﷽ خوش آمدید،مهربانان❤ این کانال،پر از دست نوشته های من، تکست و موسیقی های برترِ... ممنونم از همراهیتون🙏🌸 ☘ ارتباط با من : https://telegram.me/dar2delbot?start=send_WM2bWYY 🍀 من مسلمان شدم از روزی که، چشم های تو،مرا شاعر کرد..❣
به تنهایی گرفتارند مشتی بی پناه اینجا
مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا
غرض رنجیدن ما بود - از دنیا - که حاصل شد
مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا
برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش میغلتند خلقی بی گناه اینجا
نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا
اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
#فاضل_نظری
سلام دلبر
درد من از نبودنت نیست!
از اینکه هستی و حواست بهم نیست،
دلم گرفته...
از اینکه خودم به هر دری میزنم تا به چشمت بیاد و سر صحبت رو باهات باز کنم ولی تو طفره میری تا آلوده من نشی ناراحتم...
میدونی چی سخته؟!
اینکه باشه ولی مال تو نباشه!
اینکه صبح تا چشمت باز میشه هی فکر کنی چجوری باهاش وقت بگذرونی
ولی تا شب یه راه نجات پیدا نکنی...
.
آخه دلبر،
مگه همه باید فک و فامیل آدم باشن
تا محل بذاری؟!
مگه باید رفیقت باشن تا باهاشون بخندی؟!
باید کی باشن توی زندگیت تا مثل من غریبه نباشن برات؟!
همه که آشنا نیستند...
یه وقتا اونایی که باهات نسبت خونی و نزدیکی ندارن،عاشقت میشن خب...
میان جلو که شریکت بشن
که تو رو داشته باشن و همه چیزشون بشی
خانوادش بشی...مال و منالش بشی...
چجور آدم میتونه ببینه پرپر زدن کسی رو و به روش نیاره؟!
این کوچه علی چپ کجاست که همه خودشونو رو بعد از شنیدن دوست دارم،رسوندن اونجا؟!
.
دلبر؟!
یه عمر نشستم و نگاه کردم به طلوع خورشید تا بیشتر دوست داشته باشم هر روز،اما توام یه نگاه نکردی ببینی رسیدم
از تو به جنون...
تو منتظر غروبی بودی که تموم شه قصه من تا برسی به آرامش بعد این طوفان غمگین..
#فرنوش_همتی
@Farnoush_hemati
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
#سعدی
یه وقتایی میگم بشینم فقط دو دقیقه بهت فکر کنم
اما میبینم ساعت ها نشستم و غرق خیال توام...
.
گفتم روزا بگذره،شبا صبح بشه
سالا تحویل بشه،میتونم که فراموشت کنم...
ولی من هنوز همونم!
همونی که بیشتر از دیروز دوست داره و
از فردا کمتر!
همیشه دلم میخواد چشمامو ببندم و تو رو تصور کنم که کنارمی!نفس میکشی...
من با خیال تو زنده ام!
تو همه ی منی!
همه ی اون چیزی که از زندگی میخوام،حتی اگه نباشی!
نبودنت قشنگ تر از بودن خیلیاس...
تویی که فکر کردن بهت حتی من رو آروم میکنه!
نمیدونی من از اینکه،
تو رو همه جا با خودم میبنم
شونه به شونه ات راه میرم
روزمرگی برات تعریف میکنم
و زندگی میکنم
چه حال خوبی دارم!
تو یه پایانی که از آغاز خیلی ها برام قشنگ تری!
من میخوام تا اونجایی که هستم
با تو باشم...حتی اگه این خیانت به خودم باشه!
من شکست با تو رو دوست دارم!
این غم عجیب
این بغض همیشگی
این قلب مریض
این ادم پیرِ تو رو
دوست دارم...
.
عزیز قشنگ من،
نیستی و من این همه وفادارم!
کاش بودی،
که برات میگفتم تو با من چه کردی
که حاضر نیستم این درد رو با هیچی عوض کنم...
پیش تو من
آدم بهتری برای این روزگار نامردم....
پیش تو من
یه زندونی آزادم....
تو همه چیزی...
همه دارایی من فقیر
همه دلخوشی این اسیر
همه آواز این لال
تو همه ی منی!
و من چه تهی ام از داشتنت...
#فرنوش_همتی
گفت:
ما براش خوندیم:
آی،عشق قشنگم:
"خوب شد،دردم دوا شد،خوب شد..."
اون تا دید دل رفته پِیش
رفت...
ما هنوز میخوندیم براش،
چشم انتظاری میکردیم،
دوست و دشمن راه نمیدادیم،
درا رو نیمه باز میذاشتیم
ولی نیومد دیگه...!
خبر داد
همه چیز خوبه!
زندگیتو کن!من دیگه نمیام!
نکنه تو چِله سرما،
تو شکوفه ریز باهار،
یا هر روز بشینی منتظر!
ما رفتیم که رفتیم!
نگرانمونم نشی
یکیم داریم یه عالمه دوستمون داره!
هوامونو داره!
عین تو!
.
گفتیم بش؛
جانِ دل،چشم!
میخوای نیای،نیا
ولی نگو مثل من میخوادت!
تالا یه شب تا صبح
گریه کرد برات و صدات زده دلبر؟
دوتا بیت از حفظ خونده
تا کِیف کنی؟
اومده قایمکی،پشت درختا
از دور ببیندت و چیزی نگه؟
دلش که تنگ شده،
پوست لباشو کنده و رسیده به خون؟
زده به مغز و استخونش این درد؟
ازت بی محلی دیده و عاشقت تر شده؟
گفته؛تو خدای دوم منی؟!
واسه خوشحالیت،
اون برق چشمات،
چقدر دویده؟
چجوری نیومده،رفت تو دلت!
ولی من هر چی موندم و رقصیدم به سازت
نرفتم تو وجودت؟
نکنه،نقش بازی کنه...
دلتو بشکنه و بره!
شما که زرنگی،
چجوری نتونستی تشخصی بدی
دوست داشتن واقعی رو با نقش؟
چی رو با چی مقایسه کردید شما؟
ما رو با اون؟
گفتی:غم
گفتیم؛ بده به من و بخند!
گفتی؛خستم
گفتیم؛این جون فدای شما!
گفتی؛نمیخوامت،بفهم!
گفتیم؛قربون صدای قشنگتون وقتی میگه
من دوست ندارم...
.
شما رفتی،
گفتی دیگه ام نمیای...
به همه سپردی به گوشم برسونن
بکشیم شما رو،
توی قلبمون
توی امید و آرزوهامون...
ماهم نشستیم
سوختیم و ساختیم...
اما ما هنوز میخوندیم؛
"زخم ها زد راه بر جانم ولی،
زخم عشق اورده تا کویت مرا... خوب شد...
دل به عشقت مبتلا شد
خوب شد..."
#فرنوش_همتی
@Farnoush_hemati
گاهی اوقات ، وقتی در شرایط سخت هستید
فکر میکنید که دفن شدید
اما در واقع
شما کاشته شدید ..
امکان ندارد کسی به فکرت باشد و
سراغی از تو نگیرد.
آدمها تا سرشان گرم میشود
همه چیز را فراموش میکنند
حتی خوبیها را ...
آدمها استعداد عجیبی در
فراموش کردن خوبیها دارند!
نمیتوانی آنها را به درستی بشناسی،
هر آدمی در وجودش
کمی از خود واقعیاش را پنهان میکند!