آه،
ای زندگی...
منم که هنوز...
با همه پوچی از تو لبریزم...
#فروغ_فرخزاد
تو چه کردی که دلم، این همه خواهان تو شد؟
#محمد_علی_بهمنی
بگشــای پنجره را
این صدای آشنا از آن کیست
صبح است
آفتاب برایت
هدیه آورده
برخیزشعر خوش دوست داشتن
راآواز کنجشگکان بخوان و بنویس
که هرطلوع سرآغاز
دوست داشتنت است
#فرهاد_فرهادی
#صبحتونسرشارازلبخند
غبار شیشه ساعت به وَهم میکوبد
بهوش باشکه این ماه و سال میگذرد
#بیدل_دهلوی
درست نیست
اینکه گمان کنیم
تنِ زن، هنگام دیدنِ مرد
به لکنت میافتد
تن زن به لکنت
دچار نمیشود
بلکه سکوت میکند
تا رساتر سخن بگوید
و گرنه
هیچ تن زنانهای نیست
که نتواند
روان و رسا سخن بگوید...
#نزارقبانی
سؤال کردی و گفتی بگو که برده دلت را
دلم بده که بگویم جواب مسئلهی تو
#محتشم_کاشانی
عبور می کنم از کوچه های بی کسی
تا پل خیال با تو بودن
در سایه سار دلتنگی
شانه به شانه
پا به پای هم
به یاد لحظه های یکرنگی
می روم از کوچه ی مه و غبار
تا سراپرده ی خیال یار ....
#یاسمن_احمدی
صبــح است
چه بي تابانه مي خواهمت
و براي گفتن دوستت دارم
لحظه شماري مي كنم
بيدار شو !
#سارا_قبادي
همه راه ها به تو منتهی می شوند
حتی آنهایی که برای فراموش کردنت رفتم
انگار خاطره ها قلبی دارند که شب ها
می تپد...
#محمود_درویش
#شبتونبدورازدلتنگی
دشمن دانا که غم جان بود
بهتر از آن دوست که نادان بود
#شیخ_بهایی
مثل یک شعر...
مرا تنگ در آغوش بگیر
که هوای غزلم
سخت شبیه تن توست..
#کامران_رسول_زاده
بوی قهوه
عطر نفس های توست
که قراری عاشقانه را
در کافه یی قدیمی
برای ام زنده می کند...
یادش بخیر!
زنی که روبه روی ام می نشست
حالا
چند سالی ست
میان شعرهای من
تنها زندگی می کند...!
#احمد_صوفی
می رود
کز ما جدا گردد ولی...
جان و دل با اوست،
هر جا می رود...!
#رهی_معیری
صبح ها باید صندوقچه ی امید را باز کرد و یک گوشه آرام نشست و پازلِ خوشبختی را کامل کرد.
صبح،
یعنی آغاز.
و آغاز یعنی،
لبخندهایی که از تهِ دل باشد.
آغازتان بخیر
لبخندهایتان از تهِ دل!
#نرگس_صرافیان_طوفان
#پگاهتوننیکو
تو را نگاه میکنم
خورشید چند برابر میشود و روز را روشن میکند!
بیدار شو!
با قلب و سَر رنگین خود بدشگونی شب را بگیر...
#پل_الوار
آرام گرفته ام
آنقدر که می توانم
ساعتها به تو فکر کنم
بی آنکه آب در دلم تکان بخورد!
آرام گرفته ام
و دیگر عبور هیچ فصلی
شب های دلتنگی ام را بلندتر نمی کند!
این را تنها زنی می فهمد
که هر شب
جای ناخن هایش
"دوستت دارم" های تاریخ گذشته را
از خاطرات یواشکی اش لاک می گیرد
زنی که دیگر
هیجان هیچ عاشقانه ای
عادتش را به تاخیر نمی اندازد!
#بهرام_محمودی
#شبتونبدورازدلتنگی
و من
هر گلی را که میدیدم از
دستهای تو آغاز میشد
و آبی که از بیشهای دور میآمد آرام
بوی تو را داشت
#سلمان_هراتی
چون صدف، جمعی که گوهر میفشاندند از دهن
حلقه در گوش لب لعل سخندان تواند
#صائب_تبریزی
قلب من به این امید می تپد که تو هستی
تویی وجود دارد
که من میتوانم آن را ببینم
او را ببوسم
او را در آغوش خود بفشارم
و او را احساس کنم
#احمد_شاملو
آتش باشی
برای تو هيزم ميشوم ..
دريا بروی
پارو ...
تو هميشه درست پنداشتهای،
دل من
شبيه تكه سنگی است
كه ميخواهم
تو با همه خستگیهايت
يك لحظه
به من تكيه كنی .٫
#شمس__لنگرودی
دوباره
دست های تو
آن دست های قادرِ عاشق
هم سان یک شکوفه، یک گل خواهد شکفت
و خورشیدی خواهی گشت
بر فراز دیوارهای سیاه
همیشه خوش آفتاب،
همیشه بی غروب...
#خسرو_گلسرخی
دوباره صبح دوباره من
دوباره چشم های تو
دوباره چشم مست تو
دوباره بی قرار یک نگاه تو
برای من، برای این دل بی قرار من
فقط تو پلک بزن گلم
که صبح من به دست تو
مثل تمام روزها بخیر شود
خورشید من
#محمد_بشیری
#صبحتونعاشقانه
بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست
#حافظ
بعضی از نگاه ها
صدایِ قشنگی دارند
بدون کلامی
جویایِ حالت می شوند
بدون کلامی
" دوستت دارم " را می گویند،
بدون کلامی
آرامش و اطمینان را
به قلبت بر می گردانند
بعضی از نگاه ها
صدایِ قشنگی دارند
دُرست مانندِ نگاهِ تو ...
#سپیده_قنبری
مرز
آرامش من ،
لبخند آرزوهای توست
تنها ، آرزویم ...
#محمد_مقيمی
به بوی زلف و رخت میروند و میآیند
صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشهی چشمی به ما نمینگری
#حافظ
مرا دریاب آفتاب صبح
در حرارت بی تابم بسوز !
تنها تویی
که به آفاقم راه می بری ...
#شمس_لنگرودی
بی تو هر شب منم و گوشه ی تنهاییِ خویش
پای در دامنِ غم ، سر به گریبانِ ملال
#هلالی_جغتایی
#شبتونبیغم