بگو از کجا میآیی؟ چرا به هیچکس شبیه نیستی؟ چرا به همه شبیهی؟ تو را همهجا میبینم: در قطرههای باران، بین غنچههای گل سرخ، سیبی که از شاخه میافتد، انگار در منی. حتّی برایت گریه کردهام، چون که تنهایی، کودکی و مثل ستارهی زهره، جرقّههای یخزده داری!
📒 خانهی ادریسیها
#غزاله_علیزاده
@GLrious333
زندگیه دیگه؛
گاهی خسته ت میکنه، خیلی خسته ت میکنه؛
اونقد که دوس داری خودکارتو بزاری لای صفحاتش.
یه مدت بری سراغ خودت. هیچی نکنی، با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست بعد که برمیگردی
میبینی یه نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی.
گم میشی ..
و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی.
#بعد_از_ابر
#بابک_زمانی
@GLrious333
ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن فراهم میآید. در اینجا نژادی یگانه، مردمان بسیاری را در بر میگیرد، ولی این مردمان فردیت خود را در پرتو حاکمیت یگانه، نگاه میدارند. این امپراتوری نه همچون امپراتوری چین، «پدرشاهی» است و نه همچون امپراتوری هند، «ایستا و بیجنبش»، و نه همچون امپراتوری مغول، «زودگذر» و نه همچون امپراتوری عثمانی بنیادش بر «ستمگری» است. برعکس، در اینجا ملتهای گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگه میدارند، به کانون یگانگیبخشی وابستهاند که میتواند آنان را خشنود کند. از این رو امپراتوری ایران، روزگاری دراز و درخشان را پشت سر گذارده است.
@GLrious333
۲۷ مرداد ۱۳۹۵ — اشاره: گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (۱۷۷۰ـ ۱۸۳۸م)، فیلسوف بزرگ آلمانی
.
من نمیتوانستم قبول کنم که خدا از کسی که از راه چاپلوسی میخواهد رستگاری برای خودش دست و پا کند خوشش میآید، فکر میکردم اگر خدایی به بزرگی آنکه ما فرض میکنیم وجود داشتهباشد بیشک بهترین ستایش برای او آن خواهدبود که هر کس به مقتضای آنچه میفهمد بکوشد و خوب باشد.
لبه تیغ
#سامرست_موام
@GLrious333
این شعر آخرین سرودهی مایاکوفسکی است.
"پرونده بسته شد"
پرونده بسته شد
و قایق عشق
به صخره ی زندگی روزمره شکست.
با زندگی بی حساب شدم.
بی جهت
دردها را دوره نکنید
و یا آزارها را.
شاد باشید
اگر میدانستی در آن سوی سکوت چه اقتداری نهفته است، برای همیشه زبان را رها میکردی. من استاد سخن گفتن در سکوتم. در تمام زندگیام با سکوت سخن گفتهام و سراسر تراژدیهای زندگیام را ساکت زیستهام.
#فئودور_داستایوفسکی
#یادداشتهای_زیرزمینی
با آنکه چند هزار سال است که بشر مشغول آزمایش و محاسبه است، هنوز «فرمولِ» خاصّی برای خوشبختی پیدا نکرده است. کم و بیش هر کسی در این شعرِ "تاگور" زبانِ حالِ خود را مییابد:
«آن را میجویم که نمیتوانم یافت، آن را مییابم که نمیجویم».
📕 بازتاب ها #دکترمحمدعلی_اسلامی_ندوشن
@GLrious333
جف کارتر (کری گرانت): کبریت داری؟
بانی لی (جین آرتور): هیچوقت کبریت نداری؟
جف کارتر: نه، دوست ندارم چیزی رو برای آینده ذخیره کنم.
📼 فقط فرشتگان بال دارند
🎬 هاوارد هاوکز
#دیالگ
@GLrious333
شیطان از جامعه موریانه زده خوشش می آید، درست مثل میکربی که روی برف سرخ ِزخمِ ما اسکی می کند.
هر انسانی شیطانی دارد ریزتر و تیزتر از خود. شیطانی که دلش می خواهد همیشه چند گدا سرکوچه ی ما ایستاده باشند و با چشم هایی به رنگ شرم، سکه های آمرزش ما را طلب کنند.
مستکبرین غالبا توی پیاده رو مستضعفین بساط پهن می کنند. مبارزه با مستکبرین جمع آوری گدایان حرف ای نیست.
بیشتر ما گدایان آماتوری هستیم که از راه اجازه دادن وجدانمان زندگی می کنیم .
📕 ترجمه زخم
@GLrious333
#پاره_خط
ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﻧﺪ...
ﻣﺴﺘﺒﺪﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻨﺪ!
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﺍ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﻣﺜﻞ ﺷﺮﻭﻉ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺟﺪﯾﺪ ، ﺯﻧﺪﮔﯽِ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻗﻮﺍﻧﯿﻨﺶ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺶ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ، ﺑﺎ ﻏُﺮﻏُﺮ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪ.
ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽﺍﮔﺮ ﻧﺎﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﻤﺎﻣﺶ ﮐﻨﻨﺪ " ﻣﺜﻞ ﭼﺴﺒﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺶ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﺎﻩ، ﻧﯿﺎﺯﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ"
ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺪ،
ﺯﻥ ﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻫﯿﭽﮑﺲ .....
𓄂 @GLrious333 𓆃
#ﻏﯿﺮ_ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ
#کریستین_بوبن
°
اگر از نیچه بپرسیم با چه کسی رابطه عمیق برقرار میکنی؟!
به این شکل پاسخ می دهد؛
وقتی تصمیم می گیری یک احساس را به سرانجامی مانند رابطه جدی و عمیق برسانی، اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی: آیا انتخاب این فرد بر اساس عشق است یا نیاز؟ آیا واقعاً باور داری که از سخن گفتن با این شخص، لذت خواهی برد؟
سخن گفتن؛ و نه همخوابگی! تمامی مسائل دیگر در رابطه موقت و گذرا است. تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، می شود به عمر ارتباطشان امید داشت...
#نــیــچــه
تقریبا ۲۵سالمه ولی وقتی حسن گل نراقی میخونه «بهار ما گذشته... » بغض میکنم و با پوست و گوشتم میفهمم. نباید اینجوری میبود دیگه؟ ما هنوز حتا بزرگسال نیستیم ، این چه سرنوشتی بود؟
نمیدونم کی این وسط مقصره فقط میدونم اوضاع خوبی نداریم✋
#یاسمینا
@GLrious333
ما در سادهترین امور، مثلاً در خریدنِ کفش، میدانیم که باید آن را از متخصص این امر یعنی کفاش بخریم، ولی عجیب است که در سیاست معتقدیم هر کس توانست آرائی بهدست بیاورد، قادر است بر مملکتی حکومت کند!
همچنین اگر ناخوش شدیم، سراغ طبیبی میرویم که حاذق و ماهر باشد و اجازهنامۀ او ضامنِ دانش و صلاحیتِ حرفهای او باشد، و مسلماً دنبالِ زیباترین و خوشسخنترینِ آنها نمیرویم.
✍🏻 ویل دورانت
دموکراسی یا دموقراضه
@GLrious333
بدو گفت هركس كه بانو تويي
به ايران و چين،پشت و بازو تويي
نجنبناندت كوه آهن ز جاي
يلان را به مردي تويي رهنماي
ز مرد خردمند بيدار تر
ز دستور داننده هوشيارتر
همه كهترانيم و فرمان توراست
بدين آرزو، راي وپيمان توراست
#فرودسی_توسی
𓄂 @GLrious333 𓆃
#هشت_مارس
#تیکه_کتاب
هیچ وسیلهای نیست که ارزشمند باشد. اشیاء فقط قیمت دارند و قیمتشان بر اساس توقعات است.
وقت، تنها چیز روی کره زمین است که ارزش دارد. یک ثانیه همیشه یک ثانیه است، بیهیچ چک و چانهای. آدم درحال معامله زندگی است، هرروز.
📕 #و_من_دوستت_داشتم
✍ #فردریک_بکمن
@GLrious333
معمولا مردها هستند که بهخاطر یک رخداد معین خودکشی میکنند ولی زنها در یک دلتنگی بعدازظهر خودشان را میکشند، وقتی در حال شستن ظرفها هستند.
#مارگریت_دوراس
@GLrious333
انگار تمام آنچه دوست داشتم
از من دزدیدهاند
و حتی اگر تمام آن را به من بازگردانند
کافی نخواهد بود...
#فرانتس_کافکا
@GLrious333
هر چه کارگر ثروت بیشتری تولید میکند و فرآوردهاش از لحاظ قدرت و گستره بیشتر میشود، تهیدستتر میگردد. هرچه کارگر کالای بیشتری پدید میآورد، خود به کالایی ارزانتر مبدّل میشود.
غرض از این واقعیت صرفن این است که چیزی که کارگر تولید میکند، یعنی فرآوردهی کار، در برابر کار همچون چیزی بیگانه و قدرتی مستقل از تولیدکننده قد عَلَم میکند.
دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴
#کارل_مارکس
#گارگر
من معتقدم چیزی که امروز با آن رو به رو هستیم یک بیماری روان شناختی همه گیر است ، بیماریای که در آن مردم دیگر متوجه نمیشوند که اشکالی ندارد گاهی اوقات اوضاع بر وفق مراد نباشد
#مارک منسن
#هنر ظریف رهایی از دغدغهها
@GLrious333
«... روانپزشکم میخواد بدونه چرا میرم بیرون تو جنگلها قدم میزنم و پرندهها رو تماشا میکنم و پروانه جمع میکنم. یه روز کلکسیونم رو نشونت میدم. [...]
اونها میخوان بدونن وقتم رو چطور میگذرونم. بهشون میگم گاهی فقط میشینم و فکر میکنم. ولی نمیگم چه فکری. کُفرشون رو در میآرم. بهشون میگم گاهی دوست دارم سرم رو بگیرم عقب، اینجوری، دهنم رو باز کنم که بارون بریزه توش. مزهش عین شرابه. تا حالا امتحان کردهای؟»
@GLrious333
[ رِی بِرَدبِری || فارنهایت ۴۵۱ |
از یک جایی به بعد
همین میشه که فروغ فرخزاد میگه:
تازگیها، در برابر بی مهری آدمَها هیچ نمیگویم !
سکوت و سکوت و سکوت ...
انگار که لال شده باشم؛ شاید هم کور و کر !
دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم
و نه حتی حوصلهاش را ...
@GLrious333
چارلز بوکوفسکی" تعریفی از عشق دارد که "ولادیمیر ناباکوف" در رمان «خنده در تاریکی» این تعریف را به زیبایی توصیف کرده است. از نظر بوکوفسکی عشق چون مه صبحگاهیست که با اولین پرتو واقعیت از بین میرود. و ناباکوف در بخشی از رمانش نماد عشق را لباس قرمز معشوق بیان کرده که در گوشهای پنهان شده است اما در حقیقت کوسن قرمز رنگیست که در نگاه متوهم عاشق چنین به نظر میرسیده. عاشقی که با خیال شیرین معشوق ساعتها صبر کرده تا موعد مقرر برسد و ناگهان با واقعیتی متفاوت از تصوراتش روبهرو میشود!
@GLrious333
بهزاد: من زن قهوه چی تا حالا ندیده بودم !
زن : دور از جانت، زیر بُته به عمل آمدی؟!
بهزاد: بله؟!
زن : میگم دور از جانت، زیر بُته به عمل آمدی؟! پس کی چایی جلوی دست پدرت میذاره؟!
بهزاد: معلومه، مادرم
زن : پس چرا میگی زن قهوه چی ندیده بودم؟ زنها همشون قهوه چی ان دیگه. سه شغله ان ! روزها کارگرن، غروبها قوه چی ان، شبها همه با هم همکارن ! دور از جان مادر شما !
📼 باد ما را خواهد برد
🎬 عبّاس کیارستمی
#دیالوگ. @GLrious333
اندیشهورزترینِ مردمان، اگر که دلیرترین نیز باشند، دردناکترین بلاهایی را نیز از سر میگذرانند که هیچکس نگذرانده است: اما درست به همین دلیل است که زندگی را پاس میدارند، زیرا ایشان را با بزرگترین دشمنیِ خویش رویاروی کرده است.
#فریدریش_نیچه
#غروب_بتها
@GLrious333
به این نتیجه رسیدهام که
بیشتر مردم بزرگ نمیشوند.
ما جای پارک خودمان را پیدا میکنیم
و به کارتهای اعتباریمان افتخار میکنیم.
ازدواج میکنیم و جرات میکنیم بچهدار شویم
و به آن بزرگ شدن میگوییم.
اما فکر کنم بیشترین کاری که میکنیم
پیر شدن است.
ما تراکم سالها را در بدنهایمان
و روی صورتهایمان این طرف و آن طرف میبریم
اما معمولن خود حقیقی ما،
کودکِ درونمان، هنوز بیگناه است
و مثل گیاه مگنولیا خجالتی است.
مایا آنجلو
📝 #پاراگراف
تنها ماندن با خودِ مزخرفم، بهتر از بودن با یک نفر دیگر بود. هر کسی که باشد. همهشان آن بیرون دارند حقههای حقیر، سرِ همدیگر سوار میکنند و کلهمعلق میزنند...
✍ #چارلز_بوکوفسکی
📕 عامه پسند
اگر بمونم میپوسم، وام میگیرم قالی میخرم، یخچال میخرم، وام میگیرم زن میگیرم بعد بچهدار میشم ... شب و روز کارم میشه وام گرفتن و قسط دادن، هر روز زن و بچههام چیز تازهای میخوان. فکر و ذکرم میشه حقوق آخر برج. فرصت نمیکنم چیزی بخونم چیزی بنویسم، بازنشسته میشم، نوههام میریزن دورم، میرم زیارت حاج آقا میشم . . . یادم میره برای چی به دنیا اومدم کم کم پیر میشم، مریض میشم میرم روی کاغذی مینویسن «بزرگ خاندان از دنیا رفت، فاتحه!» . این راه من نیست . . . نه عمو من اهل این چیزا نیستم، وقتم تلف میشه.
𓄂 @GLrious333 𓆃
شما که غریبه نیستید
#هوشنگ_مرادی_کرمانی
.
روزها را یکی پس از دیگری با سلام و صلوات به خاک میسپریم و از گذشتن آن هم افسوس نداریم. همهچیز این مملکت مال آدمهای بخصوصی است. کیف، لذت، گردش و همهچیز. نصیب ما این میان، گند و کثافت و مسئولیت شد.
صادق هدایت
نامه به حسن شهید نورایی
قلب خانهای است با دو اتاق خواب.
در یکی، رنج زندگی میکند و در دیگری شادی.
نباید خیلی بلند خندید وگرنه رنج در اتاق دیگر بیدار میشود.
یانوش: شادی چطور؟ از سر و صدای رنج بیدار نمیشود؟
نه، گوش شادی سنگین است. صدای رنج را در اتاق مجاور نمیشنود.
فرانتس کافکا
𓄂 @GLrious333 𓆃