میتوان با خار در یک پیرهن بردن به سر
لیک دشوارست با ناسازگاران ساختن
#صائب_تبریزی
هر کسی باشد بذوقی زنده و عشاق را
آنچه دارد زنده ذوق دیدن یار است و بس
#صغیر_اصفهانی
گهی از خنده گاهی از تغافل میبری دل را
دقایقهای ناز دلبری فهمیدنت نازم
#بیدل_دهلوی
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
#سعدی
نسیم صبح من، از مشرق امید دمید
ز خواب صبح درآرید آفتابم را
#سلمان_ساوجی
#صبحتونشاداب
گیسوانم را
به شب پیوند می زنم
با سنجاقی از ستاره...
تا سیاهی، پلی شود
از موهای من به چشمان تو
در امتداد " دوست دارم هایی" که
به خلوت شبها سپرده ام...
#محبوبه_حسن_نژاد
من
پُر از دوست داشتنِ توام
پر از ذراتِ معلّقِ عشقت
پر از آغوشی که الگوی قد و قوارهی توست
و حجمِ تنِ تو را
در خودش گود انداخته است
من مسئولِ خواستنِ توام
و سرودی از این بهتر
برای سرودن ندارم
#زهرا_سرکارراه
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
#حافظ
از روز من و بخت من ای دوست چه پرسی
بی روی تو و موی تو این تیره شد آن تار
#قاآنی
گر چه کاشانۀ دل، خاص غم مهر تو نیست
پس، چرا مهر تو را بر در این خانه زدند؟
#شاطرعباسصبوحی
حیرت هر کس در این عالم به قدر بینش است
هر که بیناتر در این هنگامه حیران بیشتر
#صائب_تبریزی
تو گر خواهی که جاویدان، جهان یکسر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی بُرقَع از رویت
#حافظ
#صبحتونبهخیروشادی
ستم از کسیست بر من، که ضرورت است بردن
نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم
نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم
#سعدی
روز خلقت در گِل ما شوق دیدارِ تو بود
از همان آغاز ما را کمتحمل ساختند
#فاضل_نظری
گَرَم به خویش بخوانی،
ز ذوق جان بدهم...
#فیض_کاشانی
#تکمصرع
خندههای عیش ما جز خود فراموشی نبود
این هم از مستی که فرمودی، بگو شادی کجاست
#فاضل_نظری
یا امت عقل باش، یا بنده عشق
حیف است درین میانه بدنام شوی
#حزین_لاهیجی
من دلی دارم که در وی روی شادی هیچ نیست
غیر از آن ساعت که آرد باد صبحم بوی تو
#اوحدی
بخواب که شب به کامت است
و من سالهاست شبهای بدون تورا
با چشم های خیس گذراندم....
#پوریا_حیدری
#شبتونبدورازدلتنگی
می شود امشب
مرا مهمان چشمانت کنی
من هوس کردم
که امشب ماه چشمانت شوم،
با نگاهی خلوت قلب مرا بر هم بزن
من دلم می خواهد
امشب جان جانانت شوم ...
#امیرعباس_خالقوردی
این روزها
نفس کشیدن من ،
شده دم و
باز...
دم
حتی به قدر یک بازدم
نمی خواهم از من کم شوی
این روزها که
تو را نفس می کشم
#افشین_یداللهی
کنون که گردشِ ایام را ثباتی نیست
همان خوش است،
که در عشق بگذرد ایام...
#ملک_الشعرای_بهار
مُردم از شرمندگی تا چند با هر ناکسی
مردُمت از دور بنمایند و گویم یار نیست
#نظیری_نیشابوری
ما گوشه نشینان خرابات الستیم
تا بوی میی هست در این میکده مستیم
#وحشی_بافقی
#ترجیعبند
به باد بی تو دهم جان، بیا که جسمِ ضعیف
در انتظارِ تو چسبیده بر نَفَس به دو دست
#طالب_آملی
روی بر خاکِ عجز، میگویم
هر سحرگه که باد میآید
ای که هرگز فرامشت نکنم
هیچت از بنده یاد میآید؟
#سعدی
#گلستان
سرودِ آشنایی
کیستی که من
اینگونه
بهاعتماد
نامِ خود را
با تو میگویم
کلیدِ خانهام را
در دستت میگذارم
نانِ شادیهایم را
با تو قسمت میکنم
به کنارت مینشینم و
بر زانوی تو
اینچنین آرام
به خواب میروم؟
#احمد_شاملو
#شبتونبهمیلوبهعشق
گرت اندیشه ای ز بدنامی است
منشین با رفیق ناهموار
#پروین_اعتصامی
دست در دست کسی
یعنی پیوند دو جان
دست در دست کسی
یعنی پیوند دو عشق
دست در دست کسی داری اگر
دانی،دست ،
چه سخن ها که بیان می کند از دوست به دوست...
#فریدون_مشیری