دوست دارم که مرا در بر خود بنشانی
شیشه را آن طرف دیگر خود بنشانی
هرکه نزدیکتر از من بتو زو رشک برم
شیشه را بایدت آنسوتر خود بنشانی
#قاآنی
تن کم توان و سر پردرد پایم ضعیف و دستم سرد
در سینه لیک غوغایی از عشق و شور می بینم
#سیمین_بهبهانی
این بیش و کمِ مرموز، غمنامهی عشّاق است؛
یکلحظه نظربازی، یکعمر گرفتاری...
#سعیدبیابانکی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
شرمم آید که شکایت کنم از تنهایی
#همامتبریزی
بامدادان که برون مینهم از منزل پای
حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر
#سعدی
#صبحتوندلنشین
#امروزتانناب
باغ بهشت و سایهی طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنیم
#حافظ
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاری جاوید در کم آزاری ست
#حافظ
چه حاجت است به دعوی عشق بر در دوست
دل شکسته و اشک روان گواهت بس
#شهریار
مرا
زِ خود مکن
ای جان جدا که می میرم..
#حسین_منزوی
دست
مرا بگیر،
که باغِ نگاه تو...
چندان شکوفه ریخت...
که هوش از سَرم ربود...
#فریدون_مشیری
به نام تو امروز آواز دادم
سحر را
به نام تو خواندم
درخٺ و پل و باد و نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و
صبح در کوچه بالید . . .
#شفیعی_کدکنی
#صبحتونبهزیبایینورخورشید
یارب! چه بودهام، به کجا رفتهام که من،
هر گه به باددخویش رسم گریه سرکنم
#بیدلدهلوی
مرا گویند ترکِ عاشقی کن تا نبینی رنج
چگونه با دلی دیوانه دست از عشق بردارم؟
#حمیدرضا_آبروان
در ازل داده ست ما را ساقی لعل لبت
جرعهء جامی که من مدهوشِ آن جامم هنوز
#حافظ
ای پادشاهِ صادقان چون من منافق دیدهای؟
با زندگانت زندهام با مردهگانت مردهام
#مولانا
همین بس شاهد یکرنگیام با دوست در معنی
که او پیمانه مینوشد -که نوشش باد- و من مستم
#طالب_آملی
شد بدل هجران به وصل و داغِ غم دارم هنوز
زخم بِه گردد، ولی مانّد نشانش سال ها...
#منسوببهکاتبی_ترشیزی
ای عبور ظریف
بال را معنی کن
تا پر هوش من از حسادت بسوزد
ای حیات شدید
ریشه های تو از مهلت نور
آب می نوشد...
#سهراب_سپهری
اگر ز کوی تو بویی به من رساند باد
به مژده جانِ جهان را به باد خواهم داد
#حافظ
#صبحشدخیراست
دستم نمیرسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش میکنی؟
#هوشنگ_ابتهاج
#شبتونعاشقانه
ز بیحیایی اغیار و بیوفایی یار
به جان دوست که یکباره دلشکسته شدیم
#ملکالشعرایبهار
ز خجلت سر به پیش افکنده ام نه عجز و نه عذری
گناه من اگر عشق است، استغفار نتوانم
#حزینلاهیجی
گفتم نگاه میکُندَم مست میشوم
چشمش شراب بود و کسی باورش نشد
#مجید_ترکابادی
هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی
به دلپذیری نقش نگار ما نرسد...
#حافظ
ای سپیدهٔ آغاز خوشبختی من
از دریچهٔ سالها تنهایی ام
بر گوشه گوشه های
این خلوت چشم انتظار
بتاب
بتاب
و این صبح را دیگر
کنار شکوفایی این باور بمان
مرا به آرزویم برسان
#فریبا_سعادت
مرا به عمر خود امید نیم ساعت نیست
به بوی توست شبی گر به روز میآرم
#اوحدی
#شبتونآروم
کجا؟ هرجا که اینجا نیست
من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم
#مهدی_اخوان_ثالث
یکی را دهد تاج و تخت بلند
یکی را کند بنده و مستمند
نه با اینش مهر و نه با آنش کین
نداند کس این جز جهان آفرین
#فردوسی
#پادشاهیخسروپرویز
گاه گاهی میتوان کرد از ره رحمت نگاهی
بر منِ بیدل که در کوی تو مسکین و غَریبم
#فروغی_بسطامی
گرفتار محبت روی آزادی نمیبیند
که موج ریگ زنجیرست بر دیوانه در صحرا
#صائب_تبریزی