fazaelvamaaref | Unsorted

Telegram-канал fazaelvamaaref - فضائل و معارف

2086

احادیث و روایات معارف تشیع معرفی و ارائه کتب معتبر سخنرانیهای اعتقادی ارتباط: @saghaleyn1214

Subscribe to a channel

فضائل و معارف

👈🏻 با عناوین:

#شهادت_رسول_اعظم صلی الله علیه و آله

#وصایای_نبوی

#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السّلام

#شهادت_امام_رضا علیه السّلام

مطالب مرتبط با این ایّام را مشاهده و دنبال نمائید.

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس

(پیرو مطالب قبل)

بدتر از هذیان

گذشت که علمای سُنّی، برای عبارت بی‌ادبانه‌ و کفرآمیزی که عمر بن خطّاب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفته ( إِنَّ الرَّجُلَ لَیَهْجُرُ _  مَا لَهُ أَهْجَرَ؟! اسْتَفْهِمُوهُ) دست به توجیه و تأویل زدند. در این راستا علّامه مجلسی رحمه الله می‌نویسد:

➖«أقول: الهجر: الهذیان. قال فی جامع الأصول فی شرح غریب المیم: الهجر- بالفتح-: الهذیان، و هو النطق بما لا یفهم، یقال: هجر فلان إذا هذی، و أهجر: نطق بالفحش، و الهجر- بالضم-: النطق بالفحش. (ج ۱۱- ۷۱، ذیل حدیث ۸۵۳۳)
و فی القاموس: هجر فی نومه و مرضه هجرا- بالضم-..: هذي. (ج٢ ص١۵٨)
و فی الصحاح: الهجر..: الهذیان، و قد هجر المریض یهجر هجرا فهو هاجر و الكلام مهجور. قال أبوعبید: یروی عن إبراهیم ما یثبّت هذا القول فی قوله تعالی: إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً. قال: قالوا فیه غیر الحقّ، أ لم تر إلی المریض إذا هجر قال غیر الحقّ. و عن مجاهد نحوه. (ج٢ ص٨۵١)
و قد اعترف ابن حجر- مع شدّة تعصّبه- بأنّه بمعنی الهذیان، فی مقدمة شرحه لصحیح البخاري.» (هدی الساری مقدّمة فتح الباری لشرح صحیح البخاري، ص۲۰۰)

✍🏻 «الهجر» یعنی هذیان، پرت و پلا.
#ابن_اثیر در «جامع الأصول و در شرح غریب المیم» گفته است: الهَجْر به فتح هاء: به معنای هذیان است و آن به سخن گفتنی که قابل فهم نباشد، گفته می‌شود. «هَجَرَ فلانُ»: هرگاه هذیان بگوید، و «اَهجَرَ»: ناسزا گفت، و «الهُجْر»: ناسزا گفتن.
و در قاموس المحیط آمده است: «هَجَر فی نومه و مرضِه هُجْراً» به ضم هاء: یعنی هذیان گفت.
و در الصحاح آمده است: الهَجر: هذیان، و «قد هجر المریض یهجُر فهو هاجر»: یعنی بیمار هذیان گفت، و «الکلام المهجور»: سخن پرت و پلا؛ ابوعبید گفته است: آنچه از ابراهیم در تفسیر این آیه: «وَ کَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ وَ کَفَی بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا - الفرقان/ ۳۰»
{و پیامبر گفت: پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند.} روایت شده است، این سخن را تأیید می‌کند که گفته است: درباره قرآن، غیر حق را به زبان آوردند، آیا نمی‌بینی که مریض هر وقت هذیان بگوید، غیر حق را به زبان می‌آورد؟ و از مجاهد همانند این روایت نقل شده است؛ لذا واضح است این که برخی از سُنّیان، هجر را به معنای هذیان انکار می‌کنند، خود از زشت‌ترین هذیان هاست.
و #ابن_حجر - با وجود تعصّب شدیدش - در مقدّمه شرح خود بر صحیح #بخاری، اعتراف کرده است که هَجَر به معنای هذیان است.

📚 بحارالأنوار، ج٣٠ ص۵٣۵

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (٨)

🎙 جناب استاد محمد مهدی دلیر

سیری در "حدیث قرطاس" در کتاب تشیید المطاعن | قسمت چهارم


1:01 وجه ششم در بیان مرحوم مجلسی: نقد و بررسی جمله خلیفه دوم: «حسبنا کتاب الله» از چند جهت

13:09 تحلیل لطیف قاضی نورالله شوشتری از ماجرای قرطاس

15:20 عبارت مشابه قاضی نورالله از شهرستانی صاحب ملل و نحل همراه با تطهیر و تبرئه صحابه!

19:55 نقد ادعاهای صاحب تحفه: مشارکت حاضران در جلسه در گناه عمر، حضور امیر المومنین علیه السلام در بین ایشان و...

ادامه دارد...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (۶)

🎙جناب استاد محمد مهدی دلیر

سیری در "حدیث قرطاس" در کتاب تشیید المطاعن | قسمت دوم


0:20 مرور بر تقریر شیعه از حدیث قرطاس در بیان دهلوی

2:49 نقد دهلوی بر وجه دوم از تقریر شیعه

10:26 نقد دهلوی بر وجه سوم از تقریر شیعه

12:23 نقد دهلوی بر وجه چهارم از تقریر شیعه

19:37 تتمه و پایان کلام دهلوی: پاسخ به دو شبهه احتمالی

ادامه دارد...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (۵)

🎙 جناب استاد محمد مهدی دلیر

سیری در "حدیث قرطاس" در کتاب تشیید المطاعن|قسمت اول


1:45 مرور مختصر بر پیشینه حدیث قرطاس در کلام امامیه

2:48 اهمیت حدیث قرطاس نزد اهل سنت از دو جهت

4:05 حدیث قرطاس در کتاب تحفه اثناعشریه

6:26 تقریر استدلال شیعه به حدیث قرطاس در بیان دهلوی

9:12 شروع اشکالات دهلوی بر استدلال شیعه

ادامه دارد...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (٣)

ادامه جوابیه دهلوی

👆🏻 و اگر این قِسم عرض مصلحت را ردّ وحی و ردّ قول پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم گفته‌اید، حضرت امیر هم، شریک عمر در چند جا خواهد بود:

آنکه در #بخاری - که اصح الکتب اهل سنت است - به طرق متعدده مروی است که:
شبی رسول خدا علی را برای نماز شب بیدار کرد و اصرار نمود، او در پاسخ گفت: "والله لا نصلّی إلاّ ما کتب الله لنا" یعنی: قسم بخدا که ما هرگز نماز نخواهیم خواند الّا آنچه مقدّر کرده است خدای تعالی برای ما، وإنّما أنفسنا بید الله. یعنی: دلهای ما در دست خداست، اگر توفیق نماز شب میداد میخواندیم، پس حضرت رسول از خانه ایشان برگشت و خشگمین می‌فرمود: وَکانَ الاِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْء جَدَلاً!  پس در این قصّه مجادله با رسول در مقدّمه شرع و تمسّک به شبهه جبریه که اصلا در شرع مسموع نیست، از حضرت امیر واقع شد، لیکن چون قرینه حالیه گواه صدق و راستی و قصد نیک بود، آن حضرت ملامت نفرمود.
➖ایضاً در #بخاری موجود است که:
در جریان صلح حدیبیه، حضرت امیر در صلحنامه نام پیامبر را با قيد "رسول الله" نوشت، رئیسان کفّار از ترقیم این لقب مانع آمدند و گفتند: اگر ما این لقب را مسلّم میداشتیم، با وی چرا جنگ می‌کردیم؟! آن حضرت هر چند امیر را فرمود که این لفظ را محو کن ، حضرت امیر بنابر کمال ایمان محو نفرمود، و مخالفت امر حضرت رسول نمود، تا آنکه حضرت صلح نامه از دست امیر گرفته، و به دست مبارک محو فرمود.
پس فعل حضرت امیر هم مشابه فعل عمر است، چرا او را طعن نمی‌کنید؟ و اگر شیعه این قِسم امور را هم ردّ قول پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم بگویند، تیشه به پای خود خواهند زد. و شبیه به این مسئله در کتب شیعه موجود است، مثلا در ماجرای ماریه قبطیه و امر به خرید گوشت برای اهل خانه که گرسنه بودند، علی با امر رسول خدا مخالفت نمود که سیّد مرتضی و شیخ صدوق آن را نقل کرده‌اند. (أمالی سيّد، ص ۵۴، أمالی شیخ، ص ۵۵۶) ولی این‌ها تأویل دارد و جای طعن و مذمّت نیست، زیرا فعل علی برای خدا و طاعت الهی بود و می‌دانست که رسول خدا و فاطمه و حسنین به آن رضایت خواهند داد.
🔸امّا اینکه جمیع اقوال پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم وحی است، پس باطل است، هم به دلیل عقلی و هم به دلیل نقلی.
امّا عقلی: پس نزد هر عاقل ظاهر است که معنای رسول رساننده پیغام است، و چون اضافه به خدا کردیم، رسانندهٔ پیغامِ خدا معنای این لفظ شد، پس در ضمن رسالت، همین قدر داخل است که به سوی او وحی آمده باشد، و بواسطه او پیغامی از جانب خدا به ما برسد، نه آنکه هر قول او پیغام خدا باشد.و آیه: (وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی) صریحْ خاص به قرآن است، به دلیل: (عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی) نه عام در جمیع اقوال پیغمبر.
و امّا نقلی: پس برای آنکه اگر اقوال آن حضرت تمام وحی می‌شد، در قرآن مجید چرا خداوند بر بعضی اقوال آن حضرت عتاب فرموده؟! حال آنکه در مواردی عتاب شدید نازل شده؛ و نیز اگر چنین بود، امر به قتل در ماجرای ماریه قبطیه و خریدن طعام، و محوِ لفظ رسول الله و امر به نماز شب، همه وحی مُنزل است و ردّ این وحی از جناب امیر انجام شده و او متهّم است و چه اینکه در غزوه تبوک به امر رسول الله مبنی بر ماندن در مدينه اعتراض نموده است. و آیات مشاوره با صحابه و اطاعت آنان بی معنا ميشد. و مطابق روایت شیعی، رسول خدا در معراج با موسی مشورت و از او استمداد نموده است و از خدا درخواست حکم تخفیف در نماز نمود. و اگر - معاذ الله - این امر ردّ وحی باشد، از پیغمبران چه قِسم صادر شود؟! و این را ردّ وحی گفتن به غیر از ملحدی و زندیقی نمی‌آید. پس طعنی متوجّه عمر نمی‌شود زیرا او نیز مصالحی در نظر داشت.

ادامه دارد...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#شهادت_رسول_اعظم #حدیث_قرطاس (١) #مکتب‌امامت‌پژوهی‌هند

💢 بسم الله الرحمن الرحيم

با توجّه به اینکه از اعظمِ مطاعن عمر بن خطّاب، نسبتِ هذیان دادن به رسول اکرم صلی الله علیه و آله است (نستجیربالله)، و این خود از مظلومیت و مصائب رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌باشد، لذا تا ایّام شهادت حضرت، در این مورد مطالبی ارائه می‌شود.

✍🏻 سیّد محمّد قلی کنتوری لکهنوی رحمه الله:

دهلوی (صاحب تحفه إثناعشرية) گوید:
امّا مطاعن عمر (نزد شیعه) و آن یازده طعن است.
اوّل که عمده طعنها نزد شیعه، قصّه قرطاس است، به روایت #بخاری و مسلم از ابن عباس آمده که: عمده طعن‌ها نزد شیعه قصّه قرطاس است. به روایت #بخاری و مسلم از ابن عبّاس آمده که: آن حضرت در بیماری موت خود به روز پنج شنبه - قبل از وفات به چهار روز - صحابه را که در حجره مبارک حاضر بودند، خطاب فرمودند که: "نزد من کاغذ و دوات و قلمی بیاورید تا من برای شما کتابی بنویسم که بعد از وفات من گمراه نشوید." پس اختلاف کردند حاضران در آوردن و نیاوردن، و عمر گفت: "کفایت می‌کند ما را قرآن مجید که نزد ما است، حضرت را درد شدت گرفته‼️" پس بعضی تأیید قول عمر کردند، و بعضی گفتند که: هان! بیارید آنچه حضرت می‌خواهند از کاغذ و دوات، و شور و شَغَب بسیار شد، و در این اثناء این هم گفت که: آیا آن حضرت را هذیان و اختلاط کلام روی داده است⁉️  باز از آن حضرت پرسید که چه اراده می‌فرماید؟ پس بعضی از ایشان باز این کلام را از آن حضرت اعاده خواستند، آن حضرت فرمود که: "از پیش من برخیزید که نزد پیغمبران تنازع و شور و شغب جایز نیست". و نوشتن آن مطلب به این قضیه و پرخاش موقوف ماند.

✅ در این قصه به چند وجه طعن متوجّهِ عمر می‌شود:

اوّل: آنکه ردّ کرد قول آن حضرت را، و قول آن حضرت صلی الله علیه و آله همه وحی است، قوله تعالی: "وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی _ النجم، ۳ - ۴"و ردِّ وحی کفر است، قوله تعالی: "وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ _ المائدة، ۴۴"

دوّم: آنکه گفت: آیا آن حضرت را هذیان و اختلاط کلام روی داده است؟! و حال آنکه انبیاء از این امور معصومند، و جنون - بالاجماع - بر انبیاء جایز نیست، و الّا اعتماد از قول و فعلشان برخیزد. پس در همه حالات قول و فعل انبیاء معتبر و قابل اتّباع است.

سوّم: آنکه رفع صوت و تنازع کرد به حضور پیغمبر صلی الله علیه و آله، حال آنکه رفع صوت به حضور آن جناب کبیره است به دلیل قرآن که: "یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْض أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ _ الحجرات، ۲"

چهارم: حقّ تلفی امّت نمود، زیرا که اگر مطلب مذکور نوشته می‌شد، امّت از گمراهی محفوظ می‌ماند، و حالا در هر وادی سراسیمه و حیرانند، و اختلاف بی‌شمار در اصول و فروع پیدا کرده‌اند، پس وِزر و وبال این همه اختلافات بر گردن عمر است.

این است تقریر طعن با زور و شوری که دارد، و در هیچ کتاب به این طُمْطُراق پیدا نمی‌شود. (پایان کلام دهلوی)

📚 تشييد المطاعن، ج۴ ص٢٠

ادامه دارد ...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

⚫️ تا قبل از #ابن_تیمیه حتّی در شام که مرکز نواصب بوده، برای امام حسین علیه السّلام عزاداری می‌شده است

پیشتر هم بیان شد که غالب سُنّیان تا قبل از دوره ابن تیمیه ناصبی، به زیارت و عزاداری قائل بودند. و مبانی این ناصبی سبب شد تا برخی سُنّیان به زیارت و عزاداری بدبین شده و آن را ترک کردند.

✅ خُطبای دمشق روی منابر، مقتل امام حسین علیه السّلام را می‌خواندند و می‌گریستند. یکی از شْعرایی که مراثی مشهور او را در شام می‌خواندند، "ابومحمد عبدالسلام بن رغبان بن تمیم کلبی حمصی" معروف به "دیک الجن" است. اشعار او رونق مجالس مصيبت و سوگواری بود. (الأغاني، ج١۴ ص۵٣ _ حياة الحيوان، ج١ ص۴٨۵)

➖یکی از مجالس بزرگ در شام، به دستور "الملك الناصر يوسف بن غياث الدين محمد" حاکم حلب و دمشق، منعقد می‌شد. #ابن_کثیر نقل کرده است که وی از "سبط ابن جوزی" درخواست کرد تا در روز عاشورا برای مردم مقتل امام حسین علیه السّلام را بخواند. او روی منبر رفت، مدّت طولانی سکوت کرد، سپس دستمالی روی سر خود انداخت، شدید گریه می‌کرد و این أشعار را می‌خواند:

ويل لمن شفعاؤه خصماؤه
و الصور في نشر الخلائق ينفخ
لابد ان ترد القيامة فاطم
و قميصها بدم الحسين ملطخ.

✍🏻 واى بر كسی كه شفيعش دشمنش باشد! در قيامت، كه براى بيرون آمدن مردم از زمين در صور دميده مى‌شود. سرانجام فاطمه (عليها السّلام) وارد محشر مى‌شود، در حالى كه پيراهن او به خون حسين عليه السلام‌ آغشته است.
سپس از منبر پايين آمد و اشک‌ریزان رفت. (البدایة و النهاية، ج١٣ ص١٩۵)

همچنین در مزار منسوب به عقیله بنی‌هاشم زینب سلام الله علیها، همه ساله در عاشورا، اقامه نوحه و عزاداری می‌شد. (مشاهد و مزارات آل البيت، ج۴۴ ص۴٠، به نقل از: الروضة الغناء في دمشق الفيحاء، ص١٣٢)

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

💥 حضرت زهرا سلام الله علیها، مرا به زیارت حسین علیه السّلام دعوت نمود و نجاتم داد

✍🏻 علّامه مجلسی رحمه الله می‌نویسد:

در تألیفات علماء یافتم که از "سلیمان اعمش" نقل شده که گفته است: من در کوفه بودم و همسایه‌ای داشتم که نزد او می‌نشستم. یک شب جمعه نزد او رفتم و گفتم: درباره زیارت حسین علیه السّلام چه عقیده‌ای داری؟ گفت: بدعت است، هر بدعتی گمراهی و هر شخص گمراهی اهل جهنم خواهد بود. سلیمان می‌گوید: من در حالی که به او خشمناک بودم برخاستم و با خویشتن گفتم: من در وقت سحر نزد او می‌روم و مقداری از فضائل و مناقب امام حسین علیه السّلام را برایش شرح می‌دهم. وقتی هنگام سحر فرا رسید، متوجّه آن همسایه شدم و دق‌الباب نمودم و نام او را صدا زدم. ناگاه شنیدم زنش می‌گوید: شوهرم از اول شب به قصد زیارت حسین علیه السّلام رفته است.
موقعی که من در پی او متوجّه قبر امام حسین علیه السّلام شدم، دیدم که وی در حال سجده، دعا، گریه، توبه و استغفار است! سپس سر خود را بلند کرد و مرا نزدیک خود دید. من به او گفتم: ای مرد بزرگ! تو دیروز می‌گفتی زیارت حسین علیه السّلام بدعت و هر بدعتی گمراهی و هر شخص گمراهی در دوزخ خواهد بود، ولی امروز آمده‌ای و آن را زیارت می‌کنی!؟ او گفت: ای سلیمان! مرا ملامت مکن. زیرا معتقد به امامت اهل بیت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نبودم تا این که دیشب فرا رسید و خوابی دیدم که مرا دچار هول و ترس کرد. گفتم: ای شیخ! چه خوابی دیدی!؟ گفت: مرد جلیل‌القدری را دیدم که زیاد بلند بالا و کوتاه قامت نبود. من این قدرت را ندارم که عظمت جلال و جمال و کمال او را شرح دهم. او با گروهی بود که در اطرافش بودند و وی را به سرعت می‌آوردند. در جلوی او سواری بود که تاجی بر سر داشت. آن تاج دارای چهار پایه بود و در هر پایه آن یک گوهر بود که مسافت سه روز راه را نورانی می‌نمود. من به یکی از خادمان او گفتم: این شخص کیست؟ گفت: حضرت محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم است. گفت: آن شخص دیگر کیست؟ گفت: علی مرتضی علیه السّلام است که وصیّ وی می‌باشد. سپس به دقّت نظر کردم و ناقه‌ای از نور دیدم که هودجی از نور بر پشت آن بود. در میان آن هودج دو نفر زن بودند. من گفتم: این ناقه از کیست؟ گفت: از خدیجه کبری و فاطمه زهرا علیهما السّلام است. گفتم: این کودک کیست؟ گفت: حسن بن علی علیهما السّلام می‌باشد. گفتم: ایشان کجا می‌روند؟ گفت: برای زیارت حضرت حسین علیه السّلام که مقتول و شهید شده است به کربلا می‌روند. سپس من متوجّه هودج فاطمه زهرا علیها السّلام شدم. ناگاه دیدم رقعه‌هایی که چیزی در آنها نوشته شده بود از آسمان فرو می‌ریزد. جویا شدم این رقعه‌ها چیست؟ گفت: این رقعه‌ها امان نامه‌ای است از دوزخ برای زوّاری که شب جمعه به زیارت امام حسین علیه السّلام می‌روند. هنگامی که من خواهان یکی از آن رقعه شدم به من گفت: تو می‌گویی زیارت قبر امام حسین علیه السّلام بدعت است. تو این رقعه را به دست نخواهی آورد، مگر موقعی که حسین علیه السّلام را زیارت کنی و به فضیلت و شرافت آن حضرت معتقد شوی. من در حالی که مضطرب و هراسان بودم از خواب بیدار شدم و در همین ساعت به قصد زیارت مولایم امام حسین علیه السّلام خارج گردیدم. من توبه کردم؛ ای سلیمان! من از قبر حسین علیه السّلام مفارقت نمی‌کنم تا روح از بدنم مفارقت نماید.

📚 بحارالانوار، ج۴۵ ص۴٠١

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

تعجّب است از گروهى كه مى‌پندارند شيعه هستند ولى عمر ايشان مى‌گذرد و به زيارت قبر امام حسين عليه السّلام نمى‌روند!

➖حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُوءْمِنِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) يَقُولُ عَجَباً لِأَقْوَامٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ شِيعَةٌ لَنَا وَ يُقَالُ إِنَّ أَحَدَهُمْ يَمُرُّ بِهِ دَهْرَهُ وَ لَا يَأْتِي قَبْرَ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) جَفَاءً مِنْهُ وَ [تَهَاوُناً وَ عَجْزاً وَ كَسَلًا تَهَاوَنَ وَ عَجَزَ وَ كَسِلَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ مَا فِيهِ مِنَ الْفَضْلِ مَا تَهَاوَنَ وَ لَا كَسِلَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا فِيهِ مِنَ الْفَضْلِ قَالَ فَضْلٌ وَ خَيْرٌ كَثِيرٌ أَمَا أَوَّلُ مَا يُصِيبُهُ أَنْ يُغْفَرَ لَهُ مَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ وَ يُقَالَ لَهُ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ.

✍🏻 ابن‌قولویه رحمه الله به سندش از سليمان بن خالد نقل کرده که وى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه فرمودند: تعجّب است از گروهى كه مى‌پندارند شيعه هستند ولى گفته مى‌شود روزگار بر ايشان مى‌گذرد و احدى از ايشان به زيارت قبر حسين عليه السّلام نمى‌روند!!! چه از روى جفا بوده و چه تنبلى و سستى كرده و چه عاجز و ناتوان باشند و چه كسالت و بى‌حالى منشأ آن باشد، بخدا سوگند اگر مى‌دانستند در زيارت آن حضرت چيست، هرگز تنبلى و سستی را به خود راه نمى‌دادند. عرض كردم: فدايت شوم: چه فضيلتى در آن مى‌باشد؟ حضرت فرمودند: فضل و خير بسيارى در آن مى‌باشد، اوّلين خيرى كه به زائر مى‌رسد آن است كه گناهان گذشته‌اش را خداوند آمرزيده و به او خطاب مى‌شود: عملت را از سر گیر.

📓کامل الزیارات، باب ٩٧ ح ۸

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#صوت

🔘 اُمرُر عَلی جَدَث الحسين عليه السّلام

✍🏻 شاعر: سیّد حمیری رحمه الله

🎙باسم الكربلائي

@ashkvareh

Читать полностью…

فضائل و معارف

۱۸ صفر سالروز وفات علامه میر حامد حسین؛
شادی روح مطهر این عالم فرزانه صلواتی هدیه بفرمایید.

@mir_hamedhoseyn_110

Читать полностью…

فضائل و معارف

🎥 ادّعای مضحک مولوی عبدالحمید

(فقط در مورد عوام سُنّیان، می‌توان این مسئله را تا حدّی پذیرفت)

✅ اگر عناوین: #عاشورا_در_عامه و #سانسور_تحریف و #ابن_تیمیه و #مکتب‌امامت‌پژوهی‌هند را دنبال کنید، متوجّه نفاق مولوی عبدالحمید خواهید شد

بارها گفته و می‌گوئیم: صِرف محبّت اهل بيت عليهم السّلام و نام‌گذاری اسماء ایشان کفایت نمی‌کند.

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#مکتب‌امامت‌پژوهی‌هند

⚠️ اتّهام تشبّهِ شیعیان به مجوسیان در بحث عزاداری

🔻سیّد محمّد قلي کنتوری لکهنوی رحمه الله:

«دهلوی در تحفه إثناعشریّه گفته: "ماتم‌داری و نوحه و شیون و جامه کبودکردن و گریبان چاک‌کردن در وقت مصیبت بزرگان خود، معمولِ مجوسیان فارس است، و امامیّه نیز همین آیین دارند."

پس این ادّعا، دلیل جهل اوست به مذهب امامیه، و بنابر دفع شُبهه و توهّم جهّال، حقیقت حال مذهب امامیّه در اینجا بیان می‌شود.

➖امّا ماتم، پس مراد از آن جمع شدن زنان در خانه اهل مصیبت و گفتن قول حسَن است تا سه روز، و در این معنا هیچ‌گونه قباحتی متصوّر نیست، چنانچه در کتاب "الکافی" کلینی احادیث منقوله از طرق ائمه اهل بیت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) که بر این معنا دلالت دارد، مذکور است. (الکافی، ج٣ ص٢١٧)

➖امّا نوحه کردن و جامه چاک نمودن، پس ممنوع و مکروه است، چنانچه حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

"مَن أقام النواحة فقد ترک الصبر. _ الکافی، ج٢ ص٢٢٢"

و حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده: "لا ینبغی الصیاح علی المیّت، ولا شقّ الثیاب. _ الکافی، ج٢ ص٢٢۵"

✅ و اگر غرض او آن است که در مصیبت امام حسین (علیه السّلام) نوحه می‌کنند، پس آن به سبب دلالت احادیث و تأسّی اهل بیت (علیهم السّلام) است و در آن شناعتی نیست. و اهل سنّت را زیبا نیست که جامه کبود را از معمول مجوسیان و قبائح کفریه شمارند. زیرا که در احادیث ایشان است که: حضرت جبرئیل قبای سیاه و عمامه سیاه پوشیده نزد حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و آن حضرت را بشارت داد به اینکه: به این سواد (لباس سیاه)، خدای تعالی اسلام را شایع خواهد ساخت. چنانچه ابی علی یحیی بن عیسی بن جزلة الحکیم البغدادی در “مختار“ مختصر کتاب “تاریخ بغداد“ در ترجمه عبدالله بن عیاش آورده:
حکی أبو الحسن علی بن موسی، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، عن أبیه جعفر بن محمد، عن أبیه محمد بن علی، عن أبیه علی بن الحسین، عن أبیه الحسین، عن أبیه علی بن أبی طالب (علیهم السلام)، قال: قال رسول الله صلی الله علیه [ وآله ] وسلم: هبط علیّ جبرئیل وعلیه قباء أسود و عمامة سوداء، فقلت: ما هذه الصورة؟! فإنّی لم أرک هبطت علیّ فیها قطّ! قال: هذه صورة الملک من ولد العباس عمّک. قلت: إنّهم علی حقّ؟ قال جبرئیل: نعم. قال النبیّ صلی الله علیه و سلم: اللهم اغفر للعباس و ولده حیث کانوا و أین کانوا! قال جبرئیل: لیأتینّ علی أُمّتک زمان یعمّ الله الإسلام بهذا السواد، قلت: ریاستهم ممّن؟ قال: من ولد عمّک العباس. قال: قلت: و أتباعهم؟ قال: من أهل خراسان. قلت: و أیّ شیء یملک ولد العباس؟ قال: یملکون الأصفر والأحمر، و الحجر و المدر، و السریر و المنبر، و الدنیا إلی الحشر. انتهی بلفظه. (تاریخ بغداد، ج١٠ ص٢٨)

پس لباسی که بنابر روایات اهل سنّت، حضرت جبرئیل خود پوشیده نزد حضرت رسالت (صلی الله علیه وآله) آمد و خبر داد که: "این لباسِ خلفای بنی عبّاس - که بر حقّ خواهند بود - هست و به همین لباس سیاه خدای تعالی دین را شایع و ذایع خواهد فرمود." آن لباس را از قبائح کفریه و معمولات مختصّه به کفّار شمردن، به غایت عجیب و غریب است‼️
و همچنین سُنّیان را مناسب نیست که شقّ جيوب (گریبان دریدن) را از مراسم کفر گویند، زیرا که مشایخ صوفیه ایشان در حال تواجد و سماع پیراهن‌ها و تُنبان‌های خود را پاره می‌سازند، بلکه از نهایت بی باکی فعل این امر را به رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) منسوب می‌سازند‼️چنانچه در کتاب “عوارف المعارف“ تصنیف شیخ سهروردی مذکور است. (عوارف المعارف: ۲۰۰ - ۲۰۵)

📚 تشييد المطاعن، ج١۶ ص٣٣٧

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

🎥 حُبُّ الحُسِین وُسیلةُ السُّعداءِ

و ضیاءَهُ قد عَمَّ بالأرجاء

سِبطٌ تَفَرَّعَ مِنهُ نَسلُ المُصطَفى

وَ أضَاءَ مِسک بوجهِهِ الوَضَّاء حبُّ الحسین

فَهُوَ الکریمُ ابنُ الکریمُ وَ جَدُّهُ خَیرُ الأنام و سیِّدُ الشُّفَعاءِ

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (١٠)

🎙 جناب استاد محمد مهدی دلیر

سیری در "حدیث قرطاس" در کتاب تشیید المطاعن | قسمت ششم

0:59 نقد وجود عملکردی مشابه با فعل عمر برای امیرالمؤمنین علیه السلام

14:50 نقد ادعای دهلوی: «همه اقوال پیامبر وحی نیست» آیات، احادیث و اقوال علمای اهل سنت در حقانیت همه اقوال پیامبر و ضرورت پیروی مطلق از ایشان

27:35 نقد دلایل عقلی و نقلی دهلوی بر اینکه همه اقوال پیامبر ص مطابق وحی نیست

39:54 پاسخ به دهلوی: از کجا معلوم گوینده: «أ هجر/ یهجر» عمر بوده؟

48:00 شاید گوینده «أ هجر» موافقان پیامبر ص در نوشتن بودند!

49:18 نکات مهم ابن حجر و بدرالدین عینی ذیل حدیث قرطاس: «گوینده أ هجر به مقام پیامبر ص جاهل بود!»

52:45 شاید عمر و دوستانش «أ هجر» را از باب استفهام انکاری گفتند!

ادامه دارد...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (٩)

🎙 جناب استاد محمد مهدی دلیر

سیری در "حدیث قرطاس" در کتاب تشیید المطاعن | قسمت پنجم

0:45 نکته پایانی در خصوص مشارکت اصحاب حاضر در گناه خلیفه دوم

2:59 احتمال عدم وجوب امر نبوی در ماجرای قرطاس و ارائه چهره‌ای سفیهانه و کاریکاتوری از پیامبر ص در آن!

9:12 نقد ادعای دهلوی: «عمر رد قول پیامبر ص نکرد، بلکه دنبال آرامش ایشان بود!»

18:35 نقد ادعای دهلوی در آخرین آیه نازل شده بر پیامبر ص

21:54 نقد ادعای دهلوی: «رسول خدا ص در اعتراضات عمر بر او با وی هم نظر می‌شد و سکوت می‌کرد!»

ادامه دارد...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (٧)

🎙جناب استاد محمد مهدی دلیر

سیری در "حدیث قرطاس" در کتاب تشیید المطاعن | قسمت سوم

👈🏻 آغاز پاسخ‌های مؤلف "تشيید المطاعن"

0:52 اشکال نخست به دهلوی: تحریف پشت تحریف!

6:05 گزارش تقریر شیعه در حدیث قرطاس از کتاب حق الیقین و اهمیت این کتاب در مباحث امامتی

7:30 مقدمه اول مرحوم مجلسی برای فهم مقصود پیامبر ص در ماجرای قرطاس: توجه به فضای صدور روایت

11:55 مقدمه دوم مرحوم مجلسی برای فهم مقصود پیامبر ص در ماجرای قرطاس: دو گزارش تاریخی برای کشف فضای ذهنی خلیفه دوم

22:05 آغاز بررسی وجوه مختلف حدیث قرطاس در نقد خلیفه دوم در بیان مرحوم مجلسی: ۵ وجه در این صوت

ادامه دارد...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

پیرو مطالب قبل

چرا یازده مورد؟!

✍🏻 سیّد محمّد قلی کنتوری لکهنوی رحمه الله:

«حصر مطاعن عمر در یازده مردود است به اینکه این حصر - مانند حصر مطاعن ابوبکر - نه عقلی است و نه استقرائی، اما انتفای حصر عقلی پس ظاهر است، و اما انتفای حصر استقرائی پس از جهت آنکه در هیچ کتابی از کتب شیعه حصر تعداد مطاعن عمر و احزاب او مذکور نیست، بلکه علمای اعلام فقط چند طعن را به طریق تمثیل ذکر کرده‌اند. چنانچه علّامه حلّی (رحمه الله) در کتاب “کشف الحق و نهج الصدق“ گفته:

"المطلب الثانی فی المطاعن التی نقلها أهل السنة علی عمر بن الخطاب.. نقل الجمهور عن عمر مطاعن کثیرة، منها.." إلی آخره.

و مولانا محمد باقر مجلسی (رحمه الله) در کتاب “حق الیقین“ نیز بابی در اين باره گشوده‌اند.

✅ و مع‌هذا سوای مطاعن یازده‌گانه که دهلوی ذکر نموده، دیگر مطاعن عمر در کتب شیعه مذکور است و به ذکر آنها نپرداخته، و ما بعضی از آنها را بعد فراغ از رفع شبهات دهلوی بر مطاعن مذکوره، نقل خواهیم کرد.»

📚 تشيید المطاعن، ج۴ ص۴٩

توجّه شود که غالب مطاعنی که علمای شیعه نقل و بررسی کرده‌اند، از کتب خود سُنّیان است و تهمت و جعل و وهم نیست، لذا اگر آنان را خوش نمی‌آید، باید ابتدا به سراغ کتب و علمای خود بروند. ضمن اینکه این مباحث ضروری و علمی است از دو جهت:

الف) باید مشخّص شود که دین خود را از کجا اخذ می‌کنیم؟ زیرا تا به همین امروز در دنیای اسلام دو تفکّر حاکم و رایج است، تسنّن و تشیّع؛ لذا مسئله روز است و تاریخ انقضاء ندارد.

ب) سُنّیان ادّعا دارند که شیعیان به خلفای آنان تهمت می‌زنند و در پی تفرقه‌اند. باید دید آیا تهمت است یا واقعيت‌هایی که در کتب سُنّیان ضبط و نقل شده، در عین حالی که با حجم عظیمی از #سانسور_تحریف از طرف آنان مواجهیم. و سپس بانی و عامل تفرقه نیز مشخّص گردد.

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (۴)

ادامه جوابیه دهلوی

👆🏻 امّا اینکه عمر نسبت هذیان و اختلاط به رسول خدا داده، ثابت نیست. زیرا روایت شده که به رسول خدا گفته شد، اما گوینده مشخّص نیست. و محتمل است که مخالفین عمر در آن مجلس اين سخن را به او منسوب کرده باشند،  و محتمل است که مانعین نیز به طریق استفهام انکاری گفته باشند که: آخر پیغمبر هذیان نمی‌گوید؟! و ظاهر این کلمه به فهم ما نمی‌آید، پس باز پرسید که: آیا نوشتن کتاب حقیقتاً مراد است یا چیز دیگر؟ و وجه نفهمیدن این کلمه صریح و ظاهر بود، زیرا که عادت شریف آن حضرت بود که احکام الهی را به خدا نسبت می‌فرمود، و در اینجا نفرمود که: "إن الله أمرنی أن أکتب لکم کتاباً لن تضلّوا بعدی."
مانعین را توهّم پیدا شد که خلاف عادت البتّه نفرموده باشد، ما نفهمیدیم، تحقیق باید کرد.
و نیز قطعاً معلوم داشتند که آن جناب نمی‌نوشت، و مشق این صنعت نداشت! بلکه این صنعت اصلا از وی به صدور نمی‌آمد! برای دفع تهمت موافق نص قرآن: (وَما کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتاب وَلا تَخُطُّهُ بِیَمِینِک) و در این عبارت نسبت آن به خود فرمود: «أکتب لکم کتاباً»، این چه معنا دارد؟ این را استفهام باید کرد که آخر کلام پیغمبر هذیان خود نخواهد بود. ضمن آنکه نوعی اختلاطِ موّقت بر انبیاء هم عارض می‌شود، خصوصا که رسول خدا در آن لحظه به شدت تب و سر درد داشت. و منظور گوینده، همین نوع اختلاط بوده است. و مع هذا از راه مراعات ادب، گوینده هم جزم نکرد، و بر سبیل تردید گفت که: آیا اختلاطِ کلام است؟ یا ما نمی‌فهمیم؟ بار دیگر استفهام کنید تا واضح فرماید، و با هوشیاری ارشاد کند تا دوات و کاغذ بیاریم، و الّا درگذریم که چندان حاجت مشقّت کشیدنش نیست.

🔹 امّا درباره بالا بردن صدا و تنازع، سراسر غلط فهمی یا از حق چشم پوشی است، زیرا که رفع صوت بر صوت پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم ممنوع است، و از کسی در این قصّه واقع نشده، نه از عمر و نه از غیر عمر؛ و رفع صوت با هم در حضور آن حضرت به تقریب مناظرات و مشاجرات همیشه جاری بود، و اصلا آن را منع نفرموده‌اند، بلکه اشاره قرآن تجویز آن می‌فرماید به دو جهت:
اول: به این لفظ که: "لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ" و این نفرموده که: "لا ترفعوا أصواتکم بینکم عند النبیّ صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم." و مطابق با (کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْض.. ) پس صریح معلوم شد که جهرِ بعض بر بعض جائز است. و مع هذا از کجا ثابت شود که اول عمر رفع صوت کرد و باعث تنازع گردید؟ این را به دلیلی ثابت باید کرد بعد از آن زبان طعن باید گشاد. در آن حجره جمعی کثیر بودند، و گفتگوی جمع کثیر را رفع صوت لازم است، و ارشاد پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم که: «لا ینبغی عندی تنازع» نیز بر همین مدّعا گواه است. زیرا که (لا ینبغی) ترک‌اولی را گویند، نه حرام و کبیره را.و لفظ رسول خدا: «قوموا عنّی» از باب تنگ مزاجی مریض است که به گفت و شنید بسیار آزرده می‌شود، و آنچه در حالت مرض از راه تنگ مزاجی به وقوع میآید در حق کسی محل طعن نیست، علی الخصوص که این خطاب به همه حاضرین است چه عمر چه غير او. (پایان جوابیه دهلوی)

دهلوی تمام وجوه را یا تأویل نمود یا رد کرد.

⏭ در ادامه، نگاهی جامع به اصل بحث و إشکال خواهیم داشت و سپس ردّیه مرحوم سیّد محمد قلي کنتوری را از کتاب "تشيید المطاعن" خواهیم دید ان شاء الله.

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#حدیث_قرطاس (٢)

جوابیه دهلوی

👆🏻 سپس دهلوی به چهار موردی که ذکر شده پاسخ داده و به خیال خود دفع شُبهه نموده که تلخیص و حاصلش از این قرار نیست:

➖عدم اطاعت امر نبوی و بالا بردن صدا و مسائل دیگری که پیش آمد، طعنش فقط متوجّه عمر نیست، بلکه دیگران مِن‌جمله عباس عموی پیامبر و علی بن ابی طالب نیز در آن جمع بوده‌اند، اگر موافق عمر بوده‌اند که با او شریکند، اگر مخالفش بودند، در امتثال امر کوتاهی کردند. نهایت کار آنکه عمر دیگران را باعث بر این نافرمانی گردید و دیگران قبول حکم عمر کرده، مخالفت حکم رسول صلی الله علیه [ وآله ] و سلّم بجا آورده، و در وعید: (وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ) بلاشُبهه داخل شدند، پس نسبت عمر - حاشاه - چون نسبت شیطان شد که کافران را باعث بر کفر می‌شود، و نسبت دیگران - حاشاهم - چون کافران، و پر روشن است که طعن را فقط به شیطان متوجّه نمی‌توان کرد، و الّا کافران معذور بلکه مأجور باشند. و هو خلاف القرآن بل الشریعة کلّها.
امّا اینکه می‌گویند: "عمر ردّ وحی نمود." پذیرفته نیست، عمر مراعات حال وخیم رسول خدا را نمود، زيرا در پی آرامش آن حضرت بود، و این معامله را - بالعکس - ردِّ حکم پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] و سلّم فهمیدن، کمال تعصّب و عناد است، هر کسی بیمار عزیز خود را از محنت کشیدن و رنج بردن حمایت می‌کنند، خصوصا که شخصی مانند رسول خدا باشد. پس عمر دید که شدّت مرض تا این مرتبه است و حضرت می‌خواهند خود املاء کتاب فرمایند، یا به دست خود بنویسند، و این حرکتِ قولی و فعلی در این حالت موجب کمال حرج و مشقّت خواهد بود، تجویز این معنا گوارا نکرد. و فی‌الواقع در این مقدّمه نزد عُقلاء صد آفرین و هزار تحسین بر دقّت نظر عُمر است.
👈🏻 و اینکه طبق آیه: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِیناً، دین کامل شده بود و رسول خدا قصد مطلب جدیدی نداشت، بلکه هرچه بود تأکید و توصیه بود، نه حکم جدید، و در این حالت اگر رسول خدا چیز جدیدی که سابق در کتاب و شریعت نیامده بنویساند، موجب تکذیب این آیه خواهد بود، لذا عمر گفت: حسبُنا کتاب الله؛ پس لازم نبود آن حضرت متحمّلِ مشقّت شوند. و این قِسم عرضِ مصالح و مشاورات همیشه معمول پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم با صحابه و معمول صحابه با ایشان بود، و علی‌الخصوص عمر را در این باب خصوصیّتی و جرأتی بهم رسیده بود که در قصّه نماز بر منافق، و پرده‌نشین کردن ازواج مطهّرات، و قتل اسیران غزوه بدر، و مصلّی‌گرفتن مقام ابراهیم و امثال ذلک، وحی الهی موافق عرض او آمده بود، و صواب دید او در اکثر مقدّمات مقبول پیغمبر صلی الله علیه [ وآله ] وسلّم، بلکه خدای پیغمبر می‌شد.

ادامه دارد ...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

همکاری و مشارکت سُنّیان در زیارت کربلا و نجف، در قرن پنجم و ششم

گزارشات فراوانی از این بحث موجود است، بعنوان نمونه:

➖إبن جوزي ذیل وقایع قرن پنجم، بعد از نقل برخی اختلافاتِ شیعیان و سُنّیان در کرخ بغداد، در نهایت می‌نویسد:

«و اختلطوا و اصطلحوا و خرجوا إلى زيارة المشهدين مشهد علي و الحسين.»

✍🏻 (در سال ۴۴٢ هـ) سُنّیان در کنار شیعیان به سمت مرقد علي و حسين (سلام الله عليهما) خارج شدند. (المنتظم، ج١٣ ص٣٢۵)

🔻 #ابن_اثیر می‌نویسد:

«في هذه السنة (۵٠٢ هـ ) من شعبان اصطلح عامة بغداد السنة و الشيعة و خرج الشيعة ليلة النصف منه إلى مشهد موسى بن جعفر و غيره فلم يعترضهم أحد من السنة فعجب الناس لذلك»

✍🏻 در سال ۵٠٢ هـ در ماه شعبان اوضاع بغداد بین شیعه و سُنّی آرام بود، شيعيان نیمه شعبان به زیارت موسی بن جعفر (علیهما السّلام) و دیگر مراقد رفتند، و هیچ یک از سُنّیان متعرّض شیعیان نشدند و مردم نیز از این مسئله متعجّب شدند.(الكامل في التاريخ، ج ١۰ ص۴٧٠)

غرض آنکه با وجود اختلاف جدّی بین شیعه و مخالفین، زیارت و عزاداری بین سُنّیان نیز مرسوم بوده و ادّعای امثال #ابن_تیمیه غير واقعی است.

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

⭕️ گزارش جالبی از گفتگوی "دعبل خزاعی" با یک جنّی که از دشمنان اهل بیت علیهم السّلام بوده است

می‌خواستیم زوّار کربلا را آزار دهیم ولی ملائکه مانع شدند _ این روایت را خودم شنیدم

✍🏻 علّامه مجلسی رحمه الله می‌نویسد:

برخی ثقات از ابي‌محمد کوفی نقل کرده‌اند که دعبل خزاعی گفت: هنگامی که من با قصیده تائیه (که ابیات آن به تاء ختم شده است) از نزد حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السّلام مراجعت نمودم، وارد شهر ری شدم. من در یکی از شب‌ها که قسمتی از آن طی شده بود، شنیدم شخصی دق‌الباب می‌کند. گفتم: کیستی؟ گفت: یکی از برادران تو هستم. فورا رفتم و درب را باز کردم. ناگاه دیدم شخصی وارد شد که بدنم از دیدن او دچار لرزه شد و از خود بی‌خود شدم! او در کناری نشست و به من گفت: ترسان مباش! زیرا من یکی از برادران جنّی تو می‌باشم که در شب ولادت تو متولّد شده‌ام و با تو نشو و نما کرده‌ام. من نزد تو آمده‌ام تا موضوعی را برایت بگویم که مسرور شوی و قلب و بصیرت تو تقویت شود. دعبل گوید: من حال طبیعی خود را یافتم و قلبم آرام گرفت. سپس او گفت: ای دعبل! بدان که من از لحاظ بغض و عداوت نسبت به علی بن ابی طالب علیهما السّلام، سخت‌ترین خلق خدا بودم. یک وقت با گروهی از جنّ‌های معصیت‌کار خارج شدیم و با گروهی که به زیارت امام حسین علیه السّلام می‌رفتند و شب آنان را فرا گرفته بود، مصادف شدیم. ما تصمیم گرفتیم ایشان را اذیّت کنیم. ناگاه دیدیم ملائکه‌ای از آسمان مانع ما شدند و ملائکه‌ای از زمین مانع اذیّت حیوانات زمینی گردیدند. گویا من خواب بودم که بیدار شوم یا غافل بودم که متوجّه گردم. من دریافتم آن عنایتی که ملائکه از طرف خداوند به زوار حسین علیه السّلام دارند، به جهت عظمت آن شخصی است که آنان به قصد او می‌روند و برای زیارت وی مشرّف می‌شوند. من توبه کردم و تجدید نیّت نمودم و با آن گروه به زیارت رفتم. با آنان توقّف نمودم و نظیر ایشان دعا کردم. در آن سال با آنان به حجّ رفتم و قبر پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله را زیارت نمودم. سپس به مردی برخوردم که گروهی در اطراف او بودند. گفتم: این شخص کیست؟ گفتند: امام جعفر صادق علیه السّلام است. من نزدیک حضرت صادق علیه السّلام رفتم و سلام کردم. آن بزرگوار فرمودند: مرحبا به تو ای اهل عراق! داستان کربلا را در نظر داری؟ دیدی خداوند تا چه حد دوستان ما را گرامی داشت؟ بدان که خدا توبه تو را پذیرفت و گناه تو را آمرزید. من به حضرت گفتم: سپاس مخصوص آن خدایی است که به وسیله شما بر من منّت نهاد، قلبم را به نور هدایت شما هدایت کرد و مرا از افرادی قرار داد که به رشته ولایت شما متمسّک شدند. یا ابن رسول اللَّه! یک حدیثی برایم بگو که آن را برای اهل بیت و خویشاوندان خود ببرم. فرمود: پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: یا علی! بهشت بر پیامبران حرام است تا من داخل آن شوم. و نیز بر اوصیاء حرام است تا تو داخل آن گردی؛ همچنین بر همه امّت‌ها حرام است تا امّت من داخل آن شوند؛ و نیز بهشت بر امّت من حرام است تا این که به ولایت و امامت تو اقرار نمایند. یا علی! به حقّ آن کسی که مرا به حق مبعوث نمود، احدی داخل بهشت نخواهد شد، مگر کسی که با تو نسبتی و سببی داشته باشد. سپس آن شخص جنّی به من گفت: ای دعبل! این حدیث را حفظ کن، زیرا هرگز نظیر آن را از مثل من نخواهی شنید. بعد گویا زمین او را بلعید و من وی را ندیدم!

📚 بحارالانوار، ج۴۵ ص۴٠٢

📌 مطلب مرتبط: جِنّی که با شعرِ دعبل خزاعی گریست

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#مکتب‌امامت‌پژوهی‌هند

/channel/Mirhamedhosein1/515

Читать полностью…

فضائل و معارف

/channel/ashkvareh/3622

Читать полностью…

فضائل و معارف

🎥 زیارت عمر و ابابکر شرک نیست ⁉️

بدون شرح...

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

#مکتب‌امامت‌پژوهی‌هند

✅ ... ثمره تأسیس این مدرسه در لکهنو و مجاهدت‌های علماء به اقرار عبدالعزیز دهلوی در مقدّمه کتاب تحفه‌ی اثناعشریّه چنین گردید:

«غرض از تسوید این رساله و تحریر این مقاله آن است که در این بلاد که ما ساکن آنیم، و در این زمان که ما در آنیم، رواج مذهب اثناعشریه و شیوع آن به حدی اتفاق افتاده که کم خانه باشد که یک دو کس از آن خانه به آن مذهب متمذهب نباشند و راغب به این عقیده نشوند...»

/channel/Mirhamedhosein1/513

Читать полностью…

فضائل و معارف

🔊فایل صوتی

حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی خادمی


◀️موضوع: مشترکات امام حسن و امام حسین علیهما السلام
جلسه اول

🕘زمان: ۳۳ دقیقه

📆یکشنبه، ۶ صفر

🕌تهران، مسجد غدیر خم

آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷

Читать полностью…

فضائل و معارف

🎙رُوات، ثِقات، حدیث، متّفق أنّ
محمّدٌ بَکی علی سیّد الجنّة
....

@fazaelvamaaref

Читать полностью…

فضائل و معارف

/channel/mir_hamedhoseyn_110/653

Читать полностью…
Subscribe to a channel