gheysar_aminpour | Unsorted

Telegram-канал gheysar_aminpour - اشعار قیصر امین پور

-

Subscribe to a channel

اشعار قیصر امین پور

با تيشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو را
در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را

از آسمــان بــه دامنــــم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را

هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمــــام گلهـــــــا بوييده ام تــــو را

رويای آشنای شب و روز عمــــر من!
در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را

از هــــر نظر تــــــــو عين پسند دل منی
هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را

زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست
زيـــرا به اين دليل پرستيده ام تو را

با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را

از شعر و استعـــاره و تشبيه برتــــری
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را...

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

به سر موی دوست دل بستم
رفت عمر و هنوز پا بستم

کمِ ما گیر و عذر ما بپذیر
بیش از این برنیامد از دستم

بیش از این خواستم، ولی چه کنم؟
چه کنم؟ چون نمی توانستم

مگر این چند روزه در یابم
چلّه تا در نرفته از شستم

تو به فکر منی همیشه و من
تا به تو فکر می کنم، هستم

دیگران گر ز بی خودی مستند
من از این خود، از این خودی مستم

رو به سوی تو مستقیم، دلم
این طرف، آن طرف ندانستم

جز همین زخم خوردن از چپ و راست
زین طرف ها چه طرْف بر بستم؟

جرمم این بود: من خودم بودم!
جرمم این است: من خودم هستم!

#قیصر_امین‌_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

در این زمانه هیچ‌کس خودش نیست
کسی برای یک نفس خودش نیست

همین دمی که رفت و بازدم شد
نفس ـ نفس، نفس ـ نفس خودش نیست

همین هوا که عین عشق پاک است
گره که خورد با هوس خودش نیست

خدای ما اگر که در خود ماست
کسی که بی‌خداست، پس خودش نیست

دلی که گرد خویش می‌تند تار
اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست

مگس، به هرکجا، به‌جز مگس نیست
ولی عقاب در قفس، خودش نیست

تو ای من، ای عقاب ِ بسته‌بالم
اگرچه بر تو راه ِ پیش و پس نیست

تو دست‌کم کمی شبیه خود باش
در این جهان که هیچ‌کس خودش نیست

تمام درد ِ ما همین خود ِ ماست
تمام شد، همین و بس: خودش نیست

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

تمام حجم قفس را شناختیم؛ بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم ...

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

دور از همه مردم شده‌ام در خودم امشب
پیدا شده‌ام، گم شده‌ام در خودم امشب

لبریز ز سرمستی و سرریز ز هستی
دریای تلاطم شده‌ام در خودم امشب
 
در هر نفسم بوی گلی تازه شکفته ا‌ست
یک باغ تبسم شده‌ام در خودم امشب
 
تا نورِ تو تابیده به طور کلماتم
موسای تکلم شده‌ام در خودم امشب
 
باریده مگر نم نم نام تو به شعرم
باران ترنم شده‌ام در خودم امشب
 
هم دانه‌ی دانایی و هم دام هبوطم
اسطوره‌ی گندم شده‌ام در خودم امشب

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

دیری است از خود، از خدا، از خلق دورم
با این همه در عین بی تابی صبورم

پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی
سر شاخه های پیچ در پیچ غرورم

هر سوی سرگردان و حیران در هوایت
نیلوفرانه پیچکی بی تاب نورم

بادا بیفتد سایه ی برگی به پایت
باری، به روزی روزگاری از عبورم

از روی یکرنگی شب و روزم یکی شد
همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم

خط می خورد در دفتر ایام، نامم
فرقی ندارد بی تو غیبت یا حضورم

در حسرت پرواز با مرغابیانم
چون سنگْ پشتی پیر در لاکم صبور

آخردلم با سربلندی می گذارد
سنگ تمام عشق را بر خاک گورم

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی‌است طوفانی

#قیصر_امین‌پور
#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

محو توام، چنان که ستاره به چشم صبح

#قیصر_امین_پور
#قیصر_امین‌پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟

می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد...

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

⁣با گریه های یکریز
یکریز
مثل ثانیه های گریز

با روزهای ریخته
در پای باد
با هفته های رفته
با فصل های سوخته
با سالهای سخت

رفتیم و
سوختیم و
فرو ریختیم
با اعتماد خاطره ای در یاد

اما
آن اتفاق ساده نیفتاد

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

شدم تر دامن از دیروز و امروز
ندارم خفتن از دیروز و امروز
همه ترسند از فردا، شگفتا
که می ترسم من از دیروز و امروز

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

نوروز خجسته
با آرزوی بهترین‌ها

@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

می‌توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا

می‌توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد

می‌توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد

چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت...

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه باید‌ها...

#قیصر_امین_پور
#قیصر_امین‌پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

...
اما
این آسیاب کهنه به نوبت نیست
شاید همیشه نوبت ما
فرداست!

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

ای درخت آشنا
شاخه های خویش را    
                            ناگهان کجا    
                                           جا گذاشتی؟

یا به قول خواهرم فروغ:
دست های خویش را
                           در کدام باغچه
                                            عاشقانه کاشتی؟

این قرارداد 
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشم های من به جای دست های تو!

من به دست تو
                     آب می دهم
تو به چشم من        
                     آبرو بده!

من به چشم های بی قرار تو
قول می دهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد

ما دوباره سبز می شویم!

#قیصر_امین‌_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

هرچه در فهم تو آید آن بُوَد مفهوم تو

مصراع بالا در غزل شمارهٔ ۶۱ دیوان اشعار فریدالدین #عطار نیشابوری شاعر نامی قرن ششم و اوایل قرن هفتم ادب فارسی آمده است. مطلع غزل بدین صورت است:

ذره‌ای اندوه تو از هر دو عالم خوشتر است
هر که گوید نیست، دانی کیست؟ آن کس کافر است

پیداست غزل عارفانه و حکیمانه است  و از مفاهیم عشق آسمانی و اندیشه‌های دینی و عالمانه در آن سخن گفته شده است. احوالات شیخ عطار و اشعار آن بر همه روشن است. برگردیم به مصراع بالا؛ معنایی کاملاً روشن و واضح دارد: آن چیزی که تو درک می‌کنی و بفهمی همان چیز برداشت توست و  همان را بپذیر. اما خوب است یکبار این بیت را و نه مصراع اول آن را باهم بخوانیم. بیت بدین گونه است:

هرچه در فهم تو آید آن بود مفهوم تو
کی بود مفهوم تو او؟ کو از آن عالی‌تر است

پر واضح است مفهوم شعر با توجه به مصراع دوم رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد؛ «او» همان معشوق آسمان، خداوند است. مصراع دوم بدین صورت معنا ‌می‌شود: تو چه زمانی او (خداوند) را می‌توانی درک کنی؟ هیچگاه، زیرا او از اندیشه و فهم تو بالاتر است.

لذا عزیزان پر واضح است که نمی‌توان به یقین گفت همیشه آنچه در فهم تو آید، مفهوم توست، گاهی نیز انسان دچار کج فهمی و برداشت نادرست از پدیده‌ای می‌شود؛ و گاه نیز انسان هیچ فهمی از پیرامون و هستی خویش نخواهد داشت چنانکه در این بیت عطار بر همین موضوع تأکید کرده؛ فهم انسان گنجایش درک ذات خداوند را ندارد.

ناگفته نماند امروز ۲۵ فروردین ماه روز بزرگداشت این شاعر سترگ و والامقام، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری است و آن را گرامی می‌داریم. برجسته ترین آثار وی منطق‌الطیر، تذکرهٔ الاولیا، مختار نامه، الهی‌نامه، اسرارنامه، دیوان اشعار و... است.

@chem_poem

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

...
ما ز چنگال خونین نترسیم
از پر و بال خونین نترسیم

بال در بال هم فوج در فوج
پر بگیریم مستانه در اوج

تا نشانی ز طوفان بپرسیم
راه را از شهیدان بپرسیم

بال در بال هم پر بگیریم
آسمان را سراسر بگیریم

تاجی از نور روی سر ما
قرص خورشید زیر پر ما

تا که آن خانه را پس بگیریم
آشیان را ز کرکس بگیریم

مثل رگبار باران بباریم
خانه را سر به سر گل بکاریم

#قیصر_امین‌_پور
برشی از #منظومه_فلسطین
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

جرمم این بود: من خودم بودم!
جرمم این است: من خودم هستم!

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

من سایه ای از نیمه ی پنهانی خویشم
تصویر هزار آینه حیرانی خویشم

صد بار پشیمانی و صد مرتبه توبه
هر بار پشیمان ز پشیمانی خویشم

عالم همه هرچند که زندان من و توست
از این همه آزادم و زندانی خویشم

تا در خم آن گیسوی آشفته زدم دست
چون خاطر خود جمع پریشانی خویشم

فردایی اگر باشد باز از پی امروز
شرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم

حافظ مگر از عهده ی وصف تو برآید
با حسن تو حیران غزلخوانی خویشم

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

ما گنهکاریم،آری جرم ما هم عاشقی است
آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست ،کیست؟

زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ای دل کار دشواریست،نیست؟

زندگی بی عشق، اگر باشد، لبی بی خنده است
بر لب بی خنده باید جای خندیدن گریست

زندگی بی عشق اگر باشد،هبوطی دائم است
آنکه عاشق نیست،هم اینجا هم آنجا دوزخیست

عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است
می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟

تا ابد در پاسخ این چیستان بی جواب
بر در و دیوار می پیچد طنین چیست؟چیست؟

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

در كتاب چهار فصل زندگی
صفحه ها پشت سرِ هم می روند

هر يك از اين صفحه ها ، يك لحظه اند
لحظه ها با شادی و غم می روند

آفتاب و ماه ، يك خط در ميان
گاه پيدا، گاه پنهان می شوند

شادی و غم نيز هر يك لحظه ای
بر سر اين سفره مهمان می شوند 

گاه اوج خنده ی ما گريه است  
گاه اوج گريه ی ما خنده است  

گريه ، دل را آبياری می كند    
خنده ، يعنی اين كه دل ها زنده است

زندگی، تركيب شادی با غم است
دوست می دارم من اين پيوند را

گر چه می گويند : شادی بهتر است 
دوست دارم گريه با لبخند را

#قیصر_امین_پور

@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

همین‌ قدر باصفا و بی‌ریا

#قیصر_امین_پور
#قیصر_امین‌پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم...

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

نه از مهر و نه از کین می نویسم
نه از کفر و نه از دین می نویسم
دلم خون است،می دانی برادر
دلم خون است،از این می نویسم

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

#قیصر_امین‌پور
#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

و آسیاب نان
آسوده
همچنان
می چرخد
دندان گرد سنگ
_سنگاسیاب نان_
چون لقمه ای بزرگ
جهان را
آخر به کام خویش فرو
خواهد برد
و بوی حسرت نان
ما را
_تمام ما را_
خواهد خورد
ما ایستاده ایم
و لحظه لحظه نوبت خود را
خمیازه می کشیم
اما
این آسیاب کهنه به نوبت نیست
شاید همیشه نوبت ما
فرداست!


و آسیاب کهنه ی نان
همچنان
می چرخد

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

خار ها
خوار نیستند

شاخه های خشک
چوبه های دار نیستند
میوه های کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند

پیش از آنکه برگ های زرد را
زیر پای خویش
سرزنش کنی

خش خشی به گوش می رسد:
برگ های بی گناه
با زبان ساده اعتراف می کنند
خشکی درخت
از کدام ریشه آب می خورد!

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…

اشعار قیصر امین پور

وقتی جهان
از ریشه جهنم
وآدم
از عدم
و سعی
از ریشه یاس می آید

وقتی که یک تفاوت ساده
در حرف
کفتار را
به کفتر
تبدیل می کند

باید به بی تفاوتی واژه ها
و واژه های بی طرفی
مثل نان
دل بست

نان را
از هرطرف بخوانی
نان است!

#قیصر_امین_پور
@gheysar_aminpour

Читать полностью…
Subscribe to a channel