👆 فایل پی دی اف نوشتار بالا. این نوشته تکمیل، بهروزرسانی و ویرایش یادداشتی است که پس از قسمت اول مناظرۀ عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست در باب قبض و بسط فقه در دینآنلاین منتشر شد.
Читать полностью…قانون و جامعه، ریاضیات و پیچ
🍃 درباب حجاب، و اجبار و قانونی کردن آن و ارتباط حجاب با عفاف سخن گفتن تکرار مکررّات است. لایحۀ «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به لایحه حجاب را خواندم و برای من که در کنار علاقۀ اصلی (در حوزۀ معنویت و دین و الهیات) به تدریسِ مباحثی مانند اندازهگیری عملکرد نیز مشغولم آخرین مادۀ این لایحه به خصوص جلب نظر کرد:
«ماده ۷۴ – مدت زمان اجرای آزمایشی این قانون، سه سال از تاریخ لازم الاجراء شدن آن است.»
اجرای آزمایشی قاعدتا به این معنی است که شاخصهایی برای ارزیابی نتیجۀ عملی کردن این قانون تعریف شده است و در طی سه سال این شاخصها اندازهگیری میشوند و در کنار دیگر عوامل تصمیمگیری برای ارزیابی میزان موفقیت یا میزان آسیب ناشی از این قانون در نظر گرفته میشوند.
🍃 هنوز هم امیدوارم که عقلای قوم که دستی در کار دارند مصداقِ «بر سرِ شاخ بُن بریدن» را در این قانون ببینند و به جای کاری که غصه برخواهد آورد دست به کاری زنند که غصه سرآید. به هر حال چه برای پیشبینی پیآمدِ چنین قانونی و چه برای ارزیابی میزان موفقیت یا آسیب ناشی از آن پس از اندی، به نظرم توجه به شاخصهایی از این دست ضروری است:
▫️اجرای این قانون تا چه اندازه بر حفظ حجاب در معابر عمومی تاثیر میگذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر باور به حجاب تاثیر میگذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر ترمیم شکافِ هنجاری بین مردم تاثیر میگذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر کاهش یا افزایش روند دینگریزی تاثیر میگذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر تشویق تظاهر و هراس از صداقت در متن جامعه تاثیر میگذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر آرامش یا تشویش روانی جامعه تاثیر میگذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر افزایش یا کاهش شکاف بین بخش قابل توجهی از جامعه و حکومت تاثیر میگذارد؟
و شاید از همه مهمتر:
▫️... تا چه اندازه عملی (بوده) است و آسیبها و پیآمدهای اجتماعی اصرار بر عملی کردن آن چه (بوده) است؟
🍂 قانون فرمول ریاضی نیست که همیشه منجر به یک نوع خروجی شود. قانون و اجرای قانون مانند توپِ چوگانی است که بر سطحی ناهموار پرتاب میشود، پیشبینی این که به کجاها برخورد کند و از کجا سر درآورد ساده نیست. جامعه نیز پیرو قوانین مکانیک نیست و تاثیر گذاشتن بر آن به آسانی باز و بسته کردن یک پیچ نیست. امیدوارم شاخصهایی مانند آنچه آمد (از جمله بسیاری دیگر که جامعهشناسان بهتر میدانند) کمک کنند که از نگاه ریاضیمدار به قانون، و نگاه مکانیکزده به جامعه پرهیز شود.
🔍 بر سرِ شاخِ دین، بُن بریدن
@farhadshafti
🎥 شریعت و عقلانیت ۲: فقه و عقل
🔶 مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست - قسمت دوم
🔻عبدالکریم سروش: وقتی از اعتبار «عقل خالص» در فقه میگویند، یعنی عقلی بدون شهوت و غضب را میخواهند که وجود خارجی ندارد. این چنین شیری خدا هم نافرید. باید همین عقلی را پذیرفت که عرف را بنا کرده است و اگر فقها چنین کاری کنند، فقه بر باد میرود. بههمین دلیل است که عرف، روابط آزاد بین دختر و پسر، بیحجابی و... را پذیرفته، اما فقه نمیتواند آن را قبول کند.
🔻ابوالقاسم علیدوست: موارد متعددی در فقه وجود دارد که دلیل فقها عقل خالص است. فقها برای حرام بودن دروغ و رشوه یا اثبات لازم بودن عمل به عقد و قرارداد به عقل استناد کردهاند. همچنین برای مهار قدرت بهواسطه تفکیک قوا، از عقل استفاده شده است. باید بین امور تعبدی که عقل توانایی تشخیص علت آنها را ندارد، با موارد زیادی که عقل در فقه توانایی تشخیص دارد، تفکیک کنیم.
🎞 فیلم این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/jY9T2LlYHYQ
🎞 فیلم این گفتگو در پلتفرم آزاد:
https://azad.im/table/140
✅ حمایت «ارزی» و «ریالی» از آزاد
🆔@AzadSocial
🔻گستره فقه یا گستره بحث از فقه؟ تأملی کوتاه بر مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست
✍فرهاد شفتی
✔️ قسمت اول مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست را شنیدم و از سعه صدری که از هر دو طرف دیدم لذت بردم. دکتر سروش بر این است که فقه ظرفیت بسط (گسترش) ندارد، بلکه باید قبض (کاسته) شود، جناب علیدوست اما در فقه قابلیت بسط میبیند و بسط فقه را لازم و مفید میداند. نمیدانم این بحث دنبال خواهد شد یا خیر و به کجا خواهد رسید. علیالحساب چند ملاحظه و پرسش مبنایی در این موضوع را به امید مورد توجه قرار گرفتن آنها در مناظرات بعدیِ این دو اندیشمند گرامی یا دیگر صاحبنظران علاقهمند به این مناظره مطرح میکنم...
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/44019/
🆔 @dinonline
کجاست کودکیم؟
امروز نیز تصاویر دردناک کودکان زجرکشیده در غزه و لبنان زمینگیرم کرد. هرچه کردم مطلبی بنویسم دیدم نمیشود، "قلم" را رها کردم و تنبور را در دست گرفتم تا شاید آنچه در زبان نمیگنجد به نوا تن دهد.
@farhadshafti
خوانش چارچوبگریز از متن مقدس
🍃 یکی از پرخطرترین و زیانبارترین استفادهها از متن مقدس، گستردن گزارههای متن به تمام زمانها و مکانها بدون تأمل در چارچوب زمانی و مکانی متن است. چنین خوانشهای شتابزده و سَرسَری از متن مقدس امیدهای واهی میآورد که به ناامیدی میرسند، ایمان را بر باد میدهد، متن را در ذهن خوانندهی کنجکاو کم ارزش میکند، منجر به ندیدن واقعیتها و تفسیر غیرواقعگرا از حوادثِ ایّام میشود، و از همه دهشتناکتر توجیهی میشود برای رفتارهای غیرعقلانی و غیراخلاقی که گاه به ظلم آشکار میانجامند.
🍃 در اینگونه خوانشِ چارچوبگریز از متن مقدس، دوستیها و دشمنیها، مژدهها و سرزنشها، و شرطها و قرارهای آمده در متن، بدون تأمل دربارهی مخاطبان مستقیم آنها، به تمامی گسترشِ ابدی و جهان شمول پیدا میکنند. پیچیدگی دیگری که حاصل این خوانشهای چارچوب گریز است موم بودن این خوانشها است. موم به این معنی که اینگونه خوانشها به فراخور شرایط زمان و مکان شکل میگیرند. بدینسان عناوینی مانند مومنان و کافران، و پدیدههایی مانند نصرت یا انتقام الهی به اقتضای شرایط به هر دسته و هر پدیدهایی نسبت داده میشوند، و وعدهها و شرط و قرارها در هر برههای از زمان به گونهای بر پیشآمدهای روز تطبیق داده میشوند.
🍃 در این نوشته از عبارت "متن مقدس" استفاده کردم چون چنین خوانشهای مصیبتباری را ممکن است در پیروان تمامی متنهای مقدس دید. جنایت آشکاری که امروز در غزّه شاهد آن هستیم و برابر ندانستن جان انسانها توسط آنها که سرمستِ این جنایتاند در ذهن برخی از ایشان با خوانشی چارچوبگریز از متن تورات توجیه میشود. البته که در میان مسلمانان نیز خوانش چارچوبگریز از متن قرآن کم سابقه نیست و گاه نمونههای آن در توضیح و تحلیل همین حوادث اخیر دیده میشود.
🍂 چند ماه پیش در سه فرستهی پیاپی این مطلب را به گونهی دیگری توضیح دادم و به عنوان نمونه به ده آیهی قرآن و خوانشِ متداولِ چارچوبگریز از آنها اشاره کردم: "مخاطبان قرآن"
#مخاطبان_قرآن
@farhadshafti
سودای اربعینی اربعین*
خود بنا داشتم نوشتاری تفصیلی در مثبَتات بالفعل و بالقوه آیین اربعین بنگارم و درخواست و مطالبه شماری از دوستان و عزیزان، مزید بر علت شد که عجالتاً بحثی که پیوست است، تقدیم شود؛ هرچند سخن ابعاد دقیقتری در چشمانداز عرفانی و روایی و ... دارد.
👇🏻👇🏻👇🏻
✔️دین آنلاین برگزار میکند:
به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص)
👤 با حضور فرهاد شفتی
🛑«کدام محمد پیامبر ماست؟»
جمعه ۳۰ شهریور
ساعت: ۲۱
⭕️میزبان: نورا نوریصفت
به صورت زنده در صفحه اینستاگرام دین آنلاین به آدرس زیر پخش میشود.
instagram.com/dinonline
🆔 @dinonlinebot
(متن قبلی 👆 ناظر به نوشتهٔ تجربهٔ «مشایهٔ» اربعین از دوست گرامی محمدرضا جلاییپور بود. به خواست نویسندهٔ محترم این متن کامل شده را جایگزین کردم تا متنی مستقل شود. به علت محدودیت طول متن در تلگرام مقدمهای را که نوشته بودم حذف کردم.)
Читать полностью…🍃برهانی ساده بر کثرت گرایی دینی:
👌برای من بهترین دلیل به نفع درست بودن کثرت گرایی دینی،نه ادله نقلی و نه برهانهای دشوار فلسفی، بلکه توجه به این سه واقعیت است:
۱- خدا نمی تواند خدا باشد اما حکیم و خیرخواه نباشد. اقتضای خیرخواهی خدا این است که هدایت یا گمراهی بندگان برای او علی السویه نباشد بلکه نسبت به آنها رحمت و لطف داشته باشد یعنی زمینههای هدایت را بیشتر از زمینههای گمراهی برای آنها فراهم کند.
۲- در مقام واقع چنین است که جهان پر از ادیان و مذاهب متعدد و متکثر است و این کثرت مختص به دوره خاصی از زندگی بشر نیست بلکه حداقل قرنهاست که این کثرت وجود دارد.
۳- تکثر ادیان و فهم های مختلف از دین گناه انسانها نیست بلکه امری طبیعی و گریز ناپذیر است. زیرا هم متنها قابلیت فهم های متعدد دارند و این ویژگی ذاتی زبان،خصوصا زبان دین است هم سنخ روانی افراد، توانایی های ذهنی و عاطفی مختلف افراد و زمان و مکان آنها بر نوع فهم آنها از دین تاثیر گزار است.
اگر کثرتگرایی دینی درست نباشد، نمی توانیم خدا را حکیم و خیرخواه بدانیم.
✍ عباسعلی منصوری
38MB
موحّد (یگانهپرست) بودن در زمانهی ما به چه معناست؟
هماندیشی، نشست سیزدهم - جمعیت خیریۀ غدیر
🍃 در این آخرین نشستِ فصل اوّل هماندیشی صورتبندیی از زندگی توحیدمدار را مطرح کردم. این صورتبندی بر مبنای سه عنوان زیر است:
▫️همسانی با حقیقت مطلق (خداوند)
▫️همسویی با هستی
▫️همگنی در خود
برای هر یک از این عناوین سرفصلها و مثالهایی آوردم و به چالشهای زمانه در برابر هر یک اشاره کردم. پس از آن به بحث و تبادل نظر دراینباره پرداختیم. امیدوارم در فرصتی، و با بهرهای که از این هماندیشی حاصل شد، این بحث را قلمی کنم.
#توحید
@farhadshafti
33MB
تبرّک به نعل اسب، باطل چگونه لباس حق میپوشد؟
در نشست دوازده هماندیشی، ویژۀ ماه محرّم، سعی کردم به سه پرسش پاسخ دهم:
۱. حقیقت اندوه ما برای آنچه بر امام حسین و یارانش رفت چیست؟
۲. بنا بر آنچه از شواهد تاریخی میدانیم، هدف امام حسین در ماجرای کربلا چه بود؟
۳. موانع رایج تشخیص حق از باطل چیست؟
در پاسخ به پرسش ۳، به شش مانع رایج تشخیص حق از باطل اشاره کردم، با تفصیل بیشتر دربارۀ مانع ششم:
"هنگامی که از دین برای مبهم کردن حق و باطل استفاده میشود."
ظالمان آنچه را که بر امام حسین و اهل بیت و یارانش کردند نه با روایتی اخلاقی که با روایتی دینی توجیه کردند.
مباحث مربوط: الهیات اندوه و تحلیلی از مقاومت امام حسین
@farhadshafti
👆https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)
☺️ مدارا با سنگریزه در بحث فقه و عقل
👤 #فرهاد_شفتی
همنسلهای من احتمالا نوشتار کوتاه اما شیرین و آموزندۀ سنگریزه و کفش را در (اگر اشتباه نکنم) کتاب فارسی دوم راهنمایی قدیم به یاد دارند. نویسنده از تمثیل سنگریزه در کفش استفاده میکند تا نکتهای را دربارۀ روبرو شدن با دشواریهای زندگی گوشزد کند. او با اشاره به عادتِ اینطرف و آنطرف دادن سنگریزه و محبوس کردن آن بین انگشتان و تحمل گزشهای سنگریزه نتیجه میگیرد که اگر از همان اول سنگریزه را از کفش در آورده بودیم زحمتمان کمتر بود.
از مناظرۀ عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست در برنامۀ آزاد بهره بردم، در عین حال این مناظره من را به یاد نوشتار سنگریزه در کفش انداخت. سوءتفاهم نشود، نه منظورم این است که دانش فقه مانند سنگریزهای در کفش است، و نه منظورم این است که مناظره مانند بازی با سنگریزهای در کفش بیحاصل و بیهوده بود. به نظرم مباحث بسیار مهمی در مناظره مطرح شد و حتی برای شنونده یا بینندهای که با این مباحث آشناست این مناظره میتواند بسیار پُربار باشد.
پس چرا این مناظره من را به یاد نوشتۀ سنگریزه در کفش انداخت؟ چون آنگونه که میبینم به عمد یا به مصلحت یا به فراخور روالِ اینگونه مناظرات پرسشهایی به مراتب مبناییتر که میتواند، در موافقت یا مخالفت، طرفین را زودتر به مقصد برساند داخل بحث نشد یا گذرا وارد شد. نوشتار سنگریزه در کفش در ذهن من تمثیلی شد از اکتفا به اشاره کردن به برخی مبانی و مباحث پیشینی به جای تامل در آنها، و در مقابل تکیه بر کارکردها و مباحث پسینی در این مناظره...
🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید
🙂 @Sedanet
🔵 @farhadshafti
دو خاطره، بدون شرح
▫️خاطرهٔ اول، سالها پیش، محل کار:
همراه کارکنان دیگر در صف ناهار ایستاده بودیم. نزدیک اذان بود. نمیدانم چرا آنروز مسئول نمازخانه تصمیم گرفته بود صدای تلاوت قرآن را تا بیست منزل آنسوتر به اصطلاح امروز همرسان کند. صدا آنقدر بلند بود که همان بسمالله اول را که تلاوت کرد من و دیگران در صف تقریبا از جا پریدیم. عبدالباسط بود و سورهٔ تکویر، و میدانستم که اگر با همین بلندی صدا ادامه دهد به «اذا الوحوش حشرت» نرسیده پردهٔ گوش ما پاره خواهد شد. با تشویق دوستان که به ملاحظاتی ترجیح میدادند من را جلو بیندازند به نمازخانه رفتم. از مسئول نمازخانه با احترام خواهش کردم که کمی صدا را کم کند تا آزاردهنده نباشد.
نگاه ملامتآمیزی به من کرد، نیمنگاهی هم به شلوار جینم کرد، و با صدایی خشمآلود پاسخ داد: «صدای قرآن برای شما آزاردهنده است؟!»، و من که تقریبا هر روز مشتری همین نمازخانه بودم لبخندی زدم و هیچ نگفتم.
▫️خاطرهٔ دوم، چند سال پیش، تالار عروسی:
با جمعی از بزرگان و سالخوردگان فامیل دور میزی نشسته بودیم. از خوشبختی عروس و داماد شاد بودیم و از هر دری سخن میگفتیم. ناگهان صدای موسیقی نشاطآوری بلند شد که ابتدا به دل مینشست اما به تدریج صدا بلند و بلندتر شد. دیدم که چند نفر از همنشینانمان که مویی سفید کرده بودند گوشهایشان را گرفتهاند تا از این صدای بلند به سردرد مبتلا نشوند. از مسئول تالار با احترام خواهش کردم که کمی صدا را کم کند تا آزاردهنده نباشد.
نگاه ملامتآمیزی به من کرد، نیمنگاهی هم به انگشتر عقیقم کرد، و با صدایی خشمآلود پاسخ داد: «مردم موسیقی را دوست دارند، شما در اقلیتید؟!»، و من که بشدت دوستدارِ موسیقیام و شیفتهٔ نوازندگی لبخندی زدم و هیچ نگفتم.
@farhadshafti
🔻برخی آفتهای نقد و نقدشنوی
✍فرهاد شفتی
✔️اگر نیت کشف حقیقت باشد، نقدکننده و نقدشونده باید سپاسگزار یکدیگر باشند. اگر پختگی و فرزانگی در میان باشد، تکدغدغۀ «آیا قانعش کردم» جای خود را به دودغدغۀ «آیا سخنم را به روشنی فهمیدند» و «آیا سخن ایشان را به روشنی فهمیدم» خواهد داد. افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بیاخلاقی، بیادبی و مغالطه به کار میآیند تا برای کشف حقیقت.
در این نوشتۀ مختصر به برخی آفتهای رایج در نقد کردن (یازده مورد ) و پاسخ به نقد (هشت مورد) اشاره کردهام. به دنبال روال مشترکی برای توضیح تمامی این موارد نبودهام. به مناسبت بعضی را کمی بیشتر توضیح دادهام، برای بعضی از آنها مثالهایی آوردهام، و برای تعدادی تنها به یک جمله اکتفا کردهام.
اگرچه آنچه میآید به نقد در هر موضوعی مربوط است، بیشتر مثالها در حوزۀ موضوعات دینی و قرآنی است.
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/44069/
🆔 @dinonline
👆 در نوشتار بالا ملاحظهٔ دیگری نیز آورده بودم که چون تصور کردم شاید مته به خشخاش گذاشتن است پیش از انتشار حذف کردم. تذکر دوست ناصحی قانعم کرد که نباید حذفش میکردم. آن ملاحظه را اینجا میآورم:
🍃 به نظرم بسیار کمک کننده بود اگر پیش از آغار بحث تعریفی از فقه و تفاوت آن با شریعت و نیز نسبت آن دو مطرح میشد تا جای ابهام و خدشهای در موضوع بحث برای طرفین و شنوندگان نماند و این اطمینان حاصل آید که در کلام طرفینِ دعوی «فقه» معنی یکسانی دارد و هر دو دربارۀ یک موضوع بحث میکنند، و مهمتر از آن، هیچیک در حین بحث از این تعریف عدول نمیکنند.
پرسشی و پاسخی: برای کمک به این فاجعۀ انسانی چه میتوان کرد؟
- پرسش: به نظر شما موثرترین راه برای کمک به مردم مظلوم در غزه و لبنان چیست؟ من بجز ابراز همدردی و همدلی جواب قانع کننده ای برای این سوال در جایگاهی که هستم پیدا نکردم.
___
🍃 ابراز همدردی و همدلی نیز ارزشمند است و بی تاثیر نیست، اما در کنار این و دیگر کمکهای بدیهی مانند دعا و در صورت امکان کمک مالی، به نظرم آگاهی دادن از طریق اطلاع رسانی بسیار کارآ و مهم است. آگاهی یافتن انسانها را نباید دست کم گرفت. ناآگاهی تودۀ مردم به ادامه یافتن ظلم کمک میکند و آگاهی تودۀ مردم ادامۀ ظلم را دشوار میسازد. سیاستگذاران دیر یا زود، کمکم یا یکباره، ناگریز در برابر آگاهی و اعتراض تودۀ مردم مجبور میشوند مواضع خود را تغییر دهند. این تنها عقیدۀ شخصی من نیست، تقریبا تمام گروههای فعال در حقوق بشر، از جمله آنها که امروز برای قربانیان این فاجعه فعالیت میکنند، آگاهی دادن را از گامهای اولیه و ضروری برای تغییر سیاستهای غلط و غیراخلاقی میدانند. همچنین در مورد تاثیر آگاهی و نظر عمومی بر سیاستگذاران کارهای پژوهشی انجام شده است و عموما نتیجه این بوده که این تاثیر، اگرچه در شرایط متفاوت متغیر است، اما قابل چشمپوشی نیست. مثلا به چکیدۀ (ابسترکت) این مقاله از پُل برستین، استاد علوم سیاسی دانشگاه واشنگتن، نگاه کنید که پیشینۀ پژوهشی همین موضوع را بررسی کرده است. او در صفحۀ ۳۱ در این مقاله به نقل از پژوهشهای پیشین، آگاهی یافتن عموم را عامل مهمی در تاثیر افکار عمومی بر سیاست خارجی معرفی میکند.
🍃 این آگاهی دادن میتواند برای هموطنان باشد، به خصوص آنها که به علت نارضایتی از شرایط منکر این ظلماند یا نسبت به آن بیتفاوتاند، و نیز به مدد رسانههای اجتماعی برای مردمان دیگر. شکلهای آن نیز متفاوت و متنوع است، مثلا: نوشتهای کوتاه، سخنی کوتاه، تصویری، نقل قولی، اشارهای تاریخی، کاری هنری، تاییدی بر اطلاع رسانی دیگران، پاسخ به پرسشی یا نظری بدون درگیر شدن در بحث و جدل، ... . همچنین بسیار با اهمیت است که این آگاهی دادن به دور از تعصّب و شعار و اغراق و عوامفریبی، و در حدّ امکان بر مبنای اطلاعاتِ راستیآزمایی شده باشد.
🍃 حتی اگر بر این باشیم که آگاهی دادن «فایدهای» ندارد (که دارد!)، باز هم به نظرم «وظیفۀ» انسانی ما آگاه کردن دیگران از این فاجعه است و این همسو با آن «فضیلتی» است که شایستۀ ساحت انسانی است. همین پرسشی که شما مطرح کردید اکنون سببی شده است برای آگاهی دادن.
🍂 پیوست: ویدیویی از جنس آگاهی دادن، از یکی از قربانیان این فاجعۀ انسانی. ترجمۀ فارسی:
ما حیوان نیستیم
ما ارقام نیستیم
ما بنی آدمیم، انسانیم، دوستدار صلحیم
ما زندگی را دوست داریم، آموزش فرزندانمان را دوست داریم
ما استاد و مهندس پروراندهایم
ما فیزیکدان ذرّات و دیگر (متخصصین) حوائج (زندگی را) پروراندهایم
تاریخ ما حذف شده است، گذشتۀ ما حذف شده است، حال (اکنون) ما حذف شده است
آیندۀ ما حذف شده است
زندگی ما حذف شده است
به ما رحم کنید ... من مجروح شدم و پایم (از جراحت) بسته است
پسرم مانند من
جوانان(مان) میمیرند و کرم و سگ (پیکرِ) آنها را میخورند، چرا؟
آیا این انسانیت است؟
هیچ دینی چنین سخنی نمیگوید (چنین رفتاری را تایید نمیکند)
@farhadshafti
عشقت رسد به فریاد ...
🍃 بیست مهرماه را روز حافظ نامیدهاند. برای من تازیانههای رندانۀ حافظ بر آن متشرّعانی که پُر از دانش دیناند اما تهی از معنا و مبنای اخلاقی دین از جذّابیتهای اشعار حافظ است:
▫️خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع ازین افسانه بیقانون نخواهد شد
یا وقتی در قالب استغاثه به خداوند این نقد کوبنده را بر ابیاتش جاری میکند که:
▫️درِمیخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند
و نیز اندرزی که به حاکمان زمانش میدهد:
▫️شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد
قدر یکساعته عمری که درو داد کند
🍃 در ایام جوانی این بیت حافظ را زیاد میشنیدم:
▫️عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت
تفسیری از این بیت که در آن ایام و به گمانم اکنون نیز رواج دارد این است که اگر مانند حافظ قرآن را در چهارده روایتی که قرائت میکنند حفظ باشی آنگاه عشق به فریادت میرسد. در بعضی تفسیرها نیز آمده بود که چهارده روایت در اینجا اشاره به چهارده معصوم است و از این طریق تفاسیر عرفانی لطیفی از این بیت برآورده میشد.
تفسیر دیگر این بیت اما به نظر میرسد بیشتر مورد تایید اهل فنّ باشد، و آن این که حتی اگر مانند حافظ قرآن را در چهارده روایتی که قرائت میکنند حفظ باشی، آنچه به فریادت خواهد رسید عشق است و نه این حفظ قرآن تو.
گفتهاند که آنچه تعیینکننده است ترکیبی است که پیش از «بسان حافظ» میآید. در نسخههای متفاوت، «گر خود» (نسخۀ سودی)، «ار خود» (نسخۀ قزوینی) و «ور خود» (نسخۀ خانلری و جلالی نائینی) آمدهاند. استاد بهاءالدین خرمشاهی اما بر این است که معنی این بیت روشن است و دربند تفاوت نُسخ نیست. او در حافظنامه مینویسد:
«بعضیها در تفاوت معنای این سه شکل مبالغه کردهاند و تصور کردهاند فقط با ور خود میتوان معنای درست این بیت را پیدا کرد. حال آنکه – چنانکه خواهیم دید – سودی با ضبط گر خود درستترین و سرراستترین معنا را به دست داده است. باید گفت که این سه شکل تفاوت محسوسی با هم ندارند و معنای هر سه برابر است با حتی اگر و اگر هم.»
(بهاءالدین خرمشاهی، حافظنامه، ۱۳۸۰، انتشارات علمی و فرهنگی، ج ۱، ص.ص. ۴۴۹, ۴۵۰)
خرمشاهی سپس ضمن متین دانستن تفسیر نخست (که به فریاد رسیدن عشق را مشروط یا حاصل حفظ قرآن میداند) آن را با توجه به استفادۀ حافظ از ترکیبهای مشابه در اشعارش نقد و ردّ میکند و حکمت مورد نظر این بیت را اینگونه خلاصه میکند:
«سرانجام آنچه رهایی میبخشدت و به فریادت میرسد همانا عشق است، نه زهد و علم.»
(همان: ص. ۴۵۰).
در شرح سودی به ترجمۀ عصمت ستارزاده (که خرمشاهی نیز قسمتی از آن را نقل میکند) این بیت اینگونه شرح داده شده است:
«اگر تو هم مثل حافظ قرآن شریف را در چهارده روایت از حفظ بخوانی بازهم برای وصول کافی نیست بلکه عشق بفریادت میرسد: وصول الی الله با عشقاست، نه با از بر خواندن قرآن سبعه با چهارده روایت و الا بقیاس این لازم میامد تمام کسانیکه قرآن شریف را خواندهاند اولیاءالله باشند. ... مقصود این است که اگر تمام مصحف شریف را روی اسلوب چهارده روایت بخوانی باز سبب وصول الیالله عشق و محبت میباشد و تنها رعایت قرائت قرآن کافی نیست.»
(شرح سودی بر حافظ، ترجمه دکتر عصمت ستارزاده، ۱۳۶۶، انتشارات زرین – انتشارات نگاه، ج ۱، ص.ص. ۵۸۱, ۵۸۲)
🍃 به عبارتی دیگر، با توسعهٔ همین معنا، و به زبان مناسب امروز، میتوان حافظ قرآن بود اما از آنچه قرآن به آن میخواند – رنگ خدا شدن - نه تنها تهی بلکه بَری بود. باید شعلۀ عشقی دلت را روشن کند تا از پریشانی خلاص شوی، باید مستی عشقی وجودت را به وجد آورد تا دوستدارِ هستی و آنچه در آن است شوی، باید سوزش عشقی جانت را بگدازد تا دغدغۀ بخشش و یاری داشته باشی، باید گرمای عشقی روانت را آسوده کند تا آرامش و شادی درون داشته باشی، و اینگونه است که عشقت، و نه محفوظات و دانشت به فریادت خواهد رسید.
🍂 اگر بنا بر این است که قرآن فریادرسمان باشد پس میگویم خوشا آنان که قرآن را عاشقانه درک کردهاند. آنان بهراستی میگویند که:
«هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم»
مطلب مرتبط:
🔍 فهم قرآن، درک قرآن
#عشق
@farhadshafti
پرسشی و پاسخی: مسئولیت خدا در رنج آدمی
🍂 پرسش: با توجه به ناگواریهای فراوانی که اکنون در کل دنیا شاهدش هستیم و اینهمه رنج روانی رو داریم متحمل میشیم و این موضوع در کل تاریخ مسبوق به سابقه بوده واقعا به این نتیجه دارم میرسم که آنچه برنده است ، قدرت هست و توان برتر و حقیقتا ظلم پایدار هست و خداوند هیچ وقت دخالتی در امر بشریت نکرده و گاها توجیهاتی که برای ما آوردهاند از باب معاد و نظام جبران اخروی و .... بجهت تشفی دل بیقرار و رنجور آدم های مظلوم هست. بعنوان مثال الان گفته بشود که سران ظالم دنیا ،اون دنیا به سزای اعمالشون و به وزن گناهی که کردند خواهند رسید، خب چه سود؟
این جهان و آفرینش انسان آمیخته با درد و رنج چیه؟ مسئولیت خداوند در برابر بندگان و مخلوقات انسانیش چیه؟
___
پرسش شما از منظر الهیات و فلسفهٔ دین است، پاسخ من نیز به تناسب از آن منظر و تنها از همان منظر است:
🍃 دغدغۀ شما همان است که در میان فلاسفهٔ دین قرنها محل بحث بوده و به مسئلۀ شرّ معروف است. «اگر خدایی هست که سرمنشأ نیکی است پس وجود شرّ در دنیا چگونه توجیه می شود؟» در گفتاری با عنوان «گشایشهای الهیاتی مفهوم خدای نامشخص» به مسئلهٔ شرّ اشاره کردم و برای آن نه پاسخ که راهی برای یافتن پاسخ پیشنهاد کردم.
🍃 به نظر میآید که خدا در تصور شما وجودی است که مسئولیت خوشبختی و امنیت انسانها را بر عهده دارد. اگر چنین است به نظرم خوب است که دربارۀ این تصویر تجدیدنظر کنید. من دین و مسلکی معنوی نمیشناسم که خداوند را به طور مستقیم مسئول خوشبختی و امنیت انسانها بداند. بلکه تقریبا در تمامی ادیان «رنج» به عنوان جزو لاینفک هستی و دی-ان-ایِ زندگی انسانی آمده است. در قرآن آمده است «لقد خلقنا الانسان فی کبد»، آیین زرتشت اهریمن را مایۀ رنج انسان میداند، و بودا می گوید رنج واقعیت زندگی است. در عین حال تقریبا تمام مکتبهای معنوی ارتباطی بین رنج و تعالی آدمی میبینند. در ادیان ابراهیمی رنج چالشی است که انسان را به بهتر شدن میخواند، در آیین زرتشت انسان با ماندن در مسیر نیک به شکست اهریمن کمک میکند و از رنج آدمی میکاهد، و در آیین بودا رنج ناشی از ضعف انسان است و انسان تنها با غلبه بر این ضعف از رنج رهایی مییابد.
🍃 معاد با هر تصویری که از آن داشته باشیم حکایت حقیقتی است فراتر از بهشت و دوزخ و تناسخ و تولد دوباره. آن حقیقت این است که رفتار و کردار آدمی بر نفس او تاثیر میگذارد. در تصویر ادیان ابراهیمی و زرتشتی (با کمی تفاوت) این میشود دوزخ و بهشت، در تصویر آیین بودا یا هندو (با کمی تفاوت) میشود کارما و تولد دوباره یا تناسخ. این برای (به قول شما) خوش کردن دل دیگران یا سود بردن ایشان نیست، بلکه قانون هستی است که در جریان است:
اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا
فعل تو كان زايد از جان و تنت
همچو فرزندي بگيرد دامنت
🍃 اما همین که هر انسانی از شرّ متنفر است (ولو اینکه در تشخیص شرّ اشتباه کند و حتی خود، شرّ باشد و نداند) نشان از خیر بودن مبدأ هستی می کند، همان که به آن خدا میگوییم. همین خیر بودن مبدأ هستی است که شما را از دیدن ظلم برآشفته میکند و این همان مسئولیتی است که خداوند بر عهده دارد. در واقع «او» خدا نبود اگر که منبع خیر نبود.
🍃 چندان با سخن شما که ظلم پایدار است موافق نیستم. میدانم که در این زمانه ظلم و شرّ بسیار میبینیم. هر جان بیگناهی که گرفته شود مصیبتی است بزرگ اما آیا تصور میکنید ظلم و شرّی که امروز میبینیم در تاریخ نظیر نداشته است؟ آیا امروز مسبّبین آن مصیبتهای انباشته در تاریخ بشر در برابر وجدان انسانها محکوم نیستند؟ هماکنون بسیاری از تحلیلگران سیاسی (مثلا این را بشنوید) می گویند که با وجود غلبهٔ ظاهری اسراییل در جنگ غزه و لبنان، همین کشتار وسیعی که کرده است دامن او و آنها که حمایتش میکنند را دیر یا زود خواهد گرفت. به نظرم ظلم پایدار نیست اما همیشه هست چون انسان هست، در مقابل خیر و نیکی ممکن است همیشه در میان نباشد اما پایدار است چون خدا هست.
🍃 ممکن است شما چنین تصویری از خداوند و هستی را نپسندید اما صحبت از پسند من و شما نیست، صحبت از این است که کدام تصویر با آنچه از مسلکهای معنوی قابل اعتنا برمیآید سازگارتر است. ما البته حقّ داریم از مسئولیت خداوند بپرسیم و جویای نقش او باشیم، اما به نظرم در شرایطی این چنین پرسش از مسئولیت و نقش انسانها از جمله خودمان کارآتر است و برای آرام کردن دل نیز موثرتر. پرسش اصلی این است: «تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز»، من و شما چگونه چراغ خود برافروزیم تا از رنج انسانی بکاهیم؟
مطالب مرتبط:
🔍 بحثی دربارۀ رنج از منظر اسلام و آیین بودا: پادکست نرسیده به درخت، ۱-۳، ۱-۴
🔍 نگاهی فرادینی به آیۀ «مالک یوم الدین»: سوی نقش نامنقش - قسمت دوم (از دقیقۀ ۴۵)
#رنج
@farhadshafti
👇👇👇
✔️به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص)
👤 فرهاد شفتی
🛑«کدام محمد پیامبر ماست؟»
جمعه ۳۰ شهریور
ساعت: ۲۱
⭕️میزبان: نورا نوریصفت
🆔 @dinonline
🍃 در این گفتار نخست از دو «محمد» یاد میکنم:
- محمدِ فرابشر
- محمدِ قدرتطلب
سپس با مرور ۱۹ آیه از قرآن (از میان بسیاری از این دست) به شناختی از پیامبر میرسم که آن را: «محمدِ سالک (رهرو)» نامیدهام.
بر مبنای این آیات صفات زیر را برای «محمدِ سالک (رهرو)» برشمردهام:
▫️اخلاقمدار
▫️مهربان
▫️مجاهد با نفس
🍂 این ۱۹ آیه همراه تعداد دیگری از آیات با توضیحی در فرستهٔ قرآن به منزلهٔ منازلالسائرین محمد (ص) آمدهاند.
🔺یک تصحیح: در دقیقۀ ۴۳:۲۳ دربارۀ آیۀ عبس و تولی به اشتباه گفتم که علامه طباطبایی هم بر این بود که این آیه دربارۀ پیامبر است. چنین نیست و تصحیح میکنم، علامه به روایات و استدلالاتی که این آیه را به پیامبر نسبت میدهند خدشه وارد میکند. این تصحیح البته در اصل بحث و نتیجۀ آن تاثیری ندارد.
فایل صوتی پیوست است. فایل تصویری (دو قسمت) در صفحۀ اینستاگرام دینآنلاین
#پیامبر
@farhadshafti
سخنی با همراهان،
🍃 سه سال و اندی از معرفی و راهاندازی این کانال گذشت (پیام اول). مباحث زیر مبانی اصلی دیدگاهی هستند که به آن دلبستهام و از آن دفاع میکنم، و البته که این فهم امروز من است و از فهم فردای خود بیخبرم:
▫️ کثرتانگاری دینی
▫️مفهوم خدای نامشخص
▫️ روایت اتمام حجّت در قرآن
▫️ مخاطبان مستقیم قرآن
▫️ قرآن و کاربرد آن برای امروز
▫️ صورتبندی تزکیه و معنویت
▫️ دین و اخلاق
▫️ جایگاه قرآن در فهم دین
▫️نگاه فرادینی به آیات قرآن
آنچه آمد را فصل اول تلقّی میکنم. در نظر دارم سه نوشته در باب «اتمام حجّت»، «خدای نامشخص» و «تکملهای بر بحث کثرتانگاری» را به ترتیب تمام کنم تا این فصل تکمیل شود. پس از آن اگر عمری باشد و مجالی و حالی، در فصل دوم به کاربردهای معرفتی و عملی مباحث بالا میپردازم و از نقد و نظر همراهان مانند همیشه استفاده خواهم کرد.
🍂 فهرستی (همراه با لینک) از مطالب اصلی کانال از آغاز تاکنون پیوست است. این فهرست بر مبنای نوع پیام (نه موضوع) مرتب شده است. در بخش نوشتارها و گفتارها موضوعات مرتبط و مشابه دستهبندی شدهاند. امید که به کار آید.
@farhadshafti
اربعین
نویسنده: زهرا اخوان صراف
با وجود والایی زیارت اربعین و اخلاص، همدلی و اشتیاق ممتاز بسیاری از حاضران در این آیین، گاه گزارشهای مربوط به آیین فعلی با واقعیت آنچه در این مراسم جریان دارد، فاصله دارد.
خوب است تجارب دیگرانی که همین امسال در همین فستیوال با ریخت و پاشهای غیر قابل توجیه، حیوانکشی های بی رویه ، تخریب بدون بازگشت محیط زیست یک کشور به دلایل مختلف از جمله حجم سرسامآور زباله، گاه آلودگی صوتی با انواع لوسگویههای فاقد مبنا و ارباب رعیتی و بدور از عقل گرایی و آزادگی مکتب تشیع و مسلمانی، در همین حرمهای شریفه و اماکن متبرکهی متأسفانه فاقد نظافتِ درخور و خوابگاهشده خوابزده، پا به پای همین زائرانِ خرسند و شادمان حضور داشته هم پیگیری شود.
من که بودم و دیدم و خون دل خوردم و کوشیدم به صد بیان و صد برهان این غوغای مشتبه را به خیر ترجمه کنم چرا که بی گارد و گشوده رفته بودم که خیر ببینم اما به جد تروماتیزه ام و به عمر اینطور متأثر و آسیب دیده نبوده ام.
من:
- در مشایه پابه پای همین زائرانِ از خود خشنود، قدم زدم.
- کیلومتر ها هم - جبراً - مثل سایرین از جسر ضریبه تا حرم امام حسین ع در گرمای تنورها و اجاقهای گاو و گوساله و گوسفند و بره و بوقلمون و مرغ و ماهیپزی و آوای گوشخراش سنج و دهل و شعارهای بعضاً بیمحتوا و خلاف اصول و فضای بینظم و نظافت راه رفتم؛ حرم هم نرفتم و تجربه خود را در اذن دخول به پایان بردم که حجت تمام بود.
به اشکالاتی که به تحمیل هزینه به ملت، تعطیل و بی نظمی در ادارات و ... وارد میشود، کاری ندارم؛ عدم تناسب پارهای از گزارشات هیجانزدهای که از این تجمع سالانه میرسد با واقعیت، حیرت آور است:
- نفهمیدم کجا بودند انبوه زائران غیرمسلمان و اهل سنت و غربی که از سرتاسر جهان میآمدند که جز انگشت شمار زائر گرجستان و آذربایجان و ترکیه و جماعاتی بسیار محدود از سایر کشورهای عربی و پاکستان و ...، موج جمعیت تنها عراقی بود و افغانستانی و ایرانی؟
- نفهمیدم منظور اینهمه تبلیغات از سینرژی و موج انرژی معنوی سالکپرور این مراسم جدید چه بود و این کدام مسلک در مراقبه و خلوتگزینی و خودیابی است که از همه مختصات مسلم مربوطه، از نظافت و سکوت و امساک و ...، خالی است؟ چه، همه جا را زباله گرفته و اولیات بهداشت و سلامت زیرپاست و به فارسی و عربی و ترکی همزمان دهها فریاد بر آسمان است که بسیاری آنها اگر توهین به مقدسات نباشد، شبهه شرعی دارد.
- نتوانستم توجیه کنم اگر ملتی ولو با اصلی مخلصانه، با افراط در پذیرایی و مادی و شکمی کردن بهرههای یک آیین ریشهدار، مزاحم زائری است که نمیخواهد در هر قدم مطعم و مشوی و مقهی ببیند و مطابق مسلمات سنت و سیره در این زیارت سترگ، توشه زاهدانهای با خود برگرفته و جز به مشی و تأمل در کنار همراهان، رغبتی به پیادهخوری کاسههای آش و حلیم و ...- با کیفیت و بی کیفیت- ندارد، چرا به جای نقد و تلاش برای آگاهاندن و اصلاح این عملکرد، با مبالغههای بیپایه و تجلیل و تمجیدهای بیمایه، به این ناهنجاری دامن میزنیم و آنان را در این هیجان و شرمساری میگذاریم که برای پذیرایی بهتر سال آینده بیشتر از هزینه خانواده خود مایه بگذراند و امکانات خود را شیره کشی کنند؟ جماعتی که عموماً خود از بسیاری از مواهب عادی برخوردار نیستند.
- من انسانهای صلیبآویختهای هم دیدم، اما در حد پرس و جو و گفتگویی که داشتم بر من معلوم نشد که آنان به واقع مسیحی هستند یا این هم بخشی نمادین از مراسمی است که در کنار امتیازات شایسته، متأسفانه از بازیگری و بازیخوردگی خالی نیست.
اگر دلبسته مرام دلاوران کربلا و به فکر بالندگی آیینی جمعی هستیم که شاید برای امروز ما ثمری داشته باشد، بیشتر فکر کنیم و دقیقتر گزارش نموده، بهرهها و منافع را از آسیبها و موانع جدا کنیم. ما که نمیخواهیم جهل و خرافه و حیوان کشی و تخریب محیط زیست یک ملت و شکمبارگی و آلودگی و عوامفریبی را تئوریزه کنیم.
از خود بپرسیم این کارها برای کیست؟ برای حسین بن علی که دستور زیارتش این است: فزره و اَنْتَ کَئِیبٌ حَزِینٌ مَکْرُوبٌ شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً؛
چرا که او: قُتِلَ حَزِیناً مَکْرُوباً شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً...
که پارسا و نزیه و آزاده و آگاه و گرسنه و تشنه و بیسر و بیکفن، پارهپاره و چاکچاک بر خاک داغ افتاده؟
پناه بر خدا....
اینستاگرام تلگرام
🍃 عناوین و فایل صوتی بحثهای فصل اوّل هماندیشی (جمعیت خیریۀ غدیر)
▫️نشست اول: خشکمغزی و تعصب
▫️نشست دوم: نسبت پیامبری و هدایت
▫️نشست سوم: مسئلۀ وحی
▫️نشست چهارم: کثرتانگاری دینی
▫️نشست پنجم: سبکباری دین و گرانباری دینداران
▫️نشست ششم: دینداری در این روزگار، چراها، چالشها و راهکارها (قسمت یک)
▫️نشست هفتم: دینداری در این روزگار، چراها، چالشها و راهکارها (قسمت دو)
▫️نشست هشتم: پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق (قسمت اول)
▫️نشست: نهم: پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق (قسمت دوم)
▫️نشست دهم: فهم قرآن، درک قرآن - بازنگری و بازگویی
▫️نشست یازدهم: خندۀ مِی (چکیدۀ بحثِ «گشایشهای الهیاتی خدای نامشخص»)
▫️نشست دوازدهم (ویژۀ ماه محرّم): تبرّک به نعل اسب، باطل چگونه لباس حق میپوشد؟
▫️نشست سیزدهم: موحّد (یگانهپرست) بودن در زمانهی ما به چه معناست؟
@farhadshafti
آخرین نشستِ فصل اولِ هماندیشی
موحّد (یگانهپرست) بودن در زمانۀ ما به چه معناست؟
در آخرین نشست فصل اول هماندیشی صورتبندیی از زندگی توحیدمدار را با جمع دوستان در میان میگذارم که بر سه واژۀ «همسانی، همسویی و همگنی» بنا شده است. توضیح خواهم داد که منظور من از هر یک از این سه واژه چیست و به خصوص در زمانهای که در آن به سر میبریم، به کار بستن هر یک با چه چالشهایی ممکن است روبرو شود. این بحث همچنین به نوعی چکیده و پیآمد بحثهای پیشینِ هماندیشی است. مانند همیشه از نظرات، نقدها و پرسشهای دوستان برای پیرایش و بهسازی این مطلب بهره خواهم برد. امیدوارم در آینده با فصل تازهای از هماندیشی باز هم گِرد همآییم.
دلنوشته
🍃 آن زمان که نگاه کردی و یارانت را نیافتی
آنگاه که خون، اشک صورتت را شست
در آن دم، در آن لحظۀ نابی که رهیدی
آیا میدانستی که تا ابد سرمشق حقمداران خواهی شد؟
آب جاری رکود ندارد
نور خورشید انتها ندارد
باد کوهساران کهنه نمیشود
خاک صحرا شمردنی نیست
صدایت تا ابدیت در جریان است
تا آنکه دعوی عشق تو را دارد
دلزده از ظلم باشد و دلبستۀ حق
خشک باد چشمی که بر اشک مظلومی بسته میشود اما به یاد تو میگرید
یادت را نمیتوان در اسارت نگاه داشت
که آزادگی را با نامت پیوندیست
#حسین
#دلنوشته
@farhadshafti
«تبرک به نعل اسب، باطل چگونه لباس حق میپوشد؟»
نشست دوازده - ویژهٔ ماه محرم
در این نشستِ ویژهٔ هماندیشی با مروری بر «الهیات اندوه» و با الهام از واقعهٔ کربلا، سعی میکنم برخی موانع تشخیص حق از باطل را مرور کنم و برای حقمدار بودن و حقمدار ماندن پیشنهاداتی را مطرح کنم. در ادامه با هماندیشی در این موضوع تدبر بیشتر خواهیم کرد.