-شام سقوط کرد..
آغاز در هم تنیده شدن و هلاکت دشمنان خداوند و امیرالمومنین علیهالسلام به دست همدیگر را در این منطقه خواهیم دید.
+مردك متوهم ( بشار اسد ) فکر میکرد که با پشت کردن به جبهه مقاومت و سنگ اندازی به حزبالله و رها کردن ایران بعد از آنکه خرش از پل گذشت و اعتماد به روسیه و عربستان و امارات و ترکیه میتواند اهداف توهمی خویش را پیش ببرد غافل از اینکه تمام امنیت خود را مدیون شهدای مقاومت بود.
‹ تاریخ همیشه در حال تکرار است.. ›
عجب لحظات سختی بود شهادت بانویم!
یعنی دیگر من صدای او و مهربانیش
کارهای او و عبادتش را هرگز نمیدیدم
وای بر من چقدر دلتنگش شده ام...
📚 دفتر خاطرات فضه
هم فاطمه وقت بلا و ابتلاء
سپر دفاع امام زمانش شد هم زینب.
بعید هم نیست؛ از چنان مادری
چنین دختری!
📚 #قصهکربلا
رفتی و موندم
زینب و با گریه روی زانو نشوندم
آخ که با چه حالی برات
فاتحه خوندم رفتی و موندم🖤
ای فاطمیه عزیز..
نمیدانم سال دیگر دوباره تو را
خواهم دید یا نه
امّا اگر وزیدی و از سَرِ کوی من گذشتی،
سلامَم را به مادرمان برسان..!
بگو همیشه برایت مشکی به تن میکرد
و دوست داشت نامش با نام شما عجین شود..!
بگو گر چه جوانی میکرد
امّا به سَرِ سوزنی ارادتش هم کم نشد..!
شما را از تَهِ دل دوست داشت..!
ای فاطمیه عزیز
تو را به خدا میسپارم
و دلم شور میزند برای سالِ بعد.
یٰا اُمّٰاه...
الهی چشات پر از غم نشه آقا
سفرهی فاطمیت جمع نشه آقا
خدا بهت سلامتی بده که سایَت
از سر کشور ما کم نشه آقا
‹ دورت بگردم الهی حضرت آقا.. ›
مادر از دست دادی این شب ها
تسلیت میگم به محضرت
داغ سنگین مونده رو دلت
آخ جوونم بوده مادرت
#امامزمانم🖤
باران که شروع میشد زیر باران می ایستاد تا آنجا که لباسش خیس خیس میشد و آب باران از محاسن و صورتش می چکید.. کسی به عجله گفت
یا امیرالمومنین به سرپناهی بروید
همانطور که لبخند به لب داشت جواب داد: این آبی است که از نزدیکی های عرش و خدایم آمده است.
#بابامعلی
ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید؛ و هر کسی باید با تأمل بنگرد که برای فردای خود چه چیزی پیش فرستاده است، و از خدا پروا کنید؛ یقیناً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
آیه۱۸ سوره حشر🪴
سر که زد چوبه ی محمل دل ما خورد ترک
ریخت بر قلب و دل جمله عشاق نمک
آنقدر داغ عظیم است که بر دل شده حک
سر زینب به سلامت ،سر نوکر به درک
شاعر:شهید محمدحسین محمد خانی🕊
عجب تشییع جنازه ای بود
تشییع پیکر دختر پیامبر اسلام؛
و چه با شکوه بود چهار کودک، چهار زن، هفت مرد...💔
📚 دفتر خاطرات فضه
و اما فضه کیست؟ او دختر یکی از پادشاهان هند
بود که در جنگ اسیر گردید و به آفریقا برده شد.
سپس از طرف پادشاه حبشه خریداری شد و نام
«میمونه» به معنای «مبارک» برای او انتخاب شد.
پس از چند سال پادشاه حبشه او را به عنوان
کنیز همراه هدایای دیگری توسط جعفر طیار
برای پیامبر صلی الله علیه وآله فرستاد.
پیامبر صلی الله علیه وآله او را با دستور خداوند
به دخترش حضرت زهرا علیها السلام بخشید
و نامش را «فضه» گذاشت. او از آن لحظه زندگانی
خویش را وقف خدمتگزاری خاندان عترت و طهارت نمود و همیشه به این منصب افتخار میکرد.
📚 دفتر خاطرات فضه • محمد رضا انصاری
توی خواب دیشبم مردی هم بود
مردی که کلمه میکاشت.
عجیب بود، حانیه. توی نخلستانی بودیم.
شبی سرمه ای بود با تاریکی غلیظ و کشدار.
مردی توی نخلستان قدم میزد. چند قدم میرفت،
با دست هایش چالهای کوچک میکَند،
سر در چاله میکرد و حرف میزد.
میفهمیدم حرف میزند،ولی نمیفهمیدم چه میگوید.
بعد آرام روی کلمه هایی را که در چاله کاشته بود،
با خاک میپوشاند و قدم بعدی و چاله بعدی.
📚 #حانیه
آقاجان
تلافی سیلیِ کوچه آرزوی ماست
برگرد و روی غیرت ماهم حساب کن
#اللهمعجللولیکالفرجبهحقمادر 🖤
از تو چه پنهون دلم بی قراره رفتنه
زمزمه اخرم روضهی بی کفنه...
چه صحنه ای پیش چشمامه
وقتی میرم از حال
حسینمو بی سر میبینم
میون اون گودال
خونین و خاک آلود
برهنه و پا مال💔
به هجده سالگیِ زنی باردار فقط باید گفت چشم.
باید گفت هرچه شما بگویید، حرف حرف شماست.
هجده سالگی نقطه پایان هیچ زندگی ای
نمیتواند باشد، خیلی زود است.
این زن هنوز باید کلی مادری میکرد،
کلی لباس میدوخت. دست هایش کلی نوازش
به گیسوان دخترک و پسرهایش بدهکار بود.
حنجرهاش کلی لالایی برای نوههایش پس انداز کرده بود.
باید کلی نان میپخت و غذا بار میگذاشت. دنیا نگذاشت و لعنة الله علی الدنیا و اهلش که نگذاشتند!
📚 #حانیه
درد ما این است که در راه #حق
میخواهیم ما را ناز کنند و
بارکالله بهمان بگویند..
•عینصاد