📘گنجینه آبی
گزیده ای از آثار منظوم ادبیات پارسی
عزیزانی که به شعر کلاسیک علاقه دارن میتونن ما رو با اشعار بزرگان شعر پارسی مانند خیام، سعدی، حافظ، مولانا، عطار، رودکی و .... همراهی بفرمایند
دوستانی که به شعر علاقه دارن بیو رو چک کنن
سلام ﮼امیرانَم عزیز
به گروه 🎸زندون دل🎸 خوش امدید 🌱
ساعت ›› ۱۳:۱۴ ( دوشنبه ۰۷ اسفند ۱۴۰۲ )
هر که را با سر زلف تو سر و کار افتد
روزگارش به سیاهی چو شب تار افتد
گلرخِ سرو قدا! گر به گلستان گذری
سر و پا در گِل و گِل خوارتر از خار افتد
خسروا! زآن لب شیرین چو شکرخنده کنی
شهد شکّر شکنی، قند ز بازار افتد
گر بدین شیوه دل از خلق خدا خواهی برد
کار بر عارف و عامی همه دشوار افتد
مو به مو شرح پریشانیِ دل گویم باز
گر شبی بر کفم آن طُرّهی طَرّار افتد
هر که شد کاشف اسرارِ نهان در ره عشق
همچو منصور گذارش به سر دار افتد
با هزاران ادب ای پیکِ نسیم سحری
چون گذارت به سوی محفل دلدار افتد،
گو چنان آتشی افروخت به دل، هجرانت
که به تن شعلهاش از آهِ شرربار افتد
شعر شیرین تو با زر بنویسند #دبیر!
گر قبول نظرِ آن بت عیّار افتد...
#دبیر_چالشتری
#mashgheeshghs
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
قزل ارسلان قلعهای سخت داشت
که گردن به الوند بر میفراشت
نه اندیشه از کس نه حاجت به هیچ
چو زلف عروسان رهش پیچ پیچ
...
اگر دوست دارید ادامه این حکایت رو همراه ما باشید لطفا بیو رو چک کنید
#گنجینه_آبی
#سعدی
#بوستان
باده و این همه ز باده بتر
که برآورده دودمان از سر
یا ز پرکاری است و کمخواری
یا ز پرخواری است وکمکاری
...
اگر دوست دارید ادامه این حکایت رو همراه ما باشید لطفا بیو رو چک کنید
#گنجینه_آبی
#ملک_الشعرا_بهار
#کارنامه_زندان
شبی پروانهای با شمع شد جفت
چو آتش در فتادش خویش را گفت
که: پیش از تجربت چون دوست گیری
بنه گردن، که پیش دوست میری
...
اگر دوست دارید ادامه این حکایت رو همراه ما باشید لطفا بیو رو چک کنید
#گنجینه_آبی
#اوحدی
#منطق_العشاق
خاتون قلبم:
در گذر از کوچه ویران دل
ناگهان آهی شنیدم از سر دلدادگی
بید مجنون بود با چشمان تر
چشم بغض آلود و حزنی بر جبین
با من از دوری و اندوه و فراق
اندکی گفت و سپس اشکی چکید
از جدایی ها شکایت کرد گفت
وصل خواهد از نگار دلپذیر
آن طرف دورتر از بید غمین
بید مجنونی دگر با من بگفت
ریشه در خاک مرا کرده اسیر
کی توانم وصل یارم ای عزیز
ریشه آن دو درون خاک بود
لاجرم هجران نصیب هر دو بود
یادم آمد قصه ام با عشق خویش
قصه درد و جدایی از نگاری دلفریب
بید مجنون گفت با من اینچنین
ریشه ام باید جدا گردد
ز خاک این زمین
تا که پایان یابد این هجر حزین
باری از آنجا گذشتم
با دلی لبریز غم
با خودم گفتم
چرا من نگسلم از ریشه ام
قلمم بر روی کاغذ
می نوشت از این همه دلدادگی
کاغذ نامه تر از حال هوای عاشقی
عشق فرمان داد و من گفتم ز این شوریدگی
نامه ای بنوشته بر خاتون قلبم
در کمال سادگی
دوستت میدارم ای خاتون من
ای تو تمام زندگی
در جواب نامه ام
خاتون قلبم یک کلام
نامه ای بر من فرستاده
تویی دار و ندارم والسلام
خرداد 1402
"آرمین"
لحظه های آبی محفلی برای کتاب خوانی و شعر
لطفا بیو رو چک کنن
📘گنجینه آبی
گزیده ای از آثار منظوم ادبیات پارسی
عزیزانی که به شعر کلاسیک علاقه دارن میتونن ما رو با اشعار بزرگان شعر پارسی مانند خیام، سعدی، حافظ، مولانا، عطار، رودکی و .... همراهی بفرمایند
دوستانی که به شعر علاقه دارن بیو رو چک کنن
سلام Джесси عزیز
به گروه 🎸زندون دل🎸 خوش امدید 🍃
ساعت ›› ۲۲:۱۱ ( جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ )
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن
...
اگر دوست دارید ادامه این حکایت رو همراه ما باشید لطفا بیو رو چک کنید
#گنجینه_آبی
#پروین_اعتصامی
#مثنویات
سلام Dariush_ 𐬛𐬁𐬭𐬵𐬡𐬱 𐬱𐬁𐬵 عزیز
به گروه 🎸زندون دل🎸 خوش امدید 🌾
ساعت ›› ۱۹:۵۹ ( یکشنبه ۰۶ اسفند ۱۴۰۲ )
به قصهی تو هم امشب درون بستر سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهی است دستم اگرنه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
#حسین_منزوی
#mashgheeshghs
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
📘دمیان
هرمان هسه
این کتاب داستان پسر جوانی هست که تمام زندگی اون رو میشه در نبردی میان دو دنیا خلاصه کرد: دنیای توهمات و دنیای واقعیت ها، سراسر این کتاب مملو از تمثیل های فوق العاده پر معنا هست
در صورت تمایل به مطالعه این کتاب لطفا بیو رو چک کنید
ناسزایی را که بینی بخت یار
عاقلان تسلیم کردند اختیار
چون نداری ناخن درنده تیز
با ددان آن به که کم گیری ستیز
...
اگر دوست دارید ادامه این حکایت رو همراه ما باشید لطفا بیو رو چک کنید
#گنجینه_آبی
#سعدی
#گلستان
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی
همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی
مژهها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من، که یکی ز در در آمد
که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی
#عراقی
#mashgheeshghs
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
سلام Gholam عزیز
به گروه 🎸زندون دل🎸 خوش امدید 😎
ساعت ›› ۱۶:۴۲ ( یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ )
📘دمیان
هرمان هسه
این کتاب داستان پسر جوانی هست که تمام زندگی اون رو میشه در نبردی میان دو دنیا خلاصه کرد: دنیای توهمات و دنیای واقعیت ها، سراسر این کتاب مملو از تمثیل های فوق العاده پر معنا هست
در صورت تمایل به مطالعه این کتاب لطفا بیو رو چک کنید