یارب بنما مرا رهی سوی نجات محتاج توام چ در حیات و چ در ممات از جرم گناه من سراسر بگذر شرمنده مکن مرا ب روز عرضات خواجه عبالله انصاری https://t.me/joinchat/AAAAAEarSJE9_wKSpHZqQQ
.
چه خوبی تو!
چه آرامم کنارت،
با صدایت،حرفهایت،
غرق کن من را،
که من ماهی و دریای جنوبی تو...
چه خوبی!
در کنارت؛
حس پرواز و رهایی دارم از دنیا،
رهایی دارم از غمها،
بمانی کاش،
با تو این جهان زیباست
با تو عاشقی،
همزیستی، دیوانگی زیباست،
با تو زندگی زیباست
باش
باش
#نرگس_صرافیان_طوفان
🤍
.
من بی " #تـو "
یک واژهی ساده بیش نیستم
اما #کنارت
همچون یک #کتاب عاشقانه آرام میشوم
#ورق بزن مرا
که سطر به سطرم
پر از " #دوستت دارم " است ...
#مانی_دانته
🤍
پرده را برداریم ؛
بگذاریم كه احساس هوایی بخورد
بگذاریم بلوغ
زیر هر بوته كه میخواهد بیتوته كند
بگذاریم غریزه پی بازی برود
كفشها را بكند
و به دنبال فصول از سر گلها بپرد
بگذاریم كه تنهایی آواز بخواند
چیز بنویسد و
به خیابان برود ...
#سهراب_سپهری
🤍
دم صبح
دشمن را بشناسیم و
به خورشید اشاره کنیم...
#سهراب_سپهری
🤍
گر طُرّه نیفشانی، کی شام شود صبحم
ور چهره نیفروزی کی صبح شود شامم
هم حلقهی گیسویت سررشتهی اُمّیدم
هم گوشهی ابرویت سرمایهی آرامم
آسوده کجا گردم تا با تو نیاسایم
آرام کجا گیرم تا با تو نیارامم
تا با تو نپیوندم کی میوه دهد شاخم
تا با تو نیامیزم کی شاد شود کامم
#فروغی_بسطامی
🤍
هزار کوه گرَت سَدِّ رَه شوند ، برو ...
پروین اعتصامی
🤍
به رقـص در می آیند
شاپرڪ هابر روی لبهـایم
هرگاه نسـیم عاشقـانه ای
از سوی نـگاهت وزیـدن میگیرد...
#امیر_افشار
🤍
زندگی
شاید
آن لبخندی ست,
که دریغش کردیم...!
#سهراب_سپهری
🌸به چه می انديشی؟
نگرانی بيجاست
عشق اينجا و
خدا هم اینجاست
لحظه ها را درياب
زندگي درفردا
نه، همين امروز است
راه ها منتظرند
تا تو هر جا كه بخواهي برسی!
لحظه ها را درياب،
پای در راه گذار
"راز هستی اين است
🤍
.
طالعِ نیڪو و سعدِ من به پیشانے،، همین
آفتابِ روشنے بخشِ جهان افــروزِ توســت
🤍
یوسفم، گم گشته ی پیدا و پنهان غم مخور
میزند رنگین کمان از بعد باران غم مخور
گل به گل وا میشود از نیش خندت در بهار
بوی عیدی میدهد عطر بهاران غم مخور
میرسد ایام ناکامی به آخر عشق من
بازی چرخ فلک روزی به پایان غم مخور
ای که گفتی از تو میجویم نشان عاشقی
عاشقی دلداده داری جان جانان غم مخور
در همین حال و هوای بی کسی هایم بمان
تا به آغوشت کشم سر مست و حیران غم مخور
ناگهان از جا پریدم در همین شعرم بخوان
خواب دیدم رفته ای از جمع یاران غم مخور
#یوسف_حمزه
🤍
گنجشک شامگاه که سکوت کردهای!
و به لانهی خود میروی
سبدم را از ترانهی شیرینت پر کن
به خانهی او میروم
چیزی ندارم.
#شمس_لنگرودی
🤍
صبوری کن سايه ی پا در گريزِ پسين،
خورشيد
برای بازآمدن است که می رود.
نگران نباش
به زودی باردارترين ابرهای شمالی
شامگاهِ گندم و آهو را
سيراب خواهند کرد،
و ما به راهِ روشنِ آرامش خواهيم رسيد.
فقط کافی ست به قدرِ سوختنِ کبريتی
تاريکی بی پايانِ پيش رو را تحمل کنيم،
حتما سپيده دم سرخواهد زد
خورشيد باز خواهد گشت
و واژه های ممنوع نيز وزيدن خواهند گرفت.
#سید علی صالحی
🤍
.
بر باغ ما ببار
بر باغ ما که خنده ی خاکستر است و خون
باغ درخت مردان
این باغ باژگون
ما در میان زخم و شب و شعله زیستیم
در تور تشنگی و تباهی
با نظم واژه های پریشان گریستیم
در عصر زمهریری ظلمت
عصری که شاخ نسترن ، آنجا
گر بی اجازه برشکفد ، طرح توطئه ست
عصر دروغ های مقدس
عصری که مرغ صاعقه را نیز
داروغه و دروغ درایان
می خواهند
در قاب و در قفس
بر باغ ما ببار
بر داغ ما ببار
“محمدرضا شفیعی کدکنی”
🤍
نیمروز آمد!
بوی نان از آفتاب سفره
تا ادراک جسم گل سفر میکرد.
مرتع ادراک خرم بود.
دست من در رنگ های فطری بودن
شناور شد..
پرتقالی پوست می کندم.
شهرها در آیینه پیدا بود.
دوستان من کجا هستند؟
روزهاشان پرتقالی باد...!
👤سهراب سپهری
🤍
من از آنِ تو نیستم
گمشده در تو نیستم.
کاش بینشان از خود
گم میشدم در تو
بینشان، چون نورِ شمعی در نیمروز
بینشان، چون دانه برفی در دریا ...
دوستم میداری، میدانم
روح و جانِ منی، زیبا و تابناک
امّا من
بر آن سرم که نیست شوم،
چون نوری که در فروغِ نوری دیگر
آه در عشق غرقهام کن
حواسم را در هم بریز
و کر و کور بر جایم بگذار
بیقرارِ تندبادِ عشقت،
شعلهای لرزان در بادی سرکش.
#سارا_تیزدیل -
🤍
ماهی سرخ کاخ بلور عاشقانه میخواند
گوش باید داد
به صدای مخملی اش
ودل باید داد
دستش را بایدگرفت
وباید همقدم شد
در بستر سنگلاخی کاخ
لابلای مرجان های آهکی
باید رقصید و چرخید
بدور درختان مصنوعی کاخ
و غلت باید خورد بر بستر جلبکها
ماهی سرخ کاخ بلور عاشقانه میخواند
گوش باید داد.
#مصطفی_شیری
🤍
ــــــــــــــــــــــ
بخوان !
به زبان دنیا بخوان!
وقتی که دنیا
خانه ی توست ...
برقص !
به زبان زمین ...
دوست بدار !
به زبان مادری ات
به لهجه ی اقیانوس و رنگین کمان ...
و به رسم شقایق
عاشق شو !
با هر شکفتن و رُستن ...
#جلال_رستمکلائی
🤍
ظهر بود.
ابتدای خدا بود.
ریگ زار عفیف
گوش می کرد،
حرف های اساطیری آب را میشنید...
#سهراب_سپهری
🤍
تو از میان نارونها ، گنجشکهای عاشق را
به صبح پنجره دعوت میکردی
وقتی که شب مکرر میشد
وقتی که شب تمام نمیشد
تو از میان نارونها ، گنجشکهای عاشق را
به صبح پنجره دعوت میکردی
تو با چراغهایت میآمدی به کوچهٔ ما
تو با چراغهایت میآمدی
وقتی که بچه ها میرفتند
و خوشههای اقاقی میخوابیدند
و من در آینه تنها میماندم
تو با چراغهایت میآمدی
تو دستهایت را میبخشیدی
تو چشمهایت را میبخشیدی
تو مهربانیت را میبخشیدی
وقتی که من گرسنه بودم
تو زندگانیت را میبخشیدی
تو مثل نور سخی بودی...
#فروغ_فرخزاد
🤍
مثلخورشيد غروب ایعشق، زيبايی هنوز
موج سرگردانم اما مثل دريايی هنوز
من اگر تاکمکهمست افتادهام در پای خویش
دل بهاین خوشکردهام هشیار و برپايی هنوز
عمر اگر از من گرفته حسن رخساره ولی
دلفريب و دلربا و ناز و شهلايی هنوز
یکزمان در قلب این دیوانه جایی داشتی
من فراموشت شدم اما همان جايی هنوز
روزی از يك آينه، پرسيدم احوال تو را
گفت زیبایی، گل اندامی و رعنايی هنوز
ایندل دریاییام بی تو اگرچه مرده است
روی مرداب دلم قوی فريبايی هنوز
هر سحر خورشید میپرسد بهلبخندی زمن
عاشق و ديوانه و مفتون و شيدايی هنوز
هر غروبیبا غماز خورشید میپرسمکه تو
ازچهبا این حسن رو بییار و تنهایی هنوز
#احمد_مهدوی
🤍
بگذار عصر شود
چشمانت در نگاهم طلوع کند
حافظه امروز پاک شود
عصر
عاشقانه دوست داشتنت
آغاز شود
بگذار عصر شود
خورشید نیمه جان
به ستایش چشمهایت بتابد
و تکرار فصول
در حراج نگاهت به یغما رود
بگذار عصر شود
من تو را
در فنجانی چای
دچار می شوم
بگذار تنها عصر شود
🤍
بخنديدي شـدم عـاشق
برفـتي و شدم مـجنون
در اين دنـياي وانفـسا
ازآن پـس ڪه تويي ليـلا
جـنون هـم عالـمي دارد
#رامين_وهاب
🤍
.
بی تو صبحی ندمد؛ روز هویدا نشود
بی تو هیچ آینه ای غرق تماشا نشود
شوق دیدار تو دارد که چنین می سوزد
مثل خورشید؛ کسی شکل تو پیدا نشود
🤍
❣❣
صد لاله ی سرخ ، شعله پوش دمن است
ای صبح بیا که وقت روشن شدن است
بانگی بزن از صلای شیرین سلام
چون وقت طلوع یاس
در انجمـــن است
#اڪرم_نورانی
🤍
در بندر آبي چشمات
باران ؛رنگ هاي آهنگين دارد!
اي كاش
اي كاش
دريانوردي بودم!
اي كاش
قايقي داشتم
تا هر شامگاه در بندر آبي چشمانت
بادبان برافرازم!
نزار_قبانی
🤍
هنوز نمی توانم باور کنم،
نمی توانم بنویسم،
نمی توانم فکر کنم...
همین قدر،مست و برق زده،
گیج و خوشبخت،با خودم می گویم:
برکت عشق تو با من باد!
و این دعای همه ی عمر من است،
هر بامداد که با تو از
خواب بیدار می شوم
و هر شامگاه که در کنار تو
به خواب روم.
برکت عشق تو با من باد!
#احمد_شاملو
🤍
باغ خندان ز گل خندان است
خنده آئین خردمندان است
ایرج میرزا
🤍
.
دوست می باید داشت
با نگاهی كه در آن شوق بَرآرد فریاد
با سلامی كه در آن نور بِبارد لبخند
دست یكدیگر را
بفشاریم به مِهر
جام دل هامان را
مالامال از یاری ، غمخواری
بسپاریم به هم
بِسُراییم به آواز بلند
شادیِ روی تو
اِی دیده به دیدار تو شاد
باغِ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه
عطر افشان
گلباران باد🌷
"فریدون مشیری"
🤍
تو را از آفتاب دارم
آنگاه ڪه ظهر
از پس ڪوچه ی عاشقی
گرمایت شانه به شانه ی
آفتاب می چڪید
#مطرب
🤍
خفته بودیم و شعاع آفتاب
بر سراپامان به نرمی می خزید
روی کاشی های ایوان دست نور
سایه هامان را شتابان می کشید
موج رنگین افق پایان نداشت
آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گویی حریر ابرها
پرده ای نیلوفری افکنده بود
#دوستت_دارم خموش خسته جان
باز هم لغزید بر لبهای من
لیک گویی در سکوت نیمروز
گم شد از بی حاصلی آوای من ...
#فروغ_فزخزاد
🤍