13145
تنها کانال رسمی سایت گنجور https://ganjoor.net
در مراسم اعطای نشان ملی پارسی جان که این بار به پاس زحمات آقای سید محمد مناجاتی به ایشان اعطا شد علاوه بر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از گنجور نیز به واسطه فعالیتهایی که در حوزه پاسداشت زبان فارسی انجام داده تقدیر شد.
از لطف دستاندرکاران این مجموعه و به طور خاص آقای سعید گلزاد به واسطه پیگیریهای ایشان جهت تقدیر از گنجور در این آیین سپاسگزاریم.
۱.برای من هیچ چیزی آن قدر مقدس نیست که نشود با آن شوخی کرد. ماشاالله اینقدر مقدّسات داریم، که نیازی به خلق مقدّسات جدید نداریم!
۲. شخصاً با ویدئوی اخیر زینب موسوی حال نکردم، نه چون با فردوسی شوخی کرده و حرفهای «رکیک» زده، بلکه به نظرم نکتهٔ تازهای نداشت. (صد برابر این حرفهای «بیادبی» در سعدی و مولوی و سنایی و خاقانی و....هست!)
۳. این وسط گویا دادستانی برای ایشان اعلام جرم کرده! باورم نمیشود که کسی برای یک شوخی مجرم شود؛
بدترین کار همین پلیسی کردن مسائل اجتماعی است؛ امروز برای حادترین جراِیم هم دنبال راهکار فرهنگیاند، ولی هنوز عدهای میخواهند همه چیز را با بند و زنجیر و زندان و اعدام حل کنند.
۴. کمدین کارش طنز و شوخی است، گاهی مزههایش میگیرد و گاهی نه!
نمیشود که یک چماق بالای سرش گذاشت و دایم او را ترساند. راه حل همین برخورد مدنی است؛ اگر خوشمان آمد، میخندیم و بازنشر میکنیم، خوشمان نیامد، نمیخندیم. خیلی هم که بدمان آمد به طرف میگوییم با حرفت حال نکردم؛
همین کاری که در روابط شخصی خودمان هم میکنیم. قاعدتاً اگر شوهرعمهای چیزی گفت که بینمک بود، به پلیس زنگ نمیزنیم بیاید جلبش کند!
۵. خداوکیلی مشکل کم داریم که حالا امروز فکر و ذکر همه شده موضعگیری برای این ویدئو؟!
۶. اولین مخاطب بند بالا خودم هستم! ولی چون این برخوردها از موضع «دفاع از حریم ادبیات کهن پارسی» صورت میگیرد، واجب دانستم اینها را بنویسم.
/channel/oragheparishan
🎉 نسخه جدید دریای سخن منتشر شد!
اینبار با دو قابلیت ویژه:
✨ دسترسی به ترانههای ساخته شده از روی اشعار – حالا میتوانید شعر و آهنگ مرتبط را کنار هم داشته باشید.
📜 مشاهده نسخ خطی اشعار معروف – زیبایی اصالت را با دیدن نسخههای قدیمی و ارزشمند تجربه کنید.
این آپدیت را از دست ندهید!
⬇️ دانلود از بازار
⬇️ دانلود از مایکت
🖊سهراب ضیا
خبرنگار بیبیسی، دوشنبه
🔻در تاجیکستان توزیع رایگان «شاهنامه» ، اثر ابوالقاسم فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی آغاز شده است. تاکنون در ولایت خودمختار کوهستانی بدخشان تاجیکستان و نواحی تاجیکآباد، لخش و رشت در شرق آن کشور، به هر خانواده دو جلد کتاب شاهنامه به خط سیریلیک اهدا شده است.
قرار است یکمیلیون و ۷۰۰ هزار خانواده در سراسر تاجیکستان بهطور رایگان دو جلد «شاهنامه« را دریافت کنند. این کتاب در انتشارات «شرق آزاد»، یک نهاد وابسته به دفتر ریاست جمهوری تاجیکستان در مجموع به تعداد سهمیلیون و ۴۰۰ هزار جلد چاپ شده است.
متن کامل خبر را از وبسایت بیبیسی فارسی بخوانید.
دستور انتشار و اهدای رایگان شاهنامه به مردم تاجیکستان در دسامبر سال ۲۰۲۳ از سوی امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان، در همایشی بینالمللی به افتخار صد و پانزدهمین سالگرد تولد باباجان غفورف، نویسندهٔ کتاب «تاجیکان»، صادر شد.
متن کامل خبر را از لینک زیر بخوانید.
https://bbc.in/3HDSyJQ
@BBCPersian
فوتبال سنتی!
شهرآشوب شعری است که در آن سراینده با نگاهی شاعرانه به توصیف انواع مشاغل و پیشهها میپردازد. این نوع شعری در کنار ارزشهای ادبی، از نظر جامعهشناسی تاریخی نیز دارای اهمیت است.
یکی از اصنافی که در شهرآشوبها مورد توجه بوده، «تُپُکزنی» یا «تُپُکاندازی» بوده است. اکثر پژوهشگران در تصحیح شواهدی که در توصیف این صنف موجود است، کلمۀ مورد بحث را «پُتُک» خواندهاند و آن را صورتی از واژۀ «پتک» دانستهاند (نک: نزهةالمجالس، چاپ دوم، ص۵۰۱ و ۷۰۵). اما آنچه در شواهد دیده میشود هیچ ربطی به واژۀ «پتک» ندارد. این واژه باید «تُپُک» باشد که صورت مخفف و مصغّر «توپ» است. چنانکه پیداست این توپ کوچک ابزاری برای بازی بوده است:
در لعب تپک (اصل: بُتُک) شد متقاضی رایت
ای من رهی روی جهانآرایت
از پات سوی سر کند آهنگ تپک (اصل: بُتُک)
وز تارک سر کند فتد در پایت
(مجمع الرباعیات، چاپ ایمانی، ص۳۶؛ این ارجاع به متنی است که در دفتر اول اوراق عتیق چاپ شده است. کتابی را که اخیراً منتشر شده، ندیدهام و نمیدانم آنجا تغییری در متن ایجاد شده است یا خیر).
اکثر شواهد بیانگر این است که بازیکنان با پا به این توپک ضربه میزدهاند:
مسکین تپک ار نداشتی پروایت
چون من نشدی شیفتۀ هر جایت
بیچاره لگد همیخورد وز پی دل
میآید و بوسه میدهد بر پایت
(مونسالاحرار جاجرمی، نسخۀ مجلس، گ۱۱۱پ).
من بندۀ آن جستن چست سبُکت
لرزان به تو بر ترلک تنگ تنُکت
آیا بودا که بی رقیب خنُکت
بر پای تو بوسه میدهم چون تپُکت
(مجموعۀ شمارۀ ۲۰۵۱ ایاصوفیا، گ۲۸۱پ).
دوش از سر خشم تیرهرایی زدهای
کامروز به خون من هوایی زدهای
هرگز تو که را گرفتهای دست به وصل
کاو را چو تپک (اصل: پُتُک) نه پشت پایی زدهای؟
(نزهةالمجالس، چاپ دوم، ص۵۰۱).
گویا این توپک سیاهرنگ بوده است:
تا جرعۀ غم ز پای (اصل بی نقطه) نوشد تپکت
پیوسته به دل سیاه پوشد تپکت
وین طرفه ز رشک چون تپک شیفتهام
تا خود که بود که پای بوسد تپکت (!)
(مجموعۀ شمارۀ ۲۰۵۱ ایاصوفیا، گ۲۸۱پ).
باری، آنچه شواهد موجود در توصیف این بازی بیان میکنند، نزدیک است به بازی فوتبال امروزی.
پینوشت: این واژه ربطی با «تُپَک / تفک» که صورتی از واژهٔ «تفنگ» است، ندارد.
@r_varyani
نقل یک خاطره از استاد زرینکوب و دلایل بنده بر ساختگی بودن این خاطره
ابتدا خاطره را ببینیم و سپس دلایل ساختگی بودن آن
خاطره ای زیبا از دکتر زرینکوب (بدون ویرایش):
روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم.
دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرینکوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرینکوب هستم
خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟
پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار. می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟
گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم !
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟
( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه
گفت : یک فال برام بگیر
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست
بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد
متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان
چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
و تا آخر غزل
خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده !
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم .
بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد!
آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
ادامه در صفحه بعد👇👇👇
وقت بخیر قصائد ابن حسام رو شروع کردم با این شعر راستش خواستم قصیده امامحسینع رو شروع کنم گفتماول تحمیدیه باشه بهتره
بعد هم شعر امام حسین ع رو تقدیم می کنم در اولین فرصت
که همزمان با تاسوعا عاشورا درج بشه
آفتابا بارِ دیگر
خانه را پُر نور کُن
دوستان را شاد گَردان،
دشمنان را کور کُن
توضیحاتی دربارهٔ موقعیت فعلی سرورهای گنجور:
در ادامهٔ روند اختلال دسترسی به اینترنت طی روزهای گذشته، از دیروز (۲۸ خرداد) و با قطع کامل اینترنت در ایران عملاً دسترسی به گنجور برای کاربران عمدهٔ آن که در ایران به سر میبرند غیرممکن شده است.
با توجه به این که این بار حتی دسترسی دیتاسنترهای داخلی به اینترنت نیز قطع شده است برای کاربران خارج از ایران نیز دسترسی به بعضی سرویسهای گنجور میسر نیست.
برای روشن شدن وضعیت لازم است توضیحاتی در مورد سرورهای گنجور ارائه شود:
۱. سرور اصلی گنجور یک سرور ویندوزی است که در خارج از ایران قرار دارد. علاوه بر دامنهٔ اصلی گنجور (ganjoor.net) بیشتر زیردامنههای مستقل عملیاتی گنجور مانند گنجینهٔ گنجور (museum.ganjoor.net)، محاسبهگر ابجد (abjad.ganjoor.net)، کتابخانهٔ گنجور (epub.ganjoor.net)، گنجور تاجیکی (tj.ganjoor.net)، کدهای گنجور (c.ganjoor.net)، پیشخان خوانشگران گنجور (gaudiopanel.ganjoor.net)، آوای گنجور (ava.ganjoor.net)، API گنجور (api.ganjoor.net) و تعدادی دیگر از زیردامنههای فعال گنجور روی این سرور قرار دارند و از این جهت با قطع اینترنت در ایران در دسترس نیستند.
...
توضیحی در سایت/پروژه «سیمرغنامه» مجله «حرفه هنرمند» در مورد کتاب «گنجور، قدرت بینهایت کوچکها»:
«این کتابی معمولی نیست؛ پژوهشیست که جامعیت آن را از عناوین فصلهای آن میتوانیم تصور کنید: [...]. مهدی سلیمانیه در آغاز کتاب، پژوهش خود را یک ادای دین مینامد: «این مجموعهپژوهشها در مورد نهادهای مستقل فرهنگیِ مردمی در ایران پساانقلابی، «یک ادای دین» است: ادای دین به کسانی که خودشان، بیچشمداشت مالی یا انگیزهی شهرت و قدرت، سالها در گمنامی و سکوت، چیزی به فرهنگ و هنر این سرزمین افزودهاند.» طبعاً حمیدرضا محمدی، موسس گنجور یکی از این افراد است که بنا به استدلال مهدی سلیمانیه، موفق شده با سایت گنجور «نمونهی موفقی از شبهنهاد فرهنگی مستقل ایران» را پایهگذاری کند.»
پانوشت: از لطف دوستان «حرفه هنرمند» به کتاب سپاسگزارم. شیرینی این توجه زمانی بیشتر میشود که به خاطر بیاوریم خود این مجله هم از جملهی همان نهادهای مستقل فرهنگی شگفتانگیز است که اهمیت اجتماعی آن همچنان مغفول ماندهاست.
گنجور، قدرت بینهایت کوچکها|نشر آرما|چاپ دوم|۱۶۰صفحه
#سیاه_مشق|#نهادهای_مستقل_فرهنگی
راهیانه|@raahiane
ای نامور مرد فرهنگجوی، بزرگی به کوشش بود گر به بخت؟
دربارهی حمیدرضا محمدی و سایت گنجور
علیرضا رضاییاقدم (حرفه: هنرمند)
https://herfeh-honarmand.com/blog/talk-with-hamidreza-mohammadi-about-ganjoor/
13:55
لطف و صحبتهای دکتر سلیمانیه عزیز نویسنده کتاب گنجور قدرت بینهایت کوچکها در مورد گنجور
/channel/raahiane/1512
پربازدیدترین شعرهای هر بخش در گنجور،
توضیحات بیشتر را اینجا بخوانید:
https://blog.ganjoor.net/1404/03/01/top-visits/
اینبار با امکاناتی که عاشقان شعر و هنر دوست خواهند داشت:
✨ استفاده از عکسهای گالری در پسزمینه عکسنوشته – هر شعری را با تصویری که دوست دارید زیباتر کنید.
📷 امکان ثبت تصویر با دوربین برای پسزمینه عکسنوشته – لحظههایتان را با شعر جاودانه کنید.
⚡ بهینهسازی کلی برای تجربهای روانتر
همین حالا بهروزرسانی کنید و خلاقیت خودتان را در کنار شعر به نمایش بگذارید.
✅ دانلود از بازار:
https://cafebazaar.ir/app/ir.ham3da.darya
🗒کوتاهنوشتها
✍محسن احمدوندی
تصویری که زکریای قزوینی در قرن هفتم در «آثارالبلاد و اخبارالعباد» از تهران ارائه میدهد، در نوع خودش عجیب و غریب و قابلتأمّل است. در نوشتهٔ او مردم تهران، مردمی خشن، خونریز، نافرمان و عصیانگرند که تن به طاعت سلاطین نمیدهند و تنها راه مواجهه با آنها مداراست. او در کتاب خود دربارهٔ تهران چنین نوشته است:
تهران قریهای است از قرای ری، مشتمل بر بساتین و اشجار بسیار و ثمار بیشمار. اهل آنجا را به زیر زمین خانههاست چون سوراخ موش دشتی، وقتی که دشمنی قصد آنها کند، به آن خانهها پنهان میشوند و دشمن چند روزی محاصره آنها مینماید و برمیگردد و چون برمیآیند از زیر زمین، فساد بسیاری میکنند از قتل و نهب و قطعطريق و اکثر اوقات آنها از طاعت ولات و سلاطین عصیان ورزند و حیله برای ضبط آنها بهجز مدارا نیست. در آن قریه دوازده محله است که پیوسته با همدیگر در محاربه و مخالفه باشند و چون به اطاعت سلطان درآیند و متفق میشوند بر ادای خراج، عامل آنجا کلانسالان قریه را جمع کند و طلب خراج مینماید، یکی از آنها مرغی را به دیناری در خراج دهد و دیگری تغاری را به دیناری حساب نماید و بر این وجه ادای خراج مینمایند و اگر در مقام عصیان آرند، هیچ تلاش سود ندارد و منتظر فتنه و فسادند. و در زراعت گاو را کار نفرمایند، از خوف آنکه اگر از طاعت بیرون روند و عساکر و افواج برای اَسر و نهب آنها از سلطان وقت برسد، عوامل آنها به تاراج میرود. و همه زراعت را به کُلَند کَنَند و دواب و مواشی نگاه ندارند، از آنکه اعدای بسیار در کمین دارند و فواکه آنجا بسیار و خوشگوار باشد، خصوصاً انار که مثل آن در هیچ یکی از بلاد موجود نیست (قزوینی، ۱۳۷۳: ۸۲-۸۳).
◾️منبع
- قزوینی، زکریا ابن محمد. (۱۳۷۳). آثارالبلاد و اخبارالعباد. ترجمهٔ محمدمراد ابن عبدالرحمان. تصحیح سیدمحمد شاهمرادی. جلد دوم. چاپ اول. تهران: دانشگاه تهران.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
yun.ir/1s1ik
ترجیع بند سعدی
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهیِ کارِ خویش گیرم
یکی از محبوبترین شعرهایی که خواندهام.
پیشتر هم گفتهام، اگر طوری میشد که از سعدی، کلیات و بوستان و گلستاناش نیز در گذر زمان از میان میرفت و به دستِ ما نمیرسید و فقط همین یک ترجیعبند را از او داشتیم، هم این شعر کافی بود که نام سعدی در تاریخ ادبیات ما جاودانه باشد.
سال ۹۴ بود که یک دوره «مبانی گویندگی و اجرا در رادیو تلویزیون» شرکت کردم که در دانشکدهی هنر برگزار میشد.
یکی از مدرسانِ ما، منصور ضابطیان، که بسیار نیز دوستاش میدارم، در یکی از جلسههای کلاس گفت: سعدی شعری دارد: ای زلفِ تو هر خمی کمندی... این شعر را پیدا کنید و بخوانید و ضبط کنید.
بار اول همان موقع از گنجور پیدا کردم و با گوشی موبایلم آن را خواندم.
بابِ آشناییِ من با مجموعهی گنجور نیز از همانزمان گشودهشد.
یکی دو سال بعدش هم یک بار با میکروفون خانگی خواندم و از خودم فیلم گرفتم و منتشر کردم.
اما عربیهای چیزی که خواندهبودم بیاشکال نبود و در فارسیهای آن نیز، تک و توک بود که پس از آن به درکی متفاوت رسیدم که اجرای پیشین را درست ندانستم. از جمله: «من در قدمِ تو خاک بادم...» یا: «مگر تو میکنی، بس...»
به هر حال... در این ده سال با دوستان بسیاری آشنا شدم و بسیار از این شعر گفتیم و شنیدیم.
اجرای من در گنجور کامنت داشت و اشکالاتی را گوشزد کردهبود.
این بار دوست داشتم این شعر را با کیفیت ضبط کنم و درست.
از مشورت دوستانی بهره گرفتم. از جمله ساعتها صحبت تلگرامی با دوستانم دکتر رضا خبازها، حسام، صدیقه کامور و اسماعیل مرتضوی که بند به بند خواندیم و حالتهای مختلف را حرف زدیم.
اعرابگذاریهای دوست و سرور ارجمند آقای دکتر صادق سجادی را مبنا قرار دادم که در شماره تابستانی مجله بخارا در مقالهئی درج شدهبود. (همین مجله را هم با خود به استودیو بردم!) مواردی را که به توافق نمیرسیدیم، تلفنی با دوست گرامی دکتر یحیی عطایی مطرح کردم و نظر ایشان را جویا شدم.
(در نهایت هم سه چهار جا به یک قرائت نرسیدم و بیتهایی را دو بار و به دو حالت گفتم! از جمله «یَقَبس» و «تُقبَس»؛ یا «لا باتَ» و «لا یأتِ» و...)
انتخابِ تلفظِ صَرفِ فعلِ مونث و مذکر در برخی ابیات نیز دشوار بود. جاهایی آشکارا «یا قاتلَتی» و «یا محرقتی» مونث بود و جاهایی مبهم. یا در یافتنِ نحوِ جمله در «یا مُحْرِقَتي بِنارِ خَدٍّ / مِنْ جَمْرَتِهَا السِّراجَ تَقْبَس» به یقین نرسیدم که «تقبس» معلوم است یا مجهول که تُقبَس بگوییم یا تَقبَس؛ یا اگر معلوم است، به «نار» بر میگردد که مؤنث است و باید مؤنث (تَقبَس) صرف شود، یا به «سراج» که مذکر است و باید مذکر (یَقبس) صرف شود.
به هر حال تلاش کردم با کیفیتی مناسب و شکلی جامع اجرا کنم.
همراه با دوست خوبم اسماعیل مرتضوی به استودیو اورانیا رفتیم و هر دو خواندیم و ضبط کردیم.
و دوست خوبم شاپور نیز موسیقی جذابی روی آن گذاشت و حاصل کار این شد که میشنوید.
در گنجور نیز جایگزین اجرای پیشینِ خودم کردم.
امیدوارم بپسندید.
سهیل قاسمی
امرداد ۱۴۰۴
/channel/Setiq/4739
معرفی کتاب کتاب دیوان حافظ بر پایه نسخه خطی سال ۸۰۱
پیرایش و نگارش سهیل قاسمی
صحبتهای سهیل قاسمی در باره چگونگی پیدایش کتاب و برشمردن ویژگیهای کتاب و توضیح شیوهی کار و راهنمای مطالعه کتاب
با سخنانی از آقایان فریدون فرحاندوز، اصغر دادبه، صادق سجّادی، سعید کافی انارکی و تصاویری از مراسم رونمایی کتاب در شبهای بخارا به مدیریت علی دهباشی
سخنان سعید الیف و حامد خزائی در باره کتاب تصحیح دیوان حافظ بر اساس نسخۀ اقدم سنۀ ۸۰۱ که به اهتمام سهیل قاسمی توسط انتشارات بلم منتشر شده است
همین ویدیو در آپارات
همین ویدیو در YouTube
فایل صوتی همین ویدیو
لینک تهیه کتاب از ستیغ
لینک تهیه کتاب از ایران کتاب
لینک تهیه کتاب از فرازبوک
با احترام
سهیل قاسمی
@Setiq
ادامه از صفحه پیشین
اما دلایل ساختگی بودن این خاطره:
1- چگونه باور کنیم که استاد زرینکوب برای سخنرانی دعوت شوند و هیچ موضوعی در ذهن نداشته باشند و دست خالی به جلسه بروند؟!
2- کسانی که حداقل یک کتاب از استاد زرینکوب را خوانده باشند میدانند که این متن به قلم ایشان نیست؛ چون نوشتههای ایشان نثر سنگین و ادبی خاصی دارد؛ کسی که اولین بار متنی از ایشان را میخواند به سختی میتواند با آن ارتباط برقرار کند و ابتدا و انتهای عبارات را درک کند.
3- مشخص است که نویسندۀ متن حتی تحصیلات ادبی نداشته و از ادبیات کوچه و بازار استفاده کرده است. به این جمله دقت کنید: «برای لحظهای کپ کردم.»
4- در هیچ کجا استاد زرین کوب نفرمودهاند که به فال حافظ اعتقاد دارند یا ندارند.
5- این متن در هیچکدام از آثار استاد وجود ندارد مخصوصا در کتاب «از کوچۀ رندان» که مربوط به حافظ است و بعضا گفته شده است که این خاطره در آن کتاب آمده است. بنده دوبار این کتاب ارزشمند را خواندهام. حتی اشارهای به این غزل نیست چه رسد به شرح خاطره.
6- چگونه است که جلسه مخصوص تحصیل کردگان و روشنفکران است و بنر و عکس استاد را در آنجا زدهاند اما کسی ایشان را نمیشناسد؛ جز یک پیرمرد روستایی؟ بگذریم که تشریفات بنر با عکس مربوط به سالهای اخیر است.
بگذریم که غزل مورد نظر ارتباطی با موضوع کربلا ندارد اما ما میتوانیم هر برداشتی از یک غزل داشته باشیم اما این که برای اثبات باورهایمان، سخنی را از بزرگان جعل نماییم نه اخلاقی است نه کمکی به هدف میکند.
🌺🌺🌺🌺
🙏«شکرستان» را با فوروارد پستها به دوستانتان معرفی فرمایید.
اگر مطلبی را از کانال شکرستان به جایی فوروارد میکنید لینک آن را حذف نفرمایید.
/channel/ShekarestaneParsi
آیدی مدیر کانال @abbasi2153
🐝🌹🐝🌷🐝🌹🐝🌷
قصیدهٔ ابن حسام خوسفی در منقبت امام حسین(ع) به مناسبت ایام محرم و به همت جناب آقای مصطفی علیزاده در گنجور در دسترس قرار گرفت:
https://ganjoor.net/ebnehesam/ghaside/sh3
http://bit.ly/2JuHsTg
فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب:
مقدمه
🔹گفتار ۱، حماسه
بخش یک
🔹گفتار ۲، زمان
بخش یک
بخش دو
🔹گفتار ۳، تاریخ
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
🔹میانگفتار: از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
🔹گفتار ۵، آفرینش
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفت
بخش هشت
بخش نه
بخش ده
🔹گفتار ۶، سخن
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفتم
🎧 @Meskoob_Shahnameh
نکتهای برای عزیزانی که برای گنجور خوانش ارسال میکنند یا تصاویری را پیشنهاد میدهند:
همچنان که پیشتر اعلام شده در قطعی اینترنت اخیر ایران، اینترنت دیتاسنترها 🤣 قطع شده (و در حالی که اینترنت خانگی و همراه وصل شده اینترنت دیتاسنترها هنوز قطع است)!
این به آن معنی است که سرورهای روی این به اصطلاح دیتاسنترها با سرورهای اینترنت واقعی ارتباط ندارند.
فرایند انتشار خوانشها و تصاویر گنجور مستلزم کپی فایل از سرور اصلی گنجور (واقع در اینترنت واقعی) به فضایی روی دیتاسنترهای ایران است که تا زمانی که این اختلال سفیهانه رفع نشود امکانپذیر نیست و عملاً هیچ خوانشی در خلال این اختلال منتشر نمیشود.
...
۲. فایلهای گنجور اعم از تصاویر گنجینهٔ گنجور، خوانشها و همینطور فایلهای گنجور رومیزی و کتابخانهٔ گنجور به لحاظ حجم بالا و نیازمندی به ترافیک نامحدود روی یک سرویس میزبانی فایل مجزا در دیتاسنترهای داخل ایران نگهداری میشوند. از این جهت علیرغم آن که گنجینهٔ گنجور و خود گنجور در خارج از ایران در دسترسند به دلیل عدم دسترسی به فایلهای تصاویر و خوانشها برای کاربران خارج از ایران نیز این سرویسها خارج از دسترسند.
۳. تازههای گنجور (blog.ganjoor.net) و سایت گنجور رومیزی (dg.ganjoor.net) روی یک سرور لینوکسی در داخل ایران میزبانی میشوند. از این جهت داخل ایران قابل مشاهدهاند. در مورد گنجور رومیزی چون فایلهای برنامه روی سایت گیتهاب قرار دارند دریافت آن در شرایط قطع اینترنت در ایران امکانپذیر نیست اما مجموعههای قابل دریافت آن روی سرویس شمارهٔ ۲ میزبانی میشود که در داخل ایران در زمان قطعی اینترنت در دسترس است.
۴. نسکبان (naskban.ir) روی یک سرور ویندوزی در داخل ایران که به منظور پشتیبان فایلهای گنجور تهیه شده میزبانی میشود. فایلها و تصاویر آن نیز روی سرویس شمارهٔ ۲ نگهداری میشود. از این جهت در هنگام قطع اینترنت روی اینترانت داخلی ایران (برای کاربرانی که پیشتر به آن مراجه کردهاند و اسکریپتهای آن روی دستگاهشان کش (cache) شده باشد) در دسترس است.
۵. سرویس آمارگیری کنتور (kntr.ir) که اخیراً برای رصد آمار بازدیدهای گنجور راهاندازی شده روی سرور ردیف ۴ (نسکبان) میزبانی میشود. از این جهت علیرغم آن که داخل ایران در دسترس است به دلیل عدم دسترسی به آن در خارج از ایران قادر به جمعآوری آمار گنجور نیست و علیرغم این که گنجور روی اینترنت در دسترس است و طبق معمول درصد قابل توجهی از بازدیدکنندگان آن در خارج از ایران قرار دارند آمارهای این بازدیدکنندگان را در زمان قطعی اینترنت در ایران نمیتواند جمعآوری کند. ضمناً بعضی امکانات اخیر مرتباط با آن در گنجور (این و این) به لحاظ عدم دسترسی سرور گنجور به آن در گنجور از کار میافتند.
۶. نکتهٔ نهایی آن که گنجور برای سرویس DNS از کلاودفلر استفاده میکند که به نظر میرسد اخیراً روی سرویسدهندههای داخلی ایران دچار اختلالات عمدی شده و اختلالات مربوط به پیش از قطع کامل اینترنت گنجور (کاهش تا ۲۵۰هزار بازدید روزانهٔ آن) میتواند ناشی از آن باشد. ضمناً تقریباً همهٔ سایتهای گنجور برای نمایش صحیح نیازمند دسترسی به منابعی مانند اسکریپتها و فونتها و استایلشیتهای در دسترس روی CDNهای بینالمللی هستند و از این جهت نمایش آنهایی نیز که روی اینترانت داخلی قرار دارند برای بازدیدکنندگانی که پیشتر مراجعهای به این سایتها نداشته باشند و این اطلاعات روی آنها کش (cache) نشده باشد به مشکل برمیخورد.
تصمیم به میزبانی سرور اصلی گنجور در خارج از ایران با این ایده که گنجور جزئی از اینترنت و نه یک اینترانت بستهٔ داخلی باشد گرفته شده. در مورد انتخاب سرورها و سرویسهای داخلی برای سرویسهای جانبی نیز فاکتور هزینه دخیل بوده است.
https://blog.ganjoor.net/1404/03/29/ganjoor-servers/
“امیر حسینی هروی و خیام"، سیدعلی میرافضلی، آینه پژوهش، سال سیوششم، شماره اول (پیاپی ۲۱۱)، ۸۵-۱۰۱
..
امیر حسینی هروی، شاعر و صوفی اهل خراسان (د. ۷۱۸ ق) به واسطۀ آثاری همچون نزهةالارواح و مثنویهای عرفانیاش شهرت دارد. او همان کسی است که پرسشهای منظوم او از شیخ محمود شبستری، انگیزۀ سرودنِ گلشن راز شبستری شده است. امیر حسینی، دیوان شعری دارد که بسیار نادرالوجود است. دیوان او، مشتمل بر قصیده، غزل، قطعه و رباعی است. او در یکی از رباعیاتش از خیّام انتقاد کرده و در چند رباعی دیگر، به رباعیات منسوب به این حکیم پاسخ گفته است. نقد او به خیّام، در امتداد و استمرار دیدگاه متصوّفینی همچون نجم رازی و شمس تبریزی است. وی در رسالۀ نزهةالارواح خود به چند رباعی منسوب به خیّام بی ذکر نام گوینده استشهاد کرده است. در این مقاله، به بررسی رباعیات دیوان امیر حسینی در ردّ خیّام و رباعیات خیّامانۀ نزهةالارواح پرداختهایم.
..
"چهار خطی"
/channel/Xatt4
▫️گفتوگو با حمیدرضا محمدی، بنیانگذار #گنجور دربارۀ داستان شکلگیری و تکامل این وبگاه.
گنجور گونهای خویشکاری فرهنگی است که بیصدا، اما پیوسته و پراثر، طی سالها به ثبت، ترویج و تحلیل #ادب_پارسی پرداخته و اکنون به بخشی از حافظه جمعی ایرانیان و فارسیزبانان تبدیل شده است؛ مصداق:
#تو_یکی_نهی_هزاری_تو_چراغ_خود_برافروز
◀️ دیدن نسخه کامل این گفتوگو
⬅️ وبگاه گنجور
@Jaryaann
روند هفتروزهٔ بازدید یک شعر خاص:
اضافه بر شعرهای پربازدید هر بخش آمار دیگری از بازدیدهای بازدیدکنندگان گنجور در آن در دسترس قرار گرفته است و آن روند بازدید هفتروزهٔ اخیر یک شعر است. میتوانید ببینید روند بازدیدهای یک شعر در طول هفت روز گذشته چگونه بوده است.
https://blog.ganjoor.net/1404/03/04/7daysvisits/
«روشنفکران نامرئی: آنسوی قبرستان»
فایل صوتی سخنرانی در مدرسه بیدار
مهدی سلیمانیه
دوم خرداد ۱۴۰۴
مدت زمان: ۳۰ دقیقه
#صوتی|#سخنرانی|#کانونهای_مستقل_اجتماعی|#نهادهای_مستقل_فرهنگی|#بیت_هوزای_اهواز|#گنجور|#گروه_هنری_حقیقت_آبادان|#گتابفروشی_امام_مشهد
دیوان حافظ
بر پایهی نسخهی خطیِ سالِ ۸۰۱
پیرایش و نگارش
سهیل قاسمی
انتشارات بلم
ISBN: 978-622-91949-6-6
گزارشی از مراسم رونمایی کتاب با حضور دکتر اصغر دادبه، دکتر صادق سجادی، دکتر سعید کافی انارکی و علی دهباشی
و پیغام تصویری فریدون فرحاندوز
گفتههایی در بارهی ویژگیهای کتاب از زبان مولف
کتاب در وبسایت ستیغ و مراکز پخش انتشارات بلم و فروشگاه اینترنتی ایرانکتاب در دسترس است.
سفارش کتاب و دریافت از راه پست:
https://setiq.com/product/hafez-801/
برای مدرسهها، نهادهای آموزشی و فرهنگی، شرکتها و کسانی که بخواهند این کتاب را هدیه دهند، امکان سفارشیسازی کتاب هست:
* افزودنِ نماد و پیغامِ شما به برگهی نخستِ کتاب
* طرّاحیِ اختصاصیِ روکشِ جلدِ کتاب برای شما
* ارسال از طرفِ شما بهشکلِ هدیه
برای اینگونه سفارش، با
+982122449404
تماس بگیرید.
برای سفارش و تهیه کتاب در استرالیا به این شناسه و در کانادا به این شناسه در تلگرام پیغام دهید.
از دوستان گرامی خواهش میکنم راهنماییهای خود را از من دریغ نکنید. اگر کمکی در پخش کتاب میتوانید، با من در میان بگذارید.
با احترام
سهیل قاسمی
@Setiq
Aparat | YouTube