عاشق آرامی ندارد ورنه یار
مونس جان است و آرام دل است
#فروغی_بسطامی
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم
کاش می شد که شما نیز خبردار شوید
لحظه ای از من و از درد کهنسال دلم...
#نجمه_زارع
آواز برای صنف او قدغن بود
هر چند که در عقایدش متقن بود
بستند گلوی سبز آزادی را
تقصیر تمام دشمنی ها زن بود
#مهناز_محمودی
#جنگعلیهزنانممنوع
#درودبرزنانآزادهایرانزمین
آیا زن در اصل شعر است؟
یا شعر در اصل زن؟
سوال بزرگی است
که هنوز هم مرا به حال خود نمی گذارد
از هنگامی که عشقِ زن را پیشه کردم
و عشقِ شعر را
پرسشی است
که نمی خواهم پاسخی برای آن بیابم
زیرا تفسیر چیزهای زیبا
در حُکمِ قتل آنهاست...
#نزار_قبانی
#بزرگداشتمقاموالایمادروروززنفرخنده💫
همه
از کنارم گذشتند...
به جز تو که از درونم گذشتی...
#جبران_خلیل_جبران
دیگران از دوری ظاهر اگر از دل روند
ما ز یاد همنشینان در مقابل میرویم
#صائب_تبریزی
آبم بکن ای شرم به نزدیکی آن کوی
شاید به غلط یار ز من دست بشوید
#طالب_آملی
به خدا خواهم گفت
جای باران بهار
دلمان تشنهٔ احساس شده
عشق ببار
#اهورا_حیدریان
ای دوستتر از جانم زین بیش مرنجانم
مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم
#انوری
ای مستان خیزید که هنگام صبوح است
هر دم که درین حال زنی دام فتوح است
آراست همه صومعه مریم که دم صبح
صاحبخبرِ گلشن و نزهتگه روح است
#سنایی
#صبحتونمملوازخیرونیکی
به تلخکامی از آن دلخوشم که میماند
بسی فسانهی شیرین به یادگار از من
#شهریار
حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا
من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم
#حافظ
معشوق نداند غم محرومیِ عاشق
آزاد ندارد خبر از حالِ گرفتار
#فروغی_بسطامی
باز در چهرهٔ خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسهٔ هستی سوزت
باز من ماندم و یک مشت هوس
باز من ماندم و یک مشت امید
یاد آن پرتو سوزندهٔ عشق
که ز چشمت به دل من تابید...
#فروغ_فرخزاد
اینگونه که مرا صدا میزنی
درخت پیر حیاط را هم صدا کن
شکوفه میدهد
میدانم...
#حسنآذری
غم عشق تُرا چون گنج در دل کردهام پنهان
به این گنج نهانی ساکن ویرانه خواهم شد...
#هلالی_جغتایی
مرداب زندگی همه را غرق می كند
ای عشق همّتی كن و دست مرا بگير
#فاضل_نظری
مادرم
نخستین کشور من
بود
نخستین مکانی که در آن زیستم
#نیره_وحید
حالا که نیستی
بیا خیال کنیم درختیم
که هرکداممان
یک جای این جنگل ریشه کرده
تو بگو عاشق پرنده ای
من هم نمی گویم
قرار نیست کسی بفهمد
ما از ریشه عاشق همیم...
#کامران_رسول_زاده
کسی سوال میکند
بخاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه میکنم...
#نیما_یوشیج
به وحشت آباد این بساطمکجاست عشرتکدام راحت؟
خیال محزون، امید مجنون، نگه پریشان، نفس پر افشان
#بیدل_دهلوی
در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم
همه چشمان جهان گو به سرم بشتابند...
#شهریار
درخت را به نامِ برگ
بهار را به نامِ گل
ستاره را به نامِ نور
کوه را به نامِ سنگ
دل شکفتهی مرا به نامِ عشق
عشق را به نامِ درد
مرا به نامِ کوچکم صدا بزن.
#عمران_صلاحی
ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت
آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست
بارها روی از پریشانی به دیوار آورم
ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست
#سعدی
دردا که ترس و واهمه روز واپسین
از چشم ظالمان نگرفته است خواب را...
#فاضل_نظری
#شبتونسرشارازآرامش
و عشق
مثل گلهای شمعدانیِ ایوان
حضور معلقی دارد...
#منوچهر_آتشی
این روی به صحرا کند آن میل به بستان
من روی ندارم مگر آن جا که تو داری
#سعدی
عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود
جویندهٔ عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هر دل که نه عاشق است رد خواهد بود
#مولانا
#دیوانشمس
هست مقصود دلت آنکه بمیرم ز غمت
هر چه مقصود دل توست چنان خواهد شد
#جامی
گردبادی را که میبینی درین دامان دشت
روح مجنون است میآید به استقبال ما
#صائب