همین که حوصله شعر خواندنی داریم غنیمت است در این روزگار بی برکت... . . شروع فعالیت 👇 March 26 ,2017
دیروز هم خیلی حالم بد بود و هم خیلی غمگین بودم، تو نمیتوانی تصور کنی که چطور یک درد میتواند انسان را به حد نااُمیدی مطلق برساند، احساس ترسناکی در من به وجود آمده است که نمیتوانم آن را بیان کنم، از آن گذشته دردی دارم که هیچچیز درمانش نمیکند.
- فریدا کالو، نامه به الکساندر گومز
دوباره باران گرفت.
باران یعنی برگشتن هوای مهآلود شیروانیهای شاد.
مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق
دوستان ما بیازردند یار خویش را
"سعدی جان"
چنان تب و لرزی دارم که «سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد» واقعن.
Читать полностью…بله اگه مراقب حرف زدنت نباشی یکی شب تا صبح نمیخوابه
Читать полностью…هر آنچه دوست داشتم،
براى من نماند و رفت
اميد آخرین اگر تويى براى من بمان...
#حسین_منزوی
بخاطر قطع کردن سرترالین بیحوصله و بدعنقم. و تقریبا حوصلهای برای هیچی ندارم.
Читать полностью…ای روزگار عافیت شکرت نکردم لاجرم
دستی که در آغوش بود اکنون به دندان می برم
درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه ام
نه درد ساکن می شود نه ره به درمان می برم
یه موقعی هست حسرت چیزیو میخوری که ممکنه هیچوقت بدستش نیاری؛ یه موقعی هم هست حسرت چیزیو میخوری که تو دستات بود ولی از دستش دادی؛ بنظرم دومی بدتره.
Читать полностью…هیچکس اندوهی را از دلم در نیاورد.
من همیشه تک و تنها، در گوشه کناری همه را بخشیدم.
بگذار سقوط کنی، اگر قرار است سقوط کنی. آنکه خواهی شد، تو را خواهد گرفت.
Читать полностью…امروز هم در تلاش برای اینکه دنیا رو برای خودم قابل تحمل کنم داره میگذره. مثل دیروز و همینطور فردا.
Читать полностью…و آیا آدمی که خود را سالهاست که گم کرده، میتواند دوباره خوشحال باشد؟
Читать полностью…من از دیار عروسکها میآیم
از زیر سایههای درختان کاغذی
در باغ یک کتاب مصور
از فصلهای خشک تجربههای عقیم دوستی و عشق ..
#فروغ_فرخزاد
«دیدم که از دستت عصبانی نیستم؛ دلشکسته نیستم؛ قهر نیستم؛ خلاصه اینکه من دیگر باتو هیچ چیز نیستم.»
جمال ثریا
و از اثرات دیگهش اینه که بعد مدتها خشک شدن اشک، الان میتونم بشینم کنار خیابون و برای هر چیزی زار زار گریه کنم. عجبا.
Читать полностью…گاهی واقعاً نسبت به همهچیز بیزار میشم؛
حرفا، آدما، وجب به وجب زندگی.Читать полностью…
طوریه که حتی خوراکیِ موردعلاقهمم حالمو به هم میزنه.
ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می بری من بار هجران می برم