همه می‌دانند
همه می‌دانند
که من و تو
از آن روزنه‌ی سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه‌ی بازیگرِ دور از دست
سیب را چیدیم
همه می‌ترسند
همه می‌ترسند،
اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم.
#فروغ_فرخزاد
به رغم سر به هوا بودنم زمینگیرم
به سر، هوای تو را دارم از زمین سیرم
#سجاد_سامانی
کاش نبضت را می‌گرفتم و منتشر می‌کردم
تا جهان به حال طبیعی‌اش برگردد ...
#شمس_لنگرودی
به جای سرزنش من به او نگاه کنید
دلیل سر به هوا گشتن زمین، ماه است
#فاضل_نظری
کفارهٔ شراب‌خوری‌های بی‌حساب
هشیار در میانهٔ مستان نشستن است
#صائب_تبریزی
از هنگامی که در شکمِ مادر بودم
دنبالِ آن بودم که تو نگارم باشی
پس از آن‌که نقاشِ واژه‌ها شدم
با قبیله‌ام مبارزه می‌کنم
تا بتوانم اندکی با تو
در خیابان تمّدن قدم بزنم
پس از پنجاه سال
از تحصیلاتِ ابتدایی و متوسطه و بالاتر
دارم یاد می‌گیرم
چگونه یک زن را دوست داشته باشم
و چگونه بر او بترسم
همان‌گونه که آزادی پایان ندارد
و دموکراسی پایان ندارد
دانش‌های زنانه نیز پایان ندارند
#نزار_قبانی
ترس طوفان به دلـم راه ندارد وقـتی
شانه ات یک تنه درمانِ پریشانی هاست
#طاهره_اباذری_هریس
صبحدم چون آسمان در گردش آرد جام زر
در گمان افتم که خورشیدست یا جام شراب
جان سرمستم برقص آید ز شادی ذره‌وار
هر نفس کز مشرق ساغر برآید آفتاب
#خواجوی_کرمانی
#موسیقی‌بیکلام
ترکیب باران و پیانو حس خوب بهت میده.
چشماتو ببند و با نفس های عمیق گوش کن...
#وخوابتان‌آرام
💓🤍💓
/channel/ganjooresher
نیستم بیکار، گاهی دست‌و‌پایی می‌زنم
پا به فرق روزگار و دست بر دامان یار
#منسوب‌به‌غنی_کشمیری
از این شادم که در زندان یادت،گرچه محبوسم
تو از من چون صدف در سینه مروارید می سازی...
#فاضل_نظری
تو در كسوت يک درخت
حسِ هزارساله‌ی زيارتگاهی را خواهی داشت
كه جز خويش
همه را
شفا داده است...
#یاور_مهدی‌پور
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری
#امیر‌خسرو‌دهلوی
هان ای دل خاقانی، خرسند همی‌باش
بر هر چه خداوند قلم راند و قدر شد
#خاقانی
قدر شد: مقدر شد، قسمت شد
دیدیم چو روی تو دگر هیچ ندیدیم
بستیم نظر از همه عالم به نگاهی
#نشاط_اصفهانی
منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان
معذور دارمت که تو او را ندیده‌ای
#حافظ
سرمه كم‌رنگ است، خاكش در دهان پر كرده‌ايم
بخت خود سایيده‌ايم و سرمه‌دان پر كرده‌ايم
#طالب_آملی
هر آن که با تو وصالش دَمی مُیسر شد
مُیسرش نشود بعد از آن شکیبایی...
#سعدی
عاقبت
یک روز...
یک نفر می آید...
و تمام آنهایی که رفته اند را...
از یادمان می برد...
#ایلهان_برک
رخت بر بست ز دل شادی و هنگام وداع
با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است
#فرخی_یزدی
ای پادشاه خوبان، بیداد و ظلم تا کی؟
اندیشه کن، خدا را، از آه مبتلایی
#هلالی_جغتایی
در شهرِ شلوغِ ما تماشا دارد
تنهاییِ دسته‌جمعیِ آدم‌ها
#میلاد_عرفان‌پور
سبک باش ای نسیم صبح گاهی
تفضل کن بدان فرصت که خواهی
زمین را بوسه ده در بزم شاهی
که دارد بر ثریا بارگاهی
#نظامی
#خمسه
#پگاهتان‌خجسته
شب است
شعرم می آید
نه گوشی می خواهم
نه قلم
نه کاغذ
سرت را بگذار روی زانوانم
میخواهم
دوستت دارم را لابلای گیسوانت بکارم
#مریم_رضایی_حامی
#شبتون‌عاشقانه
چیزی بگو
حرفی بزن از فردا
اما نه آن‌قدر تلخ که دلم بلرزد
و نه آن‌چنان زیبا
که باورم نشود
چیزی بگو.
#معین‌دهاز
داشتم روزی نگاری یاد می‌آید مرا
هر زمان از یاد او فریاد می‌آید مرا
#همام_تبریزی
نیک نامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مدار
خودپسندی جانِ من بُرهانِ نادانی بُوَد
#حافظ
زِ خود جداشُدگان پُرس دردِ تنهایی
که هر که دور زِ مردم فتاده، تنها نیست!
#صائب_تبریزی
صد بوسه داده‌ایم امانت به دست باد
تا کِی تو را نسیم ببوسد به جای ما؟
#احسان_انصاری
