filmosophy | Unsorted

Telegram-канал filmosophy - Filmosophy | فیلموسوفی

1588

بررسی، نقد، ترجمه و تألیفِ فلسفی‌ـ‌سیاسی‌ـ‌روانکاوانه‌ در باب سینما و آثار سینمایی @Filmosophy گردانندگان کانال: @zaman1982 @Keyhanpmi @gorgin89

Subscribe to a channel

Filmosophy | فیلموسوفی

♧ دوشیزگان آوینیون (پابلو پیکاسو، ۱۹۰۷)
♤ دوشیزگان آوینیون ابدان کج و قناس روسپیان را به تصویر کشیده است. این عدم هماهنگیِ به تصویر کشیده شده در واقع مدعی نکته‌ای درباره حذف طبقه اجتماعی است. پیکاسو به بیمارستان سن‌لازار پاریس رفته بود تا روسپیانی که به آنجا می‌آیند را ببیند. هنر مدرن پیشرو که گمان میرود با این تابلو آغاز میشود میتواند از اعتراض و واکنشی بر ضد پروژه نامحدود کل‌گرای تبعیض نژادی مدرن نشات گرفته باشد. بیم انحطاط نژادی در اوایل قرن بیستم جوامع غربی را سخت تحت تاثیر قرار داد. خطری که بوسیله پیامدهای اپیدمیک سیفلیس و خصوصا بواسطه تهدید مجرمان پست نژاد احساس میشد.
◇ Introducing Postmodernism, For Beginners, Richard Appignanesi and Chris Garrat, 1999

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

♧ یکی میگفت بِرِشت میخواست همه شبیه هم فکر کنند. اما برشت به تعبیری میخواست این کار را از طریق کمونیسم انجام دهد. در روسیه [شوروی] این کار از طریق حکومت صورت میگیرد. در اینجا [آمریکا] بدون فشار حکومت این کار خودبخود صورت گرفته است. همه شبیه هم هستند، شبیه هم رفتار میکنند، و روزبروز هم این مساله شدت میگیرد.

◇ اندی وارهول (۱۹۸۷-۱۹۲۹)؛ مصاحبه سال ۱۹۶۳

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

♤ بیشمار مُردند
چون لیچاری از دهانی دررفته بود
چون تمدنی گندش بالا آمده بود
بعضی‌ها به گور رفتند
نه از جان و دل نه به خوشی
چشمها از حدقه درآمده در جهنم پرسه زدند
دروغ کهنه آدمیان را باور داشتند؛ آنگاه ناباوری آمد
غرق در فریب به خانه بازگشتند
به سوی دروغهای کهن، رذالتهای نو
در هر سو پیران و پوست‌کلفتان سوداگر
دروغزنان در رفت‌وآمد

♧ ازرا پاوند (۱۹۷۲-۱۸۸۵)

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

♤ در وقت مرگ که با مرگ
جز بیم نیستیّ وخطر نیست،
هزّالی و جلافت و غوغای هست و نیست
سهو است و جز به پاس ضرر نیست...

قایق، نیما یوشیج (۱۳۳۸-۱۲۷۴)

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

♤ به ‌نام خداوند ستم‌ستیزان!

♧ هزاردستان ضدانقلاب

«مبارزه با مردی که سر همه‌ی رشته‌ها در دست اوست محکوم به شکست است»؛ این چکیده‌ی نظریه-اندرز سیاسی علی حاتمی است. نظریه‌-اندرزی که نزدیک به ده سال عمرش را پای آن گذاشت؛ برایش شهرکی ساخت و تهران را طهران کرد(خدا می‌داند که من تاچه‌اندازه از «طهران» و همه‌ی اداهایش بیزارم!). جمله‌ای که در هُرمز این نوشته آمد گفتاری‌ست که خود حاتمی در دهان مفتش شش‌انگشتی‌اش می‌گذارد تا درخواست رضا خوشنویس(تفنگچی پیشین) را برای کمک به کشتن خان مظفر پس بزند‌. به‌سخن‌دیگر، انقلاب همواره محکوم به شکست است؛ ا‌َزیرا که انقلاب بر شانه‌ی فریب‌خوردگانی استوار است که دست به خشونتی کور می‌یازند؛ ابوالفتح و رضا تفنگچیِ هزاردستان _کاریکاتورهایی که علی حاتمی از اعضای انجمن مجازات کشیده است_ نمونه‌ای از این فریب‌خوردگان‌اند؛ بگذریم از آن «جماعت خواب» که مفتشی مفنگی و ریزه‌خوارِ دربار قجری-پهلوی، آنان را به باد زخم‌ِزبان می‌گیرد و شیفتگان قلم آن نخبه‌ی درگذشته هنوز هم که هنوز است در بزنگاه‌های تاریخی، بال دامن از هنگامه برمی‌چینند و مردم را با عتاب‌های حاتمی‌وار، «اجتماع خواب‌زده» و «جامعه‌ی چرتی» خطاب می‌کنند و نشئه می‌شوند.
شاید کسی برافروخته شود که ای خداوند نادانی! مگر گفتار پایانی آن شاهکار را با صدای منوچهر نوذری نشنیده‌ای که: «کاری که امروز به دست رضا نشد فردا به امر خدا، دست مرتضی بساخت. هزاردستان بود و ابردست، غافل که دست خداست بالاترین دست‌ها.»؟! شنیده‌ام و به‌تازگی شنیده‌ام باری، این گرهی از کار فروبسته‌ی نظریه-کنش مولای شما نمی‌گشاید؛ زیرا رسانه‌ای که ما با آن روبه‌روییم سریال تلویزیونی‌ست نه رادیو یا شبنامه. نمی‌توان در یک سریال دامنه‌دار، همه‌ی جنایت‌های سهمناک خانِ مظفر را موبه‌مو با شیوه‌هایی نو و مو‌بر‌تن‌راست‌کننده نمایش دهیم و آن‌گاه، سروتهِ کین‌ستانی از فرمانده‌ی آن جنایت‌ها را به گفتاری شعرگون و آیتی از سخن خدا، هم بیاوریم. من تابه‌امروز صحنه‌هایی دردآورتر و زجردهنده‌تر ازصحنه‌های شکنجه‌ی رضا خوشنویس به‌دست مفتش شش‌انگشتی در سریال‌های صداوسیما ندیده‌ام و تنها همتای آن، شکنجه‌های مردم‌کُش زن سعید امامی‌ست که فیلم آن، سال‌ها پیش از بایگانی وزارت اطلاعات به پایمردی معاون رستگارشده‌ای به بیرون درز کرد. نمی‌توان در چنان سریالی، بارها هزاردستیِ فرمانفرما و ناگزیری شکست دربرابر او را به رخ بیننده کشاند و فرجام کارش را به خدا حواله کرد و این‌چنین خود را غسل داد. به‌سادگی می‌توان پرسید که چرا این دست خداوند را به تصویر نکشیدی ای سعدی سینما؟!(دریغ از خرد و خامه و خایه‌ی شیخ اجل!).
مهم این است که هر یک از ما در کجای تاریخ چه کنشی می‌کنیم وگرنه خودکامگان همین حوالی هم، از این گفتارهای پرکرشمه لبریزاند؛ علی حاتمی در میانه‌ی درگیری‌های خونین دهه‌ی شصت(به یاد دارید که ساختن آن گوهر یکتا ده سال زمان برده است؟!) جانبِ حاکمیت را می‌گیرد و به سبک بی‌شرمانه‌ی همان حاکمیت، خود را از ضدانقلاب‌بودن به گزین‌گویه‌ای رادیویی پاک می‌نماید(ایهام می‌نماید را بنگرید!). در روزگاری که صدای تفنگ در خیابان‌ها می‌پیچید علی حاتمی اندرز می‌داد که خونریزی بس است؛ که آش همان آش و کاسه همان کاسه است و این بدبختی، میوه‌ی همان درخت انقلابی‌ست که کاشته‌اید. علی حاتمی در روزگاری خنثی فیلم نساخته است و فیلمسازی او کنشی آگاهانه است که مردم را می‌ترساند که اگر خاموش نشوید مفتش‌های شش‌انگشتی و شعبان‌های بی‌مخ استخوان‌هایتان را به دندان می‌خایند. امضای هنرمندانه‌ی او نیز زیر آن حکم‌های صادره می‌درخشد. شاید اینک دریابید که چرا نام علی حاتمی را در صداوسیما بیش‌از نام پایه‌گذار جمهوری اسلامی می‌شنوید.

◇ احمد سلامیه
□ ۱۶مهر۹۹

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

◇ گزارش برگزاری "عصر نقد داستان"، ۱۳۹۸
♧ #کانون_نویسندگان_ایران
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

@Filmosophy

الن بدیو، که شاید «مناقشات» از جدلی‌ترینِ دیالوگ‌هایش با دیگر اندیشمندان (اغلب فرانسوی) باشد، ژان-کلود میلنری را مقابل خود میبیند که روزگاری، پیش از مه ۶۸، به مدت کوتاه و تأثیرگذاری با وی در سازمان چپ پرولتاریی رفیق و هم‌فکر بود. پس از وقایع مه ۶۸ در رابطه‌ی این دو، گسستی برطرف‌نشدنی ایجاد شد. مقاله‌ی بدیو در سال ۲۰۰۰، که در آن به نوفیلسوفان و، خصوصاً، به بنی لوی، دوست نزدیک میلنر، می‌تاخت، به عمیق‌ترشدن بحران رابطه‌ی این دو نفر و به قطع رابطه در همان سال منجر شد. آنان تا سال ۲۰۱۲ بر تصمیم خصمانه‌ی خود پابرجا ماندند، تا این‌که مرگ رفیقی آنان را سر راه هم قرار داد و به پیشنهاد بدیو و به کمک فیلیپ پُتی این دیالوگ جدلی ممکن شد. هدف عمده‌ی ترجمه‌ی این اثر، که تنها قدمی سکندری‌خوران در این راه است، معرفی ژان-کلود میلنر به فارسی‌زبانان و تعریض راهِ نقد، تکمیل و به‌سازیِ آرای متفکرانِ تقریباً بی‌رقیب در «بازارِ» اندیشه‌ی این روزهاست. متفکران به‌راستی رادیکالی، همچون بدیو، که نیروی انتقادی‌ اندیشه‌شان، به‌وسیله‌ی فتیشیزه‌شدن آن در اذهان بسیاری، بی‌رمق شده است. •مترجم فارسی•

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ تریستانا (لوئیس بونوئل، ۱۹۷۰)، قصه‌ای با حالت اسپانیولی و با مسائلی که اسپانیا درگیرش است. نویسنده اصلی کتاب آزادیخواهی از قرن ۱۹ م است: بنیتو پرس گالدوس. بونوئل قبلا نازارین او را در ۱۹۵۸ اقتباس کرده بود. او عاشق گالدوس بود و شیوه وی در درک و بیان طبقه متوسط را میستود. البته بونوئل رنگ سوررئال خود را بر آثار گالدوس زده است. بونوئل او را به بزرگی بالزاک و داستایوفسکی میدانست.
♧ بونوئل معتقد بود تریستانا فرصتی برای دیدن جوانب گوناگون زندگی و رسوم مردم اسپانیا را میدهد. باز دین و لذات جنسی در کانون توجه بونوئل است. در فیلم، دون‌لوپه تناقضات یک مرد متشخص شهرستانی را دارد. هم میخواهد ترقیخواه و خدانشناس جلوه کند هم در قید عادات مرسوم فئودالی و امتیارات اجتماعی خرده‌بورژوایی قرن ۱۹ گرفتارست.
◇ ماکس آوب نوشت: ستاره فیلم خانم کاترین دونوو نیست بلکه پای چوبی اوست. بونوئل سر و ته تقریبا همه نماها را زده بود بطوریکه خبری از ربط و وصل گرامر سنتی فیلمسازی نیست. موج نوی فرانسه این شیوه مونتاژ را از او فراگرفته است. منتقدان فرانسوی آنرا فیلمی مارکسیستی قلمداد کردند

♤ مقدمه فیلمنامه، کامران فانی، ۱۳۵۲

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ نمایشنامه تاثیر زن وظیفه‌شناس در زندگی
◇ بقلم عبدالحسین نوشین
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ این پیِس آقای نوشین، که از هر حیث میتوان آنرا شاهکار واقعی دانست، نه تنها در زبان فارسی نظیر ندارد، بلکه در زبانهای اروپایی هم با این افکار تند و بسیار دلیرانه کمتر پیِس نوشته شده است تا بدینگونه سرمایه‌دار پست را رسوا کند و ریاکاریهای اینگونه مردم را از پرده بیرون بریزد. این پیِس قطعا یکی از بهترین نمونه‌های زندگی امروز کارفرمایان و کارگران ایرانی و حتی اختلاف در میان سرمایه‌دار پست دسیسه‌باز و پسر فرنگ‌رفته و تحصیلکرده اوست. آقای نوشین در ظاهرساختن طبیعت چرکین "درم‌نواز" و "زردوست" و "پاک‌اندیش" و "نخ‌چیان" مخصوصا مهارت همیشگی خود را نشان داده و من پرده دوم را که میدان رسوایی این دسته است و سپس خاتمه پیِس را که به وضع بسیار جالب و فخیمی به پایان میرسد و از حیث فن تئاتر بهیچوجه جای کمترین ایراد در آن نیست بسیار میپسندم...

♧ سعید نفیسی، پیام نو، ش ۹، تیر ۱۳۲۶، درباره نمایش "خروس سحر"، کار عبدالحسین نوشین

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ موضوع فیلم رمانتیسم عماد و طوبا (کاوه صباغ‌زاده، ۱۳۹۸) بطور خلاصه این است:
وقتی سرنوشت برای اولین بار عماد و طوبا را روبه‌روی هم قرار داد، هر دو خوب می‌دانستند که عشق بیشتر یک مهارت است تا هیجان و تپش قلب و خارش پوست...

◇ صباغ‌زاده خود فیلمش را وامدار ایده‌های آلن دوباتن می‌داند. در واقع از شاگردی در محضر یک شبه‌فیلسوف مبتذل بازاری - تجاری چیزی بیش از رمانتیسم عماد و طوبا هم درنمی‌آید!
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ در جشنواره فجر ۳۹ام هیچ اثری از کارگردانان شناخته شده سینمای ایران حضور نداشت، لابد بخاطر کرونا. در عوض تا دلتان بخواهد با فیلمهای دختربچه‌ها و پسربچه‌ها روبروییم. نسل تازه سینمای ایران را به کجا می‌برد؟ نسلی از بیسوادهای کوتوله که پچ‌پچ‌ها و شایعات اینستاگرامی‌شان را بدل به فیلمهایشان کرده‌اند، بی هیچ فرم یا محتوای تازه و بدیعی که ارزش بحث یا حتی دیدن داشته باشد. مشتی از تازه‌به‌دوران‌رسیده‌‌ بعد از عروسک‌بازی و خرس‌بازی راه دوربین و فیلمبرداری را یاد گرفته‌اند تا فانتزیهای بی‌ارزششان را به اسم سینما قالب کنند و تندیس و افتخار و شهرت و ثروتی جمع کنند. نسل کوتوله‌ها سینمای ایران را از وضع وخیمش وخیمتر خواهد کرد. همه حرفهای این سینما در محور روده‌هاست و خاله‌زنک‌بازی و بس. به روی این سینمای جدید فقط می‌توان بالا آورد و قی کرد...

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ای ایران (ناصر تقوایی، ۱۳۶۸) روایت ناصر تقوایی است از انقلاب ایران، با همه مشخصات فکری او. منتقدان به وجود شباهتهایی میان این فیلم و سریال دایی جان ناپلئون (۱۳۵۳) اشاره کرده‌اند. روایت تقوایی از انقلاب ایران که با روایت رسمی حکومتی جور درنیامد منجر به عدم اکران فیلم شد. شاید بتوان گفت معلم سرود مدرسه - آقای سرودی (با بازی زنده‌یاد حسین سرشار)- نماینده دیدگاه خود تقوایی درباره انقلاب ایران است. در این روایت، وجه اسلامی انقلاب کمرنگ است و در عوض بر عنصر ملی‌گرایانه و اتحاد مردمی تکیه بیشتری شده است. معلم سرود مدرسه و گروه سرود وی متشکل از بچه‌های مدرسه راه خودشان را می‌روند و سرود خودشان را می‌خوانند. گویی از جماعت خشونت‌طلبی که وارد روستا شده است فاصله می‌گیرند. تقوایی همچنان به یک انقلاب با کمترین میزان خشونت و بیشترین میزان اتحاد مردمی با شعارهایی ملی‌گرایانه‌تر و کمتر اسلامیستی می‌اندیشد. او خود پیشتر فیلمش را با رزمناو پوتمکین (۱۹۲۶) مقایسه کرده بود. به همین علت ای ایران علیرغم نکات مثبت فراوان بایکوت و مسکوت گذاشته شد و فقط جایزه سیمرغ بلورین بهترین پوستر (مرتضی ممیز) را دریافت کرد.

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

● محمدرضا اعلامی (۱۳۸۹-۱۳۳۵)
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

♧ کوستوریتسا به طرز نیشداری به کارگردان داستان لیسبون اشاره میکند. وندرس که با عنوان کارگردان فیلمهای جاده‌ای و بحثهای آکادمیک بدنام است در فیلم کوستوریتسا در سیمای دکتر اشتراسه (به معنای جاده) ظاهر میشود که رییس تیمارستان برلین است. دکتر اشتراسه در پاسخی کلیشه‌ای که نشان از بیخبری کامل از جهان اقتصادی و سیاسی است که در آن زندگی میکند از سیستم زیرزمینی فقط یک چیز دستگیرش میشود: این که برای تعطیلات به پرتغال برود!

♤ اروپای تقسیم (ن)شده: چگونه در داستان لیسبون (۱۹۹۵) ویم وندرس صلح پیروز میشود و در زیرزمین (۱۹۹۵) امیر کوستوریتسا جنگ هرگز تمام نمیشود
◇ اولین پرویس، ترجمه مهدی پارسا

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

متن نمایشنامه نفس
اثر : ساموئل بکت
 
ترجمه : آربی آوانسیان
 
 
 
[ پرده ]
 
1 – نور ضعیف بر صحنه ای پر از زباله های گوناگون . تقریبا (پنج ثانیه) به همین حال .
 
2 – فریادی ضعیف و کوتاه بلافاصله صدای دم و همراه آن افزایش تدریجی نور تا رسیدن به اوج با هم در حدود ( ده ثانیه ) [سکوت]
 
و تقریبا ( پنج ثانیه ) به همین حال .
 
3 – بازدم همراه کاهش تدریجی نور تا رسیدن به حد اقل با هم ( نور مانند 1 ) در حدود ( ده ثانیه ) و بلافاصله مانند پیش ، فریاد .
 
[ سکوت ] و تقریبا ( پنج ثانیه ) به همین حال .
 
[ پرده ]
 
نکات :
 
زباله -  عمودی نباشد ، همه پراکنده بر روی صحنه .
 
فریاد -  لحظه ای از جیغ ضبط شده . مهم است که هر دو فریاد ها شبیه به هم باشند . آغاز و پایان کاملا با نور و نفس
 
همگام .
 
نفس - ضبط تقویت شده .
 
نور حد اکثر – نه زیاد شدید ، اگر صفر = تاریک و 10 = روشن . نور باید بین سه تا شش نوسان یابد و بر عکس .
 
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

♧ شعری از شاعری که زمانی نیما یوشیج او را "ولیعهد من" خوانده بود:

♤ بازار در سیاهی شب کیف می کند
صدها هزار طاق
در پشت یکدگر زده صف
چون اشتران قافله سنگین و بردبار
تا بر دیار جادوی شب پا نهاده اند
بر جای خشک.

بازار همچو دختر بیچاره ای زبون
پیچیده است سخت به چادر سیاه شب
از زیر چادر خفقان آور
پیوسته در تلاش
چون مار تیر خورده به هنگام احتضار
هر حجره بسته لب،
ز چه رو؟
چون شب است، شب.

از زیر طاقی که از آن تیرگی چو دود
رقصان دَوَد به بیرون
جمعی
کز کرده
از روزن عباها بر تیرگی طاق
مبهوت دوخته چشمان به خیرگی
گهگاه لرزه بر تن شان افکند ز بیم
آوای وهمناکی از پاسبان شب
بازار پر شده ست ز کابوسها
بیم و امید بر سر امواج تیرگی
پیوسته در ستیز
ره چاه می نماید و چَه ره
بازار پر ز خدعه
بازار پر فریب
بر وحشت من و تو زند خنده
بازار در سیاهی شب کیف می کند

◇ منوچهر شیبانی (۱۳۷۰-۱۳۰۳)

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

https://radicald.net/1400/03/%d9%86%d9%82%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d8%a7%d9%85%d8%b1-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%85%d9%88%d9%81/

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

کتاب هفت گونه سینما نوشته‌ی علیرضا کاوه آخرین اثر سینمایی در حوزه‌ی ژانرهای سینمایی است که به‌وسیله‌ی نشر روزنه‌کار به‌تازگی منتشر شده است.
علیرضا کاوه، پژوهش‌گر سینما در این کتاب که جلد نخست از یک مجموعه‌ی 4 جلدی است، هفت گونه یا ژانر سینمایی جنایی، کمدی، دراما، وسترن، فانتزی، وحشت و موزیکال را مورد بررسی قرار داده است.

اینستاگرام: https://b2n.ir/b28337
02188828209
#علیرضا_کاوه
#روزنه‌_کار
#سینما #ژانر

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ نشر نیلا منتشر کرد:

◇ بهرام بیضایی و
وقتی همه خوابیم

□ چاپ یکم، ۱۳۹۸

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

بنیتو پرس گالدوس (۱۹۲۰-۱۸۴۳) نویسنده اسپانیایی که برخی او را بزرگترین نویسنده اسپانیا بعد از میگوئیل دو سروانتس میدانند.
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ خان و دیگران
♧ مجموعه یک داستان بلند (خان و دیگران) و سه داستان کوتاه (میرزا محسن، فاطی، یک استکان شکسته)
◇ عبدالحسین نوشین (۱۳۵۰-۱۲۸۵)
♤ نشر قطره، چاپ اول، ۱۳۸۴
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ سینمای ایران دست از سر جنگ و آبادان برنمی‌دارد. هر سال یک دو جین فیلم و سریال بی‌ارزش و تکراری با موضوع جنگ و رشادت مردم آبادان. یدو (۱۳۹۸) هم یکی از اینهاست. یکی مثل همه. همان احساسات‌بازیهای ناسیونالیستی برای یادآوری دوران جنگ و آوارگی تا به مردم تفهیم کند روزگار خوشی در راه نیست و برای هر اتفاقی در آینده آماده باشید. شرایط همیشه اضطراریست و استثنایی و محتاج رشادت و مقاومت مردم. سازندگان فیلم گوشه چشمی هم به امیروی امیر نادری داشته‌اند، بیچاره امیر نادری!
@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ درباره تناقضات آقای منتقد؛ ماجراهای فراستی و دوربین روی دست
◇ م.ز. زمانی

گویا ماجرای مسعود فراستی با دوربینِ رویِ دست تمامی ندارد. شاید ابعاد این مساله را باید بیشتر شکافت. ما هم ابدا طرفدار دوربین روی دست نیستیم. هر تکنیکی به وقت خودش و در جای خودش خوب است. منتها متوجه تناقض‌گویی‌های فراستی نمیشویم. ایشان به صحنه دوربین روی دست در یکی از فیلمها ایراد گرفته‌اند ولی برای ما مشخص نیست چرا به فیلم ماجرای نیمروز مهدویان که از اول تا آخر با دوربین روی دست فیلمبرداری شده ایراد نگرفته‌اند و جز ستایش و تحسین نثار این فیلم ملال‌آور و کسالتبار و بی‌مایه نکرده‌اند؟ لابد چون فیلمی حکومتی است و در مذمت بزرگترین سازمان سیاسی مخالف حکومت؟ تا جایی که متوجه شده‌ایم آقای منتقد در نقدهایشان پارتی‌بازی میکنند‌. گویا چون به خلوت میروند نقد دیگری میکنند که گوش نامحرم نباشد جای نقد فراستی! کاش این مساله را برای ما میشکافتند که بدانیم دوربین روی دست کجا خوب است و کجا بد؟ یا اینکه هیچ فرمولی ندارد فقط بسته است به اینکه چه کارگردانی و برای چه فیلمی از آن استفاده میکند و اینکه آن کارگردان و آن فیلم چقدر حکومتی است...

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

☆ مقایسه دو فیلم

□ ردیف بالا: شنا در زمستان (محمد کاسبی، ۱۳۶۸)
■ ردیف پایین: یک اتفاق ساده (سهراب شهیدثالث، ۱۳۵۲)

@Filmosophy

Читать полностью…

Filmosophy | فیلموسوفی

■ آنتونیس ساماراکیس (۲۰۰۳-۱۹۱۹)
@Filmosophy

Читать полностью…
Subscribe to a channel