هر چقدر لازم باشه گریه میکنم ولی فراموشت میکنم ...🙂💔 ادمین @Shervin76
هیچوقت حافظه ی خوبی نداشتم
ولی ثانیه به ثانیه چیزایی که به تو ربط داره رو حفظم:)))
پرسید وقتی غمگینی چطور میخندی؟!
گفتم به کسی که دوستش دارم فکر میکنم🙂🤍
آخرش تلاش تو کردی
بهش پیام دادی گفتی چقدر دلتنگشی اما سین زد و جواب نداد:)
99% مطمئنم دوسم ندارع🔥
اما همون 1% باعث میشع ادامع بدم:)🙃🥀🍃
هر آدمی یه صبری داره
صبرش که تموم بشه خسته میشه میره
هر چقدر هم که عاشق باشه
فکر نکنید تا ابد میتونید آدما رو اذیت بکنید...
هیچکس متوجه نمیشه از نظر روانی چقدر انرژی از یک آدم گرفته میشه که خودش رو از یه موقعیت تاریک نجات بده، پس اگه امروز یا هر روز دیگهای این کار رو انجام دادی به خودت افتخار کن.
Читать полностью…هیچوقت صدتون رو واسه کسی نزارید آدمها از نم نم بارون خوششون میاد ولی از سیل متنفرن
Читать полностью…همهچیز در او زیبا بود
حتی سکوتهای طولانی و چشمهای غمگینش
نوشته “کسی رو داری که وقتی ساکتی تورو بشنوه؟”
چی میگی؟ ما حرف میزنیم هم کسی گوش نمیده
عادت میکنی، به معده دردی که داشت جونتو میگرفت، سردردی که کلافت میکرد، لرزش دستات که نگرانش بودی، قلبت که شکسته بود و ناراحت بودی براش،به نامردی آدما و زندگی کردن تو این شرایط عادت میکنی. (به هرچیزی که نمیتونی تغییرش بدی،عادت میکنی)
Читать полностью…شنیدین میگن چیزی که نمیکشتت قویترت میکنه؟
دروغ میگن!
چیزی که نمیکشتت، خوشبینی و بیگناهیت رو از بین میبره، باعث میشه سخت به آدمها اعتماد کنی، با خودت درگیر بشی که چرا کافی نیستی، خودت و چیزهایی که میدونستی رو دائم زیر سوال ببری...
فکر کنی به کارهایی که میتونستی متفاوت انجام بدی و از خودت بارها و بارها بپرسی آیا ارزش این همه درد کشیدن رو داشت و داره؟
چیزی که نمیکشتت، قسمتهایی از وجودت رو میکشه که دیگه هیچوقت به دست نمیاری.
راستشو بخوای نه،خوب نیستم.
زندگی اونجور که باید پیش نمیره
راهِ خودشو گرفته و داره میره
پشت سرشو هم نگاه نمیکنه که ببینه من خیلی وقته تو مسیر خوردم زمین،
بازوهام خونی شده،تو پام خرده شیشه رفته،
زانوهامم پاره شده و زخمیه.
سرشو انداخته پایین و مسیر خودشو ادامه میده
منم که همینجا موندم و دیگه جونی تو تنم نیست
برای بلند شدن...
هنوز جایِ زخمای قبلیم خوب نشده بودن که دوباره خوردم زمین ولی اینبار دیگه بلند شدن، سخت تر از قبله.
دیگه تنهایی نمیتونم...
خسته ام. ویرانی صد جنگ و طوفان در من است
روح من بیزار از اجبار ماندن درتن است
میگه:«بعضیها میفهمنت،
حتی وقتی حرفی نمیزنی.
بعضیها هم نمیفهمنت،
حتی وقتی حرف میزنی.»
هم دلم میخواد بلند شم برای آیندم بجنگم
هم میخوام بلندشم برم خودمو از رو پشت بوم بندازم پایین:)
میشه بفهمین چی میگم؟
آدم حسابی تویی که در مقابلت هر طور که دلم خواست خودم بودم و بازهم نظرت راجع به شخصیت من تغییر نکرد.
آدم حسابی تویی که راحت از ضعفها و کاستیهام با تو حرف میزنم و همچنان مرا آدم موفق و تلاشگری میبینی، که به من حق میدهی بینقص نباشم و گاهی بلغزم و گاهی در عین کمال و وقار، کودک درون باشم و دیوانگی کنم.
آدم حسابی تویی که میشود از هر موضوع نامفهومی باتو حرف بزنم و تو بفهمی دقیقا دارم از چه حرف میزنم.
آدم حسابی تویی که راحت میشود با تو صمیمی و نزدیک بود و همچنان مثل روز اول دوست داشتهشد.
یه وقتایی انقد خسته و تنهایی که دلت میخواد یکی کنارت باشه خودتو بچپونی تو بغلش وبگی چقد خوبه که تو رو دارم به درک که خیلی از مشکلا حل نمیشن 😔
Читать полностью…بیحوصلگی یه چیزه، دلتنگی یه چیز دیگه!
اما دلیل دوتاش میتونه نبودن یه نفر باشه...
صبر کردن همیشه انتخاب آدما نیست
گاهی آدما صبر میکنن
چون مجبورن...
من فکر میکردم اگه من خوب باشم همه خوبن اگه من دل نشکنم کسی دلمو نمیشکنه اگه من ناراحتشون نکنم کسی ناراحتم نمیکنه اما خب اینطور نبود:))
Читать полностью…اگه ازم بپرسن چرا موهات سفید شده درجواب میگم :
کاره سن نیست که اینگونه زمین گیر شدم
من به اندازهی غم های دلم پیر شدم:)
یه بحث تو روانشناسی هست به نام خلا عاطفی یا احساسی؛ به مواقعی میگن که فرد نه خوشحاله نه ناراحت، نه امید داره نه انتظار، نه به دنبال پاسخی برای این حالتشه نه هیچی، نه چیزی خوشحالش میکنه نه برعکس.
خیلیامون دقیقا تو همین وضعیتیم
درسته من دارم از پسش برمیام ولی معنیش این نیست که آسونه.
Читать полностью…والا بنظرِ من با هرچی که بازی می کنید،
با کاسه صبرِ آدما بازی نکنید؛
یهو میبینید پُر شد و دیگه هیچی واسش مهم نبود، شما میمونید و آدمی که زنده و مرده تون واسش فرقی نمیکنه.
حالا دیگه خود دانید
ولی زیباترین قسمت عاشق شدن اونجاست
که تو قلبتو بهش میدی و اون باسنشو باهاش پاک میکنه😐😂
مغزم هر لحظه داره یه موضوع جدیدو تجزیه و تحلیل میکنه،
هر لحظه بیشتر از قبل درگیره،
هر لحظه ممکنه سرریز کنه و افکارِ تو سرم مثل یه
بمب منفجر شن و منو به نابودی بکشن
ولی در همین حد بلدم،
در همین حد میتونم حسمو توصیف کنم
من تهِ تهش بلدم حالِ بدمو نشون بدم
هیچوقت نتونستم بگم مشکل دقیقا چیه
خودمم نمیدونم کدوم یکیشون بیشتر زخم میزنه بهم
نوشته بود:
بعضی ها تو درداشون گم میشن
بعضیا از درداشون ساخته میشن
و چقدر قشنگ میفهمیم این جمله رو:))
من حقمو حلال نمیکنم
تو هم نبخش خدای من
درونم آتیش گرفت
قلبم خیلی شکست
اونقدر گریه کردم و قلبم آتیش گرفت که حتی
اگر توی گذشته هم بمونه
چیزایی که تجربه کردم
هیچ کدومشون فراموش نکردم:)