پیام برای بخش تبلیغات: @mfilm71 شماره همراه مدیر تبلیغات: ۰۹۱۲۵۰۴۳۸۰۸ filmemrooz.com aparat.com/filmemrooz
در بسیاری از سکانسها حذف موسیقی و حتی افکتهای صوتی برای انتقال حسی از جدیت یا خلأ، یا برای هشدار درباره واقعه عاطفی مهم استفاده میشود. همانطور که موسیقی یکی از کاتالیزورها یا انتقالدهندههای بسیار مهم در تشدید عواطف یا انتقال حس مورد نظر کارگردان است و حتی میتواند روی برداشت، دریافت، ادراک و قضاوت مخاطب از فیلم تأثیر بگذارد، فقدانش هم میتواند مؤلفهای مهم همچنان در همان مسیر باشد؛ موسیقی به طرز عجیبی با تشدید یا فقدان حضورش باعث تلنگری حسی میشود و تماشاگر را نسبت به دریافت حسی مشخص حساس مىکند.
در سینمای ایران چند سالی مد بود که موسیقی به عنوان عنصری مخل و واسطهای تزیینی از فیلمهای جدی حذف شود. یکی از میراثهای اصغر فرهادی و آن رئالیسم ناتورالیستی دهه ۱۳۸۰ که تا اوایل دهه ۹۰ هم ادامه پیدا کرد، حذف موسیقی و مواجهه با آن به عنوان عنصری تزیینی و شیک و سانتیمانتال بود. در حالیکه در بهترین فیلمهای تاریخ سینما، موسیقی، هم حضوری سنجیده و هم غیابی فکرشده دارد.
در این سکانس معروف از «آگراندیسمان» میکلآنجلو آنتونیونی (۱۹۶۶) حذف موسیقی و افکت در بازه زمانی مشخص و نسبتا طولانی، باعث میشود مخاطب بفهمد که اتفاقی ویژه رخ میدهد و با تمرکز وقایع روی پرده را دنبال کند. آیا همه نمونههای استفاده یا حذف کامل موسیقی در سینمای ایران به همین اندازه فکرشده است؟
Blowup (1966)
#فیلم_امروز #فیلم #سکوت #سینما #آگراندیسمان
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
بهترین سریال درام:
Succession
بهترین کارگردانی سریال درام:
Succession: "Connor's Wedding" _ Mark Mylod
بهترین نویسندگی سریال درام
Succession: "Connor's Wedding" _ Jesse Armstrong
بهترین بازیگر نقش اول مرد سریال درام:
Kieran Culkin (Succession)
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام:
Matthew Macfadyen (Succession)
بهترین بازیگر نقش اول زن سریال درام:
Sarah Snook (Succession)
بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال درام:
Jennifer Coolidge (The White Lotus)
بهترین سریال کمدی:
The Bear
بهترین کارگردانی سریال کمدی:
The Bear: "Review" _ Christopher Storer
بهترین نویسندگی سریال کمدی:
The Bear: "System" _ Christopher Storer
بهترین بازیگر نقش اول مرد سریال کمدی:
Jeremy Allen White (The Bear)
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال کمدی:
Ebon Moss-Bachrach (The Bear)
بهترین بازیگر نقش اول زن سریال کمدی:
Quinta Brunson (Abbott Elementary)
بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال کمدی:
Ayo Edebiri (The Bear)
بهترین سریال کوتاه:
Beef
بهترین کارگردانی سریال کوتاه:
Beef: "Figures of Light" _ Lee Sung Jin
بهترین نویسندگی سریال کوتاه:
Beef: "The Birds Don't Sing, They Screech in Pain" _ Lee Sung Jin
بهترین بازیگر نقش اول مرد سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی:
Steven Yeun (Beef)
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی
Paul Walter Hauser (Black Bird)
بهترین بازیگر نقش اول زن سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی:
Ali Wong (Beef)
بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی:
Niecy Nash-Betts (Dahmer - Monster: The Jeffrey Dahmer Story)
بهترین سریال انیمیشن:
The Simpsons
#فیلم_امروز #امی #سریال
#emmy2024
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
شهزاد رحمتی🖋... در نما به نمای «تنگنا» (امیر نادری، 1352) نشانههای شعور و وسواسی ستودنی پیداست. به عنوان نمونه، جایی که علی در تقلای نومیدانهاش برای جور کردن پول با اکراه تصمیم به فروختن گرامافون قدیمی خانواده میگیرد. فلاشبکهایی به خاطرات خوش ازدسترفته، ارزشی نمادین و فراتر از یک شیء صرف به گرامافون میبخشد. حضور برگشتناپذیر پدر مرحوم خانواده در این خاطرات، این حس تلخ و دریغانگیز برگشتناپذیری را به این شادی جمعی و خندههای علی (تنها خندههایش در سراسر فیلم) نیز تعمیم میدهد. اینکه علی را در زمان حال هرگز خندان یا حتی لبخندبرلب نمیبینیم این برداشت را تحکیم میکند...
کنایۀ غمانگیز دیگری همانندی عجیب علی و گرامافون را تشدید میکند: علی هم مثل گرامافون کهنه در این دنیا که روزبهروز برای امثال او تنگتر میشود، از نگاه کسی حتی چندصد تومن هم نمیارزد. پولی که علی بیهوده دربهدر دنبال جور کردنش است عملا پول خونش است: قیمت جان او. یکی از دو مغازهدار در پاسخ پرسش علی دربارۀ گرامافون که «داداش یعنی چهارصدپونصد تومن نمیارزه؟» میگوید: «اگه کسی بخره...» و خب، کسی حاضر به خریدن جان علی نمیشود. مبلغی که علی برای جانبهدر بردن طلب میکند هم همان «چهارصدپونصد تومن» است!
مغازهداران در عین حال با توصیفهای تحقیرآمیزشان ارزش معنوی گرامافون، خاطرات علی و در نهایت خود علی را به هیچ میانگارند. «تنگنا» ادیسۀ سراسر نومیدانۀ علی برای بیرون زدن از دل سیاهیهایی است که از هر سو احاطهاش کردهاند؛ آخرین تلاش او برای یافتن رگهای از شاید روشنی در میانۀ انبوه اندوه و سیاهی. انگار این دو بهنوعی قاصدان شوم سرنوشت علی هستند و با گذاشتن آن صفحه، حکم سرنوشت را به او ابلاغ میکنند. اصولا این که بر خلاف شیوۀ معمول، آهنگ شادی برای بررسی وضعیت گرامافون نمیگذارند خودش غیرعادی است!
طنز تلخی در کلام یکی از مغازهدارها نهفته که در وصف گرامافون از تعابیری مثل «زرتوپورت کردن بلندگوها» و «خرتوخورت» صدایش استفاده میکند! دلالانی بدون کوچکترین دانش فنی که تنها «مهارت»شان فریبکاری است؛ صرفا به اعتبار دکان و دستگاهی که خدا میداند به چه نحوی برای خودشان به هم زدهاند...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را در صفحات 94تا97 سیوچهارمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
#فیلم_امروز #فیلم #تنگنا #سعید_راد #امیر_نادری
کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz
«هیچ زخمی همیشگی نیست»: چمدان؛ با یکتا ناصر
گفتوگو با یکتا ناصر در یکى از جذابترین اپیزودهاى برنامه «نماى امروز» با استقبال گرم مخاطبان همراه شد و البته بسیارى از صفحهها و سایتها هم گاه حتى بدون ذکر منبع و با حذف لوگوى «فیلم امروز» اقدام به بازنشر و تکثیرش کردند که خب، جز تقبیح این رفتار و تقاضاى دوستانه که «لااقل به تولیدات ارجینال رسانههاى مستقل رحم کنید» کارى از دستمان برنمىآید.
ولى در عوض یک غافلگیرى دلپذیر و جالب براى مخاطبان وفادار «فیلم امروز» داریم؛ آیتم «چمدان» با اجرا و کارگردانى آذر مهرابى و با حضور یکتا ناصر و سوفیاى زیبا و دوستداشتنى، عملا به مستندى بلند تبدیل شده که امیدواریم از تماشاى این برنامه لذت ببرید.
در این آیتم مهمان خانۀ یکتا ناصر شدهایم و زندگی روزمره و ارتباط مادرانهاش با دختر خردسالش را در فضایی صمیمی نظاره میکنیم.
اجرا، تدوین و کارگردانی: آذر مهرابی
@filmemrooz_official
با حمایت: شرکت کشت و صنعت روژین
rojintaak.com
#فیلم_امروز #یکتا_ناصر #بازیگر #فیلم #سریال
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
@filmemrooz_official
یک ادیسۀ سراسر نومیدانه: «تنگنا»، پنجاه سال بعد
عباس یاری🖊امروز زادروز استادِ نازنین ما، زندهیاد جمشید ارجمند است که اگر در تیرماه (۹۵) ترکمان نکرده بود، امروز هشتادوچهارمین سال تولدش را جشن میگرفتیم. ویژگیهای احساسی و اخلاقیِ این چهرهٔ برجستهٔ فرهنگی بسیار است، من این شانس را داشتم که هم در زمان انتشار مجله فیلم و اولین سالهای شکلگیریِ انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی، که او ریاست آن را بهعهده داشت، در کنارش باشم و از دانش وسیع و خصوصیات مثالزدنیِ اخلاقیاش بهرهمند شوم.
سیوسه سال پیش جمشید که یکی از همکاران ما در مجله فیلم بود، در صدمین شمارهٔ آن شماره نوشت:
«سیزده چهارده ساله بودم که پدرم دستم را گرفت و از پلههای قدیمی مجلهٔ فردوسی، در میدانِ مخبرالدوله بالا برد و بهدست مدیر مجله سپرد و من دیگر از آن پلهها پائین نیامدم. امسال من دستِ دخترم لیلا را گرفتم و با آسانسورِ مجلهٔ فیلم به طبقهٔ آخر رفتیم. آیا او هم روزی آسانسور را برای فرزندش پائین میفرستد...؟»
بعدها و تا امروز لیلای نازنین و پراحساس یکی از همکارانِ ما شد و رفیق و همدمی که در بسیاری از مناسبتهای تلخ و شیرین زندگی، گاه با هم گریستیم و گاه از خنده ریسه رفتیم. حالا هرزمان آهنگِ «دامن کشان» با صدای ویگن را میشنوم که شعرِ عاشقانهٔ آن را جمشید عزیز در زندان سروده، خاطرات دلنشین او و لیلای نازنین در ذهنم زنده میشود و آرزو میکنم داخل اتاقک آسانسوری که به سمت طبقهٔ پنجم و دفتر «فیلم امروز» در حرکت است، لیلا و همسر هنرمندش شاهرخ (دولکو) باشند که پسرشان دارا را برای همکاری به دفتر ما آوردهاند...
#فیلم_امروز #جمشید_ارجمند
صفحه اینستاگرام فیلم امروز:
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
filmemrooz" rel="nofollow">http://youtube.com/@filmemrooz
سعید نوری🖊معمولاً برای استناد به شرایط اجتماعی ایران پيش از انقلاب به «گوزنها» (مسعود کیمیایی، ۱۳۵۳) و «کندو» (فریدون گله، ۱۳۵۴) اشاره میشود که درست هم هست اما رگههای باریکتر و ملموستر این نارضايتى و شكاف بين نسلها و طبقات اجتماعى را میتوان در توقعات جوانان نسل دهه پنجاه از آنچه به عنوان امکانات رفاهی مد روز در دیدرس بود جستوجو کرد که رسیدن به آن نیاز به تمکن مالی داشت و معمولاً والدین این جوانان نداشتند و نمیتوانستند برایشان فراهم کنند. این است که حتی نسبت به هویت خود و طبقه اجتماعی والدینشان هم اعتراض داشتند.
در این دو فیلم، که هر دو را خانم سپیده (نسرین کهزک) حدود بیستسالگیاش بازی کرده، روند شکلگیری جزییات این اعتراضات و خواست این جنس از رفاه و تغییر طبقه دیده میشود. هر دو فیلم را ایرج قادری کارگردانی کرده است. «بیقرار، ۱۳۵۲» را سعید مطلبی نوشته و «هوس، ۱۳۵۳» را علیرضا داودنژاد که بعداً دیگر نتوانستند این خط اجتماعی را به پررنگی قبل دنبال کنند و بیشتر به ستایشِ نداری و سازگاری با شرایط توصیه کردند.
#فیلم_امروز #فیلمفارسی #ایرج_قادری
وحید آگاه🖊قاچاق فیلم، اصطلاحی است که برای فیلمهای لورفته و منتشرشده در بازار غیررسمی به کار میرود. مطابق بند ۳ مادۀ ۲ «قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» مصوب ۱۳۴۸ اثر سینمایی مورد حمایت قانون است. مادۀ ۳ این قانون، «حقوق پدیدآورنده» را «شامل حق انحصاری نشر و پخش و عرضه و اجرای اثر و حق بهرهبرداری مادی و معنوی از نام و اثر او» میداند. این ماده بیانگر حقوق مالکیت فکری صاحب اثر هنری و در بحث ما اثر سینمایی است. هنرمند دو حق دارد: حقوق مادی و معنوی. حقوق مادی یعنی مالک مادی اثر، صاحب اثر بوده و مواهب مادی و اقتصادی از آن اوست. حقوق مادی انواعی دارد که مادۀ ۵ از امتیازات این مالکیت سخن گفته و میتوان مصادیقش را چنین فهرست کرد: ۱) تهیۀ فیلم تلویزیونی و سریال از فیلم سینمایی. ۲) تهیۀ نمایش صحنهای مانند تئاتر از آن. ۳) تهیۀ پادکست از فیلم. ۴) پخش در قالب شبکۀ نمایش خانگی به صورت فیزیکی و مجازی در پلتفرمها. ۵) ترجمه و نشر و تکثیر و عرضۀ اثر به صورت کتاب. ۶) استفاده از فیلم در کارهای علمی، ادبی، صنعتی، هنری و تبلیغاتی. ۷) تلفیق کردن و استفاده از فیلم در آثار هنری دیگر. مالک اثر میتواند یک یا چند شخص باشد اما مدت مالکیت، تا ابد نیست و بعد از مرگ مالک یا مالکان اثر طبق مادۀ ۲ اصلاحی مصوب ۱۳۸۹ قانون مورد بحث، پنجاه سال است و پس از آن همه حق استفاده از اثر را دارند. یعنی پنجاه سال از تاریخ فوت صاحب اثر. امری که در مادۀ ۲۶ آمده است...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را در صفحات 25تا27 سیوچهارمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
ویدئو: «تفریق» (مانی حقیقی) از آخرین فیلمهای لورفته
#فیلم_امروز #فیلم #قاچاق #سینمای_ایران #تفریق
کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz
در قسمت بیستم پادکست «صدای خیال» درباره بیتا فرهی خواهید شنید.
.
سال ۱۳۶۸ داریوش مهرجویی، «هامون» را ساخت که تبدیل شد به نقطه اوج کارنامه خودش و بازیگرانش. فیلمی پرسروصدا و متفاوت که انگار عشقی پیچیده و جدید با مفاهیم فلسفی مورد علاقه مهرجویی و طنازیهای همیشگیاش مخلوط شده بود تا تصویری بکر از یک زن و شوهر ایرانی و مدرن با تمام دغدغهها و کمبودها نشان داده شود. مهشیدی که بیتا فرهی در اولین نقش سینمایی عمرش بازی کرد، زنی چندبُعدی در قالبی جدید بود. زنی از طبقه مرفه و البته اصیل که بسیار به چهره و رفتار و حرکات و سکنات بیتا فرهی نزدیک بود.
.
«صدای خیال» را میتوانید با جستوجوی این واژه در پادگیرهایی نظیر کستباکس، گوگلپادکست، اپلپادکست، انکر و اسپاتیفای پیدا کنید. ما را بشنوید، نظرهایتان را در میان بگذارید و در این مسیر جذاب همراهیمان کنید.
.
جهت هماهنگی اسپانسرینگ با این شماره تماس بگیرید:
۰۹۱۲۵۰۴۳۸۰۸
#فیلم_امروز #پادکست_صدای_خیال #بیتا_فرهی
مازیار فکریارشاد🖋... «اُپنهایمر» نولان بر خلاف پوستۀ متظاهر و متفرعنش، در لایههای زیرین فیلمی فروتنانه دربارۀ بنبستهای فلسفی انسان مدرن است...
اُپنهایمری که نولان - با کمک کیلیان مورفی و بازی قابلتوجهش در این نقش - خلق کرد، آدمی خاکستری است که در کنار تواناییها و نبوغ علمی، با همۀ ضعفها و کاستیهای بشری مواجههای درونی دارد. آدمِ تئوریک سطح بالایی که در حوزۀ عملگرایی حرفی برای گفتن ندارد. اما بسیار ژرفبین است و همین ژرفبینی و دانایی عامل عذابش میشود. همان کلیشۀ آشنای «هر که بیشتر بداند بیشتر رنج میبرد» که به انگارۀ غالب جهانِ امروز بدل شده است. اُپنهایمر به عنوان راهبر و مدیر پروژۀ عظیم تولید سلاح اتمی با چالش اخلاقی عظیمی مواجه میشود: آیا نتیجۀ سه قرن پیشرفت در علم فیزیک، باید به ساخت بمب اتمی منجر شود؟ این چالش اخلاقی جوهرۀ روایت فیلم و البته اندیشۀ رابرت اُپنهایمر را تشکیل میدهد. از همین نقطۀ عزیمت است که فیلم به ساحَتِ اخلاقیات در علم وارد میشود.
اُپنهایمر با وجود اختلافات تاریخیاش با آلبرت اینشتین در زمینۀ دانش فیزیک، همواره با او به مثابه یک مرشد روبهرو میشود. شخصیت اینشتین با وجود حضور گذرا و کوتاهش در چند سکانس، نقش و تأثیر بهسزایی در روند رخدادهای قصه و جهانبینی اُپنهایمر میگذارد. اُپنهایمر قهرمانی سینمایی نیست، تنها شخصیتی است با ابعادی وسیع و پیچیده که شاید ناخواسته بر مسیر تاریخ و سیاست اثر میگذارد.
فیلم در لایههای زیرین به نمایش فرآیند تبدیل فیزیکدانی نابغه به سیاستمداری نهچندان خوشنام در خارج از مرزهای سرزمینش میپردازد. جایگاهی که اُپنهایمر نه به آن اندیشیده و نه خواهان آن بوده اما دستاورد اختراع علمیاش او را به این مقام تنزل داد. به نظر میرسد علت عصیان اُپنهایمر در دادگاه و جلسههای دادرسی کمیتۀ حقیقتیاب سناتور مککارتی هم همین بود. او اصراری بر رفع اتهام حمایتش از کمونیستها ندارد. بیشتر به دنبال اعادۀ حیثیتی است که با بلندپروازیهای خود و حمایت و سوق دادن دولت و ارتش آمریکا از کف داده. پیداست که او آدم سیاست نیست اما در قامت یک شخصیت برجستۀ علمی، آن قدر پیش رفت تا هویت حقوقیاش متحول شد. ایکاروس هم در سودای پرواز چنان به خورشید نزدیک شد که بالهایش سوخت و هبوطی دردناک و سهمگین داشت...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این نقد را در صفحات 88و89 سیوچهارمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
#فیلم_امروز #اوپنهایمر #کریستوفر_نولان #فیلم #نقد_فیلم
کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz
هوشنگ گلمکانی🖊حتی تماشای یک سکانس از «اجارهنشینها»، حالا بیش از آن که بابت فیلمنامه و کارگردانی و میزانسن و ریتم و بازیگری و سایر عناصر ساختاریاش تحسینبرانگیز جلوه کند، حسرتبرانگیز است. احساسی از دریغ را در روح و ذهن دوستداران جدی سینمای ایران زنده میکند که سینمای کمدی ما از آن ترکیب دقیق و موزاییکیاش در «اجارهنشینها» چرا به وضعیت امروزش دچار شده است؛ به وفور تهوعآوری از لودگی، بیاخلاقی، بیمزگی، قر کمر مردان، و جوکهای سوغات فضای مجازی و حالوهوایی که عین به اصطلاح کمدیهای عامهپسند بشکنوبالابنداز «تئاتر آزاد» است.
این تصویرهای دریغانگیز «اجارهنشینها»، علاوه بر این که به یادمان میآورد تعدادی از پدیدآورندگان عزیز آن به شکلهای مختلف از میان ما رفتند، همچنین یادآور میشوند که سیوهفتهشت سال پیش بدون استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری و پرده سبز و آبی و تروکاژهای لابراتواری، این صحنههای تاثیرگذار با صرف وقت و دقت و حوصله و ابتکار، از ترکیب نماهای سادهای که جلوی دوربین اتفاق افتادهاند ساخته شدهاند. شاید دقیقاً نتوان معین کرد که آن دوران از کجا عوض شد و به سراشیب افتاد، اما «اجارهنشینها» قطعاً یکی از سندهای دورانی است که شاید هیچ وقت تکرار نشود.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #داریوش_مهرجویی #فیلم #اجاره_نشینها #کمدی
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
انيميشن «لايك و فالو» ٢٠١٩ (برنت فارست، توبياس شلاژ) روايت ساده اما پرنكتهاى از حال و وضع انسان امروزى و وابستگى عميقش به فضاى مجازى و مظاهر تكنولوژى است. فيلمى خلاقانه كه در دو دقيقه قصهاش را مىگويد و مخاطب را ساعتها به فكر فرو مىبرد.
برداشت شما از اين انيميشن كوتاه چيست؟ آنچه تصوير مىكند واقعيت است يا اغراق و تمثيل؟
#فیلم_امروز #انیمیشن_لایک_و_فالو
منتخب ده فیلم که میتوانند نگاهتان به زندگی را تغییر دهند، به ترتیب قابها:
1. مورد عجیب بنجامین باتن (دیوید فینچر، 2008)
2. دستنیافتنیها (اولیور نکاش، اریک تولدانو، 2011)
3. درخشش ابدی یک ذهن پاک (میشل گوندری، 2004)
4. انجمن شاعران مرده (پیتر ویر، 1989)
5. بهسوی طبیعت وحشی (شان پن، 2007)
6. باشگاه مبارزه (دیوید فینچر، 1999)
7. او (اسپایک جونز، 2013)
8. در جستجوی خوشبختی (گابریل موچینو، 2006)
9. ویل هانتینگ نابغه (گاس ونسنت، 1997)
10. نمایش ترومن (پیتر ویر، 1998)
#فیلم_امروز #زندگی #فیلم #انگیزشی #سینمای_جهان
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
ارزش نماهای ساکن
«چهارشنبهسورى» اصغر فرهادى درام اخلاقى پرقدرتىست كه در زمان خودش تماشاگران زيادى را در سكانس مشهور گرهگشايىاش غافلگير كرد، اما امتياز فيلم فقط آن سكانس يا بازى درخشان هديه تهرانى و فرخنژاد و پانتهآ بهرام نبود، كما اينكه بازى ترانه عليدوستى و هومن سيدى هم در اين فيلم تحسين شد و براى سحر دولتشاهى نقطه عطف مهمى در كارنامه حرفهاىاش بود.
با هم يكى از نكتههاى سينمايى جالب درباره «چهارشنبهسورى» را ببينيم.
به ياد داريد كه اولين تأثير فيلم بر شما چه بود و هنگام تماشايش براى اولين بار چه حسوحالى داشتيد؟
سازنده ویدئو: محمد سعید خزایی
#فیلم_امروز #اصغر_فرهادی #فیلم_چهارشنبه_سوری
صفحه اینستاگرام فیلم امروز:
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
filmemrooz" rel="nofollow">http://youtube.com/@filmemrooz
@filmemrooz_official
در آرزوی بیداری آرزو...
زلزله بم و سالهای پرتزلزل اخیر👇
@filmemrooz_official
«آگراندیسمان» و اهمیت سکوت در سینما👇
سریالهای Succession و The Bear برندگان اصلی جوایز امی 2024
@filmemrooz_official
بامداد امروز مراسم اعلام برندگان جوایز امی 2024 برگزار شد و سریالهای Succession و The Bear بیشترین تعداد جوایز مراسم را دریافت کردند. سریال Better Call Saul بعد از 53 نامزدی طی 9 سال، مراسم امی امسال را دست خالی ترک کرد.
فهرست برندگان:👇
@filmemrooz_official
یک ادیسۀ سراسر نومیدانه: «تنگنا»، پنجاه سال بعد👇
شهزاد رحمتی🖋... در نما به نمای «تنگنا» (امیر نادری، 1352) نشانههای شعور و وسواسی ستودنی پیداست. به عنوان نمونه، جایی که علی در تقلای نومیدانهاش برای جور کردن پول با اکراه تصمیم به فروختن گرامافون قدیمی خانواده میگیرد. فلاشبکهایی به خاطرات خوش ازدسترفته، ارزشی نمادین و فراتر از یک شیء صرف به گرامافون میبخشد. حضور برگشتناپذیر پدر مرحوم خانواده در این خاطرات، این حس تلخ و دریغانگیز برگشتناپذیری را به این شادی جمعی و خندههای علی (تنها خندههایش در سراسر فیلم) نیز تعمیم میدهد. اینکه علی را در زمان حال هرگز خندان یا حتی لبخندبرلب نمیبینیم این برداشت را تحکیم میکند...
کنایۀ غمانگیز دیگری همانندی عجیب علی و گرامافون را تشدید میکند: علی هم مثل گرامافون کهنه در این دنیا که روزبهروز برای امثال او تنگتر میشود، از نگاه کسی حتی چندصد تومن هم نمیارزد. پولی که علی بیهوده دربهدر دنبال جور کردنش است عملا پول خونش است: قیمت جان او. یکی از دو مغازهدار در پاسخ پرسش علی دربارۀ گرامافون که «داداش یعنی چهارصدپونصد تومن نمیارزه؟» میگوید: «اگه کسی بخره...» و خب، کسی حاضر به خریدن جان علی نمیشود. مبلغی که علی برای جانبهدر بردن طلب میکند هم همان «چهارصدپونصد تومن» است!
مغازهداران در عین حال با توصیفهای تحقیرآمیزشان ارزش معنوی گرامافون، خاطرات علی و در نهایت خود علی را به هیچ میانگارند. «تنگنا» ادیسۀ سراسر نومیدانۀ علی برای بیرون زدن از دل سیاهیهایی است که از هر سو احاطهاش کردهاند؛ آخرین تلاش او برای یافتن رگهای از شاید روشنی در میانۀ انبوه اندوه و سیاهی. انگار این دو بهنوعی قاصدان شوم سرنوشت علی هستند و با گذاشتن آن صفحه، حکم سرنوشت را به او ابلاغ میکنند. اصولا این که بر خلاف شیوۀ معمول، آهنگ شادی برای بررسی وضعیت گرامافون نمیگذارند خودش غیرعادی است!
طنز تلخی در کلام یکی از مغازهدارها نهفته که در وصف گرامافون از تعابیری مثل «زرتوپورت کردن بلندگوها» و «خرتوخورت» صدایش استفاده میکند! دلالانی بدون کوچکترین دانش فنی که تنها «مهارت»شان فریبکاری است؛ صرفا به اعتبار دکان و دستگاهی که خدا میداند به چه نحوی برای خودشان به هم زدهاند...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را در صفحات 94تا97 سیوچهارمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
#فیلم_امروز #فیلم #تنگنا #سعید_راد #امیر_نادری
کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz
شاهین شجریکهن🖋شاهکار کوچک و متفاوت حسین دلیر مثل کارگردانش نامى ادامهنيافته و گمشده در هزارتوهاى تاريخ سينماست. فيلمى كه شبيه هيچ فيلم ديگرى نبود و نيست و هنوز هم كسى دقيقاً نمىتواند توضيح دهد كه چه مصالح و مواد اوليهاى در كنار يكديگر نشستند و با چه نسبت طلايى و چه ادويه غريبى تركيب شدند كه حاصلش شد «سايه خيال». از اين زاويه شايد حسين دلير معادل سينمايى بهنام ديانى و شاهكار كوچك حيرتانگيزش در ادبيات دهههاى شصت و هفتاد ايران باشد كه داستان محشر و تكرارنشدنىاش «هيچكاك و آغاباجى» به قدرى خوب و جذاب و متفاوت و مرغوب بود خيلىها خيال مىكردند نويسنده نامدارى نوشته و با اسم مستعارى مندرآوردى امضايش كرده!
«سايه خيال» يكى از شاخصترين فيلمهاى دوران خودش بود كه ارزش و اهميت لحن روايى و اتمسفر بصرى در سينما را بدون جلوهگرى و ادعاى تطابق با آموزهها و دريافتهاى آوانگارد به تصوير كشيد و مسيرى يكسره متفاوت از ساير آثار همدورهاش در پيش گرفت. نه فيلمى معناگرا از جنس مطلوب مشوقهاى حكومتى بود، نه شاعرانهاى خموش و فلسفهباف از تبار جايزهبگيرهاى موفق آن سالها، و بسيار پيش از آنكه حتى واژهها و تعريفهايى چون ابسورد و گروتسك در ادبيات سينمايى اين سرزمين رمزگشايى و رايج شوند فقط با كليدواژههايى از اين نوع قابل توصيف بود. و اين كيفيت غريب كه مثل يك ويژگى وصفناپذير در رگ و ريشه فيلم جارى بود نهتنها در لحن و شيوه روايت و صحنهپردازى كه حتى در طراحى شخصيتها و انتخاب بازيگران نيز احساس مىشود؛ از حسين پناهى دژكوه و فردوس كاويانى تا جلال مقدم كه با آن قامت رشيد و سيماى مرموز چون شبحى تكيده و گريخته از عمق كابوسى شوم در جهان ماليخوليايى و پوچ و بىفرجام فيلم پرسه مىزند و در نهايت هم تكاپوهايش به نقطه پايانى معقول و مطمئن ختم نمىشود.
در اين روزگار بىحوصلگى مخاطبان و فراموشى عادت عشقورزى با سينما، فيلمهايى مثل «سايه خيال» شايد از تماشاگرانى نونفس دلبرى كنند.
اين فيلم را ديدهايد و به ياد داريد؟
#فیلم_امروز #حسین_پناهی #فیلم_سایه_خیال
با گسترش و رواج فضاى مجازى و رسانههاى خانگى و تكنفره، مفهوم پرفورمنس و نمايش و ارتباط دراماتيك با مخاطب هم دچار تغييرات اساسى شده و ديگر در قالبهاى كلاسيك و تعريفهاى تئوريك نمىگنجد. اينستاگرام و يوتيوب و تيك تاك و دهها پلتفرم و اپليكيشن و محيط مجازى باعث شدند در مدت كوتاهى قالبهاى نمايشى جديد و متفاوتى به تكامل برسند كه شايد تا چند سال قبلش اصلاً قابل تصور نبودند. حالا چند جوان آماتور و باذوق در خانه يا حتى پارك و خيابان با دوربين موبايل و چند نرمافزار ساده و البته مقادير زيادى خلاقيت و هوش و سليقه مىتوانند ويدئوى كوتاهى بسازند و بىواسطه منتشر كنند كه ميليونها بيننده از سراسر جهان را به وجد بياورد. نه به كمپانى و پخشكننده و تبليغات نياز دارند نه لازم است كارگردانى ازشان تست بگيرد و استعداد و توانايىشان را تأييد كند.
اين ويدئو حاصل كار خلاقانه گروهىست كه ايده جالبشان را با ابتدايىترين تكنيكهاى استاپ موشن اجرا كردهاند و حاصلش را مىبينيد. اگر زمانى پانتوميم با اجراى تكنفره و بدون متن و محدوديت ،محمل ارتباط تماشاگر و هنرمندبود اكنون اين فرمهاى نمايشى جديد جايگزين قالبهاى پيشين شدهاند.
نظر شما درباره مفهوم نمايش در دوران جديد چيست و چه نمونههايى براىتان جالب بوده است؟
#فیلم_امروز #نمایش_در_دوران_جدید
صفحه اینستاگرام فیلم امروز:
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
filmemrooz" rel="nofollow">http://youtube.com/@filmemrooz
امروز زادروز جمشید ارجمند است که اگر در ۲۳ تیر ۱۳۹۵ ما را ترک نکرده بود امروز ۸۴ ساله میشد. این عکس را به همین بهانه منتشر کردیم؛ عکسی که دو نفر دیگر از حاضران در آن نیز از میان ما رفتهاند: دکتر هوشنگ کاوسی سوم فروردین ۹۲ در ۹۱سالگی رفت و عباس کیارستمی چهاردهم تیر ۹۵ در ۷۶ سالگی.
این عکس اواسط دهه هفتاد در محل اولیه موزه سینما(لالهزارنو، کوچه پیرنیا) گرفته شده و بجز رفتگان یادشده، چهار نفر از بانیان و مؤسسان موزه نیز در عکس هستند: امیر اثباتی، جمال امید، بهزاد رحیمیان و عزیز ساعتی که عمرشان درازباد. موسس دیگر موزه، زندهیاد عزتالله انتظامی، از غایبان این عکس تاریخی است.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #عکس #عباس_کیارستمی #نوستالژی #سینمای_ایران
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
قوانین انتشار غیرمجاز فیلم در حقوق کیفری ایران
@filmemrooz_official
وحید آگاه استاد حقوق عمومی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی است و مطلبی درباره کیفر انتشار غیرمجاز فیلم در حقوق ایران نوشته که متن کامل آن را میتوانید در شماره سیوچهارم «فیلم امروز» در پرونده «قاچاق فیلم» بخوانید.👇
گفتوگوی شنیدنی و جذاب عباس یارى با پژمان جمشيدى به بهانه اكران فيلم «علفزار» كاظم دانشى انجام شد و در همان زمان نسخه مفصل و كاملش منتشر شد، اكنون در گذر از اين مدت و همزمان با نمايش «ويلاى ساحلى» فيلم جديد كيانوش عيارى با حضور جمشيدى در نقش مقابل رضا عطاران، فرصت مناسبىست كه بخشهاى جالب آن مصاحبه و داستان بازيگر شدن پژمان جمشيدى را مرور كنيم. گزيده تازهاى كه با تدوين جديد و افزودههايى از فيلمهاى جمشيدى تركيب شده در يوتيوب قابل دسترسى است و اميدواريم از تماشايش لذت ببريد.
به نظرتان او بالاخره توانسته منتقدانش را همراه كند و براى توانايىها و استعداد سينمايىاش از مخاطب مُهر تأييد بگيرد يا هنوز فوتباليست سابق و بازيگر متفنن امروز است؟!
#فیلم_امروز #پژمان_جمشیدی
@filmemrooz_official
پرومته در برزخ چالش اخلاقی: نگاهی به «اپنهایمر»
@filmemrooz_official
حسرت تماشاى یک کمدى خوب
«اجارهنشینها»؛ یادگار مهرجویی👇
تركيببندى قاب و اهميت فضاى خالى
«ايدا» يكى از متفاوتترين فيلمهاى چند سال اخير سينماى اروپا و پيشنهادى جذاب براى درك زيبايى و عمق سينماى لهستان و اروپاى شرقى است. فيلمى با جلوه بصرى خاص و تركيببندى متفاوت كه همه اجزاى قاب در تكتك نماهایش دقيقاً فكرشده و سنجيده انتخاب شدهاند و بخش مهمى از مفاهيم مورد نظرش را از طريق تصويرها انتقال مىدهد.
زندهياد ايرج كريمى در آخرين ماههاى زندگىاش نقد مفصل و پرمايهاى بر «ايدا» نوشت كه يكى از بهترين نقدهاى دهه ١٣٩٠ مطبوعات ايران است؛ اگر «ايدا» را نديدهايد خوش به حالتان چون لذت تماشاى فيلم براى اولين بار و سپس خواندن نقد ايرج كريمى در «مجلهفيلم» قديم متعلق به شماست و فيلم و نقد درخشانش همچنان براىتان تازگى دارد. ولی اگر «ایدا» را دیدهاید و نقد ایرج کریمی را به یاد دارید نظرتان را درباره هر دو برایمان بنویسید.
#فیلم_امروز #فیلم_ایدا
هوشنگ گلمکانی🖋اولین مستندهای ایرانی با آموزههای گروه دانشگاه سیراکیوز، همان شیوههای کلاسیک رابرت فلاهرتی و جان گریرسن را به کار میبستند. هدف اصلی آن مستندها بر اساس برنامه «اصل چهار ترومن» رویکرد کاربردی برای آموزش عمومی در زمینههای کشاورزی و بهداشتی بود اما بهتدریج، شاخههای دیگری از آن نوع مستندسازی در اداره هنرهای زیبا و سپس وزارت فرهنگ و هنر در زمینههای مردمشناسی، معرفی آثار باستانی، مسائل فرهنگی، آیینها و مناسک عمومی و منطقهای، قومنگاری و غیره نیز رواج یافت.
اغلب این مستندها طبق همان الگوهای آموختهشده، کموبیش سروشکل مشابهی داشتند و بهندرت میشد تشخص و تمایزی در آنها یافت، هرچند که همه این مستندها سندهایی از زمانه خود هستند.
مستند «یا ضامن آهو» ساخته پرویز کیمیاوی در سال ۱۳۴۹ از حرم امام هشتم شیعیان در مشهد، البته نشانههای اندکی از نگاه نامتعارف و آوانگارد سازندهاش را که یکیدو سال بعد در «پ مثل پلیکان» مشاهده شد در خود دارد اما مستند «ایمان» که حسین ترابی دو سال پس از فیلم کیمیاوی با همان موضوع ساخته و بخشهایی از آن را در این پست میبینید، شکل پاکیزهتر و حرفهایتری از الگوی مستندسازی ایران در دهه قبل از خود را نشان میدهد، هرچند که در اغلب این مستندها تشخیص امضای سازندهشان ناممکن بود.
اکنون نگاه به این فیلمها به عنوان آثاری هنری کمی دشوار است زیرا مستندسازی در پنجاه سال اخیر به مدارج خیرهکنندهای رسیده است. در نهایت میتوان آنها را گزارشهایی از زمانهشان دانست که نکتههایی متفاوت یا حتی فراتر از «اثر مستند» در خود دارند.
#فیلم_امروز #مستند_ایمان
صفحه اینستاگرام فیلم امروز:
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
filmemrooz" rel="nofollow">http://youtube.com/@filmemrooz
مهرزاد دانش🖊پنجم دی سالروز زلزله 20 سال قبل مهیب بم بود که همچنان یادآوریاش از تلخترین خاطرات جمعی ایرانیان است. مهمترین بازتاب سینمایی این ماجرا، فیلم بیدار شو آرزو (کیانوش عیاری، 1383) است. ویرانههای بم هنوز غبارِ زلزله داشت که عیاری عواملش را برای ساخت فیلم آنجا برد و دلخراشی فاجعه را با دلانگیزی درونمایه انسانی اثرش درآمیخت. عیاری همان ابتدای فیلم، نوشتهای را بر قاب تصویر درج میکند که حکایت از دغدغه انسانی او در این حضور و ثبت داشت: «... مگر میشود مثل یک تیر به زمین چسبید تا نگویند فلانی فرصتطلب است؟»
پیشتر درباره این فیلم به تفصیل در شماره ۳۹۹ ماهنامه سینمایی فیلم نوشتهام و اینجا قصد بازنشر ندارم. اما نکته جدیدی که درباره فیلم میتوان اظهار داشت، نه عطف به زلزله سال ۱۳۸۲، بلکه برداشتی فرامتنی است از هر تکانه شدیدی که جامعه را دربرمیگیرد و پیامدهای تخریبش کم از زلزله طبیعی نیست؛ اگر پردامنهتر نباشد.
بسیاری از مشکلات امروز جامعه ایران، سابقهای دیرپا دارند و ریشهشان به کاستیها و بدسیاستیهای دهههای متمادی قبل برمیگردد. اما ظرف چندین سال اخیر، چنان فضای اجتماعی کشور ملتهب شده که گویی زلزلهای مهیب در مناسبات انسانی و مدنی رخ داده است. افزایش وحشتناک پرخاشگری، بیاعتمادی فزاینده، اعتبارزدایی از هر مرجع فکری و فرهنگی و علمی، سیاستزدگی مفرط و قطببندیگرایی غلیظ نمونههایی از پیامدهای این زلزله هستند که البته در ترکیب با موقعیت دشوار اقتصادی و معیشتی، اعمال و اجبار محدودیتهای بیمعنا در زندگی معمولی مردمان و تشدید انسدادهای اجتماعی، فضایی به شدت غبارآلود و مبهم و پرسوءتفاهم و فاقد چشمانداز روشن پرورانده ست.
همانطور که شخصیت اصلی بیدار شو آرزو، در انبوه ویرانیهای بهجامانده از پسافاجعه، دربهدر دنبال دخترش، آرزو میگشت و سر آخر جسد دخترک را با شوکزدگی شدید یافت، ما هم در سپهر پس از تکانه شدید سالهای پرتزلزل اخیر، دنبال آرزوهای خفتهمان میگردیم که یکی بعد از دیگری انگار محو میشوند. آدم اصلی فیلم عیاری، در پایان به چادری پناه میبرد و زندگیاش به هر حال ادامه مییابد، اما جامعهای با آرزوهای مرده، مگر میتواند زنده باشد؟ خدا کند هنوز تهصدایی از برخی آرزوهای زیر خاک به گوش رسد.
بیدار شو، آرزو.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #فیلم #زلزله #زلزله_بم #سینمای_ایران
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
سعید نوری🖊ناصر طهماسب به واسطه برادر بزرگتر ژاله کاظمى، جناب هوشنگ کاظمی، در سال ۱۳۴۰ وارد دوبله شد. خیلی زود انعطاف صدای او در اجرای نقشهای مختلف بهخصوص تیپهای خاص کشف شد و در دوبله فیلمهای خارجی سریعتر از فیلمهای ایرانی مورد توجه قرار گرفت. بهقول بانو ژاله علو، در صدای ناصر طهماسب فرهنگ هست. او اهل شعر، کتاب و طبعا فیلم بود.
در گفتوگوهایی که با او داشتم به نقشگوییهایش به جای مونتگمری کلیفت اشاره میکرد و در میان کارگردانهای ایرانی، به علی حاتمی و پرویز صیاد علاقه داشت. همه میدانند که او چهقدر توانایی ایجاد لحنهای مختلف و لهجههای متنوع را داشت و درباره نقشگوییهای متعددش در سریال «هزاردستان» ویدئوهای زیادی دستبهدست شده است.
در این ویدئو قصد داشتم گوشهای کمتر بهنمایشدرآمده در این روزها از نقشگوییهای متنوع او در سینمای قبل از انقلاب را نشان بدهم. تهیهکنندگان سینمای تجارى ایران بیشتر روی صدای مردانی چون چنگیز جلیلوند، ایرج ناظریان و منوچهر اسماعیلی برای نقشهای اصلی حساب باز کرده بودند و دلیلش هم طنین مردانه صدای آنها بود. این است که حتی امثال ایرج قادری که مایل بودند ناصر طهماسب به جایشان صحبت کند نمیتوانستند از سد تهیهکنندهها عبور کنند. اما آغاز موج نو در سینمای ایران تا حدودی راه را برای طهماسب بیشتر باز کرد و جملات پربار مؤلفانی چون بهرام بیضایی و علی حاتمی با صدای طهماسب بهتر جا میافتاد.
فوت و تدفین ناگهانی و بیخبر او هم مرا یاد خانم نادره (حمیده خیرآبادی) و خانم فروزان (پروین خیربخش) انداخت که باهوش بودند و نخواستند هیچ جمعیت موافق و مخالفی از هیچ گروه و دسته فکری و سیاسی جز اعضای خانواده در این مراسم شخصی/ خصوصی به زحمت بیفتد. بهویژه خیلیها که در این چند دهه زحمات زیادی برای آنها کشیده بودند و سمت درست تاریخ را به مردم نشان داده بودند!
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #ناصر_طهماسب #فیلم #دوبله #دوبلور
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz