168
@Peymansolymani کانال پیمان سلیمانی
یک سو عرض سلامهای سنگین
یک سو حسنختامهای سنگین
از زندگی - این که در خودش سوخته است-
ای دوست نگیر کامهای سنگین!
#پیمان_سلیمانی
#پیشنهاد_کتاب
#رمان_داستان_نمایشنامه_نقد
1. انسان در جستجوی معنی | ویکتور فرانکل
2. هنر عشق ورزیدن | اریک فروم
3. گریز از آزادی | اریک فروم
4. روانکاوی دین | اریک فروم
5. زوال کلنل | محمود دولت آبادی
6. جای خالی سلوچ | محمود دولت آبادی
7. کلیدر | محمود دولت آبادی
8. شوخی | میلان کوندرا
9. جشن بی معنایی | میلان کوندرا
10. جاودانگی | میلان کوندرا
11. والس خداحافظی | میلان کوندرا
12. تروریست دوست داشتنی | دوریس میلسینگ
13. مدیر مدرسه | جلال آل احمد
14. صالحان | آلبر کامو
15. سوءتفاهم | آلبر کامو
16. سقوط | آلبرکامو
17. آدولف ه. | مانوئل اشمیت
18. سهم دیگری | مانوئل اشمیت
19. اسکار و بانوی گلی پوش | مانوئل اشمیت
20. خرده جنایت های زن و شوهری | مانوئل اشمیت
21. ناطور دشت | جی. دی. سلینجر
22. هفته ای یه بار آدمو نمی کشه | جی. دی. سلینجر
23. سال بلوا | عباس معروفی
24. تماما مخصوص | عباس معروفی
25. سمفونی مردگان | عباس معروفی
26. کافه زیر دریا | استفتنو بننتی
27. ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد | پائولو کوئیلو
28. کیمیاگر | پائولو کوئیلو
29. راز فال ورق | یوستین گوردر
30. دنیای صوفی | یوستین گوردر
31. دختر پرتقالی | یوستین گوردر
32. دل سگ | میخائیل بولگاکف
33. مرشد و مارگریتا | میخائیل بولگاکف
34. غرور و تعصب | جین اوستین
35. ندای کوهستان | خالد حسینی
36. بادبادک باز | خالد حسینی
37. مکث | سعید کریمی
38. عامه پسند | چارلز بوکوفسکی
39. هالیوود | چارلز بوکوفسکی
40. آدمکش ها | چارلز بوکوفسکی
41. کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی
42. من او را دوست داشتم | آنا گاوالدا
43. دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد | آنا گاوالدا
44. برف بهاری | می شیما
45. اسب های لگام گسیخته | می شیما
46. لذات فلسفه | ویل دورانت
47. تاریخ فلسفه | ویل دورانت
48. تفسیرهای زندگی | ویل دورانت
49. تاریخ فلسفه در غرب | ویل دورانت
50. به کودکی که هرگز زاده نشد | اوریانا فالاچی
51. جنس ضعیف | اوریانا فالاچی
52. عطر سنبل، عطر کاج | فیروزه جزایری
53. شادی در پوست گردو | آندرو متیوس
54. آشنایی با علوم انسانی ( کلام - فلسفه - عرفان ) | رضا برنجکار
55. ابدیت یک بوسه | پابلو نرودا
56. شهامت | اوشو
57. گربه روی شیروانی داغ | تنسی ویلیامز
58. روی ماه خداوند را ببوس | مصطفی مستور
59. استخوان خوک و دست های جذامی | مصطفی مستور
60. من گنجشک نیستم | مصطفی مستور
61. انگار گفته بودی | لیلی شاملو
62. من او | رضا امیرخانی
63. قیدار | رضا امیرخانی
64. بیوتن | رضا امیرخانی
65. یگانه | ریچارد باخ
66. سرودهای مخالف | مسعود کیمیایی
67. جزء از کل | استیو تولنز
68. اتحادیه ابلهان | جان کندی تول
69. سهم من | پرینوش صنیعی
70. نیمه ی تاریک وجود | دبی فورد
71. گفتگوی شاعران | نشر زمستان
72. درباره ی هنر و ادبیات | مجموعه مصاحبه های شاملو با ناصر حریری
73. یک عاشقانه ی آرام | نادر ابراهیمی
74. فردا شکل امروز نیست | نادر ابراهیمی
75. بار دیگر شهری که دوست می داشتم | نادر ابراهیمی
76. زمستان 62 | اسماعیل فصیح
77. ثریا در اغما | اسماعیل فصیح
78. چهره ی غمگین من | مجموعه ی داستان های کوتاه آلمانی
79. داستان های اوالونا | آلنده
80. کاملا خصوصی برای آگاهی عموم | علیشاه مولوی
81. سلاخ خانه ی شماره 5 | کورت ونه گارت
82. شب مادر | کورت ونه گارت
83. گهواره گریه | کورت ونه گارت
84. صبحانه ی قهرمان | کورت ونه گارت
85. اسلپ استیک | کورت ونه گارت
86. زمان لرزه | کورت ونه گارت
87. مرد بی وطن | کورت ونه گارت
88. محبوس | کورت ونه گارت
89. گالاپاگوس | کورت ونه گارت
90. آنا کارنینا | لئون تولستوی
91. رستاخیز | لئون تولستوی
92. کافه پیانو | فرهاد جعفری
93. کوری | ژوزه ساراماگو
94. بینایی | ژوزه ساراماگو
95. لبخند مسیح | سارا عرفانی
96. شفای زندگی | لوئیز هی
97. راز | راندا برن
98. از دولت عشق | کاترین پاندر
99. هفت عادت مردمان موثر | استفن کاوی
100. سرنوشت یک انسان | میخائیل شولوخوف
101. گیله مرد | بزرگ علوی
102. خانوم | مسعود بهنودی
103. امینه | مسعود بهنودی
104. فرشته ها قصه ندارند بانو | سید علی شجاعی
105. کیمیا خاتون | سعیده قدس
106. خلوت شب های تنهایی | فهیمه رحیمی
107. عالیجناب عشق | ر. اعتمادی
108. قلعه ی حیوانات | جورج اورول
109. نوزده، هشتاد و چهار | جورج اورول
110. دو قرن سکوت | عبدالحسین زرین کوب
111. بوف کور | صادق هدایت
112. سه شنبه ها با موری | میچ آلبوم
113. مالگین، فرصتی دوباره برای زندگی | کن بلانچارد
114. صید قزل آلا | ریچارد براتیگان
115. قند هندوانه | ریچارد براتیگان
116. رویای بابل | ریچارد براتیگان
117. دیوانه بازی | کریستین بوبن
118. سه گانه ی نیویورک | پل استر
119. مون پالاس | پل استر
120. کشور آخرین ها | پل استر
@ghatarsho
برخی رویدادها تو را از پای خواهند انداخت؛ ولی چه خوب است اگر بتوانی اینگونه بیندیشی که اگر شب نبود، هیچ اسمی نداشتیم که برای روز بگذاریم.
#رومن_گاری
قد خم نمیکند، و نه تعظیم میکند
شعری اگر برای رهایی نوشته شد!
#پیمان_سلیمانی
سرانجام به ادبیات روی آوردم که پیوسته پناهگاه کسانی است که نمیدانند سر پرشور خود را کجا بر زمین بگذارند...
#رومن_گاری
میتوانی به خاطر بیاوری چه کسی بودی؟
قبل از اینکه دنیا به تو بگوید، بهتر است چه کسی باشی؟
#بوکوفسکی
https://www.facebook.com/groups/328517770569995/permalink/556576141097489/?mibextid=rS40aB7S9Ucbxw6v
Читать полностью…
"نقد تخربیگر"، "نقد سازنده" مخلوق توتالیتاریسم.
این اصطلاحات عناوینی بیاصل و ساختگی میباشند که اغلب برای قربانی کردن نقد و بستن دهان منتقد به کار میروند و تیر خلاصی هستند بر پیکرهی بیجان گفتمان در جهان سوم. بارها در محافل سیاسی، ادبی و...اصطلاحاتی همچون سیاهنمایی یا نقد مخرب را شنیدهایم. اینها برساختهی سیستمهای تمامیتخواه میباشند که افکار مخالف را نه تنها برنمیتابند بلکه با هر روشی با آن مقابله میکنند. یکی از این روشها ساختن، ترویج و هنجارسازی چنین اصطلاحاتی در جامعه است. پیش از هر بحثی باید مشخص شود که هر چیزی نامش نقد نیست. نظرهای سلیقهای، علقهها، شلوغکاری، نقلقولهای دوخطی و هر نظری که از الگوهای علمی پیروی نمیکند و از پارامترهای دانش بیبهره است، نقد محسوب نمیشود. البته که از اساس نقد پدیدهای است آگاهانه و علمی، هر چند خود نقد هم یک اثر ادبی محسوب میشود که قابلیت بررسی و تحلیل دارد. همانگونه که گفتهاند نقد سره را از ناسره تمیز میدهد، اما چه چیز یا چه کسی این کار را می کند؟ متن؟ منتقد؟ یا خواننده؟ برای ورود به این بحث باید پنجرهای بگشائیم و از خویش سوال کنیم منتقد چه کاره است؟! قرار است چه کاری انجام دهد؟ به این پرسش، پاسخهای زیادی داده شده است. یکی از این پاسخها میتواند این باشد، وظیفهی اصلی او آگاهیبخشی و آشناکردن است، نه ارزشگذاری اثر! اصلا قضاوتی در کار نیست. اگر از منظر پراگماتیسم هم به موضوع بنگریم کار منتقد ارزششناسی است نه ارزشگذاری متن. اگر چه یادگیریهای پیشین منتقد را فردی معرفی میکند که به ما میگوید چه چیز خوب و چه چیز سخیف است! نه این کار را منتقد انجام نمیدهد، اینجاست که پای مخاطب وسط میآید. مخاطب یک عامل مهم در این پروسه است. در واقع منتقد بخشی از این کار را به مخاطب محول میکند، یک شکل از تفویض اختیار بدون نظارت! از منظری دیگر منتقد همچون مسئول برگزاری یک ضیافت عمل میکند و در این میهمانی نویسنده و مخاطب را با هم آشنا میکند. اینکه این دو به تفاهم میرسند یا خیر؟! موضوعی قابل بررسی است. البته بهتر است بگویم خواننده و متن را با هم آشنا میکند، شاید اگر منتقد نباشد خواننده و نویسنده(متن) چون دو آدم غریبه که بارها از کنار هم رد میشوند و متوجه یکدیگر نمیشوند، نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند یا حتی خیلی کوتاه هم را به یک نوشیدنی دعوت کنند.
اینجاست که دلال ِشرافتمندِ موریس بلانشو نظریهپرداز و فیلسوف فرانسوی معنا پیدا میکند. اگر این حرف را بخواهیم واضحتر، بیان کنیم غایت این بحث این است که نقد، نه میتواند سازنده و نه مخرب باشد و منتقد نه میتواند مغرض باشد و نه میتواند نگاهی از سر ترحم نسبت به اثر داشته باشد. او یک آدم بیطرف است و سرش به کار خودش که همان آشنا کردن مخاطب و متن میباشد، گرم است. باز از خویش میپرسیم نقش منتقد چیست؟ فارغ از هرگونه پیش داوری درباره اثر، هر متنی زوایای پیدا و پنهان و پیچیدگیهایی دارد، نشانههایی دارد که در شبکه های معنایی، تداعی ها، دالها، مدلولها، مباحث مربوط به زبانشناسی، زیباشناسی و گاه دریافتهای روانشناختی، بررسی و تفسیر میشود. منتقد دنیای متن و دنیای خارج از متن و واقعیتهای خارج از متن که در ذهن مولف بوده است را کالبدشکافی می کند. پس نقد ادبی تابعی است از یک مسیر مبتنی بر آگاهی و فرایندی است علمی که در آن متن چه شعر باشد و چه هر متن دیگری از زاویه ای که منتقد به آن ورود می کند بررسی میشود. نکتهای که اینجا مطرح میشود این است که آیا منتقد با معیارهایی از پیش مشخص شده سراغ متن میرود؟ جواب خیر است، یعنی ناقد برای هر متن روشی خاص برمیگزیند و هر متنی برای داوری متر و معیارهای خاص خود را میطلبد. در کل به نظر میرسد منتقد منجی و راهنما است زیرا کلیدواژهها را در اختیار مخاطب قرار میدهد و فضا را به شکلی آماده میکند که مخاطب با استفاده از آن وارد متن شود و به دریافت خویش نائل آید. در پایان باید گفت نقد انواع و ابعادی دارد که پرداختن به آنها در حوصلهی این متن نمیگنجد اما آن چیزی که روشن است این است نقد میتواند تعاریف مختلفی داشته باشد و هیچ تعریفی کامل نیست...
با احترام
#پیمان_سلیمانی
پ.ن:
تاریخچه نقد ادبی - ورنون هال - ترجمه احمد همتی - نشر روزنه
2- فرهنگ ادبیات و نقد - جی. ای. کادن - ترجمه کاظم فیروزمند - نشر شادگان
____
____
____
#سیاه_مستی
#ویدئو
#پیمان_سلیمانی
#غزل
بهارِ عمر خزان کردم و ندانستم
که عهد با گل و پیوند با صبا عبث است
دلی به یادِ تو خوش می کنیم و می دانیم
که رامِ کس نشوی، آرزویِ ما عبث است
زبان نفهمِ وفایی! چه می توان گفتن
ز بیزبانیم اظهارِ مدّعا عبث است
خبر زآتشِ پنهان ما نداری حیف
گداختن به وفایِ تو بیوفا عبث است
نخوانده ای سبقِ دلبری همینت بس
کسی چه بحث کند با تو ماجرا عبث است
#اسیرشهرستانی
دست خودم که نیست ناچارم!
مجبورم از تو دست بردارم
باید فراموشت کنماینبار
با اینکه از تو خاطره دارم!
دنیا مرا آشفته می خواهد
این زندگیبوده ست اجبارم
گاهی به شکل سایه ای هستم
هم قد تنهایی دیوارم
دور خودم بیهوده می چرخم
این روزها مانند پرگارم!
هر روز من مانند دیروز است
حس می کنم در حال تکرارم!
هرگز کسی من را نمی فهمد
در اوج آسانی چه دشوارم!
گفتی بمان ! ماندم کنار تو
گفتی برو! رفتم پیِ کارم!
رودی! ولی راهی نخواهی شد
ابرم ولی هرگز نمی بارم
هستی ولی انگار که خوابم
نه نیستی! یعنی که بیدارم!
پشت سر من آب می ریزند
"چندیست"که فکر سفر دارم!
نزدیک تر از تو به تو هستی
باید تو را دست تو بسپارم!
در فال های خویش غمگینم
شاید گره افتاده در کارم!
###
حال مرا می پرسی از مردم
: این روزها خیلی گرفتارم!
#پیمان_سلیمانی
#۱۳۸۷
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گفت آخ
بحث امروز من پرداختن به جناس ناقص افزایشی،
قافیه ناهمسان و یا موسیقی کناری نیست!
حرف من اینه چرا بعد از دویدن موش تو سوراخ خرگوشه می گه آخ؟! 😅خیلی مهمه واقعا؟ نیست؟ اصلا چه ربطی این دو به هم دارن! یعنی مخاطب با استعاره مواجه میشه! خرگوش و موش و سوراخ استعاره هستن؟ و فعل دویدن به عملی خاص اشاره می کنه؟! اگه اینطور فکر کنیم که از فضای شعر کودک و نوجوان فاصله گرفتیم! اصلا چرا خرگوش های قصه ها مورد دارن؟! البته این مصراع از بعضی از شعرهایی که این روزها به عنوان شهر شعر در سطح تهران میبینیم سالمتر و خلاقانه تره!!!
#پیمان_سلیمانی
#پیشنهاد_کتاب
#رمان_داستان_نمایشنامه_نقد
121. شهری چون بهشت | سیمین دانشور
122. سووشون | سیمین دانشور
123. آتش خاموش | سیمین دانشور
124. جزیره ی سرگردانی | سیمین دانشور
125. کلبه ی عموتم | هریت بیچر استو
126. پیغمبر دزدان | باستانی پاریزی
127. هواخوری در باغ | باستانی پاریزی
128. نون جو و دوغ گو | باستانی پاریزی
129. درخت جواهر | باستانی پاریزی
130. جهان در پوست گردو | استیون هاوکینگ
131. تاریخچه زمان | استیون هاوکینگ
132. جهان هولوگرافیک | مایکل تالبوت
133. اکسیر | دیپاک چوبرا
134. سرچشمه | آین راند
135. موش کوچولو | کیت دی کاملو
136. پیامبر و دیوانه | جبران خلیل جبران
137. پیرمرد دنیا | ارنست همینگوی
138. مسخ | فرانتس کافکا
139. محاکمه | فرانتس کافکا
140. میرا | کریستوفر فرانک
141. دمیان | هرمان هسه
142. زندگی در پیش رو | رومن گاری
143. میراث | هاینریش بل
144. عقاید یک دلقک | هاینریش بل
145. گل صحرا | واریس دیری
146. دوئل | آنتوان چخوف
147. اعتماد | آریل دورفمن
148. کویر | علی شریعتی
149. پدر! مادر! ما متهمیم | علی شریعتی
150. علی، حقیقتی بر گونه ی اساطیر | علی شریعتی
151. آری! اینچنین بود برادر | علی شریعتی
152. قبض و بسط تئوریک شریعت | عبدالکریم سروش
153. تاریخ فلسفه ی اسلامی | هانری کوربن
154. انسان و سمبل هایش | یونگ
155. موج سوم | الوین تافلر
156. فراسوی نیک و بد | فردریش نیچه
157. غروب بت ها | فردریش نیچه
158. روانشناسی کهن الگوهای شخصیت زنان و مردان | شینودا بولن
159. جامعه شناسی نخبه کشی در ایران | علی رضا قلی
160. سنت گرایی، تجدد، پساتجدد | مصطفی ملکیان
161. با چراغ و آینه | محمدرضا شفیعی کدکنی
162. صور خیال در شعر فارسی | محمدرضا شفیعی کدکنی
163. موسیقی شعر | محمدرضا شفیعی کدکنی
164. نظریه های ادبی معاصر | ایرنا مکاریک
165. کاترین کبیر | هانری تروایا
166. دختر عمو راشل | دافنه دوموریه
167. دلباخته | جین استین
168. همه ی مردان شهر | استیون کینرز
169. خوشه های خشم | جان اشتاین بک
170. موش ها و آدم ها | جان اشتاین بک
171. آدم ها و خرچنگ ها | خوزوئه دوکاسترو
172. سال پنجم الجزایر | فرانتس فانون
@ghatarsho
🔰 "سعدی" و خاندان "کارنو"
همیشه وقتی از توجه ادیبان اروپایی به ادبیات ایران سخن گفته میشود نام چند نفر وردِ زبان کتابخوانهاست. ادوارد فیتزجرالد (1883 - 1809) شاعر انگلیسی که با ترجمهاش نام خیام نیشابوری را جهانی کرد. ولفگانگ گوته (1832 - 1749) مشهورترین نویسندهی آلمانی که دیوان شرقی-غربی را تحتتاثیر حافظ شیرازی و به پاسِ او منتشر کرد از جملهی این نامها هستند. اساساً با ظهور جنبشهای رمانتسیسم در کشورهای مختلف اروپا در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم نسلی از نویسندگان و مترجمان و شاعران در اروپا متولد شدند که برخلاف نئوکلاسیکهای سنتیگرا میراث خاور و شرق (از جمله ایران) را ارج مینهادند. آثار سعدی به عنوان یکی از مشهورترین شاعرهای فارسزبان در جهان اسلام پیش از همه به زبانهای دیگر از جمله زبانهای اروپایی ترجمه شد بهگونهای که وقتی در سال ۱۷۹۴ لازار کارنو (1823 - 1753) به عنوان رییس مجمع عمومی مجلس فرانسه به قدرت رسید او توانسته بود نه تنها بسیاری از اشعار سعدی شیرازی را بخواند بلکه بسیاری از اشعار او را به فرانسوی از حفظ باشد. کارنو ریاضیدانی برجسته بود که طرح بسیاری از جنگهای سرسامآورِ پس از انقلاب فرانسه را او کشیده بود. یکی از همکاران ناپلئون که مدتی کوتاه وزیر جنگ و وزیر کشور او هم شد. او چنان شیفتهی سعدی بود که اسم پسر بزرگش را نیکلایسعدی گذاشت
نیکلای سعدی کارنو (1832 - 1796) پسر لازار کارنو، مهندس و فیزیکدان ماهری شد. نیکلای سعدی، هرچند در سنی نسبتا پایین بر اثر وبا فوت شد به واسطهی تنها کتابی که در کل عمرش منتشر کرد امروزه مبدع اصلی قانون دوم در ترمودینامیک محسوب میشود.
اما نیکلای سعدی کارنو تنها عضوی از خاندان کارنو نشد که عنوان سعدی را کنار اسمش یدک میکشد. پسرِ دیگر لازار کارنو، هیپولیت کارنو (1888 - 1801) هم در سال 1837 وقتی پسرش به دنیا آمد، با تقلید از عنوان برادر فیزیکدانش، اسم پسرش را ماری فرانسوا سعدی گذاشت. سالها بعد ماریفرانسوا سعدی کارنو (1894 - 1837) در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۸۸۷ جمهوری سوم فرانسه شرکت کرد و به یکی از محبوبترین و مشهورترین رییسجمهورهای فرانسه تبدیل شد. او پس از ۷ سال ریاستجمهوری درنهایت بهسال ۱۸۹۴ به ضرب گلولهی یک آنارشیست از دنیا رفت.
(بخشی از یادداشتهای این پست، از جستارهای مختلفی نقل شد که از منابع انگلیسی موجود در اینترنت گردآوری شد و بخشی از کتابِ "ادبیات فارسی در ادبیات جهان" اثر دکتر اسماعیل آذر. این برای من بسیار کنجکاوانه است که یک شخصیت سیاسی بلندپایه در دوران انقلاب فرانسه چرا و بنا به چه نگرشی دوستدار اشعار و حکایات سعدی میشود و آنقدر شیفتهوار دوستدار او میشود که نامش را لقبی برای اسم پسرش در نظر میگیرد.)
@ghatarsho
یک عمر نگاه تو به گیسو بوده است
به ساقی و می، و چشم آهو بوده است!
از معشوقی نوشتهای که سعدی
چندین قرن گذشته با او بوده است! 😁
#پیمان_سلیمانی
پ.ن: مزاح با کسانی که همچنان قلم، ذهن و زبانشان قُدمایی است...
پوشیده دار آنچه به فهمت رسیده است
عریان مشو که جامه دریدن نگفتهام!
#بیدل_دهلوی
چتر و باران نبود تنهایی بود
حتی انسان نبود تنهایی بود
کوهی غمگین اگر مرا میزایید
اسمم پیمان نبود/ تنهایی بود!
#پیمان_سلیمانی
مردهها بیشتر از زندهها گل دریافت میکنند
چون افسوس قویتر از قدرشناسی است.
#آنه_فرانک
خوانش چارپارهای از پیمان سلیمانی
شهرگان
هرمز علی پور(شاعر و منقد معاصر)
چارپارهای شامل پانزده دوبیتی، از شاعر معاصر پیمان سلیمانی را دارم میخوانم که قبلاً از ایشان غزلهای ارزندهای خواندهام و معلوم است از نگاه خودم حرف میزنم. اولین چیزی که در ابتدای خواندن به ذهنم خطور میکند این است که در سرودن شعر چه سپید، چه کلاسیک به قول معروف و متداول، شاعران حرفهای و توانمند و صاحب فکر و اندیشه و البته دانش لازم، میتوانند از عهده کار برآیند. یعنی باتمام اختلاف نظرها و تشتت آرای نامداران این عرصه، میتوان گفت عملا هیچ قالبی دور ریختنی نیست بلکه نگاه و موضع شاعر است که بی اهمیت یا پراهمیت است، بگذریم.
شعر سلیمانی، با گزارهی دردمندانهی یاس آلودی- خبری- آغاز میشود و با نوعی از پیشبینی یا پیشگفتن خاصیت غیرمترقبه بودن را از مخاطب یا خواننده سلب میکند. با این مقدمه به خواننده میفهماند منتظر یک شعر امید بخش نباشد زیرا – اتفاقی را حدس میزند که نمیتواند از حیث رنگ و مضمون، شادمانگی- داشته باشد.
مثلاً ابرهایی که میتوانست…
https://shahrgon.com/?p=156874
۱۹ آذر ۱۴۰۲
#خوانش
خوانش شعری از #پیمان_سلیمانی
توسط #هرمز_علیپور
در شماره سوم ماهنامه عصر روشن
بخشی از خوانش:
شعر سلیمانی، با گزارهی دردمندانهی یاس آلودی- خبری- آغاز می شود در این شعر، شاعر زمان را بدون استفاده از فعل هایی که سه گانگی زمان را اقاده می کنند، هرسه زمان را به طور غیرمستقیم مشاهده یا رویت کرده است...
متن کامل این خوانش را میتوانید در ماهنامه فرهنگی_هنری عصر روشن بخوانید
@asrerowshan.ir
#پیمان_سلیمانی
#هرمز_علیپور
#ماهنامه_عصر_روشن
#ادبیات_معاصر
«نقد تخریبگر»، «نقد سازنده» مخلوق توتالیتاریسم
شهرگان
پیمان سلیمانی/ شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات
این اصطلاحات عناوینی بیاصل وساختگی میباشند که اغلب برای قربانیکردن نقد و بستن دهان منتقد بهکار میروند و تیر خلاصی هستند بر پیکرهی بیجان گفتمان در جهان سوم. بارها در محافل سیاسی، ادبی و… اصطلاحاتی همچون سیاهنمایی یا نقد مخرب را شنیدهایم. اینها برساختهی سیستمهای تمامیتخواه میباشند که افکار مخالف را نه تنها برنمیتابند بلکه با هر روشی با آن مقابله میکنند. یکی از این روشها ساختن، ترویج و هنجارسازی چنین اصطلاحاتی در جامعه است. پیش از هر بحثی باید مشخص شود که هر چیزی نامش نقد نیست. نظرهای سلیقهای، علقهها، شلوغکاری، نقلقولهای دوخطی و هر نظری که از الگوهای علمی پیروی نمیکند و از پارامترهای دانش بیبهره است، نقد محسوب نمیشود. البته که از اساس نقد پدیدهای است آگاهانه و علمی، هر چند خود نقد هم یک اثر ادبی محسوب میشود که قابلیت بررسی و تحلیل دارد. همانگونه که گفتهاند نقد سره را از ناسره تمیز میدهد، اما چه چیز یا…
https://shahrgon.com/?p=156702
۶ آذر ۱۴۰۲
شرمنده از آنیم که در روز مکافات
اندر خور عفو تو نکردیم گناهی!
#میرزا_حبیب_قاآنی
این بخشی از منظومهی زیبای «یادگار زریران» است که از روزگار اشکانی به روزگار ساسانی و از آن به دست ما رسیده است. «یادگار زریران» از معدود متون غیردینی پهلوی است که از گزند روزگار در امان مانده و از نمونههای کمنظیر نثر مسجع یا شعر پهلوی است که نشان دهنده حضور شعر قبل از اسلام در ایران است.
Читать полностью…
آکادمی غزل معاصر برگزار می کند؛
فصل جدید کارگاههای آموزشی ادبیات
دوره ۱
عروض و قافیه (مقدماتی و پیشرفته)
فصل ۲
جریان شناسی شعر معاصر
زبان، موسیقی، فرم و روایت در شعر
ساختار نحوی
تصویر سازی در شعر
دلالت، شبکه تداعی در شعر
گفتمان غزل امروز و تحلیل جریانهای پیشرو غزل
مدرس: #پیمان_سلیمانی
محل برگزاری: موسسه ای خصوصی در محدوده میدان انقلاب (متعاقبا نشانی دقیق اعلام خواهد شد)
علاقمندان میتوانند جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شماره 09389057090 تماس بگیرند یا به آی دی تلگرام @Poem1000
پیام دهند.
#تهران_میدان_انقلاب
📙کتاب محوریت فرم در غزلهای منوچهر نیستانی
یکی از منابع پژوهش و پایاننامههای دانشگاهی
همیشه فکر میکردم همهٔ انسانها مخالف جنگاند؛ تا آن که دریافتم کسانی هم هستند که با آن موافقاند؛ بهخصوص کسانی که مجبور نیستند در آن شرکت کنند!
#اریش_ماریا
بر الواح و کتیبهها ثبت نشد
مثل فریاد بیصدا ثبت نشد
مــا از نـسل شـفاهی تاریـخیـم
ویـرانے ِ ما هیچکجا ثبت نشد!
#پیمان_سلیمانی
#ادبیات_شعر
#ویرانی #نسل_شفاهی #تاریخ_شفاهی