زین العابدین شیروانی از رهبران سلسله نعمت اللهیه، در کتاب بستان السیاحة (ص 443) درباره مردم شهر #قم و صفات و احوالات آنها می نویسد:
«مكرّر شهر قم را مشاهده نموده و چند گاه در آن ديار بوده و با مردمش معاشرت كرده عموما فرومايه و در مراتب ادراك كم پايه و شرير و بَد نفس و طامع و دون همّت و بخيل می باشند! چنانكه شاه طهماسب بن شاه اسماعيل صفوى درباره قم و كاشان فرموده:
سگ كاشى به از اكابر قم
با وجودى كه سك به از كاشى است
تصویر: علیرضا جذبی، قطب کنونی صوفیان سلسله نعمت اللهیه گنابادی .
بیت مذکور هم منسوب به عبد الرحمن جامی سنی متعصب و خصم شیعه است و نه شاه شیعه صفوی!
#قم
#جامی
@erfanvatasavof
مقاله: واکاوی اندیشه های اعتقادی میرزا محمد اخباری از دیدگاه میرزا اسد الله مازندرانی - نگارش: سید احمدرضا خضری. میرزا محمد اخباری یک خط فکری مهم در تشیع را دنبال می کرد و از میراث داران این مکتب بود. مکتبی که به دنبال تلفیق اخباری گری و صوفی گری است و از ابن ابی جمهور احسائی به صورت رسمی آغاز شده بود. @erfanvatasavof
Читать полностью…امام هادی علیه السلام:
إنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلدُّنْيَا دَارَ بَلْوَى وَ اَلْآخِرَةَ دَارَ عُقْبَى وَ جَعَلَ بَلْوَى اَلدُّنْيَا لِثَوَابِ اَلْآخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوَابَ اَلْآخِرَةِ مِنْ بَلْوَى اَلدُّنْيَا عِوَضاً
خداوند، دنیا را سرای بلا و آزمایش و آخرت را سرای ابدی قرار داده است و گرفتاری دنیا را سبب پاداش آخرت ساخته و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.
تحف العقول ج1 ص483
🏴 سالروز شهادت امام هادی علیه السلام را تسلیت عرض می نماییم
🆔 @hadisgraph
کتاب نگرشی بر فلسفه و عرفان
اثر مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی.
این فقیه بزرگوار از جمله علمایی بودند که سنت ردیه نویسی بر تصوف را که بیش از هزار است در حوزه های علمیه شیعه جریان دارد ادامه دادند و کتاب هایی را در نقد نگرش صوفیانه و خوانش عرفانی از تعالیم وحی داشتند.
حشره الله مع اولیائه... .
طریقت کَسنزانی كه اخيرا شيخ آن از دنیا رفت، از دو جهت متفاوتترین طریقت عرفانی کُردی است. نخست این که میتوان آن را پرنفوذترین حرکت تصوفی کُردی در خارج از مناطق کُردنشین در جهان برشمرد که نفوذ معنویاش گسترهای از خاورمیانه تا شمال آفریقا را پوشش میدهد و مریدانی در میان سیاستمداران داشته ودارد که معروفترین آنها عزت الدوری معاون صدام است. کسنزانی ریشه قادریه دارد، اما مناسک خاصی دارد که آن را از بقیه جریانهای قادری متمایز ساخته و مورد اعتراض فقهای مسلمان و برخی طریقتهای دیگر است. اما تفاوت دوم این که بر خلاف دنیاگریزی و سیاستگریزی غالب طریقتهای تصوف، زعامت کسنزانی چنان وارد اقتصاد و سیاست، آن هم در سطح جهانی شده که هم اکنون شیخ جدید این طریقت تاجری جهانی است و با دونالد ترامپ رابطه تجاری دارد. نهرو کسنزانی چشمداشتی هم به ریاست جمهوری عراق دارد و در سایه روابط نزدیکش با آمریکا، برای تصاحب آن میکوشد که اگر این اتفاق دور از انتظار بیفتد، غلطیدن در بطن سیاست و عبور از رویکرد کلاسیک کسنزانی و تصوف است و احتمالا وی نخستین شیخ طریقتی خواهد بود که جامه عالیترین مقام سیاسی را به تن میکند.
@Sgolanbari
مراسم ذکر دراویش فرقه قادریه صوله ای در کردستان؛
گفتگو با فرزند یکی از این دراویش:
-پدر شما چه می کند؟
-درویشه.
-احسنت!
دراویش در مجالس ذکر چه اذکاری می گویند؟
-بیشتر قلوه سنگ می خورند و بعضا مهتابی و مار به صورت میان وعده سرو میشه.
-وا! چرا؟ که چی بشه؟
-برای اثبات حقانیت خودشان، تا بگویند ببینید ما چون نمی میریم پس بر حق هستیم.
-چه عجیب، یعنی هرکس سنگ و کلوخ بخوره و نمیره، نشانه حقانیتش هست؟ پس این مرتاض های هندی که آدم هم می خورن چی؟
-دیگه سوادم به اونجا ها نمی رسه از خودشان بپرس.
@erfanvatasavof
کتاب سماع، عرفان و مولوی از کتاب های خوب و انتقادی درباره آموزه رقص سماع در تصوف و نقد رویکرد مولوی در این رابطه
Читать полностью…مشاهده فیلم منبر رفتن آقای ناصر نقویان در مجالس و خانقاه های دراویش خاکسار :
https://www.instagram.com/p/CW1JbZToNgF/?utm_medium=copy_link
☑️ مطالب این کانال به صورت عکس نوشته های کوتاه و فیلم در صفحه اینستاگرام قرار داده می شود.
☑️ برای دسترسی آسان تر به مطالب، صفحه اینستاگرامی "عرفان و تصوف" را دنبال کنید.
@erfanvatasavof
آسیب شناسی مجالس و هیآت مذهبی:
میزگردی با حضور استاد حامدرضا #معاونیان، درباره آسیب شناسی مجالس مذهبی (و نفوذ اندیشه های صوفیانه-غالیانه در این مجالس)
🔰مطالعه این مطلب را پیشنهاد می کنم:
/channel/moaveniyan/22114
🔰فیلم این میزگرد در سایت منبع:
https://b2n.ir/w30253
.
بخشی از فهرست تدریس دروس مبانی تصوف در حوزه علمیه قم!
روزگار نه چندان دوری بود، که اعاظم این رشته مثل رضی الدین لاریجانی برای تمشیت امور شخصی خود و صرف استمرار حیات، ناچار بودند به جنون تظاهر کنند و مدام در لباس غرباء و فقرا از شهری به شهر دیگر کوچ کرده یا در تبعید به دَرَک (شهری در جنوب) عمر می گذرانند. اکنون اما دور نیست که حوزه های علمیه امام صادق علیه السلام و تشیع تبدیل به حوزه های شهودی ابن عربی و مولوی شود و مبانی عامه در کام ایتام آل محمد صلی الله علیه واله ریخته شود.
پی نوشت:
1.گفته نشود که حوزه علمیه، مهد علم است و طلاب باید با تمام علوم آشنا شوند؛ که اگر به این شکل بود مشکل نداشت، مشکل اینجاست که اساتید این دروس، این کتاب ها را به اسم عرفان اسلام تدریس می کنند و سعی در تطبیق آن با تشیع دارند.
2.ترس از افشای آنچه در حوزه می گذرد نباید داشت چه اینکه اگر عامه متشرعین و شیعیان بدانند در بخشی از حوزه ها چه می گذرد و وجوهات و حاصل دسترنج آنها خرج چه اشخاص و افکاری می شود به اصلاح این رویه بیشتر امید هست بالاخره مایحتاج زندگی آن طلبه ای که فصوص و مثنوی درس می دهد را کارگر و کشاورز مخلص شیعه می دهد که گمان دارد برای امام صادق علیه السلام خرج کرده نه ابن عربی.
@erfanvatasavof
اینها ذوقیات است!
علامه محمد تقی جعفری در روزهایی که محضر میرزا مهدی آشتیانی بزرگ تلمذ می کرد از ایشان پرسید:
اگر واقعا در عالم یک وجود است، جنابعالی ارسال رسل و مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حل می کنید؟
اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلق هستم، پس عاشق چه کسی می شوم؟
میرزا مهدی در پاسخ گفت:
اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرموده اند. و اعتقاد قلبی این بزرگان این ها نبوده است.
گلشن ابرار، 1382؛ ج3، ص 510
@erfanvatasavof
شهید مطهری می نویسد:
در ميان همه شعرا- اعم از فارسى و عربى- هيچ كَس مثل حافظ اينجور نيست كه در شعرش يك دوگانگى ظاهرى مشهود باشد. در بعضى از اشعارش يك حالت لا ابالىگرى و فسق و فجور و پشت پا زدن به همه سنن و مقدسات، و دم غنيمت شمردن و بىاعتنا به همه چيز بودن منعكس است، و از آن طرف هم اشعارى دارد كه بدون هيچ گونه توجيه و تأويلى مخّ عرفان و مخّ اخلاق است. عرفان حافظ، ص 339. @erfanvatasavof
سنّت الهی در خلقت جهان و تکوین عالم، مبتنی بر افتراق ظاهر و باطن است. هرچه انسان بیشتر به سمت امور باطنی برود به درون نقب بزند و از طرق غیر عادی و خلاف جریان طبیعت، افعال را پیش ببرد، به همان میزان از ظاهر دنیا فاصله گرفته و دور می شود (چه بخواهد و چه نخواهد)
لذا می بینید دعا نویس ها و مرتاضین، علی رغم قدرت های عجیب باطنی که دارند، از تنعمات و لذائذ حلال دنیوی محروم اند و مسکن مطلوب و پوشاک و طعام و جسم پاک و ظاهر نیکو و آراسته و خلاصه دنیایی پسندیده، از آنها سلب شده است و تلاش شان برای به دست آوردن اینها و جمع بین ظاهر و باطن بی فایده است.
دین اسلام، برای بشر دنیا و آخرت را توامان می خواهد لذا حرکت بر خلاف طبیعت و ظاهر تکوین را نکوهیده و دستیابی به علوم غریبه و کهانت و سحر و امثالهم را روا نمی داند.
البقرة : 201 وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار.
@erfanvatasavof
پاسخ اکثر عزیزان اشتباه بود و گزینه صحیح: شاه شجاع (حاکم شیراز) است.
البته برخی مانند زرینکوب معتقدند مقصود حافظ، سلطان زين العابدين مظفرى پسر شاه شجاع است. که در اصل موضوع، یعنی مداحی و شعر سرایی حافظ برای حاکم و سلطان تفاوتی ایجاد نمی کند.
زرینکوب، از كوچه رندان(در باره زندگى و انديشه حافظ)، ص: 161
دستغیب، حافظ شناخت، ص: 108
اما دو نکته که خوب است بدانیم؛
♦️نکته اول) حافظ غالبا ممدوح خود را در مقام معشوق قرار می دهد و به زبان عاشقى او را می ستاید و اين خود يكى از ویژگی های سبك غزلسرائى حافظ است که اگر نسبت به آن ملتفت نباشیم در تفسیر اشعار او به خطا خواهیم رفت.
♦️نکته دوم) بسیاری از شعرای ازمنه پیشین، مانند کارگردان هایی بودند که پول می گرفتند و برای این و آن فیلم سینمایی می ساختند. حافظ هنرمندی بود که به ویژه در مدح سلاطین و حاکمان، شعرهای فراوانی گفته و بخش زیادی از غزلیات عاشقانه او، برای حاکمان است. شخصیتی که امروزه بدان، اطلاق "هنرمند حکومتی" می شود. هنرمند حکومتی اگر یک مصداق بارز و بی شائبه داشته باشد، این خواجه شیرازی است. از غزل «اگر آن ترک شیرازی» گرفته تا غزل «نگار من به مکتب نرفت و خط ننوشت» که برای شاه شجاع، حاکم مظفری شیراز است.(اساسا در گذشته حتی مقام هایی تحت عنوان ملک الشعرا و امیر الشعرا در دربار سلطان وجود داشت)
مدح سلاطین در نگاه حافظ پرستان و دوست داران عرفان و تصوف، یکی از نقاط تاریک زندگی حافظ است كه آنها را سخت پریشان کرده است. شهید مطهری به این مهم اشاره می کند و البته بدون اینکه مانند موضوعات دیگر، توجیه و پاسخی ذکر کند، از کنارش می گذرد.
شهید مرتضی مطهری می نویسد:
«يكى ديگر از آن چيزهايى كه در اشعار حافظ هست كه به عقيده من معماترين عنصر در اشعار حافظ است مداحيهاى حافظ است ... بعضى از اين مدحها در حدى است كه اغراق شمرده مىشود. اين هم از آن چيزهايى است كه مفسران حافظ دربارهاش سكوت دارند چون از نظر آنها قابل توجيه نيست و واقعاً هم توجيهش خيلى مشكل است... بعضى ديگر گفته اند دوستداران و علاقه مندان حافظ مايل نبودند كه نوك قلم حافظ آلوده شود به مدح افرادى نظير شاه شجاع و ابو اسحاق اينجو (مخصوصاً شاه شجاع كه يك آدم نااهلى بوده) و بعضى ديگر، ولى متأسفانه آلوده شده.
اما مسئله نوك قلم مطرح نيست. اگر مدايح حافظ توجيه نشود و اگر راه حلى برايش پيدا نشود نه تنها نوك قلم حافظ آلوده است، سر تا پاى حافظ آلوده است.
اين را همه به او عيب گرفتهاند كه اين حرفْ چرند و مزخرف است. مثلًا حافظ مىگويد :
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
كه نيست با كسم از بهر مال و جاه نزاع
اين تعبير جز در مورد خدا به كار نمىرود. يك نفر مسلمان هيچ وقت حاضر نيست به پيغمبر اينجور قسم بخورد، بگويد: قسم به حشمت و جاه و جلال پيغمبر، قسم به حشمت و جاه و جلال على. اين تعبيرات، قسمى است كه در مورد خدا به كار برده مىشود ... باز در همين غزل هست:
به فيض جرعه جام تو تشنهايم ولى
نمى كنيم دليرى، نمىدهيم صداع
عرفان حافظ(مجموعه آثار شهيد مطهرى)، ص: 385.
🔰 پی نوشت:
متاسفانه نویسندگان و حافظ پژوهان، گرفتار نگاه صفر و صدی هستند. یکی مانند کسروی یا مرحوم خراسانی حافظ را یکسره پلیدی و سیاهی محض می بیند و یکی مانند شهید مطهری حافظ را سفیدی مطلق دانسته و گمان می کند که اگر حافظ را مداح سلاطین بدانیم، نه یک لکه سیاه بلکه سرتا پای او آلوده می شود چه اینکه او حافظ را ولی از اولیاء الله می دانست و مدح سلاطین، اگرچه برای انسان معمولی رواست اما برای یک عارف خداشناس، کفر و گناهی نابخشودنی است.
لذا می گوید باید هرطور که شده توجیه شود، تا گردی بر دامن قهرمان افسانه ایرانیان نیفتد. اما به نظر بنده نیازی به ارائه توجیهات لا یتچسبک و ذبح حقیقت نیست که ارزش حقیقت از همه چیز بیش باشد. کافی است شخصیت پرستی (فرهنگ دیرینه ایرانی جماعت) را کنار گذاشته و خواجه حافظ شیرازی مان را یک انسان معمولی مانند دیگر انسان هایی ببینیم که سیاهی و سفیدی و درستی و نادرستی و کجی و راستی دارد و به مدد و محک گوهر تابناک عقل که خدای متعال به همه ما تفضل کرده است، خوب و غلط را از دیوان او جدا کرده و از باب "خذ الحكمة ممن أتاك بها" پیش برویم.
#حافظ
#حافظ_شیرازی
#خواجه
@erfanvatasavof
کتاب آشنایی با تصوف (تازه های نشر عرفان و تصوف)
نویسنده:
سید علیرضا موسوی
پژوهشگاه خاتم النبیین صلی الله علیه واله
توضیح محتوای کتاب:
جریان تصوف، با بیش از هزار چهارصد سال قدمت در دین اسلام، از معدود جریاناتی است که هم در میان شیعیان و هم اهل سنت طرفداران بسیاری داشته و دارد و تا عمیق ترین لایه ها و ابعاد زیست دینی و فرهنگ ملی آنها نفوذ کرده است. اما درویشی و صوفی گری به چه معناست و این جریان چه پیشینه ای را از سر گذرانده است؟ آیا تصوف همان عرفان اسلامی است؟ اصول اعتقادی و نظام جهان بینی صوفیان چه بوده و آیا این اصول با باورهای عموم شیعیان و علمای تشیع انطباق دارد؟ در ایران چه فرقه هایی از دراویش بیشتر فعال هستند؟
اینها بخشی از سوالات مهمی است که این نوشتار، در قالب یک درسنامه بدان ها پاسخ می گوید. این کتاب با بیش از 300 منبع، حاصل سه سال تحقیق و پژوهش در این حوزه است.
مخاطبین:
طلاب و دانشجویان و عموم علاقه مندان به مباحث عرفان و تصوف
مشخصات کتاب:
304ص|شومیز
قیمت :
91هزار تومن
تهیه کتاب با تخفیف ویژه (30درصد) تا 1شعبان:
B2n.ir/f54093
صوفیان و صیانت از مذهب تسنن !
حال که برخی مسئولین با طرح های مشعشع خود به دنبال صیانت از مردم هستند خوب است اشاره شود که در گذشته هم بعضی از صوفیان سعی در صیانت از آباء و اجداد ما را داشتند.
منتهی نه صیانت از کاربران فضای مجازی و جان و مال آنها، بلکه صیانت از دین و مذهب شان.
در زمانه ای که ایرانیان مدح ابوبکر و عمر و عثمان می گفتند و به سقیفه و خلیفه بالیده و مذهب تسنن خویش را دوست می داشتند، اقطاب صوفی برای صیانت از این مذهب و جلوگیری از رواج تشیع اثنی عشری، دست به سلسله اقداماتی زدند.
از جمله این اقطاب عبد الرحمن جامی (م871ق) است. جامی برای جلوگیری از گسترش تشیع دست به اقدامات متنوع و کارسازی زد که مهم ترین آنها را نظامی باخرزی تحت عنوان "صیانت جامی دین اسلام را در سه نوبت" تحریر کرده است:
1-جلوگیری از رسمیت یافتن مذهب تشیع به دست سلطان حسین و منع خواندن خطبه های جمعه با نام امامان اثنی عشر علیهم السلام!
2-انتقال جسد مطهر منسوب به امام علی علیه السلام از بلخ به هرات.
3-تخریب شخصیت و خنثی سازی فعالیت های سید قاسم نوربخش در دربار تیموریان برای اشاعه تشیع.
(نظامی باخرزی، عبدالواسع (1371ش) مقامات جامی، ص 174)
#صیانت
#جامی
@erfanvatasavof
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین ع (7)
🔸سخن معاویه خطاب به کسی که بر او نقدی کرده بود:
هيهات لمظکم علي بن ابي طالب الجرأة علی السلطان فبطیء ما تفطمون.
علي بن ابي طالب جرأت بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند.
📚 أخبار الوافدات من النساء على معاوية بن أبي سفيان، ص70؛ بلاغات النساء، ص49؛ العقد الفريد، 1/ 346.
@sohof2
معاد در تصوف!
از عالم کثرت به عالم وحدت
صوفیان درباره مرگ و معاد دیدگاه جالبی دارند.می گویند به حکم شریفه "انا لله و انا الیه راجعون) هرکس که بمیرد (از صالح و طالح) فانی فی الله می شود و با ذات خدا یکی می شود. یعنی وارد عالم وحدت می شود و تشخص و تعین او محو و نابود می گردد. حالا جماعت عرفا، کسانی هستند که پیش دستی کردند، و پیش از مرگ خود، به مقام فناء رسیده اند. لذا تفاوت در تاخر و تقدم است و همه بالاخره به این وحدت می رسند.
حالا یکی از صوفیان بزرگ و معروف به نام میرزا حسن صفی علیشاه (رهبر سلسله نعمت اللهیه صفی علیشاهی) راجع به حضرت علی اکبر همین را می گوید.
یعنی می گوید علی اکبر بعد از شهادت، وارد عالم وحدت و فناء شد. اما چون به امام حسین علیه السلام خبر نداده بود که من رفتم به وحدت، امام حسین در عالم کثرت دنبال فرزندشان می گردید و خلاصه بعد از کلی پرس و جو، مطلع شدند که علی اکبر بدون اطلاع، به عالم وحدت رفته بودند!
باری، امام حسین علیه السلام به میدان آمد تا جنازه علی اکبر را برگرداند، اما در کمال تعجب فرزند خود را پیدا نکرد در همین اثنا، فرزند ندا داد که ای پدر، من را نمی یابی چون فانی فی الله شدم و دیگر زمان و مکان ندارم:
چون حسین آواز "اَدرک یا ابا"
زو شنید آمد به میدان دعا
دید نبود در جهان از وی اثر
گشت هر سو در سراغش ره سپر
زد صدا او را به آواز جلی
کت نبینم در کجایی یا علی ؟
گفت : ای شه در بیابان فنا
نیستم دیگر مکان و حد و جا!
از مکان و لا مکان بیرون شدم
عین ذات حضرت بی چون شدم!
بعد صفی کمی به مغزش فشار می آورد و یک قاعده کلی دَر می کند و می گوید هرکس به عالم وحدت برود، دیگر نباید در این عالم دنبالش بگردید چون حتی یک تار مویش هم باقی نمی ماند:
چون رسد سالک در اقلیم فنا
جانش گردد غرق دریای لقا
لاجرم در عالم صورت دگر
نیست یک مو از وجود او اثر
صفی علیشاه (در حالیکه کام عمیقی می گیرد) می گوید وقتی امام حسین علیه السلام، فرزند خود را در عالم کثرات و خلایق پیدا نکرد، به عالم وحدت که همان ذات خداست، رفت و فرزندش را در ذات خدا پیدا کرد. چون امام حسین علیه السلام قبلا به فناء رسیده بود و لذا از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت مدام در رفت و آمد بودند.
و آن شهش اندر مقام فرق خواند
چون نَجُست اینجاش سوی جمع راند
زآنکه ذات آن شهنشه ذات هوست
وحدت و کثرت همه در تحت اوست
چون علی را اندر این کثرت نیافت
هِشت کثرت را و در وحدت شتافت
دید در صحرای وحدت واردش
متصل با ذات پاک واحدش
کتاب زبدة الاسرار، (1391ش) ص 87
پی نوشت: دیگه سوال نکنید که مگر در عالم وحدت، تعین و تشخص و اسامی و عناوین محو نمی شود؟ و اگر قرار بود همچنان امام حسین و علی اکبر باقی بمانند که دیگر عالم وحدت معنا نداشت! فقط بخوانید و از معارف ولوی صوفیه لذت ببرید و بعد از استغفار، حمد خدا را به جای بیاورید که سر سفره اهل بیت علیهم السلام نشسته اید.
عبد الله عابد
@erfanvatasavof
🎬 مستند «صوفیان مصر»
⬅️ مصر یکی از مهمترین کانون های تصوف در جهان اسلام است. کارگردان این مستند با حضور در اجتماعات صوفیان مصر و شرکت در مراسمات آنها سعی کرده تا شناختی بی واسطه از صوفیان مصر به دست آورد.
🔺 برای مشاهده و دانلود فیلم کامل این مستند کلیک کنید.
#تصوف
#مصر
#مستند
📗 شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان:
@shouba_ir
🎞 مستند: تصوف در ترکیه
🔹تصوف و صوفیان بخش مهمی از فرهنگ و مذهب ترکیه بوده و هستند. جریانی که علاوه بر نقش آفرینی های اجتماعی و مذهبی، در سیاست نیز دستی دارد.
🔹در این مستند به فرق مختلف صوفیه در ترکیه، رویکردهای دولتهای مختلف این کشور نسبت به طریقتهای صوفی و البته نقشآفرینیهای سیاسی صوفیان در مقاطع مختلف تاریخ معاصر ترکیه پرداخته شده است.
🔹این مستند توسط شبکه المیادین تولید شده و پایگاه اینترنتی شعوبا آن را ترجمه و زیرنویس کرده است.
🖇برای مشاهده و دانلود این مستند اینجا کلیک کنید.
#مستند
#تصوف
#ترکیه
⬅️ شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان:
@shouba_ir
اجازه بده پایت را ببوسم!
نجم الدین کبری از مشایخ بزرگ صوفیه و موسس طریقت کبرویه از باورمندان به عشق مجازی بود.
در کتاب فوائح الجمال داستان یکی از تجارب عشقی خود را بیان می کند که خواندنی است:
«در يكى از اوقات و در يكى از شهرهاى مغرب زمين دل به- فريبائى بستم و در سراچه فريفتگى او نشستم تا آنجا كه همت گماشته و بر وى تسلط يافته او را گرفته و به بند عشق خود در آورده و او را از مراودهى با ديگران ممانعت كردم آن دلآراى صاحب جمال بجز از من با ديگران هم سر و سرى داشت و از ابراز آن خوددارى مىكرد و با من به زبان حال گفتگوئى داشت چنانچه مىفهميدم چه مىگويد و مىفهميد چه مىگويم و كار ما با او تا آنجا رسيد كه من او شدم و او من شد و اتحاد كامل فيما بين برقرار گرديد و معاشقه منتهى به صفاى روح شد و پاى شهوت از هر جهت مقطوع گرديد در سحرگاهى روح او را مجسم ديدم كه در برابر من رخسار به خاك مىسايد و خطاب به من مىگويد اى شيخ الامان الامان مرا كشتى مرا درياب پرسيدم
منظور تو از اين كلمات چيست؟
گفت تمنا دارم به من اجازه دهى تا پاى تو را ببوسم خواستهاش را جامه اجازت پوشانيدم و به وى اجازه دادم تا پاى مرا بوسيد و سر برداشت چهرهى دلربا و رخسار فريباى او را كه آتش در كانون من مىزد بوسيدم از گرمى بوسهى من و از حرارت عشق من كه در گونه خود احساس كرد آرام گرديد و خود را چون جان شيرينى در دل من جاى داد.»
#نجم_الدین_کبری
#عشق_مجازی
نجم الدین کبری، ترجمه فوائح الجمال، ص 202
@erfanvatasavof
نفرتِ اسلام،از شهرت و انگشت نما شدن؛
یکی از ابزارهای مهم فرقه ها در جذب مردم، تظاهر به شریعت مداری است. به خصوص فرقه های عرفانی که داعیه دار سلوک و معنویت هستند. برای همین، دین اسلام تاکید دارد که اگر کسی تظاهر به عبادت کرد به او بدگمان شوید.
در نتیجه؛ گردن هایی که از سنگینی خضوع و خشوع کج و معوج شده، اشک ها و ضجه ها و ناله های در نماز، تسبیح های شاه مقصود و دانه درشت در دست و سجاده های همیشه پهن، اذکار جاری بر لسان و ترک های منقوش بر لب از کثرت صوم استحبابی و لا الضالین های مفخم و مشدّد را ملاک ارزیابی درجات ایمان اشخاص و قرب او به خدا قرار ندهید .
ضمناً؛ حال که اسلام می گوید عبادت و شریعت ملاک نیست به طریق اولی، لباس (عبا و قبا و عمامه) هم دخلی در این موضوع ندارد.
خداوند عزیز و منان فرمود:
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَة.
خلیفه او، امام رضا علیه السلام فرمود:
کسی که خود را مشهور به عبادات کرد، او را در دینش متهم کنید، چه اینکه خداوند شهرت در عبادت را نمی پسندد.
امالی طوسی، ص 649
@erfanvatasavof
جامعه فقیر و گرسنه، فرصت پرداختن به معنویت را ندارد!
سلمان که سلمان و منا اهل البیت بود، مخارج یکسال خود را از بیت المال برمی داشت و می گفت اگر انسان از نظر مادی تامین نبوده و ذهن آسوده و خیال آرام نداشته باشد دل به عبادت و معنویت نمی دهد.
امام صادق علیه السلام در مناظره ای با صوفیان فرمودند:
"سلمان و ابوذر که شما (صوفیان) به فضل و زهد آنها معترف هستید، همینگونه بودند. اما سلمان وقتی که سهم خود را از بیت المال می گرفت، مقدار مخارج سالانه ی خود را ذخیره می کرد. (روزی) به سلمان گفتند: تو با این همه زهد و تقوا در فرک ذخیره خرج سالیانه خود هستی و تو از کجا می دانی، شاید همین امروز یا فردا از دنیا رفتی؟!
سلمان در جواب آنها گفت:
شاید نمردم! چرا شما احتمال زنده ماندن مرا نمی دهید، همان طوری که احتمال مردنم را می دهید!
آیا نمی دانید ای نادانان که نفس انسان اگر به مقدار کافی وسیله ی زندگی نداشته باشد، اضطراب و تشویشی دارد و در اجرای فرمان خدا سستی می ورزید، ولی اگر از نظر تامین زندگی آسوده باشد، آرامش قلب و آمادگی برای اطاعت احساس می کند.
متن روایت:
ِ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّ الثُّلُثَ خَيْرٌ لَهُ أَوْصَى بِهِ ثُمَّ مَنْ قَدْ عَلِمْتُمْ بَعْدَهُ فِي فَضْلِهِ وَ زُهْدِهِ- سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا فَأَمَّا سَلْمَانُ فَكَانَ إِذَا أَخَذَ عَطَاهُ رَفَعَ مِنْهُ قُوتَهُ لِسَنَتِهِ حَتَّى يَحْضُرَ عَطَاؤُهُ مِنْ قَابِلٍ فَقِيلَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَنْتَ فِي زُهْدِكَ تَصْنَعُ هَذَا وَ أَنْتَ لَا تَدْرِي لَعَلَّكَ تَمُوتُ الْيَوْمَ أَوْ غَداً فَكَانَ جَوَابَهُ أَنْ قَالَ مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِيَ الْبَقَاءَ كَمَا خِفْتُمْ عَلَيَّ الْفَنَاءَ أَ مَا عَلِمْتُمْ يَا جَهَلَةُ أَنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهَا مِنَ الْعَيْشِ مَا يَعْتَمِدُ عَلَيْهِ فَإِذَا هِيَ أَحْرَزَتْ مَعِيشَتَهَا اطْمَأَنَّتْ .
فائدة:
انسانها دارای نیازهای مادی و روحی متعدد و متنوعی می باشند. نیازهای روحی متاخر از مادی است و معمولا هنگامی شخص به سمت برطرف کردن این نیازها می رود، که نیازهای مادی و جسمی خود را پاسخ گفته باشد. در منطق روایات اهل بیت علیهم السلام، رابطه تنگاتنگی میان نیازهای جسمی و روحی برقرار است و انسان باید هم به نیازهای جسمی و هم روحی به پردازد.
صوفیان اما نیازهای جسمی را به نفع حوائج روحی ذبح می کردند و می گفتند خواهش های نفس را سرکوب کنید و همچون حیوانی، افسار به گردنش زده و روی سجاده اندازید تا عبادت و مراقبه کند!
از نظر اهل بیت علیهم السلام اما این راه غلط است و کیفیت عبادات مهم تر از کمیت و تعداد آن است و در این زمینه، به تمام مقدمات و نیازهای فیزیولوژی و جسمانی و ذهنی توجه شده است و اینطور نیست که بدون توجه به این مسائل، صرفا افراد را به عبادت و معنویت دعوت کند. این ویژگی مهم در مکتب اهل بیت علیهم السلام حقا یکی از معجزات این مکتب است و کمتر مکتب معنوی-عرفانی در دنیا پیدا می شود که به این دقت، تمام ابعاد وجودی انسان را مورد توجه قرار بدهد.
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 68
@erfanvatasavof
امام علی علیه السلام:
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی
خدایا بر من ببخش آنچه را که با زبانم به تو نزدیک شدم و دلم با آن مخالفت نمود
از خطبه 78 نهج البلاغه
🆔 @hadisgraph
نقدو بررسی وحدت شخصی وجود بر اساس تقریر صدرا
نویسنده: مصطفی محقق داماد-مریم اقامحمدرضا
چكيده
ملاصدرا نظرية وحدت شخصي وجود را به عنوان راه حل نهايي خود در مسئلة ربط كثير به واحد معرفي مي كند. در اين ديدگاه، اصل عليت از بين رفته و اصل تشّأن جاي آن را مي گيرد. در اين ديدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبديل مي شود و همة كثرات به عنوان نمود و ظهور وجود محض شناخته مي شوند . اين مقاله درصدد است نشان دهد كه اين نظريه علاوه بر نفي عليت و كثرت، به عنوان دو اصل وجودشناختي
در تفكر فلسفي، با برخي مشكلات فلسفي و كلا مي ديگر نيز مواجه شده است؛ از جملة اعتقاد به خلق مدام و نفي عليت اعدادي و انكار علم و پذيرش جبر فاتاليستي. در نهايت مي توان نتيجه گرفت كه جايگاه اين بحث به دليل غير عقلاني بودن آن در فلسفه نيست و لذا نمي توان آن را به عنوان راه حل عقلاني و فلسفي براي حل مسئله ربط كثير به واحد لحاظ كرد.
@erfanvatasavof
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
برترين عبادت، انتظار فرج است
أفضلُ العبادةِ انتظارُ الفَرَجِ
ميزان الحكمه جلد1 صفحه 394
🆔 @hadisgraph
تتمه پست قبل:
همانطور که دعانویس ها و جنگیر ها و اهل باطن، گرفتار مشکلات دنیوی هستند و تقریبا از دنیا و نعمات دنیوی بهره خاصی ندارند، کسانی که به اینها رجوع می کنند نیز گرفتار مشکل می شوند و این موضوعی است که به تجربه ثابت شده است.
حرکت از مسیر غیر طبیعی و تلاش برای به دست آوردن چیزی در این دنیا، از مسیر غیر عادی و نامرسوم و باطنی، چیز دیگری از را سلب می کند. فرقی نمی کند خود مستقلا اقدام کنیم یا به واسطه شخص دیگر. به همین دلیل است که در روایات از رجوع به این اشخاص (کاهن) حتی برای پیدا کردن مال مسروق هم به شدت نهی شده است
به عبارت دیگر، به همان اندازه ای که سمت دعا نویس، سرکتاب باز کن و اهل طلسمات و جن گیر می روید تا مشکلی از مشکلات شما حل شود، به همان اندازه مشکل دیگری در امورات دنیا برای تان ایجاد خواهد شد چون بر خلاف سنت و نظام خلقت قدم برداشته اید و عقوبت این کار، ایجاد مشکلات دنیوی است که می توان با توبه نصوح و توکل به خدا و توسط به اهل بیت علیهم السلام برای رفع آن اقدام کرد.
@erfanvatasavof
عشق حافظ به شاه شجاع
به مثابه عشق مولوی به شمس
برخی بر این باورند که علاقه و محبت حافظ به شاه شجاع (پادشاه سلسله مظفری شیراز) که فردی خوش سیما و اهل شعر و ادب بود (و خالی هم در صورت داشت) مانند عشق مولوی به شمس است و خواجه شیراز به شاه شجاع ارادت عاطفی عمیق و عشقی بی پایان و بی شائبه و شدید داشت.
غزلیات فراوانی از حافظ هست که این نظریه را تایید می کند. مثلا ابیات ذیل از حافظ، به هنگام مسافرت شاه شجاع سروده شده و همانطور که از مفاد ابیات غزل برمی آید خواجه حافظ پیروز به بدرقه شاه نشده است:
♦️شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
حافظ همچنین درباره شاه شجاع سروده است:
♦️رواق منظر چشم من آشيانه تست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانه تست
بلطف خال و خط از عارفان ربودى دل
لطيفهاى عجب زير دام و دانه تست
دلت بوصل گل اى بلبل صبا خوش باد
كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه تست
همانطور که دکتر قاسم غنی اشاره دارد غزل زیر مربوط به سالهای 765 – 767 یعنی زمان تسلط شاه محمود بر شیراز بوده و برای شاه شجاع سروده شده و در آن شاعر ، شاه شجاع را با شاه محمود مقایسه و مراتب شیفتگی و ارادت خود را شرح می دهد:
♦️نه هركه چهره برافروخت دلبرى داند
نه هركه آينه سازد سكندرى داند
نه هركه طرف كله كج نهاد و تند نشست
كلاهدارى و آيين سرورى داند
تو بندگى چو گدايان بشرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پرورى داند
غلام همّت آن رند عافيت سوزم
كه در گداصفتى كيمياگرى داند
وفا و عهد نكو باشد ار بياموزى
وگرنه هركه تو بينى ستمگرى داند
بباختم دل ديوانه و ندانستم
كه آدمىبچهاى شيوه پرى داند
دیوان حافظ، ص 252-540-313
#حافظ
#حافظ_شیرازی
#خواجه
@erfanvatasavof
به نظر شما، "ترک شیرازی" در این شعر معروف حافظ، چه کسی است؟ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
anonymous poll
شاهد زیباروی حافظ – 108
👍👍👍👍👍👍👍 43%
شاه شجاع (شاعر زیبارو و مورد علاقه حافظ) – 72
👍👍👍👍👍 29%
خضر طریق و مرشد حافظ – 41
👍👍👍 16%
سلطان زين العابدين مظفرى (پسر شاه شجاع) – 28
👍👍 11%
👥 249 people voted so far.