اینجـا... حـریـم عـاشـقـاسـ عـاشـــق بـاشـ تـا عـاشـقـانـهــ بـخـوانـی وبنـویسـی ادعا نمیکنیم که بهـترینیم امـا خوشحالیم که بهترینها مارا برگزیده اند✌️🏻 ارتباط با مدیریت👇 @amin6222
بگذار دلتنگت شوم گاه به گاهی
بگذار از یادت بسازم تکیه گاهی
بگذار خوابت را ببینم گه گداری
یا لااقل عکست بماند یادگاری
بگذار با رویای تو بیدار باشم
بگذار از احساس تو سرشار باشم
بگذار هر جا عطر یادت هست باشم
بگذار از عطر خیالت مست باشم
بگذار در راه عبورت خاک باشم
بگذار از عشق تو، سینه چاک باشم
بگذار باشم تا ابد چشم انتظارت
تا می تپد قلبم ، بمانم بی قرارت...
❀࿐❁💙❁࿐❀
و شاخههای روحم
از تاریکی به سوی نور گریختند!🌺
❀࿐❁💙❁࿐❀
شیشه ازدست توافتاد، مرا خواب شکست!
قلب آیینه ترک خورد و دل آب شکست
قامت سَروِ من و تو پی یک درد خمید
سایه هنگام زمین خوردن مهتاب شکست
خبر این بود ؛ بیایید ، که بیچاره شدید...!
سر سجاده دل مادر بیتاب شکست
در دل باغچه یک شاخهی گل پرپر شد
شبنمی رفت و میان غزلِ ناب شکست
قاب رؤیای قشنگی که سرودیم چه شد
حسّمان با تبرِ حادثه در قاب شکست
درد این فاصلهها را به که باید گوییم
گل نیلوفرمان در شب مرداب شکست...
#پرویز_شالی
❀࿐❁💙❁࿐❀
نوشتـه بود:
چیزی که آدمو غرق میکنه، زیر آب رفتن نیست
از زیر آب بیرون نیومدنه.
❀࿐❁💙❁࿐❀
خودم را دوست دارم؛
همه جا همراهم بوده و یک بار نگفت
حاضر نیستم با تو بیایم.
آمد و هیچ نگفت حرف نزد...
گفتم و او شنید، رنجش دادم و تحمل کرد. :)
- علیرضا روشن
❀࿐❁💙❁࿐❀
محمود درویش چه درست و قشنگ میگه:
وقتی عشق به پایان میرسد بدان که عشق نبوده است
عشق را باید زندگی کرد نه آنکه به یاد آورد!
❀࿐❁💙❁࿐❀
💬
برای قلبم چه طرحی بریزم
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
که تو را نبوسد
و طاقتم را
که دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
که منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنکه روزی که تو را نبینم
بی نهایت است ...!
#نزار_قبانی
من که نازتو گرون میخرم🥺❣
روزتون قشنگ 🌹 🌹
❀࿐❁💙❁࿐❀
آمدی روزی که دیگر آشنایم نیستی
آن طنین جاری سبز صدایم نیستی
باده نوش پا به پای بزم شب های غمم
دیگر آن می نوش مست پابه پایم نیستی
جان و عمر و زندگی و شور و شعر و شادی ام
روزگاری بودی و حالا برایم نیستی
باورم را خط زدی من خود خدا کردم تو را
باور خط خورده ام دیگر خدایم نیستی
سوژه ی اشعار و مضمون غزل یادت بخیر
مدتی میشود در شعرهایم نیستی
آمدی روزی که دیگر ….هیچ کس در خانه نیست
در نزن وقتی که دیگر آشنایم نیستی
❀࿐❁💙❁࿐❀
رسم رفاقت اینہ ڪہ بارفیقت
پیر شے نہ وسط راہ ازش سیر شی
هے رفیق
ماندگارباش نہ یادگار
بہ سلامتے دوستان بے معرفت
ڪہ اگہ نبودن نمیشد
قدر دوستاے با معرفت رو دونست
❀࿐❁💙❁࿐❀
دلخوشم با خاطراتِ رفته و پنهانی ام
قصِّه ها و غصّه ها دارد دلِ بارانی ام
دل به دریا می زنم شاید ببینم صیدِ خود
گاهگاهی هم نگه کن خسته و طوفانی ام
یک زمانی هم برایِ خود شکوهی داشتم
همچنان بَم گشتم و، من ساکنِ ویرانی ام
گاه غرقِ خاطراتم همچنان گرداب ها
آری آری گـوییا در بندِ سرگردانی ام
مرد می خواهد که دریابد ز حالم حرفها
درد دارد این سکوتم، مانده در حیرانی ام
پیش تو بسی از همه کَس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادار ترم من
بر بیکسی من نگر و چارهی من کن
زان کز همه کس بیکس و بییارترم من
(وحشی بافقی)
❀࿐❁💙❁࿐❀
اگر حرفهای دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر میتوانستم از خاک
یک دسته لبخند پرپر بچینم
تو را میتوانستم ای دور
از دور
یکبار دیگر ببینم...
#قیصر_امین_پور
پیش تو بسی از همه کَس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادار ترم من
بر بیکسی من نگر و چارهی من کن
زان کز همه کس بیکس و بییارترم من
(وحشی بافقی)
❀࿐❁💙❁࿐❀
مي روم،
از دل من دست بدار
اي اميد عبث بي حاصل!
#فروغ_فرخزاد
پیش تو بسی از همه کَس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادار ترم من
بر بیکسی من نگر و چارهی من کن
زان کز همه کس بیکس و بییارترم من
(وحشی بافقی)
❀࿐❁💙❁࿐❀
غیر از لب افسوس گزیدن چه علاج است؟
آن را که لب یار گزیدن نگذارند
بوسیدن کنج لب ساقی چه خیال است
آن را که لب جام مکیدن نگذارند...
❀࿐❁💙❁࿐❀
اے دوست قبولم ڪن و جانم بستان
مستم ڪن وز هر دو جهانم بستان
با هر چہ دلم قرار گیرد بے تو
آتش بہ من انددر زن و آنم بستان
#حضرت_مولانا
❀࿐❁💙❁࿐❀
من نمیگویم کسی« بی درد » نیست
هر کسی دردی ندارد، « مرد » نیست...
لیک می گویم که فصل سوختن،
آب را هم می توان آموختن...
« خنده ها » را می توان تقسیم کرد
گریه ها را می توان « ترمیم » کرد...
گر خطر می بارد از این فصل سرد
دوستی را باید اول « بیمه » کرد...
« عشق » با لبخند مردم، زنده است
زندگی هم با « تبسم » زنده است..
❀࿐❁💙❁࿐❀
عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
❀࿐❁💙❁࿐❀
نعمتی ست
بودنت،
داشتنت
ادبيات چه كهنه می شود
در وصف تو
كلمه ها بلد نيستند تو را بگويند،
اما خيالي نيست،
من بی سواد می شوم
وقتی حرفِ توست
❀࿐❁💙❁࿐❀
- عرفان طهماسبی؛
آرام جان عشقمان چیزی نمانده
دوری تو جان مرا به لب رسانده
بی آشیان از غم تو ویرانم در این هوا
بغضی پر از تکرارم
در این هوا بغضی پر از تکرارم...
🖋 آخر نماندی اثری از حمید هیراد
با صدای عرفان طهماسبی🖤
(هوش مصنوعی)
❀࿐❁💙❁࿐❀
شبها پیش از آنکه به خواب برویم چقدر حرف داشتیم که بزنیم.. انگار حرفهای ما تمامی نداشت.. چند بار پیش آمد که طلوع را دیدیم و رنگِ خواب ندیدیم.
آخر چه شد، که حال دیگر میآییم و خسته و بیصدا میخوابیم؟
شبها دگرگون شده؟ یا حرفها تمام شده؟ یا ما تمام شدهایم؟
روزتون قشنگ 🌹 🌹
❀࿐❁💙❁࿐❀
#نادر_ابراهیمی
درسته؛
به مو هم میرسه،
پاره هم میشه ،
اما باز گره میزنیم ،
باز صبر میکنیم،
باز راه میوفتیم...
چون زندگی همینه؛
صبر کن و ادامه بده !
به همین زیبایی👌
روزتون قشنگ 🌹 🌹
❀࿐❁💙❁࿐❀
گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی ست
این آتـش از هر سر که بر خیزد تماشــایی ست
دریـــا اگر ســــر می زنــــد بر سنــــگ حق دارد
تنهـــــا دوای درد عاشـــــق ناشکیبـــایی ست
زیبــــای من ! روزی که رفتــــی با خودم گفتـــم
چیزی که دیگر بر نخواهد گشت، زیبــــایی ست
راز مـــرا از چشمهــــایـــــم می تـوان فهمیـــــد
این گریه های ناگهـــــان از تــرس رسوایی ست
این خیــــره مانــــدن ها به ساعت های دیــواری
تمــــرین بــــرای روزهایــــی که نمی آیی ست
شــــاید فقط عـــــاشق بداند "او" چرا تنهاست:
کامـل ترین معنــــا برای عشـــــق تنهایی ست
فاضل_نظری
❀࿐❁💙❁࿐❀
شب و یک خاطرهی تلخ که ویرانم کرد
به خدا رنج نبودِ تو پریشانم کرد
کو به کو رفتی و یک شهر شده حیرانت
به خودِ عشق قسم عطر تو درمانم کرد
خودِ ضحاک نه این بود ، که خونخواری تو
عشق تو خون به دل کوی و خیابانم کرد
آنقدر زخم زدی تا که بیفتم از پا
عشق تو تلخترین قصهی دورانم کرد
تو شدی با همه آزار ، خدای دل من
عشق تو از همه پنهان و گریزانم کرد
بخدا از ازل اینقدر نبودم کافر
ناز چشمان تو صد رخنه به ایمانم کرد
دردها دیدهام از خوب و بد دشمن و دوست
درد عشق تو فقط سر به گریبانم کرد
هیچکس با منِ دیوانه نکردهاست جفا
جور تو خرمن آتش به دل و جانم کرد
❀࿐❁💙❁࿐❀
شرمگین می خواندمش برخویش
ازچه رو بیهوده گریانی
درمیان گریه می نالید
دوستش دارم، نمی دانی..
فروغ_فرخزاد
من گل پژمردهای هستم
چشمهایم چشمه خشک کویر غم
تشنه یک بوسه خورشید
تشنه یک قطره شبنم
#فروغ_فرخزاد
بخشی از شعر تشنه
•
❀࿐❁💙❁࿐❀
اگر عشقی به دل دارم ز میراث پدر دارم
وگر شوری به سر دارم، ز نامش این اثر دارم
یقینا مهربانی را، ز مادر وام می دارم
که اینگونه دل خود را به روی غم، سپر دارم
چه باکم از همه مردم، اگر دشمن شوند با من
دعای خیر مادر را همیشه پشت سر دارم
نباشد پشت من خالی، درین دنیای توخالی
پدر چون کوه مستحکم، همیشه این گُهَر دارم
به روز و شب، به هر لحظه، اگر تنهای تنهایم
یگانه حضرت حق را، همیشه در نظر دارم
سخن کوتاه و می گویم،عزیز جان و قلب من
به قلبم مهر مادر را و هم عشق پدر دارم
#بیاد_پدر_عزیز_و_مادر_مهربانم♥️♥️🙏
پیش تو بسی از همه کَس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادار ترم من
بر بیکسی من نگر و چارهی من کن
زان کز همه کس بیکس و بییارترم من
(وحشی بافقی)
❀࿐❁💙❁࿐❀
بی وفایی میکنی
دیگر کنارت نیستم
گر چه عمری را به
حسرت در نگاهت زیستم
خسته ام از زندگی
از درد و رنج خاطرات
چون نمیدانم که هر دم
در وفای کیستم
پیش تو بسی از همه کَس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادار ترم من
بر بیکسی من نگر و چارهی من کن
زان کز همه کس بیکس و بییارترم من
(وحشی بافقی)
❀࿐❁💙❁࿐❀
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
باورم ناید که عاشق گشته ام
گوئیا «او» مرده در من کاینچنین
خسته و خاموش و باطل گشته ام
هر دم از آئینه می پرسم ملول
چیستم دیگر، بچشمت چیستم؟
لیک در آئینه می بینم که، وای
سایه ای هم زانچه بودم نیستم
همچو آن رقاصه هندو به ناز
پای می کوبم ولی بر گور خویش
وه که با صد حسرت این ویرانه را
روشنی بخشیده ام از نور خویش
ره نمی جویم بسوی شهر روز
بی گمان در قعر گوری خفته ام
گوهری دارم ولی آنرا را ز بیم
در دل مرداب ها بنهفته ام
می روم … اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا… ؟ منزل کجا… ؟ مقصود چیست؟
بوسه می بخشم ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه را معبود کیست
«او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
روح بی تاب مرا در بر گرفت
آه… آری… این منم… اما چه سود
«او» که در من بود دیگر نیست، نیست
می خروشم زیر لب دیوانه وار
«او» که در من بود آخر کیست، کیست؟
#فروغ_فرخزاد
پیش تو بسی از همه کَس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادار ترم من
بر بیکسی من نگر و چارهی من کن
زان کز همه کس بیکس و بییارترم من
(وحشی بافقی)
❀࿐❁💙❁࿐❀