کانال گفتگفتم:اخبارداستان ،تاتر،سینما،معرفی کتاب ،تاریخ بازتاب اخبارنشست های ادبی شروع به کارکانال12/12/1394 ارتباط باادمین : @A12z3z انتقادات وپیشنهادات شما رهگشا خواهدبود
انیمیشن کوتاه «بهترین دوست»
Best Friend 2018
▪️اثر نیکولآس اُولیویری
▫️برنده جایزه 2019 Annie Awards
#انیمیشن
@goftgoftam 🔻🔺
بشنوید:
مصاحبه با ماریو بارگاس یوسا، نویسندهی اسپانیاییزبانی که شیفتهی زبان و ادبیات فرانسه بود
@matikandastan
گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجی که آثار و کتابهای ادبی بزرگان را میخوانند،در قیاس با آدمهای بیسوادی که سریالهای بیمایهی تلویزیونی آنان را تبدیل به موجوداتی ابله کرده،قدر لذت را بیشتر میدانند و بدون شک با درستی و صلابت و موفقیت بیشتری زندگی میکنند❗️
یوسا
چرا باید ادبیات بخوانیم؟ / ماریو بارگاس یوسا؛ ترجمه عبدالله کوثری/ 2
🔷 ادبیات محرک ذهن انتقادی است
در غیاب ادبیات، ذهنی انتقادی که محرک اصلی تحولات تاریخی و بهترین مدافع آزادی است لطمهای جدی خواهد خورد. این از آنروست که ادبیات خوب سراسر رادیکال است و پرسشهایی اساسی درباره جهان زیستگاه ما پیش میکشد. ادبیات برای آنان که به آنچه دارند خرسندند، چیزی ندارد که بگوید. ادبیات خوراک جانهای ناخرسند و عاصی است، زبان رسای ناسازگاران و پناهگاه کسانی است که به آنچه دارند، خرسند نیستند. انسان به ادبیات پناه میآورد تا ناشادمان و ناکامل نباشد.
🔷 با ادبیات، آدمهایی بیسرزمین، بیزمان و نامیرا میشویم
ادبیات تنها ناخشنودیها را به شکلی گذرا تسکین میدهد، اما در همین لحظات گذرای تعلیق حیات، توهم ادبی ما را از جا میکند و به جایی فراتر از تاریخ میبرد و ما بدل به شهروندان بيسرزمین و بیزمان میشویم، نامیرا میشویم، بدینسان غنیتر، پرمغزتر، پیچیدهتر، شادمانتر و روشنتر از زمانی میشویم که قید و بندهای زندگی روزمره دست و پایمان را بسته است.
🔷 ادبیات به ما میآموزد که میتوان جهان را بهبود بخشید
ادبیات به ما یادآوری میکند که این دنیا، دنیای بدی است و آنان که خلاف این را وانمود میکنند، یعنی قدرتمندان و بختیاران، به ما دروغ میگویند و نیز به یاد ما میآورد که دنیا را میتوان بهبود بخشید و آن را به دنیایی که تخیل ما و زبان ما میتواند بسازد، شبیهتر کرد. جامعه آزاد و دموکراتیک باید شهروندانی مسئول و اهل نقد داشته باشد، شهروندانی که میدانند ما نیاز به آن داریم که پیوسته جهانی را که در آنیم به سنجش درآوریم تا هرچه بیشتر شبیه دنیایی شود که دوست داریم در آن زندگی کنیم.
حال بجاست اگر پیش خود دنیایی خیالی بسازیم؛ دنیایی بدون ادبیات و انسانهایی که نه شعر میخوانند و نه رمان. در این جامعه خشک و افسرده با آن واژگان کممایه و بیرمقش که خرخر و ناله و اداهایی میمونوار جای کلمات را میگیرد، بعضی از صفتها وجود نخواهد داشت. بیگمان تحقق این ناکجاآباد، هولانگیز و بسیار نامحتمل است؛ اما اگر میخواهیم از بیمایگی تخیل و از امحای ناخشنودیهای پرارزش خود که احساساتمان را میپالاید و به ما میآموزد به شیوایی و دقت سخن بگوییم و نیز از تضعیف آزادیمان بپرهیزیم باید دست به عمل بزنیم، دقیقتر بگویم باید بخوانیم.
#مایو_بارگاس_یوسا
📚📚📚📚📚📚
بدشانسی های احساسی ام بیشتر ناشی از خودم بود تا او، زیرا او را طوری دوست داشتم که او هرگز قادر نبود همانطور دوستم بدارد، اگر چه در فرصت های نادری کوشیده بود.
- دلم نمی خواهد هیچ بلایی سرت بیاید، می خواهم مثل همیشه همه بلاها را تو به سر من بیاوری.
دختری از پرو. ماریو بارگاس یوسا
📌📌📌📌📌📌
@cafe_honare_iran
📢اعتراف یوسا به بیاستعدادی خودش در آغاز کار نویسندگی
@matikandastan
ماریو بارگاس یوسا: من نامهنگاریهای «فلوبر» را خواندم و این کمک خارقالعادهای به من کرد، چون دقیقا شبیه من و بسیاری دیگر از نویسندگان، او هم در ابتدای کار هیچ استعدادی نداشته است. او یک ذهنیت داشت و آن هم این بود که میخواست یک نویسنده بزرگ شود. بنابراین با مقاومت، لجاجت، نظم و سختکوشی با این فقدان استعداد جنگید. (منبع: ایسنا)
@matikandastan
برخی نویسندگان ما همچنان درگیر «حسنی به مکتب نمیرفت» هستند!
رویا بیژنی براین باور است که بعضی از نویسندگان ما همچنان درگیر «حسنی به مکتب نمیرفت» و قصههای عامیانه هستند. او میگوید: آخر چند درصد آدمهای امروزی در روستا زندگی میکنند و در تنور نان میپزند؟!
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) یکی از مسائل مهم حوزه نشر، بهویژه در بخش کودک و نوجوان این است که چرا کتابهای ما نتوانستهاند توجه مخاطب جهانی را به خود جلب کنند؟ این به محدودیت زبان فارسی و ترجمه نشدن آثار یا برگردانهای ضعیف برمیگردد؟ علت این مساله را باید در ضعف تالیف جستوجو کرد یا عوامل دیگر بر آن تاثیر میگذارند؟ این پرسشی است که خبرگزاری کتاب ایران در قالب گفتوگو با نویسندگان، تصویرگران و ناشران کتاب کودک و نوجوان مطرح میکند و به چرایی آن میپردازد.
رویا بیژنی، تصویرگرکتابهای کودک و نوجوان است. او شناخت مخاطب را یکی از مهمترین دلایل جهانی شدن میداند و میگوید: ما باید بازار هدف را بشناسیم و متناسب با خواست و سلیقه مخاطب خود به انتخاب و ترجمه کارها بپردازیم. برای مثال ممکن است داستانهای فلان نویسنده را مردم فرانسه دوست داشته باشند اما اسپانیایی زبانها نپسندند. پس لازم است افراد یا نهادهایی وجود داشته باشند که هم مخاطب را میشناسند هم بدون سوگیری و نگاه ایدئولوژیک، بهترین کارها را انتخاب میکنند و به زبانهای دیگر برمیگردانند.
تصویرگر مجموعه «زنان و مردانی که ایران را ساختهاند» براین باور است که زبان فارسی، گستره جغرافیایی محدودتری را به نسبت زبانهای انگلیسی و اسپانیایی و فرانسوی و… دربرمیگیرد پس ترجمه کتابهای کودک و نوجوان به زبانهای پرمخاطب جهان، ضرورت دارد بهشرط اینکه انتخابها با دقت و از روی شناخت باشد.
وجود آژانسهای ادبی، ضروری است
به گفته بیژنی، تصویرگران ایرانی برای شرکت در مسابقههای جهانی، مسیر هموارتری را پشت سر میگذارند چون زبان تصویر، جهانی است و مرز و محدوده ندارد اما بسیاری از تصویرگران راه را از چاه نمیشناسند و نمیدانند چگونه باید در جشنوارههای جهانی شرکت کنند؟ سالها پیش (حدود ۱۴ یا ۱۵ سال پیش)، هر زمان فراخوانی منتشر میشد، همه اعضا یا کسانی که با انجمن تصویرگران در ارتباط بودند، کارهاشان را به دبیرخانه تحویل میدادند و خانم شهلا حائری، چون زبان خارجی بلد بودند و با نمایشگاهها و ناشران خارجی ارتباط داشتند، زمان و انرژی میگذاشتند و از بین آثار، تعدادی را انتخاب میکردند تا مثلاً در مسابقه نوما یا براتیسلاوا شرکت کنند. اما در حال حاضر، چنین اتفاقی نمیافتد و انجمن فعالی وجود ندارد که از خانم حائریِ نوعی بخواهد کارها را گزینش و ارسال کند.
تصویرگرداستان کودکانه «نبات خانومی» در پاسخ به این پرسش که چرا همیشه اسامی محدود و مشخصی در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و برنده میشوند میگوید: چون زبان انگلیسی بلدند و راههای ارتباطی را میشناسند. البته من منکر توانمندی و خلاقیتشان در زمینه تصویرگری نیستم. روشن است که در این شرایط من و امثال من که مهارت زبانیمان اندک یا در حد متئوسط است از قافله عقب میمانیم. به همین جهت وجود افراد یا مراکزی در قالب آژانس ادبی یا هر اسم دیگری که رویش میگذارید ضرورت دارد.
چند درصد مردم امروز در تنور نان میپزند؟
به باور رویا بیژنی، برخی از نویسندگان ما همچنان درگیر «حسنی به مکتب نمیرفت» و قصههای عامیانه هستند. واقعیت این است که داستانهای عامیانه اگر لباس تازه بر تن نپوشند برای بچهها، هیچ جذابیتی ندارند. حتی برای بزرگترها هم خوشایند نیستند. آخر چند درصد آدمهای امروزی در روستا زندگی میکنند و در تنور نان میپزند؟ چرا باید داستانهای ما همچنان در فضاهای روستایی بگذرد؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از مردم با توجه به رشد جمعیت و مسایل اقتصادی، آپارتماننشین شدهاند؟
تصویرگر کتاب «مدیری که به انفجار مدرسهاش خندید» که به زندگی میرزا حسن رشدیه میپردازد بر این باور است: بچهها وقتی با یک کتاب ارتباط برقرار میکنند که خود را در آن ببینند. چه تعداد از کودکان امروزی مادربزرگ خود را «بیبی» صدا میکنند؟ حالا اگر بخواهیم این کتاب را به زبان انگلیسی برگردانیم آیا واژه «بیبی» قابل ترجمه است؟ آیا «گرندما» میتواند حس و حال و فرهنگی که در این یک کلمه نهفته را به مخاطب منتقل کند؟!
بیژنی، روزآمدشدن را ضرورت انکارناپذیر کتابهای کودک و نوجوان میداند و میگوید: در حال حاضر، سرگرم تصویرگری داستانی هستم که در آن به واژههای ناآشنایی چون «چغورک» اشاره شده؛ شما را به خدا در زندگی امروز ما چغورک به چه کار میآید؟
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
محمود حسینیزاد در گفتگو با ایبنا: ۱
هنوز در حیطه زبان بیستسالگیام مینویسم
محمود حسینیزاد، داستاننویس و مترجم کشورمان گفت: زبانم طی این همه سال تغییراتی کرده ولی در حیطه زبانی خودم بوده و هنوز در حیطه همان زبان بیستسالگیام مینویسم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمود حسینیزاد زاده ۱۹ فروردین ۱۳۲۵، نمایشنامهنویس، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ادبیات آلمانی است که سریال پرمخاطب «زخم کاری» براساس رمان «بیست زخم کاری» وی نوشته شده است. در مقام نویسنده تا به حال چهار مجموعه داستان و یک رمان منتشر کرده و در مقام مترجمی پرکار آثار متعددی از ادبیات آلمانی٬ از جمله نمایشنامههای برتولت برشت، داستانها و رمانهای یودیت هرمان، رمانهای پلیسی فریدریش دورنمات و داستانها و رمانها و نمایشنامههایی از اینگو شولتسه، پتراشتام، فالک ریشتر و هینر مولر از وی عرضه شده است. در ادامه گفتوگوی ما را با این مترجم ایرانی ساکن آلمان به مناسبت زادروزش میخوانید.
ادبیات معاصر ایران در سالهای اخیر با دگرگونیهای گوناگونی مواجه بوده است؛ از زبان و فرم گرفته تا دغدغههای اجتماعی. ارزیابی شما از وضعیت کنونی ادبیات داستانی ایران چیست؟
دگرگونی در زبان نویسندگان طبیعی است. با پیشرفت زمان همهچیز پیشرفت میکند و متحول میشود از جمله زبان، روشنفکر و هنرمند و هنوز هم اگر بخواهیم یکی دو رمان شاخص ادبیات معاصرمان را نام ببریم، مسلماً از کارهای دهه ۴۰ و ۵۰ نمونه میآوریم. ادبیات ما سالهاست به دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در حال گذراندن تجربه است و تا زمانی که نویسندههای ما با یک کار شناخته میشوند نمیتوان نظری داد. باید بگذاریم تا نویسندههایی پیدا شوند که در کارنامهشان دست کم چهار یا پنج کار درست و حسابی داشته باشند.
به نظر شما، در جامعه امروز ایران، ادبیات داستانی چه جایگاهی دارد؟
جایگاه خاصی ندارد جز شعر که همیشه جایگاه خاص و خوب خودش را دارد، ادبیات منثور جائی پیدا نکرده، نه سیاست این اجازه را میدهد و نه اقتصاد؛ سیاست که ممیزی و اقتصاد هم تنگی معیشت دارد.
داستانهای شما همواره واجد فضایی خاص، گاه سرد و گاه درونگراست؛ فضایی که خواننده را به تأمل و سکوت وامیدارد. با توجه به این ویژگی، تا چه میزان از فضاهای داستانی شما برگرفته از تجربه زیستیتان است؟ و تا چه حد ریشه در نگاه انتقادی یا اجتماعی شما دارد؟
تجربه زیسته یا زندگی هر نویسنده در آثارش نقش دارد و اگر میشنویم که فلان نویسنده کاملاً با نظم کار میکند و از ساعت ۸ تا ۱۶ بر اساس یک سازماندهی و برنامه خاصی پشت میزش مینشیند و مینویسد باز هم میدانیم که در آن نظم و انضباط تجربهها و دیدههای نویسنده و زندگی شخصی اش تاثیرگذار است. حالا شاید یکی تجربههایش را پرطمطراق و با جملهبندی های طولانی و مفصل بیان کند و نویسندهای دیگر فضایی تجریدی، موجز و خشک خلق کند. من در دسته دوم جا دارم و مایلم تا خواننده و مخاطب در پی بردن به تجربههای من در لابهلای نوشتههایم سهیم باشد.
شخصیتهای داستانیتان اغلب در کشاکش درونی، سکوت و فاصله گرفتن از جهان پیرامون ترسیم میشوند. آیا این نوع شخصیتپردازی بازتابی از نوعی دیدگاه فلسفی یا روانشناختی خاص شما به انسان معاصر است؟
در یک فضای بسته، بیتنش و شاید سرد و خشک میتوان خواننده را واداشت تا حرف اصلی نویسنده را درک کند. وقتی میخواهم درباره بارش باران بنویسم اگر در سه صفحه ریزش باران را توصیف کنم جز اینکه خواننده را گیج کنم و وادارم که از دریچه نگاه من باران را ببیند کاری نکردهام. باید در کمترین کلمات بگویم باران میآید و خواننده خودش تجربهاش را با تجربه من یکی کند. باید مهلتی بدهم تا با هم تجربهای جدید خلق کنیم.
در آثارتان با زنانی مواجه میشویم که پیچیدگی روانی دارند و از کلیشههای رایج فاصله گرفتهاند. در خلق این شخصیتها، آیا تلاشی آگاهانه برای ارائه تصویری نو از زنان در ادبیات معاصر بوده است؟
همیشه خواستهام تا شخصیتهای داستانم چه زن، چه مرد و چه کودک را به گونهای که هستند و ما میشناسیم معرفی کنم. اصلاً موافق خلق ابرمرد یا ابرزن نیستم. آدمهایی را خلق میکنم که دغدغههای همهمان را دارند و در همین دنیا و جامعه هستند، روی ابرها زندگی نمیکنند و دو پایشان روی زمین است. بار اضافی به آنها تحمیل نمیکنم.
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
هر آنچه درون توست زیباست؛ حتّی تلاشهای ناموفقت برای پنهان کردن غمهایت...
لاادری
@goftgoftam 🔻🔺
تبر
درخت پیر را گفتند: یکی وارد جنگل شده و درختان را قطع میکند.
پرسید: جنسش.
گفتند: آهنیست تبر نام.
گفت: محال ممکن است.
گفتند: البته تنها نیست، چوبی او را کمک میکند به نام دسته.
درخت کهنسال گفت: گفتم آهن را یارای حمله به جنگل نیست، مگر خودمان کمکش کنیم.
@goftgoftam 🔻🔺
#نکته
خودپسند و گناهکار
روزی حضرت عیسی علیه السلام الله با جمعی از حواریون به راهی میگذشت، ناگاه گنهکاری تباه روزگار که در آن زمان به فسق و فجور معروف و مشهور بود آنان را بدید، آتش حسرت در سینهاش افروخته شد، آب ندامت از دیدهاش روان گشت، تیرگی روزگار و تاریکی حال خود را به معاینه بدید، آه جگر سوز از دل پرخون برکشید و با زبان حال گفت: یا رب که منم دست تهی چشم پرآب پس با خود اندیشید که هر چند در همه عمر قدمی به خیر برنداشتهام و با این آلودگی و ناپاکی قابلیت همراهی با پاکان را ندارم، اما چون این گروه دوستان خدایند، اگر به مرافقت و موافقت ایشان دو سه گامی بروم ضایع نخواهد بود؛ پس خود را سگ اصحاب ساخت و بدنبال آن جوانمردان فریادکنان میرفت. یکی از حواریون باز نگریست و آن شخص را که به نابکاری و بدکاری شهره شهر و مشهور دهر بود دید که به دنبال ایشان میآید، گفت: یا روح اللّه! ای جان پاک! این مرده دل بی باک را کجا لیاقت همراهی با ماست و بودن این پلید ناپاک از پی ما در کدام مذهب رواست؟ او را از ما بران تا ما را دنبال نکند و از همراهی ما جدا شود که مبادا شومی گناهانش دامن زندگی ما را نگیرد!!
حضرت در اندیشه شد تا به آن شخص چه گوید و چگونه عذر او را بخواهد، که ناگاه وحی الهی در رسید: یا روح اللّه! دوست خودپسند و دچار پندار خود را بگوی تا کار از سر گیرد، که هر عمل خیری تا امروز از او صادر شده به خاطر نظر حقارتی که به آن مفلس انداخت از دیوان و دفتر عمل او محو کردیم و آن فاسق گناهکار را بشارت ده که به آن حسرت و ندامت که به پیشگاه ما پیش آورد، مسیر توفیق به روی او گشودیم و دلیل عنایت را در راه هدایت به حمایت او فرستادیم.
@goftgoftam 🔻🔺
#پند
❗️انیمیشن
Runny on Rount Mushmore
▪️نویسنده و طراح: شِل سیلوِراِشتآین
Shel Silverstein
▫️بر اساس شعری به همین نام از شِل سیلوِراِشتآین
@goftgoftam 🔻🔺
❗️سکانس برتر!
▪️سکانسی از فیلم «ساعت گرگ و میش»
▫️کارگردان: اینگمار برگمان
▪️محصول: سوئد، ۱۹۶۸ میلادی
▫️ترجمهی دیالوگهای این سکانس:
+ این بدترین ساعت شبه. میدونی بهش چی میگن؟
- نه
+ قدیمیها بهش میگفتن ساعت گرگ. این همون ساعتیه که خیلی از آدما توش میمیرن و بچههای زیادی توش به دنیا میان. توی همین ساعته که کابوسها به سراغ ما میان. و اگه این ساعت بیدار باشیم...
- میترسیم
- میترسیم
@goftgoftam 🔻🔺
سومین نشست نقدادبی کاژه ،باکتاب خضرانه.
برای تهیه کناب به شماره داخل پوستر زنگ بزنید تابرایتان ارسال شود
حضور درجلسه برای عموم کتاب دوستان آزاد است
@godtgoftam 🔺🔻
اعلام نامزدهای نهایی جایزه هوگو ۲۰۲۴؛ رقابت تنگاتنگ در ژانر علمی-تخیلی
https://harfemard.ir/2024-hugo-award-finalists-announced-tight-competition-in-science-fiction-genre/
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
🔸جادوگر شهر مسکیرش
▫️فیلم مستندی به زبان آلمانی دربارهی زندگی #مارتین_هایدگر محصول سال ۱۹۸۹
▫️زیرنویس فارسی
@goftgoftam🔻🔺
مهدی غبرایی: یوسا در«سور بز»که درباره جنایات دیکتاتور دومینیکن است توانسته بااستادی تمام وفلاشبکهای متعدد روایتی گیرا از قول راوی ارائه کند
Читать полностью…جامعهای که ادبیات مکتوب ندارد، در قیاس با جامعهای که مهمترین ابزار آن، یعنی کلمات، در متون ادبی پرورده شده و تکامل یافته، حرفهایش را با دقت کمتر، غنای کمتر و وضوح کمتر بیان میکند. جامعهای بیخبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، همچون جامعهای از کرولالها دچار زبانپریشی است و به سبب زبان ناپخته و ابتداییاش مشکلات عظیم در برقراری ارتباط خواهد داشت.
این در مورد افراد نیز صدق میکند. آدمی که نمیخواند، یا کم میخواند یا فقط پرتوپلا میخواند، بیگمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف میزند اما اندک میگوید.
چرا ادبیات؟
#ماریو_بارگاس_یوسا
ترجمۀ عبدالله کوثری
چرا باید ادبیات بخوانیم؟ / ماریو بارگاس یوسا؛ ترجمه عبدالله کوثری/ 1
🔷 ادبیات میآموزد چیستیم و چگونهایم
هیچ چیز بهتر از ادبیات به ما نمیآموزد که تفاوتهای قومی و فرهنگی را نشانه غنای میراث آدمی بشماریم. مطالعه ادبیات خوب بیگمان لذتبخش است؛ اما در عین حال به ما میآموزد که چیستیم و چگونهایم، با وحدت انسانیمان و با نقصهای انسانیمان، با اعمالمان، رؤیاهامان و اوهاممان، به تنهایی و با روابطی که ما را به هم میپیوندد، در تصویر اجتماعیمان و در خلوت وجدانمان.
🔷 ادبیات و احساسِ اشتراک در تجربه جمعی انسانی
در دنیای امروز یگانه چیزی که ما را به شناخت کلیت انسانیمان رهنمون میشود، در ادبیات نهفته است. این نگرش وحدتبخش، این کلام کلیتبخش نه در فلسفه یافت میشود و نه در تاریخ، نه در هنر و نه بیگمان در علوم اجتماعی. ادبیات از طریق متونی که به دست ما رسیده، ما را به گذشته میبرد و پیوند میدهد با کسانی که در روزگاران سپریشده سوداها به سر پختهاند، لذتها بردهاند و رؤیاها پروراندهاند، و همین متون امروز به ما امکان میدهند که لذت ببریم و رؤیاهای خودمان را بپرورانیم. این احساس اشتراک در تجربه جمعی انسانی در درازنای زمان و مکان والاترین دستاورد ادبیات است.
🔷 حرفهای جامعهای که ادبیات مکتوب ندارد واضح نیست
یکی از اثرات سودمند ادبیات در سطح زبان تحقق مییابد. جامعهای که ادبیات مکتوب ندارد، در قیاس با جامعهای که مهمترین ابزار ارتباطی آن، یعنی کلمات، در متون ادبی پرورده شده و تکامل یافته، حرفهایش را با دقت کمتر، غنای کمتر و وضوح کمتر بیان میکند. جامعهای بیخبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، همچون جامعهای از کرولالها دچار زبانپریشی است و به سبب زبان ناپخته و ابتداییاش مشکلات عظیم در برقراری ارتباط خواهد داشت. این در مورد افراد نیز صدق میکند. آدمی که نمیخواند یا کم میخواند یا فقط پرت وپلا میخواند، بیگمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف میزند، اما اندک میگوید؛ زیرا واژگانش برای بیان آنچه در دل دارد بسنده نیست.
🔷 در غیاب ادبیات، عشق و لذت بیمایه میشد
ادبیات عشق و تمنا را عرصهای برای آفرینش هنری کرده است. در غیاب ادبیات اروتیسم وجود نداشت و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمی و شوری که حاصل خیالپردازی ادبی است، بیبهره میماند. بهراستی گزافه نیست، اگر بگوییم آن زوجی که آثار گارسیلاسو، پترارک، گونگورا یا بودلر را خواندهاند، در قیاس با آدمهای بیسوادی که سریالهای بیمایه تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله کرده، قدر لذت را بیشتر میدانند. در دنیایی بیسواد و بیبهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آنچه مایه ارضای حیوانات میشود، نخواهد بود و هرگز نمیتواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود.
#مایو_بارگاس_یوسا
📢انسان در برابر جهان تخیلاتش سطح پایین و معمولی است
@matikandastan
ماریو بارگاس یوسا: ◀چقدر انسان نسبت به جهانی که میتواند در تخیلات و رویاهای خود تصور کند و بیافریند، سطح پایین و معمولی است. ادبیات با خلق و دوبارهسازی قصهها و افسانهها، زندگی انسانها را غنی میکند و یک زندگی موازی همراه با زندگی واقعی را پیش میبرد که انگیزههای آن غنیتر، واضحتر و شفافتر است.
◀وقتی یک نفر مطالعه میکند، رویکردی انتقادی پیدا میکند تا واقعیت را به دنیای کتابها نزدیک کند. ادبیات میل درونی برای تغییر دادن و ایستادن مقابل سلطه را که از گهواره تا گور سعی در کنترل ما دارد، بیدار میکند. (منبع: ایسنا)
@matikandastan
از دون کیشوت تا صد سال تنهایی: شاهکارهای خواندنی ادبیات اسپانیا
https://harfemard.ir/from-don-quixote-to-one-hundred-years-of-solitude-masterpieces-of-spanish-literature/
[مطالعه این مقاله به تمام دوستانی که با ادبیات اسپانیا آشنایی ندارند توصیه میشود.]
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
محمود حسینیزاد در گفتگو با ایبنا: ۲
از نخستین داستانهای کوتاه شما که در مجموعه «سیاهی چسبناک شب» خواندهایم تا آثار متأخرتر، میتوان نوعی تحول در زبان و نگاه را مشاهده کرد. شما خود این سیر تطور را چگونه تحلیل میکنید؟
اولین نوشته چاپ شده از من مقدمهام بر ترجمه «ادبیات از نظر گورکی» بود که سال ۵۷ منتشر شد. هنوز هم وقتی آن مقدمه را میخوانم، میبینم که زبان من است! حیطه و چارچوب زبان من در آن مقدمه کوتاه با زبان امروزم تفاوت چندانی پیدا نکرده؛ البته که پختهتر شده، صیقل خورده، ولی هنوز همان ایجاز و کوتاهی و عدم پایبندی بر قواعد دستوری را دارد. زبان من از «سیاهی چسبناک شب» تا «سرش را گذاشت روی فلز سرد» و «بیست زخم کاری» متحول شده ولی در همان حیطه زبانی خاص خودم بوده و میتوانم بگویم هنوز در حیطه زبان بیستسالگیام مینویسم.
شخصیتهای داستانی شما معمولاً پیچیدگی روانی و چندلایه دارند. اگر امکان داشت یکی از آنها را به دنیای واقعی دعوت کنید، کدام شخصیت را انتخاب میکردید و چرا؟
همهشان را دعوت میکردم. گذشته و تجربهها مهم هستند و پس آن آدمها هم مهم بودهاند ولی از نظر احساسی مادرم و پدرم و دو بچهای را که از دست دادم دعوت میکردم.
ترجمه ادبی نیازمند تسلط زبانی، ولی بیش از آن، نیازمند درک عمیق از روح اثر است. چه عواملی باعث شد که بهطور ویژه به ترجمه ادبیات آلمانی علاقهمند شوید و این مسیر را برگزینید؟
چون در آلمان درس خواندهام، ترجیح دادم ادبیات آلمانی را ترجمه کنم. از همان جوانی به ادبیات علاقه داشتم و زیاد میخواندم لاجرم با رفتن به آلمان با ادبیات آنجا آشنا شدم. زبان آلمانیها، فرهنگشان و محیط زندگیشان را میشناسم و در مجموع آشنایی با زبان و فرهنگ آلمانی مرا به این سمت سوق داد.
ترجمه برخی متون ادبی به دلیل ساختار زبانی یا فرهنگی خاص، با دشواریهایی همراه است. در میان آثاری که ترجمه کردهاید، کدامیک برایتان چالشبرانگیزتر بوده و دلیل آنچه بوده است؟
علاقه بسیار زیادم به فیلم و سینما از همان دوران دبستان و نوجوانی باعث شد تا همیشه و از همان زمان به ادبیات روز علاقه داشته باشم. تاثیر ابراهیم گلستان واقعاً برمیگردد به سالهای اول دبیرستان و علاقهام به همینگوی نیز به همان سالها اختصاص دارد. در ترجمه هم از همان دوران دانشجویی سراغ معاصرها رفتهام. برای همین در ترجمه در درک اثر، دنیا و فضاسازی نویسنده چالشی ندارم. ادبیاتی که ترجمه میکنم از دوران و از آدمهایی میگوید که میشناسم. از میان ترجمههای اخیرم نمایشنامهای از هینر مولر بوده که فخامت زبانی خاص آن مرا با چالش مواجه کرد. «فیلوکتت» را هینر مولر براساس نمایشنامهای از یونان باستان نوشته و تلاشش نشان دادن اوضاع سیاسی در آلمان شرقی و تحت حکومت کمونیستها در آن قالب بود. بود. این اثر اولین نمایشنامه از مجموعه بازخوانیهای هینر مولر از تراژدیهای یونان باستان با نگاه به وضعیت سیاسی آلمان شرقی است که من در فهم بعضی جاها مشکل داشتم. مشکل بعدی هم زبان والای هیند مولر و نثر شاعرانهاش بود. همچنین میتوانم به ترجمه «اتاق لودویگ» نوشته آلویس هوچنیگ اشاره کنم که به دوران اشغال اتریش توسط نازیها میپردازد و ناچار شدم برای ترجمه دقیق اثر چندین بار با نویسنده ملاقات کنم. کتاب چالشبرانگیز دیگر نیز ترجمه «اورستیا» بود. کارگردان آلمانی پتر اشتاین این نمایشنامه طولانی آیسخلوس را بازنویسی مدرنی کرده و ترجمهاش ساده بود یعنی زبان امرزی برای یک نمایشنامه کلاسیک انتخاب شده بود.
برخی نویسندگان معتقدند که ترجمه میتواند ناخودآگاه بر سبک نوشتنشان تأثیر بگذارد. آیا شما نیز چنین تأثیری را تجربه کردهاید؟ اگر بله، این تأثیر را در کدام جنبهها بیشتر احساس میکنید؟
در ترجمه این گونه نیست که کتاب را بخوانیم و بگذریم. با گوشه و کنار متن کلنجار میرویم، وارد دنیای ادبی نویسنده میشویم و همین روی مترجم تاثیر میگذارد. در من نیز کلنجاررفتن با زبان آلمانی که زبانی دقیق با قواعد پیچیده است و تقابل آن با زبان انعطافپذیر و شاعرانه فارسی تاثیرگذار بود.
آثار نویسندگانی چون دورنمات، اشتام و هرمان، از جمله ترجمههای مطرح شما هستند. چه وجوهی از سبک یا نگاه این نویسندگان برای شما جالب یا الهامبخش بوده است؟
من متنی را ترجمه میکنم که دوستش داشته باشم. زبان نقش اساسی دارد و بعد موضوع و من تجربه کردهام که همان صفحههای ورودی یک رمان یا داستان میتوانند روی انتخاب من موثر باشند. ادبیات شعاری و ادبیاتی که باید رمل و اسطرلاب انداخت تا به زوایایش پی برد در حوزه انتخابهای من قرارندارند، بلکه به ادبیاتی علاقه دارم که سروکارش با بشر و زندگی واقعی انسانهاست.
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
ماریو بارگاس یوسا، نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات درگذشت - خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/2049436/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D8%B3-%DB%8C%D9%88%D8%B3%D8%A7-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA
@goftgoftam 🔻🔺
#درگذشت
ناامیدی یعنی رنجی که انسان، معنایی در آن پیدا نکند.
انسان در جستجوی معنا، ویکتور فرانکل
@goftgoftam 🔺🔻
خوش دلی برای اهل خانه!
آوردهاند که روزی جمجمهایی در میدان ده توجه همگان را جلب کرد و بحث پیرامون اینکه این سنگسر از آن کدام سر است، مال زن هست یا مرد بالا گرفت؟ تا حدی که نزدیک بود نزاعی در گیرد.
تصمیم گرفتند جمجمه را نزد پیر ده و مغز آبادی برند و مشاور کدخدا را حکم کنند و همه به اتفاق به سراغش رفتند.
پیرمرد که جماعت و خیل دهاتی را بر درگاه خانه دید ترسید سوال آنان را بیجواب بگذارد تا مبادا جایگاه خود را در ده از کف دهد.
پس جمجمه را به اندرون برد در احوال آن به اندیشه رفت.
پیرزالش بگفت: مباد اشتباه کنی که دیگر در این بیت جایی نداری!!!
پیرمرد متحیر جمجمه را در پیش نهاد در اطراف جواب به نیکی اندیشید پس از لختی بیرون رفت و گفت: جمجمه از آن زنی خوش بیان و سحر لسان است.
پیرزالش از خوشحالی به وجد آمد ولی آه از نهاد مرد پنداران جمجمه بر هوا خواست و اقامه دلیل خواستند.
پیرمرد گفت: در احوال آن اندیشه کردم و خوب به آن نگریستم و چون فکاش ساییدگی داشت به این نتیجه رسیدم.
این بگفت خشنود به نزد پیرزالش رفت و به خوشی سالها زیست.
@goftgoftam 🔻🔺
#لطیفه
فراخوان دهمین سمپوزیوم دوسالانۀ رویکردهای نوین در ادبیات داستانی معاصر ایران
《پژوهشکدۀ فرهنگ و هنر حیرت》
این سمپوزیوم در دو بخش رقابتی و غیررقابتی و در چهار دسته، پذیرای آثار ادبیهنری و مقالات پژوهشی و متون نظری است.
بخش رقابتی:
۱- جشنوارۀ داستان کوتاه آوانگارد
۲- جشنوارۀ تحلیل و نقد داستان کوتاه و رمان فارسی
بخش غیررقابتی:
۱- نمایشگاه آثار ادبیات داستانی آزاد
۲- همایش نظریههای نوین در ادبیات داستانی معاصر
تقویم برگزاری سمپوزیوم:
مهلت ارسال آثار در تمامیِ بخشها: از ۱۰اسفند۱۴۰۳ تا ۳۱خرداد۱۴۰۴
اعلام نتایج مرحلۀ اول داوری و معرفی آثار راهیافته به مرحلۀ دوم: پایان مرداد۱۴۰۴
اعلام نتایج مرحلۀ دوم داوری و معرفی آثار راهیافته به مرحلۀ نهایی: پایان مهر۱۴۰۴
برگزاری همایش، نمایشگاه، اختتامیه و تقدیر از برگزیدگان نهایی: ۲۲ و ۲۳آبان۱۴۰۴
اطلاعات بیشتر:
Heyratfestival.ir
T.me/Dastane_shiraz
@Heyrat_athenaeum
Heyratfestival@gmail.com
۰۹۳۸۵۱۶۳۵۴۶
❗️میکی ماوس، شخصیت کارتونیِ ساخته و پرداختهی ذهن بنیانگذار کمپانی «دیزنی»، عید نوروز را به عنوان جشن سال نوی ایرانیان به کودکان تبریک گفت و در یک ویدئوی دو دقیقهای خطاب به کودکان تمام دنیا از نوروز به عنوان جشن ملی ایرانیها یاد میکند و از چهارشنبه سوری تا سیزده بدر را برای کودکان توضیح میدهد.
▪️میکی ماوس یکی از معروفترین شخصیتهای کارتونی دنیاست که در سال ۱۹۲۸ توسط والت دیزنی، بنیانگذار کمپانی دیزنی در هالیوود، و اوب آیوِرکس خلق شد و این نخستین بار است که کمپانی دیزنی تلاش کرده است نوروز را به کودکان دنیا معرفی کند.
@goftgoftam 🔻🔺
🔸جادوگر شهر مسکیرش
▫️فیلم مستندی به زبان آلمانی دربارهی زندگی #مارتین_هایدگر محصول سال ۱۹۸۹
▫️زیرنویس فارسی
@goftgoftam 🔻🔺
الحمدالله رب الشاکرین
نُهمین کتاب محسن رحیم دل، پس از کش و قوس های فراوان با وزارت ارشاد، منتشر شد.
ختمِ به خون
رمانی پراز ماجرا و پراز حادثه
رمانی اجتماعی
کمی جنایی
فوق العاده عاشقانه
دراین رمان تا حد امکان سعی شده از توصیفات غیر ضرور پرهيز و بیشتر به اصل ماجرا و قصه پرداخته شود و خواننده در هرصفحه ازاین کتاب با ماجرایی جديد روبه رو خواهد شد و همین امر به جذابیت و کشش داستان کمک زیادی کرده است.
ششصد و ده صفحه
قیمت چهارصد هزار تومان
ارسال در مشهد با پیک
شهرستان ها با پست
لطفا جهت خرید و حمایت از حقیر تماس بگیرید.
0937 842 32 21
0993 130 44 04
اگر نداشتن جا برای نگهداری از این کتاب، شما را از خرید منصرف می کند، میتوانید آن را بعد از خرید و مطالعه به دیگران و یا به کتاب خانه محل سکونت تان هدیه دهید و در گسترش فرهنگ کتاب خوانی سهیم شوید.
پیشاپیش منت دارِ حمایت بی دریغتان هستم.
لطفآ در انتشار این پیام همکاری کنید.
متشکرم
❤️❤️❤️
دومین نشست جلسه نقد کتاب کاژه
بررسی کتاب "خلوت گزیده"
نوشته: محمد خسرویراد
یکشنبه : ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۷ تا ۱۹
فرهنگسرای بهشت
مشهد ، انتهای بلوار مدرس ( انتهای خیابان جنت )
____
#مجتبی_انوریان_یزدی #علی_براتی_گجوان
#مهدی_براتی #محمد_خسروی_راد
#سید_سعید_موسوی #علی_آزاد
#سید_محسن_علوی و #مهدی_خیری_یزدی
@goftgoftam 🔻🔺