اینکه خدانور رو توی روز تولدش کشتن نشون میده ما به برههای رسیدیم که انسانها حتی روز تولدشون هم دست رو دست نمیذارن.
Читать полностью…شاید سخت ترین کار دنیا تظاهر کردن باشه، تظاهر به اینکه همه چیز رو به راه میشه، تظاهر به این که حالت خوبه وقتی داری از هم میپاشی، تظاهر به شادی وقتی هیچ چیزی خوشحالت نمیکنه. تظاهر میکنی چون حوصله نداری، چون نمیخوای کسی رو درگیر کنی. هم باید حال خودتو خوب کنی هم مراقب حال بقیه باشی.
Читать полностью…وقتی میگم اینبار فرق میکنه واسه اینه که امروز پای صحبتای یه دختر زیبا و پولدار ساکن زعفرانیه نشسته بودم که هرروز با دوستپسرش کف خیابونن و واسه آزادی تلاش میکنن. اینبار قطار انقلاب متوقف شدنی نیست.
Читать полностью…این تابلوی «از خون جوانان حرم لاله دمیده» رو دیدید دیگه؟
هموطن من. عزیز من. اینا حتی «وطن» براشون معنی نداره که هموطن معنی داشته باشه. که جون و خونش ارزشی داشته باشه.. دیگه چجوری باید وسط شهر جارش بزنن؟
ولی من دوست داشتم حال ما هم مثل بقیهی دنیا اونقدری خوب باشه که امشب جشن هالوین بگیریم و با ذوق کاستوم انتخاب کنیم و کنار دوستامون خوش بگذرونیم. ولی تو سیاهترین نقطهی جهانیم و هالوین واقعی وسط خیابونهامون به راهه و بچه هامون به جای جمع کردن شکلات، ساچمه هدیه میگیرن.
Читать полностью…وقتی ما آدمها را همانطور که هستند ببینیم، بدون اینکه رفتار و گفتار آنها را به خود بگیریم، هرگز از آنها آزار نمیبینیم. حتی اگر دیگران به شما دروغ بگویند ایرادی ندارد.آنها به شما دروغ میگویند، چون میترسند. میترسند که متوجه شوید آنها کامل نیستند. چهره برداشتن از این نقاب اجتماعی دشوار است. شما وقتی قویاً عادت کردید که هیچ چیز را به خود نگیرید، از بسیاری از ناراحتیها در زندگی اجتناب خواهید کرد. خشم، حسادت و حسرت شما ناپدید خواهد شد و حتی غم شما ناپدید میشود.
-دون میگوئل روئیز
ولی میدونید قصهی این آدمایی که پیر شدن ولی نمیتونن انقلاب جدید رو بپذیرن چیه؟ اینا اکثرا همونهایین که سال ۵۷ تو آخرین لحظات چرخیدن که بی آب و نون نمونن، حالا دیگه نمیتونن به خودشون بقبولونن زندگیشون شده یه چرخ و فلک پر از چرخش و بازم مجبورن به سمت دیگه بچرخن که نون به نرخ روزشون قطع نشه. ولی یه روزی این سیستم فاسد سرنگون میشه و سند جنایتهای بی حد و مرزشون سیخ میشه توی چشم تکتک کسانی که غیر مستقیم و با سکوتشون از این نظام حمایت کردن و وای به حال اون وجدانی که بعیده دیگه آروم بشه.
Читать полностью…شما به بدترین شکل میمیرید و نابود میشید و ازتون جز چند صفحه حفظیات توی کتابتاریخ سالهای بعد چیزی باقی نمیمونه. شما سقوط میکنید و دومین ویروس پندمیک خاموش شدهی قرن جدید خواهید شد.
Читать полностью…ولی از منیکه تو زیباترین و مدرن ترین و خارجکی ترین شرکت تهران ولی با محیط سمی و پر استرس کار کردم بشنوید؛ اونقدا مهم نیست محیط کارتون چه شکلیه و چقدر حس classy بودن رو درونتون ارضا میکنه. تنها چیزیکه مهمه اینه که کارتون رو دوست داشته باشید و جای درستی قرار بگیرید که استعداتون دیده بشه و همکارانتون جزو آدمهای مریض و دیوانهی شهر نباشن. اونوقت دیگه هرلحظه از کار آرزوی آخر هفته و تموم شدن ساعت کاری رو ندارید.
Читать полностью…گاهی وقتا هم انقدر همهچیز تلخ و تاریک و دور از درک میشه که گم میکنی ادامهی مسیری رو که بخاطرش اینهمه تلاش کردی. خالی میشی از هر ذره از انگیزه و ناراحتیا قدرت مچاله کردنتو پیدا میکنن. همینکه مطمئنی فقط خودتی و تنها ول شدی وسط برهوت زندگیت، بیشتر غمگینت میکنه و این تلخترین قسمت تنهاییِ یک آدم غیرتنهاست.
- راحیل
گاهی وقتا از ته دلم از خودم ناراحت میشم که چرا بذر کینه تو دل من هیچوقت جوونه نمیزنه؟ چرا هرکسی و هرچیزی و هر رفتاری رو با گذر زمان میتونم ببخشم و فراموش کنم و از یک سوراخ تکراری میلیون ها بار گزیده بشم ولی بازم بشینم ور دل مار تا با خیال راحت نیش بزنه؟
Читать полностью…یکی دیگه از تفاوتهای فاحش اینبار با سالهای قبل اینه که آدمهای خیلی خیلی کمی رو ممکنه ببینید که بخاطر نداشتن اینترنت از شرایط حال حاضر کشور و اعتراضات خسته باشه و دلش بخواد زودتر همه چی تموم شه.
چونکه اینبار فرق میکنه.
این گریه کردن تو بحثا واقعا معضل بزرگیه، اینطور حس میشه که میخوای جلب ترحم کنی در صورتی که تو چندین دقیقه قبل رو درگیر تلاش برای کنترل بغضت بودی.
Читать полностью…مدیرمون ازاون آدمای تازه ازدواج کردهایه که بعد یکی دوسال به نتیجه رسیده شیطنتهاشو نکرده و ازدواج بزرگترین اشتباهش بوده و همش از خونه فراریه چون زنش واسش تکراری شده. هربار که از زنش پیش ما غر میزنه به این فکر میکنم که چه حماقتی کرد این زن با ایستادن پای پسری که بعداز سالها همسرش شد ولی تمام شوق و علاقهش پشت امضای ازدواجشون جاموند و چقدر همهچیز در همین ابتدا به پایان خودش نزدیکه و اون احتمالا آخرین نفریه که ازاین واقعیت تلخ مطلع میشه.
Читать полностью…کلمهی "Cwtch" در زبان ولز به حس خوبی که تو بغل یه نفر تجربه اش میکنی گفته میشه، حسی که فقط با یه نفر خاص میشه تجربه کرد و وقتی به اصطلاح یکی رو کاچ میکنی درواقع بهش "یه گوشهی امن" برای آروم شدن میدیم که هیچ کس دیگهای نمیتونه جاشو بگیره...
Читать полностью…حکایت جوونهای وصل به نظام این روزها هم مثل همون ۵۷ـی ها خواهد شد. با این تفاوت که اینا جنایت واقعی رو به چشم دیدن و حتی زبون باز نکردن به اعتراض.
Читать полностью…اما چهل روز پیش که سهوا یا عمدا زدید دختری رو کشتید که توی این شهر غریب بود، حتی برای یک لحظه هم فکرش رو هم نمیکردید شروع پایان خودتون رو استارت بزنید و چهل روز خشم و درد و خونخواهی مردم ولتون نکنه. این چهل روز بشه صد و چهل روز، دویست و چهل روز، هزار و چهل روز، دیگه اهمیتی نداره. شما وارد راه بی بازگشتی شدید و حتی منی که به کارما اعتقادی ندارم، بعید میدونم رد این خون تک تکتون رو بالای دار نکشونه.
Читать полностью…چقدر از این یاسمین پهلوی خوشم میاد من. نماد زیبایی و دوری از حاشیه و اسمورسم که برای مردمش همهی تلاشش رو میکنه بدون درنظر گرفتن طمع مقام.
Читать полностью…ولی جدا خیلی دوست دارم بدونم پریسای حامد اسماعیلیون چه حسی داشته ازینکه زن موردعلاقهی کسی بوده که بخاطرش «واقعا» دنیارو بههم میریزه؟
Читать полностью…رفتارها و نوع صحبت یکی از همکارهای جدیدم به طرز غریبی شبیه یکی از دوستهای عزیزِ جامونده تو گذشتمه که مدتهاست ازش کوچکترین خبری ندارم و هرروز دیدن و خندیدن و حرف زدن با کسی که انقدر یادآورشه داره کم کم قلبم رو به اون سمتی سوقم میده که بیفتم تو تلهی فراموشی و برای هزارمین بار درجهت درست شدن رابطمون تلاش کنم و دفعهی بعد خیلی سنگینتر دلم بشکنه و این لوپ مخرب رو برای ربع قرن بعدی هم ادامه بدم.
- راحیل
این روزا اصلا دست و دلم به نوشتن نمیره، انگار یه چیزی درونم شکل گرفته که حتی لحظههای کوتاه شادی رو هم بهم حروم میکنه و حس عذاب وجدان بهم میده. ولی همینکه امید دارم به آینده، باعث میشه بگم گور بابای هرچی حس بد و ناخوشه. فرداها برای ماست.
Читать полностью…