1765
https://t.me/+S4dqMW4DmeDcTzGZ آموزش انگلیسی با جزئیات کامل #grammar #conversation #teaching تدریس آنلاین زبان @englishteaching1398 آدرس کانال https://t.me/+S4dqMW4DmeDcTzGZ (ارتباط با ادمین) @ashte60
❤️کمک به والدین برای پرورش کودکانی شاد و بااعتماد به نفس
👇👇👇
/channel/+e1Ir9YUgbX85Zjdi
✅هر دانشجویی به یه همچین فولدری احتیاج داره که پر باشه از فیلمهای آموزشی، مقاله و ابزارهای مورد نیاز.
✅این فولدر کلی ویدئو و فایلهای آموزشی در حوزههای مختلف روانشناسی؛زبان؛ادبیات داره و کلی اطلاعات مفید و فرصتهای شغلی بهتون میده
✅فقط کافیه دکمهی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنی 👇
/channel/addlist/JYvm7tOIoZo5ZDlk
#ظرفیت_محدود
📌درآمد 16 میلیونی در ماه با پروژه دانشجویی🔻
🔗/channel/+_8kBTCu3bNM5NDJk
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⛳️جادوی جمله سازی و مکالمه انگلیسی
@Yektaenglishclass
⛳️برنامه نویسی و طراحی سایت
@cyberamooz_ir
⛳️اصول اجرایی ساختمان سازی
@CIVILENG
⛳️آموزش مکس و لومیون
@tdmax_vray
⛳️گرگ وال استریت | پولسازی
@wolfofws_crypto
⛳️جدیدترین کتاب و جزوات دانشگاهی
@Ketab0jozveh
⛳️معرفی ابزار هوش مصنوعی
@LearnDotfar
⛳️فیلم و سریال زبان انگلیسی
@Yekta_english_movies
⛳️عکس های معماری 2026
@archphoto20
⛳️انگلیسی کودک و بزرگسال
@FitnessZabanSalamati
⛳️مرکز مشاوره اپلای و مهاجرت
@apply_undergraduated
⛳️پژوهش و دوره رایگان هوش مصنوعی
@EduPediia
⛳️آزمون های رایگان عمران و معماری
@mohasebanVAnazeraneATi
⛳️پروژه بگیر و پولدار شو
@poroje_man
⛳️ریمیکس های 2025
@Musicyab3
⛳️آگهی های استخدام استان گلستان
@est_golestan
⛳️دستیابی به موفقیت ،کسب درآمد مالی
@Teknocontract
⛳️آموزش صفر تا صد تعمیرات لپ تاپ
@payegah_01
⛳️کاریابی و پروژه های استخدام فوری
@porojetporo
⛳️انواع عکس و وکتور آماده
@aksveector
⛳️منبع پروژه های استخدامی
@projeraygan
⛳️آموزش بازاریابی و فروش ناب
@Academynab
⛳️انگلیسی با اصطلاحات عالی
@proverbsandidioms
⛳️آموزش اصطلاح آمريكايي
@Englishsayran
⛳️آموزش نکات پیشرفته زبان انگلیسی
@IELTS_Brilliance
⛳️کاریابی و پروژه های میلیونی فریلنسری
@poro_ad
⛳️پروژه | استخدام ادمین
@Estkhdamadminchanel
⛳️آموزش رایگان زبان انگلیسی
@be_translator
⛳️کانال سوالات تالیفی عمران محاسبات
@CivilmohasebAskary
⛳️آکادمیِ زبان انگلیسی لینگو تور
@lingotour_academy
⛳️فیلترشکن جدید با سرور اختصاصی
@shadow_vpn_31
⛳️اسکچاپ از پایه
@sketchup_20
⛳️پروکسی بزن وصل شو
@v2rayenn
⛳️آزمون های نظام مهندسی
@madsland
⛳️انگلیسی کامل Complete English
@englishteaching1398
⛳️مستر سیویل
@Master_Civil0
⛳️گلچین بهترین دوره های انگلیسی
@en_courses
⛳️پکیج های آموزشی 100% رایگان
@PakageBank
⛳️آواشناسی انگلیسی رایگان
@Yekta_phonetics
⛳️گروه معماری دانشجویان همدان
@autocad70
⛳️مبتدی تا حرفه ای Autocad
@autocad7000
⛳️موبایل و کامپیوتر + Ai
@kingo_wallpaper
⛳️پکیج های پریمیوم و VIP
@PackPlus
➖➖➖➖➖➖➖
🔑@Newstaab
@englishteaching1398
تفاوت "only" و "the only"
🍎🍎 ۱_ معرفی کلی: از قید تا صفت
تفاوت اصلی بین "only" و "the only" به نقش دستوری (grammatical role) و در نتیجه، معنای آنها بازمیگردد.
"Only"
عمدتاً یک قید (Adverb) است که بر روی فعل، صفت، قید دیگر یا کل جمله اثر میگذارد.
در مقابل، "the only" یک ترکیب صفت تعریفی (Definitive Adjective) است که یک اسم را مستقیماً توصیف و مشخص میکند. این تفاوت نقش، تأثیر مستقیمی بر معنای جمله دارد.
🍎🍎 ۲_ Only (به عنوان قید)
"Only" به عنوان یک قید محدودکننده (Restrictive Adverb)، برای تمرکز بر روی یک بخش خاص از جمله به کار میرود. موقعیت آن در جمله تعیین میکند که کدام بخش "منحصر به فرد" یا "محدود" شده است.
📌 ۲.۱ تأکید بر انحصار عمل در این حالت،"only" بر روی فعل جمله تأکید میکند و نشان میدهد که هیچ عمل دیگری انجام نشده است.
مثال:
I only asked a question.
ترجمه:من فقط یک سوال پرسیدم. (کاری جز پرسش انجام ندادم) توجه:اگر جای "only" تغییر کند، معنی نیز تغییر مییابد. مثال:
I asked only her.
(فقط از او پرسیدم، نه از شخص دیگر)
📌 ۲.۲ تأکید بر انحصار یک جزء جمله "Only"میتواند بر روی مفعول، قید یا هر جزء دیگری غیر از فاعل تأکید کند تا آن را منحصر به فرد کند.
مثال:
She speaks only English in class.
ترجمه:او در کلاس فقط انگلیسی صحبت میکند. (تأکید بر مفعول)
مثال:
He comes only on Fridays.
ترجمه:او فقط روزهای جمعه میآید. (تأکید بر قید زمان)
🍎🍎 ۳_ The Only (به عنوان صفت تعریفی)
ترکیب "the only" قبل از یک اسم، نقش یک صفت را ایفا میکند. این ترکیب، آن اسم را به عنوان یگانه و منحصر به فرد در یک زمینه مشخص معرفی میکند. "the" بر مشخص بودن (definiteness) و "only" بر منحصر به فرد بودن (uniqueness) آن دلالت دارد.
📌 ۳.۱ اشاره به یگانگی و عدم وجود جایگزین این ساختار بر این مفهوم تأکید دارد که آن شخص،شیء یا مکان، تنها مورد موجود، ممکن یا مرتبط است و هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. مثال:
She is the only doctor in the village.
ترجمه:او تنها دکتر روستا است. (هیچ دکتر دیگری در آن روستا وجود ندارد) مثال:
This is the only copy of the
book.
ترجمه:این تنها نسخه باقیمانده از کتاب است.
📌 ۳.۲ استفاده با افعالی مانند "can" یا "could" وقتی"the only" در ساختارهایی با "can" یا "could" به کار میرود، بر این موضوع تأکید میکند که یک راهکار یا گزینه، تنها امکان موجود است.
مثال:
Telling the truth was the only thing I could do.
ترجمه:گفتن حقیقت تنها کاری بود که میتوانستم انجام دهم.
مثال:
This is the only way we can solve the problem.
ترجمه:این تنها راهی است که میتوانیم مشکل را حل کنیم.
🍎🍎 ۴_ جمعبندی نهایی و قاعده کلیدی
🍎 ۴.۱ قاعده دستوری
· Only:
یک قید است که معمولاً بر روی فعل یا یک جزء جمله (غیر از فاعل) تأثیر میگذارد.
· The Only:
یک صفت است که مستقیماً یک اسم را توصیف و آن را به عنوان تنها عضو یک مجموعه معرفی میکند.
🍎 ۴.۲ قاعده معنایی
· از "Only" زمانی استفاده کنید که بخواهید بر انحصار یک عمل یا یک جزء خاص از جمله (مانند مفعول یا قید) تأکید کنید. پرسش کلیدی: "چه چیزی محدود شده است؟" (عمل یا یک جزء؟)
· از "The Only" زمانی استفاده کنید که بخواهید بر انحصار و یگانگی خودِ اسم تأکید کنید و آن را به عنوان "تنها مورد موجود" در یک طبقه معرفی کنید. پرسش کلیدی: "آیا این، تنها مورد از نوع خودش است؟"
مثال پایانی برای مقایسه:
· He is only a child.
(فقط یک بچه است -> تأکید بر این که او یک فرد بالغ یا متخصص نیست. "only" قید است)
· He is the only child.
(او تنها بچه است -> تأکید بر این که در خانواده یا گروه، فرزند دیگری وجود ندارد. "the only" صفت است)
#only
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
(قسمت دوم): قیود تکرار
🍎🍎 4. مباحث پیشرفته و چالش برانگیز
🍏 4. 1. تفاوت های معنایی ظریف درک تفاوت بین قیودی مانند"often" و "frequently" یا "rarely" و "seldom" از اهمیت بالایی برخوردار است. در حالی که این قیود اغلب به صورت مترادف به کار می روند، "frequently" می تواند بر تناوب بیشتر در یک دوره زمانی کوتاه تر دلالت کند، و "seldom" ممکن است کمی رسمی تر از "rarely" باشد.
🍏 4. 2. قیود با ساختار منفی پنهان قیودی مانند"seldom"، "rarely"، "hardly ever" و "scarcely ever" دارای بار معنایی منفی هستند. هنگامی که این قیود در ابتدای جمله قرار می گیرند، برای تاکید، وارونگی فاعل و فعل (مانند جملات شرطی) الزامی است. این یک نقطه گرامری پیشرفته و بسیار رسمی محسوب می شود.
مثال نادرست:
Seldom I have encountered such a complex argument.
مثال صحیح:
Seldom have I encountered such a complex argument.
🍏 4. 3. تمایز بین "sometime"، "some time" و "sometimes" این سه مورد اغلب با هم اشتباه گرفته می شوند."Sometime" به یک زمان نامشخص در آینده یا گذشته اشاره می کند. "Some time" به معنای یک دوره زمانی است. "Sometimes" یک قید تکرار به معنای "گاهگاهی" است.
مثال:
Let us meet sometime next week. I need some time to review the article. Sometimes, theoretical frameworks need revision.
🍏 4. 4. کاربرد "ever" در سوالات و جملات منفی قید"ever" تقریباً منحصراً در سوالات و جملات منفی به کار می رود و به معنای "در هر زمانی" است. استفاده از آن در جملات اثباتی معمولاً نادرست است.
مثال:
Have you ever conducted a longitudinal study? Nobody has ever questioned the validity of this scale to this extent.
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
(Adverbs of Frequency)
قیود تکرار (قسمت اول)
🍎🍎 1. مقدمه ای بر قیود تکرار قیود تکرار،که گاهی اوقات تحت عنوان "قیدهای بسامدی" شناخته می شوند، یکی از ارکان اصلی در سیستم زبان انگلیسی برای بیان نرخ، تکرار، یا تناوب وقوع یک عمل یا حالت هستند. این قیود در سطح نحوی، معناشناختی و کاربردشناختی حائز اهمیت هستند. درک عمیق از این قیود برای زبان آموزان، نه تنها به معنای تسلط بر جایگاه قرارگیری آنها در جمله است، بلکه شامل درک طیف معنایی آنها و انتخاب قید مناسب بسته به بافت ارتباطی نیز می شود.
🍏 2. جایگاه قرارگیری در جمله به طور کلی،قیود تکرار را می توان در سه موضع اصلی در جمله قرار داد.
🍏2. 1. پس از فعل کمکی و قبل از فعل اصلی این رایج ترین جایگاه برای بسیاری از قیود تکرار است.این الگو به ویژه در جملات با زمان های کامل و استمراری و همچنین جملات مجهول پرکاربرد است.
مثال:
She has always been passionate about linguistics. The project is often discussed in academic circles.
🍏2. 2. قبل از فعل اصلی در جملات ساده با زمان حال ساده یا گذشته ساده،این قیود معمولاً قبل از فعل اصلی می آیند. با این حال، به یاد داشته باشید که اگر فعل اصلی "to be" باشد، قید پس از آن قرار می گیرد.
مثال:
He rarely attends conferences without prior preparation. They are usually open to new theoretical perspectives.
🍏2. 3. در ابتدا یا انتهای جمله برخی قیود تکرار را می توان برای تاکید بیشتر در ابتدا یا انتهای جمله قرار داد.هنگام شروع جمله با این قیود، معمولاً inversion یا وارونگی فاعل و فعل رخ نمی دهد، مگر در موارد خاص و برای ایجاد تاکید ادبی.
مثال:
Occasionally, we encounter a theory that changes everything. He travels abroad frequently.
🍎🍎 3. دسته بندی قیود تکرار بر اساس میزان تکرار قیود
تکرار را می توان بر روی یک طیف از"همیشه" تا "هرگز" قرار داد. این دسته بندی برای تدریس موثر و درک تفاوت های ظریف معنایی بسیار مفید است.
🍏 3. 1. قیود با تکرار مطلق
این قیود یک مقدار دقیق یا درصد مشخصی از تکرار را بیان می کنند.آنها پاسخگوی سوال "چند بار؟" هستند.
مثال:
always, never, ever, once, twice, daily, weekly, annually.
مثال در جمله:
The committee meets monthly. He has never failed to submit his work on time.
🍏 3. 2. قیود با تکرار نسبی
این قیود تکرار را به صورت تقریبی و غیر دقیق بیان می کنند و بر روی یک طیف قرار می گیرند.درک تفاوت های ظریف بین آنها برای استفاده طبیعی از زبان ضروری است.
مثال:
often, frequently, usually, normally, generally, sometimes, occasionally, rarely, seldom, hardly ever.
مثال در جمله:
Scholars often debate the implications of this research. She seldom relies on a single methodological approach.
🍏 3. 3. قیود با تکرار بر اساس موقعیت
این قیود بر اساس موقعیت های خاص یا رویدادهای دیگر،تکرار یک عمل را مشخص می کنند.
مثال:
whenever, every time, each time.
مثال در جمله:
The system updates itself whenever a new user logs in.
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
"the same"
🍎🍎 ۱. نقش دستوری و معانی اصلی "the same"
عبارت "the same" در دسته بندی دستوری، معمولاً به عنوان یک عبارت اشارهگر یا جانشینساز عمل میکند. نقش اصلی آن تاکید بر یکسانی، عدم تغییر یا تشابه کامل بین دو یا چند موجودیت است. این عبارت میتواند به عنوان صفت، ضمیر یا قید به کار رود و همیشه با حرف تعریف "the" همراه است و بدون آن معنای استاندارد خود را از دست میدهد.
📌 ۱.۱. استفاده به عنوان صفت در این نقش،"the same" قبل از یک اسم میآید تا نشان دهد آن شیء یا شخص، عیناً مشابه مورد قبلی است.
مثال:
We studied at the same university.
ترجمه:ما در همان دانشگاه تحصیل کردیم.
مثال:
They ordered the same food as we did.
ترجمه:آنها همان غذایی را سفارش دادند که ما دادیم.
📌 ۱.۲. استفاده به عنوان ضمیر در این حالت،"the same" به تنهایی و به عنوان جانشین یک اسم یا عبارت قبلی به کار میرود تا از تکرار اجتناب شود. مثال:
I'll have a cup of coffee. - I'll have the same.
ترجمه:من یک فنجان قهوه میخواهم. - من همان را میخواهم.
مثال:
She said she was happy, and I felt the same.
ترجمه:او گفت که خوشحال است، و من همان (حس) را داشتم.
📌 ۱.۳. استفاده به عنوان قید (گاهگاهی) در کاربردهای غیررسمی و خاص،"the same" میتواند به صورت قیدی به معنای "به طور یکسان" استفاده شود.
مثال:
They all dress the same.
ترجمه:آنها همه به طور یکسانی لباس میپوشند.
🍎🍎 ۲. ساختارهای رایج و کلیدی با "the same"
این عبارت اغلب در قالبهای ثابت و پرکاربرد ظاهر میشود که شناخت آنها برای درک دقیق متن ضروری است.
📌 ۲.۱. ساختار the same... as این رایجترین ساختار برای نشان دادن تشابه و مقایسه است."as" حرف ربطی است که بخش دوم مقایسه را معرفی میکند. مثال:
Your bag is the same as mine.
ترجمه:کیف شما همانند کیف من است. مثال:
He is not the same person as he was ten years ago.
ترجمه:او همان فردی که ده سال پیش بود نیست.
📌 ۲.۲. ساختار the same... that این ساختار بر هویت یکسان و عینیت یک چیز خاص تاکید دارد.اغلب میتوان آن را با "as" جایگزین کرد، اما "that" تاکید بیشتری بر "همان یک چیز دقیق" دارد. مثال:
This is the same book that I lost last week.
ترجمه:این همان کتابی است که هفته گذشته گم کردم.
مثال:
We stayed in the same hotel that the president visited.
ترجمه:ما در همان هتلی ماندیم که رئیس جمهور از آن بازدید کرد.
📌 ۲.۳. ساختارهای all the same | just the same این عبارات اصطلاحی به معنای"با این حال" یا "علیرغم این موضوع" هستند
. مثال:
I know he can be rude, but I like him all the same.
ترجمه:میدانم که ممکن است بیادب باشد، اما با این حال او را دوست دارم. مثال:
She was tired, but she finished the race just the same.
ترجمه:او خسته بود، اما به هر حال مسابقه را به پایان رساند.
📌 ۲.۴. ساختار one and the same این عبارت تاکیدی برای بیان این است که دو چیز یا شخص که ممکن است متفاوت به نظر برسند،در واقع کاملاً یکی هستند. مثال:
I realized that the author and the main character were one and the same.
ترجمه:فهمیدم که نویسنده و شخصیت اصلی یکی هستند (کاملاً یک نفرند).
🍎🍎 ۳. کاربرد در نوشتار رسمی و حقوقی
در متون رسمی، تجاری و حقوقی، "the same" اغلب به عنوان یک ضمیر فاخر برای اشاره به اسمی که قبلاً ذکر شده است، به کار میرود. اگرچه در انگلیسی مدرن و روزمره این استفاده ممکن است کمی منسوخ یا بیش از حد رسمی تلقی شود، اما درک آن برای پژوهشگران حیاتی است.
مثال:
Please fill out the form and return the same to our office by Friday.
ترجمه:لطفاً فرم را پر کرده و آن (فرم) را تا روز جمعه به دفتر ما بازگردانید.
مثال:
The committee will review the proposal and make a decision on the same.
ترجمه:کمیته طرح را بررسی و در مورد آن تصمیمگیری خواهد کرد.
#same
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت notwithstanding با کلمه های زیر
🍏 ۴.۱. تفاوت با «Despite» و «In Spite Of» این سه از نظر معنایی بسیار نزدیک هستند.اما «notwithstanding» رسمیترین آنهاست. «In spite of» کمی قویتر و احساسیتر از «despite» است، اما هر دو در مقایسه با «notwithstanding» در نوشتار و گفتار عمومیتر رایج هستند.
مثال:
Notwithstanding/Despite/In spite of the rain, we had a picnic.
ترجمه:با وجود باران، ما پیکنیک داشتیم. (در این جمله،استفاده از «notwithstanding» بسیار رسمی به نظر میرسد، در حالی که دو گزینه دیگر طبیعیتر هستند.)
🍏 ۴.۲. تفاوت با «Although» «Although»یک حرف ربط (conjunction) است و بنابراین برای connecting دو بند (جمله واره) به کار میرود و قبل از یک فاعل و فعل میآید. اما «notwithstanding» یک حرف اضافه است و قبل از یک اسم، ضمیر یا عبارت اسمی میآید.
مثال:
Although it was raining, we had a picnic. (حرف ربط + بند)
ترجمه:اگرچه باران میآمد، ما پیکنیک داشتیم.
مثال:
Notwithstanding the rain, we had a picnic. (حرف اضافه + عبارت اسمی)
ترجمه:با وجود باران، ما پیکنیک داشتیم.
این توضیحات جامع، جنبههای مختلف این واژه پیچیده و پرکاربرد را پوشش میدهد.
#notwithstanding
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
#get #go #become #turn
🍎🍎 ۱. کلیات افعال تغییر حالت (Verbs of Change)
این گروه از افعال،که به آنها "افعال ربطیِ دگرگونساز" نیز گفته میشود، برای بیان انتقال از یک حالت به حالت دیگر به کار میروند. این افعال معمولاً قبل از یک صفت (و گاهی اسم) میآیند تا تغییر ایجاد شده را توصیف کنند. اگرچه معنای کلی آنها مشابه است، اما هر کدام در بافتهای خاص و با صفات ویژهای استفاده میشوند که شناخت این ظرافتها برای استفاده طبیعی و صحیح در زبان انگلیسی ضروری است.
🍏 ۱.۱. فعل Become این فعل رسمیترین و کلیترین فعل برای بیان تغییر است و برای تغییرات پایدار،تدریجی و اغلب در نتیجه یک فرآیند به کار میرود. "Become" میتواند قبل از یک صفت یا یک اسم بیاید.
➖۱.۱.۱. استفاده با صفت: برای تغییر در حالتهای عاطفی، فیزیکی یا اجتماعی.
مثال:He became very successful in his field.
ترجمه:او در حوزه کاریاش بسیار موفق شد.
مثال:As the company grew, she became increasingly responsible.
ترجمه:با رشد شرکت، او به طور فزایندهای مسئولیتپذیر شد.
➖۱.۱.۲. استفاده با اسم: برای تغییر در هویت، شغل یا ماهیت چیزی.
مثال:She wants to become a renowned researcher.
ترجمه:او میخواهد به یک پژوهشگر سرشناس تبدیل شود.
مثال:Over the years, their casual acquaintance became a deep friendship.
ترجمه:طی سالها، آشنایی معمولی آنها به یک دوستی عمیق تبدیل شد.
🍏 ۱.۲. فعل Get این فعل،غیررسمیتر و رایجتر از "become" است و بیشتر در انگلیسی محاورهای استفاده میشود. "Get" معمولاً قبل از یک صفت (و نه اسم) میآید و اغلب به تغییرات سریع، موقت یا واکنشی اشاره دارد.
➖۱.۲.۱. تغییرات فیزیکی و عاطفی سریع.
مثال:I'm getting tired, let's take a break.
ترجمه:دارم خسته میشوم، بیا یک استراحت بکنیم.
مثال:Don't get angry; it was just a mistake.
ترجمه:عصبانی نشو؛ فقط یک اشتباه بود.
➖۱.۲.۲. استفاده در ساختار مجهول برای بیان تغییر حالت.
مثال:They got married last spring.
ترجمه:آنها در بهار گذشته ازدواج کردند.
مثال:Be careful, or you might get hurt.
ترجمه:مواظب باش، وگرنه ممکن است آسیب ببینی.
🍎🍎 ۲. فعل Go این فعل برای بیان تغییر به حالتهای غیرعادی،منفی یا نامطلوب به کار میرود. همچنین در مورد تغییر رنگ (به ویژه در حالت غیرعادی) و تغییرات فیزیکی خاص کاربرد دارد. توجه به "Collocation" یا همایندی این فعل با صفات خاص، بسیار مهم است.
🍏۲.۱. تغییرات به حالتهای منفی (عمدتاً ذهنی یا اجتماعی).
مثال:He went mad after the tragic incident.
ترجمه:او پس از حادثه غمانگیز دیوانه شد.
مثال:The milk has gone bad; we need to buy more.
ترجمه:شیر ترش شده است؛ باید بیشتر بخریم.
🍏۲.۲. تغییر رنگ (اغلب به دلایل منفی مانند ترس، بیماری یا فساد). مثال:When she heard the news, her face went pale.
ترجمه:وقتی او خبر را شنید، صورتش سفید شد (رنگ پرید).
مثال:The pages of the old book had gone yellow over time.
ترجمه:صفحات کتاب قدیمی با گذشت زمان زرد شده بود.
🍎🍎 ۳. فعل Turn این فعل شبیه به"go" است اما اغلب بر تغییر ناگهانی یا چشمگیر در ظاهر، حالت یا جهت تأکید دارد. استفاده از "Turn" معمولاً با صفات محدودتری همراه است و برای تغییر رنگ و تغییرات ناگهانی در احساسات رایج است.
🍏۳.۱. تغییر رنگ (معمولاً به صورتی ناگهانی و قابل مشاهده).
مثال:The sky turned dark before the storm.
ترجمه:آسمان قبل از طوفان تاریک شد.
مثال:He turned red with embarrassment when he forgot his lines.
ترجمه:وقتی خطوطش را فراموش کرد از خجالت قرمز شد.
🍏۳.۲. تغییر حالت (اغلب به حالتهای غیرعادی یا متفاوت).
مثال:His cheerful mood turned sour after the argument.
ترجمه:روحیه شاد او پس از جر و بحث، ترش (تند) شد.
مثال:In the story, the kind prince turned into a beast.
ترجمه:در داستان، شاهزاده مهربان به یک جانور تبدیل شد.
@gre3500book
@englishteaching1398
💎یادگیری انگلیسی به روش شادویینگ
👇👇👇
/channel/englishshadowingwithme
✅ هر زبانآموزی نیاز به یه فولدر حرفهای داره؛ پر از ویدیوهای آموزشی، نکات کاربردی و منابع باکیفیت برای تقویت مهارتهای زبان و موفقیت در آزمونها.
✅همچنین این فولدر شامل کلی فایل آموزشی، ویدیو، مقاله و ابزار مفید در زمینههای مختلف مثل #زبان، #روانشناسی، #تربیتی و حتی فرصتهای #شغلیه!
✅ فقط کافیه روی دکمهی ADD بزنی و این فولدر ارزشمند رو به تلگرام خودت اضافه کنی
👇👇👇👇👇
/channel/addlist/HpfWUqSNUahhNzJk
@englishteaching1398
🍎 ۱. معرفی کلی عبارات “Aside from” و “Apart from”
این دو عبارت از لحاظ معنایی و کاربردی تقریباً هممعنا هستند و در بیشتر مواقع میتوانند به جای یکدیگر استفاده شوند. هر دوی آنها نقش حرف اضافه (Preposition) را ایفا میکنند و برای معرفی یک استثنا یا یک افزوده بر اطلاعات قبلی به کار میروند. این عبارات معمولاً با دو کاربرد اصلی ظاهر میشوند: نشان دادن "استثنا" (معادل except for) و نشان دادن "افزودنی" (معادل in addition to).
🍏 ۲. بررسی عبارت “Aside from”
این عبارت در انگلیسی آمریکایی رایجتر است، اما در انگلیسی بریتانیایی نیز کاملاً قابل درک و استفاده میباشد.
🍊 ۲.۱. کاربرد اول: به معنای “به استثنای” یا “جز” (با معنی استثنا) در این کاربرد،"aside from" برای جدا کردن یک مورد خاص از یک گروه کلی استفاده میشود. این معادل "except for" یا "with the exception of" است.
· مثال: Aside from the final chapter, the book is extremely engaging.
· ترجمه: به استثنای فصل پایانی، کتاب بسیار جذاب است.
· مثال: Everyone enjoyed the trip, aside from Sarah who wasn't feeling well.
· ترجمه: همه از سفر لذت بردند، به جز سارا که حالش خوب نبود.
🍊 ۲.۲. کاربرد دوم: به معنای “علاوه بر” (با معنی افزودنی) در این کاربرد،"aside from" برای افزودن اطلاعات اضافی به جمله استفاده میشود. این معادل "in addition to" یا "besides" است.
· مثال: Aside from being a talented writer, he is also an accomplished painter.
· ترجمه: علاوه بر اینکه نویسندهای بااستعداد است، او یک نقاش ماهر نیز هست.
· مثال: Aside from her salary, she receives income from investments.
· ترجمه: علاوه بر حقوقش، او از سرمایهگذاریها نیز درآمد دریافت میکند.
🍏 ۳. بررسی عبارت “Apart from”
این عبارت در انگلیسی بریتانیایی رایجتر است، اما همانند "aside from" در همه گونههای انگلیسی قابل فهم است.
🍊 ۳.۱. کاربرد اول: به معنای “به استثنای” یا “جز” (با معنی استثنا) این کاربرد کاملاًمشابه "aside from" است.
· مثال: Apart from a few minor errors, your essay is excellent.
· ترجمه: به جز چند اشتباه کوچک، مقاله تو عالی است.
· مثال: I've visited all European countries apart from Portugal.
· ترجمه: من از همه کشورهای اروپایی به جز پرتغال دیدن کردهام.
🍊 ۳.۲. کاربرد دوم: به معنای “علاوه بر” (با معنی افزودنی) این کاربرد نیز مشابه"aside from" است.
· مثال: Apart from providing financial support, the organization also offers legal advice.
· ترجمه: علاوه بر ارائه پشتیبانی مالی، این سازمان خدمات مشاوره حقوقی نیز ارائه میدهد.
· مثال: Apart from English, she speaks fluent French and German.
· ترجمه: علاوه بر انگلیسی، او به فرانسه و آلمانی نیز مسلط است.
#asidefrom
#apartfrom
@gre3500book
@englishteaching1398
@gre3500book
Adversity
🍎 ۱_ خود کلمه و تلفظ
Adversity تلفظ IPA:/ædˈvɜːrsəti/ (لهجه بریتیش) - /ædˈvɜːrsəti/ (لهجه امریکن) (تلفظ این کلمه در حالت های اسم،فعل یا صفت تفاوتی ندارد، چرا که تنها نقش دستوری آن اسم است.)
📚 ۲_ تعریف انگلیسی و ترجمه فارسی آن تعریف انگلیسی:
A difficult or unpleasant situation, or state of serious and continued difficulty or misfortune.
ترجمه روان فارسی تعریف بالا:یک موقعیت دشوار یا ناخوشایند، یا حالتِ سختی و بدبیاریِ جدی و مداوم.
🔤 ۳_ ترجمه فارسی بر اساس نقش دستوری این کلمه تنها به صورت اسم به کار می رود.
ترجمه فارسی:مصیبت، بدبیاری، شوربختی، سختی، دوران دشوار.
🐠 ۴_ کلمات مشابه و مترادف
Hardship/ˈhɑːrdʃɪp/ (سختی، مشقت)
Misfortune/ˌmɪsˈfɔːrtʃuːn/ (بدشانسی، بدبیاری)
Distress/dɪˈstres/ (پریشانی، درماندگی)
Tribulation/ˌtrɪbjəˈleɪʃn/ (بلای سخت، آزمایش سخت)
Affliction/əˈflɪkʃn/ (مصیبت، رنج) Difficulty/ˈdɪfɪkəlti/ (دشواری، مشکل)
🍋 ۵_ کلمات متضاد
Prosperity/prɑsperəti/ (رونق، کامیابی)
Fortune/ˈfɔːrtʃuːn/ (شانس، اقبال)
Success/səkˈses/ (موفقیت)
Luck/lʌk/ (شانس)
Boon/buːn/ (نعمت، موهبت)
🌰 ۶_ کارکرد کلمه در جمله
جمله اول:
She showed remarkable resilience in the face of adversity.
معنی:او در مواجهه با مصیبت، انعطاف پذیری قابل توجهی از خود نشان داد.
جمله دوم:
Many great inventions were born out of adversity.
معنی:بسیاری از اختراعات بزرگ از دل سختی ها متولد شده اند.
جمله سوم:
The company managed to thrive despite economic adversities.
معنی:این شرکت علی رغم مصیبت های اقتصادی، توانست رشد کند.
🧩 ۷_ کالوکیشن های مرتبط
To face adversity:روبرو شدن با مصیبت
To overcome adversity:غلبه بر سختی ها
In times of adversity:در زمان های سختی
In the face of adversity:در مقابل مصیبت
To triumph over adversity:پیروز شدن بر شوربختی
Adversity quotient:هوش گذر از بحران (AQ)
🌈 ۸_ حوزه های کاربرد این کلمه
در حوزه های روانشناسی،توسعه فردی، ادبیات و جامعه شناسی کاربرد فراوانی دارد.
در روانشناسی و توسعه فردی، به معنای "سختی و چالشی" است که فرد برای رشد باید با آن مقابله کند.
در ادبیات، اغلب به "مصیبت ها و بلاهای" قهرمان داستان اشاره دارد.
در جامعه شناسی، به "ناهمواری ها و مشکلات ساختاری" یک جامعه گفته می شود.
/channel/+ea4_8zjXoeQ4ZGU0
@englishteaching1398
توصیف تصویر بالا به همراه ترجمه
🌊 Strineelva River in Norway 🇳🇴
Famous for its salmon and trophy trout 🐟.
Will it give you a catch? 🤔 It's a test of patience, as the fish knows its worth.
With turbulent currents and rapids, Strineelva rushes forward, leaving no time to think 🌊.
Perfect for kayaking and rafting enthusiasts, ready for cold water and unforgettable adventures 🚣♀️💦
ترجمه فارسی:
رودخانه استرین النوا در نروژ 🌊
معروف به ماهیهای آزاد و قزلآلای جایزهای
🐟 آیا برایتان صیدی میکند؟
🤔 اینجا آزمون صبر است، چرا که ماهیها به ارزش خود آگاهند. با جریانهای خروشان و آبهای تند،استرین النوا به پیش میتازد و فرصت فکر کردن نمیگذارد
🌊 بهترین گاه برای علاقهمندان به قایقسواری(کایاک و رافتینگ)، آماده برای آب سرد و ماجراهای فراموشنشدنی 🚣♀️💦
---
واژهنامه فشرده:
• Strineelva /strɪˈniːɛlvə/: استرین النوا (نام رودخانه)
•Salmon /ˈsæmən/: ماهی آزاد
•Trophy trout /ˈtroʊfi traʊt/: قزلآلای جایزهای (بزرگ و ارزشمند)
•Currents /ˈkɜrənts/: جریانهای آب
•Rapids /ˈræpɪdz/: آبهای تند و خروشان
•Kayaking /ˈkaɪækɪŋ/: کایاکسواری
•Rafting /ˈræftɪŋ/: رافتینگ (قایقسواری در آبهای خروشان)
@gre3500book
@englishteaching1398
🔰🔻دسترسی ویژه به خبرهای داغ🔻🔰
🔇✔️برای داشتن این مجموعه در مدت🔇✔️ محدود، با انتخاب کلید های زیر وارد شوید🔴
جهت هماهنگی در لیست🔻
@HHo_bb
@englishteaching1398
بررسی جامع معانی و معادلهای فارسی حرف اضافه "through"
🍎 مبحث اصلی: معانی مختلف "Through" و معادلهای فارسی
حرف اضافه "through" کاربردها و معانی گستردهای دارد که درک آن برای ترجمه و درک دقیق متون انگلیسی ضروری است.
🍏 معنای اول: حرکت از داخل (عبور فیزیکی) این مفهوم بر حرکت از یک طرف یک فضای سهبعدی یا محدوده به طرف دیگر آن تاکید دارد. معادل فارسی:از میان، از داخل، از طرفی به طرف دیگر
مثال:
The train passed through the tunnel.
ترجمه:قطار از میان تونل گذشت. مثال:
She walked through the door.
ترجمه:او از داخل درب گذشت (عبور کرد).
🍏 معنای دوم: از طریق (روش و وسیله) در این معنا،"through" برای بیان روش، وسیله یا عامل انجام کاری به کار میرود. معادل فارسی:از طریق، توسط، به وسیله
مثال:
I learned about the job through a friend.
ترجمه:من از طریق یک دوست درباره آن شغل مطلع شدم.
مثال:
We succeeded through hard work.
ترجمه:ما به وسیله سختکوشی موفق شدیم.
🍏 معنای سوم: در سراسر (در طول یک دوره زمانی) این معنا بر تداوم یک عمل در طول یک بازه زمانی خاص دلالت دارد. معادل فارسی:در سراسر، در طول، تا پایان
مثال:
He worked through the night.
ترجمه:او در طول شب کار کرد. مثال:
The store is open Monday through Friday.
ترجمه:مغازه از دوشنبه تا پایان جمعه باز است.
🍎 مبحث اصلی: کاربردهای مجازی و پیشرفته
🍏 معنای چهارم: به دلیل (علت و دلیل) در این کاربرد،"through" برای بیان دلیل یا علت یک رویداد استفاده میشود. معادل فارسی:به دلیل، بر اثر، در نتیجه
مثال:
The mistake happened through carelessness.
ترجمه:این اشتباه به دلیل بیدقتی رخ داد.
مثال:
They failed through lack of preparation.
ترجمه:آنها بر اثر کمبود آمادگی شکست خوردند.
🍏 معنای پنجم: کامل کردن و به پایان رساندن این معنا بر تکمیل یک فرآیند یا تجربه دشوار تاکید دارد. معادل فارسی:تا پایان، کامل کردن، پشت سر گذاشتن
مثال:
She saw the project through to the end.
ترجمه:او پروژه را تا پایان دنبال کرد (به پایان رساند).
مثال:
I'm halfway through the book.
ترجمه:من تا نیمه کتاب خواندهام.
🍎 مبحث اصلی: عبارات اصطلاحی رایج
🍏 عبارت: Get through معادل فارسی:ارتباط برقرار کردن، گذراندن، عبور دادن
مثال:I can't get through to her on the phone.
ترجمه:نمیتوانم با او ارتباط تلفنی برقرار کنم.
مثال:It was hard to get through the winter.
ترجمه:گذراندن زمستان سخت بود.
🍏 عبارت: Go through معادل فارسی:تجربه کردن، از سر گذراندن، بررسی کردن
مثال:He went through a difficult time.
ترجمه:او دوره دشواری را تجربه کرد.
مثال:I went through all the documents.
ترجمه:من همه اسناد را بررسی کردم.
🍏 عبارت: Look through معادل فارسی:بررسی کردن، نگاه اجمالی انداختن
مثال:
Can you look through this report?
ترجمه:میتوانی این گزارش را بررسی کنی؟
مثال:She looked through the magazine quickly.
ترجمه:او به مجله نگاه اجمالی انداخت.
#through
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
"happen to"
🍎🍎 ۱. ماهیت و مفهوم کلی "Happen to"
ساختار"happen to" یک عبارت فعلی است که برای بیان وقوع یک رویداد به صورت تصادفی، غیرمنتظره، یا اتفاقی استفاده می شود. این ساختار بر این نکته تأکید دارد که رویداد مورد نظر، نتیجه یک برنامه ریزی یا قصد قبلی نیست، بلکه حاصل شانس یا تصادف است. فعل "happen" به تنهایی به معنای "اتفاق افتادن" است و وقتی با "to" همراه می شود، بر این تصادفی بودن و ارتباط با یک شخص یا چیز خاص تأکید می کند.
🍎🍎 ۲. کاربردهای اصلی و ساختارهای دستوری
🍏 ۲.۱. بیان یک رویداد تصادفی یا غیرمنتظره این رایج ترین کاربرد"happen to" است. در این ساختار، "happen" به عنوان فعل اصلی جمله و به دنبال آن حرف اضافه "to" و سپس فاعل منطقی یا مفعول می آید.
ساختار:[فاعل] + happen to + [مفعول/فاعل منطقی] + (باقی جمله)
مثال:
I happened to see my professor at the supermarket yesterday.
ترجمه:دیروز اتفاقاً استادم را در سوپرمارکت دیدم (این دیدار کاملاً تصادفی بود).
مثال:
If anything happens to the data, our research will be ruined.
ترجمه:اگر اتفاقی برای داده ها بیفتد، تحقیق ما نابود خواهد شد.
🍏 ۲.۲. استفاده در قالب "happen to" + فعل اصلی (برای بیان شانس در انجام عمل) وقتی بعد از"happen to" یک فعل اصلی (در شکل مصدری) می آید، بر این معنا تأکید دارد که فاعل، یک عمل را نه از روی قصد، بلکه به طور اتفاقی و از روی شانس انجام داده است. این ساختار اغلب برای نقل رویدادها به شیوه ای غیرمستقیم و مودبانه نیز به کار می رود.
ساختار:[فاعل] + happen to + [مصدر بدون to] + (باقی جمله)
مثال:
She happens to know one of the authors of that book.
ترجمه:او اتفاقاً/شانسی یکی از نویسندگان آن کتاب را می شناسد.
مثال:
Do you happen to have a pen I could borrow?
ترجمه:آیا تصادفاً/شانسی خودکاری دارید که بتوانم قرض بگیرم؟ (این پرسش، مؤدبانه تر از "Do you have a pen?" است).
🍏 ۲.۳. در پرسش ها برای پرسیدن مودبانه یا غیرمستقیم از این ساختار در آغاز پرسش ها برای کم کردن حالت directness(رک بودن) و تبدیل پرسش به یک درخواست مودبانه استفاده می شود.
مثال:
Did you happen to hear about the new linguistic theory?
ترجمه:آیا اتفاقاً شنیده اید در مورد نظریه جدید زبان شناسی؟ (مودبانه تر از "Did you hear about...?"). مثال:
Would you happen to know when the library closes?
ترجمه:آیا احتمالاً می دانید که کتابخانه چه ساعتی بسته می شود؟
🍎🍎 ۳. تفاوت های ظریف معنایی و کاربردشناسی
🍏 ۳.۱. تفاوت با "maybe" یا "perhaps" "happen to"بر شانس و تصادف در وقوع خود رویداد تأکید دارد، در حالی که "maybe" فقط بر عدم قطعیت گوینده دلالت می کند.
مثال:
I happened to be there when the event started.
(من اتفاقاً آنجا بودم... - این یک واقعیت است).
مثال:
Maybe I was there when the event started.
(شاید من آنجا بودم... - این یک احتمال است).
🍏 ۳.۲. بیان بی طرفانه یا کمرنگ کردن نقش عامدانه استفاده از"happen to" می تواند نقش عامل را در یک عمل کمرنگ کند و آن را به گردن "اتفاق" بیندازد.
مثال:
I happened to come across your research paper online.
ترجمه:اتفاقاً به مقاله تحقیقاتی شما به صورت آنلاین برخوردم (این جمله القا می کند که جستجوی عمدی برای آن مقاله صورت نگرفته است).
🍏 ۳.۳. کاربرد در ساختار مجهول این ساختار می تواند به شکل مجهول نیز به کار رود تا بر خود رویداد و نه عامل آن،تأکید شود.
مثال:
What happened to the original manuscript of this poem?
ترجمه:چه بلایی بر سر نسخه خطی اصلی این شعر آمد؟ (تأکید بر سرنوشت manuscript است، نه بر کسی که ممکن است مقصر باشد).
#happen
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
کاربرد کلمه suggest
🍎🍎 ۱. ساختار اصلی و معانی فعل «Suggest»
فعل«suggest» یک فعل چندوجهی است که به طور کلی برای بیان پیشنهاد، ایده، توصیه یا اشاره غیرمستقیم به چیزی به کار میرود. این فعل را میتوان به چند ساختار دستوری مهم و رایج تقسیم کرد.
🍏 ۱. ۱. ساختار: Suggest + اسم / عبارت اسمی
در این ساختار،مستقیماً پس از فعل، یک اسم، عبارت اسمی یا ضمیر قرار میگیرد که خودِ پیشنهاد یا ایده را نشان میدهد. مثال انگلیسی:
Can you suggest a good restaurant in this area?
ترجمه فارسی:میتوانی یک رستوران خوب در این منطقه پیشنهاد بدهی؟
مثال انگلیسی:
He suggested a different approach to the problem.
ترجمه فارسی:او یک رویکرد متفاوت برای مشکل پیشنهاد داد.
🍏 ۱. ۲. ساختار: Suggest + Gerund (فعل با ing)
این ساختار برای پیشنهاد یک عمل کلی به کار میرود.در این حالت، بر خود عمل تأکید میشود نه بر فردی که آن عمل را انجام میدهد. این ساختار بسیار رایج و محتاطانه است.
مثال انگلیسی:
I suggest checking the website for more details.
ترجمه فارسی:پیشنهاد میکنم برای جزئیات بیشتر به وبسایت مراجعه کنید. مثال انگلیسی:
She suggested meeting earlier to avoid traffic.
ترجمه فارسی:او پیشنهاد داد برای جلوگیری از ترافیک، زودتر همدیگر را ملاقات کنیم.
🍎🍎 ۲. ساختار با «That»-Clause
این ساختار برای بیان پیشنهاد به صورت یک جمله کامل به کار میرود و میتواند شامل حالتهای مختلف باشد.ذکر کلمه «that» اغلب اختیاری است، به خصوص در انگلیسی غیررسمی.
🍏 ۲. ۱. حالت عادی و رایج در این حالت،از فعل ساده (Base Form) یا «should + infinitive» در جمله وابسته استفاده میشود.
این ساختار در انگلیسی بریتانیایی رایجتر است.
مثال انگلیسی:
The doctor suggests that he take more rest.
ترجمه فارسی:دکتر پیشنهاد میکند که او استراحت بیشتری بکند.
مثال انگلیسی:
We suggest that she should apply for the scholarship.
ترجمه فارسی:ما پیشنهاد میکنیم که او باید برای بورسیه تحصیلی اقدام کند.
🍏 ۲. ۲. حالت نقل قول غیرمستقیم وقتی پیشنهاد مربوط به گذشته باشد،از گذشته فعل «suggest» استفاده میشود و معمولاً فعل جمله وابسته نیز به گذشته تغییر میکند.
مثال انگلیسی:
He suggested that we were mistaken about the time.
ترجمه فارسی:او پیشنهاد داد (اشاره کرد) که ما در مورد زمان اشتباه کرده بودیم.
مثال انگلیسی:
She suggested that I had left the door unlocked.
ترجمه فارسی:او پیشنهاد داد (اشاره کرد) که من در را قفل نکرده بودم.
🍎🍎 ۳. کاربردهای معنایی و ساختارهای دیگر علاوه بر معنی اصلی پیشنهاد،این فعل در موقعیتهای دیگری نیز به کار میرود.
🍏 ۳. ۱. اشاره غیرمستقیم (Implication)
در این کاربرد،«suggest» برای بیان چیزی که مستقیماً گفته نمیشود، بلکه از نشانهها یا شواهد استنباط میگردد، استفاده میشود.
مثال انگلیسی:
The dark clouds suggest that it is going to rain soon.
ترجمه فارسی:ابرهای تیره حاکی از آن است که به زودی باران خواهد آمد.
مثال انگلیسی:
Her smile suggested that she was very pleased with the result.
ترجمه فارسی:لبخندش حاکی از آن بود که از نتیجه بسیار راضی است.
🍏 ۳. ۲. ساختار: Suggest + Wh- Word
در این ساختار،از کلمات پرسشی مانند what, where, how و غیره پس از فعل استفاده میشود.
مثال انگلیسی:
Could you suggest how we can improve our services?
ترجمه فارسی:میتوانید پیشنهاد بدهید که چگونه میتوانیم خدمات خود را بهبود ببخشیم؟
مثال انگلیسی:
The guidebook suggests where to find the best local cuisine.
ترجمه فارسی:کتاب راهنما پیشنهاد میدهد که کجا میتوان بهترین غذای محلی را پیدا کرد.
🍏 ۳. ۳. نکات مهم و خطاهای رایج
هرگز از ساختار«Suggest + Object Pronoun + Infinitive» استفاده نکنید. این یک خطای رایج در میان زبانآموزان است.
مثال نادرست:
He suggested me to buy a new car.
مثال درست:
He suggested that I (should) buy a new car. یا He suggested buying a new car to me.
ترجمه فارسی:او به من پیشنهاد داد که یک ماشین جدید بخرم.
همچنین،پس از «suggest» معمولاً حرف اضافه «to» برای معرفی شخصی که پیشنهاد به او ارائه میشود، به کار میرود.
مثال انگلیسی:
What did you suggest to the manager?
ترجمه فارسی:به مدیر چه چیزی پیشنهاد دادی؟
#suggest
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت بین "only" و "only the"
🍎🍎 ۱_ مفهوم کلی: عام در مقابل خاص
تفاوت اصلی بین "only" و "only the" به مفهوم «مشخص بودن» (Definiteness) برمیگردد. "Only" برای اشاره به یک مفهوم کلی و غیرمشخص (General and Non-specific) به کار میرود، در حالی که "only the" بر مورد یا گروهی خاص و مشخص (Specific and Defined) تأکید میکند. این تفاوت، هسته اصلی تمایز معنایی بین این دو ساختار است.
🍎🍎 ۲_ Only (بدون The)
استفاده از "only" به تنهایی قبل از یک اسم، بر این دلالت دارد که آن اسم، تنها موردی است که در یک دسته یا موقعیت کلی وجود دارد یا عمل را انجام میدهد. در اینجا، خودِ اسم به صورت غیرمشخص و کلی در نظر گرفته میشود.
📌 ۲.۱ اشاره به یک مفهوم کلی و منحصر به فرد
در این حالت،"only" بر یگانگی یک چیز در یک زمینه کلی تأکید میکند، بدون اینکه آن چیز را به عنوان یک مورد از پیش تعریف شده معرفی کند.
مثال:
She is an only child.
ترجمه:او یک فرزند تَک است. (این یک وضعیت خانوادگی کلی را توصیف میکند).
مثال:
He is only person I trust.
ترجمه:او تنها شخصی است که به او اعتماد دارم. (اعتماد من منحصر به اوست، اما او را به عنوان یک شخصیت کاملاً مشخص از دیگران جدا نمیکند).
📌 ۲.۲ استفاده با اسامی غیرقابل شمارش این ساختار برای بیان اینکه تنها یک چیز(غیرقابل شمارش) موجود است یا مرتبط است، به کار میرود. مثال:
Only water can quench this thirst.
ترجمه:فقط آب میتواند این تشنگی را برطرف کند. (اشاره به آب به عنوان یک مفهوم کلی).
مثال:
For dessert, we have only ice cream.
ترجمه:برای دسر، فقط بستنی داریم. (یک اطلاع کلی درباره منوی دسر).
🍎🍎 ۳_ Only The
ترکیب "only the" قبل از یک اسم، بر مشخص بودن و انحصار آن اسم در یک مجموعه از پیش تعریف شده تأکید میکند. این ساختار میگوید: "فقط آن موارد خاص و مشخصی که مد نظر هستند"، و آنها را از بقیه متمایز میسازد.
📌 ۳.۱ مشخص کردن یک زیرمجموعه خاص "Only the"برای جدا کردن و شناسایی یک گروه خاص از درون یک گروه بزرگتر استفاده میشود. این ترکیب معادل "فقط همان..." یا "تنها همان..." در فارسی است.
مثال:
Only the students with ID cards can enter.
ترجمه:فقط دانشجویانِ دارای کارت شناسایی میتوانند وارد شوند. (تأکید بر یک زیرمجموعه مشخص از دانشجویان). مثال:
This key opens only the main gate.
ترجمه:این کلید فقط دروازه اصلی را باز میکند. (اشاره به یک دروازه مشخص و از پیش شناخته شده).
📌 ۳.۲ تأکید بر بهترینها یا واجدین شرایط این ساختار اغلب برای بیان انحصار در بالاترین سطح کیفی یا شایستگی به کار میرود.
مثال:
We use only the finest ingredients.
ترجمه:ما فقط بهترین مواد اولیه را استفاده میکنیم. (تأکید بر یک استاندارد خاص و کیفیت برتر).
مثال:
Only the most experienced pilots fly this aircraft.
ترجمه:فقط با تجربهترین خلبانان این هواپیما را هدایت میکنند. (اشاره به یک گروه خاص و واجد الشرایط).
🍎🍎 ۴_ جمعبندی نهایی و قاعده انتخاب
🍎 ۴.۱ قاعده معنایی
· از "Only + Noun" زمانی استفاده کنید که در مورد یک مفهوم کلی صحبت میکنید و میخواهید بگویید آن مفهوم، تنها مورد موجود یا مرتبط است. (مانند "only children" به معنای فرزندان تَک).
· از "Only the + Noun" زمانی استفاده کنید که در مورد یک مورد یا گروه خاص و از پیش مشخص صحبت میکنید و میخواهید آن را به عنوان تنها گزینه برجسته کنید. (مانند "only the children in this photo" به معنای فقط همان بچههای داخل این عکس).
🍎 ۴.۲ آزمون عملی برای تشخیص برای تشخیص صحیح،از خود بپرسید:
· آیا دارم در مورد یک ایده کلی صحبت میکنم؟ → Only
· آیا دارم یک گروه یا چیز خاص را از بین دیگران جدا و مشخص میکنم؟ → Only the
مثال پایانی برای مقایسه:
· They serve only coffee here.
(اینجا فقط قهوه سرو میکنند -> یک اطلاع کلی درباره منوی نوشیدنی).
· They serve only the coffee that is imported from Brazil.
(آنها فقط قهوهای که از برزیل وارد شده را سرو میکنند -> اشاره به یک نوع قهوه خاص و مشخص).
#only
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
funnily enough
strangely enough
oddly enough
interestingly enough
🍎🍎 ۱_ معرفی کلی: قیدهای بیانگر تضاد یا شگفتی
این گروه از عبارات که با "enough-" به پایان میرسند، در دسته قیدهای جمله (Sentence Adverbs) یا قیدهای viewpoint قرار میگیرند. وظیفه اصلی آنها این است که موضع یا نگاه گوینده را نسبت به کل جمله بعدی نشان دهند و معمولاً برای معرفی اطلاعاتی به کار میروند که غافلگیرکننده، غیرمنتظره، متناقض یا کنایهآمیز هستند.
کلمه "enough" در اینجا برای تأکید بر کیفیت بیانشده توسط قید اصلی (مثل funny, strange) استفاده میشود و معنی "به اندازه کافی" نمیدهد.
🍎🍎 ۲_ Funnily Enough
این قید برای بیان موقعیتی استفاده میشود که به طرز کنایهآمیز، طنزآلود یا غیرمنتظره خندهدار است. این طنز لزوماً به معنای خندیدن بلند نیست، بلکه بیشتر به یک تصادف یا تقارن جالب توجه اشاره دارد.
📌 ۲.۱ بیان کنایه و تقارن غیرمنتظره مثال:
Funnily enough, I was just thinking about you when you called.
ترجمه:جالب اینجاست، دقیقاً داشتم به تو فکر میکردم که زنگ زدی. مثال:
Funnily enough, the book he wrote about happiness made him utterly miserable.
ترجمه:به طرز طنزآلودگی، کتابی که در مورد خوشبختی نوشت، خودش را کاملاً بدبخت کرد.
🍎🍎 ۳_ Strangely Enough
این قید بر ویژگی عجیب، غیرعادی یا توضیحناپذیر یک وضعیت تأکید میکند. این عبارت زمانی به کار میرود که اتفاقی برخلاف انتظار یا منطق رخ داده باشد.
📌 ۳.۱ اشاره به امور غیرمنطقی یا غیرمعمول
مثال:
Strangely enough, I've never seen him and his brother in the same room.
ترجمه:عجیب است اما، من هرگز او و برادرش را در یک اتاق ندیدهام. مثال:
Strangely enough, the solution to the problem was the simplest one.
ترجمه:به شکلی عجیب، راهحل مسئله، سادهترین آنها بود.
🍎🍎 ۴_ Oddly Enough
این قید بسیار شبیه به "strangely enough" است و برای بیان چیزی که غریب، غیرمتعارف یا کمی نامتعارف به نظر میرسد، استفاده میشود. گاهی اوقات این عبارت برای بیان چیزی که کمی "سرگرمکننده" است نیز به کار میرود.
📌 ۴.۱ تأکید بر خصوصیات غیرمتعارف مثال:
Oddly enough, I don't feel tired at all after the long journey.
ترجمه:عجیب است ولی، بعد از این سفر طولانی اصلاً احساس خستگی نمیکنم. مثال:
Oddly enough, the cat seems to be afraid of mice.
ترجمه:به طرز غریبی، به نظر میرسد گربه از موش میترسد.
🍎🍎 ۵_ Interestingly Enough
این قید قدرتمند برای معرفی معلوماتی به کار میرود که جالب توجه، قابل تأمل یا دارای اهمیت هستند و ممکن است برای شنونده تازگی داشته باشند. این عبارت در متون آکادمیک و ارائهها برای جلب توجه مخاطب به یک یافته یا مشاهده خاص، بسیار رایج است.
📌 ۵.۱ برجسته کردن یک نکته جالب و قابل تأمل
مثال:
Interestingly enough, the study found no correlation between wealth and happiness.
ترجمه:نکته جالب اینجاست که، این مطالعه هیچ ارتباطی بین ثروت و خوشبختی پیدا نکرد. مثال:
Interestingly enough, the ancient theory has been confirmed by modern science.
ترجمه:به اندازه کافی جالب است که، این نظریه باستانی توسط علم مدرن تأیید شده است.
🍎🍎 ۶_ جمعبندی نهایی و کاربردهای علمی
🍎 ۶.۱ نقش منسجمکننده در متن
این قیدها اغلب در آغاز یک جمله یا بند جدید میآیند و با یک حرف ربط مانند"but" یا "though" همراه میشوند تا یک ایده متضاد یا غیرمنتظره را به آرامی و با تأکید معرفی کنند. این کار به انسجام متن (Cohesion) کمک میکند.
🍎 ۶.۲ تفاوتهای ظریف
· Funnily Enough:
بر طنز موقعیت و کنایه تأکید دارد.
· Strangely/Oddly Enough:
بر غیرعادی و غیرمنتظره بودن وضعیت تمرکز میکنند. این دو اغلب به جای هم به کار میروند.
· Interestingly Enough:
بر ارزش اطلاعاتی و جذابیت یک حقیقت برای فکر کردن تأکید میکند.
@gre3500book
@englishteaching1398
🎲🎲 دسترسی ویژه به کانالهای ویژه 🎲🎲
🧨برای داشتن این مجموعه در مدت محدود، با انتخاب کلید های زیر وارد شوید🧨
👁🗨امشب شانس با شماست زود وارد بشید🔜
جهت هماهنگی در لیست 🤝
@HHo_bb
@englishteaching1398
"the very"
🍎🍎 ۱. نقش دستوری و مفهوم اصلی "the very"
عبارت "the very" ترکیبی از حرف تعریف معین "the" و صفت "very" است. برخلاف "very" به تنهایی که به معنای "بسیار" است و برای تأکید بر درجه یا میزان به کار میرود (مثل very big)، "the very" همیشه قبل از یک اسم میآید و برای تأکید بر خودِ آن اسم استفاده میشود. مفهوم اصلی آن، تمرکز بر "همان"، "دقیقاً همان"، "خود" یا "عین" چیزی است تا آن را برجسته، خاص یا منحصربهفرد کند.
🍎🍎 ۲. کاربردهای اصلی و ساختارهای رایج
📌 ۲.۱. تأکید بر عینیت و هویت این کاربرد برای اشاره به خودِدقیق یک چیز یا شخص است، نه چیزی شبیه به آن. این usage بسیار شبیه به "the same" است اما با تأکیدی قویتر بر انحصار و دقیق بودن.
مثال:
This is the very book I was telling you about.
ترجمه:این عینِ همان کتابی است که راجع به آن با تو صحبت میکردم.
مثال:
We stood in the very spot where the treaty was signed.
ترجمه:ما در همان نقطهی دقیق که قرارداد امضا شده بود ایستادیم.
📌 ۲.۲. تأکید بر اهمیت یا افراط در این کاربرد،"the very" برای برجسته کردن اهمیت یک چیز یا قرار دادن آن در بالاترین درجه یک ویژگی به کار میرود. این مفهوم اغلب با اسامی انتزاعی همراه است.
مثال:
She managed to escape at the very last moment.
ترجمه:او توانست در همان آخرین لحظهی ممکن فرار کند.
مثال:
It is a matter of the very utmost importance.
ترجمه:این مسئله از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است.
📌 ۲.۳. استفاده برای بیان عالیِ اغراق آمیز (Superlative) گاهی"the very" قبل از صفت تفضیلی یا عالی میآید تا بر درجه بالای یک ویژگی تأکید مضاعف کند. این ساختار حالتی ادبی و تأکیدی دارد.
مثال:
He was the very best player in the team.
ترجمه:او بهترینِ مطلق بازیکن در تیم بود.
مثال:
She used the very latest technology available.
ترجمه:او از جدیدترین فناوری ممکن استفاده کرد.
📌 ۲.۴. تأکید بر آغاز یا پایان این کاربرد رایج،برای اشاره به نقطه شروع یا پایان یک دوره زمانی، یک مکان یا یک رویداد به کار میرود.
مثال:
I knew the truth from the very beginning.
ترجمه:من از همان اولِ کار/ابتدای امر حقیقت را میدانستم.
مثال:
The solution was clear from the very start.
ترجمه:راه حل از همان ابتدا واضح بود. مثال:
He stayed until the very end of the ceremony.
ترجمه:او تا پایانِ دقیق مراسم آنجا ماند.
🍎🍎 ۳. تمایز بین "the very" و "the same"
درک تفاوت بین این دو برای پژوهشگران حیاتی است. هر دو بر "یکسانی" دلالت میکنند، اما با nuances (تفاوتهای ظریف) متفاوت.
· the same:
بر "همانندی" و "عدم تفاوت" بین دو موجودیت تأکید دارد. (برابری)
· the very:
بر "خودِ آن چیز خاص" و "هویت منحصربهفرد" آن تأکید دارد. (عینیت)
مثال مقایسهای:
· This is the same book. (Perhaps another copy of it)
ترجمه:این همان کتاب است. (ممکن است یک کپی دیگر از آن باشد)
· This is the very book. (The exact physical copy I held in my hand before)
ترجمه:این عینِ همان کتاب است. (دقیقاً همان جلد فیزیکی که قبلاً در دستم بود)
#same
#thesame
@gre3500book
@englishteaching1398
🥢🥢🥢🥢
💠هر روانشناسی به یه همچین فولدری احتیاج داره که پر باشه از فیلمهای آموزشی، مقاله و ابزارهای مورد نیاز.
💠این فولدر کلی ویدئو و فایلهای آموزشی در حوزههای مختلف روانشناسی داره و کلی اطلاعات مفید و فرصتهای شغلی بهتون میده
💠فقط کافیه دکمهی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنی 👇
/channel/addlist/3t_jFjYe4kI1Y2Q0
🐲🐲🐲🐲🐲🐲🐲🐲
✉️مشاورهی رایگان برای کنکور روانشناسی
/channel/+AZYXiHyPOi01MjZk
✅
@englishteaching1398
«notwithstanding»
🍎🍎 ۱. کلیات و تعریف
«Notwithstanding»
یک حرف اضافه (preposition) بسیار رسمی و نیرومند در زبان انگلیسی است که به معنای «علیرغم»، «با وجود» یا «برخلاف» چیزی به کار میرود. این کلمه برای بیان این مفهوم استفاده میشود که با وجود یک مانع یا شرایط خاص، چیزی همچنان رخ داده یا صحیح است. اگرچه معنای آن مشابه «in spite of» یا «despite» است، اما از لحاظ سبکی بسیار رسمیتر است و کاربرد پرتکرار آن در متون حقوقی، رسمی و دانشگاهی دیده میشود.
🍏 ۱.۱. ساختار دستوری ساختار اصلی استفاده از این کلمه به صورت«A notwithstanding B» است که در آن «A» وضعیت اصلی و «B» مانع یا شرایط متضاد است. این جمله میگوید:
«با وجود B، A (صادق/اتفاق افتاده است)».
مثال:
The game continued, notwithstanding the heavy rain.
ترجمه:بازی با وجود باران سنگین ادامه یافت.
مثال:
Notwithstanding his lack of experience, he was offered the
job.
ترجمه:با وجود کمبود تجربه، شغل به او پیشنهاد شد.
🍎🍎 ۲. کاربردها و جایگاه در جمله این کلمه از انعطافپذیری خاصی برخوردار است و میتواند در سه جایگاه مختلف در جمله ظاهر شود که این امر به سبک نوشتار و تأکید مورد نظر نویسنده بستگی دارد.
🍏 ۲.۱. کاربرد در ابتدای جمله رایجترین جایگاه برای«notwithstanding» در نوشتههای رسمت، ابتدای جمله است. در این حالت، کل عبارت شرطی (B) بلافاصله پس از آن میآید. مثال:
Notwithstanding the court's order, the company refused to release the documents.
ترجمه:با وجود دستور دادگاه، شرکت از انتشار اسناد خودداری کرد. مثال:
Notwithstanding the overwhelming evidence, the defendant maintained his innocence.
ترجمه:با وجود مدارک قاطع، متهم بر بیگناهی خود پافشاری کرد.
🍏 ۲.۲. کاربرد در میانه جمله در این حالت،«notwithstanding» پس از گزاره اصلی جمله و معمولاً پس از یک کاما میآید. این ساختار نیز کاملاً صحیح و رایج است.
مثال:
The plan went ahead, notwithstanding our objections.
ترجمه:طرح با وجود اعتراضات ما پیش رفت.
مثال:
She achieved great success, notwithstanding many early failures.
ترجمه:او با وجود شکستهای متعدد اولیه، به موفقیت بزرگی دست یافت.
🍏 ۲.۳. کاربرد در انتهای جمله این ساختار کمتر متداول اما کاملاًصحیح است. در اینجا «notwithstanding» در انتهای جمله و معمولاً پس از یک کاما قرار میگیرد. این جایگاه ممکن است برای تأکید کمتر بر روی استثنا یا برای سبکی موجزتر به کار رود.
مثال:
The treaty is still in effect, the recent conflicts notwithstanding.
ترجمه:پیمان هنوز لازمالاجراست، با وجود درگیریهای اخیر.
مثال:
He passed the exam, his difficult circumstances notwithstanding.
ترجمه:او در امتحان قبول شد، با وجود شرایط دشوارش.
🍎🍎 ۳. موارد استفاده خاص و حوزههای تخصصی «Notwithstanding»در برخی حوزههای تخصصی، کاربرد کلیدی و بسیار پررنگی دارد.
🍏 ۳.۱. زبان حقوقی و متون قانونی این کلمه یک پایه ثابت در نوشتههای حقوقی است.در قوانین و قراردادها، از آن برای ایجاد یک استثنای صریح و قطعی بر یک قاعده کلی استفاده میشود تا از هرگونه ابهام جلوگیری کند. مثال:
Notwithstanding any other provision in this contract, either party may terminate the agreement with 30 days' written notice.
ترجمه:با وجود هر ماده دیگر در این قرارداد، هر یک از طرفین میتوانند با ارسال اخطار ۳۰ روزه کتبی، قرارداد را فسخ کنند.
مثال:
The defendant was found guilty, notwithstanding the jury's initial inclination to acquit.
ترجمه:متهم گناهکار شناخته شد، با وجود تمایل اولیه هیئت منصفه به تبرئه او.
🍏 ۳.۲. نوشتار آکادمیک و پژوهشی در متون دانشگاهی،از این کلمه برای تصدیق یک دیدگاه مخالف یا یک عامل محدودکننده، بدون اینکه استدلال اصلی نویسنده تضعیف شود، استفاده میگردد. مثال:
Notwithstanding these limitations, the study provides valuable insights into the phenomenon.
ترجمه:با وجود این محدودیتها، این مطالعه بینشهای ارزشمندی در مورد پدیده ارائه میدهد.
مثال:
The theory remains influential, notwithstanding the critiques it has received in recent years.
ترجمه:این نظیر با وجود نقدهایی که در سالهای اخیر دریافت کرده، همچنان تأثیرگذار باقی مانده است.
#notwithstanding
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
🟩 کلمهی fast در حالت فعلی سه معنیِ مرتبطبههم دارد:
🔳 در بافتهای مذهبی و دینی یعنی روزه گرفتن یا روزه داشتن
▫Muslims fast during Ramadan.
مسلمانان در طول ماه رمضان روز میگیرند.
▫Catholics sometimes fast during Lent.
کاتولیکها گاه در طول چلّهی روزه و پرهیز روزه می گیرند.
▫She always fasts on Yom Kippur.
او همیشه در یومکیپور (روزِ آمرزش) روزه میگیرد.
🔸از فعلهای keep یا observe معمولاً استفاده میکنیم برای اینکه نشان دهیم فرد روزه (fast) گرفته است یا میگیرد.
◻️All members of the religious community keep these fasts.
همهی افراد جامعهی مذهبی این روزهها را میگیرند.
🔹 روزهی قضاشده را با a missed fast نشان میدهیم و بهجا آوردن آن را معمولاً با make up for بیان میکنیم.
◻️He needs to make up for a missed fast from Ramadan.
باید (یک روز) روزهی قضاشدهی ماه رمضان را بهجا بیاورد./ باید قضای (یک روز) روزهی ماه رمضان را بهجا بیاورد.
🔸افطار کردن را هم با فعل break نشان میدهیم.
◻️I break my fast at sunset, usually with dates and water.
غروب افطار میکنم، معمولاً با آب و خرما.
▪️به نقش with دقت کنید.
➖➖➖➖➖
🔳 در مدتی مشخص، هیچ غذایی نخوردن (معمولاً بهدلایل پزشکی یا سلامتی)
▫One day a week he fasts for health reasons.
برای سلامتی، هفتهای یک روز هیچ غذایی نمیخورد.
☚ دقت کنید که اینجا بهتر است از «روزه گرفتن» یا «روزه داشتن» استفاده نکنیم چون این معادلها فحوایی دینی را به ذهن متبادر میکنند.
☚ این فعل در این ردیف معنایی، بسیار کم خوردن یا از برخی خوردنیها هیچ نخوردن در مدتی معین هم معنی میدهد.
➖➖➖➖➖
🔳 ناشتا بودن
▫You usually need to fast for 8-12 hours before the blood test.
قبل از انجام این آزمایش خون معمولاً لازم است بین ۸ تا ۱۲ ساعت ناشتا باشید.
▫Most tests that require fasting are scheduled for early in the morning.
بیشتر آزمایشهایی که لازمهاش ناشتا بودن است صبح زود انجام میشوند.
▫Why do you have to fast before a blood test?
چرا قبل از آزمایش خون باید ناشتا باشی؟
▫Fasting before certain blood tests is required.
لازم است قبل از انجام برخی آزمایشهای خون ناشتا باشید.
▫Do I have to fast before this test?
قبل از این آزمایش باید ناشتا باشم؟
🔸 البته to be fasting هم رایج است.
◻️You must be fasting for at least 8 hours before the blood test.
حداقل هشت ساعت قبل از آزمایش خون باید ناشتا باشید.
#fast
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
#beautiful #pretty #handsome #goodlooking
#attractive
🍎🍎 ۱. واژگان اصلی توصیف ظاهر این بخش به بررسی کلیترین و پرکاربردترین واژگان در این حوزه میپردازد.
🍏 ۱.۱. Beautiful
این واژه قویترین و جامعترین کلمه برای توصیف زیبایی است و اغلب برای توصیف زنان،مناظر، هنر و چیزهایی که زیبایی عمیق و الهامبخش دارند به کار میرود. این کلمه بار عاطفی و هنری قویای دارد.
مثال:
She has a beautiful soul that shines through her eyes.
ترجمه:او روح زیبایی دارد که از چشمانش میدرخشد.
مثال:
The beautiful symphony brought tears to my eyes.
ترجمه:سمفونی زیبا اشک را به چشمانم آورد.
🍏 ۱.۲. Pretty
این واژه در مقایسه با Beautiful ضعیفتر است و بر زیبایی ظاهری،بهویژه در زنان و دختران، و اغلب به شکلی ظریف و دلنشین تأکید دارد. زیبایی توصیف شده با Pretty جذاب و بیآلایش است اما لزوماً خیرهکننده نیست.
مثال:
She wore a pretty dress with floral patterns.
ترجمه:او یک لباس زیبا با طرحهای گلدار پوشیده بود.
مثال:
What a pretty little garden!
ترجمه:چه باغچه کوچک و قشنگی!
🍏 ۱.۳. Handsome
این واژه معمولاًبرای توصیف مردان به کار میرود و بر زیبایی مردانه، موقر، خوشقیافه و اغلب با ویژگیهای قدرتمند و متقارن صورت تأکید دارد. همچنین میتواند برای توصیف زنان مسنتر به معنای "موقر و باشکوه" و نیز برای توصیف اشیای بزرگ و با ابهت (مانند یک ماشین یا میز) استفاده شود.
مثال:
He grew up to be a handsome young man.
ترجمه:او تبدیل به یک مرد جوان خوشقیافه شد.
مثال:
She is a handsome woman in her seventies.
ترجمه:او یک زن موقر و خوشسیما در دهه هفتاد زندگیش است.
🍎🍎 ۲. واژگان مکمل و مرتبط این بخش به بررسی واژگانی میپردازد که اگرچه گاهی مترادف به نظر میرسند،اما دارای تفاوتهای ظریف و کاربردی مهمی هستند.
🍏 ۲.۱. Good-looking
این صفت عمومیتر و بیطرفانهتر است و میتواند برای توصیف هر دو جنس به کار رود.Good-looking بر خوشترکیب بودن و جذابیت فیزیکی واضح و بدون ابهام دلالت دارد، اما فاقد عمق و بار عاطفی واژههایی مانند Beautiful است.
مثال:
Both of their children are very good-looking.
ترجمه:هر دوی فرزندانشان بسیار خوشقیافه هستند.
مثال:
He's a good-looking guy, but not very interesting to talk to.
ترجمه:او یک پسر خوشقیافه است، اما صحبت کردن با او چندان جالب نیست.
🍏 ۲.۲. Attractive
این واژه فراتر از زیبایی صرفاًفیزیکی عمل میکند. Attractive به معنای "جذاب" است و ترکیبی از ویژگیهای فیزیکی، شخصیتی، اخلاقی و رفتاری را در بر میگیرد که باعث جلب توجه و کشش میشود. این واژه برای هر دو جنس قابل استفاده است.
مثال:
I find her confidence very attractive.
ترجمه:من اعتمادبهنفس او را بسیار جذاب میدانم.
مثال:
He has an attractive personality that draws people to him.
ترجمه:او شخصیت جذابی دارد که مردم را به سمت خود میکشد.
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
قسمت دوم might have been
🍎🍎 ۳_ تفاوت با سایر ساختارهای مشابه تمایز قائل شدن بین"might have been" و سایر modalهای گذشته برای دقت در تحقیق حیاتی است.
🍏 ۳_۱_ تفاوت با "must have been"
"must have been"
برای بیان یک حدس قوی و منطقی به کار میرود، در حالی که "might have been" تنها یک امکان را بیان میکند.
مثال انگلیسی:
The ground is wet. It must have rained last night.
(حدس قوی و منطقی) ترجمه فارسی:زمین خیس است. حتماً دیشب باران آمده است.
مثال انگلیسی:
The ground is a bit damp. It might have rained last night.
(یک احتمال) ترجمه فارسی:زمین کمی نمناک است. ممکن است دیشب باران آمده باشد.
🍏 ۳_۲_ تفاوت با "could have been"
"could have been"نیز بیانگر امکان است، اما اغلب برای موقعیتهایی به کار میرود که در گذشته امکان وقوع داشتند اما عملی نشدند.
همچنین
"could have been"
میتواند ظرفیت یا توانایی در گذشته را نشان دهد. "might have been" بر احتمال محض یک رویداد تأکید دارد.
مثال انگلیسی(برای امکان عملی نشده): I could have been a famous actor, but I chose a different path.
ترجمه فارسی:میتوانستم یک بازیگر مشهور باشم، اما مسیر دیگری انتخاب کردم.
مثال انگلیسی(برای احتمال با "might"): He is late. He might have been stuck in traffic.
ترجمه فارسی:او دیر کرده. ممکن است در ترافیک مانده باشد.
🍎🍎 ۴_ شکل مجهول (Passive Voice) با "might have been" این ساختار میتواند برای بیان احتمال در مورد کاری که در گذشته بر فاعل جمله انجام شده است(حالت مجهول) به کار رود. در این حالت، "been" بخشی از ساختار مجهول است.
مثال انگلیسی:
The document might have been deleted by mistake.
ترجمه فارسی:ممکن است سند به اشتباه حذف شده باشد.
مثال انگلیسی:
The famous painting might been stolen before the police arrived.
ترجمه فارسی:ممکن است تابلوی مشهور قبل از رسیدن پلیس دزدیده شده باشد.
#might
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
Might have been قسمت اول
🍎🍎 ۱_ تعریف کلی و مفهوم ساختار
ساختار"might have been" از ترکیب فعل مدال "might" به همراه "have" و شکل سوم فعل "be" ساخته میشود. این ساختار در دستور زبان انگلیسی برای بیان احتمال یا حدس در مورد یک رویداد، وضعیت یا عمل در گذشته به کار میرود. این احتمال معمولاً ضعیفتر از "must have been" (حتماً بوده) و قویتر از "could have been" (میتوانسته باشد) است و اغلب برای موقعیتهایی استفاده میشود که speaker درباره آنها اطمینان کامل ندارد.
🍏 ۱_۱_ ساختار گرامری ساختار پایه این عبارت به این صورت است:فاعل + might + have + past participle
مثال: He might have gone (او ممکن است رفته باشد).
🍏 ۱_۲_ کاربردهای اصلی این ساختار
عمدتاًدر دو حوزه اصلی کاربرد دارد:
اول، برای حدس زدن در مورد اتفاقات گذشته
و دوم، در جملات شرطی نوع سوم برای بیان نتیجهای احتمالی که در گذشته محقق نشده است.
همچنین، این ساختار میتواند برای بیان یک امکان محتمل در مورد یک عمل یا وضعیت مستمر در گذشته نیز به کار رود.
🍎🍎 ۲_ کاربردهای "might have been" در جمله این ساختار در بافتهای مختلفی ظاهر میشود که هر کدام nuance(تفاوت ظریف) خاص خود را دارند. درک این تفاوتها برای تولید و درک زبان طبیعی ضروری است.
🍏 ۲_۱_ بیان احتمال در مورد گذشته رایجترین کاربرد"might have been" برای بیان این است که چیزی در گذشته به طور possible (ممکن) اما not certain (قطعی) رخ داده یا صحت داشته است.
مثال انگلیسی:
She was not in the office. She might have been working from home.
ترجمه فارسی:او در دفتر نبود. ممکن بود از خانه کار میکرده است.
مثال انگلیسی:
I can't find my keys. I might have been distracted when I came in.
ترجمه فارسی:کلیدهایم را پیدا نمیکنم. ممکن است وقتی وارد شدم حواسم پرت بوده باشد.
🍏 ۲_۲_ استفاده در جملات شرطی (شرطی نوع سوم) در جملات شرطی نوع سوم که برای اشاره به شرایط خلاف واقع در گذشته به کار میروند،"might have been" میتواند در بخش نتیجه به کار رود تا نشان دهد آن نتیجه، قطعی نبوده بلکه فقط یک احتمال بوده است. مثال انگلیسی:
If he had studied harder, he might have been a doctor now.
ترجمه فارسی:اگر سختتر درس خوانده بود، ممکن بود الان یک دکتر میبود. (این یک احتمال است، نه یک قطعیت).
مثال انگلیسی:
If you had told me the truth, I might have been more understanding.
ترجمه فارسی:اگر حقیقت را به من گفته بودی، ممکن بود درک بیشتری میداشتم.
🍏 ۲_۳_ بیان امکان در مورد یک وضعیت مستمر در گذشته (با حالت استمراری) زمانی که بخواهیم بر تداوم یک عمل یا وضعیت احتمالی در یک بازه زمانی در گذشته تأکید کنیم،از "might have been" به همراه فعل ingدار استفاده میکنیم.
مثال انگلیسی:
He was very quiet during the meeting. He might have been thinking about the problem.
ترجمه فارسی:او در طول جلسه بسیار ساکت بود. ممکن داشت در مورد مشکل فکر میکرد.
مثال انگلیسی:
Why didn't she answer the phone? She might have been sleeping.
ترجمه فارسی:چرا تلفن را جواب نداد؟ ممکن بود داشته میخوابید.
#might
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
رودخانه استرین النوا در نروژ 🌊
توصیف تصویر در پست بعدی می باشد.
#clip
@gre3500book
@englishteaching1398
🍀💐🌼 از بهترین و دلنشینترین تلگرام لذت ببریم
🧿 شناخت دقیق پاکستان؛ اندیشکده اقبال
@andishkadehiqbal
🍏 خلاصه کتابهای روانشناسی
@booklove_blog
🍊 دانلود کتابهای نایاب ممنوعه و تاریخی
@yortci_bosjin_pdf
🍎 کتابخانه صوتی من
@ketabegooya_man
🍁 آموزش علم نجوم و کیهان شناسی
@yortchi_bosjin
🍎 گلچین کتابهای صوتیPDF
@ketabegoia
🍊 کتابخانه صوتی و پیدیاف تاپبوک
@Top_books7
🍎 یافتههای مهم روانشناسی
@Hrman11
🍁 کافه کتاب صوتی
@CafeBookAudio
🍊 جملگی روانکاوی
@ravn100
🍎 گنجینه گرانبهای کتاب صوتی
@GANGINEH
🍀 جذب جنس مخالف با تکنیک روانشناسی
@moshavereh_shoma
🍁 مجله زندگی"جذب"موفقیت
@Pareparvaz63
🍎 آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
🍁 از خودم تا عشق ♥️
@eshg_servat
🍊 آیلتس رو فول شو •••
@ArazIELTS
🍎 مدینه فاضله
@Madineh_Fazeleh
🍁 دوره فن ترجمه متون سیاسی و مطبوعاتی
@policyinact
🍊 مدار رشد
@buissness_womann
🍎 دل واژه های تنهایی
@gandomzaran
🍀 آموزش رایگان مشاغل خانگی
@honarkadeh_aftab96
🍁 دروازه ی دانایی 𝝗𝝤𝝤𝝟𝝛
@Audio_Books_24
🍊 هُنر شَراب زِندگیست 🍷
@Geraf_art
🍎 پرورش گل و گیاه به طور حرفه ای
@Maryamgarden
🍁 آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
🍊 شعر و دکلمه
@cafe3Sher
🍎 زندگی درمسیر کمال♡
@hamisherahi_hast
🍁 مطالعات راهبردی ایران
@ir_REVIEW
🍊 تیکههایی از بهترین کتابها !
@beautifulminds4
🍎 خانه دوست
@khanehy_doost
🍁 مدیریت زندگی
@LifeManage
🍊 آوای شب_دانـلود خاطره
@AVAYESHAB2024
🍎 گلستان سعدی با معنی
@kidsbook7
🍀 انگلیسی آسان با 🎬 و 🎵
@Englishtub
🍁 شاهنامه صوتی
@shahname_soti
🍊 حافظ صوتی جدید
@hafez_soty
🍎 تکنولوژی روز دنیا این جاست
@OfficialMIHANIT
🍁 عربی با طعم انگلیسی
@Englishplus2025
🍊 حال خووب با یک فنجان" قهوه☕️"
@Ghahvee_Ghajar
🍎 آرایـــه، ضربالمثـــل، شعر فارســـی
@Azsefr_beyek_farsi
🍁 دنیای غذا در تلگرام
@telefoodgram
🍊 روزنگار من
@passion_pursuie
🍎 آموزش انگلیسی / Let's talk
@talk2_talk
🍁 تاریخ ادبیـات، تست کنکور، عمومـی، تخصصـی
@Azsefr_beyek_text
🍊 لغات انگلیسی GRE 3500
@gre3500book
🍎 اشعــارنااب مولانایجان موسیقی کلاسیـک
@molaanayJaan
🍁 شعرهای ادبی و دلنوشتهها
@negahshear
🍊 کافه میم
@cafeemiim
🍎 معنای زندگی چیست؟
@manaye_zendegi_chist
🍁 جامعه مدنی(فلسفه. تاریخ. اجتماع)
@civilizers
🍊 کانال مناسبتها
@kanale_monasebatha
🍎 کانال طبی عیون الحکمه
@oyoon_hekmat
🍁 ده دقیقه رمان و روانشناسی🎙
@peyke_pouyesh
🍊 عربی و دانشگاه (عربی آکادمیک)
@Arabicconversation20
🍎 کتابصوتی دزیره معشوقه ناپلئونبناپارت
@dessEre
🍁 تاریخ و ادبیات جهان
@Historyliteratureworld
🍊 انگلیسی کامل Complete English
@englishteaching1398
🍎 کتابخانه تاریخی یفـتلیهاBOOK✔️
@Iftlis_library
🍁 تیم ورزشی و تناسب
@MaryamTeam
🍊 انگلیسی بیدون کلاس و معلم ♡
@Learn_4_english
🍎 بهترین کتابهای صوتی موفقیت و بیداری
@ganonjjazb
🍀 کسب درآمد در خانه برای بانوان
@banovanehonarmandvakarafarin
🌻 کتابخانه جادویی
@kolbe_danaee
🍁 پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
🍊 اینجا عربی سخت نیست!
@arabictranslation90
🍎 متن دلنشین
@aram380
🍁 جامعهشناسی کاربردی|نظریهها و مفاهیم
@A_Quick_look_at_Sociology
🍊 زبان ترکی رو قورت بده
@ArazTurkish
🍎 کتابخانه کودک و نوجوان
@childrenbook
🍊 بیو "انگلیسی"●[Bio]●
@biow_english
🍁 دانلود 50000 کتاب و رمان برتر (BOOK)
@book_and_roman_library
🍀 کتابها مثل ریشههای یک درختاند
@nevisandbdonya
🍊 جادوی گیاهان دارویی طب سینوی
@teb_sinawi
🍎حافظ" فروغ" مولانا" خیام"»
@Ashaarmolana
🍁 کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
🍊 سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
🍁 شبی چند دقیقه کتاب بخوانیم !!
@book_tips
🍊 تدریس مکاتب فلسفی و روانی
@anbar100
🍎 معجزه سابلیمینال _ قانون جذب 🏆
@subliminal2222
🍏یه مرد امیدوار
@happy_private_life
🧿 دل تراپی
@Del_Therapy
🧿🌺 هماهنگی برای تبادل
@mrgp_1
@englishteaching1398
Across
🍎 مبحث اصلی: معانی مختلف "Across" و معادلهای فارسی
حرف اضافه "across" دارای معانی متعددی است که انتخاب معادل صحیح فارسی آن به طور کامل به بافت جمله بستگی دارد.
🍏 معنای اصلی: از این سو به آن سو (عبور از سطح)
این رایجترین معنای"across" است و نشاندهنده حرکت از یک طرف یک محدوده (مانند خیابان، رودخانه، پل و...) به طرف دیگر آن است. معادل فارسی:"عبور کردن از"، "گذشتن از"، "از یک سوی چیزی به سوی دیگر"
مثال:
The children ran across the street.
ترجمه:کودکان از خیابان عبور کردند (دویدند).
مثال:
We sailed across the ocean.
ترجمه:ما از اقیانوس گذشتیم (دریانوردی کردیم).
🍏 معنای دوم: در آن طرف (موقعیت ثابت)
در این معنا،"across" به موقعیت ثابت چیزی در سمت مقابل اشاره میکند و با "on the other side of" قابل جایگزینی است. معادل فارسی:"آن طرف"، "در سوی دیگر"
مثال:
Her house is across the park.
ترجمه:خانه او آن طرف پارک است. مثال:
I live just across the street from you.
ترجمه:من درست آن طرف خیابان، مقابل تو زندگی میکنم.
🍏 معنای سوم: در سراسر (پوشش دادن یک منطقه) این معنا بر گستردگی در یک ناحیه وسیع تأکید دارد و مفهومی شبیه به"all over" یا "throughout" دارد. معادل فارسی:"در سراسر"، "در سرتاسر"، "در همه جای"
مثال:
The news spread quickly across the country.
ترجمه:خبر به سرعت در سراسر کشور پخش شد.
مثال:
We traveled across Europe last summer.
ترجمه:ما تابستان گذشته در سرتاسر اروپا سفر کردیم.
🍎 مبحث اصلی: کاربردهای مجازی و عبارات رایج
"Across" در ترکیب با افعال خاص یا در
بافتهای مجازی، معانی متفاوتی پیدا
میکند.
🍏 کاربرد مجازی: مواجهه یا برخورد در این حالت،"across" برای بیان مواجهه غیرمنتظره با چیزی یا کسی به کار میرود. معادل فارسی:"برخوردن به"، "مواجه شدن با"
مثال:
I came across an old friend at the market.
ترجمه:من در بازار به یک دوست قدیمی برخوردم.
مثال:
He came across some interesting data in his research.
ترجمه:او در تحقیقاتش به دادههای جالبی برخورد.
🍏 عبارت رایج: "Across from" (مقابل و روبرو) این ترکیب برای نشاندادن موقعیت دقیقاًروبروی چیزی استفاده میشود. معادل فارسی:"مقابل"، "روبهروی"
مثال:
The bank is across from the post office.
ترجمه:بانک روبهروی اداره پست است. مثال:
Please sit across from me.
ترجمه:لطفاً مقابل من بنشین.
🍏 کاربرد به عنوان قید "Across"میتواند به تنهایی و به صورت قید به کار رود. معادل فارسی:از این طرف به آن طرف، به آن طرف
مثال:
The river is too wide to swim across.
ترجمه:رودخانه برای اینکه کسی از این طرف به آن طرف شنا کند، بسیار عریض است.
مثال:
Can you jump across?
ترجمه:میتوانی به آن طرف بپری؟
#across
@gre3500book
@englishteaching1398
@englishteaching1398
"no matter how"
🍎🍎 ۱. ماهیت و مفهوم کلی "No Matter How"
ساختار"no matter how" یک عبارت قیدی است که برای معرفی یک بند پیرو (subordinate clause) نشان دهنده concession (امتیاز یا شرایطی تخفیف دهنده) به کار می رود. این ساختار بر این مفهوم تأکید دارد که نتیجه یا عمل اصلی جمله، تحت تأثیر هیچ یک از درجات یا شرایط مختلف یک عامل خاص قرار نمی گیرد و بدون تغییر باقی می ماند. معادل مفهومی آن در فارسی می تواند "هرچقدر هم که"، "به هر حالتی که" یا "صرف نظر از این که چقدر" باشد.
🍎🍎 ۲. ساختارهای دستوری و کاربردهای اصلی
🍏 ۲.۱. "No matter how"
به همراه صفت (Adjective)
در این ساختار،"how" به عنوان یک قید برای تعدیل یک صفت که بلافاصله پس از آن می آید، عمل می کند. کل عبارت "no matter how + صفت" یک شرط تخفیف دهنده را بیان می کند. ساختار:No matter how + [صفت] + [بند اصلی]
مثال:
No matter how difficult the research seems, we must not give up.
ترجمه:هرچقدر هم که این تحقیق سخت به نظر برسد، نباید تسلیم شویم. مثال:
No matter how complex the data is, a good researcher can find patterns.
ترجمه:هرچقدر هم که داده ها پیچیده باشند، یک محقق خوب می تواند الگوها را پیدا کند.
🍏 ۲.۲. "No matter how"
به همراه قید (Adverb)
در این حالت،"how" یک قید دیگر را که معمولاً بیانگر چگونگی انجام یک عمل است، تعدیل می کند.
ساختار:No matter how + [قید] + [بند اصلی]
مثال:
No matter how carefully you plan, unexpected issues may arise.
ترجمه:هرچقدر هم که با دقت برنامه ریزی کنید، ممکن است مشکلات غیرمنتظره ای به وجود آیند.
مثال:
No matter how persuasively he argues, the theory lacks empirical evidence.
ترجمه:هرچقدر هم که او متقاعدکننده استدلال کند، این نظریه فاقد شواهد تجربی است.
🍏 ۲.۳. "No matter how"
به همراه "much" یا "many" این ساختار خاص برای تأکید بر عدم تأثیر میزان یا مقدار چیزی بر نتیجه نهایی به کار می رود."Much" با اسامی غیرقابل شمارش و "many" با اسامی قابل شمارش استفاده می شود.
ساختار:No matter how much/many + [اسم] + [بند اصلی]
مثال:
No matter how much time we spend, the solution must be perfect.
ترجمه:هرچقدر هم که زمان صرف کنیم، راه حل باید بی نقص باشد.
مثال:
No matter how many examples I provide, some students remain unconvinced.
ترجمه:هرچقدر هم که مثال ارائه دهم، برخی از دانشجویان قانع نمی شوند.
🍎🍎 ۳. تفاوت های ظریف و نکات کاربردی
🍏 ۳.۱. جایگزینی با "However"
عبارت"no matter how" را می توان در بسیاری از موارد با قید "however" جایگزین کرد، اما "however" معمولاً رسمی تر است. در این جایگزینی، صفت یا قید بلافاصله پس از "however" می آید.
مثال:
However difficult the research seems, we must not give up.
ترجمه:به هر میزان سخت که تحقیق به نظر برسد، نباید تسلیم شویم.
🍏 ۳.۲. موقعیت در جمله
بند"no matter how" می تواند در آغاز یا در میانه جمله قرار گیرد. هنگامی که در آغاز جمله می آید، معمولاً با یک کاما از بند اصلی جدا می شود.
مثال:
We will continue our work, no matter how challenging it becomes.
ترجمه:ما کار خود را ادامه خواهیم داد، هرچقدر هم که چالش برانگیز شود.
🍏 ۳.۳. تأکید بر پایداری و ثبات کاربرد اصلی این ساختار،برجسته کردن عزم راسخ، پایداری یک حالت، یا تغییرناپذیری یک نتیجه در برابر شرایط متغیر است. این ساختار در متون آکادمیک و استدلالی برای نشان دادن استحکام یک نظریه یا یافته بسیار مفید است.
مثال:
The fundamental hypothesis remains valid, no matter how you analyze the data.
ترجمه:فرضیه اساسی معتبر باقی می ماند، به هر شکلی که داده ها را تحلیل کنید.
#nomatterhow
@gre3500book
@englishteaching1398