک خوری پستشان را به شدت بالا برده است!
♦این فقط مشتی نمونه ای از خروار از پستها و مطالبی است که والدین از فرزندانشان با دیگران در فضای مجازی به اشتراک می گذارند. با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی و چمبره انداختن و تاثیر شگرف آنها در زندگی شخصی و اجتماعی افراد، یک سوال اساسی این است که به عنوان یک پدر یا مادر تا چه میزان حق داریم که تصاویر و ویدیوهای فرزندانمان را در این شبکه ها به اشتراک بگذاریم و چگونه محتوایی در خصوص فرزندانمان را می توانیم در معرض دید عموم قرار دهیم.
♦تصمیم گیری در خصوص این سوالات شاید به زعم بعضی در حیطه مسائل شخصی و رابطه شخصی بین والدین و فرزندان قرار گیرد. ولی واقف بودن به مشخصه های تکنولوژیکی و این واقعیت که حافظه فضای مجازی و اینترنت بر عکس ما انسانها حافظه ای بلند مدت و شاید همیشگی باشد، ممکن است نحوه نگرش و پاسخ دهی به سوالات فوق را تغییر دهد. آمارهای قلدری اینترنتی در بین نوجوانان حتی در کشورهای پیشرفته و آسیب های روانی و بعضا منجر به خودکشی ناشی از آن نگران کننده است. تصاویر و محتوای نامناسب یا خنده دار از کودکی نوجوانان، موجود در گوشه و کنار اینترنت، می تواند زمینه ساز قلدری و اذیت شخص توسط همسالانش باشد.
♦به عنوان پدر و مادری که در عصر تکنولوژی زندگی می کند نیازمند یک فرایند یادگیری مدام در خصوص چگونگی استفاده اخلاق مدارانه از این تکنولوژی ها برای خود و دیگران، به ویژه چگونگی رعایت و صیانت حریم خصوصی فرزندان خود در فضای تکنولوژی، هستیم.
لطفا به اشتراک بگذارید
#اخلاق_تکنولوژی
#قلدری_اینترنتی
#حریم_خصوصی_کودکان
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
🔹جالبه بدونید مردم هلند که در کنار آلمانی ها و دیگر مردم اروپای غربی و شمالی خود به نظم و قانونمندی شهره هستند وقتی می خواهند بر دقت بالا و خدشه ناپذیر بودن یک موضوع یا قانونی تاکید کنند از این ضرب المثل استفاده می کنند: این (مثل) قانون مادها و پارس هاست.
🔸اولین بار این ضرب المثل را از یک پیرمرد هلندی که در یادگیری زبان هلندی کمکم میکرد شنیدم و امروز توی این صفحه ویکی پدیا پیداش کردم:
https://nl.wikipedia.org/wiki/Wet_van_Meden_en_Perzen
✏️ ابراهیم رحیمی
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
امروز روز جهانی دوچرخه است. یکی از معروفترین و جالبترین تعابیر در مورد دوچرخه توصیه انیشتین به پسرش ادوارد با این مضمون است: زندگی مانند دوچرخه سواری است. برای حفظ تعادل (و نیفتادن) باید دایم در حال حرکت باشی.
تصویر انیشتین را در حال دوچرخه سواری در سانتاباربارای آمریکا در سال هزار ونهصد و سی و سه میلادی نشان می دهد.
#روز_جهانی_دوچرخه
#bicycleworldday
#انیشتین
روز جهانی زنان در ریاضیات
امروز، ۱۲ می، به مناسبت تولد #مریم_میرزاخانی #روز_جهانی_زنان_در_ریاضیات نامگذاری شده و در سرتاسر دنیا بزرگ داشته می شود. هدف از این مناسبت ارج گزاری و تشویق حضور زنان در عرضه ریاضیات است.
#مریم_میرزاخانی تنها برنده زن #مدال_فیلدز ریاضیات در دنیا و تنها فرد ایرانی می باشد که موفق به کسب این مدال شده است. این جایزه که از آن به عنوان نوبل ریاضیات نام می کنند هر چهار سال یکبار به ریاضیدانی که دستاوردهای خیره کننده ای در ریاضیات داشته است اعطا می گردد.
#مریم_میرزاخانی دانش آموخته دانشگاه های شریف و هاروارد و استاد دانشگاه استنفورد بود. #مدال_فیلدز به خاطر دستاوردهایش در زمینه «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی» به او در سال ۲۰۱۴ اعطا شد.
#مریم_میرزاخانی در سال ۲۰۱۶ و در سن چهل سالگی به دلیل بیماری سرطان از دنیا رخت بربست.
✍️ #ابراهیم_رحیمی
رابطه ای معکوس بین اندازه یک تغییر مورد نظر در هر حوزه ای، خواه افزودن یک مشخصه جدید به یک نرم افزار، تغییر در روش تدریس و یادگیری یا تغییر رفتاری در زندگی شخصی، و احتمال به وقوع پیوستن آن تغییر وجود دارد. تغییرات کوچکتر احتمال وقوع بالاتری دارند.
لطفا به اشتراک بگذارید.
ابراهیم رحیمی
#تغییر
#احتمال_وقوع_تغییر
#اهمیت_تغییرات_کوچک
ارسطو مقام معلمین را از متخصصین بالاتر می داند با این بیان که: آنکه می داند انجام می دهد، آنکه میفهمد درس می دهد.
فهمیدن در نگاه ارسطو در مرتبه ای بالاتر از دانستن قرار دارد. به واقع چنین هم هست: به عنوان مثال دانستن اصول فیزیک و به کارگیری این اصول برای تحلیل مسایل فیزیک به شخص توانایی لازم برای تدریس درس فیزیک را نمی دهد زیرا ورای دانستن فیزیک، فهمیدن این اصول هم لازم است. معادل انگلیسی کلمه فهمیدن این تفاوت بین دانستن و فهمیدن را بهتر نشان می دهد: فهمیدن در انگلیسی و آلمانی یعنی در میانه ایستادن (آندر استند)، حضور داشتن در میدان عمل، و نه صرفا دانستن که موضوعی فردی است.
فهمیدن اصول هر موضوع تدریس (بر اساس تحقیقات شولمن و مگنسوم) نیاز به دانشی عمیق و همه جانبه از دانش آموزان، نیازهای آنها، روشهای یادگیری آنها و تغییر مداوم و خلاقانه تدریس بر اساس این اطلاعات از دانش آموزان می باشد. از اینرو پر بیراه نیست که از معلمی به عنوان هنر نیز یاد می کنند، چون عنصر خلاقیت در آن متمایز کننده است.
روز معلم را خدمت همه معلمین عزیز، بخصوص معلمان گرانقدری که افتخار حضور در کلاس درس آنها را داشته ام تبریک می گویم🌹🌹
ارایه سخنرانی در دانشگاه مجازی علوم پزشکی ایران با موضوع فناوری های نوین یادگیری الکترونیکی برای بهبود کیفیت آموزش پزشکی و سلامت
زمان: یکشنبه ده اسفند از طریق سامانه اسکای روم
نقلست که ذولنون مصری گفت: «در سفری بودم. صحرا پر از برف بود. گبری را دیدم دامن در سرافکنده و از صحرای برف میرفت و ارزن میپاشید. گفتم: «ای دهقان، چه دانه میپاشی؟»
گفت: «مرغکان، چینه نمییابند؛ دانه میپاشم تا این تخم به برآید و خدای به من رحمت کند.»
گفتم: «دانهای که بیگانه پاشد، «او» نپذیرد.»
گفت: «اگر نپذیرد، آنچه میکنم بیند؟»
گفتم: «بیند.»
گفت: «مرا این بس باشد.»
پس ذولنون گفت: «چون به حج رفتم، آن گبر را عاشق آسا در طواف دیدم. گفت: «دیدی که دید و پذیرفت و آن تخم به برآمد و مرا آشنایی داد و آگاهی بخشید و به خانه خودم خواند؟»
از آن سخن در شور شدم. گفتم: «خداوندا، بهشتی به مشتی ارزن، ارزان، به گبری چهل ساله میفروشی؟»
هاتفی آواز داد: «دوست، هر که را خواند، نه به علت خواند و هر که را راند، نه به علت راند.»
تذکره الاولیا، عطار نیشابوری
https://images0.persgroep.net/rcs/EVPJC1-kJlSNyHN-wfT4lPqFn1w/diocontent/181204922/_fitwidth/763?appId=93a17a8fd81db0de025c8abd1cca1279&quality=0.8
کابینه هلند در پی رسوایی اداره مالیات هلند سقوط کرد.
پرده اول:
در هلند مهاجرین و خانواده های کم درآمد مبالغی ماهانه از دولت به عنوان کمک هزینه نگهداری فرزندان زیر ۱۸ سال دریافت می کنند که بخشی از هزینه های خوراک، پوشاک یا تحصیل آنها را پوشش دهد.
پرده دوم:
درخواستهای دریافت این کمک هزینه توسط والدین تکمیل و برای اداره مالیات هلند ارسال می گردد. اداره مالیات پس از بررسی شرایط زندگی و درآمدی والدین در مورد تخصیص یا عدم تخصیص این کمک هزینه به شخص تصمیم گیری می کند.
پرده سوم:
اداره مالیات هلند حدود ۲۰۰۰۰ درخواست دریافت کمک هزینه که توسط والدین عمدتا مهاجر ارسال شده بود را طی چند سال اخیر رد کرد. دلیل ارائه شده برای رد این درخواستها تشخیص آنها به عنوان کلاهبرداری بوده است. دلیلی که مشخص شد اشتباه بوده است و باعث یک رسوایی بزرگ برای اداره مالیات هلند شده است
پرده چهارم:
کابینه هلند پس از مشخص شدن این رسوایی اداره مالیات و در پی عدم توافق احزاب دولت ائتلافی نسبت به نحوه برخورد با این رسوایی سقوط کرد.
پرده پنجم:
این آقای خوشتیپ دوچرخه سوار که درحال گاز زدن سیب هستند نخست وزیر هلند، مارک روته است که تا امروز ۱۲ سال پیاپی نخست وزیر و نفر شماره اول سیاسی هلند بود و از امروز دیگر نخست وزیر نیست و باید استعفای خودش را به پادشاه هلند تقدیم کند. ساکش رو برداشته و داره میره دنبال زندگیش 😄
پرده ششم:
یکی از علمای جامعه شناسی که اسمش را فراموش کرده ام نقلی بدین مضمون در مورد دموکراسی دارد: هنر و نقطه قوت دموکراسی در فرایند دموکراتیک آن در به قدرت رساندن یک شخص یا گروه نیست بلکه در سهولت باز پس گرفتن قدرت و تعویض شخص یا گروه صاحب قدرت می باشد.
#دموکراسی
#هلند
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
به یاد کسری ساعتی مسافر پرواز ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین
کسری را اولین بار سال ۱۳۷۹ توی ایران خودرو دیدم. تازه تو بخش کیفیت ایران خودرو به عنوان مسئول سیستم های کامپیوتری مشغول بکار شده بودم. کسری کارشناس شرکت ساپکو و مشتری دایم گزارشهایی بود که تحت مدیریت من و همکارانم تولید می شد. روزهای شنبه صبح معمولا مهمترین جلسه مربوط به کیفیت در محل اداره آدیت ایران خودرو با حضور معاونت اجرایی و بعضا مدیر عامل ایران خودرو یا معاونت وزارت صنایع برگزار می شد. کسری همیشه حدود یک ساعت قبل از این جلسه دفتر ما بود برای دیدن وضعیت کیفی شرکت ساپکو. زبان انگلیسی اش خوب بود و ارتباط نزدیکی با کارشناسهای کره ای و فرانسوی پژو برقرار میکرد.
زمانی که بعد از پنج سال کار در ایران خودرو در دوراهی ماندن یا ادامه کار در دانشگاه بودم این کسری بود که تشویقم کرد دانشگاه را انتخاب کنم. بعد از ترک ایران خودرو و بعد هم ایران ارتباطم با کسری کم و کمتر شد تا اینکه پس از ده سال روز ۱۸ دی ماه سال پیش تصویر کسری رو دیدم با همون چهره مصمم و مهربان و شوخ. کسری یکی از مسافرین پرواز ۷۵۲ بود. برای ملاقات مادرش به ایران آمده بود.
روحت شاد رفیق! 😔😔
https://files.fm/thumb_show.php?i=7e5ksjq8k
باغچه های طبیعت در مدارس ابتدایی هلند، کارگاهی برای یادگیری عمیق و پرورش حس تملک دانش آموزان از طریق پروراندن گیاهان
✍️نویسنده: دکتر ابراهیم رحیمی، هیات علمی دانشگاه اوپن هلند
🔸یکی از ابتکارات جالب توجه برخی از مدارس ابتدایی کشور هلند در اختیار داشتن یک باغ یا باغچه اختصاصی برای ارایه آموزشهای مربوط به کشاورزی می باشد. هدف اولیه از چنین آموزشهایی آشنا سازی دانش آموزان با زمین، طبیعت و گیاهان می باشد. هدف اصلی اما افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان با دادن حس تملک به آنها و فرصت ساختن و پروردن یک محصول است: چنین هدفی مبتنی بر طیفی از تئوری های مربوط به آموزش و یادگیری است که مروج یاد گیری عمیق و معنا دار بر اساس تولید و ساختن محصولات کاربردی هستند.
🔸 مدرسه ابتدایی که فرزندم در آن درس می خواند واجد چنین امکانی بود. به هر دانش آموز یک قطعه کوچک باغچه اختصاص داده می شد که دانش آموز می توانست در آن گیاهان مختلف از جمله سیب زمینی و سبزیجات را کشت، نگهداری و برداشت کند. در پایان نیز می توانست محصول نهایی را با خود به خانه بیاورد.
🔸هیچ گاه روزی را که فرزند ده ساله ام با یک پلاستیک بزرگ که حاوی تعدادی سیب زمینی آغشته به خاک و گل بود که خود در آن باغچه کاشته و پرورده بود را فراموش نمی کنم. به نظرم آن شور و شوق و شعف ناشی از احساس تملک و اعتماد به نفسی که پروراندن این سیب زمینی های گل گلی در چشمانش نشانده بود مهمترین کارکرد آن مدرسه بود.
🔸سیمور پاپرت مبدع نظریه کانستراکشنیزم در یادگیری می گوید یادگیری دقیق و معنا دار موقعی اتفاق می افتد که دانش آموز درگیر ساختن چیزی شود که بتواند آنرا به دیگران نمایش دهد، خواه یک قلعه شنی در کنار ساحل یا یک نرم افزار و وب سایت. مارک گوزدیال دانشمند آمریکایی علوم کامپیوتر بیان می دارد یک دانش آموز فقط به صرف یادگیری چیزی را یاد نمی گیرد، بلکه آنرا یاد می گیرد که بتواند با آن کاری انجام دهد. متوقف کردن آموزش تا مرحله معلومات چنین فرصتی را از دانش آموزان می گیرد. ایجاد باغچه های طبیعت در مقاطع پیش از دانشگاه فرصتی بینظیر برای دانش آموزان فراهم می سازند تا از مرحله حفظ معلومات به یادگیری عمیق مبتنی بر ساختن و پروردن گام بگذارند.
این پست را اگر می پسندید لطفا با دیگران به اشتراک بگذارید.
#باغچه_طبیعت
#یادگیری_مبتنی_بر_ساختن
#آموزش_در_هلند
تماس با نویسنده: @esk_rahimi
طبیعی است که حالتان خوب نباشد و چه بسا این یک فرصت باشد، همانگونه که این خانم نویسنده توانسته است ناخوش احوالی ناشی از زندگی کردن در افغانستان تحت حکومت شوروی و طالبان را به یک فرصت بزرگ تبدیل کند: فرصت تبدیل اندوه به اندیشه. فرصت ساختن بالهایی برای پرواز از جنس کتاب و قصه با تار و پودی از غصه و رنج زن افغانی. این ویدیو را ببینید. نام این خانم نویسنده را نتوانستم پیدا کنم.
Читать полностью…https://images.kojaro.com/2020/10/f6d94746-5142-4a38-8aa2-3da738e83014.jpg
یلدا، جشن زایش 'یادگیری' انسان
✍️ ابراهیم رحیمی
شب یلدا دومین آیین باستانی با اهمیت در فرهنگ ایرانی پس از نوروز می باشد. همانند نوروز، یلدا نیز یک جشن وابسته به طبیعت است و نمایانگر تعامل انسان باستان با عوامل طبیعی چون گرم و سرد شدن فصول و کوتاه و طولانی شدن روزها بوده است و شاید همین طبیعی بودن باعث بقای این جشن ها پس از گذشت هزاره هاست.
یلدا را یه معنای زایش و میلاد خورشید تعبیر می کنند و روز اول دی را روز خور نامیده اند که نشانی از عناصر طبیعی پدید آورنده جشن یلدا هستند.
جشن زایش در شب یلدا را نباید فقط به عناصر طبیعی فرو کاست. شب یلدا را شاید بتوان سمبلی از یکی از مهمترین نقاط عطف 'یادگیری' انسان کشاورز عصر باستان در نظر گرفت: پی بردن و یادگیری نظم پدیده های طبیعی مانند طول روزهای سال به منظور بهره گیری بهتر از این پدیده ها و کنترل بهتر معیشت. کاملا قابل درک است که پی بردن به چنین نظمی چه اهمیتی در زندگی انسان کشاورز-دامدار عصر باستان داشته است و او را بر آن داشته باشد که چنین مناسبتی را جشن بگیرد. بنابراین پر بیراه نخواهد بود اگر یلدا را اولین جشن زایش یادگیری انسان بنامیم.
یلدایتان مبارک!
#شب_یلدا
#جشن_زایش_یادگیری
@esk_rahimi تماس با نویسنده
تجربیات معلمی
✍️ ابراهیم رحیمی
ماه گذشته به اتفاق یکی از همکاران در جلسه راهنمایی پروژه کارشناسی ارشد یکی از دانشجویان در دانشگاه اوپن یونیورسیتی هلند شرکت داشتیم. موضوعی که این دانشجو برای تحقیق انتخاب کرده است یک موضوع بین رشته ای روانشناسی-علوم کامپیوتر می باشد و این دانشجو علیرغم تلاش زیاد و صرف وقت طولانی هنوز موفق به تدوین پروپوزالش نشده است. دانشجویان کارشناسی ارشد کامپیوتر معمولا سراغ تحقیقات بین رشته ای نمی روند چون این تحقیقات نیازمند صرف زمان زیاد برای یادگیری تئوری هایی از حوزه ای دیگر و به کارگیری آنها در زمینه کامپیوتر می باشد.
جلسات راهنمایی پروژه را معمولا با یک خوش و بش اولیه شروع و با بحث و ارایه فیدبک به مطالب تهیه شده توسط دانشجو ادامه می دهیم. هرچند این بار خوش و بش اولیه با همکار و دانشجو بیشتر طول کشید و به مشکلات ناشی از کرونا و بیماری و فوت آشنایان نیز کشیده شد. همین گفت و گوی ساده، دوستانه و غیر رسمی ابتدای جلسه باعث شد که دانشجو احساس راحتی بیشتری نماید و از چارچوب معمول استاد و دانشجویی بیرون بیاید و شروع کند به بیان دغدغه ها و مشکلاتش در خصوص موضوع تحقیق و نگرانی های ذهنی اش ناشی از احساس عدم پیشرفت کافی پروپوزال، اینکه پدر دو فرزند خردسال است و بایستی وقت زیادی با آنها بگذراند و تعطیلات کریسمس به آنها قول داده است برایشان در حیاط خانه یک قلعه شنی درست کند، و در نهایت اینکه خود معلم است و این موضوع تحقیق را به این دلیل انتخاب کرده است چون فکر میکند می تواند با انجام آن معلم بهتری برای دانش آموزانش شود.
شاید این یک گفت و گوی ساده و معمولی به نظر برسد ولی واقعیت این است که پس از انجام آن ناخود آگاه شاهد تفاوت مثبت شگرفی در نحوه مشاوره و بازخورد دادن خود به این دانشجو شده ام. این تفاوت شاید ناشی از این باشد که اکنون شناخت بیشتری از این دانشجو کسب کرده ام، اندکی با دغدغه ها، مشکلات و خواسته هایش آشنا تر شده ام و از همه مهمتر میدانم که هدفش از انجام این تحقیق چیست. مطالبی که به عنوان استاد راهنما یا خیلی از آنها مطلع نبودم و یا اینکه آنها را در دادن بازخورد به دانشجو در نظر نمی گرفتم. ولی او با روایت کردن قصه اش باعث ایجاد تغییر و بهبود در روش مشاوره و راهنمایی دادن من شده است. این تغییر مثبت حاصل اجازه دادن و گوش دادن به روایات دانشجویان است. شاید به همین دلیل است که هتی (۲۰۱۳) در یکی از بزرگترین مطالعاتی که در خصوص بازدهی تحصیلی دانش آموزان با بررسی هشتصد تحقیق حوزه آموزش انجام داده است چنین نتیجه گیری می کند: دادن بازخورد (یا فیدبک) یکی از مهمترین عوامل موثر در بازدهی تحصیلی دانش آموزان است، منتها بر خلاف آنچه تصور می شود منظور از این بازخورد موثر در واقع بازخورد دانش آموزان به معلم است و نه بر عکس.
تجربه معلمی و ارتباط داشتن با دانشجویان می تواند واجد فرصتهای بینظیری برای خلق فرصت های یادگیری برای معلم باشد، اگر ورای روابط عمودی استاد-دانشجویی گام برداشته شود و باعث شکل گرفتن فهم متقابلی بین استاد و دانشجو شود.
اگر این مطلب را می پسندید لطفا با دیگران به اشتراک بگذارید.
#تجربیات_معلمی
@esk_rahimi تماس با نویسنده