برای پیشواز از زائرین کربلا سروده شده
نینوا زائریسن غملی منادن گلیسن
سانکی معراجه گیدوب عرش خدادن گلیسن
محرم اولدون قره کوینکیلنه صفالی حرمه
طوف ایدیب قتلگهی سعی وصفادن گلیسن
قاره احرام گیوب کعبیه اوخشورسان ازون
کعبه ده قاره گیوب سنده عزادن گلیسن
دنیانین واردی صفاسی گزَسن هر طرفین
فرقی وار سن ولی روحانی صفادن گلیسن
اول مکاندان کی اورا شوقیله اهل ملکوت
طوفینه زائر اولار یدی سمادن گلیسن
اگلشوب کرب وبلانین توزی پیراهنووه
محترمسن حرم میر هدا دن گلیسن
سن زیارت ایلدون عشقیمیزی بیزده سنی
گوزلر آیدین گوزه تپراقی زیادن گلیسن
کربلادن آچیلار خلد برینون قاپوسی
جنته طعنه ووران صحن و سرادن گلیسن
ایستین نوکری درگاهینه ارباب اوزیدی
اونا لبیک دیوب بحر عطادن گلیسن
مبتلا اوردا بلایه نچه پیغمبر اولوب
نوحی گردابه سالان کرب و بلادن گلیسن
یری واردور اوخیاق سنله مناجات کسا
واقف اول جلوه گه آل عبادن گلیسن
وار دعالرده اثر قبه سی التدا آقامون
هامینی یاده سالوب اوردا دعادن گلیسن
قسمت اولسون گنه باهم یتیشک خدمتینه
وعده گاهِ هامی احبابِ ولادن گلیسن
یوسف فاطمه مهدی اورا تشریف آپارار
یوسفین عطرین آلوب دار شفادن گلیسن
رحمت واسعه عالملره اوردان یتیشر
معدن معرفت وجود وسخادن گلیسن
نادم اولسون اگر عصیان وخطادن بونی بیل
درگه بخشش عصیان وخطادن گلیسن
نا امید اولماز اورا صدقیله کیم گیتسه اگر
هامی مشکلرووه باب رجادن گلیسن
خیرمقدم (حسنین) شعریدی تقدیم اولونار
سن کیمین یولداشا کی مهد وفادن گلیسن
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
کربلا سرچشمه ی آبِ حیات
کربلا سر تا سر عمر و ممات
کربلا معراج انسانهای پاک
کربلا عرش خدا بر روی خاک
کربلا جائیست در گلزار عشق
کربلا جولانگهِ سالارِ عشق
کربلا شهریست پور جوش و خروش
ناله ی زهرا از آن آید به گوش
کربلا کانون اشعار وزین
کربلا را مینویسم به از این
ای ز مهرت بارور باغ روان
یک سخن دارد (حسن) در این میان
در عزایت دیده اش تر میشود
شعرهایش در و گوهر میشود
شعر او باشد همیشه یادگار
تا که اجرش گیرد از پروردگار
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
حافظ (ره) میگوید دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند تا الا آخر 👇👇
نیستم حافظِ فرزانه براتم بدهند
یا که در نیمه شبی شاخه نباتم بدهند
در مَثل کرکس شوریده و بشکسته پرم
که ز پس مانده ی طاووس حیاتم بدهند
عمری از من سپری شد نشدم شاد ولی
لقب شادروان بعدِ وفاتم بدهند
گام در جاده ی عشاق گذارم همه عمر
در ره عشق امید است ثباتم بدهند
خاک عالم به سرم باد اگر خلق خدا
با زر و زور فقط نیک صفاتم بدهند
اوج فقرم به همه ثروت عالم ندهم
تا که انگشتری از بهر زکاتم بدهند
حسنم سائل درگاه حسینم بوَد این
آرزویم که ز حْسنش حسناتم بدهند
عشق اولاد علی طاعت حیِ ازلی
زین دوتا نور جلی جلوه به زاتم بدهند
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
به مناسبت میلاد آقا علی اکبر (ع)
شیعیان بادا بشارت موسم هجران سرآمد
صبحِ میلاد علیِ اکبر لیلا بر آمد
شد فروزان این جهان از شمسِ رویِ شاهزاده
خلقاً و خلقاً شبیه خاتمِ پیغمبر آمد
بار دیگر در مدینه آیت حق جلوه گر شد
مڑده ای اهل تولا مقتدا و سرور امد
نور ایمان از جبینش بر دل هر شیعه تابید
جان به قربان قدومش مؤمنان را مفخر آمد
روز میلادش زِ دیگر روزها بهتر رقم خورد
جز امامان از تمام خلقِ عالم برتر آمد
قیمت لعل لبش را لولو و مرجان ندارد
بحر عصمت را به لطفِ حیِ داور گوهر آمد
اهلِ دانش را بگویید چون علی بابا بزرگش
شهر علم ختم مرسل را چو بابی دیگر آمد
باید از اخلاقِ نیکش هر کسی الگو بگیرد
سِیرِ انسان را در اوجِ معرفت بال و پر آمد
تاجِ کرمنای آدم جز ولای مرتضی نیست
بر محبان علیِ مرتضی تاجِ سر آمد
اکبر آمد شد مصفا از قدومش ملکِ دنیا
عالمِ امکان به پیشِ شوکتِ او اصغر آمد
از نگاهش در قلوبِ موُمنان شق القمر شد
حضرتِ بدرالدجی را از حسینش مظهر آمد
تا که بنویسد حدیث کربلا را جاودانه
خونِ غیرت در رگش جاری مثالِ جوهر آمد
صولتش روزی زبانزد میشود در بین مردم
عرصه ی کرب و بلا را چون علیِ صفدر آمد
بضعه ی پیغمبر آمد نورِ چشمِ حیدر آمد
اکبر آمد اکبر آمد اکبر آمد اکبر آمد
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
گفت ساقی دهم ماه محرم به حسین
جانم از تشنگیه اصغرت آزار گرفت
یا پی آب روم یا که بگویم به حرم
کارِ ساقی گریم را شهِ ابرار گرفت
حرفِ جانسوزِ عطش آتشِ جانش شده بود
زین سبب منصبِ سقاییه دربار گرفت
عاقبت همچو هما کز قفس آزاد شود
اذنِ پرواز از آن شاهِ جهاندار گرفت
قمرِ هاشمیان پشت فرس کرد جلوس
وقتِ رفتن مدد از احمدِ مختار گرفت
میرود زنده کند خاطره ی بدر وحنین
آنکه درسِ شرف از حیدر کرار گرفت
از غبارِ سمِ اسبی که شده هم قدمش
زرگرِ عشق عجب لعلِ گوهربار گرفت
بخروشید چو دریا زِ غضب پیش فرات
زَهر چشم از همه عمال ستمکار گرفت
مارد آمد که شود رونقِ بازارِ نبرد
جان ستانید ز او رونقِ بازار گرفت
مرحب افکن به نبرد آمده یا قابضِ روح
کین چنین جان ز تنِ ماردِ بدکار گرفت
روبهان پا به قرارند چو دیدند که شیر
پنچه بر تیغه ی الماسِ شرربار گرفت
حیدر آسا صفِ کفارِ لعین را که شکست
رنگ صفین به خود عرصه ی پیکار گرفت
باصلابت به لبِ القمه بنهاد قدم
گلِ تحسین و ثنا از حرمِ یار گرفت
زد علم بر لب آب و دلش آرام گرفت
در حرم قوتِ جان سیدِ بیمار گرفت
از عطش خشک لبانش چو به تکبیر گشود
آب رفعِ عطش از لعلِ درر بار گرفت
کودکان را فرح آمد همه گفتند به هم
آب راساقیه ما از کف اشرار گرفت
رسمِ هر تشنه لبی هست اگر خوردنِ آب
ساقیه تشنه ی ما از عطش اقرار گرفت
نخورد آب مگر اینکه بگویند همه
آب ، اهل حرم از دست سپهدار گرفت
نام عباس چه زیباست که یک بار دگر
حسن از گفتنِ آن فیضِ دگر بار گرفت
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
راه خدا
در راه خدا جز تو مرا راه بری نیست
بی شمس جمال تو فروغ سحری نیست
گر ذره ای از مهر تو در سینه ی ما هست
از محکمه ی عدل الهی حذری نیست
در عرش ملائک شب میلاد تو گفتند
مثل پر قنداقه ی او شاه پری نیست
ذرات جهان آیه ی تطهیر شنیدند
ذرات جهان را ز ازل گوش کری نیست
در شکل بشر آمده ای روی زمین لیک
در حد تو و عترت پاکت بشری نیست
بر گرد تو جز مادرت ای شمع فروزان
از گردش پروانه ی عاشق خبری نیست
با آدم از آئین وفا گفتی و دیدی
از خوی وفاداری سگ هم اثری نیست
گرگانِ گرسنه همه در جلدِ شبانند
در گله ی این مدعیان شیرِ نری نیست
جز لعلِ لب و زلفِ رها و خمِ ابرو
بر نیزهُ شعری که سرودند سری نیست
ترویجِ شعائر به مدِ روز درآمد
دیگر زِ کمالات سرودن هنری نیست
میخانه ی مستان غم عشق شلوغ است
در کوچه ی نیکو صفتان رهگذری نیست
سر میشکنند از غم بابای یتیمان
از آه یتیمان به دل کس شرری نیست
اینگونه شنو روضه ی مادر که در این عصر
منکر زند اتش در دین را عمَری نیست
از کرده ی خود باز پشیمان شده کوفه
اینبار بیا کوفه ببین خیره سری نیست
در نیمه شعبان همگی مست سروریم
افسوس کسی منتطر منتَظَری نیست
تا دامن صحرا نشود مامن مجنون
از محشر رخساره ی لیلی ثمری نیست
تا از کمرش بشکند آئین ریا را
غیر از فرج منجیِ عالم تبری نیست
بس کن (حسن) این شیوه منفی نگری را
تاریک شد افکار تو نور بصری نیست
بر هر که غلط کرده تشر میزنی اما
انگار که اعمال خودت را تشری نیست
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
به مناسبت روز جهانی معلولان
من: سفره ی دل پیشِ خدا باز کنم
این نغمه به نامِ ایزد آغاز کنم
وقتی گرهی به کار دل می افتد
درگاهِ خدا قبله گهِ راز کنم
حکمِ ازلی بود که بر اوجِ هنر
با بال و پر شکسته پرواز کنم
در زمره ی بندگانِ محنتکشِ او
ماندم که بساطِ عاشقی ساز کنم
با یک درِ بسته اش کنار آمده ام
تا صد درِ رحمت و عطا باز کنم
گر بر سرِ من دستِ کرم دوست کشَد
بر تاجِ سلاطینِ جهان ناز کنم
گر عمر همین یکی دو روز است چرا
با خود غمِ این دو روزه دمساز کنم ؟
از یعس نگو خدا نیارد که دمی
دست از هدفم کشیده اعراض کنم
منتکشِ دونان نشوم تا غمِ دل
با حضرت حق همیشه ابراز کنم
بی درد و محن میان این مردم کیست
محدودیتم دلیل ناکامی نیست
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
حضرت معصومه (س) در فراق برادر
برادر جان امامِ عالمینی
مرا آرامِ جان نورِ دو عینی
تو پنجم هادیِ بعد از حسینی
خبر داری یقین از حالِ زارم
رسیده بر لبم جان بی قرارم
فراهم شد برایِ من زمینه
که دنبالِ تو آیَم از مدینه
بیا ای جود و احسان را خزینه
دمی بنشین کنارِ بسترِ من
بکش دستِ محبت بر سرِ من
به بالینم بیا چشم انتظارم
خوشم در راهِ تو جان میسپارم
برای دیدنت لحضه شمارم
بیا و شامِ تارم را سحر کن
اجل را از حضورت مفتخر کن
بیا تنها معین و یاورِ من
بیا بنشین کنارم سرورِ من
بیا قرآن بخوان بالاسِرِ من
که دارم میروم از دارِ دنیا
برای دیدنت دورم ز بطحا
از این دنیای پُر از غصه سیرم
بیا کامِ دل از رویت بگیرم
به رویت بنگرم بعداً بمیرم
اجل از تن مرا گویا که رانده
به راهت دیده ی معصومه مانده
در این غربت مرا تو آشنایی
به پایِ بسترِ من کی میایی
ز طفلی قسمتِ من شد جدایی
همیشه طعمِ غربت را چشیدم
چه محنتها که در دنیا کشیدم
رضا جانم بیا دردم دوا کن
کنارِ بسترم بنشین دعا کن
از این حسِ غریبیَم رها کن
در این غربت کمی هم صحبتم باش
تسلی بخشِ رنج و محنتم باش
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
اربعینِ امام حسین علیهسلام
صحراده پیکری باشسیز قالان سلام
قیزلاری قاره سین باشه سالان سلام
نحرین یانیندا ای عطشان یاتان حسین
بیر گونده باجیسین گوزدن آتان حسین
چوللرده باجیسین آغلار قویان حسین
پیراهنین ستم اهلی سویان حسین
نی ده کسیک باشی سیار اولان امام
قیزلاری قبرینه زوار اولان امام
قربان اولا باجون عطشان دوداقووه
دور بیر تسلی ور یورقون قوناقوه
باجون یارالیدی باشی بلالیدی
اوغلانلاری اولوب غملی عزالیدی
باشدا قرا گلیب زینب مزارووه
خوش گلدون ایله بو محنتلی یارووه
آییردیلار منی سندن وورا وورا
مرهم قویامدیم مقتلده یاروا
واردور اورکده چوخ دیل یاندران سزوم
سنسیزلیگه نجه بو دنیادا دوزوم
قدّیم کامان اولوب حالیم یامان اولوب
باقریم رقیه نین یاسینده قان اولوب
هیجرونده یانمیشام غمنن قوجالمیشام
من صبریدن بو گون قارداش باج آلمیشام
نطقیله یخمیشام ظلمین بناسینی
پاینده ایتمیشم طاها لواسینی
شاماتیده حسین محشر یاراتمیشام
قبرونده کعبه ی مقصوده چاتمیشام
من شمع تک سنون عشقونده یانمیشام
باش محمیله ووروب قانه بویانمیشام
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
گریز به روضه ی حضرت عباس(س)
اللها شکر اولا کی حیدریم
مکتبیم شیعه اولوب جعفریم
دیلیمین ذکری حسین آدی اولوب
عالمه ناز ایدرم حیدریم
هر محرمده قرا باغلامیشام
غم عشق ایله اورک داغلامیشام
شوقیله دائم حسینیه لره
گتمیشم نوحه دیوب آغلامیشام
اوخوماق روضه سعادتدی منه
بو عمل عین عبادتدی منه
روضه بزمینده چیخا جانیم اگر
بو ئولوم سانکی شهادتدی منه
منه شیریندی ئولوم بال مثلی
باشیما چکسه حسین رحمت الی
شکر اولا اللها دنیاده منیم
ذکریم اولدی علی و آل علی
او زامان من اولارام نائل کام
کی اولام درگه مولایه غلام
گوزل آدیله حسینین ویریله
عمرومون دفترینه حسن ختام
گوللر ایچره سویرم یاسمنی
حسین عشقی باتروب یاسه منی
روشن ایلوبدی ابوالفضل آدونون
نوری قلبیمده کی بیت الحزنی
آغلارام گوزدن اخان قان یاشینا
نیزه باشینده کسیلمیش باشینا
الی بلده دولانان قتلگهی
باشی اوسته قوجالان قارداشینا
جان ورونجه دیدی سلطاندی حسین
بالالار خیمه ده عطشاندی حسین
قسمت اولمور سنه بیر جرعه سودان
آقا جانیم سنه قرباندی حسین
علقم اوستونده او کانون وفا
او ادب کانی او ارباب سخا
یخیلان وقتیده آتدان یری وار
ایلیه قارداشینی بیله صدا
دیمورم خواهشیمه ایله عمل
یا کی امدادیمه فورأ یتور ال
اورگین ایسته سه زهرا آنووی
باشیمین اوسته دی الان آقا گل
ووردولار اهن عمودی باشیما
قان قاریشدی سوزولن گوز یاشیما
سسلدیم گر منه رحم ایله موسوز
رحم ادون اوغلی ئولن قارداشیما
چون امامیمدی پیمبر بالاسی
ایستیرم کی منه دگسون قاداسی
تازه دامادی بو گون قانه باتوب
اورگینده چوخالوبدور یاراسی
سنی مولا بیلرم نوکروام
قول ندی باش ویررم نوکروام
نقدر شوکتیم اولسا بیلیسن
افتخار ایلیرم نوکرام
گیمیشم گر چه ائلوم جامه سینی
جرمیشام شمرین امان نامه سینی
شاهلارین تاجینه من ورممیشم
آقامون گوشه امامه سینی
ایشیت عباسی آقا بو سوزونی
باغلا اوندان صورا قانلی گوزونی
رسمیدور شاهلارا قربان کسه لر
سنه قربان ایدیب عباس اوزونی
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
متن شعر مدح مولا علی (ع) -(از نغمه سرایانِ غمِ یارِ قدیمم)
۵۹۷
از نغمه سرایانِ غمِ یارِ قدیمم
نادیده جمالش به سراپرده ندیمم
مستم ز میِ میکده ی ساقیِ کوثر
عمریست که در گوشه ی میخانه مقیمم
فرزانگی ام در گروِ عشق وجنون است
با مهر علی در طلب عقل سلیمم
هرچند که نالایقم اما ز کرم داد
حب علی و آل علی رب کریمم
بیمار علی از چه پی چاره دردی
درمان مرا عشق علی داده حکیمم
از حکمت اگر دیده شود تار غمی نیست
چشمان علی بین طلبیدم ز نعیمم
آید به مشام دلم از باغ ولایت
بارایحه ی زلف علی طرفه شمیم
با روح جنان گفت بیا ساکن من باش
عطر گل روی علی افشانده نسیمم
میزان عملهای شروخیر خلایق
سنجیده به معیار علی ذات علیمم
در عرش برین فخر کنان حضرت جبریل
باخیل ملک گفت علی گشته زعیمم
پس با مدد مهر علی اهل بهشتم
ابلیس فرو مایه گریزد ز حریمم
از لطف علی بگذرد از جرم وقصورم
اللهِ تبارک و تعالی و رحیمم
حسنعلی بالایی
@gahamkarveni313
۷۰۴۹۶:
به مناسبت شهادت امام هادی (ع)
دارد دل تنگم هوای هادی(ع)
مستانه می خوانم ثنای هادی (ع)
روی نیاز آورده ام به کویش
هستم گدای بینوای هادی
چشم انتظار یک نگاه اویم
حبل المتین من غبای هادی
محشر که میدان شفاعت اوست
حاتم بنازد بر عطای هادی
از بدو خلقتش خدا نهاده
هفت آسمان تحتِ لوای هادی
بر روی نادم از گنه شود باز
درهای رحمت با دعای هادی
از بهر شیعیان جواز جنت
باشد برات سامرای هادی
یوم شهادتش رسید و گردید
اهل ولا غرق عزای هادی
هرجا که بزمِ ماتمش به پا شد
آنجا بوَد دارالبکای هادی
خون بر دل امام عسکری شد
محزون نشسته در سرای هادی
جان داده در راه خدای عالم
جان همه عالم فدای هادی
بزمِ شراب بردش دون ندانست
شیعه شده مست از ولای هادی
گرد گناه از چهره میزداید
اشکی که میریزد به پای هادی
بر قاتلش نفرینِ شیعیان باد
بر منکرش لعنِ خدای هادی
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
مدح حضرت علی(ع)
مولام علی باشد و الله پرستم
در ظل عنایات بنی فاطمه هستم
با مهر چهارده قمر برج هدایت
روشن شده دنیای دل نور پرستم
وقتی که دم از آل علی میزنم انگار
از هر چه پلیدیست در عالم همه رستم
عمریست که خوردم نمک آل محمد
شرمنده از آنم که نمکدان بشکستم
یک شب به دعا دست بر آوردم و دل بر
الطاف خداوند جهان سیطره بستم
گفتم که خدایا نشدم بنده لایق
بگذشت میانسالی و نزدیک به شصتم
لنگ است کنون مرکب بیچاره عمرم
گمراه شدم رشته طاعات گسستم
اکنون که پشیمان شدم از این همه عصیان
چون سائل درمانده به کوی تو نشستم
با گوش دل آنگاه شنیدم سخن عشق
فرمود که بخشودگیت هست به دستم
فخری کن و دم زن ز علی مایه ی رحمت
اینقدر مگو بنده ی نالایق و پستم
فریاد بزن روز ازل از لب کوثر
دُردی به لبم خورده خراباتی و مستم
بگذر ز من ای خالق بخشنده و منان
چون خادم أل علی از روز الستم
فرموده خداوند که ای بنده عاصی
تا مرگ در توبه به روی تو نبستم
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
در سوگِ عزیزِ دو سرا نوحه
سرایم
با روضه درامیخته آهنگِ صدایم
توفیقِ بزرگیست که در حدِ شعورم
از عهده ی این امرِ پسندیده برایم
گر منصبِ والا و و زر و زور ندارم
افزون شده با نوکریش قدر و بهایم
با اشکِ روانی که ز شوقش به رخم ریخت
از خانه ی دل گَردِ معاصی بزدایم
طوفِ حرمش داده به من حسِ عجیبی
انگار که عرشی شدم از فرش جدایم
در سایه ی تقوی بشوم پیر غلامش
چون حضرتِ موسا کند اعجاز عصایم
تا از بدنم جان بستاند ملک الموت
از تن به تمنای وصالش به درآیم
بی یاد حسین و حرمش عمر تباه است
یک موی علی اصغرِ او داده بقایم
بی گریه به درگاهِ ابوالفضل خمارم
حاشا که ببرّد ز درِ تعزیه پایم
در سختی ایام رفیقان همه رفتند
جز او کسِ دیگر نشده یار برایم
گر ایل و تبارم همه طردم بنمایند
او یارِ قدیمیست نکرده است رهایم
چون محترم از مهرِ خداوندِ رحیم است
محروم ز عشقش بشوم غرقِِ جفایم
از دامنِِ پر مهر نباید بکشم دست
مهرش سببِِ بخششِ عصیان وخطایم
عشقِ علی و آلِ علی نعمت عظماست
گر یک سرِ سوزن کند الله عطایم
صد شکر خدا را که زبان داده بگویم
هستم (حسن) و نوحه گرِ أل عبایم
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
زبان حال مولا علی (ع) در شهادت حضرت زهرا(ص)
ای عطرِ نفسهایش در خانه ی من مانده
از عفت تو بر جای شخصیتِ زن مانده
افسوس غمِ سیلی بر قلبِ حسن مانده
بر دوشِ یتیمانت یک عمر محن مانده
رفتی و نگفتی که درد است غم هجران
کس درد فراقم را جز تو نکند درمان
در شاًن تو مصحفها بی آیه نمی آیند
بر پای تو پیشانی سادات جنان سایند
یک نیم نگاهت در جناتِ برین پایند
بر تعزیه ات محزون اهل ملکوت آیند
از داغ غمت کلثوم افتاد به تاب وتب
بر خیز و بگو حالا بی تو چه کند زینب
دل کندی از این خانه یا حضرتِ حنانه
تو سوخته ای چون شمع در بسترِ این خانه
بر موی حسن دیشب در خانه زدی شانه
با مویه رود امشب تابوت تو بر شانه
بستی ز جهان چشمت ای چشم و چراغ من
با رفتن تو آمد غصه به سراغ من
حق پشت و پناهت باد ای پشت و پناه من
بعد از تو شود لبریز از درد تو چاه من
مامور مرا بر صبر فرموده الاهِ من
مانده است به راهِ تو هر لحض نگاهِ من
تو تابع فرمان حی ازلی بودی
یک حامی جان بر کف از حق علی بودی
از بی تو شدن ای داد از ظلم عدو زنهار
بعد از پدرت بودی تنها تو مرا غمخوار
رفتی و شدم تنها با خاطره ی مسمار
شد همدم شبهایم تصویر در و دیوار
ای آنکه زند طعنه بر جاه جنان روحت
سخت است برای من غسل تن مجروحت
گفتی که مزارت را سازم ز نظر پنهان
نالم ز فراق تو شب تا به سحر پنهان
باید کنم از اعدا این دیده ی تر پنهان
شب بر سرِ خاکت باز زینب زده سر پنهان
جانم به ستوه آمد از جور عدوی تو
زد پیش حسن سیلی در کوچه به روی تو
زان کوچه نمی افتد دیگر گذر حیدر
بر خیز و ببین بانو خم شد کمر حیدر
پهلوی تو را دید و خون شد جگر حیدر
چون یاسِ کبود آخر رفتی زِ برِ حیدر
برخیز و مرا دریاب ای بود و نبود من
گلها ز غمت پژمرد ای یاس کبود من
بر شیشه ی دل سنگ هجران بزنم باید
دیگر بکَنم دل من از پاره تنم باید
بر دیده ی نامحرم پرده فکنم باید
بغض گل آلاله پنهان شکنم باید
تا نشنود آهم را آن قاتل نامردت
باید که بسازم با یک عمر غم و دردت
در فضل کدامین خلق با تو شده هم پایه
افسوس نمیفهمد این قومِ فرو مایه
انداخته لطف تو بر کان و مکان سایه
جز خیر ندید آنکه با تو شده همسایه
ای طاهره ی طاها معصومه ی بی همتا
ای کرده نهان از من رخساره ی نیلی را
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
در حال و هوای محرم گریز به کوچ آل الله از مدینه تا قتلگاه امام حسین(س)
خلایقدن وجودی محترمدور
حسین عشقینده کیم ثابت قدمدور
هایاندا اولسا زائردور حسینه
یانان قلیبی او مولایه حرمدور
تیکر حسرت گوزون شش گوشه قبره
اونی حیران ادن قاره علمدور
یوزی نورانی دور روحیه سی شاد
اگر چه هر محرم غرق غمدور
حسینه آغلیار سولر همیشه
نقدری آغلاسام مولایه کمدور
حسینسیز اعتنا ائتمز جنانه
حسینیه اونا باغ ارمدور
بو دنیا مالینا اویماز اونا چون
حسینون عشقی ثروتدی درمدور
دییر هر دم اورک دردین حسینه
بیلور چون کی آقاسی ذُلکرمدور
تفاوت ایله مور کیمدور گداسی
اروپایی عرب یا کی عجمدور
حسینه آغلیانلار سیلسلر اشک
اگر دسمالیلن یوزدن ستمدور
بو اشک ایلر اودی دوزخده خاموش
بونون یانینده اقیانوس نمدور
بو بیر گوهردی کی یوخدور نظیری
یووار قلبی ایدر روشن ضمیری
بونون بیر قطره سی دوشسه جزایه
شفاعت ایلیر اهل ولایه
آخاندا گوزدن ایلر روحی تطهیر
دوادور هر گناهه مبتلایه
وروب الله اوزی بو جایگاهی
حسینون روضه سینده بیر بکایه
او مولا چون خدانین ساحتینده
عبودیتده چاتدی منتهایه
آناسی فاطمه مثلی خداده
ائدوب عصمت عطا ائول مقتدایه
تمام اولدی وجودینده فضیلت
سورا وردی اونی پای مرتضایه
پیمبر تک چکوب معراجه جسمین
جلالتده الوب تای مصطفایه
چالب ام ابیها مثلی لای لای
بشیکده جبرئیل ائول مه لقایه
تاپوبدور پرورش حیدر ائوینده
چکوب حسنی جناب مجتبایه
کسا بزمین قوراندا ختم مرسل
صفا وردی حسین بزم کسایه
بیلوب شیعه اونی اوچمینجی رهبر
اون اوج معصوم تک مظهر خدایه
یر اوسته حی کرمنا سفیری
خدا امریله مخلوقین امیری
خلایق حیف اولا ائول شهریارین
سالوبلار جانینه ظلمین شرارین
ائو ساعتدن کی نیت ائتدی حضرت
قیلا حجه گوره ترک ائوز دیارین
گوتوردی توشه باغلاندی اساسی
اوزیلن همسفر اتدی تبارین
حرملر اولدی آماده آلوبلار
بنی هاشم جوانلاری کنارین
سفر ایذادی بیر نوزاده اما
گرک جبرَن آپارسون شیر خوارین
چیکوب اهل قبوره باش زیارت
ائدیب طاهاایلان زهرا مزارین
ودائلاشدی قالانلاریلا سالدی
جالالیلان یولا عترت قاطارین
گدنلر بیر بیریلن یولداش اولدی
تاپوبدی کارواندا یار یارین
حسینه غم شریکی زینبیدی
گتورمیشدی ائوزیلن غمگسارین
گدوردی کاروان بیت الحرامه
زیارت شوقی آلمشدی قرارین
نچه منزل گدوب یول ایلیوب درک
او یرقون کاروان کعبه جوارین
چاتوبلر مقصده راه خطیری
هامی تسبیح ایدوب حی کبیری
آلالار فیض قربانی منادن
قوتارجاق حاجیلار صعی وصفادن
حسین ابن علی ایستوردی اما
آلا بو فیضی آیری بیر منادن
گورب چون کی یزیدون حربه سیندن
دولوب کعبه حریمی بی حیادن
گلوبلر حجه اما ایستیولر
امامه حمله ائتسونلر قفادن
هامی حجه ادامه وردی اما
حسین آیرلدی بیت کبریادن
نه سر پیچی ادور فرمان حقدن
نه ده پرواس وار اهل جفادن
گوره بیلمز خلایق اشتباهین
مبرادور او حضرت هر خطادن
او حجی عمره اتدی کی مبادا
آخا خلقین قاتی بیت خدادن
گنه یولاندی یرقون کاروانی
اورک چخمور ولی اوردا دعادن
یول اوسته خطبه ایراد اتدی غرا
بویوردی دویموشام دار فنادن
توکل ائتدی آلاها آلوبدور
مدد جد کبیری مصطفادن
چیخوب دور کعبه دن اول حج بصیری
ادامه وردی کاروان مسیری
اگر چه مقصدی کوفه ایدی اما
اونا کرب و بلا اولدی محیا
ازل حکمیله آخرده حسینون
اولوب اخیامی ائو ل صحراده برپا
خلیل الله ائو گون کی ائوز بالاسین
مناده ذبح ائدوردی حق یولوندا
الیکی کسمگه ائتدی اراده
کسردن دوشدی بیردن تیغ برا
همان حقین یولوندا کربلاده
حسین اولدی ولی ذبحآ عظیما
منایه گتمدی محرم اولاندا
منا اولدی اونا کرب و معلا
وروب یتمیش ایکی قربان او چولده
او قربانلاریلان دین اولدی احیا
چخوب نهرین یانیندا تشنه جانی
قالوب حسرت دوداغلارینا دریا
فلک قان آغلادی بو ماجرادن
معذا ائولدی اهل عرش اعلا
نه تک شیعه گرک ترسا چکه آه
ادر ناله بو غمده چون مسیحا
ادن بیر بیله ظلمی ائول امامه
نجه آدین مسلمان قویدی اما
کی ایلوب عترتین چوللر اسیری
ووروب نوزادینه اوچ شعبه تیری
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
وادع امام حسین(س) تا قتلگاه امام حسین(س)
پیکر فرمانروای ملک دین
با صلابت شد عیان بر صدر زین
حلقه زد اهل حرم همچون حصار
گرد آن از عشق سبحان بی قرار
کودکان و بانوان بی پناه
اهل بیت درد مند و بی گناه
دربیابان تشنه ی یک جرعه آب
هم رقیه هم سکینه هم رباب
چنگ طفلان میکشد دامان او
ضجه ها برده رمق از جان او
کی پدر جان میروی اکنون کجا؟
دیده هامان کرده ای گریان چرا؟
باچنین وضعی شده شمس هدی
روبه رو با اشقیا در کربلا
در عدو رحم و مروت مرده بود
تیر کین بر حلق اصغر خورده بود
این طرف أل علی غرق فغان
آن طرف ظلم و جفای بی امان
این طرف حس غریبی و خطر
آن طرف خشم و عناد و سیم و زر
این طرف سلطان عالم بی مدد
أن طرف کلاش و دزد و دیو و دد
این طرف شد بوسه باران روی او
تیز میکرد آن طرف خنجر عدو
بر دلش تیر جدایی تا نشست
عازم میدان شد آن یکتا پرست
میرود با کوله بار غم ولی
سینه اش از نور سبحان منجلی
دست از اهل و ایالِ خود کشید
دخترش اما به دنبالش دوید
گفت با بابا به آهنگی حزین
طاقت غربت ندارم بیش از این
تو سواره من پیاده ای پدر
من شدم در این بیابان در به در
تشنگی از تن گرفته نای من
لا اقل آهسته رو بابای من
تا صدای نازنینش را شنید
باز گشت او را به آغوشش کشید
گفت ای زیبا گل پڑمرده ام
سدِ راهِ من مشو آزرده ام
وعده ی دیدارِ ما ویرانسرا
نیمۂ ی شب میشوم مهمان تورا
گوشۂ ی ویرانه نازت میخرم
غم مخور با خود تو را هم میبرم
با وداعی دلخراش و غم فزا
کودک و بابا شدند از هم جدا
الغرض آمد به میدان جهاد
دیده اش بر خیلِ نامردان فِتاد
ابروان چون کمان در هم خمید
مشتری ناز نگاهش را خرید
بانگ انی بن علی المرتض
آنچنان پیچیده شد در آن فضا
کاز نهیبش نعره ها در هم شکست
هیکل صدها لعین در خون نشست
کی بگنجد این شجاعت در کلام
میکشد تیغ شرربار از نیام
آنکه سیمایش سراسر غیرت است
ذوالفقار از رزمِ او در حیرت است
عرصه ی هیجا فتاده دست او
شیر مینازد به نازِ شصتِ او
در دِلِ میدان چه غوغایی شده
رقصِ شمشیرش تماشایی شده
بی کس اما بر همه مولاست این
تشنه اما سرورِ دریاست این
گاه میریزد ز اهل کینه خون
گاه میگوید به آن عمال دون
کی ستمگرهای بی شرم وحیا
ای شیوخ کوفیان بی وفا
ای که گویی خارج از دین شد امام
حجتم دیگر شما را شد تمام
من حسین ابن علی عالیم
ملک خلاق جهان را والیم
زالفقار حیدری در دست من
پهنهُ هفت آسمان پابست من
ذات باری را یکی مظهر منم
برج دین را سومین اختر منم
آنکه قرأن شد ثنا گویش منم
أنکه چون احمد بوَد خویش منم
سعد ملعون از قضا شد بی قرار
لشگرش را دید در حینِ فرار
شکوه هایی کرد از بدر و حُنین
تا جری سازد عرب را بر حسین
گفت ننشینید از میدان عقب
آمده چون پورِ قتال اُلعرب
داشت بابایش علی دستِ جدل
کشته اجداد شما را در جمل
بضعهُ پیغمبرِنیکو سرشت
سرورِکلِ جوانانِ بهشت
با شجاعت با صلابت با وقار
کرد هنگ کوفیان را تار و مار
تا فرو پاشد ز هم گردان و هنگ
این ندا آمد بر آن استاد جنگ
ای شده کالای بازار بلا
شد خریدارت خدای کربلا
عاقبت قربان این میدان تویی
میستانی جان ولی جانان تویی
تیر و نیزه پیکرت سازد جمیل
بر تو مینازد خداوند جلیل
نزد ما با پیکری بی سر بیا
گشته بی تابت علی اصغر بیا
این ندا را تا که از سبحان شنید
دست از کشتار ظالمها کشید
پس فرو آمد ز عرش زین به خاک
زینت دوش رسو ل الله پاک
او که در حال ثنا بود و سجود
با خدای خود چنین گفت و شنود
بار الاها بنگر این دلداده را
بر زمین از صدر زین افتاده را
بنگر این از خویشتن دلکنده را
سر به سودای بلا افکنده را
وعده قالو بلایت را ببین
این رضای از رضایت را ببین
بادلی عاشق ولیکن سوگوار
کرده ام مستانه هستم را نثار
چون که معبودم تویی هستی ز توست
دل به عشقت بسته را مستی ز توست
تشنه لبهایش پر از سر مگو
اوبه ظاهر گشت مغلوب عدو
دشمنش دست از جنایت بر نداشت
چون ز حیدر کینه دیرینه داشت
ظالمی خنجر به گردن از قفا
بر کشید و شد سر از مولا جدا
دامن صحرا به دست خصم دون
شد ز خون آن لب عطشان لاله گون
ناله ی واحسرتا آمد به گوش
حمله ور شد اشقیا همچون وحوش
یک لعین انگشت او را میبرید
دیگری پیراهنش را میدرید
مانده زیر سم اسبان پیکرش
شام و کوفه میرود بر نی سرش
غرق خون شد در زمین کربلا
پیکر سلطان عرش کبریا
باب او ساقی کوثر مرتضی
خود ولی لب تشنه ذبحاً من قفا
خواهرش خود را به بالینش رساند
روح زهرا از برایش نوحه خواند
خواهرش را ای خدا یاری نما
بی برادر گشته دلداری نما
کربلایش را به خط خون نوشت
آنکه جسم آدمی با گل سرشت
کربلا یک عالمه شور است و شین
کربلا أکنده با عشق حسین
👇ادامه
اسارت اهل بیت رسول الله
ابرِ خون پرده کشیده به رخِ خونِ خدا
بر سرِ نیزه شکفته گلِ خورشیدِ ولا
آنکه دیوانه ی او ملک و ملَک بود کنون
سر به دار آمده تا دم زند از عشقِ خدا
سر به سودای بلا باخته تا تن ندهد
به پذیرفتنِ ذلت شرفِ آلِ عبا
سرِ نی رفته سرِ سرورِ خوبانِ جهان
زین مصیبت همه ارواحِ رسل غرقِ عزا
آنقدر ظلم عدو کرده بر این نیزه سوار
عنقریب است که نازل شود از عرش بلا
نیزه در دست یکی پست وشرور است که او
تهی از غیرت و وجدان شده و مست هوا
در کسی نیست مروت که بگوید به عدو
این همه جور بر این مرد خدا نیست روا
این همان است که در کوفه یتیمان همه شب
میگرفتند ز دستِ پدرش آب غذا
گر دعایی کند از بین رود رنج و ملال
خود ولی بین که چه ها میکشد از دست قضا
کوفیان رسمِ وفاداریتان پس چه شده؟
این همان است که داده به شما درسِ وفا
سرِ مردان قوی رفته به نی حرفی نیست
صحبت از کشتنِ اطفالِ رضیع است چرا ؟
در میانِ اسرا تازه عروسیست حزین
خونِ داماد شده زینتِ او جای حنا
زین ستمها که به مظلوم روا داشته اید
چه جوابیست شما را به خدا روز جزا؟
چه بدی دیده مگر از حرمش آلِ یزید
که اسیرند چنین در غل و زنجیر شما
خواهرش را به اسارت ببَرد رشته ی عشق
ورنه زنجیر کجا زینبِ آزاده کجا
این همان زینب کبری ست که در مکتب دین
یاد داده به نوامیس شما حجب و حیا
با وقار است سپرده دل خود را به حسین
وَ ندارد حذر از حربه ی عمالِ جفا
سر به محمل زده فرموده به خصم از تبِ عشق
چه جمیل است که رنگین شود از خون همه جا
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
مدح مولا علی (ع)
برای ثنا خوانیه چون تو مولا
سپاس خدا را که داده زبانی
حذر دارد از غیبت و فحش و بهتان
اگر ذکرِ نامِ تو دارد دهانی
شود صوت جان پرور اهل ایمان
شهادت دهد بر ولایت اذانی
به سوی جنان میرود روزِ محشر
مطاعِ ولای تو چون ارمغانی
تبرک شود خاکِ جایی که در آن
به یادِ تو دایر شده گفتمانی
شود شعبه ای از فیوضاتِ الله
به نامت بنا شد اگر سازمانی
زیان میکند آن کسی که نباشد
ز بازار عشق تو او را دکانی
تو بر دشمنت هم کریمی اگر او
پشیمان ز عصیان شود هر زمانی
ندیدم جمالت ولی از تو گفتم
نگفتم ثنای هر ابرو کمانی
مثال سگ أستان کن قبولم
که داده به او صاحبش استخوانی
به دیوار خانه بوَد نقش نامت
مرا بهترین زینت زندگانی
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
دو بیتی رباعی و دوبیتها
یارب سببی ساز که عاشق شود این دل
یک عمر ز طاعات تو بی عشق چه حاصل
بی عشق معمم بشود اهل معاصی
با عشق شود غرقِ خطا بنده ی قابل
رضوانه گورا یوخ فقط اللهینا خاطر
دنیاده حسین اولدی آقیر محنته صابر
اول قدر جلالت وروب الله او امامه
دل مدحینه عاجزدی قلم وصفینه قاصر
دنیانی حسین ابن علی گوزدن آتوبدی
یتمیش ایکی سربازی انون قانه باتوبدی
غملی بالالاری چکیلوب بنده غضبلن
ارزللر الیلن دویولوب شامه چاتوبدی
:
ظلم آتشینه کوفه ده یاندیخ ایکیمیزده
بیرگونده همان شهری دولاندیخ ایکیمیزده
سن نیزه ده من ناقه ده گزدیخ ایکیمیزده
باشدان باجین اولسون یارالاندیخ ایکیمیزده
از مرحوم رسول ترک
رباعی در شهادت حضرت عباس (ع) از زبان امام حسین (ع)
دنیایه گلر بیرده مگر فضلیده سندن
محروم ایلدون دنیانی اخلاقِ حسندن
مندن قاباقا آتمازودون بیر قدم ایندی
دوشدون قاباقا حقدن اتور اولمگه مندن
یک نام چه زیباست وَ آن نامِ حسین است
رفعِ عطشِ عاشقی از جامِ حسین است
هستی به خدا داد و خدا هستیه او شد
هستی همه لعنتگرِ ظلامِ حسین است
دستی بکش از رویِ ترحم به سرِ من
تا غصه ی دنیا رود از دوروبرِ من
این از کرمِ توست که با بارِ معاصی
افتاده به درگاهِ شریفت گذرِ من
شاه فخر الیَر تختِ مطلانی گورنده
عاشق سویونر یارِ دل آرانی گورنده
منده نه خدم وار نه حشم وار منه بسدور
قلبیم دیریلر کربومعلانی گورنده
یا رب سببی ساز که عاشق شود این دل
یک عمر ز طاعاتِ تو بی عشق چه حاصل
گر قسمتِ هر کس شود از عشق حسینت
بر درگهِ قدست بشود بنده ی قابل
تقدیم به عزیزی که سرطانی بوده و از درگاهِ قدس مولایمان اباعبدالله (ع) شفا گرفته
صفا همواره در نامِ حسین است
که دل را مستی از جامِ حسین است
شفا دادن برایش که هنر نیست
شفاعت کارِ خدامِ حسین است
زبان حال حضرت رباب (س)
سن ایله نظر تاب الیوم بو غمه الله
اصغر بالامون گلدی سودی سینمه الله
یورقون بالامی گورمگه یوخدور اگر امکان
بو سینه می رویاده اقلاً امه الله
زبان حال حضرت رباب (س)
رباعی در شهادت حضرت عباس (ع) از زبان امام حسین (ع)
کشتند تو را قوم عدو هلهله کردند
از زخم زبان اهل حرم مونسِ دردند
روبه صفتانی که دمی پیش گریزان
از ترسِ تو بودند کنون شیرِ نبردند
یا حضرت علی اصغر ع
گجه گوندوز آغلارام
اورکلری داغلارام
اصغریمون باسیندا
باشا قرا باقلارام
آغلاماقدان دویمارام
عزا رختین سویمارام
اورکده من اولونجه
یرووی بوش قویمارام
علی بالام گل بالام
آنووا بیر گل بالام
سوسوز قالوبسان اما
ایچور سو بلبل بالام
سنه سولان گل آغلار
سو اوسته بلبل آغدار
چالیخلاسون سوسوزدان
آنون الووی باغلار
آناسین گوزدن آتان لای لای
قبریده سوسوز یاتان لای لای
بوغازیندان دینَ اوچ پر اخ
قانا ال اوسته باتان لای لای
گنه غم یلی اسدی
صبریمی غصه کسدی
منه دیور قونشولار
آغلاما بسدی بسدی
آرام شدی زیرِ لحد خفته ی بابا
لبیک به حیِ ازلی گفته ی بابا
افسوس کمی آب ندادند بنوشی
پرپر شده ایی غنچه ی نشکفته ی بابا
تقدیم به کودک از دست رفته که اعضای بدنش اهدا شد
بر مویِ تو زد حکمِ اجل شانه عزیزم
نشکفت گلِ رویِ تو در خانه عزیزم
اعضایِ تو جان داد به دهها تنِ بیمار
جسمِ تو ولی رفت رویِ شانه عزیزم
خورشیدِ ولایت زِ سرِ نیزه دمیده
سادات ببخشید قدِ عمه خمیده
از کرببلا قافله ی بی بیه ما را
تقدیر به دروازه ی ساعات کشیده
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
اربعین امام حسین (ع)
ای شهیدِ سرفرازِ سر جدا
سر کشیده از ازل جامِ بلا
مستِ مست از جامِ سرشارِ خدا
پیشِ چشمانم ذبیحاً من قفا
تو خلیلِ اعظمی اینجا منا
ای عزیزِ جانِ خواهر اسلام
هم برای من برادر هم امام
زینبت آمد که چون بیت الحرام
دورِ قبر تو بگردد واسلام
بر اجابت میرسد اینجا دعا
یا اخا از شام ویران امدم
دل پریشان سینه سوزان آمدم
خسته از آلام دوران آمدم
بر سر قبر تو مهمان آمدم
ای مزارت درگهِ جود و سخا
تار از هجرت بصر آورده ام
بر رخ از سیلی اثر آورده ام
مادران بی پسر آورده ام
کودکان دیده تر آورده ام
ای یتیمِ حضرت خیرالنساء
آمدم گریم برای حنجرت
کاش بود اینجا رقیه دخترت
آمدم گیرم عزا بر اکبرت
جان به قربان علیِ اصغرت
روی دستان تو او زد دست و پا
اصغرت بر تیر کین خندان شده
مادرش از داغ او گریان شده
خانه ی بختش دگر ویران شده
قسمتِ او هم غمِ هجران شده
داعماً کارش شده آه و نوا
ای حبیب خالق سبحان حسین
خونِ پاکت محییِ قرآن حسین
زینبم از دوریت نالان حسین
بر لبم دیگر رسیده جان حسین
بس که از اعدا شنیدم ناسزا
فرصتی پیش آمده تا خواهرت
از غم غربت بگوید در برت
خاطرش مانده وداع آخرت
بر سر نیزه مناجات سرت
با دل زینب ببین کردی چه ها
التماست میکنم قرآن بخوان
نیست ای قاری خبر از خیزران
داشتی حق باشی از ما ناگران
کعب نی خوردیم با زخم زبان
حرمله آمد پیِ آزارِ ما
خواهرت را نور عینی یاحسین
عطر مادر میدهد اینجا حسین
تازیانه زد عدو بر ما حسین
خیز و دلداری بده ما را حسین
بر سرِ زینب بکش دست شفا
بر دل غمدیده ی ما کن نظر
ای ز خونت باغ ایمان بارور
عفو کن ای باغبان خون جگر
در گلستانت خزان دیدی اگر
دیده ام راسِ تو در طشت طلا
ای ز قدیسین عالم برده دل
از شرار عشق تو جان مشتعل
کاخِ استبداد کردم زیر گل
باز هستم از گل رویت خجل
من اسیرِ تو شدم نه اشقیا
غصه عالم اگر چون یم شده
پیش عاشورای تو یک نم شده
قلب ما آکنده از این غم شده
کز میان ما رقیه کم شده
ظلمِ بی اندازه شد بر ما روا
زینبم هر درده تاب ایتدیم حسین
عالمین قلبین کباب ایتدیم حسین
شامیده بیر انقلاب ایتدیم حسین
ظلم اوین یخدیم خراب ایتدیم حسین
ایلدیم نطقیله طاغوتی فنا
شامیده ویرانه ده قالدیم حسین
قارته گتمیش اساس آلدیم حسین
اوردا آهنگِ ظفر چالدیم حسین
من یزیدی تختیدن سالدیم حسین
ابن مرجانه گونی اولدی قرا
بیرده غرا خطبه ایراد ایلدیم
امتی اسلامه ارشاد ایلدیم
عترتی اللردن آزاد ایلدیم
حتماً اوندا روحووی شاد ایلدیم
شاید ایتمیشدون منی اندا دعا
باجوون احوالینه ایله نظر
یثربه سن سیز نجه ایتسون سفر
ماتموندن گز یاشین دائم الر
گوللریلن قبروون داشین بزر
آغلیار سسلر سنه جانیم فدا
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
به مناسبت میلاد امام حسین (ع)
ماه در سوم شعبان چو هلال آمده باز
عشق و احساس به سر حد کمال آمده باز
با گلِ باغ ولا بلبلِ شوریده سری
از دیارِ ازلش بهرِ وصال آمده باز
تا شکوفا شجرِ باغ امامت بشود
به گلستانِ علی تازه نهال آمده باز
چشمه ی فیضِ خداوند که سر منشأ آن
از قدمگاهِ حسین است زلال آمده باز
به ملائک خبر آمد که ز الطافِ حسین
به تنِ خسته ی فطرس پر و بال آمده باز
دِینِ اربابیه او طاعت حق است که بر
گردن پیر غلامش چو مدال آمده باز
طبع مسکین (حسن) بر سر ذوق آمده چون
بر در خازن وصفش به سؤال آمده باز
تا تغزل کند از مدح همان کس که شده
مادحش آیه تطهیر مجال آمده باز
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
مدح حضرت زهرا (س)
میدهد مهرت مسلمان تربیت یافاطمه
میشود ایمان به نامت تقویت یافاطمه
مرجعِ یکتاپرستانی اگر قائل شود
هر کسی بر ذاتِ حق وحدانیت یا فاطمه
روزگاری گر شود عالم پور از شرک و نفاق
بر تو تکیه میزند روحانیت یا فاطمه
عاقبت از خرمنِ الطافِ بی پایانِ تو
میرسد کلِ جهان را عافیت یافاطمه
میرسد بیماریه عالم به استشفایِ تو
نامِ تو داده به دارو خاصیت یافاطمه
یازده نورِ خدا از نسلِ تو آمد پدید
چون تویی وارستگی را ماهیت یا فاطمه
خیزد انسانهای پاک از مکتبِ توحیدیت
زهد و تقوا را تو دادی عینیت
پاکبازی که هنر نزدِ تو و آلِ تو نیست
دور مانَد فضه ات از معصیت یافاطمه
ذره ای از عشقِ تو در سینه هر کس پرورَد
با پلیدیها ندارد سنخیت یافاطمه
هر که خود را خادمِ درگاهِ قدس تو کند
میدهی او را وقار و شخصیت یا فاطمه
آنکه مداحت شد و بر مسندِ شهرت نشست
دارد از نامِ حسینت حیثیت یافاطمه
عشقِ تو دلدادگان را در حصارِ فتنه ها
میدهد از شر شیطان امنیت یا فاطمه
آیه آیه در کلامِ خود به قرآنش خدا
از تو و آلِ تو گفته منقبت یا فاطمه
شانِ والایِ تو را جز اهلِ بیتِ اطهرت
هیچ مخلوقی ندارد ظرفیت یافاطمه
از غلوِ شاعرانت بی نیازی چون تو را
بیش از اینها داده خالق مرتبت
هر که ظلمی بر تو کرده از مسلمانی که هیچ
او نبرده بویی از انسانیت یا فاطمه
قاتلت هم در جزا با اذن حیِ ذالجلال
میشود محتاجِ عفوت عاقبت یا فاطمه
در شبِ میلادِ تو از عرشِ اعلا جبرئیل
تا زمین آمد برای تهنیت یافاطمه
#حسنعلی_بالایی
مجموعه اشعار :👇👇
@gahamkarveni313
به مناسبت میلاد حضرت زینب(س)
موُمنان پنجره ی خانه ی دل باز کنید
افتابی دگر از مشرق توحید دمید
آفتابی که بقا گیرد از او دینِ مبین
آفتابی که دهد بر دل هر شیعه امید
آفتابی که خودش سایه ی التافِ خداست
آفتابی که از او نور به آفاق رسید
آفتابی که به جز عترت پاک نبوی
مثل او را به جهان دیده ی تاریخ ندید
بر علی فاطمه کلثوم پیمبر حسنین
با شعف این شبِ میلاد شده صبح سپید
جانِ جانان به جهان آمده عید است کنون
شده خرم دل سادات در این عیدِ سعید
چشمِ مولا علی و حضرتِ زهرا روشن
شادیه بزمِ کسا گشته در این عید مزید
شاًنش آنقدر عظیم است که جبریل امین
به جهان آمدنش را به نبی داد نوید
کای حبیب حق یکتا به تو از برج حیا
اختری هدیه نموده است خداوند وحید
گر تمسک کند انسان به وجودش ز خلوص
میدهد حی تبارک به تنش روح حمید
روز میلاد کسی است که مثل پدرش
پشت ظلم و ستم از خطبه ی غراش خمید
انقلابی که پس از کرببلا کرد هنوز
لرزه بر پیکر اعدای حسین است چو بید
شعر خوب است ولی مرتبه ی زینب را
نتوان با هنر و ذوق به تصویر کشید
دوستارانِ ولایت همه را مژده دهید
آفتابی دگر از مشرقِ توحید دمید
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
در ستایش حضرت امام حسین(س)
هستی به یُمن هستِ تو و خاندانِ تو
عالم به اذنِ قادرِ منان از آنِ تو
خلدِ برین که منزلِ خوبانِ عالم است
خلقش ز نورِ طلعتِ خالق نشانِ تو
بعد از علی و فاطمه و حضرت حسن
دعوت به دینِ ختمِ رسل از لسانِ تو
دلدادگانِ کرببلایت به اذن حق
دنیا و آخرت ز بلا در امانِ تو
پای بساطِ روضه و احسان و نذریت
شاه و گدا مقابل هم میهمانِ تو
وقتی که در حسینیه ای سینه میزنم
من با توام وَ عرشِ دلِ من مکانِ تو
همراه جبرئیلِ امینش میانِ عرش
پیش از تولدِ تو خدا نوحه خوانِ تو
تو ناطقِ کلامِ خدا روی نیزه ای
سر تا سرِ کتابِ خدا تر جمانِ تو
از آن زمان که بر حرمت بسته شد فرات
شرمنده از عطش زِ لبِ ارغوانِ تو
بگذشته قرنها زِ قیامت ولی هنوز
چشمانِ یارِ منتقمت خونفشانِ تو
نشعت گرفته فیضِ شهادت زِ مقتلت
جان دادن از برای خدا آرمانِ تو
ابیاتِ عاشقانه و انبوهِ واڑه ها
از ذهنِ من که میگذرد کاروانِ تو
شعری که در رسای مقامت سروده شد
از کوی مدحتت به دلم ارمغانِ تو
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
زبان حال امام حسن(ص) در فراق مادر
امان از این زمونه مادر چه مهربونه
وقتی دلم میگیره برام یه هم زبونه
تنگه دلم برای نگاه گرم مادر
مهر و وفاش همیشه تو قلب من میمونه
یه شب جلو چشام با بال و پر شکسته
روح بلند مادر پر زد از آشیونه
گوشواره و چادرش با جانماز و تسبیح
برای یادگاری مونده از اون نشونه
با پیرهنی که بافته به گوش اهل معنا
روضه کربلای حسینشو میخونه
تمومه خاطراتش هنوز جلو چشامه
هنوز دلم به یادش هی میگیره بهونه
زینب و کلثوم برام خیلی عزیزن اما
حس میکنم که خونه خالی از عطر اونه
خیلی دلم شکسته از کارای مغیره
جسارت نانجیب قلبمو میسوزونه
یه وقتایی به یاد اون روزی که تو کوچه
سیلی زدن به مادر اشک چشام روونه
نقش زمین بود اما از آسمون چشماش
رو گونه هاش میبارید اشکی که مثل خونه
اشکاشو پاک میکردم هی با خودم میگفتم
یه وقت نمیره مادر آخه هنوز جوونه
حسن برات بمیره پاشو بریم از اینجا
پاشو بریم تو کوچه حسن یتیم نمونه
کانون خونه گرمه به یمن بودن تو
بدونِ تو بهار عمر حسن خزونه
دستِ سیاهِ ثانی روی کبودِ مادر
الهی هیچ کس نشه تو کوچه ها بی یاور
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س)
از لطفِِ خداوندِ غفورت
روشن شده این جهان زِ نورت
ای خلد برین به زیر گامت
برپا شده در زمین سرورت
بانو تو نیامدی به دنیا
دنیاست که آمده حضورت
دل میکَند از تمام دنیا
دارد به سرش هر آنکه شورت
در شاًن و شرافتت همین بس
هم کفوِ تو جز علی نشد کس
بیرون یَدِ حق زِ آستین زد
مشتی به دهانِ اهلِ کین زد
در حلقه ی خلقتش زمانی
کاز نسلِ تو یازده نگین زد
در کوثر و هل اتی و یاسین
دم از تو به قرآن مبین زد
مدح تو و آل اطهرت را
چون تیر به چشم خصم دین زد
طعنه به کراتِ آسمانی
از یُمن وجودِ تو زمین زد
هم سایه ی لطف کبریایی
هم نورِ دو عین ِمصطفایی
میلادِ تو عشق را رقم زد
سیلی به فسردگی و غم زد
دور است ز هر پلیدی و رجس
از عشق تو راست هر که دم زد
از غیر تو میگریزد آنکه
در وادی ایمنت قدم زد
احسنت به ذوقِ شاعری که
در وصف مقام تو قلم زد
معصومی و پاکی و مطهر
بر دستِ تو بوسه زد پیمبر
از ساحتِ قدسِ حیِ یکتا
این مژده رسید بهرِ طاها
زهراست همان خیر کثیری
کاز بهر تو آمده به دنیا
خلق همه عالم از وجود
این در یگانه یافت معنا
با نحر شتر به جای آور
شکرانه ی نعمت خدا را
کانونِ کرامت است زهرا
خاتونِ قیامت است زهرا
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
پندایات و گریز به حضرت عباس (س)
مده عمرِ گران را با هوای نفسِ خود بر باد
که این دنیای بی ارزش مرادِ دل نخواهد داد
به هر بادی نلرزان سروِ ایمان را که در دوزخ
بسازد آتش از خاکسترِ هر بیدِ لرزان باد
عنانِ نفسِ سرکش را به دستِ زهد و تقوی ده
که بی تقوی به شهوترانیِ دنیا شود معتاد
برای مرغِ نازک تن قفس بهتر زِ پروازیست
که در ایمن نباشد از گزندِ حربهُ صیاد
حذر کن از دورنگی با خلایق صاف و صادق باش
که در روحِ دغلکاران خباثت میکند بیداد
مکن روشن چراغِ خانه ات را با ربا خواری
که در آبادیِ قلبت شود ظلمت سرا بنیاد
شود آتش سرایِ آخرِ شاهی که در دنیا
زِ بیت المالِ محرومان کند کاخِ ستم آباد
زِ سلطانی که بی وجدان بوَد به ان گدایی که
هرازگاهی دلِ غمدیده ای را مینماید شاد
طریق حق پرستی را به تحقیقاتِ خود بشناس
که شیطان هم در این دوران اناالحق میزند فریاد
به وقتِ هر خطا این نکته یاد آور پس از مردن
به دنیا مادرت دیگر تو را از نو نخواهد زاد
نیابد چاره ی عشقش رود با حسرت از دنیا
هزاران بار اگر طعمِ لبِ شیرین چشد فرهاد
دلت را وقف عشقی کن که از الطافِ سرشارش زِ قید و بندِ این دنیا شوی آسوده و آزاد
لبت را تشنه ی جامِ یکی سقای عطشان ساز
که زنجیر غمش بر گردنِ اهلِ ولا افتاد
زمانی که عزیزِ ساقیِ کوثر لب عطشان بود
فراهم شد برایش آب اما تشنه لب جان داد
ز دانشگاهِ عشقِ او مشاهیری چنان خیزند
که طفلانش به صد پیرِ طریقت میشوند استاد
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
یا حضرت فاطمه معصومه(س)
فلک منی نجه گور حسرت ایتدی قارداشیما
زمانه گور نجه رونق وریبدی گوز یاشیما
بو غربت اورکده کولگه سالوب اجل باشیما
مدینه دن حرکت ایلدیم رضانی گورم
میسر اولمادی اما او مه لقانی گورم
خدا یانیندا ولی واردی چون مقامی اونون
اگر دعا ایده دوشمز یره کلامی اونون
اشاره ایلیوب آهو اولوبدی رامی اونون
اودور کی ایسته سه جان اوسته درک ایدر باجیسین
شیرین ایدر باجیا گلمگی اولوم آجیسین
گوزتلورم یولونی جان چخاندا کامه چاتام
گوزل یوزون گورم اوندان جهانی گوزدن آتام
گلن زمانینی حاشا مین ایلیگ عمره ساتام
یتیشمدیم اونا اما او یاد ایدر باجیسین
گلر سالار یولا عقبایه شاد ایدر باجیسین
رضا یولوندا اگر دوشموشم بلایه بوگون
عبادت ایلیورم ساحت خدایه بوگون
بو ارمغانیله کوچ ایلورم جزایه بوگون
بو ارمغانه ورر حشریده خداده بها
بو ارمغانیله ایلر منی شفیع جزا
یوخومدی جسمیده طاغت ورم ادامه یولا
خیالیمه گلور عمروم بهاری بوردا سولا
بو دردیمه یری واردور اورک هواسی دولا
وطنده قویدولا حسرت منی آتا یوزونه
جان اوسته ایندیده حسرتدیم رضا یوزونه
اگر وجودیمی ناخوشلوق احتضاره سالوب
قراریمی ولی الدن فقط بو نیسگیل آلوب
جانیم چخور گوزوم اما رضا یولوندا قالوب
ووروبدی قلبیمه یاره فراقی قارداشیمون
چکوب منی بو دیاره فراقی قارداشیمون
غریب شهریده جان ورمگیم چتیندی ولی
ایدوله چوخ بیزه حرمت بو شیعیان علی
وره گوروم بولارا یاخشی اجری حی جلی
وروبله چون بیزه بو شهر ایچینده یاخشی مکان
مکانی بو ایلین اولسون گوروم اولنده جنان
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
به مناسبتِ میلادِ امام حسنِ عسکری (ع)
ای دهم سرور ز نسلِ مرتض
از تبارِ درگهِ قدس خدا
ای حسینی خصلت و زینب مرام
در قداست همترازِ مجتبا
در مقام و منزلت چون عترتت
برتری دادت خدا از ماسوا
رهنمای امتِ پیغمبری
بر تو میبالد جنابِ مصطفا
چون تو و آل تو فخرِ آدمید
داده ذاتِ حق به انسانها بها
بر تمامِ ساکنانِ عرش و فرش
با دعایت مینماید حق عطا
بر سر عالم سحابِ رحمتی
آستانت درگه جود و سخا
یاد تو تسکینِ دلهای غمین
نام تو زیور به عرشِ کبریا
امرِ تو امرِ خدایِ لایزال
هست در خوشنودیت رب را رضا
آمدی تا که شوی بر شیعیان
بعدِ هادی تو ولی و مقتدا
تو شفیعِ ما شو در یومِ نشور
تو نظر کن تا شود حاجت روا
حضرتِ هادی یقیناً میدهد
در شبِ میلادِ تو عیدی به ما
مجموعه اشعار👇👇
@gahamkarveni313
#حسنعلی_بالایی
