engaarr | Unsorted

Telegram-канал engaarr - اِنگار

991

دکتر پرستو‌امیری متخصص روانشناسی‌سلامت روان‌درمانگر پروانه سازمان نظام روانشناسی: ۷۱۳۵ تعیین وقت از طریق تلگرام و واتس‌اپ: ۰۹۳۶۵۷۰۵۱۷۱ در اینستاگرام Www.instagram.com/dr.parastoo.amiri

Subscribe to a channel

اِنگار

به این هم رسیده‌ام که دیگری چه مرا بفهمد چه نفهمد، چیز زیادی به زندگی من اضافه یا از آن کم نمی‌شود.
پیش‌تر اصرار داشتم به رفع ابهام و فهماندنِ خودم به دیگران. اما اکنون می‌دانم آدم‌ها، به شکلی درونی و سوبژکتیو با ما مواجه می‌شوند و ممکن است برداشت‌شان چندان مرتبط با ما نباشد. اکنون به‌جای اصرار بر تحمیلِ فهمیده شدنِ خودم بر دیگران، و به‌جای تلاشِ بیش‌ازحد برای توضیح دادن، یاد گرفته‌ام، فاصله‌ی روانی‌ام را با آدم‌های دوروبرم -به نسبتِ هماهنگیِ برداشت‌شان با حال و هوای درونی‌ام- تنظیم -دور و نزدیک- کنم و بروم دنبالِ زندگی.
این یک نسخه‌ی شخصی‌ست.







دکتر پرستوامیری
#انگار_زندگی_داره_دیر_میشه
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

سرکوبیِ احساسات می‌تواند در حدی باشد که ارتباط فرد با مولفه‌های روانی و ذهنی هیجان قطع شود؛
اما بدن ...
بدن، زبان خودش را دارد؛
بدن داغ می‌شود، بدن یخ می‌زند، قلب تند و تند می‌تپد، دست‌ها می‌لرزند، پاها سست می‌شوند، چشم‌ها تار می‌بینند، گوش‌ها گنگ می‌شنوند ...
بدن با تکه‌تکه‌ی خودش می‌خواهد فریاد بزند و به یادمان بیاورد که، هرچند ما خشم، غم، ملال، ترس، دلتنگی، سوگ و اضطراب‌مان را، پس رانده‌ایم اما، آن‌ها، جایی در قلمرو بدن، وجود دارند و تلاش می‌کنند خودشان را ابراز کنند.
برای ارتباط با احساسات‌مان،
به تن رجوع کنیم.
تن را تجربه کنیم.





دکتر پرستوامیری
متخصص روانشناسی سلامت

@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

در کودکی، در جهانِ کوچکِ خانه‌مان، به باوری درباره جهان، خودمان و دیگران می‌رسیم و قواعدی برای دوام آوردن در آن جهان وضع می‌کنیم، و بعد، تمامِ سال‌های بزرگ‌سالی را وقفِ اثبات درستیِ آن باورها و بازی (زندگی) بر اساسِ آن قواعد می‌کنیم.




دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

ما در موقعیت‌های مختلف، حالت‌هایی از "من" را تجربه می‌کنیم که احساسات، افکار، رفتار و حتی ویژگی‌های نوروبیولوژیکی منحصر به فرد خود را دارند.
احساسات، افکار و رفتار ما گاهی شبیه یک کودک آسیب‌دیده، رهاشده، رنجیده یا بهانه‌گیر است، گاهی بی‌تفاوت و منجمد هستیم و گاهی شبیه یک آدم بزرگِ سرزنشگر و خشمگین یا متوقع!

به همین دلیل است که گاهی حتی با خودمان -یا با بخشی از احساسات، افکار و رفتارهای‌مان- احساس غریبه‌گی می‌کنیم.

در میان این من‌های ناسالم، آن‌چه که باید در خودمان بسازیم - یا تقویت کنیم- یک من سالم است که در لحظات دشوار، با اتصال به آن، احساس، فکر و رفتار سالم‌تری نسبت به رنج‌های زندگی داشته باشیم.




دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

ما یک قالبِ فنتزیِ آماده از معشوق در ذهن داریم و تلاش می‌کنیم معشوقِ واقعی را در آن قالب بگنجانیم؛
اگر نشد او را می‌تراشیم؛
حتی می‌خراشیم ...




دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

انسان از یک جایی به بعد، به جای "دشمن" پنداشتن انسانی دیگر، به او "علاقه‌ی اجتماعی" پیدا کرد.
علاقه اجتماعی به غریبه‌ها، گونه‌ی تکامل یافته‌ی نوع‌دوستیِ خویشاوندی (خونی) بود. -هرچند این غریبگی کم‌کم حولِ اشتراکاتِ غیرخونی، نوع تازه‌ای از خویشی را به‌وجود آورد، که بحث دیگری‌ست.-

در مغز، اندروفین‌ها و اکسی‌توسین موظف شدند در مواجهه با یک انسان غریبه، به‌جای سیستم تهدید و خطر، میل به مراقبت را بیدار کنند.
و عصب واگ میلین‌دار، عهده‌دارِ پشتیبانی از رفتارهای بین فردی، مانند وابستگی اجتماعی، مراقبت و همکاری شد.

اما، تمام این‌ تغییرات نورولوژیکی، در یک بستر "روانی" صورت گرفت، در بستر دلبستگی و توانایی والد در تسکین و مراقبت از کودک.

گویی در طول تکامل، بدنِ انسان با تمام قوا در خدمت و فرمان‌بردارِ روانِ او بوده است.



دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

استرس مزمن و طولانی مدت به فرسودگی روانی و جسمانی -چیزی شبیه افسردگی- ختم می‌شود؛ گویی بدن و روان، از مبارزه‌ای دراز مدت خسته شده‌اند.



دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

@engaarr

زِ بندِ خصم، به تدبیر می‌توان جستن
مرا چه چاره که زنجیرِ پای خویشتنم؟!


صائب تبریزی
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

@engaarr
ویدیو را با صدا ببینید.
https://www.instagram.com/reel/CxdUOCJtjxi/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

در این دوره، به جست‌جوی صداهای درونی‌مان خواهیم رفت.
"من" های متعددی که در ما زندگی می‌کنند و در لحظات مختلف زندگی، سکان افکار، احساسات و رفتارهای مارا به دست می‌گیرند.
و بعد یاد خواهیم گرفت با این "من" ها، ارتباط برقرار کنیم و از میان آن‌ها، سالم‌ترین منِ ممکن را بسازیم.
یاد خواهیم گرفت که در دشواری‌های زندگی، چطور با خودمان، مانند یک دوستِ دلسوز و حامی رفتار کنیم.
.
این دوره به صورت حضوری، در کلینیک تخصصی دیبا/تبریز، برگزار خواهد شد.
(ظرفیت ما برای پذیرایی از شما محدود و اطلاعات کامل در انتهای ویدیوست.)
در تلگرام و واتساپ پاسخ‌گوی شما هستم:

۰۹۳۶۵۷۰۵۱۷۱

دکتر پرستوامیری
متخصص روانشناسی سلامت

@engaarr

https://www.instagram.com/reel/CxdUOCJtjxi/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

Читать полностью…

اِنگار

ما در کودکی، در تجربه‌ی ارتباط‌مان با مراقبین اولیه (پدر، مادر، ...) به "احکام قطعی" درباره‌ی آدم‌ها، دنیا و خودمان می‌رسیم. این احکام کلی و قطعی‌ست زیرا در آن سن، منبع شناخت ما از کل دنیا، همین آدم‌های نزدیک ما هستند. بعدترها در بزرگ‌سالی، دنیای ما آن‌قدر بزرگ می‌شود که رسیدن به یک حکم قطعی در مورد همه‌چیز و همه‌کس، خیلی سخت خواهد بود.
اگر احکام قطعی مانند:
آدم‌ها قابل اعتماد نیستند؛
من دوست‌داشتنی نیستم؛
من ارزش‌مند نیستم؛
دیگران مرا رها خواهند کرد؛
دنیا جای ناامنی‌ست؛
و غیره دارید، در روابط دور گذشته، در دنیای کوچکِ کودکی‌تان، دنبال داستانش بگردید.




دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

آدم‌ها با دو روش ناسالم از خودشان دربرابر دردهای روانی/عاطفیِ روابط محافظت می‌کنند؛


بعضی‌ها دکمه‌ی احساسات‌شان را خاموش می‌کنند! از دیگران دور می‌شوند؛ هیچ کمکی را قبول نمی‌کنند؛ از هر موقعیت عاطفی و احساسی فرار می‌کنند؛ بیش از حد مستقل‌اند و مانند یک ربات عمل می‌کنند.
این افراد اغلب از احساس پوچی و ملال، احساس خالی بودن، و علائم جسمی شکایت دارند.

گروه دوم، تلاش می‌کنند فعالانه با هیجانات منفی مقابله کنند؛ آن‌ها به فعالیت‌هایی مثل مصرف مواد و الکل، پرخوری، سکس زیاد، کار زیاد، ورزش زیاد، قمار، بازی‌های کامپیوتری، تماشای بیش از حد فیلم و سریال و خیال‌پردازی بیش از اندازه، روی می‌آورند.
این رفتارها در لحظه باعث ایجاد تسکین یا حواس‌پرتی می‌شوند اما در دراز مدت کار را بدتر می‌کنند.






دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

(شما از کدام گروه هستید؟ یکی از این دو یا روش‌های سالم‌تری دارید؟)

Читать полностью…

اِنگار

@engaarr

در اسطوره‌ها آمده‌ است که مردگان برای وارد شدن به جهان زیرین (جهان هادس) باید از پنج رود عبور کنند.

اولینِ آن‌ها رود استیکوس (نفرت) است که مرز بین جهان زندگان و جهان زیرین (مردگان) است، و آخرینِ آن‌ها رودِ لته است به معنای فراموشی!

مردگان در آخرین مرحله باید از آب رودخانه‌ی لته بنوشند، تا زندگی گذشته‌ی خود را فراموش کنند و برای همیشه وارد جهان زیرین شوند.


@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

هنوز بعد از بیست سال اولین جمله‌ی کتاب #نامه_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد از #اوریانا_فالاچی را در خاطرم دارم؛ هستی. به قطره‌ای از زندگی می‌مانی که از "هیچ" چکیده شده باشد.
نمی‌دانم با ذهن نوجوانم چه دریافتی از این جمله داشته‌ام که همچنان آن‌قدر، به قوت در روان من باقی مانده است. اولین استنباط‌های مبهم من از زندگی! نه که حالا به استنباط واضحی دست یافته باشم. نه؛ حالا در بزرگسالی، صرفا به‌جز آن جمله، هزاران جمله‌ و تجربه‌ی متحیرکننده‌ی دیگر در ذهنم منتظرند به امید آن‌که روزی، تبدیل شوند به یک کل منسجم و معمای زندگی را برای من حل کنند.
این روزها، که پایان، قریب‌الوقوع است و مرگ، خودش را برداشته و آورده گذاشته درست جلوی چشم‌های ما، بیشتر به زندگی فکر می‌کنم -شاید فکر کردن به زندگی، نوعی از چسبیدن به آن باشد.-

مبادا پیش از رسیدن به ساحل مرگ، در این دمی که به نام زندگی فرصت عبور دارم، "هیچ" از دریای زندگی نفهمیده باشم!


دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr

این ویدیوی زیبا را حتما با صدا ببینید؛ لحظه‌ی تولد/ تقلای زندگی و ساحل مرگ.
👇

.https://www.instagram.com/p/CUHFdQ9lOPY/?utm_medium=copy_link

Читать полностью…

اِنگار

اعتماد




جیسون در هر امری، رای قاطعی داشت. همیشه می‌گفت: به خودم بیش از هر چیز و هر کسی اعتماد دارم، چرا باید در مورد چیزی که باور دارم تردید کنم؟
تردید را بازیِ آدم‌های مسئولیت‌ناپذیر می‌دانست. نه این‌که خودش تردید را تجربه نکرده باشد، برعکس پیش از رسیدن به یک رایِ قاطع، باید تکلیف تردیدها را در مورد آن موضوع خاص، مشخص می‌کرد. اما سرانجام به نتیجه‌ای که خودش به آن رسیده بود اعتمادِ نفوذناپذیری داشت.

مارگارت همسرِ جیسون بود که در طی بیست و چندسال زندگی مشترک با جیسون تقریبا در هیچ موضوعی، هیچ رائی نداشت. در واقع اصلا نیاز نبود مارگاریت نظری داشته باشد. او تنها در یک مورد نظر قاطعی داشت و آن اعتماد تمام و کمال به جیسون بود.
جیسون بهتر از هرکسی می‌داند کار درست و غلط کدام است. این جمله‌ای بود که همیشه مارگارت می‌گفت.

مارگارت یادش نمی‌آمد قبل از جیسون چطور تصمیم‌گیری می‌کرد. اما آن روزهای بیست و چندسال پیش که جیسون را در کافه‌ای محلی می‌دید را خوب به خاطر داشت.
جیسون مرد جوان لاغر اندامی بود که توی یک شرکت در همان خیابان کافه، حسابدار بود. همیشه راس ساعت مشخصی می‌آمد، در صندلی مشخصی می‌نشست، نوشیدنی مشخصی سفارش می‌داد و بعد از دقایق مشخصی، پول نوشیدنی و انعام را روی میز می‌گذاشت و می‌رفت.

آن روزها مارگارت دختر خجالتی و سربه‌زیری بود که در دانشگاه نقاشی می‌خواند و عصرها در کافه‌ی محلی کار می‌کرد. شغلی که دوستش برای او پیدا کرده بود و گفته بود برایش مناسب است. به ندرت پیش می‌آمد مارگارت با کسی حرفی بزند. در واقع کافه هم کافه محلی و خلوتی بود. مشتری می‌آمد مارگارت مطابق آن‌چه بهش گفته شده بود، میرفت سفارش را می‌گرفت و به بارتندر می‌داد.
اوضاع خوب بود مگر آن‌که مشتری تازه واردی بپرسد کدام نوشیدنی را پیشنهاد می‌کنید؟ همین سوال کافی بود که برای لحظاتی مارگارت را از پا بیندازد. هربار بدو بدو می‌رفت و با لب‌های لرزان از بارتندر می‌پرسید ما کدام نوشیدنی را پیشنهاد می‌کنیم؟

در زمان‌های بی‌کاری پشت پیشخوان تصویر مشتری‌ها را در کاغذهای کاهی نقاشی می‌کرد. اما هرگز یک تصویر را به پایان نمی‌رساند. همیشه وسط‌های کار در مورد خوب یا بودن کارش تردید می‌کرد، مضطرب می‌شد و کاغذ را پاره می‌کرد و دور می‌انداخت.

مارگارت دختر خوش برو رویی بود. احتمالا به خاطر چهره شیرین و خجالتی‌اش که زیر چتری‌های کم‌پشتِ موهای تیره‌اش پیدا بود که چندباری پسرهایی که به کافه می‌آمدند تلاش کرده بودند با او ارتباط برقرار کنند، اما بعد از چند تلاش، به نظرشان مارگارت دختر بی‌حال و حوصله‌ای می‌آمد و اورا رها می‌کردند. او در هر آشنایی تازه‌ای دست و پایش را گم می‌کرد. صورتش قرمز و کک و مک روی گونه‌اش بیشتر نمایان می‌شد. انگشتهایش در هم گره می‌خورد، لب پایینش می‌لرزید و گوشه‌ی چشمش می‌پرید. وضعیت دردناک و خجالت‌آوری بود برای مارگارت.
اما درست یادش نمی‌آمد که چه شد که یک روز جیسون، جوان قدبلند و لاغر اندام، با فکی چهارگوش و بینی عقابی و موهایی که به دقت به عقب شانه شده بودند و اتفاقا اصلا به فرم چهره‌اش نمی‌آمدند، آمد جلو و خیلی جدی و بدون ذره‌ای تردید گفت شما دارید با نقاشی عمرتان را تلف می‌کنید، انگشت‌های شما اصلا مناسب نقاشی کشیدن نیست. شما باید کوزه‌گری کنید. من شما را به کارگاه کوزه‌گری یکی از آشنایانم می‌برم.

کم‌تر از سه ماه بعد مارگارت همسر جیسون بود و در یک کارگاه کوزه‌گری کار می‌کرد.

بعد از آن، در تمام این بیست و چند سال زندگی، این جیسون بود که تصمیم گرفته بود کی بچه‌دار شوند، کی اتوموبیل‌شان یا خانه‌شان را عوض کنند، بچه‌ها کدام مدرسه بروند، چمن‌های حیاط چه موقع زده شود، شیروانی سقف کی تعمیر شود، با کی رفت و آمد کنند و هزار و یک تصمیم دیگر.

مارگارت راضی بود. مدت‌ها بود هیچ اضطرابی را تجربه نکرده بود، لب‌ پایینش نلرزیده و کک مک‌هایش نمایان نشده بود. واگذاری مسئولیت‌ تصمیم‌گیری‌ها به جیسون بهترین -و احتمالا آخرین- تصمیم واقعی او بود و او با وجود پیامدهای ناخوشایند برخی تصمیمات جیسون، همچنان معتقد بود که جیسون بهتر از هرکسی می‌داند کار درست و غلط کدام است. جیسون هم راضی بود، بالاخره یک نفر در زندگی‌اش بود که بی‌تردید به او اعتماد داشت و انصافا تصمیمات جیسون را موبه‌مو و بی نقص اجرا می‌کرد. می‌شد گفت آن‌ها واقعا عاشق و از آن مهم‌تر، مکمل یکدیگر بودند. پایه‌ی عشق آن دو کاملا بر اساس اعتمادِ نفوذناپذیر و اطاعتِ بی چون و چرا بود.

در واقع مارگارت آنقدر به جیسون اعتماد داشت و مطیعِ رای او بود که اگر روزی جیسون از خودش متنفر می‌شد مارگارت هم از او متنفر می‌شد.



پرستو امیری

Читать полностью…

اِنگار

رفیقِ روزهای خوبِ خودتون نباشید؛
تو روزهای بدتون هم با خودتون رفیق بمونید.





پرستو امیری
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

نقصِ توجه و تمرکز در بزرگسالانِ مبتلا به اختلال بیش‌فعالی و نقص توجه، منجر به رفتارهایی می‌شود (مانند فراموشی و اهمال‌کاری در کارها، نصفه رها کردن فعالیت‌ها، تصمیم‌گیری‌های تکانشی و ناگهانی) که ممکن است از سمت اطرافیان، به اشتباه، عدمِ مسئولیت‌پذیری، بی‌خیالی، سربه‌هوایی یا لج‌بازی تلقی شود.
هرچند که دانستن این موضوع، نباید موجبِ توجیه همه جانبه‌ی این رفتارها شود؛ به هر حال مسئولیتِ جستجوی درمان و تلاش برای تغییر در بزرگسالان مبتلا به نقص‌توجه و بیش‌فعالی، بر عهده خود این افراد است.




دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

ظرفیت جلسات آنلاین فقط ۲ نفر باقی مانده.

Читать полностью…

اِنگار

https://www.instagram.com/p/Cx8NmI_IPXk/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

Читать полностью…

اِنگار

ما تحملِ تنها ماندن با خودمان را نداریم.
حتی اگر قرار باشد برای لحظاتی تنها باشیم، به خواب، به شبکه‌های اجتماعی مجازی، به بازی‌های کامپیوتری، به فیلم و سریال، به سیگار و مشروب، به کار زیاد، به پادکست و موسیقی و غیره پناه می‌بریم.
دست به هرکاری می‌زنیم تا با خودمان تنها نمانیم.
یکی از دلایل عدمِ تحملِ تنهایی خودمان، نجواهای درونی ماست.
ما در تنهایی مدام با خودمان گفتگو می‌کنیم؛ از گذشته‌ها، اشتباهاتی که کرده‌ایم، جفاهایی که در حق‌مان شده، از آینده و اتفاقات نگران‌کننده‌ی آن و ...
ما تحمل این نجواهای را نداریم و -به اشتباه- به جهان بیرون و افیون‌های آن پناه می‌بریم.




دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

.

اگه مدام خودسرزنشی دارید؛
احساس بی‌ارزشی می‌کنید؛
اغلب خودتون رو مقصر اتفاق‌ها می‌دونید؛
مدام احساس ناکافی بودن دارید؛
احساس گناه دارید حتی وقتی علتی براش پیدا نمی‌کنید؛
مدام خودتون رو برای خوب بودن تحت فشار قرار می‌دید؛
احساس می‌کنید از پس کارها برنمیاید؛
به خودتون اعتماد ندارید؛
همیشه از خودتون برای دیگران می‌گذرید؛
اگه وقتی موفقیتی هم کسب می‌کنید اون رو دست کم می‌گیرید؛
اگه احساس می‌کنید توی جمع‌ها پذیرفته نیستید؛
اگه اهمال‌کار هستید و از این بابت مدام خودتون رو سرزنش می‌کنید؛
اگه توی روابط بیش از حد سرویس‌دهنده هستید ...


این جلسات برای شماست.

جلسات گروه‌درمانی حضوری در کلینیک دیبا تبریز؛ دوشنبه‌ها ساعت ۱۵ الی ۱۷.
و جلسات آنلاین در گوگل‌میت؛ دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها ساعت ۱۹ الی ۲۱.

اطلاعات بیشتر در تلگرام، واتساپ و پیامک:

۰۹۳۶۵۷۰۵۱۷۱


دکتر پرستو امیری

@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟
درین پلید دخمه‌ها
سیاه‌ها، کبودها
بخارها و دودها؟

ببین چه تیشه می‌زنی
به ریشهٔ جوانیت
به عمر و زندگانیت
به هستیت، جوانیت
تبه شدی و مردنی
به گورکن سپردنی
چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟

چه می‌کنم؟ بیا ببین
که چون یلان تهمتن
چه سان نبرد می‌کنم
اجاق این شراره را
که سوزد و گدازدم
چو آتش وجود خود
خموش و سرد می‌کنم

که بود و کیست دشمنم؟
یگانه دشمن جهان
هم آشکار، هم نهان
همان روان بی امان
زمان، زمان، زمان، زمان
سپاه بیکران او
دقیقه‌ها و لحظه‌ها
غروب و بامدادها
گذشته‌ها و یادها
رفیق‌ها و خویش‌ها
خراش‌ها و ریش‌ها
سراب نوش و نیش‌ها
فریب شاید و اگر
چو کاش‌های کیش‌ها

بسا خسا به جای گل
بسا پسا چو پیش‌ها
دروغ‌های دست‌ها
چو لاف‌های مست‌ها
به چشم‌ها، غبارها
به کارها، شکستها
نویدها، درودها
نبودها و بودها
سپاه پهلوان من
به دخمه‌ها و دام‌ها
پیاله‌ها و جام‌ها
نگاه‌ها، سکوت‌ها
جویدن بروتها
شراب‌ها و دودها
سیاه‌ها، کبودها

بیا ببین، بیا ببین
چه سان نبرد می‌کنم
شکفته‌های سبز را
چگونه زرد می‌کنم ...



#مهدی_اخوان_ثالث
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

📢📢📢

به درخواست دوستان خارج از تبریز، این دوره به صورت کارگاه آنلاین هم برگزار خواهد شد:


✅ این دوره (۸ ساعت) ۴ جلسه‌ی ۲ ساعت در گوگل‌میت به‌صورت آنلاین برگزار خواهد شد.

✅ دوشنبه‌ها و جمعه‌ها
تاریخ ۱۷/۲۱/۲۴/۲۸ مهرماه
ساعت ۱۹ الی ۲۱

✅ هزینه‌ی کل دوره یک میلیون با تخفیف ۲۰ درصدی، ۸۰۰ هزارتومان.


دکتر پرستوامیری
متخصص روانشناسی سلامت

برای اطلاعات بیشتر، در تلگرام، واتساپ، پیامک:

۰۹۳۶۵۷۰۵۱۷۱

Читать полностью…

اِنگار

✅طرح تعویض کاغذ باطله با نوشت افزار

فروش انواع نوشت‌افزار، کتاب، اسباب‌بازی، لوازم هنرستانی، لوازم اداری، با چک صیادی

جاده ائل‌گلی، کوی دادگستری، بلوار قاضی، بازارچه زیتون، نوشت افزار حیدر بابا

۰۴۱-۳۳۸۱۴۳۸۹

Читать полностью…

اِنگار

زندگی آنچه زیسته‌ایم نیست، بلکه همان‌چیزی است که در خاطرمان مانده، و آن گونه است که به یادش می‌آوریم، تا روایتش کنیم.
زنده‌ام که روایت کنم.




گابریل گارسیا مارکز
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

https://instagram.com/stories/dr.parastoo.amiri/3193677846290933929?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

به این سوال‌ها خوب فکر کنید؛ چه خاطراتی به یاد می‌آورید؟

Читать полностью…

اِنگار

.

این دوره از اواخر مهرماه،
به صورت حضوری،
در تبریز، کلینیک تخصصی دیبا،
برگزار خواهد شد.

برای اطلاعات بیش‌تر،
تلگرام، واتساپ و پیامک:
۰۹۳۶۵۷۰۵۱۷۱


(ظرفیت ۱۰ نفر)

Читать полностью…

اِنگار

بارها دیده‌ام که شکاک‌ترین و ماتریالیست‌ترین آدم‌ها، در مواجهه با مرگ و سوگ، حتی برای مدت کوتاهی هم که شده، به خرافه پناه برده‌اند.

انسانِ مدرن در برابر مرگ، حقیقتا دست‌بسته و بی‌پناه است.




پرستو امیری
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

.
انگار حقیقتا برای دوام آوردن در این جهان، به مقداری خودفریبی نیاز داریم.



@engaarr
@engaarr

عکس را در تکیه معاون‌الملک کرمانشاه ثبت کرده‌ام.

Читать полностью…

اِنگار

نکند فکر کردن و غرق شدن در مفاهیم عمیقی مثل "معنای زندگی" ، راهی‌ست برای فرار از وظایف و تکالیفِ ساده اما اساسی زندگی.


هرزمان غرق این مسائل شدید، از خودتان بپرسید: احیانا لیستی از کارهای ساده‌ی انجام نداده و اهمال‌کاری شده ندارم؟!


پرستو امیری
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…

اِنگار

حضورِ یک آدم کمال‌‌گرا -بی‌نقص‌گرا- در اطراف‌تان کافی است تا مدام در تمام کارها به شما حسِ بد بودن یا ناکافی بودن بدهد.
در مرحله اول بدانید که هرگز نمی‌توانید یک کمال‌گرا را از خودتان راضی کنید -کمال‌گرا خودش هم نمی‌تواند خودش را راضی کند!- ؛ و در مرحله‌ی دوم، خودتان را با مقیاس و استاندارد‌های آدم کمال‌گرا نسنجید، بلکه استانداردها و اهدافِ خودتان را بسازید، آن‌ها را دنبال کنید و خودتان را نسبت به آن‌ها ارزیابی کنید.




دکتر پرستوامیری
@engaarr
@engaarr
@engaarr

Читать полностью…
Subscribe to a channel