سلسله ی موی دوست، حلقه ی دام بلاست هرکه دراین حلقه نیست، فارغ ازاین ماجراست
روز جهانی «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» با رویکرد صلح، کرامت و برابری در یک سیاره سالم
لینک اطلاعیه در سایت ⏬
https://mataheri.com/world-science-day-for-peace-and-development/
ادامه از قسمت اول 👇👇👇
برخی نیز تجزیه و تحلیل عرفان حلقه را که کاری عقلانی و لازم است، بازهم به حساب آگاهی گرفتن گذاشتهاند و میگذارند و صادقانه نمیگویند که موضوع صرفا برایشان باز شده و جا افتاده و به درک عقلانی آن نائل شده اند و این امر را طور دیگری جا میزنند.
محمدعلی طاهری
#آگاهی
وقاحت و دروغگویی گروه اخراجی گنجینه کیهانی
لینک اطلاعیه در سایت ⏬
https://mataheri.com/veghahat-va-doroghgoi-ganjine-keyhani/
توضیحات مدیریتی با مربیان تبریز
مورخه ۵_۸_۱۴۰۲ (قسمت ۸)
@mataherinews2
توضیحات مدیریتی با مربیان تبریز
مورخه ۵_۸_۱۴۰۲ (قسمت ۶)
@mataherinews2
دوست خوب غم رو از بين نمیبره!
اما كمك میكنه محكم سرپا باشيم.
درست مثل چتر خوب كه
بارون رو متوقف نمیکنه
اما به ما كمك ميكنه راحت
زير بارون قدم بزنيم.
ويكتور هوگو
@erfanekeyhanii💕
فردی که دارای ذهن مغشوش است، در خواب هم ادامه همان روند روز را دنبال میكند. ذهن در حالت خواب وظیفه دارد كه فايلهای اطلاعات مربوط به زمان بیداری را مرتب کند و در جای درست بچيند تا در مواقع لزوم به راحتی در دسترس قرار گیرد و فرد از حافظهی خوبی برخوردار باشد و همچنین، استرسها و تنشهای ناشی از این اطلاعات را (که در طی روز ایجاد شده است) آزاد كند تا پس از خواب، بدن هیچگونه تنشی نداشته باشد.
دلیل این عارضه، به هدر رفتن و تلف شدن بخش زيادي از انرژي مدير بدن در اثر بینش غلط است. علاوه بر این، وظیفه اصلی مدیریت سازماندهی سلول و بدن تعیین شرح وظیفه اجزای بدن از طریق توزیع شعوری است. اگر این مدیر دستور و شرح وظیفه صحیحی به سلول ها عرضه نکند، آنها دچار پر كاری (سرطان) و يا كم كاري (تحليل رفتگی) میشوند.
برخی از اشکالاتی که منجر به این اتلاف انرژی میشود، عبارتند از:
- درگيری بيش از حد ذهن با مسايلي كه هيچ ارتباطي به فرد ندارد و در زندگی او مؤثر نیست.
- تبعیض و کثرت طلبی ناشی از بینش غلط
- قضاوتهای بی مورد ناشی از بینش غلط
به طور کلی، از آنجا كه انرژي ذهنی انسان محدود است، براي صرف اين انرژي، نياز به طرح و برنامهای است كه لازم است تحت عنوان «مديريت انرژي ذهني» مورد مطالعه قرار گيرد.
#بینش_انسان
#استاد_عشق
@erfanekeyhanii💕
انسان در اطلاعات هستی «غوطهور» است؛ اما دیوارهای مانع از دسترسی مستفیم او به این اطلاعات میگردد..
نفوذ انسان به این دیواره (حائل بین او و اطلاعات هستی) بسیار مشکل است ولی در صورت نفوذ، جاری شدن اطلاعات به سوی او بسیار راحت صورت میگیرد..
ممکن نيست كه انسان اطلاعات و علمی را بداند كه در كتاب هستی مادی نوشته نشده باشد و يا وسيلهای را بسازد كه طرح آن در اين كتاب موجود نباشد.
به بيان ديگر، علوم مختلف مانند شيمی، فيزيك و ... از همين كتاب هستی در اختيار انسان قرار گرفته است.
يعنی، به هر شاخه علمی كه مراجعه كنيم، متوجه میشويم اطلاعات و دانش مربوط به آن، در همين كتاب نشانههای آشکار الهی، موجود است.
به نزد آن كه جانش در تجلی است
همه عالم كتاب حق تعالی است
#کتاب_چند_مقاله
#استاد_عشق
@erfanekeyhanii💕
فرادرمانی.
طلب خیرها برای اد لیست کانال🙏🌹
#انسان_و_معرفت #محمدعلی_طاهری
صلح با هستی:
با توجه به مفهوم واژهی «هستی» میتوان گفت که هستی، مجموعهی هستها یعنی ذات مقدس خداوند (حقیقت مطلق) و مخلوقات او (تجلیات آن حقیقت مطلق) است.
اما وقتی بهطور اصطلاحی از این لغت استفاده میکنیم، منظور از هستی میتواند فقط تجلیات خداوند باشد. در این کتاب، واژهی «هستی» با این معنای اصطلاحی و برای اشاره به مجموعهی تجلیات الهی بهکار میرود.
صلح با هستی، حداقل شامل دو تحول است:
آشکار شدن اهمیت وجود هر جزء از اجزای هستی برای انسان که او را مبهوت رابطهی عمیق این اجزا با یکدیگر و (بهطور غیر مستقیم) مجذوب عشق جاری در هستی (که این مجموعهی عظیم را نظام بخشیده است) میکند.
رسیدن به این درک که لازم است هر رویدادی در جهان هستی، بر اساس حکمت خداوند جاری باشد و نباید میل شخصی خود را به هیچیک از اجزای هستی، از جمله فلک و یا زمان تحمیل کرد.
آنچه انسان را به سوی چنین صلحی سوق میدهد، «همفازی کیهانی»، «همفازی با فلک» و «همفازی با زمان» است. «همفازی کیهانی» نوعی همسویی و هماهنگی با اجزای هستی است که به درک وحدت هستی نیز منجر میشود.
به بیان دیگر، «همفازی کیهانی» درک ارتباط و پیوستگی همهی اجزای هستی و وابستگی آنها با یکدیگر است که در کنار هم، یک پیکر (تن واحد) را به وجود آوردهاند. با چنین ادراکی معلوم میشود هیچ جزئی را نمیتوان از این پیکر حذف کرد.
اگر یک ذره را برگیری از جای
خـلل یابـد همـه عالـم سـراپـای
«شیخ محمود شبستری
@erfanekeyhanii💕
مولوی میگوید عشق چیزی نیست که بیرون بشود پیدایش کرد. درونی است. تنها کاری که باید بکنیم این است که موانعی را که در درونمان جلوی عشق را میگیرند پیدا کنیم و از میان برداریم.
✍️ملت عشق
الیف شافاک
@erfanekeyhanii💕
چند هفتهی سخت و پیچیدهی کاری را پیشِ رو دارم. بابت همین زنگ زدم به رئیس بزرگ و گفتم که میخواهم امروز را مرخصی بگیرم. در واقع میخواستم مثل نهنگی پیر بیایم روی آب و نفسگیری کنم تا بعد با اکسیژن آن بروم به اعماق تاریک اقیانوس. البته اینطور دراماتیک به سمع و نظر رئیس نرساندم. فقط بهش گفتم مرخصی میدی؟ که او هم داد. دوربینم را انداختم توی کیف و سوار ماشین شدم و زدم به دل کوه و بیابان و جنگل تا شاید بتوانم عکاسی کنم. دوربینم را دوست دارم. از جلو که نگاهش میکنم من را یاد عزتاله انتظامی میاندازد. چرا؟ نمیدانم اما به هر حال صدایش میکنم عزتاله. دو ساعت یک کله رانندگی کردم. خودم را به عمد میانداختم توی باریکترین و پرتترین جادهها. میخواستم خودم را گم کنم. نه بابت بُعد فلسفی آن یا فرار از طوفانِ پیشرو و کارهای تلنبار شده. نه! صرفا بابت اینکه تنها راه پیدا شدنِ جایی که ارزش عکاسی داشته باشد، گم شدن خودم بود. در واقعا پیشنیاز پیدا شدن، گم شدن است و این گمراهان هستند که بابت پیدا شدنشان لقب مومن میگیرند.
بعد از دو ساعت بالاخره گم شدم و از متروکترین جادهی شهر وسط یک جنگل کاج سر درآوردم. هیچ جنبندهای دیده نمیشد. آنجا فقط من بودم و عزتاله و پرندهای که صدای عجیبش از لای درختها میآمد. انگار داشت برای خودش جوک تعریف میکرد و هرهر میخندید. آسمان آمده بود پائین و آرام آرام میبارید. ماشین را کنار جاده پارک کردم و پیاده شدم و رفتم لای درختها. تنهایی خیلی غلیظ بود آنجا. آنقدر غلیظ که اجازه میداد خودِ خودم باشم. میتوانستم دستهایم را باز کنم و تا جایی که حنجرهام یاری میکند، عربده بزنم. یا کنار یکی از درختهای کاج بایستم و جیش کنم. یا الکی مثل آن پرندهی اسکل بخندم. یا مثل آسمان بالای سرم گریه کنم. یا هر غلط دیگری که دلم میخواست. هیچ چیز مانعم نمیشد که خودِ خودم نباشم. انگار طبیعت با یک پتوی بزرگ من را از دیگران جدا کرده باشد و به خودم برگردانده باشد.
بعد از یک ساعت گشتن بیهدف، رسیدم به یک مبل تنها که وسط درختها ول شده بود به امان خدا. بودنش آنجا هیچ توجیهی نداشت. حضورش حتی از حضور من در آنجا کمتر قابل دفاع بود. من پای فرار و جامعهای داشتم که گاهی وقتها تنها راه رهایی از آن، گم شدن بود. اما این مبل نه ماشین داشت و نه پای فرار. یادم آمد که راستهی مبلفروشهای تهران «یافتآباد» بود. چه اسم عجیبی. یافتآباد دربرابر گمشدگی این مبل. به هر حال آنچه مسلم بود عامل گمگشتگیِ من و این مبل دو سر مخالف جبر و اختیار نشسته است.
خلاصه اینکه شرایط طوری بود که میتوانستم درجا تصمیم بگیرم که همینجا سکنی بگزینم تا ابد. من و عزتاله و مبل. اما خب، نمیشد. چرا؟ چون گرسنهام شد. چون به قهوهی صبح و رختخواب نرم شب و خوردن غذای گرم روی میز و صد چیز دیگر عادت داشتم. تازه عزتاله هم باید میرفت خانه که خودش را شارژ کند. بابت همینها باید هزینه بدهم و با کله بروم توی شکم طوفان سهمگین کار. اما نهنگها موجودات خوشبختی هستند که میتوانند بین هر دو شیرجه، بیایند روی آب و نفس بگیرند.
مبل را ول کردم و برگشتم. دو ساعت رانندگی کردم و پیدا شدم و به عاداتم سلام کردم و از خودِ خودم خداحافظی.
#فهیم_عطار
@erfanekeyhanii💕
👇
عشق مدركی است كه ثابت می كند كه هستی بدون معنا نيست، بلكه معنا و هدفی در آن نهان است.
غير از عشق هيچ مدرك ديگری برای اثبات هدفدار و معنا دار بودن زندگی وجود ندارد.
اگر تو مست می عشق نشوی، بی هدف و سردرگم، چون پر كاهی در معرض نيروی ناشناخته طبيعت به اين سو و آن سو رانده خواهی شد.
مادی گرايان به زندگی اينگونه می نگرند.
آن را تركيبی از ماده، محصول جانبی ماده و پديده ای ثانويه می دانند. از نگاه آنان زندگی هيچ معنا و هدفی ندارد.
اما بدون معنا و هدف فقط می توان جان كند. نمی توان به رقص شادی درآمد. بدون معنا و هدف، فقط ترسوها می توانند زندگی كنند. شجاعان خودكشی خواهند كرد.
هيچ كس براستی قانع نمی شود كه زندگی بی معنا و هدف باشد، زيرا زندگی بی معنا و بی هدف نيست، بلكه دارای ارزشی ذاتی است كه بايد آنرا كشف كرد.
ما ناخودآگاه، باطنا و فطرتا از آن اگاهيم. بطور مبهم می دانيم كه زندگی بايد معنايی داشته باشد اما برايمان روشن نيست. بايد آنرا به روشنايی بياوريم.
ما هيچ مدركی برای اثبات آن نداريم، مگر عشق را
عشق دريچه كوچكی را به روی مراقبه می گشايد و از راه مراقبه پنجره ای به روی هستی گشوده می شود.
#اشو
@erfanekeyhanii💕
بخشی از اطلاعیه "وقاحت و دروغگویی گروه اخراجی گنجینه کیهانی"
در اینجا لازم است که همه مربیان نیز یک بار دیگر به سوگندنامههایی که امضا کردهاند و آیین نامه هایی را که قراربوده به آن عمل کنند، مراجعه کنند و اعمال و رفتار خود را بی طرفانه با آنها مقایسه کنند تا متوجه تخلفات و خلف وعده ها بشوند. برخی از مربیان متخلف و گروه ها و افراد وابسته و مزدور نیز با ادعای فیک بودن من و… نیز از زیر بار قبول این مسئولیت فرار کرده و یا در حال اجرای ماموریت های خود هستند و از این راه در حال ارتزاق از لقمه حرام از طریق بازی های مکارانه با مکتب عرفان کیهانی حلقه هستند، غافل از عاقبتی که در انتظار آنان است(در ضمن خاطر نشان میشود هیچ یک از گروههای آموزشی نیز به این تعهدات مربیگری عمل نکردهاند).
در خاتمه، به منظور جلوگیری از اتلاف وقت اینجانب، پاسخگویی به مهمل گوییهای بانیان گروه گنجینه کیهانی(کیوان کیوانشکوه و آیلا بهسام) را به دوستان و همراهان گرامی مجموعه واگذار میکنم.
https://mataheri.com/veghahat-va-doroghgoi-ganjine-keyhani/
به نام خدا
با سلام و نثار دعای خیر
ضمن تشکر و قدردانی از همه همراهان و معرفت پژوهان گرامی که روز آگاهی و روز بنیانگذاری مکتب عرفان کیهانی حلقه را پاس داشته اند و پیام های محبت آمیز خود را برای اینجانب ارسال نموده و در ضمن سوالاتی را نیز مطرح کرده اند، در پاسخ به برخی از این سوالات، توضیحاتی را که قبلا نیز بارها مطرح شده، بار دیگر خاطر نشان میشود:
مکتب عرفان کیهانی حلقه طی چندین دهه کار و تلاش خود در عرصه عرفان نظری و عملی این مکتب و آموزه های خود این تعلیم عملی را داشته که افراد با استفاده از حلقهها و قرار گرفتن در هر حلقهای، آگاهیهای مربوط به آن حلقه را دریافت کنند. بدیهی است که در هر حلقه، صرفا آگاهیهای مربوط به آن حلقه جریان دارد و از یک حلقه نمیتوان حلقه دیگری را پیدا نمود و ادعای تفویض آن را داشت. خارج از حلقه نیز که برای معرفت پژوه این مکتب که ارتباط و آگاهی وجود ندارد(در اینجا منظور صرفا عرفان حلقه میباشد). در حقیقت، دریافت آگاهی از موضوع حلقههای مطرح و آموزش داده شده هرگز جدا نیست و افراد صرفا و مطلقا، در این مدار است که میتوانند مرتبط شده و دریافت آگاهی نموده و به حجت قلبی برسند که این هم فقط برای خودشان معتبر است و تنها میتوانند شهادت بدهند که در مورد عرفان حلقه از طریق دریافت آگاهیها و شهود به ایمان و حجت قلبی رسیدهاند. خوشبختانه از این طریق هزاران انسان توانسته اند با دنیای ادراک و اشراق آشنا شده و تجارب شهودی داشته باشند. اما متاسفانه از طرف دیگر، در خلال حدود یک دهه غیبت اینجانب، برخی افراد خواسته و یا ناخواسته به بهانه دریافت آگاهی ضمن مطرح کردن خود توانستند، مسیر عرفان حلقه را تغییر بدهند و آموزههای آن را با افکار و یا دریافتهای غلط خود عوض کنند و از این طریق موقعیتهایی را هم برای خود به وجود بیاورند. در حالیکه دریافت آگاهی صرفا در جهت تجربه حلقه و رسیدن به ادراک آن و در نهایت تایید حلقه ها و اثبات گفتههای بنده بوده است، نه ایجاد تغییر در آن و تحریف تعاریف و آموزه ها به بهانه دریافت آگاهی. زیرا عرفان حلقه ناقص نیست که کسی بخواهد آن را تکمیل کند و یا کسی بتواند خارج از موضوع حلقهها را آگاهی بگیرد. زیرا در هر حلقهای که قرار بگیرد، فقط میتواند آگاهیهای مربوط به آنرا دریافت کند و نه خارج از این حیطه را. حال چگونه میشود کسی درون حلقهای قرار بگیرد و حلقه جدیدی به او تفویض شود!!!! در اینجا برای من به خوبی مشخص است که چنین افرادی با طرح ادعای خود به وضوح به دروغ متوسل شده و یا فریب خورده و اغوا شده اند.
افرادی نیز صرفا با عوض کردن نام حلقه ها، ادعای دریافت حلقه جدید کردهاند و همین حلقه ها را با نام های دیگری عرضه کرده اند. یعنی در حقیقت افراد دیگر را در همین حلقهها قرار دادهاند و نه در حلقه های جدید. این دسته افراد متقلب نیز با ایجاد انحراف به سهم خود برای عده ای ایجاد سردرگمی و اشکلاتی ناشی از قرار گرفتن در معرض تشعشعات منفی ناشی از چنین دغل بازی هایی قرار گرفته اند. زیرا با یک دستمال کثیف نمیشود شیشهای را پاک کرد و با حلقه دروغین نمیتوان انسان ها را به کمال و تعالی هدایت نمود. همچنین مربیانی که فقط هدفشان از عرفان حلقه کسب درآمد است، مسلما نمیتوانند انسانها را در مسیر معرفت جویی و کمال بدون ایجاد انحرافی رهنمود شوند. زیرا اینها همان کسانی هستند که با دستمال کثیف میخواهند شیشه ای را تمییز کنند و با نیت شوم، قصد متعالی کردن انسانها را داشته باشند.
اما از طرف دیگر، اگر تصور کنیم هر کسی بخواهد حلقهای را به عرفان حلقه اضافه کند در ظرف مدت کوتاهی چندین هزار حلقه خواهیم داشت و یا اگر هرکسی بخواهد حتی یک کلمه به این مکتب اضافه کند و یا از آن کم کند. به زودی شیرازه مطالب همگی از دست خواهند رفت و رشته کارها از هم گسسته و همگی نیز دچار سرگردانی میشوند.
بدیهی است که منظور از دریافت آگاهی صرفا همه در جریان حلقههای عرفان حلقه می باشد. آن هم برای اینکه به معرفت جو ثابت شود که تعاریفی که به آنها ارائه شده، همگی درست هستند و با ادراکات شهودی آنها مطابقت دارد. نه اینکه هرکس که در اینمورد به شهودی رسید، بخواهد از نو عرفان حلقه را تعریف کند و برای خود بورس جدیدی راه بیندازد و به طرح خود بپردازد و دیگران را هم وادار به ورود به یک رقابت ناسالم و متقلبانه با خود کند. بطوریکه به زودی مسابقه برای ارائه آگاهی راه بیفتد که در این مسیر بخوبی این را تجربه کرده ایم که بسیاری از افراد با جابجا کردن فعل و فاعل و مطالب عرفان کیهانی حلقه، آنها را به عنوان آگاهی شخصی خود ارائه دادند و حتی بجای عرفان حلقه به تدریس آنها پرداختند و از این طریق ضربه ای بر پیکر این مکتب وارد کردند زیرا کار آنها مورد تقلید عمومی قرار گرفت. آن هم در قبال دریافت مبالغی از شاگردان و اغوای اینکه به آنها «استاد» گفته شود، اما به چه قیمتی؟؟؟!!!
توضیحات مدیریتی با مربیان تبریز
مورخه ۵_۸_۱۴۰۲ (قسمت ۹)
@mataherinews2
توضیحات مدیریتی با مربیان تبریز
مورخه ۵_۸_۱۴۰۲ (قسمت ۷)
@mataherinews2
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
✍️هاتف اصفهانی
@erfanekeyhanii💕
هیچ وقت بابت عشقهایی که نثار دیگران کردهاید و بعدها به این نتیجه رسیدهاید ذرهای برای عشق شما ارزش قائل نبودهاند، افسوس نخورید.
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید. و چه چیزی زیباتر از عشق...
هر رنج دوست داشتن صیقلیست بر روح. با هر تمرین دوست داشتن، روح تو زلالتر میشود.
گاهی بعضیها با ما جور در میآیند، اما همراه نمیشوند، گاهی نیز آدمهایی را مییابیم که با ما همراه میشوند اما جور در نمیآیند.
برخی وقتها ما آدمهایی را دوست داریم که دوستمان نمیدارند، همان گونه که آدمهایی نیز یافت میشوند که دوستمان دارند، اما ما دوستشان نداریم.
به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان برمیخوریم و همواره برمیخوریم، اما آنانی را که دوست میداریم همواره گم میکنیم و هرگز اتفاقی در خیابان به آنان برنمیخوریم!
برخی ما را سر کار میگذارند، برخی بیش از اندازه قطعه گمشده دارند و چنان تهیاند و روحشان چنان گرفتار حفرههای خالی است که تمام روح ما نیز کفاف پر کردن یک حفره خالی درون آنان را ندارد...
برخی دیگر نیز بیش از اندازه قطعه دارند و هیچ حفرهای، هیچ خلائی ندارند تا ما برایشان پُر کنیم.
برخی میخواهند ما را ببلعند و برخی دیگر نیز هرگز ما را نمیبینند و نمییابند و برخی دیگر بیش از اندازه به ما خیره میشوند...
گاه ما برای یافتن گمشده خویش، خود را میآراییم، گاه برای یافتن «او» به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز میرویم و همه چیز را به کف میآوریم و اما «او» را از کف میدهیم.
گاهی اویی را که دوست میداری احتیاجی به تو ندارد زیرا تو او را کامل نمیکنی. تو قطعه گمشده او نیستی، تو قدرت تملک او را نداری. گاه نیز چنین کسی تو را رها میکند.
و گاهی نیز چنین کسی به تو میآموزد که خود نیز کامل باشی، خود نیز بینیاز از قطعههای گمشده.
او شاید به تو بیاموزد که خود به تنهایی سفر را آغاز کنی، راه بیفتی، حرکت کنی...
او به تو میآموزد و تو را ترک میکند، اما پیش از خداحافظی میگوید:
«شاید روزی به هم برسیم...»،
میگوید و میرود، و آغاز راه برایت دشوار است.
این آغاز، این زایش، برایت سخت دردناک است.
بلوغ دردناک است، وداع با دوران کودکی دردناک است، کامل شدن دردناک است، اما گریزی نیست...
و تو آهسته آهسته بلند میشوی، و راه میافتی و میروی، و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی میشود، اما آبدیده میشوی و میآموزی که از جادههای ناشناس نهراسی، از مقصد بیانتها نهراسی، از نرسیدن نهراسی و تنها بروی و بروی و بروی...
شل سیلورستاین
از کتاب قطعه گمشده
@wise_kids
@erfanekeyhanii🌹🍃🌍
گل چو خندید محال است دگر غنچه شود
سر چو آشفته شداز عشق بسامان نشود ...
صائب تبریزی
@erfanekeyhanii💕
#تعالی
در حقیقت، جهان هستی مادی، کتاب آیات آشکار الهی است و با خواندن این کتاب است که میتوان پایه و اساس نگرش درست را کشف و بینش صحیحی را برنامهریزی کرد.
«إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاف الَّيْلِ وَ النهَّارِ لاََيَاتٍ لّأُِوْلىِ الْأَلْبَاب:
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و در آمد و رفت شب و روز نشانههایی برای اهل خرد وجود دارد. »
( سوره۳- آیه۱۹۰ )
📖 انسان برای رسیدن به کمال و تعالی به وجود راهنمایانی نیازمند است که آنها را واسطههای هدایت مینامیم.
هر عاملی اعم از انواع جماد، نبات، حیوان و انسان که به هر شکلی در راستای شناسایی و درک قوانین حاکم بر جهان هستی او را یاری میکنند، در این زمره محسوب میشود.
بلبل ز شاخ سرو، به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش، درس مقامات معنوی
یعنی بیا، که آتش موسی نمود گُل
تا از درخت، نکته توحید بشنوی
(حافظ)
برای حرکت انسان در راه او و به سوی او لازم است که همه وسایل و امکانات به کار گرفته شود:
«... و ابتغوا الیه الوسیله » (مائده –۳۵ )
کتاب هستی یکی از این وسایل است که ذره به ذره آن میتواند برای انسان درسها داشته باشد و به او کمال بخشد.
کتاب #بینش_انسان
#استاد_عشق
@erfanekeyhanii💕
شمس تبریزی
شمس تبریز میگوید شرط راهیافتن روی آوردن است. وقتی به سمتی رو میکنیم و چهره میگردانیم گویی از صمیم دل به آن سو توجه میکنیم. بنابراین روی آوردن یعنی دل آوردن. دل را از چیزی آکندن. دل را حاضر کردن. تعبیر قرآنی رویآوردن "توجه" است. ابراهیم وقتی از پرستش ماه و ستاره و آفتاب رویگرداند گفت به خدا روی آوردم. توجه کردم. ایمان او توجه قلبی او بود. توجه قلب به خدا:
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا(انعام،۷۹)
من از روى اخلاص، پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمانها و زمين را پديد آورده است.
شمس تبریزی میگوید کافی است دل را متوجه او کنی تا هدایت شوی و این معنا در قرآن آمده است:
وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ(تغابن، ۱۱)
و كسى كه به خدا بگرود دلش را به راه آورد.
ایمان توجه دل است. رویآوری است. و راهیابی دل ثمرهی ایمان است. نخست باید رو به او کرد. هزاران چیز کوچک و بزرگ در تقلا هستند تا توجه ما را از او بگردانند. باید سماجت به خرج داد و به تعبیر قرآن استقامت کرد. بادها تُند میوزند اما باید همچنان باید در توجه به او استقامت ورزید. به او گوش سپرد. به دستهایش چشم دوخت. با او زمزمه کرد...
گرچه آن رویآوری نخست هم هدایت او است. فضل و پیشقدمی اوست. به تو رو کرده که توانستهای به او رو کنی. و نخست او توبه کرده است:
ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا (توبه،۱۱۸)؛
پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد تا توبه كنند.
اما توجه قلب و حاضر کردن دل مجاهدت است. ایمان مجاهدت است. توجه دل در جهانی پرتشویش، مجاهدت است. ایمان بیاور: دلت را حاضر کن!
«روی آوردن و رسیدن یکی است.»
شمس تبریزی
🆑 @erfanekeyhanii 🌾🌾
☀️ ما چه مجموعهای هستیم؟ ما قرار هست چه کاری انجام بدهیم؟
🔸 ما یک مجموعهای هستیم صلحطلب با فعالیت معرفت پژوهی مسالمت آمیز و صلح طلبی در حوزههایی که بیشتر به اینتریونیورسال مربوط میشود. یکی از اهداف عرفان حلقه ترویج صلح جهانی است و ترویج زندگی مسالمت آمیز؛ همفازی انسانها با همدیگر و با اکوسیستم و با کل داشتههای بشر هست... بزرگترین هدف ما این هست طبق تعریفی که کردیم انسان صالح (صلح با خدا، صلح با خود، صلح با هستی و صلح با دیگران)...
🔸 ما صلح طلبیم و در واقع داریم تفکری را ارائه میدهیم که انسان بداند همه هستی وطن اوست. ما فقط یک مقدمه مختصری از اینتریونیورسال گفتیم..
🎞 بخشی از صحبتهای استاد #محمدعلی_طاهری در «برنامه زنده شماره یازده» در یوتیوب
لینک مشاهده بخش کامل این ویدئو در:
🎦 یوتیوب 📸 اینستاگرام
؛- - - - - - - - - - - - - - -
🔗 صفحات مجازی استاد محمدعلی طاهری، مرکز پژوهشی ساینسفکت
🔗 صفحات مجازی و راههای تماس تلویزیون عرفان حلقه
کمال دلبری وحسن درنظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش
✍️حافظ
@erfanekeyhanii💕
🔄 قانون عمل و عکسالعمل
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
🔷 تو بحث عکس العمل ها، بعضی کِیس ها آنی است، اللهُ سریع الحساب، بعضی موقع ها زمان می بره و موجی است.
مثلا ما وقتی حرص بخوریم، آنی چیزای منفیش ثبت و ضبط می شه، از یه طرف سم ایجاد می شه، از یه طرف تشعشع منفی ایجاد می شه، ما رو درگیر می کنه آناً همونجا امتیاز مثبت و منفیش مشخص می شه، اما در یک شرایط دیگری زمان می خواد..
🔷 مثلا فرض کنید که یک نفر صبح از خونه میاد بیرون ... اعصاب یک راننده ای رو خراب می کنه ... همون موجی که ایجاد شده بود ... دوباره بر می گرده به خودش، به طور نامحسوس و پنهان، حتی بعضی موقع ها، کارما یا عکس العمل هایی شامل این نسل نمی شه ولی نسل بعدی باید غرامتشو بپردازه، کما اینکه الان ما داریم می پردازیم و نسل بعدی هم غرامت بخشی از کارمای ما رو ... اثر گم نمی شه، به یک نوعی در زندگی بعدی هم حتی آثار انتقال پیدا کرده ...
؛- - - - - - - - - - - - - - -
🔗 صفحات مجازی استاد محمدعلی طاهری، مرکز پژوهشی ساینسفکت و دورههای جامع
🔗 صفحات مجازی و راههای تماس تلویزیون عرفان حلقه
📚کتابخوانی
📔#بینش_انسان از
#محمدعلی_طاهری
📖 ذهن انسان در سه بخش خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه فعال است. فعالیت بخش خودآگاه که وابسته به تفکر و تصمیم گیری است، با صرف زمان انجام میشود؛ زیرا مدت زمانی لازم است تا پردازش و فعالیت آگاهانه ذهن و تصمیمگیری بر مبنای آن، انجام و به نتیجهای ختم شود.
این در حالی است که بخش ناخودآگاه، بدون صرف زمان، انسان را با نتیجه برنامه ای از پیش تعیین شده مواجه میکند و واکنشهای مربوط به این بخش، براساس تفکر و تصمیم گیری فرد انجام نمیگیرد. زیرا بخش ناخودآگاه به طور عمده در دوران طفولیت و تا سن ۵ الی ۶ سالگی برنامه ریزی میشود و تغییر آن در بزرگسالی، به سختی امکانپذیر است.
و اما بخش نیمه خودآگاه، در عین حال که بر اساس برنامهای از پیش تعیین شده (اطلاعات نهادینه شده در خلال زندگی) ایفای نقش میکند و کنشها و واکنشهای وابسته به آن، در لحظه و بدون توجه و تصمیمگیری (به طور خودکار) انجام میشود، بر خلاف بخش ناخودآگاه در بزرگسالی نیز در دسترس و قابل تغییر است و در شرایطی که فرد، آگاهانه تصمیم به تغییر آن داشته باشد و یا نسبت به تغییر آن متقاعد شود، قابل برنامه ریزی مجدد است.
📖 «بینش انسان » که شکل گرفته از اطلاعات نهادینه شده در دوران کودکی و تأثیرپذیر و تغییرپذیر از اطلاعات مورد قبول در دوران بزرگسالی است، فعالیت نیمه خودآگاه دارد و واکنش روان و بخش خودآگاه ذهن، در تغییر برنامه آن دخالت دارد.
حوادث و وقایع بیرونی توسط گیرندههای خارجی مغز یا حواس پنج گانه دریافت می شوند و پس از عبور از چارچوب بینش مورد ارزیابی قرار میگیرند؛ شدت و ضعف، خوبی و بدی، زشتی و زیبایی آنها تعیین میشود و بر اساس آن، فرد احساس خوشبختی و بدبختی یا خوش شانسی و بدشانسی خواهد داشت.
در واقع، پس از عبور از این چارچوب، واکنش ذهن در مقابل وقایع مختلف آشکار میشود و به دنبال آن، ادراک و طرز تلقی فرد در مقابل حوادث خارجی تعیین میگردد. برای مثال، درک و برداشت هر کسی از پدیده مرگ، تولد، انفجار، جنگ، فقر، بیماری و ... به این چارچوب بستگی دارد. بدیهی است هر فردی درک متفاوتی از این وقایع دارد. پس از عبور از چارچوب ذهن و درک و برداشتهای ذهنی، نوبت به بخش روان می رسد تا واکنش روانی و احساسی را نسبت به این حوادث و پدیده ها آشکار کند.
🗂دسترسی به کتاب بینش انسان
؛- - - - - - - - - - - - - - -
🔗 صفحات مجازی استاد محمدعلی طاهری، مرکز پژوهشی ساینسفکت و دورههای جامع
🔗 صفحات مجازی و راههای تماس تلویزیون عرفان حلقه