gijazeshgh | Unsorted

Telegram-канал gijazeshgh - گیج از عشق

-

Subscribe to a channel

گیج از عشق


دوست داشتن زیباست

Читать полностью…

گیج از عشق


دلتنگ اونی که رفت ! یا اونی که نیومد! اونی که نتونست باشه، یا اونی که نتونستم باشم... ! نمیدونم

Читать полностью…

گیج از عشق


روزهایی‌ را هم به دنبال پیدا کردن دلیلی برای شاد بودن سپری کردم، چه شب‌هایی که صبح نشد و چه امیدها که کم جان شدند. امیدوارانه به سراب‌ها چنگ زدم که عاقبتی در پی نداشت. گاهی هم با ته مانده‌ای از امید گوشه‌ای زانو به بغل گرفتم و از ذهنم می‌گذشت که شاید زندگی چیزی به جز درد کشیدن نیست یا نه! باید همچنان منتظر ماند.
منتظریم...بیخود. بیهوده

Читать полностью…

گیج از عشق


«سرت را میان دست‌های ناسزاوارم نگه دارم، پوست شقیقه‌هایت را رو به عقب بکشم و چشم‌های چینیَت را ببوسم.»

Читать полностью…

گیج از عشق

مردم با هم خوب نیستن. شاید اگر بودن، مرگمون انقدر غم‌انگیز نبود

چارلز بوکفسکی

Читать полностью…

گیج از عشق


ترکیبی از عشق و تنفرم
روزا نمیشناسم تو رو
شبها تو خاطراتت غلت میزنم ...

Читать полностью…

گیج از عشق


حرف که نمی‌زنی، تنهایم می‌کنی
حرف که می‌زنی، تنهاتر

Читать полностью…

گیج از عشق


چه بد میشه اگه تو هم اونی که میگی نباشی

Читать полностью…

گیج از عشق


برنامه پیش رویِ امشب : سکوت ممتد در سکون، زل زدن، عدم فعالیت بدنی جز تنفس و فکر، و انتقال حس انزجار به دیگران اگر‌ وجود داشته باشند

Читать полностью…

گیج از عشق


نه دوری که منتظرت باشم
و نه نزدیک که به آغوشت کشم.
نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد
و نه از تو بی‌نصیبم که فراموشت کنم
تو در میان همه چیزی...

Читать полностью…

گیج از عشق


مرده‌ها به پهلو می‌دوند
تابلوی تبلیغ خمیردندان به دست.
مرده‌ها شب سال نو مستند،
روز تولد مسیح خوشنودند،
روز شکرگزاری سپاسگزارند،
روز استقلال کسلند،
روز کارگر پرسه می‌زنند،
در عیدپاک گیجند،
در مراسم خاکسپاری گرفته‌اند،
در بیمارستان رفتار مضحکی دارند،
هنگام تولد نگرانند.
مرده‌ها جوراب و شلوارک،
و کمربند، فرش، گلدان و میزقهوه‌خوری
می‌خرند،
مرده‌ها با مرده‌ها می‌رقصند،
مرده‌ها با مرده‌ها می‌خوابند،
مرده‌ها با مرده‌ها غذا می‌خورند،
مرده‌ها سرِ خوک که می‌بینند
گرسنه می‌شوند،
مرده‌ها پولدار می‌شوند،
مرده‌ها مرده‌تر می‌شوند،
آن حرام‌زاده‌ها،
این قبرستان روی زمین،
یک سنگ‌قبر برای همه،
با خود می‌گویم:
ای بشریت، از ابتدا هم چیزی در چنته نداشتی‌

چارلز بوکفسکی

Читать полностью…

گیج از عشق


هر وقت حس کردی برای « در یاد ماندن» نیاز به یادآوریِ خودت داری
اجازه بده فراموشت کنن

Читать полностью…

گیج از عشق


از ره و رسم عاشقی اگر می‌پرسید، چیزی جز این نمی‌تواند باشد:

بیدادِ تو عدل است و جفایِ تو کرامت
دشنامِ تو خوش‌تر که ز بیگانه دعایی..

سعدی

Читать полностью…

گیج از عشق


خیلی آدم‌ها سالها، ماه‌ها سعی میکنن خودشون رو دوست داشته باشن، برای سلف لاو وقت میذارن و تلاش میکنن با خودشون کنار بیان و شما دنگ👏🏼 با یک جمله احمقانه که حتی ده ثانیه بابتش فکر نکردید همه چیز رو خراب میکنید و متوجه نمیشید این چقدر روی اون انسان تاثیر میذاره و حتی میتونه ده سال بعد هم بابتش غمگین بشه

Читать полностью…

گیج از عشق


قبلا خیلی کینه ای بودم خیلی ، فکر میکردم هنوزم باشم‌ ولی امروز نشستم به خیلی از اتفاقا فکر کردم دیدم که هیچ ردی از کینه نیست تو وجودم حتی از کسایی که بهم دروغ گفتن و بهم بد کردن . به وجد اومدم از این تغییری که متوجهش نبودم .
کینه ای نیستم دیگه و خوشحالم از این بابت ولی یچیزی جای این کینه رو گرفته که نمیدونم‌ خوبه یا بد . "دلسوزی" ، نمیدونم چرا و از کجا لونه کرده تو وجودم . شایدم دلسوزی نباشه و من اشتباه تعبیرش کردم واسه خودم . فقط میدونم دلم میسوزه حتی برای اونایی که بهم دروغ میگن ، بد حرف میزنن باهام ، رفتارشون خوب نیست و ...
یا شایدم دل رحم شدم بخاطر روزگاری که توش هستیم و میدونم حق ندارم کسیو آزرده خاطر کنم .
اهوم هممون گناه داریم

Читать полностью…

گیج از عشق

چه خوب که فصل ها عوض میشه ، اینکه گاهی گرمت میشه گاهی سردت. گاهی زود شب میشه گاهی دیر. امروز از سرما شوفاژ رو روشن کردم دیگه و بعد این همه روز تازه تغییر فصل به چشمم اومد و حس خوبی بود. سیر نشدم از این تغییر ،دلم تغییر بیشتری میخواست، یچیز جدید . پاشدم رفتم جلو آینه سیبیل گذاشتم. بازم حس خوبی بود. اما ارضام نکرد. اگه دختر بودم احتمالا میرفتم جلو آینه و موهامو چتری میزدم حتی اگه بعدش مثل چی پشیمون میشدم . ۵ یا ۶ ساعتی میشه زیر پتو پای سریال جدیدم ، به نوبه خودش چسبید. اما کافی نبود. گاهی اتفاقا و چیزای خوب اونجوری که باید بهت حال بده حال میده ها اما کمه انگار یا سیر نمیشی . میدونی! واسه امروز باید یچیزی پیدا میکردم که واسه چند ثانیه هم که شده منو به وجد بیاره ، که پیدا نشد. مهم نیست احتمالا فردا کلا یادم میره
اصلا همه‌ی این طلب کردنِ تغییر و دل خواستنِ چیزای جدید و میلِ به وجد اومدن، تقصیر همون احساسِ خوبِ تغییر فصله وگرنه کلا یادم نبود که چقدر دلم میخواد یکنواختی رو بالا بیارم .

Читать полностью…

گیج از عشق


چمه ! نه میتونم آهنگ عاشقانه گوش کنم نه میتونم فیلم عاشقانه نگاه کنم. این همه تحت تاثیر قرار گرفتن چقدر جور عجیبیه

Читать полностью…

گیج از عشق


«عشق» شکلی از تعصبه. شما به چیزی عشق می‌ورزید که بهش نیاز دارید؛ که بهتون حس خوبی میده؛ چیزی که بی‌دردسره...
چطور می‌تونید بگید عاشق «یک شخص»ید در صورتی که ده‌ها هزار آدم توی دنیا وجود دارن که اگه ملاقات‌شون می‌کردید، بیشتر عاشق‌شون می‌شدید! اما هیچ‌وقت ملاقات‌شون نکردید. بسیارخوب، این تنها جوریه که می‌تونیم انجامش بدیم. اما باید قبول کنیم که عشق فقط نتیجه‌ی یک رویاروییِ تصادفیه.

بوکفسکی

Читать полностью…

گیج از عشق


پوستم نمی‌پوشونتم
چشمم نمی‌خوابونتم
کسی که می‌خواستم باشم آروم نمی‌ذارتم
کسی که دوس داشتی باشم به تو برنمی‌گردونتم

هادی پاکزاد

Читать полностью…

گیج از عشق


وقتی قلبت واسه یکی میتپه صاحب پاک ترین قلب دنیایی

Читать полностью…

گیج از عشق


به تعداد دفعاتی که باید ازت متنفر میشدم؛
اما بهونه تراشیدم واسه دوست داشتنت از خودم معذرت میخوام

Читать полностью…

گیج از عشق


چه بد شد که تو هم اونی که میگفتی نبودی

Читать полностью…

گیج از عشق

زمستونا که جون میده واسه افسردگی گرفتن و با جون و دل پذیراش هستم به این فکر میکنم که کاش تو تابستون بیشتر خاطرات خوب جمع میکردم واسه زمستونم. حالا مجبورم به سقف زل بزنم تا تکرارِ مرورش مرور شه


زمستونا هم میشه خاطره رقم رد ولی من میخوام زمستونو افسرده باشم

Читать полностью…

گیج از عشق


بگذار تا که ترس شود با صدای رعد
چیزی نمی‌نویسم از آن زن، از این به بعد

بگذار تا که درد کند موقعِ پلیس
چیزی نمی‌نویسم از آن چشم‌های خیس

از بچّه‌ای که داشتم و داشت در خیال
آن آرزویِ دائمنِ واقعاً محال!!

بگذار تا که خوب شود درد مشترک
چیزی نمی‌نویسم از آن زن، بدون شک!

از گریه می‌نویسم و از تیغ روی پوست
از عکسِ توی آلبومی که شبیه اوست!

از موی مشکی‌اش وسطِ خیسِ بالشم
از یک پتو که زیر تنش زجر می‌کشم

از خواب می‌نویسم و کابوس چشم‌هاش
دنیای من که مثل «سه‌نقطه» ست بعدِ «کاش»...

از سردی تنم، وسطِ دوریِ تنش
از صندلیِ خالیِ از فیلمْ‌دیدنش

از روزهای گمشده‌ام در میان دود
از خواب ساعتی که برایم خریده بود

از حسّ آب روی لبش بعد هر عطش
موزیک‌های موردِ خیلی علاقه‌اش!!

از گریه می‌نویسم و مُشتی لباس زیر
از خاطرات لعنتی‌اش توی هر مسیر

تفسیرِ هر کبودیِ بر روی گردنش
از ناله‌هاش موقعِ هر خوابْ‌دیدنش

از سال‌ها که می‌روی امّا نمی‌رسی
از دست‌های یخزده‌اش توی تاکسی

از عکس ماه و ماهی و شب در میان حوض
شیرینی لبش به خیابان به شیرموز!

از شعرخوانی‌اش وسط کوچه‌های شب
دیوانگیِ جاریِ اندامش از عقب

از اضطرابِ بردنِ نامش کنارِ دوست
از دفتری که هر ورقش دست‌خطّ اوست

از آدمی که خسته شده توی مارپیچ
از خانه‌ای که هیچ ندارد به غیر هیچ

از حسّ ناپدید شدن داخل اسید
از قرص‌های موقعِ دلتنگیِ شدید

از گریه می‌نویسم و سنگینی پتو
از زندگی لعنتی‌ام بعدِ «بعد از او»

بارانِ اشک می‌شوم و نعره‌های رعد
چیزی نمی‌نویسم از آن زن، از این به بعد...

سید مهدی موسوی

Читать полностью…

گیج از عشق

این زندگی چقدر رقص آزادانه با موسیقی خوب به ما بدهکاره

Читать полностью…

گیج از عشق


آسون ترین راه برای اینکه بفهمی واقعا چه احساسی در مورد کسی داری، اینه که باهاش خداحافظی کنی

Читать полностью…

گیج از عشق


گاهی هم
دلت محتاج مرهم نیست
بلکه از بی دردی میترسه

Читать полностью…

گیج از عشق


‏اینکه گاهی کسی سعی می‌کنه خوشحالمون کنه,خیلی با ارزشه,حتی اگر نتونه

Читать полностью…

گیج از عشق


یاد بگیریم آدمای به موقعی باشیم!
آدمایی که سر وقت
شادی، محبت، قدردانی، گله و شکایت، ترس، ناکامی، نگرانی، خشم و دلخوریشون رو بروز می دن.
همین احساسات و حرفای سرکوب شده، می شن عقده و آدمی که عقده هاشو حمل می کنه
نمی تونه زیبا زندگی کنه

Читать полностью…

گیج از عشق

واقعیت ماجرا این‌جاست که ماجرا، ماجرای خوبی نیست. می‌دانیم و چه چیزی بهتر از انکار. در نبود امید. بله، این روزها جوانیِ ماست.
کمی تلاش برای زنده‌ماندن، عشق‌های نیمه‌کاره، آزادی که سلام بر او و ذهنی پر از کرده‌ها و نکرده‌ها. تظاهر می‌کنیم که زندگی همین است. نشسته‌ایم و به گذشته نگاهی می‌اندازیم که چقدر خوب بود. از هیچ‌چیز عجیبی تعجب نمی‌کنیم. تو خالی شده‌ایم. عادت کرده‌ و پوسیده‌ایم. تسلیت، تبریک، افسوس، سوال، اخبار، آینده. این‌خرده‌ها بی‌ارزشند، توصیه من این است اگر چیزی باقی‌مانده آن را هم بگیرند. ما نای تکان خوردن نداریم

محمدرضا شیرعلی زاده

Читать полностью…
Subscribe to a channel