فیلمهای سرگئی آیزنشتاین ازجمله «رزمناو پوتمکین» (۱۹۲۶)، یکی از شاهکارهای بزرگ سینماست. نوشتههای او بهعنوان نظریهپرداز مونتاژ و زیباییشناسی فیلم، نشاندهندهٔ هوش سرشار، دانش گسترده و عمق فکری چشمگیر اوست.
سرگئی آیزنشتاین در ژانویۀ ۱۹۴۸، تنها چند هفته پیشاز مرگش کتابی تحت عنوان «میزانژو و میزانژست» مینویسد. در این کتاب کوچک و پرمغز آیزنشتاین تمام جنبههای میزانسن را به ایدهای واحد که در ذات موضوع نهفته است، وابسته و آن را از حالتی درهموبرهمِ نامنسجم به یک «متن خوانا» تبدیل میکند. در این نوشته زیرمتن یک میزانسن خاص «معنای پنهان آن» بهوضوح برجسته میشود.
کتاب «میزانژو و میزانژست» به عنوان نُهمین اثر از مجموعه کتابهای سینمایی «کینو-آگورا» به سرپرسی مازیار اسلامی بهزودی در لِگا منتشر میشود.
اجرای “۱۶۸ دلار”، بسیار بیشتر از “یک سری بدنهای هماهنگ و باکیفیت” هست. زبان را در سطح تکلم به افراط میرساند تا آن را از کار بیندازد. از همین روست که هر زبانی به غیر از زبان فارسی در اجرا بهکار گرفته میشود و بدنْ تبدیل به یگانه وسیله ارتباط و فهم معنا برای ما میشود.به سخنی دیگر بدنها با ما سخن میگویند
اسپینوزا به درستی میگفت: «ما هنوز قادر نیستیم که بفهمیم یک بدن میتواند چه کند»
https://www.tiwall.com/p/dollar2
«خانه سیاه است» (۱۳۴۱) فروغ فرخزاد
«دنیا زشتی کم ندارد. زشتیهای دنیا بیشتر بود اگر آدمی به آنها دیده بسته بود. اما آدمی چارهساز است. بر این پرده اکنون نقشی از زشتی، دیدی از یک درد خواهد آمد که دیده بر آن بستن دور از مروت آدمی است.» - از مونولوگهای فیلم
__ طردشدگان جامعه، تصویر روزمرگی و انسان گرفتار
جاناتان رُزنبام منتقد آمریکایی، فیلم «خانه سیاه است» را بزرگترین فیلم سینمای ایران نامیده است.
#جذامیان
در فیلم درخشش (1980) جک در جایی تصویر شده که انگار در مرز حیوانیت بشری و تمدن بشری نشسته است. دقت کنید که چگونه طراحی صحنه در اینجا این مرز را نشان میدهد.
از رنگ بدینمنظور استفاده شده که حرکت جک از تمدن به حیوانیت را نشان دهد. همچنین به این نما که در آن او برای اولین بار بهسمت حیوانیت گام برمیدارد دقت کنید، اینکه او قرمز را بر روی آبی پوشیده با این دلالت که نیروی حیوانی درون او از قیدوبندهای تمدن قویترند.
[کتاب "ادبیات، فیلم و فرهنگ: اصول و مبانی نقد" / مایکل رایان/ محسن فخری/ چاپ چهارم]
__ امروز آخرین روز تخفیف یلدایی نشر لِگاست. شما عزیزان میتوانید کتابهای لِگا را با ۲۵ و ۳۰ درصد تخفیف از وبسایت لگا یا دایرکت صفحۀ اینستاگرام لِگا سفارش دهید. (با ارسال رایگان سفارشهای بیش از 500 هزار تومان).
www.legapress .ir
___ در فیلم «راشومون»، کوروساوا سبک خود را برای هر داستان اندکی تغییر میدهد تا نشان دهد هریک از روایتها به خاطرهٔ شخصی متفاوت مربوط است. اما در نهایت امضای مؤلف پای کل اثر بهجاست، زیرا اوست که قاب نهایی را میبندد.
در این داستان قابدرقاب، شگردی اتفاق میافتد که آندره ژید نام آن را «میز_آن_اَبیم» میگذاشت و ترجمهٔ تحتاللفظیاش «قرارگرفته درون مغاک» است. در این شیوه وقتی یک روایت درون روایت دیگر گنجانده میشود، این دو مثل آینه برای هم رفتار میکنند و همدیگر را بینهایت میکنند. و به این معناست که حقیقت در دل یک مغاک قرار میگیرد.
با این تعریف، قابی که کوروساوا برای فیلم خود بسته از جنس نقاشیِ «ندیمگان» ولاسکز _مهمترین مثال تاریخ هنر برای مفهوم میز_آن_اَبیم_ است. نقاشییی که قابدرقاب بسته شده و انگار در آن، نقاش به تماشاگر مینگرد و ما کل تصویر را در آینه میبینیم. ولاسکز حقیقت نقاشی را درون مغاک قرار میدهد.
[ کتابِ فیلم بهمثابهٔ فلسفه، صالح نجفی]
— تصویر: نقاشی «ندیمگان» اثر ولاسکز
«کتابهای لگا علاوه بر کتابفروشها،
قابل خرید از وبسایت لِگا
و ارسال به سراسر کشور»
www.Legapress.ir
🏛موسسهٔ شهر فلسفهٔ ایران برگزار میکند:
🎬 نمایش و تحلیل فیلم «مونیخ» ساختۀ استیون اسپیلبرگ
📢 با حضور منتقدان: جواد طوسی، غلامعباس فاضلی
🗓 زمان: پنجشنبه 12 آبان ۱۴۰۳
⏰ ساعت شروع نمایش فیلم: ۱4
🛑 نقد و تحلیل فیلم پس از نمایش فیلم خواهد بود.
🔹نحوهٔ برگزاری: حضوری
🔗 علاقمندان جهت ثبتنام میتوانند از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند 🔻🔻🔻
ثبت نام
ثبت نام
ثبت نام
#مونیخ
#اسپیلبرگ
#جواد_طوسی
#غلامعباس_فاضلی
🏛 نشانی: تهران، بلوار نلسون ماندلا (جردن)، کوچۀ گلدان، پلاک 5، طبقۀ 3
📞09361135000
☎️ 02122053556
www.philosophycity.ir
تاریخ بهمثابهی نظام در ۱۹۳۴ به زبان اسپانیولی برای همایشی نوشته شد که در نهایت ارائه هم نشد. متن آن همزمان به زبانهای انگلیسی و آلمانی منتشر شد. نسخهی کامل متن، پس از چند سال، سرانجام در ۱۹۴۱ در انتشارات مجلهی مغربزمین به چاپ رسید. در این فاصلهی هفتساله خوزه ارتگای گاسِت متن را از نو نوشت، به شیوهای متفاوت بخشبندی کرد و به چاپ مجدد سپرد. این فرایند طولانی به نظر خبر از این واقعیت میداد که مضامین مورد بحث در این کتاب جایگاهی
ممتاز در اندیشه او دارد.
@Filmosophy
🧵 لف شستوف در پاراگرافی دربارۀ روح روس به ما کلید واقعی ادبیات روسی را میدهد. فرهنگ اروپایی در روسها چیزی بیریشه است. برای ما [اروپایی ها] این فرهنگ همانا خون و استخوان ماست؛ عصب و ریشۀ حقیقی روان ما. ما به سبک بخصوصی فکر میکنیم، به سبک بخصوصی احساس میکنیم، چرا که تمام جوهر ما از این سبک است. کلام و احساس ما اساساً برایمان اجتنابناپذیرند.
نزد روسها اوضاع متفاوت است. آنان فقط با ویروسِ فرهنگ و اخلاق اروپایی مایهکوبی شدهاند. ویروس در آنها همچون یک بیماری عمل میکند و التهاب و سوزش به شکل ادبیات نمایان میشود. آنچه روس با آن در کشمکش است و رودررویش فریاد میکشد خودِ زندگی نیست، بلکه تنها فرهنگ اروپایی است که به روان او عرضه شده و به او گزند میرساند. این تراژدی بیشتر یک مورد جراحی است تا یک تراژدی واقعیِ روح.
در شستوف یکی از این پسزدنها به معرض نمایش گذاشته میشود. درست است که به نظر میرسد او فقط مرتجع و مخرب باشد، اما سرانجام میتواند با پیچاندن دماغ اروپا اندکی به نشاط آید؛ پس نسبتاً آزاد است. ایدئالیسم اروپایی ملعنت است، اما بیش از آن کمی خندهدار است. ما در بیتفاوتی نو و نیمه مسرورِ شستوف احساس استقلال تازهای میکنیم.
او فقط دماغ ایدئالیسم اروپایی را میپیچانَد. هیچ موعظه نمیکند: پس دوباره و دوباره مخالفت میورزد. او هرگونه انتساب به یک ایدۀ مرکزی را مطلقاً رد میکند. بسیار میترسد که مبادا این هم دیرک خاربستِ نفرتانگیزِ یک ایدئال دیگر از آب درآید. همه چیز ممکن است؛ این به راستی فریاد کانونی اوست. این نیهیلیسم نیست؛ تنها رهایش روان انسانی از قیود کهن است. ایدۀ ایجابی مرکزی این است که روان یا روح انسانی واقعاً به خود باور دارد و نه هیچ چیز دیگر...
🪡 دی. اچ. لارنس
@Filmosophy
🌠📌📌دوره ژاک دریدا، واسازی و تئاتر، تأملی جمعی است درباره خوانشهای ممکن از آرای فلسفی ژاک دریدا درباره هنر و تئاتر. در این دوره با تمرکز بر متون دریدا و شارحان او در فلسفه قارهای به ردها و نشانهایی خواهیم پرداخت که آرای دریدا را به سوی گفتمان تئاتر گسترش میدهد.
مدرس: سعید رضا خوش شانس
نحوه برگزاری: حضوری
تعداد جلسات: ۴ جلسه
iranian.city.of.philosophy
www.philosophycity.ir
📞09361135000
☎️ 02122053556
یهودا و مسیح سیاه (معرفی)
"یهودا و مسیح سیاه" فیلمی آمریکایی در ژانر بیوگرافی و درام جنایی است که در سال ۲۰۲۱ توسط شاکا کینگ کارگردانی و تولید شده، که فیلمنامه آن را ویل برسون نوشته است، بر اساس داستانی از این دو نفر و کنی و کیت لوکاس. این فیلم درباره خیانت به فرد همپتون (با بازی دانیل کالویا)، مسئول شاخه ایلینوی حزب پلنگ سیاه در شیکاگوی دهه ۶۰ میلادی، توسط ویلیام اونیل (با بازی لاکیت استنفیلد)، یک مخبر افبیآی است.
.
مکتب اگزیستانسیالیسم بر این باور است که انسان با اعمال خود تعریف میشود و فرد با انتخابهایی که انجام میدهد، معنای زندگی خود را شکل میبخشد: «تاکید بر سوبژکتیویته، آزادی انتخاب و ایجاد معنا توسط خود فرد».
هر شخص کاملاً مسئول اعمال، ارزشها و معانی یافتهٔ خود است و از این مسئولیت آگاه است. این رویکرد ممکن است منجر به غم و اندوه شود، چراکه هیچ قدرتِ تعیین کننده یا مجموعهٔ اخلاقی بالاتری برای توجیه اعمال ما وجود ندارد. تنها و بیهیچ مسیر و راهنمایی رها شدهایم.
با توجه به این تعریف موجز، فیلم اگزیستانسیالیستی چه ویژگیها میتواند داشته باشد؟
تاحدودی معیارهای زیر شاید مبین یک فیلم اگزیستانسیالیستی باشد:
«فیلم روایتی ساختگی و تخیلی داشته باشد.
دست کم یک شخصیت انسانی داشته باشد که روایت به طور کلی یا از منظر او یا با داستانی که حول کنشها و اطراف او میچرخد، روایت شود.
فیلمساز از طریق عناصر ضروری فیلمسازی (مانند تدوین، دیالوگ، میزانسن و غیره) شخصیت محوری را در دنیایی نامشخص با انتخابهای متعدد به تصویر بکشد.
شخصیت اقداماتی انجام دهد که پیامدهایی داشته باشد و آگاه باشد که هیچ قدرتی سوای از خود او نیست که اعمال یا شرایط او را تعیین کند.
شخصیت(ها) دچار بحران وجودی شوند. به این معنا که در برابر وجودی پوچ و نامعین، باید به یک درجهای از درد و اندوه، بر اثر اعمال خود برسند.»
در اینجا به ده فیلمی اشاره شده است که می توان گفت معیارهای فوق را برآورده میکنند و بارقههایی از فلسفه و رویکرد اگزیستانسیالیستی را دارا هستند:
1. The 400 Blows (Francois Truffaut, 1959)
2. The Bicycle Thieves (Vittorio De Sica, 1948)
3. Solaris (Andrei Tarkovsky, 1972)
4. Anomalisa (Charlie Kaufman & Duke Johnson, 2015)
5. Wild Strawberries (Ingmar Bergman, 1957)
6. The Big Lebowski (Joel and Ethan Coen, 1998)
7. Things to Come (Mia Hansen-Løve, 2016)
8. The Seventh Seal (Ingmar Bergman, 1957)
9. The Tree of Life (Terrence Malick, 2001)
10. 2001: A Space Odyssey (Stanley Kubrick, 1968)
@Filmosophy
.
- روز چهارشنبه (۲۷ دی) در حلقهٔ هنر فلانور (نرسیده به سه راه فاطمی) نقد و بررسی مجموعهٔ «کینو-آگورا» برگزار خواهد شد.
به علت محدود بودن ظرفیت برای هماهنگی و رزرو به شمارهی ۰۹۳۵۴۸۶۸۷۰۸ در تلگرام پیام دهید.
@Filmosophy
گروه فلسفهعلم امیرکبیر برگزار میکند:
⭕️ بحران، فلسفه و سیاست
👤 سخنران: دکتر نوید گرگین، مترجم و پژوهشگر فلسفه
دانش آموخته دکتری فلسفه دانشگاه شهید بهشتی
🕕 زمان: یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵ تا ۱۷
🌐 لینک ورود به جلسه:
http://meetings.aut.ac.ir/Phil-Sci-AUT
شرکت برای عموم آزاد است.
#سخنرانی_آنلاین
@PhilSciAUT
«اگر فردی، فقط یک شخص دیگر را دوست داشته باشد و نسبت به کل انسانهای دیگر بیتفاوت باشد، عشق او عشق نیست بلکه یک دلبستگی همزیستی است، یا خودخواهی در شکل بزرگتر.» - اریک فروم
ما انسانها بهعنوان یک گونه از موجودات، درگیر این تصور هستیم که چیزی از ما محافظت میکند یا ما را تحتنظر دارد، فیلم «میانستارهای» [Interstellar] آن را «عشق» معرفی میکند، و این احتمال را نشان میدهد که «عشق» خیلی خوب میتواند جنبۀ دیگری داشته باشد، بدینسان فراتر از توانایی درک ماست، با این وجود ما آن را میپذیریم. فیلم، سرانجام از ما میخواهد که باور داشته باشیم؛ «عشق چیزیست فراتر از زمان و مکان».
کتاب "ادبیات، فیلم و فرهنگ: اصول و مبانی نقد" ویژگیهایی دارد که آن را از دیگر آثار حوزۀ نقد و نظریه متمایز میکند. پیش از همه، زبان ساده و روان کتاب است و در آن از پیچیدگیهای معمول در نوشتههای مشابه خبری نیست. مایکل رایان پس از توضیح اصلیترین عقاید هر رویکرد، مثالهایی ادبی، سینمایی و فرهنگی ارائه میکند تا خوانندگان نحوۀ اعمال رویکردها را بر متون مختلف فراگیرند. این نظام چندوجهی کتاب به مخاطبان امکان میدهد تا ارتباط نظری و معنایی آثار را با توجه به مثالهای ارائهشده درک کنند و روش و منش نقد را در بستر این مثالها مشاهده کرده و بیاموزند.
Читать полностью…به بهانهٔ روز جهانی فلسفه (۲۱ نوامبر)
_ فلسفه، هرچند در آغاز هنرِ پرسیدن است، سرانجام، بدل به هنرِ زیستن میشود. _ کتاب “فلسفه در خیابان”
_ ویدئو: چیستی فلسفه از منظر اسلاوی ژیژک
_ ترجمه و زیرنویس: نشر لِگا
#سینما
__ یکی اینکه پرسونا از فلسفیترین فیلمهای تاریخ سینماست. در دورۀ مدرن، وقتی از کارهای هنری صحبت میشود، هر کار بیش و پیش از هرچیز تأملی دربارۀ خود آن مدیوم است. بر این اساس، فیلم پرسونا اهمیت خودبازتابنده دارد و مسألهاش خودِ رسانۀ سینما و فرآیند تکثیر و نمایش فیلم است.
__ گزارۀ اغراقآمیز دوم، اشارۀ کوتاه اسلاوی ژیژک به فیلم پرسوناست. به گفتۀ او این فیلم حاوی یکی از اروتیکترین صحنههای تاریخ سینماست، در سکانس مشهوری که خواهرآلما خاطرات گناهآلودش را برای الیزابت فوگلر تعریف میکند. او از فلشبکهایی میگوید که هیچیک در فیلم دیده نمیشوند و نفس ندیدن این صحنهها _ که قاعدتاً اگر کوچکترین بخشی از آنها فیلمبرداری میشد در ترازهای مختلف با یک فیلم پورنوگرافیک مواجه بودیم_ پرسونا را به معنای دقیق کلمه فیلمی اروتیک میکند.
__ سومین ادعای اغراقآمیز این است که احتمالاً در دل فیلم پرسونا یکی از ظریفترین و سیاسیترین ارجاعها به هالوکاست نهفته است، آنهم با توجه به اینکه فیلم در این مورد فقط گریزی کوتاه به یک عکس آیکونیک تاریخ قرن بیستم میزند.
[«فیلم بهمثابۀ فلسفه» / صالح نجفی]
www.legapress.ir
🏛 موسسهٔ شهر فلسفهٔ ایران 🏛
📖 نام دوره: متون فلسفی به زبان فرانسوی
▪️نام استاد: عادل مشایخی
▪️طول دوره: ۴ جلسه
▪️روز: دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳
▪️ساعت: ۱۸ تا ۲۰
▪️نحوهٔ برگزاری: آنلاین
🔗 جهت ثبتنام میتوانید از طریق لینک زیر اقدام بفرمائید. ⬇️⬇️⬇️
لینک ثبتنام دوره
لینک ثبتنام دوره
لینک ثبتنام دوره
iranian.city.of.philosophy
www.philosophycity.ir
📞09361135000
☎️ 02122053556
🧵با توجه به تفاوتهای آشکار در سبک و سیاق ترجمههای امروز با ترجمههای دیروز، طبیعتا این پرسش مطرح میشود که این تفاوت محصول چه وضعیتی است؟ آیا بهسهولت میتوان از این تفاوت چشم پوشید و درمقابل از ساختاری همگن و منطقی صدساله سخن راند؟… برای پاسخ به چنین پرسشهایی ناگزیر، بهجای تأکید بر مفاهیمی ناکارآمد و تکیه بر نظریههای ترجمه یا ترسیم یک خط موهوم و فرضی، باید گسستها، رویدادهای تکین، جنگها، هماورد نیروها و نهایتا، وضعیتها را در ادوار مختلف تاریخ بررسی کنیم تا آنگاه شاید ببینیم که چگونه در یک دورهٔ خاص تاریخی، شکلی خاص از ترجمه غالب شد و در دورهای دیگر شکلی دیگر. چرا امروز اینچنین مینویسیم، سخن میگوییم و ترجمه میکنیم و چرا دیروز بهگونهای دیگر، چنین میکردیم؟
🪡 بخشی از متن کتاب
@Filmosophy
🪡 درسگفتار روسو مواجهۀ غافگلیرکنندۀ دلوز و روسو است. دلوز مفاهیم کلیدی اندیشۀ خود را از دل اندیشۀ روسو بیرون میکشد و او را به متفکر تکوین و بالقوگی و نهفتگی و فعلیت بدل میکند. اهتمام روسو آشتی کشاکشهای فرد و نوع انسان است و دلوز در سراسر درسگفتارها لایههای مختلف این مسئله را شرح میدهد؛ از قرارداد اجتماعی و جامعه و فرد و نوع انسان گرفته تا شرارت و لئامت و منفعت.
"شرایطی که لئامت را ممکن میکند در هر وضعیت اجتماعی متعینی برقرار است. بهرغم گفتههای پراکندۀ سبکمغزان و لئیمان، چیزی به نام لئامت بدون منفعت وجود ندارد. هر لئامتی یا از سر منفعت است یا تلافی و جبران. هیچ لئامتی وجود ندارد که ذیل مناسبات سرکوب و منافع پیچیدۀ اجتماعی نباشد. روسو یکی از آن نویسندگانی است که میدانست چگونه مناسبات سرکوب و ساختارهای اجتماعیِ پیششرط آن را تحلیل کند".
@Filmosophy
🔴 چالشهای سیاست رهاییبخش در جهان امروز
مراد فرهادپور
https://youtu.be/mK9yU1NzcEU?si=-u4AuLO0NGDBTQ2_
@filmosophy
مارکس: سنتِ همهی نسلهای پیشین همچون کابوسی بر مغز زندگان سنگینی میکند.
The tradition of all dead generations weighs like a nightmare on the brains of the living.
― Karl Marx, The Eighteenth Brumaire of Louis Bonaparte
.
فیلم «انجمن برف» داستانی حقیقیست دربارهٔ سقوط هواپیمایی مسافربری متعلق به اروگوئه در دل کوههای پوشیده از برف.
فیلم بر مفاهیم بزرگی چون ارزشهای اخلاقی، دین و ماورالطبیعه، طبیعت، قانون و جوامع بشری و ... سوار است. «برف»، به نمایندگی از نیروی برتر طبیعی؛ توهمات بشری و ارزشهای خودساخته گونهٔ انسان را برملا میکند و انسان را به ذات حقیقی خود برمیگرداند و چهرهٔ بیروتوش او را در قالب بدویترین و حقیقیترین خصوصیات انسان نشان میدهد.
گونهٔ انسان در جوامع مختلف، ارزشها و قوانینی برای خود شکل بخشیده، آجرهایی از جنس مذهب دور خود کشیده و جایگاه خود را ایمن تصور کرده. طبیعت جایگاه ایمن او را متزلزل میکند و یادآور میشود که انسان همچنان یک حیوان است. تو گویی، تمامی دم و دستگاههای خودساختهٔ جوامع بشری، دروغیست زیبا و فریبنده برای لاپوشانی ذات حقیقی خود. برف به نمایندگی از طبیعت، اشرف مخلوقات(!) را با آنچه ترجیح میدهد نادیده بگیرد، مواجه میسازد.
فیلم اشاره جدی به مفاهیم دینی و مذهبی دارد. مقابل طبیعت واقعی بشر، دین سناریویست بیسروته و رنگورو باخته. آموزههای دینی دیکتهشده در جوامع، برای نجات بشر و مقابله با اضطراب وجودی انسان در مقابل طبیعت وحشی، بسی بیمعناست. تو گویی، خدا و دستورهایش، تنها آن هنگام که آرامش برقرار است زیباست و نه در واقعیتی جانکاه تلاش بشریت برای بقا!
«انجمن برف» فیلمیست ارزشمند نه دربارهٔ بقا بلکه زیرسؤال بردن تمامی ارزشهای دینی خودساختهٔ بشری و اخلاقی!
@Filmosophy
.
مجموعهٔ «کینو-آگورا» جایی برای فکرکردن به سینماست اما نه به شیوۀ آکادمیک که مبتنی بر تحلیلهای طویل و تفصیل است و نه حتی بر سیاق مقالههای نشریهها و مطبوعات که ناگزیرند ایدهای را موجز و کوتاه به دست خوانندگان برسانند. «کینو-آگورا» بازار آزاد ایدههاست، ایدههایی که یا محذوف و مطرود ماندهاند یا نوآورانه قدمهای تازهای برای مواجهه با سینما برمیدارند؛ گفتگویی صمیمی با خوانندگان و دانشجویان سینما بی آنکه از هزارتوی مبانی و اصول سخت و طاقتفرسا بگذرند، همچون قایقی سیال بر امواج ایدهها سوارند و هدفشان این است که بتوانند هر مخاطبی را که درگیر و مبتلا به سینما و زیباشناسی آن است با خود همراه کنند.
این مجموعه، با تبارشناسی مفاهیم و ایدههای سینمایی تاریخچۀ ادبیات انتقادی موضوع خود را به میان میکشد و از این رهگذر سیر تحولات و دگرگونی این مفاهیم را کنکاش میکند. این رویکرد تبارشناسانه و انتقادی هم خاستگاه مفاهیم را از نو صورتبندی میکند و هم سیر تکوین آن را به پرسش میکشد.
مجموعهٔ «کینو-آگورا» از سال ۱۳۹۸ به سردبیری مازیار اسلامی و از سوی نشر لِگا وارد بازار کتاب ایران شده است و تا به حال ۸ کتاب از این مجموعه منتشر شده و کتابهای دیگر آن در دست انتشار است. مترجمان این مجموعه از نسلهای گوناگون مترجمان سینمایی هستند و نشر لگا تلاش کرده این کتابها را با کیفیت و قیمت مناسب در اختیار خوانندگان قرار دهد؛ کتابهایی در قطع پالتویی که میتوانید از اتوبوس و مترو تا هر جایی که در انتظار دوستی هستید آنها را در دست بگیرید و برای لحظاتی در مباحث زیباشناختی و اجتماعی سینما غرق شوید.
- کتابهای منتشرشدهٔ از مجموعهٔ «کینو-آگورا»:
زندگی مؤلف ... ترجمهٔ روبرت صافاریان
بدن به مثابه شیء سینمایی ... ترجمهٔ صالح نجفی
چرخش کینماتیک ... ترجمهٔ رامتین شهبازی
سینهفیلیای نوین ... ترجمهٔ نوید پورمحمدرضا
میزانسن ... ترجمهٔ حسامالدین موسوی
مونتاژ ... ترجمهٔ مهدیس محمدی
دکوپاژ ... ترجمهٔ قاسم مؤمنی
سینمای نقد اجتماعی ... ترجمهٔ کیانوش اخباری
- کتابهای در دست انتشار از مجموعهٔ «کینو-آگورا»:
میزانژو و میزانژست ... ترجمهٔ حسام نصیری
پانزده درس با گُدار ... ترجمهٔ مازیار اسلامی
دوربین سیاسی ... ترجمهٔ کیانوش اخباری
@Filmosophy
🎥
نمایش و تحلیل فیلمِ «قاتلان ماه کامل» با مازیار اسلامی
در حلقهٔ فیلم فلانور (میدان فاطمی)، فردا دوشنبه، ساعت ۱۷
ثبت نام: ۰۹۳۵۴۸۶۸۷۰۸
@Filmosophy
فیلم «زن در ریگ روان» (Woman in the Dunes، ۱۹۶۴) رنجِ زیستن به همراه تلاشهای بسیار انسان برای رسیدن به هدف یا معنای زندگی را به تصویر میکشد. و مایههای پررنگی از فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم را در خود دارد و به پیچ و خمهای مسیری اشاره میکند که انسان طی میکند تا معنایی برای ماهیتِ افکار یا عملکرد یا زاویهٔ نگاهش به «هستی» ایجاد کند.
زندگی در این گودال (جهان) بیمعناست، راه گریزی نیست. زندگی پوچ است. درک این موضوع که زندگی پوچ و بیمعناست، شخصیت اصلی را به سمت تلاش برای معنابخشیدن به چیزی که اساساً بیمعنی است هدایت میکند.
گودال شن در فیلم، استعارهای از وضعیتِ اسفبار اگزیستانسیالیستی (هستی) بشریت است. همچون سیزیف اساطیری، که برای ابدیت محکوم بود تا سنگی را به بالای تپه حمل کند، اما سنگ دوباره به پایین بغلتد، دو شخصیت در فیلم، شنها را از گودال بیرون میرانند - اما شنها دوباره سرازیر میشوند و برمیگردند ... تا اینکه این سؤال پیش کشیده میشود: آخر که چی؟ اگر زندگی بیمعنی است - همانطور که ساتر و کامو اذعان دارند - ما چه باید بکنیم؟ آیا به حفاری (تلاش به زیستن) ادامه دهیم؟ یا خودکشی را برگزینیم؟ یا که چی؟
«زن در ریگ روان» گنجینهٔ سینمایی (متأسفانه) بسیار کمشناختهای است که تأملبرانگیز، زیبا، اروتیک و حتی وهمآور است. این فیلم، جزء ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان، به انتخاب آندری تارکوفسکی بود.
#کارگردانی #هیروشی_تشیگاهارا