احادیث و روایات معارف تشیع معرفی و ارائه کتب معتبر سخنرانیهای اعتقادی ارتباط: @saghaleyn1214
👆🏻 "على عاشور الجنوبی" محقّق كتاب «تاريخ دمشق» نيزاین روایت را صحيح ندانسته و مىنويسد:
«احاديثى كه درباره خواستگارى و ازدواج على (عليه السلام) با دختر ابوجهل نقل شده، صحيح نمىباشد، زيرا اين احاديث با یکدیگر در تعارض است و با روايات مسلّم ديگر نيز كه حافظان حديث نقل كردهاند، سازگار نيست. بر اساس برخى روايات نقل شده بنىالمغيره از پيامبر اکرم خواستند تا دختر ابوجهل را به ازدواج علی بن ابی طالب درآورند، ولى در برخى روايات ديگر علی بن أبی طالب از پيامبر اکرم خواست تا با ازدواجش با دختر ابوجهل موافقت كند. مطابق برخى روايات، على بن أبی طالب به پيامبر اکرم اطّلاع داد، اما بر اساس برخى ديگر از روايات، حضرت فاطمه به پيامبر اکرم گزارش داد. در نام دخترى كه على بن ابی طالب خواستگارى كرده نيز اختلاف است، در برخى روايات تنها به عنوان دختر ابوجهل اشاره شده، اما در برخى ديگر از روايات نامهاى عوراء، جميله، حنفاء، جرهمه و اسماء بنت عميس به عنوان دختر مورد نظر نام برده شده است. اين ماجرا با مطالب ديگرى كه در صحاح ستّه نقل شده نيز در تعارض است؛ علاوه بر اشكالات ذكر شده، راوى ماجرا فردى به نام مسور بن مخرمه است كه هنگام رحلت رسول اکرم حدوداً هشت ساله است و برخى همچون "ابنقتيبه" او را صحابى نمىدانند، و برخى او را جزء خوارج دانستهاند. مسور بن مخرمه با نقل اين روايت باعث آزار و اذيت على و فاطمه شده است. (علیهمالسّلام)
و من از محمد بن اسماعيل #بخارى تعجّب مىكنم؛ زيرا بخارى هم ماجراى خواستگارى على از دختر ابوجهل و هم ماجراى درخواست نگهدارى شمشير علی بن الحسین را از مسور بن مخرمه نقل كرده، ولى متوجّه تناقض و مشكلاتى كه #ابن_حجر عسقلانى مىگويد، نشده است.»
📚 تاریخ دمشق الکبیر، ج۶۱ ص۱۱۸_۱۱۹، پاورقی ۲، شرح حال مسور بن مخرمه
لذا بخاری که تمام وجودش را عداوت اميرالمؤمنين عليه السّلام پر کرده، آنقدر انگیزه تخریب و تنقیص آن حضرت را در سر میپرورانده که به این نکات روشن و واضح توجّه نکرده است. این تنها یکی از مظلومیّتهایی است که حتّی با #شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام نیز پایان نیافت.
🔥 ألا لعنة الله علی الکاذبین
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام
🔥 أشعث بن قیس و شراکت در آزار و شهادت امیرالمؤمنین علیه السّلام
➖ شیخ مفید رحمه الله نقل کرده:
«در شب نوزدهم، حُجر بن عدى در مسجد بيتوته كرده بود. شنيد كه اشعث به ابنملجم مىگويد: زود باش، كارت را بكن، الآن صبحْ رسوايت مىكند. حُجر دريافت كه مقصود اشعث چيست. به او گفت: اى بدچهره، علی را كُشتى! و به سرعت بيرون آمد تا به اميرمؤمنان خبر دهد و او را از نقشه آنان، برحذر دارد. امير مؤمنان از راه ديگرى آمد و وارد مسجد شد. ابن ملجم پيش شتافت و با شمشير بر او ضربت زد. حُجر وقتى برگشت كه مردم مىگفتند: امير مؤمنان كشته شد.
«كانَ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ في تِلكَ اللَّيلَةِ بائِتا فِي المَسجِدِ، فَسَمِعَ الأَشعَثَ يَقولُ لِابنِ مُلجَمٍ: النَّجاءَ النَّجاءَ لِحاجَتِكَ فَقَد فَضَحَكَ الصُّبحُ، فَأَحَسَّ حُجرٌ بِما أرادَ الأَشعَثُ، فَقالَ لَهُ: قَتَلتَهُ يا أعوَرُ. وخَرَجَ مُبادِرا لِيَمضِيَ إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَيُخبِرَهُ الخَبَرَ ويُحَذِّرَهُ مِنَ القَومِ، وخالَفَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام فَدَخَلَ المَسجِدَ، فَسَبَقَهُ ابنُ مُلجَمٍ فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ، و أقبَلَ حُجرٌ وَالّناسُ يَقولونَ: قُتِلَ أميرُ المُؤمِنينَ. قُتِلَ أميرُ المُؤمِنينَ.» (الإرشاد، ج۱ ص۱۹)
طعن و بی ادبیِ أشعث بن قیس لعنه الله، به امیرالمؤمنین علیهالسّلام
اشعث بن قیس لعنه الله و تهدیدِ امیرالمومنین علیه السلام
اشعث بن قیس شریک شد در خون امیرالمؤمنین علیه السّلام
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام
◼️ مرغابیانِ نوحهخوان
🔻 #احمدبنحنبل به نقل از حسن بن كثير، از پدرش نقل کرده: على (عليه السّلام) براى نماز صبح بيرون شد. مرغابيان در حياط خانه روبروى او صيحه مىزدند. آنها را كنار زدند. فرمود: «واگذاريدشان كه آنها نوحهگرند!». سپس رفت و ابنملجم (لعنه الله) بر او ضربت زد.
«خَرَجَ عَلِيٌّ إلَى الفَجرِ فَأَقبَلنَ الوَزُّ يَصِحنَ في وَجهِهِ فَطَرَدوهُنَّ عَنهُ. فَقالَ: ذَروهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوائِحُ. فَضَرَبَهُ ابنُ مُلجَمٍ»
📗 فضائل الصحابة، ج۲ ص۵۶۰
اللهم ألعن قتلة اميرالمؤمنين
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام
⚫️ بِأَبِي الْوَحِيدُ الشَّهِيدُ، بِأَبِي الْوَحِيدُ الشَّهِيدُ
✍🏻 "أبى يعلى" به سندش از عايشه نقل کرده است که گفت: پيامبر اکرم را ديدم كه على را در بر گرفت و بوسيد، در حالى كه مىگفت: «پدرم فداى تنهاىِ شهيد! پدرم فداى تنهاىِ شهيد!»
📚 مسند ابي يعلي، ج۸ ص۵۵
@fazaelvamaaref
⚠️ تعجّبِ یک عثمانی مذهب، از تنهایی امیرالمؤمنین علیه السّلام بین اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه و آله
✍🏻 شیخ طوسی رحمه الله به سندش از محمد بن سلام نقل کرده: یونس بن حبیب نحوی که از پیروان عثمان بود، نقل میکند: به خلیل به احمد گفتم: میخواهم از تو سؤالی بپرسم، به هیچ کس نگو. گفت: این سخن تو بر این دلالت دارد که جواب از سؤال سنگینتر است، پس تو نیز هیچ کس را از آن با خبر نکن. گفتم: آری، تا زمانی که زنده هستی. گفت: بپرس. گفت: «مَا بَالُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ رَحِمِهِمْ كَأَنَّهُمْ كُلَّهُمْ بَنُو أُمٍّ وَاحِدَةٍ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ مِنْ بَیْنِهِمْ كَأَنَّهُ ابْنُ عَلَّةٍ؟» یعنی: یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را چه شده است؟ مثل این است که همه آنها از یک مادر هستند و در میان آنها، علی بن ابی طالب از مادر دیگری است‼️ گفت: چرا چنین سؤالی را میپرسی؟ گفتم: تو قول دادی که جواب مرا بدهی. گفت: به من قول دادی که آن را کتمان کنی. گفتم: تا زمانی که زنده هستی. گفت: علی (علیه السّلام) از تمام آنها در اسلام آوردن پیشی گرفت و علم وی و شرف وی و زهد وی و جهاد وی از آنها بالاتر و برتر بود، پس آنها نسبت به وی حسد ورزیدند.
📚 بحارالأنوار، ج ٢٩ ص ۴٩۶
@fazaelvamaaref
🤲🏻 آیا برای عبادت در شبهای قدر نشاط ندارید؟!
❌ مبادا بشارت خداوند متعال، نزد تو از بشارت سلطان و پادشاه کمتر باشد:
/channel/herz_asemani/1985
❗️توجیهی مضحک برای بدعت عمر بن خطّاب | چرا ابوبکر این سنّت را إحیا نکرد!؟
✍🏻 سیّد محمد قلي کنتوری لکهنوی رحمه الله:
برخی علمای سُنّی گفتهاند:
"رسول اکرم خوف آن داشت که مردم تراویح را واجب پندارند، ولی چون بعد از پیغمبر اکرم این عذر زائل شد، عمر احیای سنّت نبوی نمود..." الی آخر.
آری! در حیات جناب رسالتمآب (صلی الله علیه و آله) عمر را یارای آن نبود که جهاراً و علانیة بدعتی در دین احداث کند، و مردم تبعیت او بیمحابا پیش گیرند، چون بعد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) این عذر زایل شد، عمر اماته سنّت نبوی و احیای بدعت به اتباع شیطان غوی نمود. و عجب است که اگر اقامه صلات تراویح احیای سنّت نبوی بوده، چرا ابوبکر در حیات خود احیای این سنّت ننموده؟! و چرا آن را متروک گذاشت و از کسب این اجر جزیل دست بر داشت؟!
📚 تشیید المطاعن، ج ۷ ص ۳۴۹
@fazaelvamaaref
🔥 چه بدعت خوبی احداث کردم
✍🏻 مرحوم علّامه مجلسی، درباره بدعت نماز تراويح مینویسد:
«و دليل بر بدعت بودنش آن است كه عمر بن خطّاب خودش اعتراف به آن كرده، چنانچه صاحب "النهايه" و اكثر محدّثين ايشان روايت كردهاند كه چون به مسجد آمد در شب ماه #رمضان و ديد كه به اغواى شيطان مسجد پر شده است، گفت: "نعمة البدعة" خوب بدعتى بود كه ما كرديم.
و در "صحيح #بخارى و صحيح مسلم و جامع الاصول" روايت كردهاند كه ابوسلمه از عايشه سؤال كرد كه نماز رسول اکرم صلی الله علیه و آله در ماه رمضان چگونه بود؟ عايشه گفت: در ماه رمضان و غير آن زياده بر يازده ركعت نمیخواند، اوّل چهار ركعت، مپرس كه چه مقدار نيكو و طولانى بود، پس چهار ركعت ديگر میخواند در نهايت نيكوئى، پس سه ركعت ديگر میخواند. من گفتم يا رسول اللّه، پيش از وتر به خواب میروى؟ حضرت فرمود: اى عايشه ديدههاى من به خواب مىرود ولی دلم بخواب نمیرود.
و به روايت ديگر، مسلم روايت كرده است كه عايشه گفته است: نماز آن حضرت در ماه رمضان و غير آن سيزده ركعت بود كه نافله صبح داخل در آنها بود.
➖ و در "جامع الاصول" از "صحيح #بخارى و مسلم و ابىداود" روايت كرده است كه رسول اکرم صلی الله علیه و آله حجرهاى در مسجد از حصير در ماه رمضان ساخت، و بيرون آمد كه در آن حجره نماز بخواند، بعضى از مردم آمدند به آن حضرت اقتداء كنند حضرت برگشت و به خانه رفت، و شب بعد بيرون نيامد. ايشان گمان كردند كه حضرت را خواب برده است، بعضى تنحنح (سُرفه) میكردند و بعضى سنگريزه بر درب میزدند، حضرت غضبناك بيرون آمد و فرمود: پيوسته در اين امور مبالغه میكنيد تا آنكه ميترسم بر شما واجب شود و از عهدهاش بيرون نيائيد، أيها الناس، در خانههاى خود نماز بخوانید، به درستى كه بهترين نماز آن است كه در خانه خود بخوانید، مگر نماز واجب كه به جماعت بهتر است.
و ايضا از "انس بن مالک" روايت كرده است كه حضرت رسول اکرم صلّى اللَّه عليه و آله، نماز میخواند در ماه رمضان، من آمدم و در پهلوى آن حضرت ايستادم و ديگرى هم آمد تا آنكه جماعتى شديم، چون يافت كه ما در عقب و پهلوى او ايستادهايم، نماز را سبك كرد و داخل خانه شد و مشغول نماز شد و بعد از آن فرمود: چون شما اقتداء كرديد من ترك نماز در مسجد كردم.
🔸 و از اين باب احاديث بسيار از آن حضرت در صحاح خود روايت كردهاند.
و از اين اخبارِ بسيار ظاهر میشود كه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در ماه رمضان مطلقا نافلهاى اضافه نمیكردند و اگر اضافه میكردند، راضى نبودهاند كه به جماعت واقع بشود. پس اين عدد مخصوص (برای تراویح) را در شريعت مقرّر كردن و به جماعت مستحب گردانيدن و سنّت مؤكد قرار دادن، معلوم است كه بدعت است، و در حديث متواتره از طرق عامّه و خاصّه وارد شده است كه هر بدعتى ضلالت است و هر ضلالتى راهش بسوى جهنّم است.
✅ و آنچه جمعى از عامّه براى توجیه كار عمر گفتهَاند كه "بدعت به پنج قسم منقسم میشود" مخالف حديث عامّه و خاصّه است. و از نصوص صريحه مستفاد میشود كه هر امرى را در دين احداث كنند كه در شريعت خصوصا يا عموما وارد نشده باشد بدعت و حرام است، و هر فعلى را كه بر وجه عبادت واقع سازند و از دليل شرعى عامّ يا خاصّ مستفاد نشده باشد بدعت و تشريع است، خواه فعل مستقلى باشد با صفت عبادتى باشد كه اصلش از شارع متلقّى شده باشد، مثل آنكه واجب را به قصد سنّت، يا سنّت را به نيّت واجب به عمل آورند، يا وصف خاصّى را در عبادتى اختراع كنند، مثل آنكه طواف را به جماعت بكنند يا عدد خاصّى از عبادت را در وقتى مخصوص سنّت قرار دهند، مثل نماز چاشت * كه بدعت ديگر است از عمر، همه حرام است، و اگر كسى بدعت را اصلاح كند و به پنج قسم منقسم گرداند، شك نيست كه داخل بدعتهاى عمر است و حرام است.»
📙 حق اليقين، ص ۲۳۹
* نماز چاشت، که به "صلاةالضحی يا صلاةالأوابین" نیز مشهور است را سُنّیان هنگام بالا آمدن روز میخوانند، و بدعت است.
@fazaelvamaaref
ماه مبارک #رمضان
❌ استاد ریاضی گفت: بجای روزه گرفتن دلی را شاد کنید و گرسنهای را سیر کنید. شاگرد گفت....
@fazaelvamaaref
↪️ پیرو مطلب قبل
✍🏻 سیّد محمد قلي کنتوری لکهنوی رحمه الله:
«علّامه جلال الدین سیوطی - که از مشاهیر علمای اهل سنّت است و ثقات محدّثین ایشان، بلکه مجدّد دین ایشان در قرن نُهم بوده، و حسب تصریح دهلوی در "رساله اصول حدیث" مستند و حافظ وقت خود بوده، و تصانیف او دائر و سائر، و اسانید او در آفاق مشهور و معروف - به دلائل و براهین اثبات نموده که جناب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نماز تراویح هرگز یک روز هم نخوانده، و حدیثی که در این باب وارد گشته آن را توهین و تضعیف نموده، و رساله علیحده مسمّی به "مصابیح فی الصلاة التراویح " در این باب تصنیف کرده، نظر به عموم فائده و کثرت نفع آن رساله در اینجا ذکر میکنیم... (سپس ایشان کلام سیوطی را کامل نقل میکند، و بعد چهارده نکته از آن در ردّ تراویح بیان کرده و مینویسد:) از این بیان طویل و عریض سیوطی ثابت شد که: رسول اکرم صلی الله علیه وآله نماز تراویح را هرگز نخوانده، و حدیثش ضعیف و سخیف است، و صنادید محدّثین آن را تضعیف نمودهاند، و گفته که: خواندن نماز توسّط رسول اکرم ثابت نشده، بلکه این بدعت را عمر ابتداع کرده.»
📚 تشیید المطاعن، ج ۷ ص ۳۲۱
@fazaelvamaaref
#سانسور_تحریف ماه مبارک #رمضان
❌ بدعتِ نماز تراویح
سُنّیان در شبهای ماه مبارک #رمضان این نماز را به دستور عمر بن الخطّاب به جماعت میخوانند. امّا از نظر ما شیعیان، این عمل بدعت است.
🔸 "دهلوی" در کتاب تحفه اثناعشریة، در پاسخ به طعن شیعیان به عمر درباره این نماز، مینویسد:
«و به این طعن الزام اهل سنت نمیتواند شد، زیرا که در جمیع کتب حدیث ایشان به شهرت و تواتر ثابت شده است که پیغمبر صلی الله علیه [ و آله ] وسلم در سه شب از رمضان به جماعت تراویح ادا فرموده و مثل دیگر نوافل آن را تنها نخوانده (❗️) و عذر ترک مواظبت بر آن بیان نموده که:
«إنی خشیت أن یفرض علیکم.» چون بعد وفات پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلم این عذر زائل شد، عمر احیای سنّت نبوی صلی الله علیه [ وآله ] و سلم نمود.
قاعده اصول نزد شیعه و سُنّی مقرّر است که چون حکم به موجب نصّ شارع معلّل باشد به علتی، نزد ارتفاع، آن علت مرتفع میشود.
و آنچه گویند که: به اعتراف عمر بدعت است زیرا که خود گفته است: «نعمت البدعة هذه» پس به این معنا است که مواظبت بر آن جماعت، چیزی نوپیدا است که در زمان آن سَرور نبوده، و چیزها است که در وقت خلفای راشدین و ائمه طاهرین و اجماع امّت ثابت شده، و در زمان آن سَرور نبوده، و این چیزها را بدعت نمینامند، و اگر بدعت نامند، بدعت حَسَنه خواهد بود نه بدعت سَیِئه، پس حدیث منقول: «مَن أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو ردّ» - «و کلّ بدعة ضلالة» مخصوص است به آنچه در شرع هیچ اصل نداشته باشد و نه از خُلفاء و ائمّه و اجماعامّت ثابت شده باشد. و چه میتواند گفت شیعه در حق عید غدیر خم، و تعظیم روز نوروز، و ادای نماز شکر روز قتل عمر - یعنی نهم ربیع الاول - و در تحلیل فروج جواری، و محروم کردن بعضی اولاد از بعضی تَرَکه که هرگز این چیزها در زمان آن سَرور نبود، و ائمّه این را احداث کردند به زعم شیعه، و چون نزد اهل سنّت خلفای راشدین نیز حکم ائمّه دارند به حدیث مشهور: "مَن یعش منکم بعدی فسیری اختلافاً کثیراً فعلیکم بسنّتی و سنّة الخلفاء الراشدین من بعدی. عضّوا علیها بالنواجذ."
یعنی: "بر شما باد به سنّت من و سنّت خلفاى راشدين پس از من، و با چنگ و دندان آن را حفظ کنید." احداث عمر را به دستور احداث ائمّه دیگر بدعت نمیدانند، و اگر بدعت میدانند، بدعت حسنه میدانند. (تحفهاثناعشریة، ص ۳۰۱ - ۳۰۲)
✍🏻 سیّد محمد قلي کنتوری لکهنوی رحمه الله:
امّا آنچه دهلوی گفته:
«و به این طعن الزام اهل سنّت نمیتواند شد، زیرا که در جمیع کتب حدیث ایشان به شهرت و تواتر ثابت شده است که: پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلم در سه شب از رمضان به جماعت تراویح ادا فرموده... الی آخر.» مخدوش است به چند وجه:
➖ اوّل: آنکه ادّعای ثبوت نماز تراویح برای جناب رسالت مآب (صلی الله علیه وآله وسلم) در سه شب به جماعت، کذب محض است و بهتان صِرف.
➖ دوّم: آنکه ادّعای ثبوت این معنا به شهرت، کذب صریح است.
➖ سوّم: آنکه ادّعای تواتر این معنا، از ادّعای ثبوت و شهرت هم قبیحتر و شنیعتر است که امری که به اسناد صحیح بلکه ضعیف هم مروی نشده و کسی آن را نشناخته، ادّعای ثبوت و شهرت آن، چه شناعت کم داشت که نوبت به ادّعای تواتر آن رسانیده!
👈🏻 واعجباه که متعصّبین این جماعت، مثل حدیث غدیر و حدیث منزلت را متواتر نمیدانند، ولی دهلوی در چنین امر بی اصلی، ادّعای شهرت و تواتر نماید❗️
چهارم: آنکه ادّعای ثبوت این معنا به شهرت و تواتر در جمیع کتب حدیث اهل سنّت، کذبی است از اعجبِ اکاذیب، و بهتانی است از اغربِ افترائات، که کمتر کسی مثل آن - خصوصاً از صاحب علم و فضل - و آن هم در تصنیف و تألیف، و آن هم به مقابلهٔ خصم شنیده باشد!
ظاهراً مخاطب در عالم بیحواسی و اختلالعقل و سُکر و بیهوشی و مزید تعصّب و مدهوشی، چنین خرافات مینگارد! و معانی الفاظ جاریه را بر زبان خود به عقل نمیآرد! چنین امر بیاصل را وصف ثبوت نمودن، و شهرت آن ثابت کردن، و تواتر آن را هم ادّعا کردن، و حواله به جمیع کتب
حدیث کردن، چقد بیمبالاتی و دوری از دأب علم و دین و دیانت است که اگر در واقع هم این معنا ثابت میبود، ادّعای شهرتش سمتی از جواز نداشت. و اگر مشهور هم میبود، ادّعای تواترش وجهی از جواز نداشت. و اگر متواتر هم میبود، ادّعای ثبوت آن در جمیع کتب حدیث به شهرت و تواتر، کذب محض بود. و اگر در جمیع کتب حدیث به شهرت هم ثابت میبود، ادّعای ثبوت آن در جمیع کتب حدیث به تواتر کذب صریح بود، پس ادّعای مخاطب، بعد فرض ثبوت چندین تقادیر غیر ثابته نیز کذب محض است، چه جا که هیچ تقدیری از این تقادیر متحقّق نیست، پس این ادّعا حاوی اکاذیب عدیدهٔ فاحشه است، و احادیث عدیدهٔ صحیحه دلالت صریحه دارد بر بطلان ادّعای دهلوی.
#شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام
❓إذا کان امیرالمؤمنین علیه السّلام يعلم بشهادته، فلماذا رمي بنفسه الی التهلكة؟
/channel/maalemodin/1193
#سانسور_تحریف
⚠️ تلاش برای تنقیص امیرالمؤمنین علیه السّلام
➖ در طول تاریخ دشمنان امیرالمؤمنین علیه السّلام به لعن و سبّ آن حضرت اکتفا نکردند، بلکه تا جایی که توانستند در مذمّت و تنقیص آن نور الهی روایاتی را جعل و تحریف کردند. جالب اینکه برخی از این گزارشات آنقدر غیرمنصفانه است که صدای خود سُنّیان را نیز در آورده؛ یکی از این گزارشات، اتّهام خواستگاری از دختر ابوجهل توسّط امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از ازدواج با حضرت زهرا سلام الله علیها است. این ماجرا يكى از رواياتى است كه به دروغ به امام سجّاد عليه السلام نسبت داده شده و #بخاری در چهار موضع از کتاب خود این روایت را با غرضی روشن نقل نمودهست. ( یک موضع در ج ۵ ص۲۲ _ حَدَّثَنَا أَبُو الْيَمَانِ: أَخْبَرَنَا شُعَيْبٌ، عَنِ الزُّهْرِيِّ قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ حُسَيْنٍ: أَنَّ الْمِسْوَرَ بْنَ مَخْرَمَةَ قَالَ: إِنَّ عَلِيًّا خَطَبَ بِنْتَ أَبِي جَهْلٍ، فَسَمِعَتْ بِذَلِكَ فَاطِمَةُ، فَأَتَتْ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالَتْ: يَزْعُمُ قَوْمُكَ أَنَّكَ لَا تَغْضَبُ لِبَنَاتِكَ، وَهَذَا عَلِيٌّ نَاكِحٌ بِنْتَ أَبِي جَهْلٍ....)
راوی اوّل این روایت _ که به دروغ از قول امام سجّاد عليه السّلام نقل شده _ "مِسور بن مَخرمه" است. مطابق گزارش او، پس از منتشر شدن خبر خواستگاری از دختر ابوجهل، حضرت زهرا سلام الله علیها به رسول اکرم صلی الله علیه و آله از اميرالمؤمنين عليه السّلام شکایت میکند، و رسول اکرم نیز امیرالمؤمنین علیه السّلام را به تندی توبیخ میکند.❗️
🔹 ابوجعفر اسكافى مىگويد: «ماجراى خواستگارى آن حضرت از دختر ابوجهل، به دستور معاويه و توسط ابوهريره و با هدف تنقيص آن حضرت جعل و وضع شده و از سوى بخارى و مسلم نيز نقل شده است.» (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴ ص۶۴)
👈🏻 #ابن_حجر عسقلانى شارح صحيح #بخارى در تحلیل این گزارش، مىنويسد:
«من از كار مسور بن مخرمه در شگفتم! مسور هنگامى كه با علی بن الحسین ملاقات كرد، در به دست آوردن رضايت او و احترامش مبالغه مىكند و مىگويد: اگر شمشير رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را به صورت امانت به من بسپارى، با جانم از آن مواظبت مىكنم و به احدى نخواهم داد. تعجّب من اين است كه اگر مسور براى علی بن الحسین به دلیل انتسابش به حضرت زهرا اينقدر احترام قائل است و حاضر است جانش را در راه حفظ شمشير او بدهد، چرا جانش را در راه حسین بن علی فرزند فاطمه (علیهم السّلام) که توسّط حاكمان و واليان ظالم به شهادت رسيده، نداده؟ و چرا حسين را يارى نكرده است؟ و چرا ماجراى خواستگارى علی بن ابی طالب از دختر ابوجهل را كه باعث ناراحتى جدّ علی بن الحسین (يعنی امیر المؤمنین عليه السّلام) مىشود را نقل مىكند»⁉️» (فتح الباري، ج۹ ص۲۳۸) 👇🏻
#شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام
❗️شدّت ضربه ابنملجم لعنه الله
✍🏻 قرب الإسناد: امام باقر عليه السّلام فرمودند: وقتی ابنملجم به فرق امیرالمؤمنین علیه السّلام زد، آن حضرت به دو زانو افتاد...!
«فَضَرَبَهُ عَبدُ الرَّحمنِ بنُ مُلجَمٍ بِالسَّيفِ عَلى اُمِّ رَأسِهِ، فَوَقَعَ عَلى رُكبَتَيهِ.»
📓 قرب الإسناد، ص۱۴۳
اللهم ألعن قتلة امیرالمؤمنین
@ashkvareh
#شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام
🌌 وقتی درب و دیوار مانع رفتن اميرالمؤمنين عليه السّلام میشدند
➖أنساب الأشراف - به نقل از حسن بن بزيع نقل کرده:
على (عليه السلام) همان شبى كه در سحرگاهش ضربت خورد، خارج شد، در حالى كه مىگفت:
اُشدُد حَيازيمَكَ لِلمَوتِ
فَإِنَّ المَوتَ لاقيكَ
ولا تَجزَع مِنَ المَوتِ
إذا حَلَّ بِواديكَ
✍🏻 «كمربندت را براى مرگ محكم ببند، كه مرگْ تو را ديدار خواهد كرد. و از مرگ نترس و بىتابى مكن آن گاه كه بر تو وارد شود. (أنساب الأشراف، ج۳ ص۲۵۹)
🔸مسعودی نیز نقل کرده:
اين دو بيت از آن حضرت، هنگام شهادت هم شنيده شد. او به سوى مسجد بيرون شد. گشودن درب خانه، بر او دشوار گشت، درب خانه از شاخههاى خرما بود، آن را از جا كَند و كنارى گذاشت. كمربندش باز شد. آن را محكم بست، در حالى كه آن دو بيت را مىخواند.
«و قَد عَسَرَ عَلَيهِ فَتحُ بابِ دارِهِ، وكانَ مِن جُذوعِ النَّخلِ، فَاقتَلَعَهُ وجَعَلَهُ ناحِيَةً، وَانحَلَّ إزارُهُ، فَشَدَّهُ وجَعَلَ يُنشِدُ هذَينِ البَيتَينِ المُتِقَدِّمَينِ.» (مروج الذهب، ج۲ ص۴۲۹)
@fazaelvamaaref
🔘 من از این مردم خستهام
✍🏻 الغارات - به نقل از ابوصالح حنفى: على (عليه السّلام) را ديدم كه خطبه مىخواند، در حالى كه قرآن بر سر نهاده بود و حتى ورق آن را بر سرش ديدم كه تكان مىخورد و صدا میداد. و فرمود: «خدايا! مردم مرا از حقّى كه در قرآن برایم بود، باز داشتند. پس آنچه در آن است، مرا عطا كن. خدايا! من از اينان ناخرسند بودم و اينان از من. من اينان را خسته كردم و آنان مرا. و مرا بر آنچه جز خُلق و خوى و سرشت من است وا داشتند كه برايم بىسابقه بود. خدايا! بهتر از اينان را براى من جايگزين كن و بدتر از مرا براى اينان. خدايا! دلهايشان را ذوب كن، همچنانكه نمك در آب ذوب مىشود.»
«اللّهُمَّ قَد مَنَعوني ما فيهِ فَأَعطِني ما فيهِ، اللّهُمَّ قَد أبغَضتُهُم و أبغَضوني، و مَلِلتُهُم و مَلّوني، و حَمَلوني عَلى غَيرِ خُلقي وطَبيعَتي و أخلاقٍ لَم تَكُن تُعرَفُ لي، اللّهُمَّ فَأَبدِلني بِهِم خَيرا مِنهُم، و أبدِلهُم بي شَرّا مِنّي، اللّهُمَّ مِث قُلوبَهُم كَما يُماثُ المِلحُ فِي الماءِ.»
📘 الغارات، ج۲ ص۴۵۸
(مرتبط با #شهادت_امیرالمؤمنین عليه السّلام)
@fazaelvamaaref
❗️ عمری لعن و طعن و نفرین، به کدام جرم و گناه؟!
➖ابن أبي الحديد از «جاحظ» نقل میکند: معاویه در پایان خطبۀ نماز جمعه علی را مورد سبّ و لعن قرار میداد و همین جملات را طیّ بخشنامهای به تمام بلاد اسلامی فرستاد تا خُطَبای جمعه نیز هماهنگ با او اینگونه آن حضرت را لعن کنند! (شرح نهج البلاغة، ج۴ ص۵۶)
از نقل عبارات زشت و زننده معاويه لعنه الله، خودداری میکنم.
🔘 هم چنین نقل شده است که معاویه در قنوت نمازش اميرالمؤمنين و حسنین علیهم السّلام را لعن میکرد. (الکامل في التاريخ، ط بيروت، ج۲ ص۶۸۴)
اللهم عذّبه عذابا الیما
(مرتبط با #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السّلام)
@fazaelvamaaref
#شهادت_امیرالمؤمنین
➖ قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
❌ «لَقَدْ ظُلِمْتُ عَدَدَ اَلْمَدَرِ وَ اَلْمَطَرِ وَ اَلْوَبَرِ»
«به اندازه شنها و ریگها و کُرک بدن حیوانات و قطرات باران به من ظلم شده است.»
▪ایام شهادت اوّل مظلوم عالم، تسلیّت باد
@ashkvareh
#شهادت_امیرالمؤمنین
▪️مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام
❌ ابن ملجم ملعون، شبیب بن بجَره را دید و گفت: ای شبیب نمیخواهی تو را به امری دعوت کنم که باعث شرف دنیا و آخرت تو باشد؟ شبیب گفت که: آن امر کدام است؟ گفت: آنکه یاری کنی مرا بر کشتن علی بن أبی طالب❗️
📓 جلاء العیون، ص ٣٢٣
@fazaelvamaaref
📢 آداب و مؤکداتِ مشترک در #شب_قدر
🔹 دو رکعت نماز، در هررکعت بعد از سوره حمد، هفت بار "قل هو الله أحد" و بعد از نماز هفتاد بار استغفار «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»؛ این نماز فضیلت و ثواب بسیار دارد.
🔴 غسل در شبهای قدر؛ که اگر مقارن با غروب آفتاب باشد و طوری که نماز مغرب را با غسل بخواند، افضل است.
🔸 زیارت امام حسین علیه السلام در شبهای قدر
🔘 صد رکعت نماز دورکعتی که در هررکعت یکبار سوره حمد و دهبار "قل هو الله أحد." خصوصا در شب بیست و سوم. اگر نمیتواند دهبار سوره توحید را بخواند، هفتبار، یا پنجبار، یا سهبار، یا یکبار بخواند. اگر کسی ضعف دارد و نمیتواند بایستد، نشسته بخواند.
💥 فضیلت بسیار دارد استغفار کردن و دعا کردن برای امورات دنیا و آخرت و والدین و خانواده و ارحام و برای مؤمنین چه زنده چه مُرده، و فرستادن صلوات.
📙زادالمعاد، ط_أعلمی، ص ١٢٥_١٢٧
@fazaelvamaaref
🌙 با عنوان: #شب_قدر آداب و اعمال و مطالب مربوط به شبهای قدر قابل مشاهده میباشد
⚫️ و با عنوان: #شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام، مطالبی مربوط به مظلومیت و شهادت آن حضرت قابل مشاهده است
🤲🏻 التماس دعا
@fazaelvamaaref
💢 وا عُمَراه
✍🏻 مجلسی اوّل رحمه الله:
«حضرت امير المؤمنين عليه السّلام اراده فرمودند كه بدعت عمر در نماز تراويح را _ كه در جميع صحاح ايشان هست _ برطرف كند و حضرت امام حسن علیه السّلام را فرستاد كه به مردم بفرماید این نماز بدعت است و تركش كنيد. همگى فرياد برآوردند "وا عُمَراه". حضرت فرمودند هرچه خواهند بكنند.
و حضرت امير المؤمنين صلوات اللّه عليه فرمودند در خطبه طويلى كه اگر من بدعتهايى كه گذاشتهاند برطرف كنم، هر آينه همه از من متفرّق خواهند شد مگر قليلى كه مرا شناختهاند و فضيلت مرا از كتاب خدا دانستهاند، و يكى از آن بدعتها تكبير بر ميّت است كه حضرت سيد المرسلين صلی الله عليه و آله پنج تكبير بر مؤمن مقرّر ساختند و بر منافق چهار تکبیر، و ايشان بواسطه نفاقى كه داشتند چهار تکبیر را عمل میكنند در مؤمن و منافق، و اگر چه يك علامت نفاق چهار تكبير است.»
📚 لوامع صاحبقرانی، ج ۲ ص ۳۷۷
@fazaelvamaaref
امروز مشغول تورّق کتاب "الكَشْف المُبْدِي لتمويه أبي الحسن السُّبكيّ، تكملة «الصّارم المنكي»"، تأليف عالم مصریتبار محمد بن حسين بن سليمان بن إبراهيم الفقيه (١٣٥٥هـ) بودم.
عنوان کتاب، به وضوح حکایت از محتوای آن دارد؛ کتاب در دفاع از ابن تیمیه در موضوع زیارت و ردّ مخالفان وی نگاشته شده است.
در یک جا دیدم که مؤلف به طرز عجیبی ابن حجر مکّی هیتمی (٩٧٤ هـ) را _به جرم طعن بر ابن تیمیه(٧٢٨ هـ)_ مورد حمله قرار داده است:
"وأمّا ما عَوى به ابن حجر المكيّ في كتابه «الجوهر المنظم» وشرحه لـ «مناسك النّووي» وكتابه «الفتاوى الحديثيّة» ؛ من التّشنيع والحطّ على شيخ الإسلام ابن تيميّة؛ فقد رأينا ـ أولًا ـ أن نطوي الكشح ونلوي عنان القلم عَمّا نَبَحَ به؛ لأنّه أشبه بكلام الرّافضة في حقّ الشّيخين أبي بكر وعمر. وأين ابن حجر من شيخ الإسلام حتى يُقبل طعنه فيه؟! فلو وزنّا بينه وبين شيخ الإسلام؛ وجدنا الفرق كما بين السّماء والأرض، وكما بين الثّريا والثّرى، وكما بين حبّ اللؤلؤ والذّرة، ولكن لما رأينا بعض النّاس الجاهلين الأغبياء قد قلّدوا ابن حجر في هذيانه؛ رأينا أن نتكلّم على بعض ما قاله في حقّ هذا الإمام؛ فنقول:....(ص ٢٢٤)
همانگونه که ملاحظه میکنید، جملات ابن حجر مکّی را در ذم ابن تیمیه به عوعو و زوزه و نبح (واق واق) سگان تشبیه کرده و دیگربار از کلام ابن حجر مکّی با عنوان هذیان یاد کرده و تا توانسته او را تحقیر نموده است.
کاری به درگیریهای درونی این جماعت ندارم، چرا که به قول شاعر: "میان گبر و نصارا همیشه باد نزاع"
اما آنجایی که نویسنده در اثنای سخنان تند و تیزش وقتی صدای سگان را برای کلام ابن حجر در حقّ ابن تیمیه استعاره میگیرد و سپس آن را به کلام شیعیان در مورد شیخین تشبیه میکند، مرا یادِ عبارات جانانهی مرحوم مفتی قلی والد ماجد مرحوم صاحب عبقات رضواناللهعلیهما انداخت؛
توضیح اینکه عبد العزیز دهلوی در باب هفتم کتاب تحفه به مناسبت، میگوید: باید طرفین به ادلهای استناد کنند که مورد قبول و مسلّم نزد طرف مقابل باشد.
البته ذکر این نکته ضرور است که عبد العزیز دهلوی _همچون اکثریت قریب به اتفاقِ اسلاف و اخلافش_ در همین کتاب تحفه صدها بار از این قاعده خارج شده و به منابعی استناد کرده که به هیچ وجه مورد قبول شیعیان نبوده است.
عبارت دهلوی چنین است:
"...ولابدّ مقدمات و مبادی آن دلائل(دلایلی که شیعیان ذکر میکنند) میباید که مسلّم الثبوت اهلسنّت هم باشند؛ زیرا که غرض از اقامت دلائل، الزام اهلسنّت است، و الّا هر سگی عوعو کند، در کوچهی خود شیر غرّان است..."(تحفه، (چاپ جدید دیجیتال) باب هفتم، ص ۳۵۹)
مرحوم مفتی قلی رضواناللهعلیه در پاسخ چنین نگاشتهاند:
"معلوم خاصّ و عام است که معاویه مشتقّ از عوعو سگ است¹، پس عوعو کردن کار اَتباع معاویه و شیعیان حضرت امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیهالسلام که مشتقّ از علوّ است، مرتبهی ایشان اعلی و ارفع از آن است که به نسبت ایشان کسی این چنین عوعو کند!"
(برهان السعادة ج ١ ، ص ٥٠٧)
-------------------------------------
1. رک: لسان العرب، ۱۵/۱۰۸ ؛ تاج العروس، ۳۹/۱۳۰
@mir_hamedhoseyn_110
✅ یکی از سُنّیها این شعر را دیده بود و گفته بود: أعظم سبّ لعائشة!
❗️حافظِ چهل هزار حدیث، آیه مهم قرآن را فراموش کرده بود!
🔸من مادر توأم نه عایشه!
📚 جرعهای از دریا، آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله، ج۲ ص۴۴۲
@fazaelvamaaref
👆🏻 روایات اهل سنّت دلالت صریحه دارد بر آنکه در زمان سَرور انس و جان (صلی الله علیه و آله و سلم) و در زمان خلافت ابیبکر و شروع خلافت عمر، ابتداع و اختراع عمر (تراویح) وجود نداشته است. (صحیح #بخاری، ج۲، ص۲۵۲، _ باب فضل من قام رمضان من کتاب الصوم؛ صحیح مسلم، ج۲ ص۱۷۷، باب الترغیب فی قیام رمضان من کتاب الصلاة.)
💠 و از عبارت "نَوَوی" و "ملّا علی قاری" در شرح موطأ و دیگران، ظاهر است که در عهد جناب رسالت مآب (صلی الله علیه وآله وسلم) و عهد ابیبکر و صدر خلافت عمر، در ماهصیام این نماز به جماعت واقع نمیشد، بلکه هر کس قیام در بیت خود بالانفراد میکرد تا آنکه عمر جماعت در آن مقرّر نمود. (شرح مسلم، ج ۶ ص۴۰ _ شرح موطأ: وانظر: تنویر الحوالک للسیوطی، ص ۱۳۶، فتح الباري، ج۴ ص۱۲۸، عمدة القاری، ج۱۱ ص۱۲۵)
و روایت #بخاری (باب فضل من قام رمضان من کتاب الصوم، صحیح بخاری، ج۴ ص۶۸، و ج۲ ص۴۷) دلالت صریحه دارد بر آنکه: عائشه تصریح نموده به آنکه: جناب رسالتمآب (صلی الله علیه و آله و سلم) در ماه رمضان و غیر آن زیاده بر یازده رکعت نمیفرمود.
پس بنابر این، نسبت خواندن نماز تراویح - که بیست رکعت است - به آن جناب باطل محض میباشد، چه رسد به خواندن آن با جماعت!
📚 تشييد المطاعن، ج۷ ص۲۸۸
برای مشاهده تفصیل مطلب، آدرس مذکور را مشاهده فرمائید.
@fazaelvamaaref
#آداب_مداحی
🎙 استاد کاشانی
❗️منبری و مدّاح اگر معارف و عقاید نیاموخته باشند، چه اتّفاقی رخ میدهد؟!
⚠️ چرا برخی جلسات مذهبی به اینجا رسیده است؟!
@ashkvareh