تبلیغات : https://t.me/+UxX9G5A0WT5dAu2J ارتباط با ما👈https://t.me/Reza20122 هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر و غزلها بدون عضویت در کانال مورد رضایت ایشان نمی باشد.
پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به
با توانای معربد نکنی بازی به
چون دلش دادی و مهرش ستدی چاره نماند
اگر او با تو نسازد تو در او سازی به
جز غم یار مخور تا غم کارت بخورد
تو که با مصلحت خویش نپردازی به
سپر صبر تحمل نکند تیر فراق
با کمان ابرو اگر جنگ نیاغازی به
با چنین یار که ما عقد محبت بستیم
گر همه مایه زیان میکند انبازی به
بنده را بر خط فرمان خداوند امور
سر تسلیم نهادن ز سرافرازی به
گر چو چنگم بزنی پیش تو سر برنکنم
این چنین یار وفادار که بنوازی به
هیچ شک نیست به تیر اجل ای یار عزیز
که من از پای درآیم چو تو اندازی به
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
مطرب از بلبل عاشق به خوش آوازی به
گوش بر ناله مطرب کن و بلبل بگذار
که نگوید سخن از سعدی شیرازی به
#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۷
@ghaz2020
هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی او
بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او
باغ بنفشه و سمن بوی ندارد ای صبا
غالیهای بساز از آن طره مشکبوی او
هر کس از او به قدر خویش آرزویی همیکنند
همت ما نمیکند زو به جز آرزوی او
من به کمند او درم او به مراد خویشتن
گر نرود به طبع من من بروم به خوی او
دفع زبان خصم را تا نشوند مطلع
دیده به سوی دیگری دارم و دل به سوی او
دامن من به دست او روز قیامت اوفتد
عمر به نقد میرود در سر گفت و گوی او
سعدی اگر برآیدت پای به سنگ دم مزن
روز نخست گفتمت سر نبری ز کوی او
#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۲
@ghaz2020
🧡 گـلچین 80 سال موسیقی پاپ و سنتی:
/channel/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🧡 فول آلبـوم خوانندگان قدیمی🖌
@FULL_ALBUM
چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل
یار من و شمع جمع و شاه قبایل
جلوه کنان میروی و باز میآیی
سرو ندیدم بدین صفت متمایل
هر صفتی را دلیل معرفتی هست
روی تو بر قدرت خدای دلایل
قصه لیلی مخوان و غصه مجنون
عهد تو منسوخ کرد ذکر اوایل
نام تو میرفت و عارفان بشنیدند
هر دو به رقص آمدند سامع و قایل
پرده چه باشد میان عاشق و معشوق
سد سکندر نه مانع است و نه حایل
گو همه شهرم نگه کنند و ببینند
دست در آغوش یار کرده حمایل
دور به آخر رسید و عمر به پایان
شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل
گر تو برانی کسم شفیع نباشد
ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل
با که نگفتم حکایت غم عشقت
این همه گفتیم و حل نگشت مسائل
سعدی از این پس نه عاقلست نه هشیار
عشق بچربید بر فنون فضایل
#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۳۴۸
@ghaz2020
صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
چارهٔ عشق احتمال شرط محبت وفاست
مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست
گر بزند حاکم است ور بنوازد رواست
گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست
ور چه براند هنوز روی امید از قفاست
برق یمانی بجست باد بهاری بخاست
طاقت مجنون برفت خیمهٔ لیلی کجاست
غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست
اول صبح است خیز کآخر دنیا فناست
صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست
یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست
درد دل دوستان گر تو پسندی رواست
هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست
بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست
گر تو قدم مینهی تا بنهم چشم راست
از در خویشم مران کاین نه طریق وفاست
در همه شهری غریب در همه ملکی گداست
با همه جرمم امید با همه خوفم رجاست
گر درم ما مس است لطف شما کیمیاست
سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست
هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست
#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸
@ghaz2020
دریغا کز میان ای یار رفتی
به درد و حسرت بسیار رفتی
بسی زنهار گفتی لابه کردی
چه سود از حکم بیزنهار رفتی
به هر سو چاره جستی حیله کردی
ندیده چاره و ناچار رفتی
کنار پرگل و روی چو ماهت
چه شد چون در زمین خوار رفتی
ز حلقه دوستان و همنشینان
میان خاک و مور و مار رفتی
چه شد آن نکتهها و آن سخنها
چه شد عقلی که در اسرار رفتی
چه شد دستی که دست ما گرفتی
چه شد پایی که در گلزار رفتی
لطیف و خوب و مردم دار بودی
درون خاک مردم خوار رفتی
چه اندیشه که میکردی و ناگاه
به راه دور و ناهموار رفتی
فلک بگریست و مه را رو خراشید
در آن ساعت که زار زار رفتی
دلم خون شد چه پرسم من چه دانم
بگو باری عجب بیدار رفتی
چو رفتی صحبت پاکان گزیدی
و یا محروم و باانکار رفتی
جوابکهای شیرینت کجا شد
خمش کردی و از گفتار رفتی
زهی داغ و زهی حسرت که ناگه
سفر کردی مسافروار رفتی
کجا رفتی که پیدا نیست گردت
زهی پرخون رهی کاین بار رفتی
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۶۴۸
@ghaz2020
من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او
که مست و بیخودم از چاشنی محنت او
اگر چو چنگ بزارم از او شکایت نیست
که همچو چنگم من بر کنار رحمت او
ز من نباشد اگر پردهای بگردانم
که هر رگم متعلق بود به ضربت او
اگر چه قند ندارم چو نی نوا دارم
از آنک بر لب فضلش چشم ز شربت او
کنون که نوبت خشم است لطف از این دست است
چگونه باشد چون دررسم به نوبت او
اگر بدزدم من ز آفتاب ننگی نیست
چه ننگ باشد مر لعل را ز زینت او
وگر چو لعل ندزدم ز آفتاب کمال
گذر ز طینت خود چون کنم به طینت او
نه لولیان سیاه دو چشم دزد ویند
همیکشند نهان نور از بصیرت او
ز آدمی چو بدزدی به کم قناعت کن
که شح نفس قرین است با جبلت او
از او مدزد به جز گوهر زمانه بها
اگر تو واقفی از لطف و از سریرت او
که نیست قهر خدا را به جز ز دزد خسیس
که سوی کاله فانی بود عزیمت او
دریغ شرح نگشت و ز شرح میترسم
که تیغ شرع برهنهست در شریعت او
گمان برد که مگر جرم او طمع بودهست
نه بلک خس طمعی بود آن جریمت او
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۲۴۸
@ghaz2020
چه باشد پیشه عاشق به جز دیوانگی کردن
چه باشد ناز معشوقان به جز بیگانگی کردن
ز هر ذره بیاموزید پیش نور برجستن
ز پروانه بیاموزید آن مردانگی کردن
چو شیر مست بیرون جه نه اول دان و نه آخر
که آید ننگ شیران را ز روبه شانگی کردن
سرافراز است که لیکن نداند ذره باشیدن
چه گویم باز را لیکن کجا پروانگی کردن
به پیش تیر چون اسپر برهنه زخم را جستن
میان کوره با آتش چو زر همخانگی کردن
گر آب جوی شیرین است ولی کو هیبت دریا
کجا فرزین شه بودن کجا فرزانگی کردن
تویی پیمانه اسرار گوش و چشم را بربند
نتاند کاسه سوراخ خود پیمانگی کردن
اگر باشد شبی روشن کجا باشد به جای روز
وگر باشد شبه تابان کجا دردانگی کردن
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۸۴۸
@ghaz2020
صبح است و صبوح است بر این بام برآییم
از ثور گریزیم و به برج قمر آییم
پیکار نجوییم و ز اغیار نگوییم
هنگام وصال است بدان خوش صور آییم
روی تو گلستان و لب تو شکرستان
در سایه این هر دو همه گلشکر آییم
خورشید رخ خوب تو چون تیغ کشیدهست
شاید که به پیش تو چو مه شبسپر آییم
زلف تو شب قدر و رخ تو همه نوروز
ما واسطه روز و شبش چون سحر آییم
این شکل ندانیم که آن شکل نمودی
ور زانک دگرگونه نمایی دگر آییم
خورشید جهانی تو و ما ذره پنهان
درتاب در این روزن تا در نظر آییم
خورشید چو از روی تو سرگشته و خیرهست
ما ذره عجب نیست که خیره نگر آییم
گفتم چو بیایید دو صد در بگشایید
گفتند که این هست ولیکن اگر آییم
گفتم که چو دریا به سوی جوی نیاید
چون آب روان جانب او در سفر آییم
ای ناطقه غیب تو برگوی که تا ما
از مخبر و اخبار خوشت خوش خبر آییم
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۴۸۵
@ghaz2020
🩷 فول آلبـوم خواننـدگان قدیـمی ☟︎︎︎ ☟︎︎︎
💕 @FULL_ALBUM
🟪 آهنـگاش هیچوقت قدیمی نمیشن! ☟︎︎︎ ☟︎︎︎
/channel/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
کسی خراب خرابات و مست میباشد
از او عمارت ایمان و خیر کی باشد
یکی وجود چو آتش بود نباشد آب
محال باشد یک مه بهار و دی باشد
منم خراب خرابات و مست طاعت حق
درون شهر معظم ز نیک و بیباشد
عمارتیست خراباتیان شهر مرا
که خانههاش نهان در زمین چو ری باشد
شکوفههاست درختان زهد را ز شراب
نه آن شراب که اشکوفههاش قی باشد
چو هست و نیست مرا دید چشم معتزلی
بگفت دیدم معدوم را که شیء باشد
به سایهها و به خورشید شمس تبریزی
که بیمکان و زمان آفتاب و فی باشد
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۹۴۸
@ghaz2020
هر آنچ دور کند مر تو را ز دوست بدست
به هر چه روی نهی بیوی ار نکوست بدست
چو مغز خام بود در درون پوست نکوست
چو پخته گشت از این پس بدانک پوست بدست
درون بیضه چو آن مرغ پر و بال گرفت
بدانک بیضه از این پس حجاب اوست بدست
به خلق خوب اگر با جهان بسازد کس
چو خلق حق نشناسد نه نیک خوست بدست
فراق دوست اگر اندکست اندک نیست
درون چشم اگر نیم تای موست بدست
در این فراق چو عمری به جست و جو بگذشت
به وقت مرگ اگر نیز جست و جوست بدست
غزل رها کن از این پس صلاح دین را بین
از آنک خلعت نو را غزل رفوست بدست
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۴
@ghaz2020
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست
ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست
مباد جانم بیغم اگر فدای تو نیست
مباد چشمم روشن اگر سقای تو نیست
وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است
خراب باد وجودم اگر برای تو نیست
کدام حسن و جمالی که آن نه عکس تو است
کدام شاه و امیری که او گدای تو نیست
رضا مده که دلم کام دشمنان گردد
ببین که کام دل من به جز رضای تو نیست
قضا نتانم کردن دمی که بیتو گذشت
ولی چه چاره که مقدور جز قضای تو نیست
دلا بباز تو جان را بر او چه میلرزی
بر او ملرز فدا کن چه شد خدای تو نیست
ملرز بر خود تا بر تو دیگران لرزند
به جان تو که تو را دشمنی ورای تو نیست
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۰
@ghaz2020
ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
چوگان حکم در کف و گویی نمیزنی
باز ظفر به دست و شکاری نمیکنی
این خون که موج میزند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمیکنی
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمیکنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره یاری نمیکنی
ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک
و اندیشه از بلای خماری نمیکنی
حافظ برو که بندگی پادشاه وقت
گر جمله میکنند تو باری نمیکنی
#حافظ
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۲
@ghaz2020
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
قول صاحب غرضان است تو آنها نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی
حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی
#حافظ
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۰
@ghaz2020
🎾 گذری بر 80 سـال موسیقی پاپ و سنتی
🌕 فول آلبوم خوانندگان قدیمی👇
/channel/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🎾 10000 آهنگــ زمان شاهنشـاهی
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🌕 آلبومهای موسیقی با کیفیت320
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾 مـازنـدرانـیهـا
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾𓎆... حـمیــرا مهسـتی هایــده و
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🌕𓎆آهنـگ شاد برای ضبط ماشـین1404
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🎾𓎆! جملاتـی که میخکوبتان میکند
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🎾 « گـیاهـ درمانـی »
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🌕 هزار پنـد مولانا با معانی اشعار
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾 آرشـیو آثار « علیرضـا قربانـی »
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾𓎆« کانال « بـاغ موسـیقی
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🌕𓎆«گـلچین ترانههای «محلّی و ایرانی
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🎾𓎆!! تاریــخ ممنـوعـه
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🎾 حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🌕 کـتابــخانه « PDF »
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾 غزل" غزل" غزل" غزل" غزل"
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾𓎆تاریـخ بـدون سانسـور !!
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🌕𓎆زنــگ موبـایـل زیبــا
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🎾𓎆متنهایی که با «طلا» باید نوشت
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🎾 چایلبســوز ( پناهگاه )
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🌕 دانـلود آثار «همایـون شـجریان»
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾 پـاتـوق یادش بخیـریها
┄ا𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈ا
🎾𓎆«موسـیقی خاطرهانگیز «بانـوان
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🌕𓎆!! تـاریـخ را بدون جعل بخوانیـد
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
🎾𓎆« کانال اختصـاصی « معیـن
┄I𓈈𓈈 𝐉𝐨𝐢𝐧 𓈈𓈈I
صید بیابان عشق چون بخورد تیر او
سر نتواند کشید پای ز زنجیر او
گو به سنانم بدوز یا به خدنگم بزن
گر به شکار آمدهست دولت نخجیر او
گفتم از آسیب عشق روی به عالم نهم
عرصه عالم گرفت حسن جهان گیر او
با همه تدبیر خویش ما سپر انداختیم
روی به دیوار صبر چشم به تقدیر او
چاره مغلوب نیست جز سپر انداختن
چون نتواند که سر در کشد از تیر او
کشته معشوق را درد نباشد که خلق
زنده به جانند و ما زنده به تأثیر او
او به فغان آمدهست زین همه تعجیل ما
ای عجب و ما به جان زین همه تأخیر او
در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او
سعدی شیرین زبان این همه شور از کجا
شاهد ما آیتیست وین همه تفسیر او
آتشی از سوز عشق در دل داوود بود
تا به فلک میرسد بانگ مزامیر او
#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۱
@ghaz2020
گفتم به عقل پای برآرم ز بند او
روی خلاص نیست به جهد از کمند او
مستوجب ملامتی ای دل که چند بار
عقلت بگفت و گوش نکردی به پند او
آن بوستان میوه شیرین که دست جهد
دشوار میرسد به درخت بلند او
گفتم عنان مرکب تازی بگیرمش
لیکن وصول نیست به گرد سمند او
سر در جهان نهادمی از دست او ولیک
از شهر او چگونه رود شهربند او
چشمم بدوخت از همه عالم به اتفاق
تا جز در او نظر نکند مستمند او
گر خود به جای مروحه شمشیر میزند
مسکین مگس کجا رود از پیش قند او
نومید نیستم که هم او مرهمی نهد
ور نه به هیچ به نشود دردمند او
او خود مگر به لطف خداوندیای کند
ور نه ز ما چه بندگی آید پسند او
سعدی چو صبر از اوت میسر نمیشود
اولیتر آن که صبر کنی بر گزند او
#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۰
@ghaz2020
چو نیست راه برون آمدن ز میدانت
ضرورتست چو گوی احتمال چوگانت
به راستی که نخواهم بریدن از تو امید
به دوستی که نخواهم شکست پیمانت
گرم هلاک پسندی ورم بقا بخشی
به هر چه حکم کنی نافذست فرمانت
اگر تو عید همایون به عهد بازآیی
بخیلم ار نکنم خویشتن به قربانت
مه دوهفته ندارد فروغ چندانی
که آفتاب که میتابد از گریبانت
اگر نه سرو که طوبی برآمدی در باغ
خجل شدی چو بدیدی قد خرامانت
نظر به روی تو صاحب دلی نیندازد
که بیدلش نکند چشمهای فتانت
غلام همت شنگولیان و رندانم
نه زاهدان که نظر میکنند پنهانت
بیا و گر همه بد کردهای که نیکت باد
دعای نیکان از چشم بد نگهبانت
به خاک پات که گر سر فدا کند سعدی
مقصرست هنوز از ادای احسانت
#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۴۸
@ghaz2020
تو آسمان منی من زمین به حیرانی
که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی
زمین خشک لبم من ببار آب کرم
زمین ز آب تو باید گل و گلستانی
زمین چه داند کاندر دلش چه کاشتهای
ز توست حامله و حمل او تو میدانی
ز توست حامله هر ذرهای به سر دگر
به درد حامله را مدتی بپیچانی
چههاست در شکم این جهان پیچاپیچ
کز او بزاید اناالحق و بانگ سبحانی
گهی بنالد و ناقه بزاید از شکمش
عصا بیفتد و گیرد طریق ثعبانی
رسول گفت چو اشتر شناس مؤمن را
همیشه مست خدا کش کند شتربانی
گهیش داغ کند گه نهد علف پیشش
گهیش بندد زانو به بند عقلانی
گهی گشاید زانوش بهر رقص جعل
که تا مهار به درد کند پریشانی
چمن نگر که نمیگنجد از طرب در پوست
که نقش چند بدو داد باغ روحانی
ببین تو قوت تفهیم نفس کلی را
که خاک کودن از او شد مصور جانی
چو نفس کل همه کلی حجاب و روپوشست
ز آفتاب جلالت که نیستش ثانی
از آفتاب قدیمی که از غروب بری است
که نور روش نه دلوی بود نه میزانی
یکان یکان بنماید هر آنچ کاشت خموش
که حاملهست صدفها ز در ربانی
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۳۰۴۸
@ghaz2020
ای خدای بینظیر ایثار کن
گوش را چون حلقه دادی زین سخن
گوش ما گیر و بدان مجلس کشان
کز رحیقت میخورند آن سرخوشان
چون به ما بویی رسانیدی ازین
سر مبند آن مشک را ای رب دین
از تو نوشند ار ذکورند ار اناث
بیدریغی در عطا یا مستغاث
ای دعا ناگفته از تو مستجاب
داده دل را هر دمی صد فتح باب
چند حرفی نقش کردی از رقوم
سنگها از عشق آن شد همچو موم
نون ابرو صاد چشم و جیم گوش
بر نوشتی فتنهٔ صد عقل و هوش
زان حروفت شد خرد باریکریس
نسخ میکن ای ادیب خوشنویس
در خور هر فکر بسته بر عدم
دم به دم نقش خیالی خوش رقم
حرفهای طرفه بر لوح خیال
بر نوشته چشم و عارض خد و خال
بر عدم باشم نه بر موجود مست
زانک معشوق عدم وافیترست
عقل را خط خوان آن اشکال کرد
تا دهد تدبیرها را زان نورد
#مولانا
- مثنوی معنوی
- دفتر پنجم
- بخش ۱۵ - مناجات
@ghaz2020
و من در این خلاء
گاهی مینویسم و گاهی شعر میگویم تا بلکه کمی ملاء شود
و تو در این میان همراهم باش ..
🫴🏻 @lvacuity
از روزی که گفتند دست به قلم بردار ، جوهر از غم بزن و کاغذ را قربانی کن...
💙 گلچین هشـتاد سال موسـیقی ایران
♥️ فول آلبـوم خوانندگان قدیمی👇
/channel/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🚙 کانال اختصـاصی « مـعین »
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚗 10000 ترانه از زمان شاهنشـاهی
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚕 تـاریـخ را بـدون جعل بخوانید !!
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚙 موسیقی بانـوان: دلکش، مرضیه و..
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚗 آرشیو آثار «همایـون شـجریان»
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚕 پاتـوق یادش بخیـریها !
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚙 متـنهایی که با «طلا» باید نوشت...
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚗 زنــگ موبـایـل زیبــا
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚕 تاریـخ بدون سانســور !!!
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚙 غزل" غزل" غزل" غزل" غزل"
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚗 کتابــخانـه « PDF »
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚕 حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚙 « تاریـخ ممنــوعه »
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚗 گـلچین ترانههای «محلّی و ایرانی»
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚕 «بـاغ موسـیقی» اینجاست !!
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚙 آثار «علیرضـا قربانـی»
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚗 هزار پـند مولانا با معنی اشـعار
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚕 جملاتـی که میـخکوبتان میکند!
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚙 آهنـگ شـادبرای ضبط ماشین۱۴۰۴
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚗 آثار هایـده مهسـتی حمیـرا و...
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚕 مازنـدرانـیها
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
🚙 هزاران آلبوم قدیمی با کیفیت320
ꕤꕤꕤ 𝕁𝕆𝕀ℕ ꕤꕤ
خودشناسی تا خداشناسی
@rezafiruozi
هزار پند مولانا با معانی اشعار
@Ashaarkotaa
"حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
@AShaarMandgar
پیج اینستا گرامی ما
Instagram.com/reza.firouzi9
https://www.instagram.com/reza.firouzi9/?utm_source=qr&igsh=cWFpdGc1bWVvN29w
امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم
مستیم بدان حد که ره خانه ندانیم
در عشق تو از عاقله عقل برستیم
جز حالت شوریده دیوانه ندانیم
در باغ به جز عکس رخ دوست نبینیم
وز شاخ به جز حالت مستانه ندانیم
گفتند در این دام یکی دانه نهادهست
در دام چنانیم که ما دانه ندانیم
امروز از این نکته و افسانه مخوانید
کافسون نپذیرد دل و افسانه ندانیم
چون شانه در آن زلف چنان رفت دل ما
کز بیخودی از زلف تو تا شانه ندانیم
باده ده و کم پرس که چندم قدح است این
کز یاد تو ما باده ز پیمانه ندانیم
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۴۸۳
@ghaz2020
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۶۴۸
@ghaz2020
چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست
جهان چه دارد در کف که آن عطای تو نیست
سزای آنک زید بیرخ تو زین بترست
سزای بنده مده گر چه او سزای تو نیست
نثار خاک تو خواهم به هر دمی دل و جان
که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست
مبارکست هوای تو بر همه مرغان
چه نامبارک مرغی که در هوای تو نیست
میان موج حوادث هر آنک استادست
به آشنا نرهد چونک آشنای تو نیست
بقا ندارد عالم وگر بقا دارد
فناش گیر چو او محرم بقای تو نیست
چه فرخست رخی کو شهیت را ماتست
چه خوش لقا بود آن کس که بیلقای تو نیست
ز زخم تو نگریزم که سخت خام بود
دلی که سوخته آتش بلای تو نیست
دلی که نیست نشد روی در مکان دارد
ز لامکانش برانی که رو که جای تو نیست
کرانه نیست ثنا و ثناگران تو را
کدام ذره که سرگشته ثنای تو نیست
نظیر آنک نظامی به نظم میگوید
جفا مکن که مرا طاقت جفای تو نیست
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۱
@ghaz2020
گوش من منتظر پیام تو را
جان به جان جسته یک سلام تو را
در دلم خون شوق میجوشد
منتظر بوی جوش جام تو را
ای ز شیرینی و دلاویزی
دانه حاجت نبوده دام تو را
کرده شاهان نثار تاج و کمر
مر قبای کمین غلام تو را
ز اول عشق من گمان بردم
که تصور کنم ختام تو را
سلسلهام کن به پای اشتر بند
من طمع کی کنم سنام تو را
آنک شیری ز لطف تو خوردست
مرگ بیند یقین فطام تو را
به حق آن زبان کاشف غیب
که به گوشم رسان پیام تو را
به حق آن سرای دولت بخش
بنمایم ز دور بام تو را
گر سر از سجده تو سود کند
چه زیانست لطف عام تو را
شمس تبریز این دل آشفته
بر جگر بسته است نام تو را
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۴۸
@ghaz2020
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی
#حافظ
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۱
@ghaz2020
🌷گذری بر 80 سال موسیقی پاپ و سنتی
🌱 فول آلبوم خوانندگان قدیمی 🍡
/channel/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🌷𓎆320هزاران آلبوم موسیقی باکیفیت
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆مـازنـدرانـیها
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆آثار: هایـده، مهسـتی، حمیـرا
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆آهنـگ شادبرای ضبط ماشـین۱۴۰۴
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷جملاتـی که میخکوبـتان میکند!
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷آثار « علیرضـا قربانـی »
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷هزار پـند مولانا با معانی اشعار
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷کانال « بـاغ موســیقی »
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷𓎆!! تاریــخ ممنـوعه
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆«گـلچین موسیقی «محلّی و ایرانی
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆"حافظ" فروغ" مولانا" خیام
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷روانـشــناس خودت باش!
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷کـتابــخانه « PDF »
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷غزل" غزل" غزل" غزل" غزل"
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷تاریـخ بـدون سانسـور !!!
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷𓎆زنــگ موبـایـل زیبــا
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆متنهایی که با «طلا» باید نوشـت
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆آهنـگهای شـاد جدید بـروز1404
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷𓎆«دانلود آثار «همایـون شـجریان
┄I𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍I
🌷پـاتـوق یادش بـخیـریها
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷قدیــمی ... اما طلا !!
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷تـاریـخ را بـدون جعل بخوانیـد !
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا
🌷کانال اختصـاصی «معیـن»
┄ا𑁍𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍𑁍ا