eshraghoerfan | Unsorted

Telegram-канал eshraghoerfan - اشـراق و عـرفـان

94

﷽ هـمـه نـورهـا پرتـوِ نـورِ اوست

Subscribe to a channel

اشـراق و عـرفـان


آبگینه‌یْ زَرد
چون سازی نِقاب
زَرد بینی جُمله
نورِ آفتاب


بِشْکَن آن شیشه‌یْ
کَبود و زَرد را
تا شِناسی گَرد را
و مَرد را


گِرْدِ فارِسْ گَرد
سَر اَفْراشته
گَرد را تو مَردِ حَقْ
پِنْداشته


گَرد دید اِبْلیس و
گفت این فَرعِ طین
چون فَزایَد بر
منِ آتش‌جَبین؟


تا تو می‌بینی
عزیزان را بَشَر
دان که میراثِ
بِلیس است آن نَظَر


گَر نه فرزندِ
بِلیسی ای عَنید
پَسْ به تو میراثِ آن
سگ چون رَسید؟


من نِیَم سگْ شیرِ
حَقَّم، حَق‌پَرَست
شیرِ حَق آن است
کَزْ صورت بِرَست


مولانــا
@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

علمی که مبتنی باشد بر:

۱ ـ «برهان»؛ فلسفه ـ فلسفۀ رایج یا مشاء ـ است.

«ارسطو ـ فارابی و ابن سینا از جمله بزرگان این علم هستند.»

۲ ـ «برهان و وحی»؛ علم کلام است.

«زمخشری ـ ابن ابی الحدید ـ فخر رازی ـ سیوطی ـ شیخ مفید ـ شیخ طوسی و خواجه نصیر طوسی از جمله مشاهیر و بزرگان این علم هستند.»

۳ ـ «برهان و کشف»؛ حکمت و فلسفۀ اشراق است.

«خسروانیان پارس ـ افلاطون ـ فلوطین و شیخ اشراق از جمله بزرگان و مشاهیر این علم هستند.»

۴ ـ «برهان و کشف و وحی»؛ حکمت متعالیه است.

«عارف ربانی شیخ اکبر محیی الدین عربی ـ شیخ کبیر صدرالدین قونوی و صدر الحکماء والمتألهین ملاصدرای شیرازی از جمله بزرگان و ارکان اصلی این علم هستند.»


@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

همۀ یادگیری ها تذکّر ـ یادآوری ـ است.


افلاطون

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان


حجابِ چهرۀ جان
میشود غبارِ تنم
خوشا دَمی که از آن
چهره، پرده برفکنم


چنین قفس نه سزایِ چو
من خوش الحانی است
روم به گلشنِ رضوان
که مرغِ آن چمنم


حــافــظ
@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

اثبات تجرّد نفسِ ناطقۀ انسانی اثبات معاد است، و اتحاد مُدرِک به مُدرَک اثبات جزا. فتدبّر.


هزار و یک نکته
علامه حسن زاده آملی
نکته ۳۶۰
@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

صوفیه و اهل تجرّد از مسلمانان، راه های اهل حکمت را پیمودند و به سرچشمۀ نور رسیدند.


تلویحات
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

و نیکوترین طالبان ـ حکمت و کمال، کسانی‌اند که ـ «طالب تألّه و بحث» ـ هر دو هستند ـ (تألّه یعنی؛ الهی و خداگونه شدن با شهود و وصالِ حق) پس از آن «طالب تألّه» قرار دارد و پس از آن ـ در درجه سوم ـ «طالب بحث» تنها است، و این کتاب ما «یعنی؛ حکمة الاشراق» برای طالبانِ «تألّه و بحث» هر دو است.


حکمة الاشراق
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

ـ مَلِکی که در مسیر خودسازی قدم بردارد ـ به نوری می رسد که قدمای از ایرانیان و پادشاهان بزرگ بدان دست یافته اند، و ـ باید دانست که ـ ایشان از ـ کافران ـ مجوس و دوگانه پرست نبوده اند؛ چرا که این عقاید شـرک آمیز بعد از گشتاسب ظهور یافته است.


الواح عمادیّه
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

هر کس این سخن را ـ در مورد اربابِ انواع از انوارِ قاهره ـ تصدیق نکند و استدلال، او را قانع ننماید، بر اوست که دست به ریاضات زند و خدمتِ اصحابِ مشاهده نماید. امید است که حالت جذبه ای به او روی آورد و او را برباید، که نورِ درخشنده را در عالَم جبروت ببیند و حقایق ملکوتی و نور هایی را که هرمس و افلاطون مشاهده کردند و پرتوهای مینویی را که سرچشمه های «خرَّه و فَرّ» و «رأی» است و زرتشت از آنها خبر داده، رؤیت نماید، همانا خلسۀ پادشاهِ صدیق «کیخسرو مبارک» بر آنها قرار گرفت و آنها را شهود نمود و حکمای ایرانی، جملگی بر این اتفاق نظر دارند.


حکمة الاشراق
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

این بروق و انوار، نه علم ـ حصولی ـ است یا صورتی عقلی، بلکه شعاعی است قدسی.


پرتونامه
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

یقین بدان که هر کس حل رمز کند ـ یعنی به تجرد از بدن و کشفِ جوهر نَفْس خود برسد ـ به آن گنج می رسد.
نخست ذوق،
سپس شوق،
سپس عشق،
سپس وصل،
سپس فنا و
سپس بقاء ـ بعد الفناء ـ است، و پس از عبّادان ـ نیل به مقام بقا ـ دیگر قریه ای نیست و البته عبّادان خود نامتناهی است.


رسالة الابراج
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

وقتی قلب مُنوّر به نورِ الهی شد، عقل نیز به تبع نورِ قلب مُنوّر می شود؛ چون عقل قوه ای از قوای قلب است. پس عقل حقایق را به تبع قلب درک می کند، بدون آنکه در آن حقایق تصرف نماید.


شرح فصوص الحکم
علامه داوود قیصری

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

صاحبان تجرید ـ و خلعِ بدن ـ بارها و بارها به واسطۀ جدا شدن از هیکلِ جسمانی، انوارِ قاهره را مشاهده کرده اند، سپس برای دیگران در پیِ حجت بر آن برآمده اند.


حکمة الاشراق
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

انسان از حکما نیست، مادام که بر آن خمیرۀ مقدسه ـ خمیرۀ ازلی ـ آگاه نباشد و مادام که نتواند خَلعِ بدن کند و دوباره به آن بازگردد.


مطارحات
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان


خوش بَیان کرد
آن حکیمِ غَزْنَوی
بَهرِ مَحجوبانْ
مِثالِ مَعْنوی


که زِ قُرآن گَر
نَبینَد غیرِ قال
این عَجَب نَبْوَد
زِ اَصْحابِ ضَلال


کَزْ شُعاعِ آفتابِ
پُر زِ نور
غیرِ گرمی می‌نَیابَد
چَشمِ کور


مولانــا
@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

وحدانیّت خدا از غیر بر نیاید، و حقیقتِ توحید را نشناخت، مگر پیامبر ـ صلوات الله علیه و آله ـ.


اخبار حلاج
لویی ماسینیون

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

معانیِ واژۀ «حکمت»

۱ ـ کلامِ موافقِ حق، راستی و درستی در امری.

۲ ـ دلیل، برهان.

۳ ـ سِر، راز.

۴ ـ علم حق و مطابق با واقع و عمل به مقتضای آن.


@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

هر وقت دلتون از عالم گرفت ...


دکتر الهی قمشه ای

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

عزیز نسفی در کشف الحقایق آورده است؛
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام سوال کردند که؛ «وجود چیست؟» گفت: «بغیرِ وجود چیست؟!»

ای در طلبِ گره گشایی مُرده
با وصل بزاده از جُدایی مُرده


ای بر لبِ بحر تشنه در خواب شده
وی بر سرِ گنج از گدایی مُرده


هزار و یک نکته
علامه حسن زاده آملی
نکته ۳۷۳
@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

اما نور محو کننده که ـ سالک را ـ به مرگ کوچک می کشاند، آخرین کسی که از آن ـ نور محو کننده ـ از طبقۀ حکمای یونان خبر داده است، حکیم بزرگ افلاطون بود و از بزرگانی که دربارۀ آنها ـ خبر اتحاد و پدید آمدن نور طامس در آنها ـ ثبت شده و نامش در تاریخ به جا مانده است، هرمس بوده و در میان حکمای پهلوی، گِل شاه موسوم به «کیومرث» و همچنین از پیروانش «فریدون» و «کیخسرو» می باشد. اما انوارِ سلوک در زمانهای نزدیک‌تر ـ بدین شرح است ـ خمیرۀ ـ حکمت ـ فیثاغورسیان به برادرْ اخمیم «ذوالنون مصری» رسید و از او ـ یعنی ذوالنون ـ در سیر کنندۀ شوشتر «سهل تستری» و پیروانش نشست، و اما خمیرۀ ـ حکمتِ ـ خُسرَوانی در سلوک در سیر کنندۀ بسطام «بایزید بسطامی» و پس از او در جوان بیضا «منصور حلاج» و سپس در سیر کننده آمل «ابوالعباس قصاب آملی» و خرقان «ابوالحسن خرقانی» نشست. بخشی از خمیره های حکمتِ فیثاغورسی و انباذقلسی و اسقلبیوسی بر اساس آموزه‌های حافظانِ «کلمه» در جانب غرب و شرق با خمیره ای از حکمتِ خُسرَوانی آمیخته شد و به گروهی رسید که به «سکینه» سخن می‌گفتند.


مطارحات
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

تا وقتی برایت نوری ندرخشد که حجاب های تاریکی‌ها را از تو بزداید، و به تویِ برکنده ـ از ظلمات و مادیات ـ شعاعِ انوار را در محلِ شرقِ اعظم ننماید، از حکمت بهره‌مند نخواهی بود.


مقاومات
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

در میان فارسیان، امتی بودند که به حق هدایت می کردند و به آن باز می‌گشتند، حکیمان فاضلی غیر از مجوسِ تشبیه گرا، و من حکمتِ شریفِ نوری ایشان را که ذوق و شهود افلاطون و حکمای قبل از او، به صحت آن گواهی می‌دهند، در کتابی به نام حکمة الاشراق احیا نمودم و کسی بر من در چنین کاری سبقت نگرفته است.


کلمة التصوف
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

و بر همین ـ حکمتِ نوری ما ـ قاعدۀ مشرقیه در نور و ظلمت که طریقۀ حکمای پارس، همچون جاماسب و فرشاوشتر ـ فرشاد شیر ـ و بزرگمهر و حکمای قبل از ایشان بوده، بنا شده است. و این قاعدۀ مشرقیه ـ توحیدی بوده و ـ قاعدۀ کافران مجوس و الحادِ مانی و هر چیزی که به شرکِ خدای بزرگ و پاکیزه منتهی شود، نیست.


حکمة الاشراق
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

و اگر ما در این عالَمْ معقولاتِ لذت نیابیم و از رذایل و جهل دردناک نشویم، از آن باشد که سُکرِ عالم طبیعت بر ما غالب است و از عالم خویش مشغولیم، و چون این شواغل برخیزد، آن کس که کمال دارد، لذتی یابد بی نهایت به مشاهدت واجب الوجود و مَلای اعلیٰ و عجایبِ عالَم نور و دائم در آن لذت بماند، «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»، و عقلی شود نورانی و از جملۀ فریشتگان مقرب شود.


پرتونامه
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

اول برقی که از حضرتِ ربوبیت رسد بر ارواح طالب، طوالع و لوایح باشد، و آن انواری است که از عالم قدس بر روان سالک اشراق کند.


صفیر سیمرغ
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

برادران اهل سیر و سلوک که خداوند شما را مورد تأیید قرار دهد! بدانید که ثمرۀ تجریدِ روح از بدن این است که بتوان زودتر به سمت وطنِ اصلی و عالَمِ عِلوی بازگشت، و مراد از این کلام پیامبر ـ صلوات الله علیه ـ که «علاقۀ به وطن از نشانه های ایمان است» نیز همین است، و معنای آیۀ شریفه که می گوید: «تو ای نَفْسِ آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خوشنودی و هم او از تو خوشنود است» نیز همین امر است؛ چه اینکه به کار بردن واژۀ «بازگشت» مبتنی بر این است که فرد پیش از این در آن مکان بوده باشد. ... حال که معنای وطنت را دانستی، پس از «قریه ای که ساکنان آن ظالمند» خارج شوید. اگر حاصلِ تجرید و سبکباری وصول نباشد، چه فایده ای دارد؟


رسالة الابراج
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

هرکس دقت نظر به خرج دهد، می‌یابد که قوۀ وهمیه، همان است که اگر قوّت یابد و روشن شود، عقلی می گردد که مُدرِک کلیات است؛ چرا که عقل، نوری از انوارِ عقلِ کلی است که به همراه روحِ آدمی به عالم سفلی تَنزّل یافته است و به سبب دوری از انوارِ عقلیه، روشنایی و ادراک او ضعیف و کوچک گشته و به وهم نامگذاری شده است، و هرگاه به حسب اعتدال مزاج انسانی برگردد و روشناییِ ـ گذشته ـ را بیابد، ادراک او قوّت می‌گیرد و عقلی از عقول خواهد شد.


شرح فصوص الحکم
علامه داوود قیصری

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

مادامی که ملکۀ خلعِ بدن و ترقی «به عالم بالا» برای انسان حاصل نشود، از حکما شمرده نخواهد شد. به این فیلسوف نماهای آشفته مغز و دلبستۀ به ماده ننگرید؛ حقایق فراتر از چیزی است که آنها می‌گویند.


تلویحات
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

هنگامی که فلسفه گفته می شود، منظور از آن، شناخت مفارقات و مبادی و مباحث کلیِ متعلق به وجودات است و نام حکیم تنها بر کسی اطلاق می شود که دارای شهود و ذوق و تألّه به امور عِلوی باشد.


مطارحات
شیخ اشراق

@EshraghoErfan

Читать полностью…

اشـراق و عـرفـان

گُفتْ، میوۀ درخت عمل است و عمل از قول می‌زاید


اصلِ چیزها همه گُفتْ است و قول است. تو از گُفتْ و قول خبر نداری، آن را خوار می‌بینی. گُفتْ میوۀ درختِ عمل است، که عمل از قول می‌زاید. حق تعالی عالَم را به قول آفرید که گفت که: کُنْ فَیَکُونُ[۱]. و ایمان در دل است[۲]، اگر به قولْ نگویی سود ندارد. و نماز را که فعل است، اگر قرآن را نخوانی دُرست نباشد. و در این زمان که می‌گویی: قول، مُعتَبر نیست. نفی این تقریر می‌کنی باز به قول. چون قول مُعتَبر نیست؟ چون شنویم از تو که: قول مُعتَبر نیست؟ آخِر، آن را به قول می‌گویی.


فیه ما فیه
مولانــا ـ متن ۱۰۴


➖➖➖➖➖➖➖➖


[۱] موجود شو، بی‌درنگ موجود شد. «هشت بار این جمله در آیات؛ بقره ۱۱۷، آل عمران ۴۷ و ۵۹، انعام ۷۳، نحل ۴۰، مریم ۳۵، یس ۸۲، غافر ۶۸ آمده است».

[۲] شرح استاد کریم زمانی: تهانوی در کشّاف اصطلاحات الفنون،ج ۱،ص ۹۴ می‌گوید: «ایمان در لغت به معنی تصدیق است» و امّا در اصلاح شرعی، تعریف ایمان مورد اختلاف فقها و متکلمان فرقه‌های مختلف است. مُرجِئه معتقد بودند که ایمان عبارت است از مطلق قول، خواه همراه با باور قلبی باشد و یا نباشد. و خواه با عمل قرین باشد یا نباشد. البته فرقۀ مُرجئه، فرقۀ سران بنی‌امیه بوده است. در مقابل اینان خوارج قرار داشتند که اهل سخت‌گیری و تشدّد بودند و می‌گفتند ایمان عبارت است از قول و تصدیق به قلب و عمل. بنابر این مرتکب کبیره را کافر و مرتد می‌شمردند. و امّا حدّ وسط این دو قطب تفریطی و افراطی، عامّۀ اهل سنّت از جمله امام ابوحنیفه، فقیه بزرگ عراق قرار دارند که می‌گویند ایمان عبارت است از تصدیق به قلب و اقرار به زبان. و مولانا در اینجا به همین قول اشارت کرده است. مولانا در مثنوی نظر فرقۀ کَرّامیه و مرجئه را در باب ایمان رد کرده است. آنان می‌گفتند ایمان همانا اقرار به زبان است.


@EshraghoErfan

Читать полностью…
Subscribe to a channel