کانال گفتگفتم:اخبارداستان ،تاتر،سینما،معرفی کتاب ،تاریخ بازتاب اخبارنشست های ادبی شروع به کارکانال12/12/1394 ارتباط باادمین : @A12z3z انتقادات وپیشنهادات شما رهگشا خواهدبود
دو شریک، مکار و ساده۲
پس پیرمرد ماجرا را در آن حالت سخت خود بازگو کرد و گفت که به دستور پسرش این کار را انجام داده است و همگی به حقیقت امر آگاه شدند. پیرمرد پس از مدتی که به دارو و درمان انجام شد و اثر نکرد و دار فانی را وداع گفت و شریک حیله گر با اندوهی فراوان پدرش را به دوش کشید و به خانه برد و به جای کیسه طلا، تأسف و تأثر بسیار، برایش به جای ماند. چرا که هم طلاها را از دست داده بود و هم پدرش را و هم آبرویش را!
آن مرد حیله گر در واقع همه چیزش را برای طمع زیاده از حد خود از دست داده بود، اما آن شریک ساده و بی آلایش بدلیل راستی و درستی و قانع بودنش، نه تنها تمام طلاها را بدست آورد، بلکه درستی اش بر همگان معلوم گشت و اینکه همه به او اطمینان کردند و دوستش داشتند، ضمن اینکه از چهره واقعی شریک خودش پرده برداشته شد و فهمید که همه مانند خودش ساده نیستند و باید حواسش را جمع کند
منبع: کلیه و دمنه
@goftgoftam 🔻🔺
#حکایت
لحظهی به یاد ماندنی اعلام برندهی نخل طلایی جشنواره فیلم کن آقای "جعفر پناهی" برای فیلم "یک تصادف ساده"
@goftgoftam 🔻🔺
#سینما
.
کلیتون دیویس در ورایتی به پیشبینی جوایز جشنواره کن 2025 پرداخته است. او براساس واکنش منتقدان، تشویق تماشاگران و چند منبعی دیگر که نزدیک به داوران است، این فهرست را تهیه کرده است.
به گزارش دنیای تصویر بیشترین شانس جایزه نخل طلا را برای «ارزش احساسی» ساخته یواکیم تریه قائل شدند . در ادامه پیشبینی دیویس را میخوانیم:
🔹نخل طلا:
ارزش احساسی، ساخته یواکیم تریه
درردههای بعدی:
صدای سقوط
موج نو
یک تصادف ساده ساخته جعفر پناهی
بمیر عشق من
🔹بهترین کارگردان:
ریچارد لینکلیتر، موج نو
در ردههای بعدی:
جعفر پناهی
یواکیم تریه
🔹جایزه ویژه هیئت داوران:
ادینگتون
🔹بهترین بازیگر زن:
جنیفر لارنس، بمیر عشق من
در ردههای بعدی: ال فانینگ و رناته رینتسو برای ارزش احساسی
زوئی دویچ، موج نو
🔹بهترین بازیگر مرد:
پل مسکال، تاریخچه صدا
در ردههای بعدی:
رابرت پتینسون، بمیر عشق من
استلان اسکاشگورد، ارزش احساسی
🔹بهترین فیلمنامه:
یک تصادف ساده
رقبای بعدی:
موج نو
ارزش احساسی
🔸فهرست پیش از نمایش مغز متفکر ساخته کلی رایکارد در جشنواره کن تهیه شده است.
#جعفر_پناهی #یک_تصادف_ساده #جنیفر_لارنس #رابرت_پتینسون #ال_فانینگ #بمیر_عشق_من #ارزش_احساسی #موج_نو #جشنواره_کن
@goftgoftam 🔺🔻
❗️وقتی از استودیوهای فیلمسازی هالیوود خرف میزنیم؛ دقیقا از چه چیزی حرف میزنیم؟!
@goftamgoft🔻🔺️
زندگینامه #ژان_پل_سارتر
فیلسوف و نویسنده فرانسوی
@goftgoftam 🔺🔻
بشنوید؛ داستان «کف صابون» نوشته «هرناندو تلز» زمان ۱۹ دقیقه
یکی از شاهکارهای داستان کوتاه جهان ادبیات که سالهای سال است به عنوان برترینها تدریس میشود.
https://fararu.com/fa/news/866466/%D8%A8%D8%B4%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%81-%D8%B5%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88-%D8%AA%D9%84%D8%B2
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
نامزدهای جایزه «ارغوان» معرفی شدند - ایبنا
https://www.ibna.ir/news/534426/%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%BA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
ابراهیم رهبر درگذشت.
https://www.bartarinha.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2-20/1514224-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA
@goftgoftam 🔻🔺
#درگذشت
#تسلیت
حماقت
روزی ابلیس نزد فرعون رفت. فرعون خوشهای انگور در دست داشت و تناول میکرد. ابلیس گفت: آیا میتوانی این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کنی؟
فرعون گفت: نه.
ابلیس به لطایفالحیل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشهای مروارید تبدیل کرد.
فرعون تعجب کرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهری هستی.
ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت: مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند، آن وقت تو با این حماقت، ادعای خدایی میکنی؟
@goftgoftam 🔻🔺
#حکایت
مستمندِ ثروتمند!
رسول اكرم صلي اللّه عليه وآله طبق معمول، در مجلس خود نشسته بود، ياران گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگين انگشتر در ميان گرفته بودند. در اين بين يكی از مسلمانان كه مرد فقير ژنده پوشی بود از در رسيد. و طبق سنت اسلامی كه هركس در هر مقامی هست، همين كه وارد مجلسی میشود بايد ببيند هر كجا جای خالی هست همانجا بنشيند و يك نقطه مخصوص را به عنوان اينكه شأن من چنين اقتضا میكند در نظر نگيرد آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطه ای جايی خالی يافت، رفت و آنجا نشست. از قضا پهلوی مرد متعين و ثروتمندی قرار گرفت. مرد ثروتمند جامههای خود را جمع كرد و خودش را به كناری كشيد، رسول اكرم كه مراقب رفتار او بود به او رو كردند و فرمودند: ترسيدی كه چيزی از فقر او به تو بچسبد؟!.
عرضه داشت: نه يا رسول اللّه!
- ترسيدی كه چيزی از ثروت تو به او سرايت كند؟
- نه يا رسول اللّه!
- ترسيدی كه جامههايت كثيف و آلوده شود؟
- نه يا رسول اللّه!
- پس چرا پهلو تهی كردی و خودت را به كناری كشيدی؟
- اعتراف میكنم كه اشتباهی مرتكب شدم و خطا كردم. اكنون به جبران اين خطا و به كفاره اين گناه حاضرم نيمی از دارايی خودم را به اين برادر مسلمان خود كه دربارهاش مرتكب اشتباهی شدم ببخشم!
مرد فقیر گفت: ولی من حاضر نيستم بپذيرم. جمعيت: چرا؟!
گفت: چون میترسم روزی مرا هم غرور بگيرد و با يك برادر مسلمان خود آنچنان رفتاری بكنم كه امروز اين شخص با من كرد.
منبع: کتاب داستان راستان، تالیف شهید استاد مرتضی مطهری.
@goftgoftam 🔻🔺
#متن
❗️فیلم کوتاه Glory At Sea
▪️کارگردان: Benh Zeitlin
▫️محصول: ۲۰۰۸ میلادی
@goftgoftam🔻🔺
چند پرسش از برنده نوبل ادبیات
«عبدالرزاق گرونا» برنده نوبل ادبیات در گفتوگویی از لذت ملاقات با خوانندگان جدید و اینکه چرا درباره «مهربانیهای غیرمنتظره» مینویسد، صحبت کرد.
به گزارش ایسنا، «عبدالرزاق گورنا» نویسنده اهل تانزانیا که پس از سالها توانست به عنوان چهرهای از یک کشور آفریقایی در سال ۲۰۲۱ میلادی برنده نوبل ادبیات شود در گفتوگویی با «نیویورکتایمز» از کتابهای موردعلاقه و نگارش رمان جدید پس از دریافت جایزه نوبل سخن گفت. در ادامه بخشی از این گفتوگو را میخوانید:
چه کتابهایی روی میز کنار تختتان هستند؟
«سولنوئید» نوشته «میرچا کارتارسکو» ، «کاروان» نوشته «بیاتا اوموبیهیی مایریسه» و «بازنگری» به قلم «خوان گابریل واسکس».
چطور کتابهایتان را مرتب میکنید؟
کتابهای هر نویسنده را کنار هم میگذارم. اینکه چه کتابهایی همسایه هم میشوند، گاهی اتفاقی است، اگرچه معمولاً کتابهای مجاور تاحدوی مرتبط هستند.
تجربهٔ ایدهآلتان از مطالعه را توصیف کنید (چه زمانی، کجا، چه چیزی، چگونه).
معمولاً بعدازظهرها، پس از اینکه بخش اول روز را به نوشتن یا کارهای روزمره پرداختهام. بعد برای چند ساعت، میتوان با لذت و بیشتر وقتها بدون حواسپرتی، مطالعه کرد.
در کودکی چطور مطالعه میکردید؟
والدینم اهل مطالعه نبودند، بنابراین مطالعه اولیهام همان چیزهایی بود که در مدرسه ارائه میشد. وقتی بزرگتر شدیم، راههایی برای دسترسی به کتابهای دیگر پیدا کردیم و آنها بین ما دست به دست میشدند و گاهی هیجان زیادی ایجاد میکردند. زمانی را که کتاب «عاشق لیدی چترلی» دست به دست میشد به یاد دارم، گرچه گمان میکنم بیشتر ما خیلی چیزی از آن نفهمیدیم. بعدها که بهعنوان دانشجو خواندمش، برایم کاملاً جدید بود. بیشتر کتابهایی که میخواندیم فراموششدنی بودند، اگرچه چندتاییشان همچون «دن آرام»، «جنایت و مکافات» و «به دور از هیاهوی خلق» که اولین رمان «توماس هاردی» بود که البته به انگیزهٔ فیلم زیبایی با بازی جولی کریستی، آلن بیتس و ترنس استمپ، خواندم، برایم ماندگار شدند.
آیا تا حالا بابت خواندن کتابی دچار دردسر شدهاید؟
نه، هرگز.
بهترین کتابی که تا به حال بهعنوان هدیه دریافت کردهاید چه بوده؟
حدوداً ۱۲ سالم بود که جایزهای در مدرسه گرفتم و کتابی بهم دادند. یک کتاب بزرگ و قطور، چیزی شبیه یک دایرهالمعارف مصور، با داستانهایی دربارهٔ ملتهای مختلف جهان، ظاهرشان، لباسهایی که میپوشیدند، خانههایشان، و حتی یونیفورم پلیسهایشان. آن کتاب را بارها خواندم.
جالبترین چیزی که اخیراً از یک کتاب یاد گرفتهاید چه بوده؟
تاریخچهٔ زندگی و اهمیت فرهنگی «رخکرکس آند».
کتابهایی که از نظر احساسی شما را درگیر میکنند ترجیح میدهید یا از نظر فکری؟
کتابهایی را ترجیح میدهم که بهشکل هوشمندانهای مرا درگیر کنند، صرفنظر از محتوایشان.
آیا پس از دریافت جایزه نوبل فشار بیشتری برای نوشتن رمان جدید ایجاد شد؟
نه، فشار فقط در پیدا کردن وقت بود. وقتی جایزه اعلام شد، کمی در نوشتن «سرقت» جلو رفته بودم، اما برای مدتی طولانی ممکن نبود زمان یا سکوت لازم برای نوشتن ادامهاش را پیدا کنم. ترجیح میدهم با فراغ بال بنویسم، بنابراین باید کمی صبر میکردم. بعد توانستم فضا ایجاد کنم و ادامه دهم، بدون هیچ حس فشاری.
آیا این کتابی بود که ممکن بود پیش از نوبل هم بنویسید؟
فکر میکنم بله.
از مخاطبان جدیدی که به لطف نوبل با آثارتان آشنا شدند چه آموختید؟
دیدار و شنیدن از مخاطبان جدید لذت بسیار داشت. دیدار با مخاطبانی که از قبل همراه من بودند ولی از حضورشان خبر نداشتم هم فوقالعاده بود. سخاوت و شور هر دو گروه شگفتانگیز و پیشبینینشده بود.
با توجه به ترجمه شدن برخی از آثارتان به زبان سواحلی، از مخاطبان شرق آفریقا چه بازخوردی دریافت کردهاید؟
به نظر خوشحال میآیند، و البته من هم همینطور.
شما در مصاحبهها گفتهاید که نوشتن درباره «مهربانیهای غیرمنتظره»، حتی در شرایط سخت، برایتان اهمیت دارد. چرا؟
چون این کار به ما اطمینان میدهد که انسانیتِ مشترک داریم، و البته چون ممکن است اندکی رهایی از سختیهایی که با آن دستوپنجه نرم میکنیم، به همراه داشته باشد. و چون غیرمنتظره است، شیرینیاش بیشتر است.
ناشر آمریکاییتان در جلد کتابهای شما از نقاشیهای «لوبینا هیمید» استفاده کرده است. آیا از پیش با آثار او آشنا بودید؟ از این جلدها چه چیزی خوشتان میآید؟
پیشتر با آثار او آشنا بودم، و کمی هم درباره تجربهاش از «زنگبار» میدانستم. از رنگهایش خوشم میآید و از بذلهگوییای که در نحوه نشستن و آمیختنِ شخصیتهایش دیده میشود.
آخرین کتابی که باعث شد بخندید، چه بود؟
«جیمز» نوشته «پرسیوال اورت».
آخرین کتابی که شما را خشمگین کرد؟
ترجیح میدهم نگویم
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
وضعیت نقد ادبی در ایران در گفتوگوی ایبنا با مشیت علایی؛ ۱
۹۰ درصد نقد ادبی در ایران به اقتباس از نظریههای غربی وابسته است
مشیت علایی،منتقد ادبی، مترجم و پژوهشگر گفت: در دوره معاصر، جریانهای نقد فرمالیستی، جامعهشناختی، روانکاوانه، اسطورهای و مارکسیستی شکل گرفتهاند که عمدتاً از ترجمه آثار غربی نشأت گرفتهاند. چهرههایی مانند فاطمه سیاح، محمدتقی بهار و شفیعی کدکنی در توسعه این جریانها نقش داشتهاند، اما ۹۰ درصد نقد ادبی در ایران به اقتباس از نظریههای غربی وابسته است.
سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: مشیت علایی، متولد ۱۳۲۸، منتقد ادبی، مترجم و پژوهشگر برجسته ایرانی است که با آثارش در حوزه نقد ادبی و زیباییشناسی تأثیری عمیق بر ادبیات معاصر ایران گذاشته است. او با مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران، نقد را با نظریههای مدرن پیوند زده و به تحلیل آثار ادبی با رویکردی علمی پرداخته است. از آثار مهم او میتوان به «زیباییشناسی و نقد»، «شکلهای زندگی»، «جستارهایی در زیباییشناسی» و سرویراستاری «دانشنامه زیباییشناسی» اشاره کرد که منابع ارزشمندی برای پژوهشگران ادبیات هستند. علایی در نقدهای خود بر اهمیت بررسی آثار از منظر اجتماعی و تاریخی تأکید دارد و معتقد است که ادبیات، فراتر از جنبههای زیباییشناختی، نقش مهمی در تقویت یا تضعیف نیروهای اجتماعی ایفا میکند. با وی گفت و گویی درباره وضعیت نقد ادبی در ایران داشتهایم که در ادامه میخوانید:
نقد ادبی در ایران با چه موانع ساختاری و فرهنگی مواجه است؟ چگونه میتوان با شناسایی این چالشها، راهکارهایی برای بهبود جایگاه نقد ادبی در فضای دانشگاهی و غیردانشگاهی ارائه داد تا به تحلیل عمیقتر آثار ادبی منجر شود؟
نقد ادبی به عنوان مقولهای جدی در حوزه ادبیات، در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. وضعیت کنونی نقد ادبی چندان درخشان نیست، اما نشانههایی از امیدواری دیده میشود که میتوان آن را «نقد خوب» نامید. نقد ادبی از شرایط دهه ۴۰ شمسی که به دلیل اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک به حاشیه رانده شده بود، فاصله گرفته است. با این حال، نقد دانشگاهی به دلیل رویکرد محافظهکارانه و ضعف در تحلیل عمیق، شایستهی عنوان نقد نیست. این نقد بیشتر به تفسیر متون، توضیح معانی لغات و ارائه دیدگاههای کلی اخلاقی محدود میشود و به دلیل ترس از نقد صریح، از نظریههای ادبی فاصله گرفته است.
کدام جریانهای نقد ادبی در ایران شکل گرفتهاند و چگونه این جریانها توانستهاند بر تحلیل آثار کلاسیک و مدرن ادبیات فارسی تأثیر بگذارند، بهویژه در مقایسه با محدودیتهای نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی در مواجهه با متون ادبی؟
نقد خارج از فضای دانشگاهی نیز با چالشهایی مواجه است. این نوع نقد به دلیل وابستگی به ساختارهای قدرت و فقدان استقلال، نمیتواند نقش خود را به طور کامل ایفا کند. منتقدان اغلب از نقد صریح آثار کلاسیک ادبیات فارسی، مانند آثار سعدی، مولوی، خیام و فردوسی، پرهیز میکنند و این شاعران به مثابه بتهایی غیرقابل نقد تلقی میشوند. در نتیجه، نقد به تفسیر و تحسین محدود میشود. در چهار دهه اخیر، رشتههایی مانند ادبیات انگلیسی و فرانسه در دانشکدههای ادبیات تا حدی به نقد مدرن نزدیک شدهاند، اما محققان برجسته همچنان در نقد آثار مدرن، مانند آثار نیما یوشیج، شاملو یا فروغ فرخزاد، محافظهکارانه عمل میکنند. این محدودیتها مانع از جایگاهیابی شایسته نقد دانشگاهی در تحلیل ادبیات معاصر شده است.
چرا ایران نتوانسته نظریه ادبی بومی ارائه دهد و چه موانعی بر سر راه آن وجود دارد؟ به عبارت دیگر، چه عوامل تاریخی، فرهنگی و ساختاری مانع از توسعه نظریههای ادبی بومی در ایران شدهاند و چگونه میتوان با تکیه بر میراث ادبی غنی ایران، رویکردهایی نوین برای نقد ادبی خلق کرد که مستقل از نظریههای غربی باشد؟
نقد ادبی در ایران عمدتاً تحت تأثیر نظریههای غربی شکل گرفته و کمتر توانسته نظریه بومی ارائه دهد. از دوره مشروطه، که نقطه عطفی در تاریخ ادبیات ایران محسوب میشود، نقد به تدریج وارد فضای ادبی شد. چهرههایی مانند آخوندزاده، طالبوف و مراغهای از پیشگامان این حوزه بودند. با این حال، پس از شکست مشروطه، نگاه انتقادی تضعیف شد و نقد ادبی به تفسیر و بلاغت محدود گردید. در دوره معاصر، جریانهای نقد فرمالیستی، جامعهشناختی، روانکاوانه، اسطورهای و مارکسیستی شکل گرفتهاند که عمدتاً از ترجمه آثار غربی نشأت گرفتهاند. چهرههایی مانند فاطمه سیاح، محمدتقی بهار و شفیعی کدکنی در توسعه این جریانها نقش داشتهاند، اما ۹۰ درصد نقد ادبی در ایران به اقتباس از نظریههای غربی وابسته است.
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
نگاهی به ۱۰ اثر برنده احتمالی پولیتزر ادبیات
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-27/37321-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%B2%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
معرفی رمان #تیترها_از_تانکها_نمیترسند
از زبان نویسنده اثر، #حمید_هنرجو
«پنجمین روز از نمایشگاه کتاب تهران»
دو شریک، مکار و ساده۱
در زمانهای نه چندان دور، در یک شهر کوچک دو شریک که یکی حیلهگر و زرنگ و دیگری بسیار ساده و بی آلایش بود زندگی میکردند.
این دو شریک بازرگان بوده و برای تجارت به شهرهای مختلف میرفتند و در تجارتهایشان هر چه سود میبردند میان خود و به تساوی قسمت میکردند و به این ترتیب روزگار را به خوشی میگذراندند. اما در این تجارتها، گاهی اوقات شریک حیله گر بر سر شریک ساده، کلاه میگذاشت که او متوجه این کار نمیشد.
روزی از روزها این دو برای تجارت به یکی از شهرها مسافرت کردند و در میان راه در نزدیکی دره ای اقامت کردند.
آنان در آن درّه یک کیسه پر از طلا پیدا کردند و شریک حیلهگر به شریک ساده گفت: باید برگردیم و این کیسه طلا را پنهان کنیم تا روز مبادا از آن استفاده کنیم.
او نیز حرف شریکش را قبول کرد و آنها از سفر بازگشتند و مقداری از آن طلاها را برای رفع احتیاجشان برداشتند و به پیشنهاد شریک حیلهگر بقیه را در زیر یک درخت پنهان کردند سپس آنها با هم قرار گذاشتند که گاهگاهی با هم بیایند و به قدر احتیاج از آن طلاها بردارند. و بعد از آن به خانههای خود بازگشتند.
چند روزی گذشت، و شریک حیله گر به تنهایی و بدون اینکه به شریک خود چیزی بگوید به زیر آن درخت رفت و کیسه را از آنجا برداشت.
چند روز دیگر هم گذشت تا اینکه شریک ساده شدیداً به پول احتیاج پیدا کرد و پیش شریک حیله گر آمد و گفت: من اکنون به پول احتیاج دارم، پس بیا تا با هم برویم و مقداری از آن طلاها را برداریم. در آن حال شریک حیله گر قبول کرد و آنها به سوی درخت حرکت کردند، پس وقتی به آنجا رسیدند و جای پنهان کردن کیسه طلا را کندند، هر چه گشتند، چیزی پیدا نکردند و شریک ساده متعجب شد. در این حال شریک حیله گر برای اینکه دست پیش را بگیرد و نقشه اش را عملی سازد بر سر شریک ساده فریاد کشید و گفت: لعنت برتو! که به من خیانت کردی و تمام طلاها را برای خود برداشتی. اکنون من تو را به نزد قاضی میبرم تا تکلیفمان را روشن کند و او را کشان کشان به پیش قاضی برد.
در محضر قاضی او تمام ماجرا را همانطور که میخواست برای قاضی تعریف کرد و به دروغ مدعی شد که پولها را شریک ساده برداشته است. پس قاضی گفت: آیا برای این حرف، دلیلی هم داری؟ و اگر داری شاهدی هم باید داشته باشی، شریک حیله گر گفت: آری دلیلم این است که او بسیار به آن طلاها احتیاج داشته و بدون اطلاع من آنها را برداشته تا همه آنها مال خودش باشد و به من چیزی ندهد و طمع کرده البته من شاهد هم دارم و آن درختی که ما طلاها را زیر آن پنهان کردیم. شهادت خواهد داد که این مرد طلاها را به تنهایی برده و مرا از آنها محروم کرده است.
قاضی بسیار شگفت زده شد، اما قبول کرد و قرار شد فردای آن روز همگی به زیر آن درخت بروند و بر طبق شهادت درخت قاضی حکم کند. پس در حال همگی به خانه هایشان برگشتند و شریک حیله گر نیز به نزد پدرش برگشت.
مرد حیله گر که از قبل این نقشه را طراحی کرده بود به پدرش گفت: پدر! اگر مرا یاری کنی به ثروت انبوهی خواهیم رسید و من نیز از یک مخمصه بسیار سخت رهایی پیدا میکنم و اگر کمکم نکنی، پیش همه رسوا میشوم و ثروت را هم از دست خواهم داد، پدر گفت: فرزندم، من چه کمکی میتوانم به تو بکنم. هر کمکی از دستم بربیاید، بگو که انجام خواهم داد.
شریک حیله گر به پدرش گفت: پدر جان فقط کافیست که در داخل یک درخت که در این نزدیکیهاست بروی و به محض اینکه من گفتم: درخت شهادت بده، تو بگویی که شریک من همان شریک ساده آمده و طلاها را برده است و نام او را ببر. پدر شریک حیله گر، ابتدا با این کار موافقت نمیکرد، اما چون با اصرار پسرش و نیرنگ بازیهای او، طمعی در دلش افتاده بود، قبول کرد که شهادت دروغ دهد.
فردای آنروز پدر مرد حیله گر به داخل درخت رفت و آماده برای شهادت دادن شد، از آنطرف قاضی و شریک حیله گر و شریک ساده و جمعی دیگر از مردم برای شنیدن گواهی عجیب درخت و صدور حکم از طرف قاضی به کنار آن درخت آمدند و قاضی از درخت پرسید: ای درخت، آن چه که دیدهای برای ما بازگو کن و شهادت بده! پدر شریک حیله گر که در درخت پنهان شده بود گفت: طلاها را آن مرد «اشاره به شریک ساده» که متهم است برده و این مرد راست میگوید که طلاها را شریکش برداشته است.
قاضی که مرد بسیار باهوشی بود، فهمید که شخصی در داخل درخت پنهان شده و به دروغ گواهی میدهد، پس فرمان داد، بر گرد درخت هیزم جمع کنند و هیزمها را آتش بزنند تا آن کسی که در داخل درخت است از ترس جان بیرون بیاید و داستان را بگوید، پیرمرد که سخت هراسان شده بود، مدتی صبر کرد وقتی که دید جانش دارد میرود از درخت بیرون آمد در حالی که مقداری از بدنش و سر و صورتش سوخته بود، پس همگی دور او جمع شدند و قاضی از او پرسید، داستان را تعریف کن و هر آنچه را که اتفاق افتاده بازگو کن.
@goftgoftam 🔻🔺
#حکایت
نخل طلا جشنواره کن به جعفر پناهی رسید
تریلر «فقط یک تصادف بود» ساخته جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی، روز شنبه موفق به کسب نخل طلای جشنواره فیلم کن در هفتاد و هشتمین دوره این رویداد شد.
جعفر پناهی در جشنواره کن 2025 فیلم "یک تصادف ساده" را برای رقابت ارائه کرده بود که در نهایت موفق به کسب نخل طلا شد.
بعد از طعم گیلاس عباس کیارستمی ۱۹۹۷، او دومین فیلمسازِ ایرانی برنده این جایزه است.
جایزه بزرگ (Grand Prix) که مقام دوم جشنواره محسوب میشود، به فیلم «ارزش احساسی» ساخته یواخیم تریر، کارگردان نروژی، تعلق گرفت؛ داستانی تأثیرگذار درباره خانوادهای که بهطرزی خاموش از هم گسستهاند، با بازی رناته رینسو و ال فانینگ، که مورد تحسین گسترده مطبوعات قرار گرفت.
فیلم دیگری که در میان منتقدان محبوب بود، «سیرات» ساخته الیور لاکس، یک فیلم جادهای با تم تکنو درباره پدر و پسری است که به گروهی از ریورهای دورهگرد در بیابانهای مراکش میپیوندند. این فیلم جایزه هیئت داوران را بهطور مشترک با «صدای افتادن» ساخته ماشا شیلینسکی، درباره چهار نسل از دخترانی که دوران جوانی خود را در یک مزرعه در آلمان سپری میکنند، از آن خود کرد.
جایزه بهترین کارگردانی به فیلم «مامور مخفی» ساخته کلبر مندونسا فیلیو تعلق گرفت؛ تریلری شیک و خوشساخت درباره یک دانشگاهی فراری در دوران سخت دیکتاتوری نظامی دهه ۱۹۷۰ برزیل. این کارگردان باسابقه در جشنواره کن، شش سال پیش نیز برای فیلم «باکورا» برنده جایزه هیئت داوران شده بود.
برگزیدگان جشنواره فیلم کن معرفی شدند
فهرست کامل برندگان هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم کن به شرح زیر است:
نخل طلا
یک تصادف ساده به کارگردانی جعفر پناهی
جایزه بزرگ
ارزش احساسی، به کارگردانی یواخیم ترییر
بهترین بازیگر زن
نادیا ملیتی، دختر آخر
بهترین کارگردانی
کلبِر مندونسا فیلیو، عامل مخفی
جایزه هیأت داوران – مشترک
سیرات، به کارگردانی الیور لَکس
صدای سقوط، به کارگردانی ماشا شیلینسکی
بهترین فیلمنامه
ژان-پیر و لوک داردن، مادران جوان
بهترین بازیگر مرد
واگنر مورا، عامل مخفی
جایزه ویژه
رستاخیز، به کارگردانی بی گان
دوربین طلایی (بهترین فیلم اول جشنواره)
کیک رئیسجمهور، به کارگردانی حسن هادی از عراق
تقدیر ویژه دوربین طلایی
سایه پدرم، به کارگردانی آکینولا دیویس جونیور
نخل طلای فیلم کوتاه
خوشحالم که حالا مردهای، به کارگردانی توفیق برهوم
تقدیر ویژه فیلم کوتاه
علی به کارگردانی عدنان الراجیو
@goftgoftam 🔻🔺
#سینما
سعید روستایی: اگر فیلمهایم تلخه چون جامعه تلخه / وقتی شیرینیای نمیبینم چی
بسازم؟
امروز سعید روستایی در نشست خبری فیلم «زن و بچه» به سوالاتی درباره فیلم خود پاسخ داد. او در سوالی درباره تصویر امید در پایان فیلم خود از تلخی جامعه ایران به دلیل مشکلات مختلف گفت و اینکه بازتاب این تلخی در سینمای او باعث شکل خاص سینمای او شده است.
@goftgiftam 🔺🔻
❗️انیمیشن «نقطهی عطف»
The Turning Point
▪️کارگردان: Steve Cutts
@goftgoftam 🔺🔻
اثر ارسالی در قالب داستان کوتاه با محوریت روستا باشد و از هر نویسنده فقط یک اثر پذیرفته میشود.
برای شرکتکنندگان در این جشنواره محدودیت سنی وجود ندارد اما اثر ارسالی نباید قبلاً در جشنوارهای حائز رتبه برتر شده باشد.
اثر ارسالی به پنجمین جشنواره ملی داستان کوتاه «دریچه» نباید قبلاً به صورت مجموعه داستانی فردی یا جمعی یا کتاب منتشر شده باشد اما آثاری که قبلاً در نشریات، ویژهنامهها، جشنوارهها منتشر شدهاند، محدودیت ارسال ندارند.
مهلت ارسال آثار تا ۳۱ مرداد ماه است و به سه اثر برتر جایزه نقدی و به ۷ اثر بعدی لوح و تندیس جشنواره اهدا میشود.
علاقهمندان آثار خود را به همراه مشخصات کامل شامل نام اثر، نام و نام خانوادگی نویسنده، آدرس محل سکونت یا اقامت دائم به صورت کامل، به همراه شماره تماس ثابت و کد شهرستان و همچنین شماره تماس همراه به dariche93.ir@gmail.com ارسال کنند.
انجمن دریچه از هرگونه اظهار نظر و مشارکت فرهنگی مخاطبان استقبال میکند و این انجمن در سیاستگذاری و تصمیمگیری و اجرای کامل سیاستهای خود مستقل بوده و توسط هیچ نهاد دولتی یا غیر دولتی اداره و حمایت نمیشود.
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
حنانه سلطانی در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد:
ادبیات داستانی ما به دوران اوج خود نرسیده است
حنانه سلطانی، نویسنده، گفت: به نظرم فاصلهای بین نویسنده و مخاطب وجود دارد که باعث شده ادبیات داستانی ما هنوز به دوران اوج خود، یعنی زمانی که مخاطبان برای خرید کتاب صف بکشند، نرسد.
به گزارش سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) حنانه سلطانی نویسندهای ایرانی است که با رمانهای تاریخی و اجتماعی خود در ادبیات معاصر ایران شناخته میشود. او با نثری روان و روایتهایی عمیق، به بازسازی وقایع تاریخی از زاویه دید انسانهای عادی میپردازد. سلطانی در آثارش به موضوعاتی چون هویت، فراموشی، و تأثیر تاریخ بر زندگی افراد توجه دارد و با خلق شخصیتهای چندلایه، خواننده را به تأمل وا میدارد.
اولین رمان سلطانی، «شاه (۱۲۹۸ تهران، ۱۳۵۰ شیراز)» منتشرشده در نشر چشمه، روایتی جسورانه از تاریخ آلترناتیو است که ترور محمدرضا پهلوی در جشنهای ۲۵۰۰ ساله را تصویر میکند. این اثر با ساختاری پلیسی و پرسشهایی درباره حقیقت، مخاطب را درگیر جستوجویی مداوم میکند. دومین کتاب او «چریک» در سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران، عرضه شده است.
سلطانی در گفتوگو با ایبنا درباره تازهترین کتابش بیان کرد: کتاب «چریک» رمان دوم من است که در سال ۱۴۰۲ منتشر شده است. این رمان در بستر تاریخی انقلاب ایران، بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸، روایت میشود. داستان درباره زنی میانسال است که به بیماری فراموشی مبتلا شده و به همراه نوهاش، شهرزاد، از شیراز به تهران میآید تا پسرش را، که پدر شهرزاد است و سالهاست از او بیخبرند، پیدا کند. در جریان این جستجو، آنها درگیر اتفاقات منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ میشوند.
وی در مورد ادبیات زنانه و مردانه گفت: من به این تقسیمبندی اعتقاد ندارم. در رمان قبلیام، «شاه (۱۲۹۸ تهران، ۱۳۵۰ شیراز)»، راوی یک مرد بود و در «چریک» به اقتضای داستان، یک زن بهعنوان راوی انتخاب شده است. برای من، ابتدا داستان و ماجرا اهمیت دارد و سپس تصمیم میگیرم که از زاویه دید کدام شخصیت، فارغ از جنسیت، داستان بهتر روایت میشود.
این نویسنده در مورد کیفیت آثار منتشرشده در سالهای اخیر اظهار کرد: به نظرم فاصلهای بین نویسنده و مخاطب وجود دارد که باعث شده ادبیات داستانی ما هنوز به دوران اوج خود، یعنی زمانی که مخاطبان برای خرید کتاب صف بکشند، نرسد. اما وضعیت امسال نسبت به سال گذشته امیدوارکنندهتر است.
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
پرفروشترینهای ادبیات در روزهای آخر نمایشگاه کتاب - ایبنا
https://www.ibna.ir/news/534693/%D9%BE%D8%B1%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
⚡️پروتستانیسم
با نگاهی به تاریخ مذهبی اروپا از عیسی مسیح تا مارتین لوتر
🔹ارائهکننده: نوید موسوی
🕰 زمان: یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۸
🔅مکان: مشهد، بلوار فلاحی، فلاحی ۱۳.۳، بهورز ۴.۷، کافه کتاب دیدار
📌 ورودی جلسه ۸۰ هزار تومان
🌿 علاقهمندان به تاریخ را مطلع کنید!
@ketaabkhane_hamrah
بوی حقوق
در عروسی بوی عطری هوش از سرش برد و آرام آرام بین مدعوین گشت تا صاحبش را یافت. با هر ترفندی بود سر صحبت را با وی باز کرد و در اثنای حرف اسم عطر و محل فروش را پرسید و خوشحال از این فتح و پیروزی شب به خانه آمد به بستر رفت تا خود صبح در رویای آن بوی خوش آرامید.
فرداش تماس گرفت و از موجود بودنش خاطرش جمع شد ولی رویش نشد قیمت بپرسد. پس با امید بسیار گذاشت سر برج برسد و موعد دریافت حقوق و خریداری عطر خوش هوشبر و تصاحب آن یگدانهی معطر.
□□□
سر برج وقتی فراهم آورد و با جیب پر پول به فروشگاه رفت و غرفهی عطر و ادکلن و عطر موصوف را یافت. ناباورانه آن را لمس کرد و بویید و نگاه کرد و حسرت چند روزه را فرونشاند اما وقتی قیمتش را دانست متاسفانه هوش از سرش رفت و پا پس کشید، چون باید دریافتی یک ماهش را میداد صرفا برای خرید یک عطر. پس مغموم از خریدش منصرف شد و تا خانه را پیاده رفت و تک و توک آدمیان را دید که عجیب بوی تمام حقوق یک ماههاش را میدهند.
@goftgoftam 🔻🔺
#نکته
انحطاط در چاپ و نشر کتابهایی که نباید
این چند سطر را دردمندانه و از باب گلایه مینویسم.
پیشترها بهترین چاپ و صحافی و جلدسازی کتاب را میشد در نشرهایی مثل بنیاد فرهنگ و بنگاه ترجمه و نشر کتاب و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و پس از انقلاب نیز در موقوفات افشار و میراث مکتوب و فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتابخانه مجلس اینها یافت. چاپ تمیز روی کاغذ مرغوب، مقوای جلد درجهیک، دوخت هشت یا دوازده سوزن محکم با نخ مناسب و سوزنی که جای نخ را هرز نکرده و چسب و شیرازهی حسابی و حتی آستربدرقههای جاندار و بعضاً طراحیشده. کتابهایی که به میراث فکری فرهنگی ادبی علمیِ یک ملت تعلق دارند باید هم در دست ناشران معتبر چنین ماندگار منتشر شوند چون هرکس که میخرد غالباً یک عمر با آن کار دارد و چه بسیار کتابهایی که امروزه در کتابخانههای شخصی از دهه چهل و سی باقی مانده و آخ نمیگویند.
ولی این چند سال نمیدانم چرا این انحطاط و زوالی که مثل خوردگی و زنگزدگی به جان همه چیز افتاده به حوزهی نشر چنین کتابهایی هم سرایت کرده و از قضا همان ناشرانی را دچار کرده است که نباید. نشر میراث مکتوب دیگر اساساً هیچ کتابی را چاپ افست نمیکند، چند دستگاه زیراکس در یکی طبقات مستقر کرده و یا علی از تو مدد همه را از دم چاپ دیجیتال میکنند در نهایتاً سیصد نسخه و تهش را با چسب معمولی میچسبانند و جلدش هم که هنوز نخوانده ور میآید. پژوهشگاه علوم انسانی که کتابهایی درجهیک را به ارث بُرده بدتر میکند. کتاب «سرچشمههای فردوسیشناسی» چاپ اول را همین هفته قبل دوستی به سیصدهزار تومان برایم پیدا کرد، پریروز دیدم در غرفهی پژوهشگاه علوم انسانی که به شیوهی چاپ دیجیتال (که یعنی زیراکس، و اینجا «چاپ» معنی نمیدهد) و صحافی مهمل به همان قیمت تجدید چاپ فرمودهاند. کتاب سی سال پیش از کتابی که امروز همان ناشر چاپ کرده باکیفیتتر است و حداقل سی سال دیگر باقی خواهد ماند، ولی چاپ تازهاش ده سال دیگر مثل یک فتوکپیِ بد رنگپریده و محو خواهد شد. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات هم همچنین. و بعضی دیگر که اسم بردن و توضیح دادن ندارد، یکی از حروفچینی و صفحهآرای و صحافی و جلد میزند ولی در قیمت گذاشتن گوی سبقت از نشر کارنامه هم میبرد، دیگری حروفچینیِ درجهیک چاپ اول را دور انداخته و در حروفچینیِ مجدد با کتاب کاری کرده که مغول با ایران نکرد. شاید بنده زیادی مته به خشخاش بگذارم که فکر میکنم کتابهای جاسنگین و حسابی، بخصوص اگر متون پایهایِ ادبیات و فرهنگ باشد، باید با چاپ پاکیزه و صحافی ماندگار و جلد محکم منتشر شوند چون به قول کتابدار باید سه نسل بتوانند از آن استفاده کنند، و این استفاده یعنی ورق زدن، ساعتها روی میز باز ماندن، فیش نوشتن، کپی گرفتن از روی آن یک صفحه، گاهی کنارش چیزی نوشتن و الی آخر. امروز پلی میان شعر هجایی و عروضی و مدخل خواجه نصیر را دست دوستی دیدم که خودش هم افسوس چاپ بدش دلچرکینش کرده بود، به گلایه میگفت دریغا میبینی فلان کتاب روانشناسی عامهپسند یا فانتزیِ نوجوانانه ماندگارتر از مدخل خواجه نصیر چاپ میشوند، این نشان میدهد برای این لامصب اندازهی بستسلرهای مد روز هم ارزش قائل نیستند، من این را اصلاً نمیتوانم روی میز باز نگه دارم فیش بنویسم، حتی مثل این کتابهای معمولی هم راحت ورق نمیخورد، ناخوشایندترین چیزی که الان در بازار کتاب پیدا میشود همینهاست که ما باهاش سر و کار داریم.
این دوست بنده گوشتتلخ هست، قبول، ولی چارهای جز موافقت نداشتم، جوابی برایش نداشتم.
روایتِ روانبُد
داستان سه خطی چیست؟
وضعیت نقد ادبی در ایران در گفتوگوی ایبنا با مشیت علایی؛ ۲
چگونه میتوان نوع نقد مناسب برای یک متن ادبی را با توجه به ساختار و محتوای آن تعیین کرد و چه محدودیتهایی در اعمال رویکردهای مختلف نقد، مانند روانکاوانه یا اجتماعی-تاریخی، بر متون ادبی کلاسیک و مدرن وجود دارد؟
هر متنی لزوماً برای هر نوع نقدی مناسب نیست. متون غنی امکان تحلیل از زوایای مختلف (فرمالیستی، جامعهشناختی، روانکاوانه و غیره) را فراهم میکنند، اما برخی متون به دلیل ساختار یا محتوای خاص، برای نقدهای خاصی مناسبترند. نقد اجتماعی-تاریخی به عنوان رویکردی جامع پیشنهاد میشود که علاوه بر جنبههای زیباییشناختی، به محتوای آثار و نقش آنها در تقویت یا تضعیف ساختارهای قدرت میپردازد. این نقد با بررسی جایگاه اثر در تاریخ و جامعه، مشخص میکند که آیا اثر از نیروهای خلاق و مولد حمایت میکند یا به دفاع از اشرافیت، سنت یا ساختارهای سرکوبگر میپردازد. این جامعیت، نقد اجتماعی-تاریخی را از سایر رویکردها متمایز میکند.
آیا نقد ادبی در ایران توانسته با ارائه بازخوردهای سازنده، نویسندگان را به خلق آثار باکیفیتتر ترغیب کند و چگونه این نقدها بر بهبود جنبههای تکنیکی و معرفتی آثار ادبی تأثیر گذاشتهاند؟
نقد ادبی میتواند با ارائه بازخوردهای سازنده، نویسندگان را به خلق آثار بهتر ترغیب کند. نقدهایی که به جنبههای تکنیکی (مانند شخصیتپردازی یا روایت) یا معرفتی (مانند ایدئولوژی اثر) میپردازند، میتوانند کیفیت آثار را بهبود بخشند. برخی نویسندگان از نقد استقبال کرده و توانستهاند سبک خود را اصلاح کنند یا آثار قویتری خلق کنند. برای مثال، جریانهایی مانند سیال ذهن یا ادبیات مدرن با تأثیرپذیری از نقد، به خلق آثار برجستهای منجر شدهاند. با این حال، تأثیر نقد به پذیرش نویسندگان بستگی دارد، زیرا برخی هنرمندان به دلیل روحیه خاص خود، از نقد استقبال نمیکنند.
آیا ایجاد تشکلهایی برای نقد آثار ادبی پیش از انتشار عملی است و چه موانع ساختاری، مالی و فرهنگی مانع از اجرای این ایده میشوند، بهویژه با توجه به حجم بالای تولیدات ادبی و هنری در ایران؟
ایجاد تشکلهایی برای نقد آثار پیش از انتشار، ایدهای جذاب اما غیرعملی است. حجم بالای آثار ادبی، سینمایی و هنری، هزینههای سنگین و نبود زیرساختهای لازم، این ایده را غیرقابل اجرا میکند. همچنین، هنرمندان اغلب در برابر نقد پیش از انتشار مقاومت میکنند و ترجیح میدهند آثارشان پس از انتشار مورد نقد قرار گیرد. در حال حاضر، نقد در رسانهها، مجلات و برنامههای رادیویی و تلویزیونی پس از انتشار آثار انجام میشود که همچنان میتواند مؤثر باشد.
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
نخست گاهی میترسیم و بعد همیشه میترسیم/بررسی رمان «خوف» با حضور ارسطویی، چرمشیر و موسوی در کافه خبر - خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/2061682/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D9%81-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1
@goftgoftam 🔻🔺
#ادبیات
تمام بدن کودک سه ساله در اثر واژگونی ظرف روی گاز، سوخته است...
مادری به علت اعتیاد همسرش همراه ۳ فرزند کوچک در گاوداری اطراف تهران زندگی میکند. از آنجایی که پول اجاره و رهن ندارد در ازای کارگری و سرایداری اتاقکی به آنها دادهاند. هفتهی گذشته پسر کوچک ۳ سالهاش در اثر حادثهای به گاز نزدیک میشود و قابلمه غذا رویش میافتد و غذای داغ باعث سوختگی شدید شکم و بدنش میشود. با توجه به درصد سوختگی فوراً به اتاق عمل رفته و حالا برای انجام پانسمانها و مراقبتهای بعد از عمل لازم است تمام هزینهها را پرداخت کنند. از آنجایی که مادر تنها، پسانداز و کمکحالی ندارد؛ برای درمان پسرش به ۷۰ میلیون تومان نیاز دارد.
لینک پرداخت مستقیم
کارت: 5041721111902848
شبا:530700001000228472379001
(به نام خیریه منهای فقر - بانک رسالت)
@menhayefaghr
لبخند نا به جا!!!
در مجلس ختمی گاه میشد پسر میت لبخندی گنج لبش مینشست به طوری که اکثر افراد متوجه آن شدند. یکی از ریش سفیدان برای نهی او از این کار ناپسند، او را به کوشه ایی فراخواند و گفت: صاحب عزا زشت است که در مجلس ختم لبخند بزند آن هم پسر متوفی که تو باشی!
گفت: راست میگویید. یاد حرف پدر افتادم، ناخواسته لبخند را بهمراه داشت.
نصحتگو گفت: و آن چه حرف است؟
گفت: روزی با مرحوم پدر در باب مجلس ختمش حرف میزدیم و وقتی دید خیلی این کار در نظرم مهم است و قطعا اهتمام ویژهایی از سر وظیفه برایش دارم لبخند زد گفت پسر از خیل عظیمی که به مجلس ختم میآیند، کثیری برای غذا و قلیلی برای عزا میآیند.
آن روز خیلی به فکر فرو رفتم و کمی هم به یقه قبایم برخورد ولی با خنده برگذار کردم و گفتم: بلاخره نمیشود همه را به یک چوب راند و گذشت.
امروز هنگام خروج مهمانان از درب ناخواسته تعدادی از حرفهایشان را شنیدم که حرف پدر را تأیید میکرد و لذا لبخندی ...
یکی میگفت: این همه خرج، ولی انگار حلوایش ته گرفته بود.
دیگری از نبود دوغ مینالید و بسنده کردن به نوشابه تنها و اصلا به فکر مهمانان دیابتی نیستیم.
آن دیگری ... بماند... راستی یکی گفت: همش دو روز میگن بابا بابا بعد میشینند دو لپی سر خوردن اموال بابا ... و دریغ از اینکه یکی که دغدغهی میت را داشته باشد و تنهایی در گورش را و حساب و کتابش را، و خدا بیامرزد تمام اسیران در خاک را.
@goftgoftam 🔻🔺
#نکته