احادیث و روایات معارف تشیع معرفی و ارائه کتب معتبر سخنرانیهای اعتقادی ارتباط: @saghaleyn1214
🗓 به بهانه سالروز وفات إحیاگر مذهب، علّامه مجلسی رحمه الله
💢 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
مرحوم مجلسی مظلوم واقع شد. (اینجا)
مرحوم مجلسی، باب الأئمه عليهم السّلام. (اینجا)
حکایتی جالب توجّه از علّامه مجلسی. (اینجا)
🔵 آیت الله وحید خراسانی، و انتقاد از تضعیف کتاب شریف #بحار_الانوار (اینجا)
🔶 آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله:
نقش محدّثان در نجات مردم در عصر غیبت کبری، و جایگاه علّامه مجلسی رحمه الله. (اینجا)
از امتیازات کتاب شریف بحارالأنوار
✅ خاطره سیّد نعمت الله جزائری، از استادش علّامه مجلسی رحمهما الله
➖محدّث بحرانی رحمه الله، از جایگاه علّامه مجلسی میگوید
منسب "شیخ الإسلام" پس از علّامه مجلسی
@fazaelvamaaref
🎥 سخنان جالب توجّه "عدنان الزرافي" استاندار سابق نجف و عضو فعلی پارلمان عراق، درباره آیت الله سیستانی حفظه الله
👈🏻 ایشان گفت: اوّل منزل مرا بازرسی کنید، بعد باقی منازل را؛ ایشان دائم به خدمات اجتماعی به مردم عراق و رسیدگی به فقراء توصیه میکرد و ....
@fazaelvamaaref
↪️ پیرو مطلب قبل
📸 در مسند #احمدبنحنبل _ با تحقیق و تصحیحِ "شعیب الأرنؤوط" _ روایتی از عایشه نقل شده که گفت:
«زمانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بیمار شدند و در خانه همسر دیگرش مَیمونه بودند، بعد من از دیگر همسران آنحضرت اجازه گرفتم که آنحضرت را به خانه خود ببرم و آنها هم اجازه داده و حضرت از خانه خارج شد در حالیکه زیر شانههایش را دو مرد گرفته بودند، یکی عبّاس و یک مرد دیگر. ابن عبّاس به راوی میگوید: میدانی آن مرد دیگر چه کسی بود؟ او علی (علیه السّلام) بود، و عائشه به دلیل اینکه علی را خوش نمیدارد، نام او را نمیآورَد.»
شعیب الأرنؤوط، ضمن اینکه حدیث را صحیح میداند، مینویسد: "لا تطيب لها نفسا" يعنى عایشه دوست نداشت ذکر خیری از علی باشد. به دلیل اینکه بین او و علی اختلاف بود.
یعنی تا این حدّ بغض امیرالمؤمنین علیه السّلام در دل عایشه بوده که حتّی بردن نام آن حضرت برایش دردآور بوده است. آیا عایشه از محبّت و علاقه عجیب و شدید رسول اکرم صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السّلام خبر نداشت؟!!
👈🏻 جالبتر، کلام "محمد الشنقيطي" است که بعد از نقل این روایت، مینویسد:
«این حدیث، ردّ بر کسانی است که میخواهند دامن عایشه را از إکراهش نسبت به علی (علیه السّلام) پاک کنند. اگر عایشه نام علی را نبرده، چون بشر بوده و گاهی انسان دچار حالتی میشود که دوست ندارد نام شخصی که او را آزرده ببرد، و عایشه نسبت به علی اینگونه بوده است.» (سند، در تصویر چهارم)
✅ حقیر گویم: واضح است که دشمنی عایشه با امیرالمؤمنین سلام الله علیه، توهّم و اتّهام شیعیان نسبت به او نیست. آثار سُنّیان پر است از شواهد و اعتراف به این دشمنی؛ و چنان دست به توجیه و تأویل زدهاند که هر کودکی را به خنده وامیدارد.
و اینکه اگر برای عایشه جایز است _ که به دلیل مثلاً حالات بشری _ از ذکر خیر امیرالمؤمنین علیه السّلام إکراه داشته باشد، پس برای دیگران نیز جایز است که دوست نداشته باشند از بزرگان سُنّیان ذکر خير کنند! پس چرا شیعیان را تکفیر میکنید؟! چرا فقط برای شما جایز است؟ چرا تمام قوانین و مبانی شما یکطرفه است؟! ضمن اینکه "بغض" با "دلگیری" تفاوت دارد، عایشه دلگیر نبود، بغض داشت، خودش تصریح کرده و دو سه روایت هم نیست. بغض داشت که به حبّ إبنملجم لعنه الله، نام غلامش را عبدالرحمن گذاشت! (اینجا) بغض داشت که از قتل امیرالمؤمنین علیه السّلام شاد شد و سجدهٔ شکر نمود. (اینجا) بغض داشت که گفت اگر به علی دشنام بدهید منع نمیکنم، امّا به عمّار دشنام ندهید که محبوب رسول خدا بود. (اینجا) و موارد فراوان دیگر.
❌ به این نمونه توجّه کنید که از ترجمه آن شرم دارم و از رسول اکرم و امیرالمؤمنین علیهما السّلام پوزش میطلبم:
[أمالی طوسی] ... أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْحَسَنِ الرَّزَّازُ أَبُو الْعَبَّاسِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أُمِّي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى أَبُو جَعْفَرٍ الْقَيْسِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ يَزِيدَ الطَّائِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ الْعَامِرِيِّ، عَنْ جُنْدَبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَجَلِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَبْلَ أَنْ يُضْرَبَ الْحِجَابُ وَ هُوَ فِي مَنْزِلِ عَائِشَةَ، فَجَلَسْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا فَقَالَتْ: يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، مَا وَجَدْتَ لِاسْتِكَ مَكَاناً غَيْرَ فَخِذِي‼️ أَمِطْ عَنِّي، فَضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بَيْنَ كَتِفَيْهَا، ثُمَّ قَالَ لَهَا: وَيْلٌ لَكِ مَا تُرِيدِينَ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ سَيِّدِ الْمُسْلِمِينَ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ. (ص ۶٠٢)
➖ سبّ مداومِ امیرالمؤمنین علیه السّلام و محمد بن ابیبکر رحمه الله توسط عایشه:
[الجمل] ... و نادى امير المؤمنين عليه السلام محمد بن ابى بكر فقال سلها هل وصل إليها شيئ من الرماح والسهام فسألها قالت نعم وصل إلى سهم خدش رأسي وسلمت من غيره الله بينى وبينكم فقال محمد والله ليحكمن عليك يوم القيامة ما كان بينك و بين امير المؤمنين (ع) حتى تخرجين عليه و تؤلبين الناس على قتاله و تنبذي كتاب الله وراء ظهرك فقالت دعنا يا محمد و قل لصاحبك يحرسنى و كان الهودج كالقنفذ من النبل فرجعت إلى اميرالمؤمنين عليه السلام وأخبرته بما جرى بيني و بينها و ما قلت و ما قالت. فقال عليه السلام هي امرأة والنساء ضعاف العقول فتول أمرها و احملها إلى دار عبد الله بن خلف حتى ننظر في أمرها فحملتها إلى الموضع و انّ لسانها لا يفتر من السبّ لي و لعَلي و الترحّم على اصحاب الجمل. (الجمل للمفيد، ص ١٩٧)
@fazaelvamaaref
#رجال #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام #مکتبامامتپژوهیهند #سانسور_تحریف
⚠️ ابنملجم أشقیالأشقیاء؟ یا مجتهد، متشرّع، عابد و از صحابی؟! 7⃣
🔘 مرحوم میر حامد حسین رضوان الله عليه:
«سمرة بن جندب، که از مشاهیر صحابه است، به ارتکاب کذبِ صریح روی خود سیاه ساخته و بهتان فضیح به روایت پر غوایت خود که قلم از کتابت آن مرتعش میشود، أعلام نصب و خروج بدست دینفروشی و فراموشیِ یوم الخروج برافراخته، چنانچه ابن أبی الحدید در «شرح نهج البلاغه» گفته:
قال أبوجعفر: و قد روی أن معاویة بذل لسمرة بن جندب مائة ألف درهم حتّی یروی أنّ هذه الآیة نزلت فی علیّ بن أبی طالب «وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اَللّهَ عَلی ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ اَلْخِصامِ، وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی اَلْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ، وَ اَللّهُ لا یُحِبُّ اَلْفَسادَ» و أنّ الآیة الثّانیة انزلت فی ابن ملجم و هی «وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ»، فلم یقبل فبذل له مائتی ألف فلم یقبل، فبذل له ثلاثمائة ألف فلم یقبل، فبذل له أربعمائة ألف فقبل و روی ذلک.
✍🏻 ابوجعفر گوید: معاویه به ثمرة بن جندب صدهزار دِرهم بخشید تا روایت کند که این آیه درباره علی (علیه السّلام) است:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ». (نستجیربالله)
و این آیه درباره ابن ملجم است:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّه» {و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد.} (!!!!!)
او نپذیرفت، سپس دویست هزار درهم به او بخشید، نپذیرفت، سپس سیصد هزار درهم بخشید، او قبول نکرد، چهارصد هزار بخشید، پذیرفت و آن را روایت کرد.»
📚 عبقات الأنوار، ج ٢٢ ص ١١۴
لذا اینکه ابنملجم ملعون را عابد و متقرّب إلی الله میدانند، اتّفاقی نیست. ریشه در مبانی و اصول این جماعت دارد. اهل فنّ میدانند که چقدر درباره دشمنان امیرالمؤمنین علیه السّلام فضیلتتراشی شده و آیات و روایات را بر آنان تطبیق دادهاند، و از آن طرف در مذمّت و تنقیص امیرالمؤمنین علیه السّلام آیات و روایات و گزارشات فراوانی منتشر کردند. بعنوان نمونه این تصریحِ ابنقتیبة به واقع تکاندهندهست.
⏭ و در ادامه، یک نمونه از عالِم معاصر وهّابی را مشاهده کنید.
@fazaelvamaaref
#رجال #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام
⚠️ ابنملجم أشقیالأشقیاء؟ یا مجتهد، متشرّع، عابد و از صحابی؟! 5⃣
🎥 بدون شرح .... (حشرک الله معه)
(گزارش إکرامِ ابنملجم لعنه الله توسّط عمر بن خطّاب را در تصویر آوردهام.)
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین
❌ محبت عایشه، به ابن ملجم ملعون
@fazaelvamaaref
❌ خوشحالی عایشه از #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام و سجدهٔ شکر
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین
▪️در شب بیست و یکم، اثر زهر بر بدن مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار ظاهر شده بود. هر چه خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود. لبهای مبارکش به ذکر خدا حرکت میکرد و مانند مروارید عرق از جبین مبارکش میریخت و به دست مبارک خود پاک میکرد و میفرمود: شنیدم از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله که چون نزدیک وفات مؤمن میشود، عرق میکند جبین او مانند مرواریدِ تر، و ناله او ساکن میشود.
📓جلاء العیون، ص ٣٤٧
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام #حزن #اشک #مقتل #اسارت #ورود_اهلبیت_به_کوفه
⚫️ سخن کمرشکن و جانسوز امیرالمؤمنین علیه السّلام در آخرین ساعات عمر شریفش به حضرت زینب عليها السّلام
💢 بنا بر نقلی که در "کامل الزیارات" آمده، امام سجّاد علیه السّلام به مناسبتی از صحنههای جانسوز و مصائب کربلا یاد فرمودند که بعد از قتل و #غارت وحشیانه، جان ایشان از شدّت مصیبت در خطر میافتد، حضرت زینب عليها السّلام با ایشان گفتگویی میکند و امام را تسلّی میدهد و اخباری از مصائب، و آباد شدن مزار امام حسین علیه السّلام و کثرت زوّار و گریهکنان آن امام مظلوم را که از امیرالمومنین علیه السّلام و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امّ أیمن عليها السّلام شنیده، نقل میکند و امام سجّاد علیه السّلام را دلداری میدهد. در بخشی از گفتگو، آن علیا مخدّره بیان میکند:
«زمانى كه ابن ملجم لعنه الله پدرم را ضربت زد و من اثر مرگ را در پدرم مشاهده كردم، محضرش عرضه داشتم: اى پدر امّ ايمن برايم حديثى چنين و چنان نقل نمود، دوست دارم حديث را از شما بشنوم (خبر از مصائب کربلا و ....). پدرم فرمودند: دخترم، همان طورى است كه امّ ايمن نقل كرده.
"كَأَنِّي بِكِ وَ بِنِسَاءِ أَهْلِكِ سَبَايَا بِهَذَا الْبَلَدِ أَذِلَّاءَ خَاشِعِينَ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النّاسُ فَصَبْراً صَبْراً..."
گويا مىبينم كه تو و زنانِ خاندان، در اين شهر (کوفه) به صورت اسيران در آمده، بیاحترام و غريب میشوید، هر لحظه هراس داريد كه مردم شما را برُبايند، بر شما باد به صبر و شكيبائى....»
📓 کامل الزیارات، ط_مکتبة الصدوق، ص ٢٧٨
این روایت را کنار این آیه بگذارید:
«وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ "تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ" فَآوَاكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» انفال، ٢۶.
نمیدانم امیرالمؤمنین علیه السّلام با چه حالی این جملات کمرشکن را به دخترشان فرمودند، هرچه بوده، دردش بیشتر از زخم سر مبارکشان بوده، و شاید مساوی با جان دادن؛ چه اینکه خواندن و نوشتن این جملات برای همچون منی که معرفت و درکی از مصائب و جایگاه این خانواده ندارم، قلبم را به درد میآورَد و انگار روح از تن خارج میشود، چه رسد به امیرالمؤمنین علیه السّلام!
کسی که تحمّل ظلمِ حدّأقلی به زن غیر مسلمان را نداشت، بدترین شرایط و بالاترین ظلم به نوامیسش را مقابل چشمانش میدید و بر زبان میآورد! شرح و فهمش در ظرف ما نگنجد.
عظّم الله لَك الأجر يا أميرالمؤمنين.
🤲🏻 اَللّـٰهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تٰابِعٍ لَهُ عَلىٰ ذٰلِکَ، اَللّـٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَة أمیرالمُؤمنین عَلیهِ السّلام، اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.
@ashkvareh
#رجال #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام
⚠️ ابنملجم أشقیالأشقیاء؟ یا مجتهد، متشرّع، عابد و از صحابی؟! 4⃣
🔘 "إبن قدامة" از علمای بزرگ حنبلی در قرن ششم، در یکی از کتب مهم خود (که در تصویر آمده) نوشته:
«اگر کسی قائل به حلیّت یک مسئلهای شود که در حرام بودنش بین مسلمین اختلاف و شُبههای نیست و از طریق نصوص ثابت شده باشد، مرتکب کفر شده؛ مانند زنا و گوشت خوک و امثالهما، و یا مانند تارکالصلوة به دلیل عدماعتناء به وجوب نماز؛ و اگر بدون تأویل و شُبهه، خون و مال یک کسی را هدر بداند که دین اجازه حلالبودنش را نداده، مانند مسائل قبل است. امّا اگر مانند خوارج با تأویل و إجتهاد چنین کند، اکثر فقهاء حکم به کفر آنان نمیکنند (!!!!) زیرا آنان برای تقرّب إلی الله خون و مال مسلمین را هدر میدانند، لذا حکم به کفر ابنملجم نمیکنند (!!!!!) با اینکه او برترین فرد زمان خودش را به قتل رساند و نیّت تقرّب إلی الله داشت. اگر کسی هم این عمل او را مدح و تأييد کند، حکم به کفرش نمیشود، مانند عمران بن حطّانِ شاعر که ابن ملجم را مدح نمود.»
(در مطالب قبل درباره اين شاعر ناصبی و توثیقش در میان علمای سُنّیان سخن گفته شد.)
‼️مذهبی که در آن خون وصیّ رسول اکرم علیهما السّلام با اجتهاد، حلال و هدر باشد، آئین شیطان است یا آئین إلهی!؟ تازه باید از ابنملجم لعنه الله ممنون هم شویم و مدحش کنیم که نیّت خیر داشته!!!! نزد این جماعت، حکم شربخمر و گوشتخوک واضحتر و محترمتر است از خون امیرالمؤمنین علیه السّلام!!!! و باید پرسید: اگر ابنملجم ملعون به جای امیرالمؤمنین علیه السّلام عثمان يا يکی از خلفای دیگرتان را کُشته بود، باز هم راه توجیه و تأویل را برایش میگشودید؟! مسلّما خير، زیرا حکم قاتلان عثمان در مذهب این جماعت مشخّص است که قاتلان او ملعون و فاسق و کافر هستند (و نمونهای از ابنحزم گذشت)، همچنین حکم قاتل عمر بن خطّاب نیز در کتبشان موجود است. اگر شخصی کوچکترین طعنی به خلفای عامّه وارد کرده باشد یا ذرّهای تمایل به تشیّع نشان داده باشد، در کتب رجالیِ این جماعت آبرو و حیثیّت برایش دیده نمیشود، نمونههایی پیشتر گذشت. امّا قاتل علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) مدح، و عملش توجیه هم میشود! دیگر چگونه باید ناصبیگری خود را فریاد بزنند؟!
@fazaelvamaaref
↪️ پیرو مطالب
🎥 "عثمان الخميس" وهّابی مشهور معاصر، ابنحزم را عالِم و امام مسلمین میداند، و برایش طلب رحمت میکند، و میگوید که اشتباهات و زبان تندی داشته، زیرا معصوم نبوده! و سپس قول مشهور درباره ابنحزم را ذکر میکند که دربارهاش گفتهاند:
"سيف الحجّاج و لسان ابنحزم شقیقان"
یعنی: شمشیر حجّاج لعنهالله و زبان ابنحزم یکسانند.
سُنّیان گویند: ابن حزم زبان خود را در حقّ علمای امّت دراز کرده و در خلال مناظرات خود با علمای مالکی اندلس، بسیار آنها را طعن زده است، همین نیش زبان عجیب ابنحزم باعث شده بسیاری از علما، از وی و تألیفات وی به نوعی نفرت داشته و از او دوری کردهاند. همین رفتار ابنحزم باعث شد که دشمنان زیادی برای خود دست و پا کند، چنانکه وی را از قرطبه اخراج کردند و کتابهایش را در حضور عموم به دستور معتمد بن عباد، حکمران قرطبه، آتش زدند و او به ناچار در اواخر عمرش آواره شده و سرگردان شد.
❌ حقیر گویم: زبان درازی ابنحزم در حقّ علمای مالکی کجا! و إهانتش به امیرالمؤمنین علیه السّلام و تطهیر ابنملجم لعنه الله کجا! به راستی برای سُنّیان کدام مهمتر است؟!
حشره الله مع موالیه
@fazaelvamaaref
#رجال #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام #مکتبامامتپژوهیهند #سانسور_تحریف
⚠️ ابنملجم، أشقیالأشقیاء؟
یا مجتهد، متشرّع، عابد و از صحابی؟ 3⃣
گذشت که "ابنحزم" با بیشرمی تمام، ابنملجم لعنه الله را تطهير نمود. وی حتّی به حکم قصاص آن ملعون توسّط امام حسن علیه السّلام نیز إشکال کرده است!
✍🏻 مرحوم "میر حامد حسین" رضوان الله عليه به این مسئله إشاره کرده و مینویسد:
«از دلائل باهره بر ناصبیّت ابنحزم آنست که او با کمال جسارت و تهوّر، و غایت عناد و تعصّب، حکم به اجتهاد ابنملجم در قتل جناب امیرالمؤمنین علیه السّلام نموده (فألجمه اللّه بلجام من نار، و جزاه شرّ جزاء الاشرار)، در «المحلّی» که نسخۀ عتیقۀ آن پیش حقیر حاضر است، گفته .... الکلام.
(حقير گویم: از آنجا که مؤلف گرانقدر، فقط متن را نقل کرده و مفصّل است، حاصل آن قسمت را به اختصار ترجمه میکنم تا محل نزاع واضح باشد، و برای مشاهده تفصیل مطلب، به "عبقات الأنوار" رجوع فرمائید.
ابنحزم گوید: اگر میان اولیاى مقتول، غایب یا صغیر یا دیوانه باشد فقها درباره او اختلاف نظر دارند. سپس از ابوحنیفه نقل مىکند که وى مىگوید: ولىِّ کبیر، حقّ دارد قاتل را بکُشد و منتظر بزرگ شدن کودکان نماند. و از شافعى نقل مىکند: اگر یکى از اولیاى مقتول بزرگ باشد نمىتواند درخواست قصاص کند تا اولیاى صغیر او بالغ شوند. آنگاه به شافعى إشکال کرده، مىگوید:
حسن بن على (علیهما السّلام) با وجود این که على (علیه السّلام) فرزندان صغیر داشت، إبن ملجم را قصاص کرد (و منتظر بالغ شدن آنها نماند). و پس از آن مىگوید: قُبح قضیّه کشتن ابنملجم به همان صورت که حنفىها شافعىها را تقبیح کردهاند به خودشان بر مىگردد؛ زیرا آنها در این مسأله با مالکىها توافق دارند و مىگویند: هرکس بر اساس رأى و اجتهادش دیگرى را بکُشد، قصاص ندارد. و همه امّت اتفاق نظر دارند که عبدالرحمن بن ملجم، على (علیه السّلام) را بر اساس اجتهاد و با این باور که عملش صحیح مى باشد، کُشت؛ عبقات الأنوار، ج ۶ ص ۶٩)
✅ اگر باب چنین اجتهادى باز باشد، آنگاه به قتل همه انبیاء و اوصیاء و حتّی خلفای عامّه نیز سرایت خواهد کرد. خدایا خود شاهدی که ابنحزم و همکیشان او هرگز راضى نخواهند شد که قاتل عمر و قاتلان عثمان مجتهد باشند، چنانکه نظرش درباره قاتلان عثمان گذشت، همچنین نظر #ابن_تیمیه و برخی بزرگان دیگرشان نیز همین گونه است.
و متأسفانه ابنحزم در این راستا، نه تنها دلیل علمی و مورد قبولی ندارد (چنانکه ابنحجر نیز به همین مسئله إشاره کرد)، بلکه به دو بیت شعرِ "عمران بن حطّان" ناصبی نیز استناد کرد (در مطلب قبل) و آن را مؤید خود ساخت! نمیدانم کجای عالَم علم در چنین مسئله مهمّی بجای ارائه دلیل از کتاب و سنّت، شعر را مؤید خود قرار میدهند؟! 👇🏻
@fazaelvamaaref
#رجال #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام
⚠️ ابنملجم، أشقیالأشقیاء؟
یا مجتهد، متشرّع، عابد و از صحابی؟ 2⃣
گذشت که #ابن_تیمیه و شافعی، ابن ملجم لعنه الله را عابد و عالِم، و مجتهد در قتل امیرالمؤمنین علیه السّلام دانستند که او به قصد تقرّب إلی الله چنین کرد، ولی در اجتهاد خود خطا کرد، نباید آن حضرت را به قتل میرساند. همین و بس.
👤 "ابن حزم أندلسی" درباره قاتلان عثمان میگويد:
«... وَ لَيْسَ هَذَا كقتلة عُثْمَان رَضِي الله عَنهُ لأَنهم لَا مجَال للِاجْتِهَاد فِي قَتله لِأَنَّهُ لم يقتل أحدا وَ لَا حَارب وَ لَا قَاتل وَ لَا دَافع وَ لَا زنى بعد إِحْسَان وَ لَا ارْتَدَّ فيسوغ الْمُحَاربَة تَأْوِيل بل هم فسّاق محاربون سافكون دَمًا حَرَامًا عمدا بِلَا تَأْوِيل على سَبِيل الظُّلم والعدوان فهم فساق مَلْعُون.»
«قاتلان عثمان توجیهی برای إجتهاد در کار خود ندارند، عثمان نه جنگید نه خطا و گناهی داشت، لذا قتلِ او قابل تأویل نیست. قاتلانش افرادی فاسق، ملعون و محارب با خداوند و رسولش بودند، و آگاهانه و ظالمانه دامن خود را به خون كسى آغشته كردند كه ريختن آن حرام بود.» (الفصل في الملل والأهواء والنحل، ج ۴ ص ١٢۵)
❌ اما همین "ابن حزم" در مورد قاتل امیرالمؤمنین علیه السّلام نظر دیگری دارد:
«وَ لَا خِلَافَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ الْأُمَّةِ فِي أَنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ مُلْجَمٍ لَمْ يَقْتُلْ عَلِيًّا - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - إلَّا مُتَأَوِّلًا مُجْتَهِدًا مُقَدِّرًا أَنَّهُ عَلَى صَوَابٍ. وَ فِي ذَلِكَ يَقُولُ عِمْرَانُ بْنُ حِطَّانَ شَاعِرُ الصِّفْرِيَّةِ:
يَا ضَرْبَةً مِنْ تَقِيٍّ مَا أَرَادَ بِهَا
إلَّا لِيَبْلُغَ مِنْ ذِي الْعَرْشِ رِضْوَانًا
إنِّي لَأَذْكُرُهُ حِينًا فَأَحْسَبُهُ
أَوْفَى الْبَرِّيَّةِ عِنْدَ اللَّهِ مِيزَانًا»
اختلافى بين امّت اسلام نيست كه ابن ملجم على را از روى اجتهاد و تأویل كُشت و معتقد بود كه عملش صحيح و مورد رضايت خداوند است. و عمران بن حطّانِ شاعر در این باره گفته: من گاهى درباره ضربتى که انسان پارسا (ابن ملجم) که از آن قصدى جز رضاى خدا نداشت فکر مىکنم، و کفهٔ عمل او را نزد خداوند از همه مردم سنگینتر مىیابم. (‼️) _ (المحلّی، ط_بیروت، ج ١١ ص ٣٠١)
✅ از طرفی معاصر این شاعر ناصبی، شخصی است بنام "قاضى ابوطیّب طاهر بن عبد الله شافعى" که درباره عمران بن حطّان و مذهبش چنین مىگوید:
«إنّی لاََبرأ ممّا أنت قائلُهُ
عن ابنِ مُلْجم الملعون بُهتانا
یا ضربةً من شقیٍّ ما أراد بها
إلاّ لیهدمَ للإسلامِ أرکانا
إنّی لأذکرُه یوماً فألعنُهُ
دَنیاً وألعن عمراناً وحطّانا
علیه ثمّ علیه الدهرَ متّصلا
لعائنُ الله إسراراً وإعلانا
فأنتُما کلاب النار جاء به
نصُّ الشریعةِ برهاناً و تبیانا.»
به راستى که من از گفتار دروغین تو درباره ابنملجم بیزارى مىجویم. واى از آن ضربتى که شقى به قصد انهدام ارکان اسلام زد. من هر روز که آن را به یاد مىآورم، به آن شخص پست و عمران و حطّان، لعنت مىفرستم. تا جهان باقى است لعنتهاى آشکار و پنهان خداوند بر او باد. و طبق نصِّ صریح شرع، یعنى برهان قاطع عقل و دلیل محکم کتاب، شما دو نفر سگان جهنّمید. (مروج الذهب، ج ٢ ص ۴١۵)
➖"ابن حجر" درباره کلام ابن حزم مینویسد:
«وَ أَمَّا مَا ذَكَرَهُ مِنْ أَمْرِ ابْن مُلْجَمٍ فِي تَأْوِيلِهِ فَهُوَ كَمَا قَالَ وَبَالَغَ ابْنُ حَزْمٍ فَقَالَ: لَا خِلَافَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ الْأَئِمَّةِ فِي أَنَّ ابْنَ مُلْجَمٍ قَتَلَ عَلِيًّا مُتَأَوِّلًا مُجْتَهِدًا مُقَدِّرًا أَنَّهُ عَلَى الصَّوَابِ، كَذَا قَالَ، وَهَذَا الْكَلَامُ لَا خِلَافَ فِي بُطْلَانِهِ، إلَّا إنْ حُمِلَ عَلَى أَنَّهُ كَذَلِكَ كَانَ عِنْدَ نَفْسِهِ، فَنَعَمْ، وَ إِلَّا فَلَمْ يَكُنْ ابْنُ مُلْجَمٍ قَطُّ مِنْ أَهْلِ الِاجْتِهَادِ وَ لَا كَادَ، وَ إِنَّمَا كَانَ مِنْ جُمْلَةِ الْخَوَارِجِ» 👇🏻
🌙 با عنوان: #شب_قدر آداب و اعمال و مطالب مربوط به شبهای قدر قابل مشاهده میباشد
⚫️ و با عنوان: #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام، مطالبی مربوط به مظلومیت و شهادت آن حضرت قابل مشاهده است
🤲🏻 التماس دعا
@fazaelvamaaref
⚫️ سرشان بر دار رفت و يا زبانشان از پشت گردن بيرون كشيده شد
✍🏻 استاد رسول جعفریان:
در ميان اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السّلام) افرادى بودند كه مرز اعتقادى و سياسى تشيّع را دقيقا مىشناختند. اين افراد پس از شهادت امام، به هيچ عنوان حاضر نشدند تا دست از دوستى او بردارند. برخى از آنها همچون "رشيد هجرى" و يا "ميثم تمّار" و يا "كميل بن زياد" به دليل همين دوستى سرشان بر دار رفته و يا زبانشان از پشت گردن آنها بيرون كشيده شد. حضور تشيّع در عراق قوىتر از آن بود كه امثال "زياد" يا فرزندش بتوانند ريشۀ آن را بخُشكانند. بعدها وقتى "عبدالله بن مطيع والى ابن زبير" در كوفه خواست تا سيرۀ "عثمان و عمر" را در ميان آنان پياده كند، آنها گفتند: تنها سيرۀ علىّ بن ابى طالب را مىپذيرند. (أنساب الأشراف، ۵: ٢٢٠)
💢 به نقل برخى از منابع، "عدىّ بن ثابت" (م ١١٦) كه در نگاه ابن معين «شيعى مُفرط» و به تعبير دارقطنى «شيعى غال» است در كوفه قاضى شيعيان و امام آنها بوده آنان بود. (شذرات الذهب، ١: ١۵٢) اين نشانه تشكّل آنها در آن زمان است. شمار شيعيان اعتقادى امام در كوفۀ زمانِ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در روايت امام باقر (علیه السلام) تنها حدود پنجاه نفر بوده است. (رجال الکشي، ص ۶) البتّه اين افراد در دورههاى بعد بيشتر شدند. آنان بعد از شهادت امام حسن (علیه السّلام) همراه شيعيان سياسى به تشكّل خود ادامه داده و خواستار آن بودند تا امام حسين (علیه السّلام) رهبرى را به دست گيرد؛ امّا او نيز از اين كار سرباز زد. (اخبار الطوال، ص ٢٢٢) در تمام اين مدّت فشار سختى بر شيعيان وارد مىآمد. در سال ٥٢ هجرى، "حجر بن عدى" و يارانش به علّت مخالفت با عامل اموىها در كوفه بهسوى شام گسيل شدند و در مرج عذراء به خاطر اينكه حاضر نشدند از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بيزارى بجويند به شهادت رسيدند. (طبری، ۴: ١٩٩) شهادت حجر تأثير عميقى بر تشيّع كوفه داشت. در اين زمان، زياد [بن أبيه] به شدّت به سركوبى شيعيان مشغول بود. گاه مىشد كه وى دستان هشتاد نفر از اهالى كوفه را قطع مىكرد. او ابتدا از آنان مىخواست تا از امیرالمومنین (علیه السّلام) بيزارى بجويند. زمانى كه آنان از اين كار خوددارى مىكردند، آن را بهانه كرده، ايشان را مىكُشت و خانههايشان را نيز خراب مىكرد. (إبن أبي الحديد، ٣: ٢٨۶) هيچكدام از اين اقدامات تشيع كوفه را آرام نكرد؛ بهعكس تشيّع چونان آتش زير خاكستر باقى ماند.
➖حجّاج بن یوسف، با قدرت تمام، به قلعوقمع مخالفان و در رأس آنان، شيعيان و خوارج پرداخت. گفتهاند كه وى يكصد هزار نفر را كه همگى به كفر يزيد شهادت مىدادند با شمشير خود كشت! (عِقد الفريد، ۴: ۴۴) و تنها در يك مورد، فردى شيعى چهارصد ضربه شلاّق را بخاطر آنكه حاضر نشد به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) دشنام دهد تحمّل كرد. (شذرات الذهب، ١: ١۴۴) امّا تشيّع بيشازپيش در كوفه بسط يافت.
📗 تاریخ تشیّع در ایران، ص ١٠۴ _ ١٠۶
لعن الله عدوّ محمد و آله (عليهم السّلام) من الجنّ و الإنس
@fazaelvamaaref
با سلام و احترام 🌺
👈🏻 به علّت کمبود جا، یکدوره کتاب "تبیین الکافی" با قیمت توافقی به فروش میرسد
(کاملا نو و بدون استفاده)
ظاهرا چاپ این کتاب هم تمام شده.
به این آیدی رجوع فرمایید:
@saghaleyn1214
#سانسور_تحریف #ابن_تیمیه
↪️ پیرو مطالب قبل
🐫 "شترِ عایشه" لقبی که یک عالِم سُنّی از فرط تعصّب روی عایشه به خود اختصاص داد! 😁
👈🏻 غير از کتاب "طبقات المعتزلة" که به این مطلب إشاره کرده، "قاضی عبدالجبّار" نیز در کتاب "المنية و الأمل ص ٩٢" به این لقب برای "ابوبکر البخاري" تصریح کرده است.
(... و منهم: أبو بكر البخارى، كان يلقب بجمل عائشة لتعصبه لها، أخذ عن أبي هاشم الكلام، و عن أبي الحسن الفقه، و بلغ في العلم مبلغا.)
خزعبلات وی درباره آیه مباهله را بشنوید که ناصبیگری در آن موج میزند.
🌺 الحمدلله الذي جعلنا من المتمسّکین بولاية أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب سلام الله علیهما.
@fazaelvamaaref
↪️ پیرو مطلب قبل
👈🏻 (ویژه محقّقین)
🎥 ترجمه سخنان این وهّابی ناصبی (عثمان الخميس)، قلبم را به درد میآورَد، لذا خودتان مشاهده کنید درباره امیرالمؤمنین علیه السّلام چه میگوید و چه اتّهاماتی بر ساحت مقدّس آن امام مظلوم وارد میکند! و تصریح میکند این مطالب را از بزرگانی مانند #بخاری نقل میکند.
از این جماعت غیر از این انتظار نمیرود، و از این بدترش را هم دیدهایم، امّا حزن ما برای آن عوام مستضعفی است که دین خود را از این دشمنان امیرالمؤمنین علیه السّلام اخذ میکنند، و گمان میکنند این همان دین رسول اکرم صلی الله علیه و آله میباشد. اطّلاع ندارند که بنای مذهب بزرگانشان، بر پایه ناصبیگری بنا شده، و در عوضِ بغض منافقان و کفّار، بغض علی و آل او علیهم السّلام را در سینه دارند، و دائم دشمنان آن حضرت را تبرئه و تطهیر میکنند. هرچند بر اهل تحقیق پوشیده نیست که ریشه دشمنی با امیرالمؤمنین علیه السّلام، تبعیّتِ مطلق آن حضرت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله میباشد. آیا به حضرت نگفتند بر سنّت شیخین حکومت کن؟! مگر سنّت رسول اکرم صلی الله علیه و آله چه نقصی داشت؟! فتأمل.
⏭ به مطلب بعد توجّه کنید
@fazaelvamaaref
#رجال #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام
⚠️ ابنملجم أشقیالأشقیاء؟ یا مجتهد، متشرّع، عابد و از صحابی؟! 6⃣
✍🏻 #ذهبی:
«ابنملجم نزد شیعیان شقیترین فرد در آخرت است. ما سُنّیان امید داریم عذاب شود، امّا بعيد هم نمیدانیم خداوند از او بگذرد. (!!!!) ما نظر خوارج و شيعيان را درباره او صحیح نمیدانیم. حکم او، حکم قاتل عثمان و طلحه و زبیر، و قاتل سعید بن جبير و قاتل عمّار و قاتل حسین (علیه السّلام) است، ما برای رضای خدا از تمام آنان برائت کرده و بغضشان را داریم، امّا مسئله آنان را به خداوند واگذار میکنیم.»
❌ واضح است که وی، ابنملجم را شقی و لایق عذاب نمیداند، اینکه دم از بغض و برائت هم زده، بازی است. امکان عفو برای ابنملجم ملعون و واگذار کردنش به خدا یعنی چه⁉️ دیگر باید چه میکرده تا شما او را جهنّمی بدانید؟! آیا درباره قاتلان عمر و عثمان هم چنین نظری دارید؟! اینقدر ملایم و مهربان به خدا واگذار میکنید؟! واضح است که چون پای امیرالمؤمنین علیه السّلام در میان است دست به تطهير نجاستی چون ابنملجم زدهاید، و إلّا نسبت به قاتل عمر و عثمان که صراحتا لعن و فسق و عذاب إلهی را نثار و آرزو کردهايد.
@fazaelvamaaref
💰کاسبی که به سادات فقیر جنس میداد و در دفترش مینوشت: به حساب علی (علیه السّلام)، بعد از مدّتی ورشکسته شد و یک روز ...
🔻شیخ منتجب الدّین رحمه الله به سندش نقل کرده:
ابراهیم بن مهران گوید:
«كَانَ بِالْكُوفَةِ فِي جِيرَانِنَا رَجُلٌ فَامِيٌّ وَ كَانَ يُكَنَّى أَبَا جَعْفَرٍ وَ كَانَ حَسَنَ اَلْمُعَامَلَةِ، وَ كَانَ إِذَا أَتَاهُ إِنْسَانٌ مِنَ اَلْعَلَوِيَّةِ يَطْلُبُ مَا عِنْدَهُ لاَ يَمْنَعُهُ، فَإِنْ كَانَ مَعَهُ ثَمَنُهُ أَخَذَهُ وَ إِلاَّ قَالَ لِغُلاَمِهِ: اُكْتُبْ مَا أَخَذَهُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ...»
در همسایگی منزلم در کوفه، مردی بنام ابوجعفر زندگی میکرد، او مردی خوش معامله و نیکوکار بود، هرگاه شخصی از سادات نزد او میرفت و چیزی طلب میکرد، دريغ نمیکرد، اگر آن سیّد پول کالا را داشت که هیچ، اگر نه، به غلامش دستور میداد در دفتر بنویس: "این مبلغی است که به حساب امیرالمؤمنین علی علیه السّلام داده شد." مدّتی گذشت و ابوجعفر فقیر و درمانده شد و تمام ثروتش را از دست داد و در نتیجه خانهنشین شد. روزها در خانه مینشست و دفترش را پیش رویش میگذاشت و به دفتر نگاه میکرد و اگر اسم بدهکاری را مییافت، کسی را به دنبال او میفرستاد. که اگر زنده است بیاید و بدهیاش را بپردازد و اگر بدهکار مُرده بود روی اسمش را خط میکشید. روزی همانطوری که درب خانهاش نشسته بود و به دفترش نگاه میکرد، یکی از نواصب از کنارش گذشت، چون از ماجرای ابوجعفر باخبر بود، در حالیکه او را مسخره میکرد با طعنه گفت: "بدهکارِ بزرگت علی (علیه السّلام) بدهیات را داد یا نه؟" ابوجعفر از حرفهای آن مرد غمگین و ناراحت شد، به همین دلیل برخاست و داخل خانه رفت و آن شب دلشکسته خوابید. در عالم خواب دید محضر مقدّس پیامبر اکرم و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام مشرّف شده، پیامبر اکرم روی به این دو بزرگوار نمود و فرمودند: پدرتان علی کجاست؟ امیرالمؤمنین تشریف آورده و عرض کرد: اینجا هستم اگر فرمایشی دارید بفرمائید. پیامبراکرم به حضرت فرمودند: چرا حقّ ابوجعفر را نمیپردازی؟ امیرالمؤمنین عرض کرد: پولش را آماده کردهام و همین اَلان به او میدهم. در همین حال کیسهای از پشم سفید را آورد و به ابوجعفر عنایت فرمودند. پیامبر اکرم به ابوجعفر فرمودند: این را بگیر، اما اگر از فرزندان علی کسی به نزد تو آمد او را ناامید بیرون نفرست. زیرا خداوند به تو برکت داد و بعد از این هرگز فقیر نخواهی شد. ابوجعفر از خواب بیدار شد به دستش نظر کرد، کیسهای پشمی را در دستش دید. همان لحظه زنش را صدا زد و گفت: بیداری یا خوابی؟ گفت: بیدارم. گفت چراغی روشن کن، وقتی که چراغ را روشن کرد، مرد سر کیسه را باز کرد. زنش دید هزار دینار در آن است و تعجّب کرد و به شوهرش گفت: نکند بیپولی تو را واداشته که از تجّار کلاهبرداری کنی؟ گفت: نه بخدا سوگند. سپس ماجرا را تعریف کرد. پس از آن، دفترش را آورد و پولهایی را که به سادات داده بود و به حساب امیرالمؤمنین علیه السّلام نوشته بود را نگاه کرد، دید همان مقدار پولی است که به سادات داده بود.
📙 الأربعون حدیثا، ص ٩۵
یا امیرالمؤمنین، ورشکستگی و درماندگی ما را نیز دریاب.
مطلب مرتبط: حکایتی جالب توجّه، از کمک کردن یک مجوسی به یکی از سادات
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
شخصی نزد عایشه به امیرالمومنین علیه السلام و عمار دشنام داد. عایشه گفت دربارهٔ دشنامت به علی حرفی ندارم، اما به عمار دشنام مده که پیامبر او را هدایت یافته میدانست❗️
✅ آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دربارهٔ امیرالمؤمنین علیه السلام نفرمودند: تو نفْس منی و از منی؟ نزد رسول الله صلى الله عليه و آله، عمار عزیزتر بود یا آنحضرت؟
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام
⚫️ آخرین روایتی که اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه السّلام شنید
أصبغ، در ساعات آخر عمر شریف آن حضرت کنار بستر آمد، و با دیدن حال وخیم ایشان گریست و بیتابی کرد. سپس گفت:
🔸 «ای امیر مؤمنان! فدایت گردم. روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را برایم بازگوی. زیرا شما را به گونهای میبینم که دیگر از شما روایتی نخواهم شنید. امام فرمودند: بله، ای اصبغ. روزی رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله) مرا به نزد خود فراخواند و فرمودند: ای علی! به مسجد برو، آنگاه از منبرم بالا برو و مردم را به سوی خود فرا بخوان، سپس سپاس خداوند متعال را بگو و ستایش او را به جای آور و بر من درود فراوان بفرست، بعد بگو: ای مردم! همانا من فرستادۀ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) برای شما هستم و او به شما میفرماید: به درستی که لعنت خداوند و فرشتگان مقرّب و پیامبران، و نفرین من بر کسی است که به غیر پدر خود نسبت داده شود (خود را به غیر پدرش نسبت دهد) و یا کسی که خود را به غیر مولای خود منسوب کند، و یا درباره اجرتِ اجیر ستم روا دارد. من به مسجد آمدم و بر فراز منبر رفتم. پس هنگامی که قریش و کسانی که در مسجد بودند مرا دیدند به سویم روی کردند. همانگونه که رسول اکرم فرموده بودند، عمل کردم. هیچ کس از آن جماعت جز عمر بن خطّاب سخنی نگفت. عمر گفت: ای ابا الحسن، سخن پیامبر را ابلاغ کردی اما سخنی بدون تفسیر را برای ما آوردی. گفتم: سخنت را به رسول خدا میرسانم. سپس به نزد پیامبر اکرم بازگشتم و خبر آنچه در مسجد گذشت را به ایشان رساندم. ایشان فرمودند: به مسجد بازگرد و بگو: ای مردم! ما چیزی را برای شما نمیآوریم جز آنکه تأویل و تفسیر آن نیز در نزد ما است.
أَلَا وَ إِنِّي أَنَا أَبُوكُمْ أَلَا وَ إِنِّي أَنَا مَوْلَاكُمْ أَلَا وَ إِنِّي أَنَا أَجِيرُكُمْ.
آگاه باشید که همانا من پدر شما و مولای شما و اجیر شما هستم (برای هدایت).»
📔 أمالی، مفيد، ص ٣۵٣
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام #نهج_البلاغه
▪️ بزودی از شما جدا میشوم، مدّتی جسمم بین شما بود و همسایه شما بودم، وقتی رفتم و جای خالی مرا دیدید، آن وقت ارزش و قدر مرا خواهید دانست ...
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین
⚫️ زردی چهره امیرالمؤمنین علیه السلام در اثر جراحت رأس شریفشان
🔻الْمُفِیدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْجِعَابِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُوسَی بْنِ یُوسُفَ الْقَطَّانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْمُقْرِی عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ عَلِیٍّ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: لَمَّا ضَرَبَ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَدَوْنَا نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَا وَ الْحَارِثُ وَ سُوَیْدُ بْنُ غَفَلَةَ وَ جَمَاعَةٌ مَعَنَا فَقَعَدْنَا عَلَی الْبَابِ فَسَمِعْنَا الْبُکَاءَ فَبَکَیْنَا فَخَرَجَ إِلَیْنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فَقَالَ یَقُولُ لَکُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام انْصَرِفُوا إِلَی مَنَازِلِکُمْ فَانْصَرَفَ الْقَوْمُ غَیْرِی فَاشْتَدَّ الْبُکَاءُ مِنْ مَنْزِلِهِ فَبَکَیْتُ وَ خَرَجَ الْحَسَنُ علیه السلام وَ قَالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ انْصَرِفُوا فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا یُتَابِعُنِی نَفْسِی وَ لَا یَحْمِلُنِی رِجْلِی أَنْصَرِفُ حَتَّی أَرَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ فَبَکَیْتُ وَ دَخَلَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فَقَالَ لِی ادْخُلْ فَدَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَإِذَا هُوَ مُسْتَنِدٌ مَعْصُوبُ الرَّأْسِ بِعِمَامَةٍ صَفْرَاءَ قَدْ نُزِفَ وَ اصْفَرَّ وَجْهُهُ مَا أَدْرِی وَجْهُهُ أَصْفَرُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَأَکْبَبْتُ عَلَیْهِ فَقَبَّلْتُهُ وَ بَکَیْتُ...
✍🏻 اصبغ بن نباته گفت: هنگامی که ابن ملجم لعنه الله امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را ضربه زد، چند نفر از یاران، من و حارث و سوید بن غفَلَه و جمعی از ما بسوی او دویدیم، و صدای گریه شنیده و گریستیم. آن گاه حسن بن علی علیه السلام بسوی ما آمد و فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام بشما میفرماید: بخانههایتان بازگردید. همه بجز من برگشتند. سپس صدای گریه از منزل او بلند شد و من گریستم. امام حسن علیه السلام بیرون آمد و فرمودند: مگر بشما نگفتم که: بازگردید⁉️ من گفتم: نه، بخدا سوگند ای پسر رسول خدا تا زمانی که امیرالمؤمنین را نبینم نمیتوانم بر خود مسلط شوم و پایم قدرت بازگشت ندارد. من گریه کردم و حسن علیه السلام وارد منزل گشت و طولی نکشید که بیرون آمده و بمن فرمود: بیا داخل؛ من بر امیرالمؤمنین وارد شدم و دیدم که تکیه داده است و سرش را با عمامهای زرد بسته است. خونریزی کرده بود و صورتش بگونهای زرد شده بود که من نفهمیدم رنگ چهرهاش زردتر است یا عمامهاش!!سپس خم شدم و او را بوسیدم و گریستم...
📚 بحارالانوار، ٤٢/٢٠٣، به نقل از "أمالی" مفید رحمه الله
@ashkvareh
👆🏻❌ و تأسفبار و دردآور اینکه این شاعر ناصبی را توثيق و در شمار ثقات ذکر کردهاند:
"احمد بن عبدالله بن صالح عجلي" عمران بن حطّان ناصبی را توثیق کرده است. (تاریخ الثقات، ص۳۷۳)
➖"ابن حبّان" شخصیّت برجستهٔ رجالی_حدیثی سُنّیان، با اعتراف به مشکل اعتقادی عمران بن حطّان، وی را در کتاب خود به عنوان راوی ثقه ذکر کرده است! (الثقات، ج۵ ص ٢٢٢) البتّه او برخی نواصب دیگر را نیز در شمار ثقات ذکر کرده (نمونهای دیگر) ولی به امام رضا عليه السّلام و اباصلت رحمه الله که میرسد، با لحن اهانتآمیز و اتّهام سخن میگوید!!!! (اینجا)
"ابوداود" با تأیید خارجی بودن وی، به تصحیح احادیث خوارج پرداخته است. (سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱۴)
➖#بخاری، ابوداود، نسائی و #احمدبنحنبل، بدون لحاظ دشمنی وی با امیرالمؤمنین علیه السّلام، به نقل روایت از وی پرداخته اند. در حالی که اگر کسی طعن و نقدی بر صحابه وارد کرده باشد، در نقل روایت از او تأثیر بسزایی دارد. (صحیح بخاری، ج۴، ص۳۱، کتاب اللباس، باب لبس الحریر و افتراشه للرجال و قدر ما یجوز منه و ج۴ ص۴۴، کتاب اللباس، باب نقض الصور؛ ابوداود سجستانی، سنن ابوداود، ج۴ ص۷۲، کتاب اللباس، باب فی الصلیب فی الثوب، ح ۴۱۵۱؛ نسائی، سنن النسائي، ج۸، ص۲۰۱، کتاب الزینه، باب التشدید فی لبس الحریر و أنّ من لبسه فی الدنیا لم یلبسه فی الآخرة. و احمد بن حنبل، المسند، ج۶، ص۵۲، ۷۵، ۲۳۷ و ۲۵۲)
👈🏻 دارقطنی از نقل روایاتِ عمران توسّط بخاری برآشفته و می نویسد: «به احادیث عمران بن حطّان به خاطر اعتقادات فاسد و نظریات پست و رذلش عمل نمیشود، اما بخاری از او روایت نقل می کند.» (الإصابة، ج۵ ص٢٣۴)
➖ابن حجر عسقلانی و #ذهبی با اشاره به دشمنی عمران بن حطّان با امیرالمؤمنین علیه السّلام، به دفاع از #بخاری پرداخته و با این که توبه عمران بن حطّان را بعید دانستهاند امّا او را شخصی صادق و متدیّن معرفی میکنند!!!!! (فتح الباري، ج۱۰ ص۳۰۲ _ میزان الإعتدال، ج۳، ص۲۳۵)
عینی حنفی یکی دیگر از شارحان صحیح بخاری نقل روایت از عمران بن حطّان توسّط بخاری را موجّه نمیداند و مینویسد: «کسی که در مدح ابنملجم ملعون، دروغگویی را به منتهای خود رسانیده است، چگونه میتواند در گفتارش صادق باشد؟ آیا هیچ مسلمانی از کشته شدن علی بن ابی طالب خوشحال میشود و اظهار شادی میکند؟ تا چه رسد به مدح و تعریف از قاتل او!» (عمدةالقاری، ج٢٢ ص١٣)
آری، در این حدّ مسئله روشن و شرمآور است که علمای خودشان نیز معترضند.
ادامه دارد ...
@fazaelvamaaref
👆🏻 آنچه ابن حزم در مورد ابن ملجم بیان کرده _ اینکه او در شهادت علی (علیه السّلام) اجتهاد کرده و هیچ خلافی در این کلام بین علماء وجود ندارد _ هیچ خلافی در بطلانش نیست. ابن ملجم شاید نزد خودش مجتهد محسوب میشده، امّا او اهل اجتهاد و در جایگاه اجتهاد نبوده و از خوارج است.» (التلخیص الحبیر، ناشر: موسسة فرطبة، ج ۴، ص ٨٧)
💡 مخالفین از طرفی قائل به مبنای "عدالت صحابه" هستند، از طرفی میگویند که قاتلین عثمان (که اتفاقا از صحابه هم بودند)، انسانهايى فاسق، ملعون و محارب با خداوند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بودند. آیا قاتلان عثمان از کفّار روم بودند؟ آیا از فضا آمده بودند؟ بلکه از همین صحابه بودند. مگر صحابه همه عادل نیستند و نباید طعن و جرحی به آنان وارد شود؟! پس چرا به آنان فاسق و ملعون و دشمن خداوند و رسول اکرم خطاب میکنید!؟ قاتلان عثمان حقّ اجتهاد و تأویل نداشتند، ولی قاتل امیرالمؤمنین علیه السّلام، از روی اجتهاد این کار را کرد و اتّفاقا ثواب میبرَد و خداوند از این کار وی راضی است!!!!! این تناقض و دوگانگیِ مضحک و شرمآور، چیزی نیست جز ناصبیگریِ آشکار!
(گفتنی است که إبنعربی صوفی سُنّیِ وحدتوجودی که دشمن شیعیان است و جسارتها به شیعه و تشیّع نموده، از ابنحزم بسیار متأثر بوده است. لذا عناد وی با شیعه، محصول نظام فکری استادش ابنحزم و امثاله میباشد.)
ادامه دارد ...
@fazaelvamaaref
#رجال #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام
⚠️ ابنملجم، أشقیالأشقیاء؟
یا مجتهد، متشرّع، عابد و از صحابی؟
پیشتر درباره تبرئه و تطهیر ابن ملجم توسّط #ابن_تیمیه (لعنهما الله) مطلبی گذشت. (اینجا)
جالب است که از نگاه سُنّیان، درباره قاتلان اهل بیت علیهم السلام یا باید توقّف نمود و سکوت کرد، یا آنان را مجتهد و معذور دانست. (نمونهای دیگر)
💢 شافعی که به محبّ اهل بیت علیهم السّلام مشهور شده و اشعار معروفی هم دارد، درباره ابنملجم نوشته:
«ابن ملجم (لعنه الله)، علی (علیه السّلام) را به خاطر اجتهادش کشت به این دلیل که او وکیل زنی بود که علی (علیه السّلام) پدرش را کشته بود، پس علی را قصاص کرد، یعنی نزد خودش اجتهاد کرد و به خطا رفت، و چیزی نبود که در آن اجتهاد کند و این گونه نیست گناه کسی که اجتهاد می کند برای او نوشته شود. و عبدالله بن جعفر دو دست و دو پای ابن ملجم را قطع کرد و ابن ملجم نترسید، پس هنگامی که نوبت زبانش شد هراسناک شد. از ابن ملجم پرسیدند برای چه وقتی که دست و پایت را بریدیم نترسیدی و برای قطع شدن زبانت ترسیدی؟ گفت: من دوست ندارم ساعتی از روز بگذرد و در آن خدا را یاد نکنم.» ‼️
«... إنَّهُ قَتَلَهُ مُتَأَوِّلًا بِأَنَّهُ وَكِيلُ امْرَأَةٍ قَتَلَ عَلِيٌّ أَبَاهَا فَاقْتَصَّ مِنْهُ يَعْنِي مُتَأَوِّلًا عِنْدَ نَفْسِهِ فِيمَا كَانَ مُخْطِئًا فِيهِ...»
📓 فتاوی الرملي، ج ۴ ص ٣٣۶
چقدر لطیف و ملایم و مهربان! اجتهاد کرد و به خطا رفت؟! همین؟! آیا شافعی اطّلاع نداشت که رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره ابن ملجم لعنه الله چه فرموده؟! خوب هم اطّلاع داشت، امّا وقتی برائت نباشد، محبّت نیز مضحک میشود. کدام محبّی قاتل مولایِ خود را مجتهدِ خاطی و وکیل در قصاص میداند!؟ بعد هم او را ذاکری مخلص و محکم در بندگی معرّفی میکند! محبّت این جماعت تا زمانی است که پای مبنا و عقیدهشان در میان نباشد.
امّا بحث مُثلهکردن ابنملجم نیز برای تنقیص اهل بیت علیهم السّلام است، آن ملعون تنها با یک ضربه امام حسن علیه السّلام به درک واصل شد، همانطور که امیرالمومنین علیه السّلام چنین وصیّت نموده بودند و از مُثلهکردن نهی فرمودند (بعنوان نمونه: اینجا)، و قطعا امام حسن علیه السّلام از دستور پدرشان تخلّف نکردند و یک ضربه بیشتر نزدند (اینجا). در کتب مخالفین ادّعای مُثلهکردن یا به عبد الله بن جعفر منسوب شده، یا به امام حسن علیه السّلام، و یا به مردم؛ دو مورد اوّل إعتباری ندارد. زیرا آنچه مسلّم و ثابت است، قصاص با یک ضربه توسّط امام حسن علیه السّلام است. امّا اگر مردم بعد از جهنّمی شدن آن ملعون چنین کرده باشند، ربطی به اولیای دم ندارد.
ادامه دارد ...
@fazaelvamaaref
✅ إحیای شعائر، از نگاهی دیگر
محدّث نوری درباره سیّد بن طاووس (رحمهما الله) نوشته:
«كان رحمهالله من عظماء المعظمين لشعائر الله تعالى، لا يذكر في أحد من تصانيفه الاسم المبارك (الله) إلاّ و يعقّبه بقوله: جلّ جلاله.»
✍🏻 سيّد بن طاووس که رحمت خداوند بر او باد، از بزرگانِ تعظیمکنندگانِ شعائر الله میباشد. در هیچ یک از کتبش، نام مبارک "الله" را نیاورده مگر اینکه بعد از آن "جلّ جلاله" مینویسد.
📓 خاتمه مستدرک، ج ٢ ص ۴۴۵
افسوس که حالا "شعائر" بازیچه دست عدّهای شده، و هر چه سلیقه و میلشان بپسندد، میشود شعائر، و مخالفش ملعون و ناپاکزاده!
کجایند محدّث نوری و ابن طاووس تا بنگرند که برخی از غاليان در لباس مدّعیان إحیای شعائر، عبارت "جلّ جلاله" را برای غیر خداوند متعال بکار میبرند! و به فرموده اهل بیت علیهم السّلام با این سخن، عظمت خداوند متعال را کوچک و حقیر میکنند؛ نستجیربالله.
@ashkvareh
🔹 گفت: فقیر شدم و اموالم از دست رفت
امام به او فرمودند: حاضری ثروتمند باشی ولی ...؟
🔻 احمد بن عمر حلبی نقل میکند: در مِنا بر امام رضا علیه السّلام وارد شده و عرض کردم: فدایتان شوم، ما دارای نعمت و ثروت بودیم، خداوند همه آنها را گرفت، تا جایی که به یکی از کسانی که به ما نیازمند بود، محتاج شدم؛ حضرت به من فرمودند:
«یَا أَحْمَدُ أَ یَسُرُّکَ أَنَّکَ عَلَی بَعْضِ مَا عَلَیْهِ هَؤُلَاءِ الْجَبَّارُونَ وَ لَکَ الدُّنْیَا مَمْلُوَّةً ذَهَباً فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَضَحِکَ ثُمَّ قَالَ تَرْجِعُ مِنْ هَاهُنَا إِلَی خَلَفٍ فَمَنْ أَحْسَنُ حَالًا مِنْکَ وَ بِیَدِکَ صِنَاعَةٌ لَا تَبِیعُهَا بِمِلْاءِ الْأَرْضِ ذَهَباً.»
✍🏻 آیا دوست داری مانند این ستمگران از مال و دارایی برخوردار باشی و دنیایی سرتاسر طلا در اختیارت باشد؟ پاسخ دادم: بخدا سوگند خیر یابن رسول الله؛ حضرت خندیدند سپس فرمودند: چه کسی حالی بهتر از تو دارد؟ صفتی داری که اگر بابت آن، معادلِ زمین طلا بپردازند، آن را نمیفروشی. آیا بشارتی به تو بدهم؟ گفتم آری، خداوند متعال مرا بواسطه شما خاندان شاد کند. سپس فرمودند: آنجا که خداوند میفرماید: «وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما»، بر لوحی طلایی نوشته شده بود:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ وَ مَنْ یَرَی الدُّنْیَا وَ تَغَیُّرَهَا بِأَهْلِهَا کَیْفَ یَرْکَنُ إِلَیْهَا وَ یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یَسْتَبْطِئَ اللَّهَ فِی رِزْقِهِ وَ لَا یَتَّهِمَهُ فِی قَضَائِهِ ثُمَّ قَالَ رَضِیتَ یَا أَحْمَدُ.
✍🏻 به نام خدای بخشنده مهربان، خدایی جز خدای یکتا نیست، محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، در شگفتم از کسی که به مرگ یقین دارد، پس چگونه به خوشیِ گذرا شاد است؟ و از کسی که دنیا و تغییرات آن را میبیند، چگونه بر آن تکیه میکند؟ شایسته است انسانِ عاقل در رزق خود، خداوند متعال را رازق ببیند، و او را در قضا و قدر متّهم نگرداند. سپس فرمودند: ای احمد، آیا راضی شدی؟ پاسخ دادم: آری، از خداوند متعال و از شما اهل بیت علیهم السّلام.
📓 رجال الکشي، ص ۵٩٧
@fazaelvamaaref