eejaz786 | Unsorted

Telegram-канал eejaz786 - اعجازهای آسمانی

20484

جهت ارتباط با مدیر 👈 @eshgham_kh000da

Subscribe to a channel

اعجازهای آسمانی

▪️یک یا حسین گفتن معجزه میکند

السلام
علیک یا ابا عبدالله🖤

در هوای نو هیأت نفسی تازه کنیم

@Bakhodabash

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

😔نصفی از روز نداریم
😔به خدا تا عطش
😔من بمیرم
😔که سه روز آب نخوردی
😔تو حسین (علیه‌السلام)

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

علاّمه طباطبايی (قدّس سرّه) در جلسه درس مي‌فرمودند انسان با صلوات بر اهل‌بيت عصمت و طهارت(عليهم‌ السلام) از خدای سبحان برای اين خاندان درخواست رحمت مي‌كند و اين دعا مستجاب مي‌شود و آنگاه كه رحمت الهی به آنان رسيد به همه شيعيان آنان، كه دعاكننده نيز از آنهاست، رحمت مي‌رسد و بدين‌گونه در پرتو رحمت الهی و به بركت آن ذوات نورانی، حاجت او برآورده مي‌شود.»

📘کتاب تسنيم ج٧ ص۵۶١

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🖤راز شمع🕯

تا حالا دقت کرده اید که در مراسم عرفانی و روحانی و هر جای مقدسی چرا شمع روشن میکنند؟ چرا روی کیک تولد شمع میذارن و لحظه فوت کردن شمع میگن آرزو کن؟ چرا شام غریبان شمع روشن میکنیم؟ راز شمع چیه؟
عالم خلقت اگه تجزیه بشود به 4عنصر میرسیم: آب، باد، خاک، آتش!! در دل این 4عنصر شعور الهی وجود داره...
اگه موقع دعا کردن جایی باشیم که این4عنصر وجود داشته باشه استجابت دعا بشدت اتفاق میفته... شمع همه این 4عنصر را یک جا با هم داره!!
🕯موم شمع: خاک
🕯شعله شمع: آتش
🕯دود شعله: باد
🕯موم ذوب شده: آب
وقتی موقع دعا کردن به شمع در حال سوختن نگاه میکنیم به شعور الهی متصل تر میشیم و دعا براحتی به عالم بالا میره اگه با قوانین خیر هماهنگ باشه به استجابت میرسه و این راز زیبای شمعه... برای همین در محراب ها و مکان های مقدس و زمان های مقدس، برای دعا کردن شمع روشن میکنند و حتی روی کیک تولد شمع میگذارن و لحظه ی فوت کردنش میگن آرزو کن...!!!
#دکتر_الهی_قمشه_ای
🔴 التماس دعا🙏

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

♥️میدونی ضرب المثل «سرش بره قولش نمیره» ازکجا اومده؟؟

🏴روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نه"
🏴نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نه"
🏴این چه خورشید غریبی است که با حالِ نزار
🏴پایِ "نعش قمرش" رفت، ولی "قولش نه"
🏴شیر مردی که در آن واقعه، "هفتاد و دو" بار،
🏴دستِ غم بر "کمرش" رفت، ولی "قولش نه"
🏴هر کجا مینگری "نام حسین است،حسین!
🏴 " ای دمش گرم "سرش" رفت ولی "قولش نه"

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🏴ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ
🏴میخورد ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ،

🏴ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ،
🏴 ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ،

🏴قصه ﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ،
🏴ﮔﺮﻡ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ،

🏴ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ،
🏴ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ،

🏴ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ
🏴ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ،

🏴میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ساله
🏴ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ … ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ

فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد

🖤🌙🖤تاسوعــــا
🖤🌙🖤و عاشـورای
🖤🌙🖤حسینــی
🖤🌙🖤ایــــــام
🖤🌙🖤ایثــــــار
🖤🌙🖤عشـــــق
🖤🌙🖤بندگــــی
🖤🌙🖤وآزادگی
🖤🌙🖤برشـما
🖤🌙🖤دوستان
🖤🌙🖤عزیز و
🖤🌙🖤گرامی
🖤🌙🖤تسلیت
🖤🌙🖤بــاد

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🖌 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت (ره)

▫️صبح جمعه ، وقتی مجلس روضه در خانه برگزار می‌شد ، همان جلوی در می‌نشست.
▫️هر کس وارد می‌شد جلوی پای او می‌ایستاد و با خوش‌رویی از او
استقبال می‌کرد ؛ فرقی نداشت چه کسی باشد.
▫️اگر کودک بود ، برایش دعایی می‌خواند و نوازشش می‌کرد.
▫️گاه می‌گفت روضۀ علی‌اصغر علیه‌السلام بخوانند.
▫️یک روز جمعه ، در بین روضه در باز شد،
▫️آقا برخاست و دست بر سینه احترام گذاشت.
▫️نگاه که کردم کسی را ندیدم!
▫️تعجب کردم!
▫️آقا که نشست تازه متوجه شدم ، کودکی وارد شده بود که به نظر بیش از ده سال نداشت.

📚 این بهشت ، آن بهشت ، ص۵٧

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.

سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!

حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!!

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🖤 در رثای قهرمان بگریید...

✍شهید مطهری: اگر ما عاشورا به عنوان غمبارترین روز تاریخ یادکنیم، به درستی که حرفی به گزاف نگفته ایم. این که گفته اند رثای امام حسین(ع) باید زنده بماند، حقیقی است و از خود پیغمبر(ص) گرفته اند و ائمه ی اطهار نیز به آن توصیه کرده اند. این رثا و مصیبت، نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید؛ اما در رثای یک قهرمان بگریید، وگرنه رثای یک آدم نفله شده ی بیچاره ی بی دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد و گریه ی ملتی برای او معنی ندارد.

در رثای قهرمان بگریید، برای این که احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای این که پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، برای آزادی احترام قایل باشید؛ شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه.

 📖 حماسه حسینی

┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

داستانی عجیب از کرامت حضرت رقیه سلام الله علیها

یکی از علمای ساکن #سوریه به نام سید ابراهیم دمشقی ۳ تا دختر داشت و هرچه توسل میکرد خدا فرزند پسری بهش عنایت نمیکرد.

یک شب دختر بزرگ ایشون، حضرت رقیه (س) رو در خواب میبینه و حضرت بهش می‌فرمایند: «به پدرت بگو که به حاکم شام بگه که بین سنگ لحد و جسد من آب افتاده و بدن من در اذیته، بیاد و قبر رو تعمیر کنه».

دختر بزرگ صبح قضیه رو به پدرش میگه ولی سید از ترس اهل‌سنت به خواب دخترش اعتنا نمیکنه! شب دوم همین اتفاق برای دختر وسطی میفته و باز اعتنا نمیکنه! شب سوم دختر کوچیک همین خواب رو میبینه و باز پدر ترتیب اثر نمیده! شب چهارم حضرت رقیه به خواب خود سید میان و میفرمایند چرا حاکم شام رو خبر نمیکنی؟!

سید از خواب میپره، میره پیش حاکم شام و قضیه رو تعریف میکنه. حاکم شام دستور میده علمای شیعه و سنی همه بیان، غسل کنن و لباس تمیز بپوشن و به دست هرکس که قفل درِحرم باز شد همون شخص بره و حرم رو تعمیر کنه.

همه اومدن و کلید در قفل گذاشتن اما درِحرم جز به دست سید ابراهیم باز نشد! اومدن توی حرم همهٔ علما کلنگ رو به زمین زدن که قبر رو بشکافن ولی زمین تکونی نمیخورد تا اینکه سید کلنگ زد و زمین شکافت. همه فهمیدن این کار رو سید باید انجام بده! حرم رو قرق کردن، سید رفت و لحد رو کنار زد، دید بدن حضرت که بیش از هزار سال از دفنشون میگذره هنوز صحیح و سالمه اما قبر رو آب گرفته! سید تا نگاهش به بدن مبارک افتاد غش کرد.

زیر بغلاشو گرفتن گفتن چی شد؟ گفت ما شنیده بودیم یزید لعنة الله غساله و کفن فرستاده اما الان فهمیدم دروغ بوده چون بی‌بی رو با لباس مبارک دفن کردند! من بدن رو از حرم بیرون نمی‌برم چون میترسم دیگه این بدن رو به نام رقیه بنت الحسین (س) نشناسن و من شرمنده اباعبدالله بشم!

سید بدن حضرت رو رو پاهای خودش گذاشت و مدام گریه می‌کرد تا قبر رو تعمیر کردن! وقت نماز با احترام بدن رو بالای بلندی میذاشت و نماز میخوند و باز بدن مبارک رو نگه میداشت! و با معجزه بی‌بی در طول این سه روز نه نیازی به غذا پیدا کرد نه آب نه استراحت نه تجدید وضو! موقع دفن دعا کرد خدا پسری بهش عنایت کنه و با عنایت بی‌بی در پیری به او پسری عنایت شد! حاکم شام بعد از این قضیه تولیت حرم رو به سید ابراهیم واگذار کرد.

منابع:

۱-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
۲-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
۳-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
۴-تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🎥 من از این شهر و این ویران، زیارتگاه می‌سازم...

👤با نوای حاج‌ مهدی رسولی

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

✨﷽✨

✳ در نسل این خاک حسین‌بن‌علی‌ است!

✍ چنان‌که در مورد #شیطان دیدیم، شیطان با کمال اختیار سجده نکرد و گفت: «مرا از آتش آفریدی و او را از گل». شیطان گفت(البته این را درست تشبیه کرده‌اند)، فقط عاشق تو(خدا) هستم. آیا من به یک گِل‌پاره سجده کنم و عشق بورزم؟ خدا به شیطان می‌فرماید: مگر من معشوق تو نیستم؟ به تو می‌گویم به این خاک سجده کن! در حقیقت تو به خاک سجده نمی‌کنی، به من سجده می‌کنی. من به تو دستور می‌دهم. پس دروغ می‌گویی که عاشق من هستی!

از خدا #علم_کامل بخواهید زیرا علم ناقص انسان را بیچاره می‌کند. این حرف ظاهرش خوب است. بله، من از آتشم و او از خاک است. اما مگر تو نمی‌دانی در نسل این خاک کیست؟ در نسل این خاک #حسین‌بن‌علی علیه السلام است. می‌فهمی یا نمی‌فهمی؟ تو که نمی‌دانی. تو فقط همین خاک را می‌بینی. گِل را می‌بینی و برای من استدلال می‌کنی؟ فَاخْرُجْ، «برو بیرون». خدایا، ما را با این خطاب مخاطب قرار مده! خدایا به ما أُخْرُج نگو!

👤 علامه جعفری
📚 از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت»

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🍁 @eejaz786

🌹خداوند متعال به حضرت موسی (ع)
فرمود : اي موسي !

✍🏻من شش چيز را در شش جا قرار دادم؛ ولي مردم در جاي ديگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را در آنجا نخواهند يافت :

①راحتي و آسایش مطلق را در
'' آخرت'' قرار دادم، ولي مردم در
'' دنيا '' به دنبال آن مي‌گردند!

②عزت و شرف را در
'عبادت'' قراردادم،ولي مردم آن رادر
'' پست و مقام '' مي جويند!

③بي‌نيازي را در
''قناعت'' قرار دادم،ولي مردم آن رادر
''زيادي مال و ثروت'' جستجو مي‌كنند!

④رسیدن به بزرگی و مقام را در
''فروتني'' قرار دادم، ولي مردم آن را
در'' تكبّر و خود برتر بيني'' می جویند!

⑤کسب علم را در
''گرسنگي و تلاش'' قرار دادم، ولي
مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن مي‌گردند!

⑥اجابت دعا را در
" لقمه حلال " قرار دادم، ولي مردم
آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو می کنند!
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🔴دنباله‌رو اکثریت نباش

✍چوپانی تعریف می‌کرد گاهی برای سرگرمی با یک چوب‌دستی دم در آغل گوسفندان می‌ایستادم و هنگام خارج‌شدن گوسفندان، چوب‌دستی را جلوی پایشان می‌گرفتم، طوری که مجبور به پریدن از روی آن می‌شدند.

پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می‌پریدند، چوب‌دستی را کنار می‌کشیدم. اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می‌پریدند.

تنها دلیل پرش آن‌ها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!

گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.

تعداد زیادی از آدم‌ها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش می‌دهند. مایل به باورکردن چیزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند. مایل به پذیرش بی‌چون‌وچرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.

وقتی خودت را هم‌صدا با اکثریت می‌بینی، وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!

↶【به ما بپیوندید

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

✍آیت الله شاه آبادی:

عدالت استقامت روح است در ترک محرمات و فعل واجبات، یعنی آنچه نباید بکند، نکند و آنچه را باید بکند، بکند.

📚رشحات البحار ، ص ۳۷ .

↶【به ما بپیوندید
@eejaz786

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🌷 آیت الله شیخ محمدتقی بهلول نقل میکردند :

✍ ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت : کاروان را نگه‌دار ، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.

☘ کاروان دار گفت : بی‌بی❗دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم.

☘ مادرم گفت : نه❗می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.

☘ کاروان‌دار گفت : نه مادر . الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت : نگه‌دار. او گفت : اگر پیاده شوید ، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت : بگذار و برو.

☘ من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟

☘ من هستم و مادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند.

☘ لحظه به لحظه رعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد ؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌آید.

☘ کنار جاده ایستاد و گفت : بی‌بی کجا می‌روی؟
مادرم گفت : گناباد. او گفت : ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو

☘ یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت :

☘ من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. سورچی گفت : خانم ، فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد ؛ کسی نیست شما را ببرد.

☘ مادرم گفت : من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم. در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است ؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛

☘ آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت : مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم داخل درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم.

☘ در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.

🖋 اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند.

«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶

#نماز_اول_وقت

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

شیخ جعفری مجتهدی:

اصلاً دستگاه حضرت اباعبدالله (ع) یك دستگاه عجیبی است!
نام مبارك ایشان هم خیلی بزرگ است.
در نام مقدس حسین (ع) اسرار عجیبی نهفته است.
هر كس كه نام آقا امام حسین (ع) را بشنود از میزان انقلاب خاطری كه پیدا می‌كند پایه ایمانش را می‌توان فهمید.
كسانی كه نام این بزرگوار را می‌شنوند و تغییر حالی در خود نمی‌بینند باید جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین (ع) محك ایمان است.

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

✨﷽✨

🌼دو تکه نان خشک و دست با برکت زین‌العابدین علیه‌ السلام

✍️شیخ صدوق به سند خود از زهری نقل می‌کند که روزی در خدمت امام سجاد علیه‌السلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیال‌مندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم. حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متاثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟ هنگامی که مردم متفرق شدند، یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار می‌گوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار می‌گوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیه‌السلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونه‌ای که رنج و محنت و پریشانی‌های خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کرده‌اید بیاورید.

دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نان‌ها را بگیر که در خانه ما به غیر از این‌ها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو می‌دهد. آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمی‌دانست چه کار کند. نفس و شیطان وسوسه‌اش نمود که نه دندان بچه‌ها می‌تواند این نان‌ها را بخورد و نه شکم تو و خانواده‌ات را سیر می‌کند و نه قرض تو ادا خواهد شد. همان‌طور که در بازار راه می‌رفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمی‌خرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد، مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمی‌خرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد.

وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نان‌ها را پس آورده‌اند و گفتند: بچه‌های ما این نان‌های خشک را نمی‌توانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نان‌ها را به بازار آورده‌ای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم. آن مرد آن‌ها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمی‌توانستند آن نان‌ها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آن‌ها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیه‌السلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیه‌السلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرص‌های نان را به ما برگردان که آن‌ها را به غیر از ما کسی نمی‌خورد.

📚امالی شیخ صدوق، ص537؛ بحارالأنوار، ج46، ص20

↶【به ما بپیوندید

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🎥سه ساعتی از روز عاشورا که هیچ کسی طاقت دیدن آن را ندارد.

👤 استاد عالی

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

💕💕


‏به بچه هاتون یاد بدید حسین از بی یاری سر بریده شد نه از بی آبی...
‏عباس از معرفت و مرام بی دست شد نه به خاطر مشک آب...
‏اونجا که حسین فریاد زد هل من ناصر ینصرنی؟یار میخواست نه آب...
‏به بچه هاتون از آزادگی حسین(ع) بگید نه از لبهای تشنه...
‏خیلیا لب تشنه از دنیا رفتن اما حسین نشدن.
‏حسین یعنی مردانگی...آزادگی...غیرت...شجاعت و شهامت.
‏عباس یعنی جوانمردی... معرفت....حیا....غیرت
‏عباس یعنی پشت برادر حتی بدون دست...
‏حسین(ع) یعنی آزادگی
‏افسوس که لبهای تشنه باعث شد راه اصلی کربلا از یاد خیلیا بره...


پیام کربلا ایستادن در مقابل ظلم است

اگر میخواین از حسین
به بچه هاتون بگین راه اصلی
کربلارو نشون بدید🌹🏴



🙏عزاداریتان قبول🙏

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🖤یاباب الحوائج حضرت عباس

▪️و دو دست بریده اش کافیست
▪️برای گرفتن دست تمام عالمیان

▪️امیدوارم به حق این شب معنوی
🖤باب الحوائج  حضرت عباس(ع)
▪️در دنیا و آخرت دستگیرتون باشه

🏴فـرا رسیـدن ‌تـاسوعـای حـسینی
بر امام زمان عج و شما تسلیت باد🏴

حاجت روا باشیــد 🖤

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

✿‍✵✰  یـــڪ ✰✵✿‍ 
         ↯‌ داســــتــان مـعـنـــوی ↯


ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ کﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍء علیه‌السلام ﻣﯽﺷﻮﯼ
ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ

ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢﻣﺠﺎﺏ ﮐﻴﺴﺖ!؟

ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ شب‌های ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ‏ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ‏ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه‌ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﺑﺮﺩ
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽﺷﺪ

ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ که ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ که ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻ ﻭ ﺁﻗﺎﻳﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه‌ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ

ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ که ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ می‌برد ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ می‌شود ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ می‌شود که
ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ!؟
ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮشه‌ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟
ﺁﯾﺎ ...!!!؟؟

ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ که
ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖ
ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ

ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ ﺷﺮﯾﻒ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ ﻣﯽﮔﻮید:
ﺍﻟﺴﻼﻡﻋﻠﯿﮏﯾﺎﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ💚

ﺍﻣﺎ همهٔ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ که ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺷﻨﻮﻧﺪ که ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩلﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:
✨ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ✨

ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎء ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ

↫◄ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢﻣﺠﺎﺏ
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ ﻧﺎﻣﻴﺪند

سال‌ها ﺑﻌﺪ ﻫﻢ که ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ
بہ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه‌ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻓﻌﻠﯽ به ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩ، ﻻﺟﺮﻡ دوﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🔴شربت نذری (بی نظیره)

حدود 23 سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار میشود. یک روز پولهای دخل، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه را به قتل میرساند.
بعد از مدتی، او را دستگیر میکنند، بعد از صدور حکم قصاص، اجرای حکم حدود 17 - 18 سال به طول می‌انجامد. میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند. خلاصه امسال بعد از 17 – 18 سال، خانواده مقتول برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و 3 دختر و 7 پسرش آمدند و در دفتر نشستند.
من از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده. برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم. زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم. من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید. نی نی پرارین یادم هست هوا به شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد. به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛ او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است؛ یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ چیز دیگری نگفت. بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و 9 نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند.
قبل از خروج، مادرشان به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند، شیرش را حلالشان نمیکند.
خلاصه اینکه مراسم اعدام شروع شد و شاگرد، پای چوبه ایستاد و همه چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت من فقط یک خواسته دارم؛ من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. شاگرد گفت:
18 سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید. حالا هم تنها 20 روزتا تاسوعا باقی مانده. از شما می خواهم که اگر امکان دارد این 20 روز را هم به من فرصت بدهید، من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس(ع)، شربت نذری به زندانی‌های میدهم.
امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابالفضل(ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم. حرف او که تمام شد یک دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابالفضل(ع) و امام حسین(ع) در نمی‌افتم، من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچ کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ هم ماجرا را کامل تعریف کرد، مادرشان به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم.
🔴 امام حسین سمبل مظلومیت، گذشت و آزادگی بود. بخشش را از امام حسین(ع)یاد بگیریم.
عالم همه قطره‌اند و دریاست حسین🍃خوبان همه بنده‌اند و مولاست حسین🍃ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش🍃از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین🍃

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

✨﷽✨

🌼آنجا بودی و سوختی و البته صبر کردی؛ عجب صبری...

✍سخت است رفتن همه را دیدن و داغ علی اکبرها و داغ عباس‌ها را به جان خریدن؛ سخت است تنهاییِ امام زمان را دیدن و صدای هل من ناصرش را شنیدن و باز هم تنهاییِ امام را دیدن، همانجایی که حتی کودکانِ در گهواره تاب دیدنش را نداشتند...

▪️ البته دیدن اسارت‌ها و شلاق‌ها بماند، دیدن سرهای بر نیزه و داغ رقیه بماند...

▫️ آقای من عجب صبری داشتید!
همه گفتند امان از غم زینب، اما شما حتی غم زینب را هم دیدید.

▪️ ای کاش مردمِ زمان، امامت شما را درک میکردند، ای کاش گروه هایی مثل توابین، توبه خود را در اطاعت از شما می‌دیدند.

▫️ آقای من! چقدر زندگی شما شبیه امروز است. امامی که غم یار می‌بیند، امامی که کربلاهای زمان را درک می‌کند، بی‌آنکه مردمِ زمان، حقیقتِ او را درک کنند.

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر

🔻مرحوم آیت الله اراکی درباره شخصیت والای میرزا تقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟

🔻 با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
🔻آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

منبع : کتاب آخرین گفتارها

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

💢 ماجرای شکایت مادر عراقی از حضرت عباس(ع) و معجزه شفا گرفتن دو دختر در حرم حضرت

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

✨﷽✨

🔴تو دنیا دنبالش نگرد خلق نشده!

🔅 قرآن کریم می فرماید:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کبَدٍ
همانا انسان را در سختی‌ها آفریدیم.

🔻واقعیت این است که دنیا محل سختی‌ها و بلاهاست (البته این بلاها، دارای هدف و معنا هستند، اگر بی هدف و معنا بودند، آزار دهنده می‌شدند) ما انتظارمان از زندگی، راحتی و آسایش است و چون به آن نمی‌رسیم، ناراحت می شویم.

🔹اساساً راحتی برای دنیا آفریده نشده و بدیهی است طلب کردن آنچه وجود ندارد، مایه رنج و عذاب است.

🔰 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
مَن طَلَب ما لم یخلَق قَد اتعب نَفسه و لم یرزق
هرکس چیزی را طلب کند که آفریده نشده است، خود را به زحمت انداخته و چیزی نصیب او نمی‌گردد.

⁉️ از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سؤال شد: آن چیست که خلق نشده است؟ فرمود:
الراحة فی الدنیا
راحتی در دنیا

↶【به ما بپیوندید
@eejaz786

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🍁 @Bakhodabash

💕همانقدر که مسخره می کنیم
احترام نمی گذاریم
همانقدر که اشتباه میکنیم
تفکر نمیکنیم
◾️همانقدر که عیب میبینیم
برطرف نمی کنیم
همانقدر که از رونق می اندازیم
رونق نمی بخشیم

◾️همانقدر که کینه به دل می گیریم
محبت نمی کنیم
همانقدر که حرف میزنیم
عمل نمی کنیم

◾️همانقدر که می گریانیم
شاد نمیکنیم
همانقدر که ویران میکنیم
آباد نمیکنیم

◾️همانقدر که کهنه میکنیم
تازگی نمی بخشیم
همانقدر که دور میشویم
نزدیک نمی کنیم

◾️همانقدر که آلوده میکنیم
پاک نمیکنیم
همیشه دیگران مقصرند
ما گناه نمیکنیم!!!!!

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

🌸 از عارفی پرسيدند :

✍چرا اينقدر ذکر "صلوات" در منابع دينی ما تاکيد شده؟! و برای آمرزش گناهان ، وسعت روزی ، صحت و سلامتی ، گشايش در کارها و... صلوات تجويز کرده اند؟!
سر و راز اين ذکر چيست؟؟؟!

فرمود:
اگر به قرآن نگاه کنيد،
فقط و فقط يکجا در قرآن هست
که خداوند انسان رو هم شأن و هم درجه ی خودش می کند .

يعنی از انسان مي خواهد که بياید کنار او و با هم در یک کاری مشارکت کنندو آن اين آيه ست:

"انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما"
خدا و ملائکه اش دارند براي پيامبر صلوات ميفرستند شما هم بیایید و همراهی کنید...
علت عظمت و بزرگی ذکر صلوات اين است که انسان را تا کنار خدا بالا مي برد

Читать полностью…

اعجازهای آسمانی

✨﷽✨

⛔️ گناه به ضرر انسان است؛ چه دین‌دار باشد چه بی‌دین!

✍️ دین‌داری باید طوری باشد که بتواند برای انسان، هیجان‌انگیز و لذت‌بخش باشد، اما موانعی وجود دارد که موجب می‌شود ما از دین‌داری لذتِ کافی نبریم؛ یکی از این موانع، تصورات غلط ما از دین است. مثلا خیلی‌ها تصور می‌کنند گناه فی‌نفسه کارِ بدی نیست و ضرری برایشان ندارد؛ فقط خدا را ناراحت می‌کند! این یک تلقیِ غلط از گناه است که باید تغییر کند.

قدم اول، برای شناخت گناه این است که بدانیم: گناه یعنی خطای انسان که این خطا به ضرر خودش است؛ چه دین داشته باشد، چه نداشته باشد! آدم دین‌دار یا بی‌دین، اگر با ساتور، انگشت خودش را بزند، قطع می‌شود و این ربطی به دین و اعتقاد آدم ندارد!

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: اگر خدا از حرام نهی نکرده بود، عاقل باید خودش از حرام اجتناب می‌کرد (چون می‌دانست به ضرر خودش است) (غررالحکم/۷۵‌۹۵)

👤علیرضا پناهیان ۹۸‌.۲‌.۱۷

↶【به ما بپیوندید
@eejaz786

Читать полностью…
Subscribe to a channel